جعونة بن نضله انصاری
آشنایی اجمالی
چون از وی به عنوان مردی از انصار یاد شده است و در هویت او اختلافاتی وجود دارد[۱]، تشخیص تیره و قبیلهاش دشوار است. براساس خبری، وی در فتح عراق همراه سعد بن ابی وقاص بود. پس از فتح حلوان به سال شانزدهم در عراق، آنان به تعقیب مشرکان پرداختند. وی میگوید: چون هنگام نماز رسید، من اذان گفتم و نماز خواندم، سپس به مردی که سر و رویی سپید داشت برخوردم که خود را از حواریون حضرت عیسی (ع) معرفی و اظهار کرد قصد داشته است خدمت رسول خدا (ص) برسد و اسلام آورد، ولی کافران فارس مانع او شدهاند. وی سپس شهادتین را گفت و اسلام آورد. جعونه، سعد بن ابی وقاص را از ماجرا آگاه کرد و سعد نیز عمر را باخبر ساخت. عمر دستور داد آن مرد را بیابند، ولی آنان نتوانستند او را پیدا کنند[۲]. این داستان خیالی به نظر میرسد و چون به شکلهای گوناگونی نقل شده است و به سلسله سند و برخی جزئیات آن نیز اشکالهایی وارد کردهاند، نمیتوان آن را پذیرفت؛ چنان که برخی بدان اشاره کردهاند[۳]. به علاوه، نام آن سپید روی و نیز شخصی که با آن مرد برخورد کرده، به گونههای مختلفی آمده است که از درستی این خبر میکاهد. این داستان را از نضلة بن معاویه[۴]، نضلة بن عمرو انصاری[۵] و نضله انصاری دیگر[۶] نقل کردهاند. نام آن مرد سپیدروی را نیز زریب گفته اما نام پدرش را برثملا[۷]، برثملی[۸]، ثرملی[۹]، برثملا[۱۰]، ثرملی[۱۱] و ثرمله[۱۲] آوردهاند، در حالی که با این خبر هنوز روشن نیست صحابی شمردن این شخص انصاری به چه دلیل است. برخی صحابهنگاران برای این اشخاص و حتی آن مرد سپید روی که به یقین دیگر نمیتواند صحابی باشد چند مدخل مستقل اختصاص دادهاند.[۱۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۹۵.
- ↑ ابن ابی الدنیا، الهواتف، ص۲۷؛ و با اندکی تغییر و خلاصه، ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۹۵.
- ↑ ر. ک: ابن جوزی، الموضوعات، ج۱، ص۲۱۲؛ ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۳، ص۳۷۴.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۲۵۴.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۹۵.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۴۳.
- ↑ ابن حجر، لسان، ج۳، ص۴۰۲.
- ↑ ابن جوزی، الموضوعات، ج۱، ص۲۰۹.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۹۵.
- ↑ ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۳، ص۳۳۹.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۲، ص۳۷۹.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۳۵۹.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «جعونة بن نضله انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۰۵-۴۰۶.