حزب در لغت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
حزب واژهای [[عربی]] بوده و عبارت است از قومی که قلبها و [[اعمال]] آنها هماهنگ باشد<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱، ص۳۰۸.</ref>، گروهی با [[عقیده]] و [[هدف]] مشترک<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۲۰۷.</ref>، جماعتی با [[تمایلات]] مشترک<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۱۶۴.</ref>، جماعتی بهشدت همبسته<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۳۱.</ref>. | |||
"[[حزب]]" در [[زبان فارسی]] به معنای گروه و دسته است<ref>لغت نامه، ج ۶، ص ۷۸۲۳، «حزب».</ref> و در [[زبان عربی]] نیز نزدیک به همین معناست و شماری از واژهپژوهان آن را به معنی [[جماعت]]<ref>مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۵۵؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۱۴۸، «حزب».</ref> و طایفهای از [[مردم]] دانستهاند<ref>مجمع البحرین، ج ۱، ص ۴۹۹، «حزب».</ref>. | |||
برخی دیگر معتقدند اصل واحد معنایی در این ماده، تجمع است، هنگامی که بر اساس [[رأی]] و [[هدف]] واحد باشد<ref>التحقیق، ج ۲، ص ۲۰۷، «حزب».</ref>، بر این اساس، [[حزب]] اگرچه معنایی نزدیک با کلمات جماعت، [[قوم]] و [[طایفه]] دارد، میتوان گفت حزب با قید [[پیروی]] از یک [[عقیده]] و نظر، دارای معنایی اخص است<ref>[[حمید بیگزاده جلالی|بیگزاده جلالی، حمید]]؛ [[حزب (مقاله)|مقاله «حزب»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>. | |||
راغب اصفهانی مینویسد: {{عربی|الْحِزْبُ: جماعة فيها غلظ، قال عزّ و جلّ: {{متن قرآن|أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}}<ref>«کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش میکند» سوره کهف، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ}}<ref>«آنان حزب شیطانند» سوره مجادله، آیه ۱۹.</ref>، و قوله تعالى: {{متن قرآن|وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ}}<ref>«و چون مؤمنان دستهها (ی مشرک) را دیدند» سوره احزاب، آیه ۲۲.</ref>، عبارة عن المجتمعين لمحاربة النبيّ{{صل}}، {{متن قرآن|فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>، يعني: أنصار [[اللّه]]، و قال تعالى: {{متن قرآن|يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ}}<ref>«گمان میکنند که دستهها (ی مشرک) هنوز نرفتهاند و اگر آن دستهها باز آیند، اینان آرزو میکنند کاش میان تازیهای بیاباننشین، بیاباننشینی میکردند» سوره احزاب، آیه ۲۰.</ref>، و بعيده: {{متن قرآن|وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ}}...}}<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن (بی جا: المکتبه المرتضویه) ص۱۱۴.</ref>، [[حزب]] گروه و جماعتی را گویند که با [[احساس]] خاصی از آن [[دفاع]] نمایند. [[خداوند]] در [[قرآن]] نیز آورده است... «در ماجرای [[جنگ خندق]] که مؤمنون [[احزاب]] را دیدند». «و همانا [[حزب خدا]] حتماً [[پیروز]] است». | راغب اصفهانی مینویسد: {{عربی|الْحِزْبُ: جماعة فيها غلظ، قال عزّ و جلّ: {{متن قرآن|أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}}<ref>«کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش میکند» سوره کهف، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ}}<ref>«آنان حزب شیطانند» سوره مجادله، آیه ۱۹.</ref>، و قوله تعالى: {{متن قرآن|وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ}}<ref>«و چون مؤمنان دستهها (ی مشرک) را دیدند» سوره احزاب، آیه ۲۲.</ref>، عبارة عن المجتمعين لمحاربة النبيّ{{صل}}، {{متن قرآن|فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>، يعني: أنصار [[اللّه]]، و قال تعالى: {{متن قرآن|يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ}}<ref>«گمان میکنند که دستهها (ی مشرک) هنوز نرفتهاند و اگر آن دستهها باز آیند، اینان آرزو میکنند کاش میان تازیهای بیاباننشین، بیاباننشینی میکردند» سوره احزاب، آیه ۲۰.</ref>، و بعيده: {{متن قرآن|وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ}}...}}<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن (بی جا: المکتبه المرتضویه) ص۱۱۴.</ref>، [[حزب]] گروه و جماعتی را گویند که با [[احساس]] خاصی از آن [[دفاع]] نمایند. [[خداوند]] در [[قرآن]] نیز آورده است... «در ماجرای [[جنگ خندق]] که مؤمنون [[احزاب]] را دیدند». «و همانا [[حزب خدا]] حتماً [[پیروز]] است». | ||
در مقاییس اللغه آمده است: «حاء، زاد و باء دارای معنای واحدی هستند و آن جمع شدن چیزی است. حزب به معنای جماعتی از [[مردم]] از معنای مذکور گرفته شده و [[طایفه]] از هر چیزی را حزب میگویند»<ref>احمد ابن فارس، معجم مقاییس اللغه (بیروت: دارالکتب العلمیه، بیتا)، ص۵۵.</ref>. | در مقاییس اللغه آمده است: «حاء، زاد و باء دارای معنای واحدی هستند و آن جمع شدن چیزی است. حزب به معنای جماعتی از [[مردم]] از معنای مذکور گرفته شده و [[طایفه]] از هر چیزی را حزب میگویند»<ref>احمد ابن فارس، معجم مقاییس اللغه (بیروت: دارالکتب العلمیه، بیتا)، ص۵۵.</ref>. | ||
[[ | در بعضی کتب لغت تصریح شده که حزب به گروهی که [[عقیده]] خاصی دارند گفته میشود. ابن منظور در لسان العرب مینویسد: حزب به معنای گروهی از مردم میباشد. به هر قومی که قلبها و [[اعمال]] آنها یکرنگ و یکپارچه باشد نیز [[جریان سیاسی]] گفته میشود. حزب در [[آیه]] {{متن قرآن|كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ}}<ref>«هر گروهی بدانچه نزد آنهاست شادمانند» سوره روم، آیه ۳۲.</ref> به طایفهای گفته میشود که عقیده و میل واحدی داشته باشند<ref>ابن منظور، لسان العرب (بیروت: دار صادر، ۱۳۰۰ق)، ج۱، ص۳۰۸.</ref>.<ref>جمعی از محققان جامعه اسلامی فرهنگیان و پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۷۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |