بنیربیعه: تفاوت میان نسخهها
←نسب ربیعه
(صفحهای تازه حاوی «{{در دست ویرایش ۲|ماه=مرداد|روز=7|سال=۱۴۰1|کاربر=Msadeq }} {{سیره معصوم}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =بنیربیعه | عنوان مدخل=بنیربیعه | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == نسب ربیعه == ربیعه را از قبایل بزرگ عدنانی و از نسل نزار بن مَعَدِّ بن...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۳: | خط ۳: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =بنیربیعه | عنوان مدخل=بنیربیعه | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =بنیربیعه | عنوان مدخل=بنیربیعه | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== [[نسب]] [[ربیعه]] == | == [[نسب]] [[ربیعه]] == | ||
ربیعه را از [[قبایل]] بزرگ [[عدنانی]] و از [[نسل]] نزار بن مَعَدِّ بن عدنان گفته، و چون به [[وصیت]] [[پدر]]، [[وارث]] اسبان او شد، | ربیعه را از [[قبایل]] بزرگ [[عدنانی]] و از [[نسل]] [[نزار بن مَعَدِّ بن عدنان]] گفته، و چون به [[وصیت]] [[پدر]]، [[وارث]] اسبان او شد، «ربیعة الفرس» خطابش کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹. البته بر پایه برخی از گزارشات تهور و شجاعت جنگآوران ربیعه در فتوحات عراق و ایران را موجب ملقب کردن ربعیان "ربیعةالاسد" و "ربیعةالفرس" از سوی مسلمانان دانسته شده است. (ر. ک. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۸۷.)</ref> نسب شناسان از «مضر»،<ref>دیگر نیای بزرگ عرب که به نقلی ۵۰ سال کوچکتر از او بود.</ref> «اَنمار» و «اِیاد» به عنوان [[برادران]] او یاد کردهاند <ref>مبرد، الفاضل، ص۶۸؛ ابنعبدالبر، الانباه علی قبائل الرواة، ص۳۷.</ref> معانی متعددی برای ربیعه برشمردهاند که متداولترین آنها سنگ یا صخره سترگ و کلاه خود است.<ref>ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۶۷ و ج۲، ص۳۱۲.</ref> [[منسوبان]] به [[قبیله ربیعه]] را رَبَعی میگویند.<ref>سمعانی، الانساب، ج۳، ص۴۳.</ref> این [[قبیله]]، همراه با قبایل [[مضر]] و [[قضاعه]] و یمنیها چهار رکن اصلی عربهای [[جزیرة العرب]] را تشکیل میدادند.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۱، ص۷۹؛ سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴۳.</ref> از ربیعه و مضر –که در میان [[عرب]] و نیز [[حدیث]]، در بیان کثرت و فراوانی به آنها مثل زده شده است <ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۵۴۵؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۵۱؛ نهج البلاغة، ص۳۰۰.</ref>- قبایل بسیار منشعب شدهاند که این امر موجب گردید که هر یک از آن دو، در طبقهبندی شش گانه [[اقوام عرب]] در ردیف بزرگترین واحد یعنی "شَعب" قرار گیرند.<ref>ابن سید الناس، عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۱، ص۷۵؛ مقریزی، رسائل المقریزی، ص۷۷.</ref> از ربیعه [[فرزندان]] بسیار [[تولد]] یافتند که «اسد»، «ضُبَیعَه»، «اَکلُب» و «عایشه» از جمله آناناند.<ref>ابنعبدربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۰۷.</ref> [[اکلب]] در رأس قبایل بسیاری بود که خود را به [[قبیله خثعم]] در [[یمن]] منتسب میکردند. [[ضبیعه]] که [[ریاست]] [[قبیله ربیعه]] را به عهده داشت، دارای چهار فرزند بود که «اَحمَس» و «حارث» از جمله آنها میباشند. [[اسد]] نیز [[پدر]] جدیله، [[عنزه]] (نام دیگر او [[عمرو]] یا [[عامر]]) و [[عمیره]] بود که فرزندانشان بیشترین اعضای [[قبایل]] [[ربیعه]] را تشکیل میدادند. «نمر» و «وائل» [[فرزندان]] [[قاسط بن هنب]] –از [[نوادگان]] اسد- بودند. نمر بن قاسط از همسرش [[هند]] دختر [[تمیم بن مرّ]] -معروف به امّ القبائل- صاحب فرزندان متعدد چون «تیم الله»، «اوس الله» (اوس مناة) و «عبد مناة» شد. بعد از [[مرگ]] وی، برادرش [[وائل بن قاسط]]، [[همسر]] وی را به زنی گرفت و از او صاحب فرزندانی شد که مهمترین آنان [[بکر بن وائل]] و «تغلب» (دثار) بودند. از میان قبائل ربیعه، قبایل بکر بن وائل و [[عبدالقیس بن افصی]] از [[جماجم]] محسوب میشدند.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۷-۱۹، ۹۶، ۱۱۸-۱۲۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۹۲، ۹۴-۹۶؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۹-۲۹۰</ref> از دیگر قبایل مشهور ربیعه میتوان از [[تمیم]]، [[یشکر بن بکر بن وائل]]، [[شیبان بن ذهل]]، [[سَدوس بن شیبان بن ذهل]]، [[حنیفة بن لُجَیم]]، [[عجل بن لجیم]]، [[قیس بن ثعلبه]] و [[تیم اللات بن ثعلبه]] نام برد.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۱، ۵۲-۶۸، ۷۹-۸۳، ۹۷؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۶۹-۴۷۲؛ دانشنامه جهان اسلام، مقاله ربیعه و مضر، ستار عودی.</ref> | ||
بر اساس گزارشات موجود تا سده هفتم [[هجری]]، قبایل ربیعه -از جمله بکر و تغلب-، چنان با کشاورزان درآمیختند که از عربیت آنها و کثرت و [[عظمت]] این [[قوم]] چیزی باقی نمانده بود. در این قرن، [[بنیحنیفه]] در یمامه، عبدالقیس در [[بحرین]]، و بنینمر در رأسالعین ساکن بودند. بنیعنزه در عینالتمر و بعد [[خیبر]] و بحرین، بنیشعبه نزدیک [[مکه]] و [[طائف]] و یمن، و بنیعنز در تَبالۀ یمن بودند، اما از قبایل [[بنیشیبان]] در حدود [[موصل]] و بنیشیخ (از بنیشیبان و [[حاکمان]] آمد) و [[بنیعجل]] (که در ذوقار [[ایرانیان]] را [[شکست]] داده بودند و در یمامه تا [[بصره]]، و ذوقار و قراقر ساکن بودند) کسی باقی نمانده بود.<ref> | |||
بر اساس گزارشات موجود تا سده هفتم [[هجری]]، قبایل ربیعه -از جمله بکر و تغلب-، چنان با کشاورزان درآمیختند که از عربیت آنها و کثرت و [[عظمت]] این [[قوم]] چیزی باقی نمانده بود. در این قرن، [[بنیحنیفه]] در یمامه، عبدالقیس در [[بحرین]]، و بنینمر در رأسالعین ساکن بودند. بنیعنزه در عینالتمر و بعد [[خیبر]] و بحرین، بنیشعبه نزدیک [[مکه]] و [[طائف]] و یمن، و بنیعنز در تَبالۀ یمن بودند، اما از قبایل [[بنیشیبان]] در حدود [[موصل]] و بنیشیخ (از بنیشیبان و [[حاکمان]] آمد) و [[بنیعجل]] (که در ذوقار [[ایرانیان]] را [[شکست]] داده بودند و در یمامه تا [[بصره]]، و ذوقار و قراقر ساکن بودند) کسی باقی نمانده بود.<ref>ابنسعید، نشوة الطرب، ص۶۰۱-۶۰۳، ۶۳۹-۶۴۰، ۶۵۰. نیز نک: ابنخلدون، تاریخ، ج۲، ص۱۸- ۱۹، ۳۵۹-۳۶۲.</ref> در حال حاضر نیز، [[قبایل]] بسیاری در [[عراق]] و [[اهواز]] خود را منتسب به این [[قبیله]] میدانند که از جمله آنان میتوان از قبیله «میاح»، «بنوتغلب»، «البغلانیه»، «الباویه»، «عبوده»، «عنزه»، «عچرش»، «عتاب»، «کریش»، «الرویشد»، «بنوعکبه»، «الذهیبات»، «البودراج» و «الانباریون» نام برد.<ref>عشایر قبیله ربیعه، جعفر البغلانی.</ref> از خاندانهای سلطنتیای که [[نسب]] از [[ربیعه]] میبرند هم میتوان به اسامی [[حمدانیان]]،<ref> امرای این خاندان از نسل ثعلب بن وائل از بزرگترین بطون ربیعة بن نزارند. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۲۹۰. </ref> آلسعود در [[عربستان]]، آلصباح در [[کویت]] و [[حکام]] آلخلیفه در [[بحرین]] اشاره کرد. <ref>زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۳، ج۳، ص۹۱، ۱۹۹.</ref> ضمن این که بزرگترین قبیله حال حاضر [[عرب]]، به [[عنزة بن اسد بن ربیعه]] منتسباند که منازلشان از نجد تا [[حجاز]]، «فؤادی سرحان»، «حماد»، «بادیةالشام»، «حمص»، «حماه» و «حلب» کشیده شده است. <ref>شلبی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۷، ص۱۱۷، ۶۵۳-۶۵۴؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی ربیعه، لیلا خسروی.</ref> | |||
== خاستگاه و مواطن بنی ربیعه == | == خاستگاه و مواطن بنی ربیعه == |