ابوحدرد اسلمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ابوحدرد اسلمی
تصویر قدیمی مکه
نام کاملسلامة بن نمیر بن اسلم بن افصی
جنسیتمرد
کنیهابوحدرد
از قبیلهبنی‌خزاعه
از تیرهبنی‌اسلم
پسر
محل زندگیمکه
درگذشت۷۱ هجری
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

نامش سلامه[۱] و نام پدرش عمیر بن سلامه[۲] و به نقلی عامر[۳] بود که به ابوحدرد شهرت داشت. از بنورفاعه[۴] شاخه‌ای از بنو اسلم از قبیله خزاعه[۵] و از ساکنان حجاز شمرده می‌شد[۶]. برخی نام ابوحدرد را «عبد»[۷] دانسته‌اند و علی بن عبدالله مدینی او را «عبید»[۸] نامیده است. به احتمال، کنیه ابوحدرد از نام فرزندش حدرد، مکنی به ابو خراش[۹] برگرفته باشد.

به صحابی بودن ابوحدرد تصریح[۱۰] و روایات او با روایات فرزندش عبدالله، مکنی به ابو محمد، خلط شده است. این روایات عبارت‌اند از:

شرکت در حدیبیه: براساس بیشتر منابع، ابوحدرد در حدیبیه شرکت داشت و از فردی به نام ناجیه نام برده است که رسول خدا (ص) وی را بر دیگران برای حرکت دادن شتر آن قربانی در روز حدیبیه ترجیح داد. با این حال منابعی[۱۱] از حضور عبدالله بن ابی حدرد در حدیبیه خبر داده‌اند.

تقاضای وام: منابعی[۱۲]، ابوحدرد و منابعی دیگر[۱۳] با همان سند، ابن ابی حدرد را بدهکار مردی از یهود، پیش از جنگ خیبر معرفی کرده‌اند که برای پرداخت بدهی‌اش بالاپوش خود را فروخت، بر پایه اخباری، ابوحدرد درباره پرداخت مهریه همسرش از رسول خدا (ص) درخواست وام کرد[۱۴]، ولی واقدی[۱۵] این خبر را درباره ابوحدرد ضعیف شمرده ولی گوید: عبدالله فرزند وی این درخواست را داشته است. بنا بر نقل واقدی[۱۶]، عبدالله درباره پرداخت مهریه دویست درهمی همسرش دختر سراقة بن مالک)، از رسول خدا (ص) تقاضای وام کرد. آن حضرت با زیاد شمردن آن مقدار فرمود: چیزی ندارم. امیدوارم در صورت اعزام به سری‌های، به اندازه مهریه همسرت غنیمت به دست آوری. او در بازگشت از غزوه خضره، به غنایمی دست یافت که توانست با همسرش عروسی کند. عبدالرزاق[۱۷] برخلاف دو نظر بالا، ابوحدرد را راوی آن خبر دانسته است.

شرکت در سریه اِضَم: واقدی[۱۸] می‌گوید: رسول خدا (ص) به منظور آگاه نشدن مشرکان از تصمیم وی برای فتح مکه، ابو قتاده را با هشت نفر از جمله ابوحدرد به منطقه اِضَم (آبی میان مکه و یمامه نزدیک سمینه) اعزام کرد، ولی دیگران همین خبر را درباره عبدالله آورده‌اند[۱۹]. همچنین روایات در این باره اختلاف دارند که ابوحدرد یا فرزندش عبدالله، در زمان عمر به مدینه آمد، سپس برای انجام مراسم حج عازم مکه شد و در بین راه مکه با محمد بن مسلمه ملاقات کرد[۲۰].

ممکن است دلیل خلط اخبار آنان، از این‌رو باشد که عبدالله از پدرش - بدون ذکر نام وی - روایت کرده است که برخی، روایت پدر را از پسر، نشانه صحابی نبودن عبدالله دانسته‌اند[۲۱]. ابوموسی مدینی در سند روایتی، به جای عبدالله بن ابی حدرد عن ابیه، ابوعبدالله (= پدر عبدالله) آورده و طبرانی به اشتباه ابوعبدالله را کنیه دوم ابوحدرد شمرده[۲۲] و به نوعی به خلط میان اخبار عبدالله و پدرش کمک کرده است. برخی مانند ابن حجر[۲۳] برای پیشگیری از این خلط، تصریح کرده‌اند که ابوعبدالله، همان ابوحدرد و پدر عبدالله است و ابن اثیر[۲۴] برای تأکید بیشتر، ام الدرداء را نیز فرزند ابوحدرد (و خواهر عبدالله) شمرده است. همو[۲۵] دلیل بخشی از این خلط را ابن منده دانسته که در بخش نخست کلامش، عبدالله را اسم ابوحدرد و در پایان، فرزند وی شمرده است و دیگران نیز از او پیروی کرده‌اند. نظر واقدی درباره تقاضای وام، نشان می‌دهد خلط اخبار آن دو، پیشینه‌ای کهن‌تر از ابن منده دارد.

در هر صورت، خلط اخبار آنان سبب شده تا برخی زمان درگذشت عبدالله را در سال ۷۱، به پدرش ابو حدرد نسبت دهند [۲۶]. ابن قانع[۲۷] نیز روایت «هَجرُ المُسلِمِ أخاهُ كَسَفكِ دَمِهِ»؛ را به ابوحدرد نسبت داده، در حالی که از حدرد بن ابی حدرد است. خلط این اخبار به اندازه‌ای درهم تنیده شده که گاه اخبار ابن ابی حدرد را، به عمیر، پدر ابو حدرد نسبت داده، او را نیز در شمار صحابیان باد و از وی روایت نقل کرده‌اند[۲۸][۲۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. سلمه، ابن قانع، ج۱، ص۲۸۲.
  2. ابوسلامه، ابن حزم، ص۲۴۱.
  3. ر. ک: ابن اثیر، ج۳، ص۲۱۱.
  4. حاکم، ج۳، ص۵۷۲.
  5. ابن کلبی، ج۲، ص۱۴۷؛ ابن سلام، ص۲۹۲.
  6. ابن اثیر، ج۶، ص۶۷.
  7. احمد بن حنبل به نقل ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۹۶؛ بخاری، ج۶، ص۱۱۹؛ ابن ابی‌حاتم، ج۶، ص۹۳.
  8. ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۹۶؛ تصحیف شده به عتبه: ابن اثیر، ج۳، ص۶۷.
  9. ابن حجر، ج۲، ص۳۶.
  10. بخاری، ج۶، ص۱۱۹؛ ابن ابی‌حاتم، ج۶، ص۹۳؛ ابونعیم، ج۳، ص۱۳۵۸؛ یحیی بن معین به نقل ابن عبد البر، ج۴، ص۱۹۶.
  11. ابن سعد، ج۴، ص۲۳۲؛ ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۱۴۲؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۱، و ر. ک: ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۷۲.
  12. طبرانی، صغیر، ج۱، ص۲۳۴؛ ذهبی، ج۱۴، ص۱۵؛ هیثمی، ج۴، ص۱۲۹.
  13. ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۲؛ ابن حجر، ج۴، ص۵۰.
  14. احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۴۸؛ ابوداوود، ص۱۸۴؛ دولابی، ج۱، ص۴۶؛ طبرانی، کبیر، ج۲۲، ص۳۵۲؛ حاکم، ج۲، ص۱۷۸؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۶۷؛ ابن اثیر، ج۳، ص۵۰۹ و ج۵، ص۶۷.
  15. به نقل از ابن سعد، ج۴، ص۲۳۲.
  16. واقدی، ج۲، ص۷۷۷؛ و ر. ک: طبری، ج۲، ص۲۱۷؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۳۴۱؛ ابن حجر، ج۴، ص۴۹.
  17. عبدالرزاق، ج۶، ص۱۷۷.
  18. واقدی، ج۲، ص۷۹۷.
  19. ابن سعد، ج۴، ص۲۱۲؛ بخاری، ج۵، ص۷۵؛ طبری، ج۲، ص۴۰۸؛ ابن حجر، ج۵، ص۲۲۷.
  20. ابن عساکر، ج۵۵، ص۲۷۶.
  21. ر. ک: ابن اثیر، ج۳، ص۲۱۲؛ ابن حجر، ج۴، ص۵۰.
  22. ر. ک: ابن اثیر، ج۶، ص۱۹۰.
  23. ابن حجر، ج۷، ص۲۱۴.
  24. ابن اثیر، ج۳، ص۳۳۴.
  25. همو، ج۶، ص۶۷.
  26. بغوی، ج۳، ص۱۵۵ و مزی، ج۳۳، ص۲۲۹ این مطلب را به ابن سعد نسبت داده‌اند؛ در حالی که ابن سعد، ج۴، ص۲۳۲. آن تاریخ را برای عبدالله آورده است.
  27. ابن قانع، ج۱، ص۲۸۲ و ر. ک: متقی هندی، ج۹، ص۳۲.
  28. ر. ک، ابن حجر، ج۵، ص۲۲۶.
  29. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «ابوحدرد اسلمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۳۸-۲۳۹.