بحث:آیا معصوم باید علم غیب داشته باشد؟ (پرسش)
حصین صالحی مالستانی
در مقاله: دیدگاه امام خمینی دربارۀ علم پیامبر
امام خمینی، با توجه به بینش عرفانی خود، علم غیب و علم لدنی پیامبر را از زاویه مظهریت پیامبر اکرم (ص)، از اسم اعظم حق بررسی کرده است، وی ضمن اعتقاد به داشتن چنین علمی برای پیامبران الهی به طور عام، علم لدنی و علم غیب پیامبران را دارای مراتب متفاوت می داند که پیامبر خاتم (ص) در اوج قله وصل به مبدء غیب قرار دارد.
یکی از صفات لازم برای پیامبر(ص) در نزد اندیشمندان اسلامی «علم غیب» یا «علم لدنی» پیامبر است.[به عنوان نمونه ر.ک. علامه حلی، نهج الحق،. ص ۱۵۹ – ۱۶۰٫] از آنجا که پیامبر یک وجهه قلبش طرف غیب است و باید از جانب غیب مطلق حقایقی را درک و دریافت نماید و وجهه دیگر قلب او طرف خلق است تا حقایق در یافته از جانب حق را به عنوان شریعت برای آنان بسط دهد و حقایق را برای انسان ها ابلاغ نماید، کشف و درک حقایق غیبی از نزد حق متعال از لوازم اساسی و جدّی نبوت و پیامبری و از شئونات اصلی انبیای الهی است و به تعبیر امام خمینی «مناط نبوت» است.[تقریرات فلسفه امام خمینی(ره)، ج۳ ، ص ۳۵۰ – ۳۵۱٫]
آنچه تاکنون ذکر شد از کلمات متکلمین، مفسرین و بعضی از اهل عرفان، علم لدنی و علم غیب را فی الجمله برای پیامبر قایل شدند با این بیان که عالم واقعی و استقلالی به غیب، خداوند متعال است که آیاتی از قرآن دلالت به انحصار علم غیب به خداوند متعال دارد و از برخی آیات دیگر برای پیامبران نیز علم غیب یا علم لدنی استفاده می گردد و مفسرین و دانشوران کلام و عرفان نیز با تکیه بر آیات و روایات فی الجمله به اذن و بخشش الهی علم غیب یا علم لدنی برای پیامبران قایل شدند.
فعلا در بحث بماند
آقای [[]] در پایاننامه کارشناسی خود با عنوان علم غیب در روایات در اینباره گفته است:
- «آنچه که در مورد ائمه(ع) می توان به آن اعتقاد راسخ داشت این است که آن بزرگواران در ادامه رسالت هدایت انسانها را به عهده دارند و در برخی موارد از بعضی از امورات غیبی و فراحسی بر حسب ضرورت آگاهی دارند حال ممکن است گفته شود چه لزومی دارد که حتما باید معتقد بود که آنان به هر آنچه در آسمان و زمین، و بهشت و دوزخ و آنچه بوده و خواهد آمد آگاهی دارند؟ و چه ضرورتی ایجاب میکند که امام چنین علمی داشته باشد؟ در پاسخ باید گفت، امام باید کاملترین افراد و الگوی کامل برای بشر باشد. مسلما این کامل بودن در دانش و علم امام هم باید وجود داشته باشد ولذا کمال دانش امام ایجاب میکند که امام کاملترین علم را داشته واحاطه علمی کامل بر وقایع عالم داشته باشد».[۱]
فعلا در بحث بماند
در پایان نامه علم غیب در روایات
ضرورت علم غيب در پيامبر و امام :
در پاسخ اين سوال كه آيا ضرورتي دارد پيامبر و امام غيب بداند يا خير، پاسخ هاي گوناگوني مي تواند بيان شود كساني مانند شيخ مفيد، سيد مرتضي، شيخ طوسي و ديگران كه از قائلين به محدود بودن علم امام بودند داشتن علم غيب را براي امام ضروري نمي دانستند كه در فصل قبل با نظريات شان آشنا شديم. از طرف ديگر هستند كساني كه چنين علمي را براي امام لازم و ضروري مي دانند اما قبل از اينكه بپردازيم به استدلال هاي اين دسته از علما، لازم است ابتدا ببينيم خود ائمه ع در اين مورد چه مي فرمايند. امام صادق ع در روايتي به ميسر مي فرمايد اگر ديوارها چنانكه حجاب شما است حجاب ما نيز باشد بنا براين ما و شما مساوي خواهيم بود و آن حضرت در جاي ديگر به محمد ابن مسلم مي فرمايد: اگر ما1 احوال اعمال شما را ندانيم(در اين صورت) فضيلتي براي ما بر مردم نخواهد بود. آنچه كه از اين دو فراز از فرمايشات امام صادق ع بدست مي آيد اين است كه امام و پيشوا بايستي افضل بر ديگران و كامل تر از ديگران باشد و اين مسئله در علم امام هم صادق است و امام بايد فراتر از آنچه را كه پيروان شان مي داند بدانند و نبايد به لحاظ علمي هم سطح آنان باشد و درست چيز هاي را بايد بداند كه افراد عادي نمي توانند به آنها دست رسي داشته باشند.
دلايل اثبات ضرورت علم غيب قبل از اينكه به ذكر دلايل بپردازيم بايد خاطر نشان كنم كه اين دلايل بصورت التزامي به ضرورت علم غيب دلالت دارد به اين معنا كه لازمه داشتن اين ويژگي ها داشتن علم غيب است.
1- جهل مستلزم امر به منكر و نهي از معروف است انسان نادان ممكن است خلاف واقع عمل نمايد و در نتيجه منكري را از روي جهل انجام دهد و اگر چنين شخصي امام واجب الاطاعه باشد در اين صورت ديگران موظف به انجام منكر خواهد بود اين درحالي است كه ممكن است ديگران بداند و نه تنها از او اطاعت نكند بلكه او را ارشاد و راهنمايي كنند و معلوم است كه چنين چيزي با شان و مقام امامت سازگاري ندارد.
2- لازمه جهل قضاوت نادرست است اگر امام علم غيب نداشته باشد ممكن است در گفتار و رفتار در مقام قضاوت اشتباه كند مثلا فرد بي گناهي را قصاص نمايد، ممكن است گفته شود امام در قضاوت بايد به ظواهر عمل كند و از علم غيب اش بهره نبرد اين درست است اما نمي توان به قاضي گفت كه به علم اش عمل نكند و خلاف آن حكم دهد و دليل محكم تر اينكه اصلا چنين مواردي در تاريخ ذكر نشده كه بيانگر اشتباه امام در قضاوت و قصاص باشد.
3- نافع تر بودن براي امت پيامبر و امام براي برقراري عدالت، اصلاح امت، ايجاد امنيت، و عمل كردن به احكام اسلام تلاش مي كنند بنابراين بايد اطلاعات اش از رويداد ها مانند آگاهي اش از سائر فنون، اديان، معارف و احكام باشد زيرا آنان حجت بر عالم و رساننده پيام الهي است كه اگر چنين نباشد حجت خدا بر امت تمام نخواهد بود. 4- كامل تر بودن امام و رسول بايد در تمامي صفات كامل تر باشد و علم و دانش معمولي و عادي فضيلت است نه برترين فضيلت بنا براين دانستن بيش از دايرهْ معلومات عادي مردم و دانشمندان كامل ترين صفت در علم است.
5- تمام تر بودن نعمت خداوند در اينكه نعمتي را بطور كامل در اختيار بندگان اش قرار دهد ناتوان نيست عقل حكم مي كند كه كمال نعمت و احسان الهي با تمام تربودن و كامل تر بودن علم پيامبر و امام است.
6- كامل تربودن لطف فرستادن پيامبران، قراردادن حجتها بر زمين و اقامه معجزات همگي لطف است از جانب خداوند و كامل تر بودن اين لطف در صورتي است كه علم آنان كامل تر و فراتر از دانش عادي مردم باشد.
7- سزاوار تربودن انتخاب افضل نفس معصوم از همهْ آلودگي ها پاك وبا فضائل آراسته است ، او با ملكه قدسي كه دارد مي تواند هر فضيلتي را كسب نمايد بنابراين از آنجا يكه دانستن خود فضيلت است و دانستن بيشتر فضيلت برتر، بنابراين خداوند بيشترين فضيلت را در وجود اولياء خودش قرار مي دهد و آنان را به مقام والاي امامت و رهبري امت بر ميگزيند. 8- محفوظ بودن از فريب و خدعه اگر درون مردم براي امام آشكار نباشد ممكن است در تشخيص موْ من و منافق دچار اشتباه شود و چيزي كه مي تواند مانع فريب خوردن اما م شود تا خود را در خطر و ديگران را در مهلكه نياندازد علم غيب است و سيره عملي پيامبر ص نشان ميد هد كه ايشان منافقا ن را مي شناخت.
9- نياز امت به عالمان غيب مردم به انسان آگاه نياز دارد كه پرده از اعمال شان بردارد تا هدايت شود و پيامبران و پيشوايان ديني داراي چنين صلاحيتي هستند تا از ين كرامت برخوردارباشند وبا آنكه فسادي در اين كار نيست چرا خداوند آنرا به پيامبران عطا نفرمايد.
10- امكان پيدايش انسان آگاه تراز معصوم درروي زمين انسان داناتر و آگاه تر از ولي خدا وجود ندارد حال اگر مثلا اگر كسي بخاطر قرابتي كه با شخصي ديگر دارد بداند كه مثلا فرزندي كه در منزل او بدنيا آمده دختر است و اين سؤال در حضور يك جمعي از امام پرسيده شود و امام بگويد فرزند بدنيا آمده پسر است و در اين هنگام شخص مطلع جواب درست بدهد وكلام امام و حجت خدا را تصحيح كند و خودش آگاه تر از امام معرفي شود آيا چنين چيزي براي آنانيكه پيرو اين امام هست و او را داناترين و آگاه ترين انسان روي زمين مي داند مورد پذيرش هست ؟ البته در مثال مناقشه نيست ممكن است مثاليكه من بكار مي برم زياد جالب نباشد شما مي تواند مثالهاي ديگري را تصور نماييد.
11- ناآگاهي مستلزم اشتباه و فراموشي است اگر امام علم غيب نداشته باشد ممكن در حق مظلومي ظلم كند و حقي را به ناحق بسپارد چنين چيزي از امام معصوم قابل قبول نيست.
12- جهل مستلزم نياز امام به مردم است سخن امام بايد در هر موردي حق باشد و اگر امام چيزي را نداند و حقيقتي را آگاه نباشد چگونه مي تواند حرف اش حق باشد درحاليكه ديگران حق را بداند و او نداند در اين صورت امام نيازمند ديگران مي شود و ديگر نمي تواند حجت بر بندگان باشد.
صفحه 103 تا 105
- ↑ علم غیب در روایات، ص۷۴.