نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۸ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
نبى اگر از ماده «نبأ» مشتق شود معمولاً در معنى پيام آوران الاهى استعمال مىشود، هرچند مفهوم آن شامل همه پيام آوران است ولى رسول، هم از جهت استعمال و هم از جهت معنا عموميّت دارد.
اگر از نبى و رسول معناى خاصّ آن دو، يعنى فرستاده خداى متعال، مورد نظر باشد اين پرسش پيش مىآيد كه نبى و رسول چه فرقى با هم دارند و ميان آنان چه نسبتى است؟
در رواياتى كه از سوى امامان اهل بيت : در بيان اين موضوع رسيده، اين دو مقام از هم تفكيك شده و نسبت ميان آن دو مانند نسبت ايمان و اسلام بيان شده است كه هر يك معنايى جداگانه دارند ولى در مورد استعمال ممكن است هر دو در شخصى جمع شود و ممكن است شخصى مقام نبوّت را حايز گردد ولى به مقام رسالت نرسد ولى امكان ندارد مقام رسالت را داشته باشد و مقام نبوّت را نه.
در روايتى از پيامبر گرامى اسلام ۹ از عدد انبيا و رسولان سؤال شد، حضرت انبيا را صد و بيست و چهار هزار و مرسلان (= رسولان) آنها را سيصد و سيزده نفر بيان كرد : يَا رَسُولَ اللَّهِ كَمِ النَّبِيُّونَ؟ قَالَ: مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِيٍّ. قُلْتُ : كَمِ الْمـُرْسَلُونَ مِنْهُمْ؟ قَالَ: ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَر. (اى رسول خدا، انبيا چند نفرهستند؟ فرمود: صد و بيست و چهار هزار نفر. گفتم: رسولان از آنها چند نفر هستند؟ فرمود: سيصد و سيزده نفر). از اين روايت استفاده مىشود كه انبياى الهى صد و بيست و چهار هزار نفرند و از ميان آنها سيصد و سيزده نفر علاوه بر مقام نبوّت، مقام رسالت نيز دارند.
بنابر این همه رسولان الهى نبى هم هستند ولى چنين نيست كه همه انبياى الهى رسول هم باشند بلكه فقط برخى از آنها رسول هستند. در اين روايت فرق ميان نبى و رسول تنها از جهت تعداد و به اجمال بيان شده است ولى در روايات ديگر توضيح بيشترى در اين باره آمده است؛ و آن اين كه نبى فرشته وحى را در خواب مىبيند و صدايش را مىشنود امّا او را مشاهده نمىكند و رسول صداى فرشته وحى را مىشنود و در خواب هم مىبيند و مشاهده نيز مىكند. امام باقر ۷ مىفرمايد : النَّبِيُّ الَّذِي يَرَى فِي مَنَامِهِ وَ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا يُعَايِنُ الْمـَلَکُ وَ الرَّسُولُ الَّذِي يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ يَرَى فِي الْمـَنَامِ وَ يُعَايِنُ الْمـَلَك. (نبى شخصى است كه در خواب مىبيند و صدا را مىشوند و فرشته را مشاهده نمىكند و رسول شخصى است كه صدا را مىشنود و در خواب مىبيند و فرشته را مشاهده كند).
امام باقر و امام صادق ۸ مىفرمايند : الرَّسُولُ الَّذِي يَظْهَرُ لَهُ الْمـَلَکُ فَيُكَلِّمُهُ وَ النَّبِيُّ هُوَ الَّذِي يَرَى فِي مَنَامِهِ وَ رُبَّمَا اجْتَمَعَتِ النُّبُوَّةُ وَ الرِّسَالَةُ لِوَاحِد. (رسول شخصى است كه فرشته بر او ظاهر مىشود و با او سخن مىگويد و نبى آن كسى است كه در خواب ]فرشته را[ مىبيند و گاهى نبوّت و رسالت در يك شخص جمع مىشود).
در برخى از روايات در تفاوت رسول و نبى آمده كه رسول جبرئيل را مىبيند و كلامش را مىشنود و بر او وحى مىشود و در خواب نيز او را مىبيند چنانچه حضرت ابراهيم در خواب مىديد.
نبى گاهى كلام فرشته وحى را مىشنود و بسا خود او را هم مشاهده مىكند ولى صدايش را نمىشنود. امام رضا ۷ مىفرمايد : الْفَرْقُ بَيْنَ الرَّسُولِ وَ النَّبِيِّ وَ الْإِمَامِ أَنَّ الرَّسُولَ الَّذِي يُنْزَلُ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَيَرَاهُ وَ يَسْمَعُ كَلَامَهُ وَ يُنْزَلُ عَلَيْهِ الْوَحْيُ وَ رُبَّمَا رَأَى فِي مَنَامِهِ نَحْوَ رُوْيَا إِبْرَاهِيمَ ۷ وَ النَّبِيُّ رُبَّمَا سَمِعَ الْكَلَامَ وَ رُبَّمَا رَأَى الشَّخْصَ وَ لَمْ يَسْمَع. (فرق بين رسول و نبى و امام اين است كه رسول شخصى است كه جبرئيل بر او نازل مىشود و رسول او را مىبيند و كلامش را مىشنود و وحى بر او نازل مىشود و بسا در خواب هم مىبيند مانند رؤياى ابراهيم ۷٫ و نبى بسا كلام را مىشنود و بسا شخص را مىبيند و نمىشنود).
فرق اين روايت با روايات ديگر كه در آنها رؤيت و مشاهده فرشته وحى از نبى نفى شده است در اين است كه در اين روايت براى نبى نيز همانند رسول مشاهده شخص فرشته اثبات شده ولى اين مشاهده همراه با نشنيدن كلام اوست پس ممكن است مراد ديدن فرشته در غير حال وحى باشد. و روايات ديگر به ديدن در حال وحى نظر داشته باشند.
در برخى از روايات اين باب به فرق ميان امام و محدّث هم اشاره رفته است، در ادامه روايت بالا بيان شده كه امام كلام فرشته را مىشنود ولى خود او را نمىبيند. والإمامُ هُوَ الّذي يَسْمَعُ الكَلاَمَ وَلا يَرى الشَّخصَ.
محدَّث به كسى گفته شده است كه صدا را مىشنود ولى او را مشاهده نمىكند و در خواب هم نمىبيند. وَ أَمَّا الُْمحَدَّثُ فَهُوَ الَّذِي يُحَدَّثُ فَيَسْمَعُ وَ لَا يُعَايِنُ وَ لَا يَرَى فِي مَنَامِهِ.
حال كه با معناى لغوى و اصطلاحى نبى و رسول آشنا شديم و معلوم گرديد كه از نظر روايات مأمور به تبليغ بودن در معناى نبى و رسول لحاظ نشده است، اگر چه رسول از نظر لغوى اين جهت را نيز در بر دارد. در اينجا به نكتهاى در اين زمينه اشاره مىكنيم و آن اينكه در استعمال قرآن و روايات معصومان : نبى و رسول هر دو متعلّق «بعث» و «ارسال» قرار گرفتهاند، خداى تعالى مىفرمايد : هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأمِييِن رَسُولاً. (خدا اوست كه در ميان امّىها رسولى فرستاد). وَما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلا نَبِيٍّ. (رسول و نبيّى پيش از تو نفرستاديم). كانَ آلنّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ آلنَّبِـيِّينَ. (امّت يك دست بود پس خدا انبياء را مبعوث كرد).
از اين امر استفاده مىشود كه نبى و رسول هر دو در مواردى از سوى خداى تعالى براى ابلاغ امورى به مردم مأموريّت مىيابند ولى اين نكته دلالت نمىكند كه اين معنا در خود معناى نبى و رسول لحاظ شده باشد پس با وجود اين امر هم، نبى و رسول در همان معناى اصطلاحى خاصّ خود باقى است و اين امرى جدا از معناى آن دو است كه به واسطه فعل «بَعَثَ» و «اَرْسَلَ» از آن حكايت شده است.