اشراف

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از اَشراف)

مقدمه

  1. وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ[۱]
  2. وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا[۲]
  3. حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ * لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ * قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ * مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ * أَ فَلَمْ یدبرُوا الْقَوْلَ أَمْ جٰاءَهُمْ مٰا لَمْ یأْتِ آبٰاءَهُمُ الْأَولِینَ * أَمْ لَمْ یعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْکرُونَ * أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ[۳]
  4. وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ * * * * [۴] * أَنْ كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ[۵]
  5. وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ * مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ[۶]
  6. ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا * وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا[۷] * وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيدًا[۸] * إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ[۹] * ثُمَّ نَظَرَ[۱۰] * فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ[۱۱].
  7. وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ[۱۲]

نکات

در این آیات این محورها از سوی اشراف قریش و مخالفان بزرگ پیامبر در مکه مطرح شده است.

  1. زیاده طلبی‌های اشراف قریش در صدر اسلام که خواهان جایگاهی ویژه حتی در حضور پیامبر بودند.
  2. خواهان دور شدن اصحاب صفه و فقرا از اطراف پیامبر به هنگام حضور خود بودند.
  3. خداوند این تقاضا و افزون طلبی آنان را ناشی از غفلت و اسرافکاری و هوا پرستی آنان اعلام می‌کند.
  4. خداوند به پیامبر می‌فرماید که درماندگان و فقرا را از خودت دور نکن و با آنها که خدا را صبح و شام می‌خوانند صبرکن و چشمان خودت را از آنان مگردان وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ[۱۳]
  5. تهمت ناروای اشراف به پیامبر از قبیل جنون، ساحر و دروغگو بودن. حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ[۱۴] أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ[۱۵]... فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ[۱۶]
  6. ایجاد ابهام و سؤال بر این اساس که چرا قرآن بر سران اشراف نازل نشده است. قَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ[۱۷][۱۸].

منابع

پانویس

  1. «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
  2. «و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش ت» سوره کهف، آیه ۲۸.
  3. «تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری می‌افتند* امروز زاری نکنید که از سوی ما یاری نخواهید دیدزیرا آیات من برایتان خوانده می‌شد اما شما پشت کردید* در حالی که در برابر آن گردنکشی می‌ورزیدید و در نشست‌های شبانه بدگویی می‌کردید* پس آیا در این گفتار نیندیشیده‌اند یا آنچه به نیاکانشان نرسیده بود به آنان رسیده است؟ * یا آنکه پیامبر خود را نشناخته‌اند از این روی او را منکرند؟ * یا می‌گویند که جنونی دارد؛ (نادرست می‌گویند) بلکه او حقّ را برای آنان آورده است و بیشتر آنان حق ناپسندند» سوره مؤمنون، آیه ۶۴الی۷۰.
  4. «و از هر سوگندخواره فرومایه‌ای فرمان مبر!* خرده‌گیری، پیشگامی در سخن‌چینی**» سوره قلم، آیه ۱۰-۱۱.
  5. «(که گناه می‌ورزد) برای آنکه مال و پسرانی دارد،» سوره قلم، آیه ۱۴.
  6. «و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند* ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۶و۷.
  7. «مرا با آن کس که یگانه آفریده‌ام، وا بگذار* و برای او دارایی پر دامنه‌ای پدید آوردم» سوره مدثر، آیه ۱۱-۱۲.
  8. «و راه (پیشرفت) او را نیک هموار کردم،» سوره مدثر، آیه ۱۴.
  9. «که او اندیشید و سنجید» سوره مدثر، آیه ۱۸.
  10. «سپس نگریست» سوره مدثر، آیه ۲۱.
  11. «و گفت: این جز جادویی که آموخته می‌شود نیست» سوره مدثر، آیه ۲۴.
  12. «و گفتند: چرا این قرآن بر مردی سترگ از این دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشد؟» سوره زخرف، آیه ۳۱.
  13. «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
  14. «تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری می‌افتند» سوره مؤمنون، آیه ۶۴.
  15. «یا می‌گویند که جنونی دارد؛ (نادرست می‌گویند) بلکه او حقّ را برای آنان آورده است و بیشتر آنان حق ناپسندند» سوره مؤمنون، آیه ۷۰.
  16. «و گفت: این جز جادویی که آموخته می‌شود نیست» سوره مدثر، آیه ۲۴.
  17. «و گفتند: چرا این قرآن بر مردی سترگ از این دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشد؟» سوره زخرف، آیه ۳۱.
  18. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۲۱.