بحث:آیا مفاتح الغیب یا کلیدهای غیب تنها در دست خدایند؟ (پرسش)
پاسخ اجمالی
چیستی مفاتح الغیب
- "مفاتح" جمع "مفتح" به کسر میم به معنای کلید، و به فتح آن به معنای خزینه است.[۱] در صورت اول، تمام کلیدهای غیب در دست خداوند است و در صورت دوم تمام خزانههای غیب؛[۲] و ممکن است هر دو معنا صحیح باشد، زیرا هر کجا خزینهای هست، کلیدی هم وجود دارد.[۳] و غیب به معنای استتار و پنهان بودن چیزی از چشم است و بر هر چیزی که از حواس و علم انسان پوشیده باشد، به کار میرود.[۴]
معنای انحصار علم غیب
- قرآن کریم علم غیب را منحصر در خداوند متعال میداند:[۵] ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ﴾[۶] یعنی کسی جز خدا به آن خزینهها و یا به گشودن درهای آن و تصرف در آن دسترسی ندارد،[۷] منتها منظور، علم غیب هایی است که در خزینه هایِ در بسته و در پسِ پردههای ابهام قرار دارد.[۸] و علم خدا به زمان و مکان و یا حالت خاصی منحصر نمیشود، زیرا علم او ذاتی است و نه اکتسابی و ذات خدا نه زمان دارد نه مکان و نه با تغییر حالتها و رویدادها تغییر میکند.[۹]
مصادیق مفاتح الغیب
آیا فقط خدا از این موارد آگاه است؟
- البته باید دانست کسی از غیب و ما فی الخزانه خبر ندارد جز صاحب خزینه مگر اینکه خداوند کسانی را از آن آگاه کند،[۱۳]مانند امامان معصوم(ع)،[۱۴] در این صورت آن مسأله از غیب بودن خارج میشود، اما از آن جهت که برای دیگران هنوز مکشوف نشده، عنوان غیب بر آن صادق است.[۱۵]
- مطابق نظری دیگر غیب ندانستن امامان(ع) ممکن است بدین معنا باشد که آنها علم تفصیلی ندارند بلکه علم اجمالی به غیب را دارا هستند و گاهی این علم اجمالی به علم تفصیلی تبدیل میشود و یا اینکه ایشان علم فعلی ندارند، یعنی تمامی علم ایشان فعلی نبوده، بلکه شأنی است و خداوند در مواردی که مصلحت بداند به آنها عطا میکند.[۱۶]
پاسخ تفصیلی
چیستی مفاتح الغیب
- مفاتح جمع "مَفتح"، یا به معنای مخزن و خزینه است،[۱۷] طبق این احتمال، مقصود این است که خزانههای غیب تنها نزد خدا است و در اختیار اوست.[۱۸] برخی از آیات قرآن هم مؤید این معنا میباشند[۱۹] مانند: ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ﴾[۲۰]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ﴾[۲۱] و ﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ﴾[۲۲]
- یا جمع "مِفتح" به معنای مفتاح و کلید، در هر دوصورت، معنا یکی است؛ زیرا کسی که کلیدهای خزاین و گنجینهها را در اختیار دارد، مانند کسی است که خود گنجینهها نزد اوست و هر دو میتوانند به دلخواه خود در آنها تصرف کند.[۲۳] غیب هم مصدر غاب، به معنای استتار و پنهان بودن چیزی از چشم است و بر هر چیزی که از حواس و علم انسان پوشیده باشد، به کار میرود. لذا خزانههای غیب عبارت از اموری است که مقیاسهای محسوسی که هر چیز را میسنجند، به آنها احاطه نداشته باشند و اندازههای معهود آنها را محدود کند.[۲۴]
معنای انحصار علم غیب
- آیۀ ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ﴾[۲۵] علم غیب را منحصر در خدای تعالی میداند، زیرا کسی جز خدا به آن خزینهها و یا به گشودن درهای آن و تصرف در آن دسترسی ندارد.[۲۶] آیۀ مذکور به علم بیکران الهی به همۀ جزئیات اشاره میکند و اینکه خدای متعال از همه منابع پنهان و کلیدهای دسترسی به آنها اطلاع دارد، همچنین از خشکیها و دریاها آگاه است، یعنی او از میلیاردها موجود زنده در اعماق دریاها و خشکی اطلاع دارد، که علم بدانها به صورت عادی غیر ممکن است و او میداند در هر شبانه روز چه تعداد برگ یا دانه بر زمین میافتد.[۲۷] و علم خدا به زمان و مکان و یا حالت خاصی منحصر نمیشود، زیرا علم او ذاتی است و نه اکتسابی و ذات خدا نه زمان دارد نه مکان و نه با تغییر حالتها و رویدادها تغییر میکند.[۲۸] با توجه به این مطلب صدر آیه گر چه از انحصار علم غیب به خدای تعالی خبر میدهد لکن ذیل آن منحصر در بیان علم غیب نیست، بلکه از شمول علم او به هر چیز، چه غیب و چه شهود، خبر میدهد، برای اینکه میفرماید: خداوند به هر تر و خشکی آگاهی دارد. علاوه بر این، صدر آیه، همه غیبها را هم متعرض نشده است، بلکه تنها متعرض غیبهایی است که در خزینههای در بسته و در پس پردههای ابهام قرار دارد. برای اینکه خزینههای غیب را عبارت دانسته از اموری که مقیاسهای محسوسی که هر چیزی را میسنجد، احاطه به آن نداشته، اندازههای معهود نمیتواند آن را تحدید کند، در عین حال علم ما که تنها امور محدود و مقدر را درک میکند، از درک آنها عاجز است.[۲۹] بنابراین، منظور آیه صرفا عدم آگاهی ماسویالله نسبت به خزانههای غیب است و دلالت عامی بر سلب آگاهی نسبت به تمام غیبها ندارد.[۳۰]
مصادیق مفاتح الغیب
- در برخی از آیات و روایات به برخی از مصادیق غیب که تنها خداوند از آن آگاه است اشاره شده است مانند: آیۀ ۳۴ سورۀ لقمان، حکایت از آن دارد که آگاهی از قیامت و نزول باران و چگونگی جنین در رحم مادر، و اموری را که انسان در آینده انجام میدهد، و محل مرگ او، در اختیار خداوند است و دیگران را به آن راهی نیست. روایات ذیل آیه هم به همین مطلب اشاره دارند مثلا در حدیثی میخوانیم: ««انَّ مَفَاتِیح الْغَیْب خَمْس لَا یَعْلَمُهُنَّ إِلَّا اللَّه»»[۳۱] همچنین در حدیث دیگری آمده است: «کلیدهای غیب پنج است: خداست که میداند که قیامت چه وقت میآید؛ اوست که باران میباراند؛ از آنچه در رحمهاست آگاه است؛ هیچ کس نمیداند که فردا چه چیز به دست خواهد آورد؛ کسی نمیداند که در کدام زمین خواهد مرد».[۳۲]
آیا فقط خدا از این موارد آگاه است؟
- کسی از ما فی الخزانه اطلاعی ندارد جز صاحب خزینه مگر آنکه خداوند درب آن را باز کند و به بعض از خواص خود نشان دهد مانند اهل بیت (ع).[۳۳] فلذا به طور کلی نمیتوان گفت علم غیب منحصر به خدای متعال است؛ زیرا روایات زیادی وجود دارد که به طور صریح و روشن بیان کرده است ائمه (ع) برخی از موارد را خبر دارند؛ مثلا علم به زمان مرگ افراد، محل مرگ، علم به پسر یا دختر بودن جنین، زمان نزول باران و.... برای حل این مشکل که علم غیب آیا منحصر در خدای متعال است یا دیگران هم از آن اطلاع دارند نظراتی مطرح شده است مثلا برخی از دانشمندان گفتهاند مقصود از اینکه غیر خدا نمیداند، یعنی علم ذاتی را کسی غیر از خدا نمیداند؛ برخی گفتهاند منظور این است که علم تفصیلی ندارند؛ یعنی علم اجمالی دارند؛ البته در موارد خاص به علم تفصیلی تبدیل میشود. برخی دیگر میگویند مراد این است که آنها علم فعلی ندارند که این تعبیر از دو احتمال دیگر دقیقتر است؛ به این معنا که تمامی علم آنان فعلی نبوده، بلکه شأنی است و خداوند در مواردی که مصلحت بداند به آنها عطا میکند.[۳۴]
پاسخ جامع
علامه طباطبایی | مغنیه | طیب | مکارم شیرازی | مطهری | رضایی اصفهانی | واعظی | سید علی هاشمی |
"مفاتح" جمع "مفتح" به کسر میم به معناى کلید، و به فتح آن به معنای خزینه است. [۳۵] در صورت اول، تمام کلیدهاى غیب به دست خداوند است، و در صورت دوم تمام خزانههاى غیب، و ممکن است هر دو معنا صحیح باشد زیرا هر کجا خزانهاى است، کلیدى وجود دارد[۳۶]
آیۀ ﴿﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۳۷]، علم غیب را منحصر در خداى تعالى میکند[۳۸] یعنی کسى جز خدا به آن خزینهها و یا به گشودن درهاى آن و تصرف در آن دسترسى ندارد،[۳۹] منتها منظور علم غیبهایی است که در خزینههاى در بسته و در پس پردههاى ابهام قرار دارد؛[۴۰] و در روایتی اشاره شده، منظور از کلیدهای غیب در آیه پنج مورد است[۴۱].
البته باید گفت کسی از غیب خبر ندارد مگر اینکه خداوند کسانی را از آن آگاه کند مانند حضرات معصومین(ع)[۴۲] که در این صورت از غیب بودن خارج میشود، اما از آن جهت که برای دیگران هنوز مکشوف نشده است عنوان غیب بر آن صادق است. [۴۳] و غیب دانستن معصومین(ع) ممکن است بدین معنا باشد که آنها علم فعلی ندارند، بدین معنا که تمامی علم آنان فعلی نبوده، بلکه شأنی است و خداوند در مواردی که مصلحت بداند به آنها عطا میکند[۴۴].
گزیدههای پاسخها
- علامه طباطبایی: علم غیب منحصر در خداوند است، چرا که تنها خداوند بر خزائن غیب آگاه بوده و یا کلیدهای غیب تنها نزد اوست.
- مغنیه: خداوند عالم به همه چیز است، چرا که علم او ذاتی و غیرقابل تغییر است. و علامه حلی میفرماید: همه چیز غیر از خدا جزء ممکنات است که خداوند به تمام آنها علم دارد.
- طیب: مفاتح به معنای خزینه است که تنها صاحب خزینه از درون آن خبر دارد، جز اینکه به برخی از خواص مانند اهل بیت(ع) آن را نشان دهد که در این صورت غیب نخواهد بود، مگر از جهتی که برای دیگران مستور است.
- مکارم شیرازی: مطابق آیه خزانههای غیب یا کلیدهای غیب تنها در نزد خداوند است. و آیات و روایاتی بر همین مطلب دلالت میکند.
- مطهری: مفاتح اگر به معنای خزائن غیب باشد یعنی تنها خداوند بر آنها آگاه است و آیاتی هم دال بر این معنا وجود دارد. و اگر به معنای کلیدهای غیب باشد که احتمال ضعیفی است، یعنی این کلیدها تنها نزد خداوند است. در هر دو صورت آیه میفرماید تنها خزائن غیب بر ماسوی الله پوشیده است نه تمام غیبها.
- رضایی اصفهانی: آیه اشاره دارد به علم بیکران الهی که از همه منابع پنهان و کلیدهای دسترسی به آنها اطلاع دارد.
- واعظی: مفاتح چه به معنای مخزن باشد و چه به معنای کلید، بیانگر آن است که غیب تنها مختص خداوند است. و غیب به معنای پنهان کردن به کار میرود، لذا خزانههای غیب اموری هستند که محسوسات آنها را درک نمیکنند، و این خزانهها مختص خداوند است.
- سید علی هاشمی: نمیتوان گفت که علم غیب مطلقا مختص خداوند است زیرا بر اساس روایات، اهل بیت(ع) هم از آن آگاهی داشتهاند. لذا در مورد اینکه در آیه آمده غیر خدا نمی داند نظرات مختلفی وجود دارد و شاید بتوان گفت منظور این است که علم فعلی ندارند بلکه شانی است و خداوند در مواردی که مصلحت بداند به آنها عطا میکند.
پانویس
- ↑ ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
- ↑ ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲؛ مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۹ و ۲۰
- ↑ ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۲۶۹
- ↑ ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه المیزان، ج ۷، ص ۱۷۸؛ مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۹۸؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ج ۶، ص ۱۰۹؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
- ↑ «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه المیزان، ج ۷، ص ۱۷۸
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین ترجمه المیزان، ج ۷، ص ۱۷۸
- ↑ ر.ک. مغنیه، محمدجواد، تفسیر کاشف، ج ۳، ص ۲۰۱
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه 34.
- ↑ ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۹۸
- ↑ ر.ک. مغنیه، محمدجواد، تفسیر کاشف، ج ۳، ص ۲۰۱؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور ج ۳ ص ۱۵
- ↑ ر.ک. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۹۲
- ↑ ر.ک. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۹۲؛ هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ ر.ک. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۹۲
- ↑ ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
- ↑ ر.ک. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۹۲
- ↑ ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۹ و ۲۰
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ «یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟» سوره طور، آیه ۳۷.
- ↑ «بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم». سوره انعام، آیه ۵۰.
- ↑ ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۲۶۹؛ معارف، مجید، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)، ص ۳۹
- ↑ ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
- ↑ «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه المیزان، ج ۷، ص ۱۷۸. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۹۸؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
- ↑ ر.ک. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ج ۶، ص ۱۰۹
- ↑ ر.ک. مغنیه، محمدجواد، تفسیر کاشف، ج ۳، ص ۲۰۱
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۱۷ـ ۱۸۳
- ↑ ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۹ و ۲۰
- ↑ ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۹۸
- ↑ ر.ک. مغنیه، محمدجواد، تفسیر کاشف، ج ۳، ص ۲۰۱؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور ج ۳ ص ۱۵
- ↑ ر.ک. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۹۲
- ↑ ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ مجمع البحرین، ج ۲، ص۳۹۴ .
- ↑ تفسیر نمونه، ج۵ ، ص ۳۳۴.
- ↑ سوره انعام، آیه: ۵۹.
- ↑ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ۱۰، ص ۵۷.
- ↑ ترجمه المیزان، ج ۷، ص ۱۷۸.
- ↑ ترجمه المیزان، ج ۷، ص ۱۷۸.
- ↑ تفسیر کاشف، ج ۳، ص ۲۰۱؛ الدر المنثور ج ۳ ص ۱۵.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۵۵.
- ↑ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۹۲.
- ↑ مکاتبه اختصاصى دانشنامه مجازی امامت و ولایت.