جابر بن طارق احمسی بجلی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

وی جابر بن طارق بن ابی طارق بن عوف احمسی، از تیره بنی احمس بن غوث بن أنمار از قبیله بجیله است[۱] که گاه از او به «ابوطارق» و زمانی با انتساب به جدش «جابر بن عوف»[۲] و گاهی با تصحیف طارق به «مشرق»[۳] یاد می‌شود. ابن ابی عاصم[۴] در اشتباهی فاحش، او را جابر بن حکیم بن جابر احمسی نام برده و البته بلافاصله تذکر می‌دهد که وی را جابر بن طارق نیز گفته‌اند. عجلی[۵] و ابن عبدالبر[۶] او را به جابر احمسی، و ابوبکر شیرازی وی را احمسی نامیده‌اند[۷]. ابن حبان[۸] و ابن ابی حاتم[۹] برخلاف بیشتر صحابه‌نگاران، «جابر بن طارق احمسی» را غیر از «جابر بن عوف احمسی» دانسته‌اند و می‌گویند: اولی در کوفه ساکن شد که با ماده‌ای سرخ رنگ (حمره) خضاب می‌کرد و دومی پدر حکیم است. همچنین ابن فتحون، جابر بن طارق را به جز جابر بن عوف می‌داند[۱۰]، ولی ابن حجر[۱۱] این گفته‌ها را توهمی بیش ندانسته و غالب صحابه‌نگاران هر دو نفر را یکی دانسته‌اند و به یقین، دیگران اشتباه کرده‌اند. بنا بر مشهور، کنیه جابر، «ابوحکیم» است[۱۲] و این مطلب نظر مشهور را تأیید می‌کند. با این حال، خود ابن حجر[۱۳]، بدون هیچ نقد و تذکری، در بخش کنیه‌ها او را «ابواوس» دانسته که بهتر بود در این باره اظهار نظر می‌کرد.

چنان که گذشت، جابر بن طارق از اصحابی است که به همراه دیگر احمسی‌های قبیله بجیله ساکن کوفه شد[۱۴]. تنها راوی او پسرش حکیم است؛ از این رو، مسلم[۱۵] نام وی را در منفردات (کسانی که تنها یک راوی دارند) آورده است. حکیم به نقل از پدرش روایت کرده است: روزی وارد خانه رسول خدا (ص) شدم، در حالی که نزدش کدو بود و فرمود: «ما با این کدو خوراک خود را زیاد می‌کنیم»[۱۶]. همچنین می‌گوید: مردی از اعراب بیابانی چنان در ثناگویی رسول خدا (ص) خود را به تکلف انداخت که اطراف دهنش کف کرده بود. حضرت فرمود: «بر شما باد به کم گویی تا شیطان شما را نفریبد؛ چرا که مبالغه کردن در خوش کلامی و خوشگویی، از نفوذگاه‌های شیطان است»[۱۷]. روایت دوم را تنها ابونعیم و ابن اثیر ذیل جابر بن طارق آورده‌اند و شیرازی آن را در کتاب الالقاب از جابر نقل کرده است[۱۸] که به درستی معلوم نیست منظورش «ابن طارق» است یا شخصی دیگر[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۹۰.
  2. ر. ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۱۰؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۰۸ و ج۳، ص۱۲؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۹۳ و ج۳، ص۲۰۱.
  3. شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۷، ص۲۱۳.
  4. ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۱، ص۱۳۷.
  5. عجلی، احمد بن صالح، معرفة الثقات، ج۱، ص۲۶۳.
  6. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۹۷.
  7. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۴۴.
  8. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۵۳.
  9. ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۹۳.
  10. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۴۴.
  11. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۴۴.
  12. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۱۰؛ خلیفة بن خیاط، التاریخ، التاریخ، ص۱۹۷؛ ابن ابی خیثمه، ابوبکر احمد، التاریخ الکبیر (تاریخ ابن ابی خیثمة)، ج۳، ص۲۴؛ طوسی، محمد بن حسن، رجال، ص۳۲.
  13. ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۱.
  14. ر. ک: بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۰۸؛ خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۱۹۷.
  15. مسلم بن حجاج، المفردات والوحدان، ص۲۲.
  16. احمد بن حنبل، مسند حنبل، ج۴، ص۳۵۲؛ ابن ابی خیثمه، ابوبکر احمد، التاریخ الکبیر (تاریخ ابن ابی خیثمة)، ج۳، ص۲۴؛ نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۴، ص۱۵۶.
  17. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۵۴۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۹۱.
  18. مناوی، محمد عبدالرؤوف، فیض القدیر، ج۴، ص۴۶۲.
  19. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «جابر بن طارق احمسی بجلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.