بحث:علم غیر ذاتی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  • باید بدانیم دو معنا برای ذاتی دانستن علم امام(ع) در کلمات علما بیان شده است: (...)
  1. ذاتی به معنای استقلالی؛ (...)
  2. ذاتی به معنای غیر استقلالی. (...)

در غیر ذاتی بودن علوم ائمه(ع) به معنای غیر استقلالی بودن علوم ایشان تردیدی وجود ندارد. اختلافی در این موضوع در دیدگاه علمای امامیه در طول قرن‌های مختلف مشاهده نمی‌شود. آنان با عبارات مختلف بر این مطلب مشترک تأکید کرده‌اند که همه مخلوقات در تمام کمالات خود وابسته به خداوند متعال هستند و بدین دلیل، نه تنها علم امام(ع)، بلکه تمام کمالات ائمه(ع) و دیگر افراد بشر وابسته به لطف و افاضه خداوند است. البته ائمه(ع) انسان‌های برگزیده و حجت‌های خداوند هستند و به عنایت و عطای خداوند دارای علوم ویژه‌ای هستند که افراد عادی از آن بی‌بهره‌اند. ذاتی بودن علم امام در معنای دوم یعنی فطری بودن و همراهی علوم ویژه با امام(ع) از ابتدای آفرینش او، مطلبی مورد اختلاف است. برخی از علما از فطری بودن علم امام(ع) طرفداری کرده‌اند؛ اما عده‌ای دیگر علم امام(ع) را تدریجی و افزایش‌پذیر دانسته‌اند[۱].

  • بخشی از علوم پیامبران و برگزیدگان الهی، به شیوه‌های عادی مانند حواس یا تعقل کسب می‌شود. تردیدی نیست که این بخش از دانش آنان اکتسابی است و مردم دیگر نیز می‌توانند به این شیوه‌ها به دانش‌های مشابه برسند. آنچه جای تأمل و بررسی بیشتر دارد، دانش‌های غیرعادی پیامبران و دیگر برگزیدگان خداوند است؛ دانش‌هایی که به روش‌های عادی مانند استفاده از حواس و تفکر عقلی به‌ دست نمی‌آیند. آیا شیوه‌هایی مانند وحی، شهود و الهام، ویژه این برگزیدگان است یا دیگر افراد نیز می‌توانند با این شیوه‌ها به معارفی مشابه علوم برگزیدگان خداوند دست یابند؟ چنان‌که اشاره شد، شیوه‌های مختلف یاد‌شده را می‌توان در سه دسته کلی حسی، عقلی و قلبی جمع کرد. این شیوه‌ها به ‌طور کلی خاص نیستند و نوع بشر به آنها دسترسی دارند و کم یا زیاد از طریق آنها علومی را کسب می‌‌‌کنند. بنابراین شیوه‌هایی که پیامبران و دیگر برگزیدگان خداوند برای دریافت علوم از آنها استفاده می‌کنند، کاملاً متمایز از شیوه‌های بشری نیستند. نکته‌‌ای که باید در این زمینه بیشتر به آن توجه کرد این است که اگر‌چه خداوند استعداد و توان استفاده از شیوه‌های عقلی، حسی و قلبی را در نوع بشر قرار داده است، اما انسان‌ها به یک اندازه از این استعداد و توان بهره‌مند نیستند و به یک اندازه از آن استفاده نمی‌کنند. برخی، حواسی قوی‌تر از دیگران دارند؛ مثلاً بینایی یا شنوایی برخی قوی‌تر از دیگران است. استفاده افراد از این ابزارها نیز متفاوت است: برخی بر اثر مداومت در استفاده از قوه عقل خود، به دانش‌هایی عقلی می‌رسند که دیگران نمی‌رسند؛ برخی استعدادهای حسی خود را رشد می‌دهند و در رقابت با دیگران، پیش می‌افتند؛ برخی نیز با ریاضت و برنامه‌های سلوکی خاص، بر قوت قلبی خود می‌افزایند و تجربیات و شهودهایی دارند که دیگران آن را تجربه نکرده‌اند. چنان‌که بین مردم تفاوت‌هایی جدی در بهره‌مندی و استفاده از ابزارهای معرفتی وجود دارد، بین آنان و پیامبران و دیگر برگزیدگان خداوند نیز در میزان بهره‌مندی و استفاده از شیوه‌های یاد‌شده، تفاوت‌های جدی وجود دارد. اگر‌چه مراتبی از دریافت‌های عقلی، قلبی و حسی در نوع افراد بشر دیده می‌شود، اما خداوند به برگزیدگانش استعداد‌های ویژه عطا کرده است که در نتیجه آن می‌توانند به مراتبی از دانش‌های سه‌گانه برسند که دیگران از آن بی‌بهره‌اند. وحی پیامبرانه، اگر‌چه اغلب به شیوه قلبی و شهودی بر پیامبران نازل می‌شود، مرتبه‌ای از علوم قلبی است که انسان‌های عادی از دسترسی به آن عاجزند. به دلیل تمایز این قسم از وحی با دیگر مراتب علوم قلبی، می‌توان درباره آن، همانند الهام و شهود، با عنوانی مستقل سخن گفت. این شیوه‌ مخصوص پیامبران خداوند است. تعابیر گوناگون قرآن مانند ‌﴿﴿أَنْزَلْنَا، ﴿﴿أَرْسَلْنَا، ﴿﴿بَعَثْنَا و ﴿﴿أَوْحَيْنَا نشان‌دهنده آن است که آغازگر این حرکت علمی خداوند بوده است؛ نه اینکه پیامبران در نتیجه تلاش خود بدان رسیده‌ باشند. در آیات گوناگون، از زبان پیامبران نقل شده است که خود را تابع وحی الهی دانسته و توان ارائه معجزاتی بیش از آن یا بیان حکمی از نزد خود را نفی کرده‌اند: ﴿﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ[۲] این وابستگی علمی، تنها نشانه توحید افعالی نیست؛ از حیث توحید افعالی، علوم همه انسان‌ها وابسته به خداوند است و او معلم کل است؛ بلکه افزون بر آن، بیانگر آن است که علم پیامبران موهبتی است، نه اکتسابی. آنان در نزول وحی دخالتی ندارند. در اختیار پیامبر نیست که چه زمانی بر او وحی شود و چه زمان نشود؛ بلکه دریافت وحی، موهبتی خاص است که خداوند برخی بندگان برگزیده خود را به آن ممتاز ساخته است. شعار پیامبران را می‌توان در این جمله قرآن خلاصه کرد: ﴿﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ[۳] الهام، برخلاف وحی نبوی، شیوه‌ای است که اختصاص به برگزیدگان خداوند ندارد و حتی افراد عادی نیز از برخی مراتب آن بهره‌مندند؛ اما مراتبی از آن یا برخی از علوم الهامی، ویژه برگزیدگان خداوند است. شهود نیز همانند الهام، اگر‌چه شیوه‌ای عام است و افراد دیگر نیز می‌توانند با تهذیب نفس به شهود‌هایی دست یابند، اما به‌ نظر می‌رسد که برخی مراتب آن، مانند مشاهده اعمال مردم ویژه برگزیدگان خداوند است. بهره‌مندی از رؤیاهای صادقه و نیروی تعقل نیز همین‌گونه است، که به‌رغم عمومی بودن اصل شیوه، بهر‌ه‌مندی از برخی علوم از طریق این شیوه‌ها، به عنایت‌های ویژه الهی نیازمند است[۴]»[۵]

پانویس

  1. هاشمی، سید علی، ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه.
  2. «و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده می‏‌شود، کسانی که ایمان به لقای ما (و روز رستاخیز) ندارند، می‏‌گویند: قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل کن. بگو: من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم. فقط از چیزی که بر من وحی می‌‏شود، پیروی می‏‌کنم». یونس، آیه۱۵؛ همچنین ر.ک: یونس‌، ۱۶؛ انعام، ۵۰؛ اعراف، ۱۸۸ و ۲۰۳؛ ص، آیه۷۰؛ هود، آیه۳۳؛ ابراهیم، آیه۱۱.
  3. «فقط از چیزی که بر من وحی می‌‏شود، پیروی می‏‌کنم»
  4. به پیوست این فصل مراجعه شود. در پیوست، نمونه‌هایی از علوم موهبتی برگزیدگان خداوند که در قرآن آمده، بررسی شده است.
  5. هاشمی، سید علی، علوم برگزیدگان.