دلیل عقلی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

احمد مروی و سید حسن مصطفوی

در مقاله: دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم

دلايل عقلي چنانكه چندبار بيان شد، مخاطب دلايل، دو گروه ميتوانند باشند: دستهاي كه شـريعت خاتم را نپذيرفتهاند، و يا بهطور كلي تسليم آيين الهي نشدهاند، و دستة دوم كسـاني كـه شريعت پيامبر را پذيرفتهاند. اينان نيز دو گروهاند: گروهي كه بهطور كلي مسئلة امامـت و وصايت بلافصل بعد از پيامبر را نميپذيرند، و گروهي كه همآيين با شيعياناند، ليكن اختصاصات ويژة امامان، نظير نص، عصمت و علم غيب را برنمـيتابنـد. پيداسـت كـه دستة نخست اگر بهعنوان موردي از نقد مكتب تشيع بر علم امـام اشـكال كننـد، پاسـخ آنان فارغ از پذيرفتن آيين، اين است كه دانش تجربي جديد و استدلال عقلي بهروشـني توانايي آگاهي بر امور پنهان را براي افراد عالي تأييد ميكند و اگر كس يا كساني ادعايي غير از اين دارند، آنان بايد ناكارآمدي تجربههاي علمي و استدلالهاي عقلي را بيـان كننـد. دربارة دستة دوم، دو دليل عقلي، افزون بر عمومات پيشين، ميتوان ارائه نمود.

الف) بعثت پيامبر خاتم و شريعت او اختصاص به زماني خاص ندارد؛ شريعت او كاملترين شريعت و در هر عصر و زماني داراي اعتبار است. پيداست كه آورندة اين چنين شريعتي بايد آگاه بر امور گذشته و آينده باشـد. در غيـر ايـنصـورت رسـالت او كامل، و شريعت او فراگير نخواهـد بـود. بنـابراين، پيـامبر نـه تنهـا بايـد بـه احكـام و موضوعات احاطة غيبي داشته باشد؛ بلكه از موضوعات خـارجي آنهـا نيـز بايـد مطلـع باشد؛ چه اينكه مورد نزاع در علم غيب موضـوعات خـارجي اسـت، نـه احكـام كلـي؛ بهاتفاق همة مسلمانان، حتي وهابيون جهل به آنها سبب كاستي در رتبة آنـان و موجـب نقض غرض ميشود (سبحاني، 1386) .استدلال يادشده با اين افزوده كه پيش از اين در دلايل عقلي نص آمد، كه وصـايت و جانشيني بلافصل امامان معصوم همان استمرار رسالت در شكل امامت است، علـم غيب امام را نيز اثبات ميكند.

ب) شيعيان بر اين باورند كه همة موقعيتها بهطور كامل براي پيامبر فراهم نشد تـا شريعت اسلامي را بهطور كامل تبيين كند، و عمر پيامبر نيـز هماننـد ديگـر افـراد بشـر محدود است، بنابراين، بايد بعد از پيامبر خليفه و جانشيني باشد تا راه او را ادامه دهد و وظايف و مسئوليتهاي او را در امر هدايت بشر دنبال كند. بر اين اساس، استدلالي كـه علم غيب پيامبر را اثبات ميكند، علم غيب جانشينان بلافصل وي را نيز اثبات ميكند.

ص16