بحث:مقام اصطفاء الهی: تفاوت میان نسخهها
←سید مجتبی حسینی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
در کتاب: مقامات اولیا ج 2 | در کتاب: مقامات اولیا ج 2 | ||
اِصْطَفَيكُمْ بِعِلْمِهِ | {{عربی|اندازه=155%|"اِصْطَفَيكُمْ بِعِلْمِهِ"}} | ||
[خداوند] شما را از سر دانش خویش برگزید | [خداوند] شما را از سر دانش خویش برگزید | ||
علم بنده و علم خدا | علم بنده و علم خدا | ||
دو مطلب مهم در اینجا مطرح است: یکی موضوع «اصطفی» و برگزیدگی و دیگری موضوع علم خداست. ما واژه علم را زیاد به کار میبریم؛ اما بحث علم خدا با علم دیگران فرق دارد. ذات ما چیزی و علم ما چیزی دیگر است؛ یعنی علم ما از ذات ما جداست. ما در یک سری موارد علم داریم و در یک سری موارد دیگر علم نداریم. علم ما محدود است و بر ذات ما افزوده شده است. حتی پیامبر اکرم {{صل}} با آن عظمت، به خداوند عرضه داشتند: | دو مطلب مهم در اینجا مطرح است: یکی موضوع «اصطفی» و برگزیدگی و دیگری موضوع علم خداست. ما واژه علم را زیاد به کار میبریم؛ اما بحث علم خدا با علم دیگران فرق دارد. ذات ما چیزی و علم ما چیزی دیگر است؛ یعنی علم ما از ذات ما جداست. ما در یک سری موارد علم داریم و در یک سری موارد دیگر علم نداریم. علم ما محدود است و بر ذات ما افزوده شده است. حتی پیامبر اکرم {{صل}} با آن عظمت، به خداوند عرضه داشتند: | ||
{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}﴾}}<ref>سوره طه، آیه ۱۱۴</ref> | |||
اما این مسائل در مورد خداوند صدق نمیکند. حتی شاید بیان این عبارت که «خداوند علم دارد» نادرست باشد، زیرا خدا با آن معنای مستجمع جميع صفات کمال، جدای از علم نیست. علم او بیحد و حصر و بینهایت است؛ بنابراین علم خدا، با ذات او یکی است؛ نه اینکه بر ذات خدا افزوده شده یا چیزی جزء ذات اوست. علم و قدرت خدا، خود خداست؛ ولی چون ذهن ما محدود است، وقتی میخواهیم صفات خدا را در ذهنمان ترسیم و تحلیل کنیم، میگوییم خدا عالم، بصیر، رئوف و لطيف است، اما علم خدا، قدرت خدا و همه صفات الهی مساوی با خود خداست. | اما این مسائل در مورد خداوند صدق نمیکند. حتی شاید بیان این عبارت که «خداوند علم دارد» نادرست باشد، زیرا خدا با آن معنای مستجمع جميع صفات کمال، جدای از علم نیست. علم او بیحد و حصر و بینهایت است؛ بنابراین علم خدا، با ذات او یکی است؛ نه اینکه بر ذات خدا افزوده شده یا چیزی جزء ذات اوست. علم و قدرت خدا، خود خداست؛ ولی چون ذهن ما محدود است، وقتی میخواهیم صفات خدا را در ذهنمان ترسیم و تحلیل کنیم، میگوییم خدا عالم، بصیر، رئوف و لطيف است، اما علم خدا، قدرت خدا و همه صفات الهی مساوی با خود خداست. | ||
{{عربی|اندازه=155%|"...لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ عِلْمِهِ حَد"}}<ref>توحید صدوق، ص ۱۳۸</ref> | |||
حد و مرزی بین خدا و علم او وجود ندارد. | حد و مرزی بین خدا و علم او وجود ندارد. | ||
به همین دلیل است که علم خدای تبارک و تعالی، بصیر بودن او، لطف او و تمام صفات کمالیه خداوند بیحد است، زیرا خدا نامحدود و بیمنتهاست. | به همین دلیل است که علم خدای تبارک و تعالی، بصیر بودن او، لطف او و تمام صفات کمالیه خداوند بیحد است، زیرا خدا نامحدود و بیمنتهاست. | ||
کسی در محضر امام صادق | کسی در محضر [[امام صادق]]}{ع}} نشسته بود و خواست حرف فاضلانهای بزند؛ گفت: | ||
«الحمدلله منتهی علمه» | «الحمدلله منتهی علمه» | ||
خدا را تا منتهای علمش شکر | خدا را تا منتهای علمش شکر | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
برای خداوند تبارک و تعالی، اسامی مختلفی بیان شده که خودش آن اسامی را مقرر فرموده است؛ برای آنکه مردم او را بهتر بشناسند. | برای خداوند تبارک و تعالی، اسامی مختلفی بیان شده که خودش آن اسامی را مقرر فرموده است؛ برای آنکه مردم او را بهتر بشناسند. | ||
فردی به امام عرض کرد: یابن رسول الله! آیا خدا خودش را میشناسد؟ فرمودند: بله. پرسید: به خودش علم دارد؟ فرمودند: بله. پرسید: خدا خودش را چگونه صدا میکند؟ فرمودند: | فردی به امام عرض کرد: یابن رسول الله! آیا خدا خودش را میشناسد؟ فرمودند: بله. پرسید: به خودش علم دارد؟ فرمودند: بله. پرسید: خدا خودش را چگونه صدا میکند؟ فرمودند: | ||
{{عربی|اندازه=155%|"...فَلَيْسَ يَحْتَاجُ أَنْ يُسَمِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنَّهُ اِخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءً لِغَيْرِهِ يَدْعُوهُ بِهَا..."}}<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۱۱۳</ref> | |||
خدا احتیاجی ندارد که خودش، خودش را نامگذاری کند؛ این نامگذاری برای این است که به آن نامگذاری، شناخته و با نام خوانده شود. | خدا احتیاجی ندارد که خودش، خودش را نامگذاری کند؛ این نامگذاری برای این است که به آن نامگذاری، شناخته و با نام خوانده شود. | ||
دعای جوشن کبیر، شامل هزار اسم از اسامی شریفه حضرت حق -جَلَّ و عَلا- است: | دعای جوشن کبیر، شامل هزار اسم از اسامی شریفه حضرت حق -جَلَّ و عَلا- است: | ||
{{عربی|اندازه=155%|"اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ يَا عَاصِمُ يَا قَائِمُ يَا دَائِمُ يَا رَاحِمُ يَا سَالِمُ يَا حَاكِمُ يَا عَالِمُ يَا قَاسِمُ يَا قَابِضُ يَا بَاسِطُ..."}} | |||
وقتی این اسامی را میشنوید یا میگویید، در واقع معرفتتان را به خدا بیشتر میکنید. رازق در خدا، با قادر، عادل، باسط، قابض، اول و آخر مساوی است: | وقتی این اسامی را میشنوید یا میگویید، در واقع معرفتتان را به خدا بیشتر میکنید. رازق در خدا، با قادر، عادل، باسط، قابض، اول و آخر مساوی است: | ||
{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ...}}﴾}}<ref>سوره حدید، آیه ۳</ref> | |||
مهم این است که انسان با کدام وجه از صفات ذات خدا -که بینهایت است- کار دارد. اگر علم میخواهد، میتواند «یا غفار» هم بگوید، ولی مشخص میشود که در همین پایه هم ضعیف است، چرا که اصلاً نمیداند چه چیزی را از چه کسی میخواهد. | مهم این است که انسان با کدام وجه از صفات ذات خدا -که بینهایت است- کار دارد. اگر علم میخواهد، میتواند «یا غفار» هم بگوید، ولی مشخص میشود که در همین پایه هم ضعیف است، چرا که اصلاً نمیداند چه چیزی را از چه کسی میخواهد. | ||
با دقت در دعاهای انبیا و ائمه {{عم}}، میفهمیم که ایشان با این معرفت، الله را در هر اسمی کشف میکنند؛ لذا با زیارت جامعه کبیره تنها ولایت اهلبیت {{عم}} را نمیشناسیم، بلکه توحیدمان هم قوی میشود و هرقدر توحیدمان قویتر شود، ولایتمان قویتر میشود. اصلاً زیارت جامعه کبیره یک سلوک و مسلک ولایی برای توحید بیشتر است. امیرالمؤمنین {{ع}} فرمودند: | با دقت در دعاهای [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}}، میفهمیم که ایشان با این معرفت، الله را در هر اسمی کشف میکنند؛ لذا با زیارت جامعه کبیره تنها ولایت اهلبیت {{عم}} را نمیشناسیم، بلکه توحیدمان هم قوی میشود و هرقدر توحیدمان قویتر شود، ولایتمان قویتر میشود. اصلاً زیارت جامعه کبیره یک سلوک و مسلک ولایی برای توحید بیشتر است. امیرالمؤمنین {{ع}} فرمودند: | ||
{{عربی|اندازه=155%|"اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ ... خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ"}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸</ref> | |||
شکر خدایی را که برای خلقش به وسیله همین خلقش تجلی کرد و علم او تمام پردههای درونی را شکافت. | شکر خدایی را که برای خلقش به وسیله همین خلقش تجلی کرد و علم او تمام پردههای درونی را شکافت. | ||
هیچ چیزی بر خدا پنهان نیست؛ حتی اگر چیزی خلق نشدنی و اتفاق نیفتادنی هم باشد، خدا به آن علم دارد، چون علم خدا بر اساس آیات و سنتهایی است که خودش خلق فرموده است. پرسیدند: اگر چیزی خلق نشده باشد، خدا به آن علم دارد؟ فرمودند: اگر خلق نشده باشد هم خدا علم دارد. | هیچ چیزی بر خدا پنهان نیست؛ حتی اگر چیزی خلق نشدنی و اتفاق نیفتادنی هم باشد، خدا به آن علم دارد، چون علم خدا بر اساس آیات و سنتهایی است که خودش خلق فرموده است. پرسیدند: اگر چیزی خلق نشده باشد، خدا به آن علم دارد؟ فرمودند: اگر خلق نشده باشد هم خدا علم دارد. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
معرفت | معرفت | ||
رتبهبندی افراد بشر، وابسته به رتبهبندی معرفتشان به معبود است. پیامبر اکرم {{صل}} از همه بالاتر هستند، چون معرفتشان به خدا، از همه متعالیتر است. اگر وجود ما از معرفت خدا سرشار شود، خود ما هم خدایی میشویم. هرقدر معرفت و شناخت از خدا بیشتر باشد، انسان متعالیتر میشود و بقیه چیزها در مقابلش کوچک و کوچکتر میشوند. | رتبهبندی افراد بشر، وابسته به رتبهبندی معرفتشان به معبود است. پیامبر اکرم {{صل}} از همه بالاتر هستند، چون معرفتشان به خدا، از همه متعالیتر است. اگر وجود ما از معرفت خدا سرشار شود، خود ما هم خدایی میشویم. هرقدر معرفت و شناخت از خدا بیشتر باشد، انسان متعالیتر میشود و بقیه چیزها در مقابلش کوچک و کوچکتر میشوند. | ||
سیدالشهدا {{ع}} خیلی ظریف میفرمایند: چون خدا دارد هرچه را که بر من فرود میآید، میبیند، مسئله برایم کوچک میشود. | سیدالشهدا {{ع}} خیلی ظریف میفرمایند: چون خدا دارد هرچه را که بر من فرود میآید، میبیند، مسئله برایم کوچک میشود. {{عربی|اندازه=155%|"هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ"}}<ref>لهوف، ص ۱۱۷</ref> | ||
دلیل اینکه در حوادث، بسیار دچار تغییر میشویم این است که اتصالمان به مبدأ قوی، ضعیف است. | دلیل اینکه در حوادث، بسیار دچار تغییر میشویم این است که اتصالمان به مبدأ قوی، ضعیف است. | ||
{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا...}}﴾}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود»؛ سوره طه، آیه ۱۲۴</ref> | |||
کسی که از ذكر من اعراض کند، زندگیاش تنگ میشود. | کسی که از ذكر من اعراض کند، زندگیاش تنگ میشود. | ||
درست است که همه میگویند خدا واحد است؛ اما شناخت واقعی ما از این خدای واحد چقدر کم است! قرآن میفرماید: | درست است که همه میگویند خدا واحد است؛ اما شناخت واقعی ما از این خدای واحد چقدر کم است! قرآن میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ...}}﴾}}<ref>« آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟»؛ سوره زمر، آیه ۹</ref> | ||
آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند مساوی هستند؟ | آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند مساوی هستند؟ | ||
آیه نمیگوید دانستههایشان با هم مساوی نیست، بلکه میفرماید خود کسی که میداند با کسی که نمیداند، مساوی نیست، بنابراین هرقدر علم و معرفتتان به خدا بیشتر شود، متعالیتر شدهاید. | آیه نمیگوید دانستههایشان با هم مساوی نیست، بلکه میفرماید خود کسی که میداند با کسی که نمیداند، مساوی نیست، بنابراین هرقدر علم و معرفتتان به خدا بیشتر شود، متعالیتر شدهاید. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۷: | ||
این فراز زیارت میفرماید خداوند با علم، ائمه {{عم}} را برگزید. آن وجهی از خدا که ایشان را برگزید، علم او بود و این بزرگواران ثمره علم خدا هستند. | این فراز زیارت میفرماید خداوند با علم، ائمه {{عم}} را برگزید. آن وجهی از خدا که ایشان را برگزید، علم او بود و این بزرگواران ثمره علم خدا هستند. | ||
خالص یک شیء را «مصطفی» میگویند. قرآن درباره حضرت مریم {{س}} میفرماید: | خالص یک شیء را «مصطفی» میگویند. قرآن درباره حضرت مریم {{س}} میفرماید: | ||
{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref>«ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد». سوره آل عمران، آیه ۴۲</ref> | |||
و درباره گزینش ملائکه و انسان میفرماید: | و درباره گزینش ملائکه و انسان میفرماید: | ||
{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلا وَمِنَ النَّاسِ...}}﴾}}<ref>سوره حج، آیه ۷۵.</ref> | |||
با اینکه ملائکه عنصر و وجود گزینش شدهای هستند، در آنها هم اصطفی و گزینش انجام میشود. همینطور با وجود اینکه خود انسان نسبت به بقیه خلقت برگزیده است، باز هم عدهای را به عنوان پیامبران اصطفی و برگزیده میکند که: | با اینکه ملائکه عنصر و وجود گزینش شدهای هستند، در آنها هم اصطفی و گزینش انجام میشود. همینطور با وجود اینکه خود انسان نسبت به بقیه خلقت برگزیده است، باز هم عدهای را به عنوان پیامبران اصطفی و برگزیده میکند که: | ||
{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref>«»؛ سوره آل عمران، آیه ۳۳.</ref> | |||
به موسی {{ع}} میفرماید: من تو را بر مردم، به رسالاتم و به کلامم برگزیدم. | به موسی {{ع}} میفرماید: من تو را بر مردم، به رسالاتم و به کلامم برگزیدم. | ||
{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|...إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي...}}﴾}}<ref>«»؛ سوره اعراف، آیه ۱۴۴.</ref> | |||
آنها برای بار سنگینی که خدا بر عهدهشان نهاده است، اصطفی و برگزیده شدهاند. | آنها برای بار سنگینی که خدا بر عهدهشان نهاده است، اصطفی و برگزیده شدهاند. | ||
خدا به موسی {{ع}} میفرماید: | خدا به موسی {{ع}} میفرماید: | ||
{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي}}﴾}}<ref>«من تو را برای خودم ساختم.»؛ سوره طه، آیه ۴۱.</ref> | |||
خدا هدایت مردم را به دست موسایی میسپارد که برگزیده اوست. | خدا هدایت مردم را به دست موسایی میسپارد که برگزیده اوست. | ||
خداوند به پیامبر {{صل}} فرمود: | خداوند به پیامبر {{صل}} فرمود: | ||
{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلا * نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا * إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلا ثَقِيلا * إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلا}}﴾}}<ref>(ای جامه به خود پیچیده * شب را، جز کمی بهپا خیز * نیمی از شب یا کمی از آن را کم کن * یا بر نصف آن بیفزا و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان * چرا که ما به زودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد * مسلماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است.)سوره مزمل، آیات ۱-۶</ref> | |||
(ای جامه به خود پیچیده * شب را، جز کمی بهپا خیز * نیمی از شب یا کمی از آن را کم کن * یا بر نصف آن بیفزا و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان * چرا که ما به زودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد * مسلماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است.) | |||
مراتب ذاتی انبيا و خصوصا ائمه {{عم}} قابل قیاس با کسی نیست. آنها اصطفی و برگزیده شدهاند. سپس خدا بین همه کسانی که اصطفی شدهاند، عده دیگری را هم اصطفی میکند. روایتی از امام کاظم {{ع}} نقل شده که فرمودند: | مراتب ذاتی انبيا و خصوصا ائمه {{عم}} قابل قیاس با کسی نیست. آنها اصطفی و برگزیده شدهاند. سپس خدا بین همه کسانی که اصطفی شدهاند، عده دیگری را هم اصطفی میکند. روایتی از [[امام کاظم]] {{ع}} نقل شده که فرمودند: ائمه {{عم}} از انوار خلق شدهاند و در مرتبه اعلى و دور از ناپاکی و نجاست، از پشتی به پشتی، از صلبی به صلبی و از رحمی به رحمی منتقل شدهاند، چرا که آنها برگزیده برگزیدگان هستند. خداوند ایشان را برای خود برگزید، چرا که خداوند دیده و درک نمیشد و کیفیت دینش شناخته نمیشد. پس اینان سخنگو و مبلغ او هستند. <ref>هُمْ خُلِقُوا مِنَ الْأَنْوَارِ وَ انْتَقَلُوا مِنْ ظَهْرٍ إِلَى ظَهْرٍ وَ صُلْبٍ إِلَى صُلْبٍ وَ مِنْ رَحِمٍ إِلَى رَحِمٍ فِي الطَّبَقَةِ الْعُلْيَا مِنْ غَيْرِ نَجَاسَةٍ بَلْ نَقْلٍ بَعْدَ نَقْلٍ - لاَ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ وَ لاَ نُطْفَةٍ خَشِرَةٍ كَسَائِرِ خَلْقِهِ بَلْ أَنْوَارٌ انْتَقَلُوا مِنْ أَصْلاَبِ الطَّاهِرِينَ إِلَى أَرْحَامِ الطَّاهِرَاتِ لِأَنَّهُمْ صَفْوَةُ الصَّفْوَةِ اِصْطَفَاهُمْ لِنَفْسِهِ لِأَنَّهُ لاَ يُرَى وَ لاَ يُدْرَكُ وَ لاَ تُعْرَفُ كَيْفِيَّتُهُ وَ لاَ إِنِّيَّتُهُ فَهَؤُلاَءِ النَّاطِقُونَ الْمُبَلِّغُونَ عَنْهُ»؛ بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۸</ref> | ||
نور ائمه {{عم}} در همه ادوار بوده است؛ مثل قناتی که از سر کوه تا مظهر قنات، از زیر کوه و زمین جاری است، ولی همه نمیدانند. در بعضی نقاط، چاهی ایجاد شده و از آن آب برمیدارند. جایی هم مظهر قنات میشود. در دورهای پیامبر خاتم {{صل}}، در زمان دیگری امیرالمؤمنين {{ع}} و سایر معصومین {{عم}} مظهر قنات بودهاند، اما نور و وجودشان همیشه بوده است. | نور ائمه {{عم}} در همه ادوار بوده است؛ مثل قناتی که از سر کوه تا مظهر قنات، از زیر کوه و زمین جاری است، ولی همه نمیدانند. در بعضی نقاط، چاهی ایجاد شده و از آن آب برمیدارند. جایی هم مظهر قنات میشود. در دورهای پیامبر خاتم {{صل}}، در زمان دیگری امیرالمؤمنين {{ع}} و سایر معصومین {{عم}} مظهر قنات بودهاند، اما نور و وجودشان همیشه بوده است. | ||
معصومین {{عم}} وجه الله هستند. اگر خداوند این انوار را خلق نمیکرد، مظهرش کشف نمیشد. | معصومین {{عم}} وجه الله هستند. اگر خداوند این انوار را خلق نمیکرد، مظهرش کشف نمیشد. |