علی بن جعفر: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'جلیل القدر' به 'جلیلالقدر'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
جز (جایگزینی متن - 'جلیل القدر' به 'جلیلالقدر') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
از [[فرزندان امام صادق]]{{ع}} و [[عموی امام رضا]]{{ع}}، مکنی به [[ابوالحسن]] بود. او [[ | از [[فرزندان امام صادق]]{{ع}} و [[عموی امام رضا]]{{ع}}، مکنی به [[ابوالحسن]] بود. او [[جلیلالقدر]]، و [[ایمان]] محکمی داشت و یکی از [[راویان]] [[نص]] بر [[امامت امام کاظم]]{{ع}} و از افراد مورد [[اعتماد]] آن [[حضرت]] بود. ایشان به واسطه سکونت در عریض (از نواحی [[مدینه]]) به عریضی نیز مشهور بود. | ||
[[علی بن جعفر]]{{ع}} میگوید: «مردی که به نظر میرسید [[واقفی]] است به من گفت: راجع به برادرت ابوالحسن - [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} - چه میگویی؟ گفتم: او از [[دنیا]] رفت. پرسید: چگونه فهمیدی؟ پاسخ دادم: [[دارایی]] او تقسیم شد، زنانش شوهر کردند و امام بعد از او به [[منصب امامت]] رسید و [[ناطق]] بعد از او به نطق آمد. پرسید: ناطق بعد از او کیست؟ گفتم: پسرش [[ابو جعفر]]. گفت: تو مردی [[کهنسالی]]، و موقعیت بزرگی داری، و پدرت [[جعفر بن محمد]]{{ع}} است. پس چرا این جملات را در باره این [[جوان]] میگویی؟ به او گفتم: من تو را نمیبینم مگر یک [[شیطان]]. سپس علی بن جعفر{{ع}}، محاسنش را به دست گرفت و به سوی [[آسمان]] بلند کرد و گفت: من چه میتوانم بکنم اگر [[خدا]] او را برای [[امامت]] [[اهل]] میداند و این پیرمرد اهلیت آن را ندارد؟ امامت به دست خداست و اوست که از [[بندگان]] پاکش بر میگزیند و با زیادی سن و غیره کاری ندارد». | [[علی بن جعفر]]{{ع}} میگوید: «مردی که به نظر میرسید [[واقفی]] است به من گفت: راجع به برادرت ابوالحسن - [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} - چه میگویی؟ گفتم: او از [[دنیا]] رفت. پرسید: چگونه فهمیدی؟ پاسخ دادم: [[دارایی]] او تقسیم شد، زنانش شوهر کردند و امام بعد از او به [[منصب امامت]] رسید و [[ناطق]] بعد از او به نطق آمد. پرسید: ناطق بعد از او کیست؟ گفتم: پسرش [[ابو جعفر]]. گفت: تو مردی [[کهنسالی]]، و موقعیت بزرگی داری، و پدرت [[جعفر بن محمد]]{{ع}} است. پس چرا این جملات را در باره این [[جوان]] میگویی؟ به او گفتم: من تو را نمیبینم مگر یک [[شیطان]]. سپس علی بن جعفر{{ع}}، محاسنش را به دست گرفت و به سوی [[آسمان]] بلند کرد و گفت: من چه میتوانم بکنم اگر [[خدا]] او را برای [[امامت]] [[اهل]] میداند و این پیرمرد اهلیت آن را ندارد؟ امامت به دست خداست و اوست که از [[بندگان]] پاکش بر میگزیند و با زیادی سن و غیره کاری ندارد». |