پرش به محتوا

بنی‌ربیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۳: خط ۷۳:
بنی‌ربیعه در ایام [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}} همواره نسبت به ایشان [[وفادار]] بودند و در نظر و مرآی حضرت نیز، هیچ قبیله‌ای بسان و همتای ربیعه ‌شمرده نمی‌شد.<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۲، ۱۷۸.</ref> [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}} و در ایام [[خلافت امام حسن]]{{ع}} نیز، ربعی‌ها به همراه قبیله «همدان‌» یارانی ویژه و پیروانی وفادار برای [[امام]]{{ع}} بودند. پس از شکل‌گیری خلافت امام حسن{{ع}}، آنان به حضرت اظهار [[وفاداری]] نمودند و جهت [[جنگ]] با معاویه، [[سپاه]] ایشان را تا [[ساباط]] [[همراهی]] کردند. در پی [[آشفتگی]] [[سپاه امام حسن]]{{ع}} در این منطقه و [[هجوم]] و سوء قصد [[خوارج]] به [[حضرت]]، گروهی از ربعیان به همراه [[قبیله همدان]]، [[امام]]{{ع}} را در [[پناه]] خود گرفتند و به محلی [[امن]] در [[مدائن]] بردند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۲.</ref> [[وفاداری]] ربعی‌ها به امام{{ع}} موجب شد تا پس از [[صلح امام حسن]]{{ع}}، [[معاویه]] [[والی]] خود در [[بصره]] را از [[ربیعه]] برحذر بدارد.<ref> ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۳۷۷-۳۷۸.</ref>
بنی‌ربیعه در ایام [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}} همواره نسبت به ایشان [[وفادار]] بودند و در نظر و مرآی حضرت نیز، هیچ قبیله‌ای بسان و همتای ربیعه ‌شمرده نمی‌شد.<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۲، ۱۷۸.</ref> [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}} و در ایام [[خلافت امام حسن]]{{ع}} نیز، ربعی‌ها به همراه قبیله «همدان‌» یارانی ویژه و پیروانی وفادار برای [[امام]]{{ع}} بودند. پس از شکل‌گیری خلافت امام حسن{{ع}}، آنان به حضرت اظهار [[وفاداری]] نمودند و جهت [[جنگ]] با معاویه، [[سپاه]] ایشان را تا [[ساباط]] [[همراهی]] کردند. در پی [[آشفتگی]] [[سپاه امام حسن]]{{ع}} در این منطقه و [[هجوم]] و سوء قصد [[خوارج]] به [[حضرت]]، گروهی از ربعیان به همراه [[قبیله همدان]]، [[امام]]{{ع}} را در [[پناه]] خود گرفتند و به محلی [[امن]] در [[مدائن]] بردند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۲.</ref> [[وفاداری]] ربعی‌ها به امام{{ع}} موجب شد تا پس از [[صلح امام حسن]]{{ع}}، [[معاویه]] [[والی]] خود در [[بصره]] را از [[ربیعه]] برحذر بدارد.<ref> ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۳۷۷-۳۷۸.</ref>


== بنی ربیعه و قیام‌های ضد اموی ==
== [[بنی ربیعه]] و قیام‌های [[ضد]] [[اموی]] ==
الف. قیام حجر بن عدی
=== [[قیام]] [[حجر بن عدی]] ===
قیام حجر بن عدی در سال ۵۱ هجری در کوفه رخ داد اما این قیام به دلایلی آن چنان که بایسته و شایسته است مورد استقبال و حمایت قبایل و طوایف بنام کوفه از جمله بنی ربیعه و طوایف آن قرار نگرفت. از این رو قیام به سرعت به شکست انجامید و حجر و یاران اندکش از جمله صیفی بن فسیل شیبانی ربعی<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۳۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۸۳. طبری او را از بنی عامر بن شهران از تیره قحافه شمرده است. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۷۱.</ref> به اسارت نیروهای زیاد بن ابیه –فرماندار اموی کوفه- در آمدند. زیاد بن ابیه با تنظیم شهادتنامه ای علیه حجر،کفر وی و خلع خلیفه را از موارد اتهامی حجر عنوان کرد و از بزرگان کوفه خواست تا زیر این شهادتنامه را امضا کنند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۸-۲۷۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۸۳.</ref> در این میان، افرادی از قبیله ربیعه و طوایف زیر مجموعه آن همانند عناق بن شرحبیل بن ابی رهم تیمی،<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۴. </ref> یزید بن رویم شیبانی،<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۵.</ref> محفّر بن ثعلبة بن عائذة قریش شیبانی،<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۵.</ref> مصقلة بن هبیره شیبانی،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۹.</ref> قعقاع بن شور ذهلی<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۹.</ref> و شداد بن منذر بن حارث بن وعله ذهلی<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۹</ref> پای این شهادتنامه را امضا کردند. ابن زیاد، حجر و همراهانش را همراه با این شهادتنامه سوی معاویه فرستاد و بزرگانی از کوفه همچون مصقلة بن هبیره شیبانی را با آنها همراه کرد.<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۶.</ref> گفته شده که مردم ربیعه بر کسانی از این قبیله که علیه حجر شهادت دادند، غضب کردند و آنان را بواسطه شهادت دادن علیه دوستان و هم پیمانان خود سرزنش کردند. <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۷۰.</ref>  
قیام حجر بن عدی در [[سال ۵۱ هجری]] در [[کوفه]] رخ داد اما این قیام به دلایلی آن چنان که بایسته و [[شایسته]] است مورد استقبال و [[حمایت]] [[قبایل]] و [[طوایف]] بنام کوفه از جمله بنی ربیعه و طوایف آن قرار نگرفت. از این رو قیام به سرعت به [[شکست]] انجامید و [[حجر]] و [[یاران]] اندکش از جمله [[صیفی بن فسیل شیبانی]] [[ربعی]]<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۳۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۸۳. طبری او را از بنی عامر بن شهران از تیره قحافه شمرده است. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۷۱.</ref> به [[اسارت]] نیروهای [[زیاد بن ابیه]] –فرماندار اموی کوفه- در آمدند. زیاد بن ابیه با تنظیم شهادتنامه ای علیه حجر، [[کفر]] وی و [[خلع]] [[خلیفه]] را از موارد اتهامی حجر عنوان کرد و از بزرگان کوفه خواست تا زیر این شهادتنامه را [[امضا]] کنند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۸-۲۷۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۸۳.</ref> در این میان، افرادی از [[قبیله ربیعه]] و طوایف زیر مجموعه آن همانند عناق بن [[شرحبیل]] بن ابی رهم تیمی،<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۴. </ref> [[یزید بن رویم شیبانی]]،<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۵.</ref> محفّر بن [[ثعلبة]] بن عائذة [[قریش]] [[شیبانی]]،<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۵.</ref> [[مصقلة بن هبیره شیبانی]]،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۹.</ref> [[قعقاع بن شور ذهلی]]<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۹.</ref> و [[شداد]] بن منذر بن [[حارث]] بن وعله ذهلی<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۹</ref> پای این شهادتنامه را امضا کردند. [[ابن زیاد]]، حجر و همراهانش را همراه با این شهادتنامه سوی [[معاویه]] فرستاد و بزرگانی از کوفه همچون [[مصقلة بن هبیره شیبانی]] را با آنها همراه کرد.<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۶.</ref> گفته شده که [[مردم]] [[ربیعه]] بر کسانی از این [[قبیله]] که علیه [[حجر]] [[شهادت]] دادند، [[غضب]] کردند و آنان را بواسطه شهادت دادن علیه [[دوستان]] و هم پیمانان خود [[سرزنش]] کردند. <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۷۰.</ref>  


ب. قیام امام حسین{{ع}}
=== [[قیام امام حسین]]{{ع}} ===
در جریان واقعه قیام ابا عبدالله الحسین{{ع}} نیز مردم ربیعه حضور در خور توجهی در هر دو جبهه حق و باطل داشتند. امام حسین{{ع}} پیش از حرکت به سوی کربلا، نامه‌هایی به سران قبایل بصره از جمله منذر بن جارود عبدی –بزرگ بنی عبدالقیس- نوشت و آنان را از قیام خود با خبر کرد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۵، ص۳۵۷؛ ابن‌اعثم الکوفی، الفتوح، ج ۵، ص۳۷.</ref> اما منذر با این گمان که این امر، خدعه عبیدالله بن زیاد برای امتحان اوست، وی را از موضوع با خبر کرد.<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۵، ص۳۵۷؛ خوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۱، ص۱۹۹.</ref> عبیدالله نیز، فرستاده امام{{ع}} را به حضور‌طلبیده، او را گردن زد.<ref> ابن‌اعثم، الفتوح، ج ۵، ص۳۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۷۸.</ref> زمانی هم که مسلم بن عقیل به عنوان سفیر امام حسین{{ع}} وارد کوفه شد، بسیاری از مردم این شهر که تعداد آنان را تا هجده هزار تن هم بر شمرده‌اند از جمله بنی ربیعه با ایشان بیعت کردند. پس از ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه و دستگیری هانی بن عروه، مسلم جهت آزادی هانی و در هم شکستن مخالفین، بیعت کنندگان خود را فرا خواند و برای هر یک از قبایل و طوایف پرچمی بست و فردی را بر ایشان فرماندهی داد. وی فرماندهی قبایل کنده و ربیعه را به عبیدالله بن عمرو بن عزیز کندی<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۵، ص۲۵۳- ۲۵۴.</ref> و به نقلی به عبدالرحمن بن کریز کندی<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۲۳۸.</ref> سپرد و سوی دارالإماره روانه شد. پس از شهادت مسلم و برپایی قیام عاشورا، مردان این قوم بیشترین حضور را در قیاس با دیگر قبایل در جمع یاران سید و سالار شهیدان{{ع}} به ثبت رساندند که از جمله آنان می‌‌توان به نام کنانة بن عتیق تغلبی -از اصحاب رسول خدا{{صل}} -،<ref> النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص۳۱۵؛ السید ابراهیم موسوی زنجانی، وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص۱۸۵.</ref> ادهم بن امیّه عبدی<ref> المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۰.</ref> –از اصحاب رسول خدا{{صل}} ساکن در بصره-<ref> النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۳۳.</ref>، سالم غلام عامر بن مسلم عبدی،<ref> السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۱۹۱.</ref> سیف بن مالک عبدی،<ref> ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۱۳؛ حمید بن احمد المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۰.</ref> بکر بن حیّ تیمی،<ref>عبد الرزاق الموسوی المقرم، مقتل الحسین{{ع}}، صص۲۴۱-۲۴۲.</ref> جبلة بن علی شیبانی،<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۱۳.</ref> سعید بن عبدالله حنفی،<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۰۹؛ خوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۱، ص۲۱؛ ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۳.</ref>عامر بن مسلم عبدی بصری،<ref> المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۰.</ref> قاسط بن زهیر تغلبی<ref>شیخ طوسی از او با نام قاسط بن عبدالله نام می‌برد. شیخ طوسی، رجال، ص۱۰۴.</ref> و برادرانش کردوس و مقسط،<ref> السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۲۰۰.</ref> یزید بن ثبیط (ثبیت- نبیت) عبدی<ref> السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، صص۱۹۰-۱۹۲.</ref> و پسرانش عبدالله <ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۵۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱</ref> و عبیدالله<ref> المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۰؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۱۳.</ref> و.... اشاره کرد.<ref> دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقر العلوم{{ع}}، دانشنامه امام حسین{{ع}}، مدخل یاران امام حسین{{ع}}.</ref> در برابر سپاه اباعبدالله الحسین{{ع}} هم، جمعی از بنی ربیعه حضور داشتند که فرماندهی آنان از سوی عمر بن سعد به قیس بن اشعث کندی سپرده شده بود.<ref>- محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۲۲؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۰.</ref> رجاء بن منقذ عبدی-از تازندگان اسب بر پیکر امام حسین{{ع}}-،<ref> سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۳۵؛ ابن‌نما حلی، مثیر الاحزان، ص۷۸.</ref> رضی بن منقذ عبدی،<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۱؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۳۲.</ref> مرة بن مُنقذ عبدی - قاتل علی‌اکبر{{ع}} -، عروة بن بطار تغلبی –از قاتلین سوید بن عمرو بن ابی‌المطاع خثعمی-<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۵۳. بلاذری از او با نام عزرة بن بطان و ابن اثیر از او با نام عروة بن بطان ثعلبی نام برده است. (بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۷۹.)</ref> اسامی برخی از مردان قوم ربیعه است که در شمار قتله کربلا در منابع به ثبت رسیده است.<ref>ر. ک. دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقر العلوم{{ع}}، دانشنامه امام حسین{{ع}}، مدخل قاتلان امام حسین{{ع}}.</ref>  
در جریان واقعه [[قیام]] [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} نیز مردم ربیعه حضور در خور توجهی در هر دو [[جبهه]] [[حق و باطل]] داشتند. [[امام حسین]]{{ع}} پیش از حرکت به سوی [[کربلا]]، نامه‌هایی به سران [[قبایل]] [[بصره]] از جمله [[منذر بن جارود عبدی]] –بزرگ [[بنی عبدالقیس]]- نوشت و آنان را از قیام خود با خبر کرد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۵، ص۳۵۷؛ ابن‌اعثم الکوفی، الفتوح، ج ۵، ص۳۷.</ref> اما منذر با این [[گمان]] که این امر، [[خدعه]] [[عبیدالله بن زیاد]] برای [[امتحان]] اوست، وی را از موضوع با خبر کرد.<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۵، ص۳۵۷؛ خوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۱، ص۱۹۹.</ref> عبیدالله نیز، فرستاده [[امام]]{{ع}} را به حضور‌طلبیده، او را گردن زد.<ref> ابن‌اعثم، الفتوح، ج ۵، ص۳۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۷۸.</ref> زمانی هم که [[مسلم بن عقیل]] به عنوان [[سفیر]] امام حسین{{ع}} وارد [[کوفه]] شد، بسیاری از مردم این [[شهر]] که تعداد آنان را تا هجده هزار تن هم بر شمرده‌اند از جمله [[بنی ربیعه]] با ایشان [[بیعت]] کردند. پس از ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه و [[دستگیری]] [[هانی بن عروه]]، مسلم جهت [[آزادی]] [[هانی]] و در هم شکستن [[مخالفین]]، [[بیعت کنندگان]] خود را فرا خواند و برای هر یک از قبایل و [[طوایف]] پرچمی بست و فردی را بر ایشان [[فرماندهی]] داد. وی فرماندهی قبایل کنده و ربیعه را به عبیدالله بن [[عمرو]] بن [[عزیز]] کندی<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۵، ص۲۵۳- ۲۵۴.</ref> و به [[نقلی]] به [[عبدالرحمن]] بن کریز کندی<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۲۳۸.</ref> سپرد و سوی دارالإماره روانه شد. پس از [[شهادت مسلم]] و برپایی [[قیام عاشورا]]، مردان این [[قوم]] بیشترین حضور را در [[قیاس]] با دیگر [[قبایل]] در جمع [[یاران]] [[سید]] و [[سالار شهیدان]]{{ع}} به ثبت رساندند که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[کنانة بن عتیق تغلبی]] -از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} -،<ref> النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص۳۱۵؛ السید ابراهیم موسوی زنجانی، وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص۱۸۵.</ref> [[ادهم بن امیّه عبدی]]<ref> المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۰.</ref> –از اصحاب رسول خدا{{صل}} ساکن در [[بصره]]-<ref> النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۳۳.</ref>، [[سالم غلام عامر بن مسلم]] [[عبدی]]،<ref> السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۱۹۱.</ref> [[سیف بن مالک عبدی]]،<ref> ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۱۳؛ حمید بن احمد المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۰.</ref> بکر بن [[حیّ]] تیمی،<ref>عبد الرزاق الموسوی المقرم، مقتل الحسین{{ع}}، صص۲۴۱-۲۴۲.</ref> [[جبلة بن علی شیبانی]]،<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۱۳.</ref> [[سعید بن عبدالله حنفی]]،<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۰۹؛ خوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۱، ص۲۱؛ ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۳.</ref>[[عامر بن مسلم عبدی بصری]]،<ref> المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۰.</ref> [[قاسط بن زهیر تغلبی]]<ref>شیخ طوسی از او با نام قاسط بن عبدالله نام می‌برد. شیخ طوسی، رجال، ص۱۰۴.</ref> و برادرانش [[کردوس]] و [[مقسط]]،<ref> السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۲۰۰.</ref> [[یزید بن ثبیط]](ثبیت- نبیت) عبدی<ref> السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، صص۱۹۰-۱۹۲.</ref> و پسرانش عبدالله <ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۵۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱</ref> و عبیدالله<ref> المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۰؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۱۳.</ref> و.... اشاره کرد.<ref> دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقر العلوم{{ع}}، دانشنامه امام حسین{{ع}}، مدخل یاران امام حسین{{ع}}.</ref> در برابر [[سپاه]] [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} هم، جمعی از [[بنی ربیعه]] حضور داشتند که [[فرماندهی]] آنان از سوی [[عمر بن سعد]] به [[قیس بن اشعث]] کندی سپرده شده بود.<ref>- محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۲۲؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۰.</ref> [[رجاء]] بن [[منقذ]] [[عبدی]]-از تازندگان اسب بر [[پیکر امام حسین]]{{ع}}-،<ref> سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۳۵؛ ابن‌نما حلی، مثیر الاحزان، ص۷۸.</ref> [[رضی]] بن منقذ عبدی،<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۱؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۳۲.</ref> [[مرة]] بن مُنقذ عبدی - [[قاتل]] علی‌اکبر{{ع}} -، [[عروة]] بن بطار تغلبی –از [[قاتلین]] [[سوید بن عمرو]] بن ابی‌المطاع خثعمی-<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۵۳. بلاذری از او با نام عزرة بن بطان و ابن اثیر از او با نام عروة بن بطان ثعلبی نام برده است. (بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۷۹.)</ref> اسامی برخی از مردان [[قوم]] [[ربیعه]] است که در شمار قتله [[کربلا]] در منابع به ثبت رسیده است.<ref>ر. ک. دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقر العلوم{{ع}}، دانشنامه امام حسین{{ع}}، مدخل قاتلان امام حسین{{ع}}.</ref>  


ج. قیام توابین و قیام مختار
=== [[قیام توابین]] و [[قیام مختار]] ===
ربعی‌ها در قیام توابین نیز مشارکت کردند به طوری که از چهره‌های ممتاز و شناخته شده آنان در این قیام می‌‌توان از أبو جویریه عبدی<ref> امین، أعیان الشیعه، ج۲، ص۳۱۸.</ref> و مثنی بن مخربه عبدی یاد کرد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ترجمه، ج۶، ص۶۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۲۴۴.</ref> اعتراض گسترده زنان و مردان این قبیله به انتخاب عمر بن سعد به سمت امارت کوفه پس از مرگ یزید از دیگر وقایع مهمی است که نام مردم ربیعه در آن به ثبت رسیده است. بر این اساس، زمانی که کوفیان، حاکم اموی شهر عمرو بن حریث را از شهر بیرون راندند و در برابر بیعت با عبیدالله بن زیاد مقاومت نمودند، سران قبایل بر آن شدند تا امارت شهر را به عمر بن سعد بسپارند. در این هنگام زنان قبایل همدان و نخع و ربیعه شیون کنان وارد مسجد شدند و با یادآوری مصیبت امام حسین{{ع}} گفتند: «آیا برای عمر بن سعد کشتن امام حسین{{ع}} کافی نبود که حالا می‌خواهد حکومت کوفه را به‌دست گیرد».<ref> مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۸۹.</ref> آنان بر این امر پای فشردند تا این که مردم کوفه از این امر منصرف شده، امارت را به عامر بن مسعود سپردند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۲۴.</ref> مردم ربیعه در قیام مختار نیز حضوری گسترده داشتند. مثنی بن مخربه عبدی بصری که از قیام توابین جان سالم به در برده بود،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ترجمه، ج۶، ص۶۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۲۴۴.</ref> در کوفه به جمع بیعت کنندگان با مختار پیوست و پس از بیعت با مختار از سوی وی مأموریت یافت تا میان قبیله‌اش (عبدالقیس) و سایر قبایل بصره به تبلیغ بپردازد. مثنی به بصره رفت و مردم شهر را به بیعت با مختار فرا خواند. او با گرد آوری سپاه، به نبرد با حارث بن ابی ربیعه موسوم به قباع –عامل ابن زبیر در بصره- پرداخت اما شکست خورد و به کوفه بازگشت.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۶۶-۶۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۴-۲۴۶.</ref> شریک بن جدیر تغلبی هم از افرادی بود که به خون‌خواهی امام حسین{{ع}}، وارد سپاه مختار شد و به همراه عشیره‌اش در جنگ نهر خازر نقش مهمی در پیروزی مختار ایفا کرد.<ref> ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۲۶۴.</ref> علاوه بر آنان، عُمَیر بن حُباب سُلَمی -از سرداران عبیدالله ابن زیاد- نیز، با اتحاد قبایل مضر و ربیعه بر ضد سپاه شام -به فرماندهی عبیدالله بن زیاد-، یکی از عوامل شکست سپاه شام در جنگ خازر را فراهم آورد.<ref> بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۶، ص۶۲۴-۶۲۶ و ج۷، ص۷۰؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۹۸.</ref> اما در تقابل با این گروه از عبقسی‌ها، جماعتی دیگر از ایشان نیز به ریاست یزید بن حارث بن رَویم به هنگام شورش اشراف کوفه در ذی الحجه سال ۶۶ هجری در جبانة السبیع و نبرد کناسه کوفه علیه مختار شوریدند اما در نبرد شکست خوردند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، صص۳۹۸-۴۰۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶،صص۴۵-۵۶.</ref>-<ref> دانشنامه جهان اسلام، مقاله ربیعه و مضر، ستار عودی؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی ربیعه، لیلا خسروی.</ref> ربعی‌های بصره نیز به حمایت از زبیریان برخاستند و مصعب بن زبیر به پشتوانه آنان سپاهی متشکل از قبایل تمیم، بکر بن وائل، ازد، عبدالقیس، کنده، مذحج و فراریان کوفه علیه مختار فراهم آورد و سوی کوفه حرکت کرد.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ج۳، ص۳۱۸.</ref>  
ربعی‌ها در قیام توابین نیز مشارکت کردند به طوری که از چهره‌های ممتاز و شناخته شده آنان در این [[قیام]] می‌‌توان از أبو [[جویریه]] عبدی<ref> امین، أعیان الشیعه، ج۲، ص۳۱۸.</ref> و [[مثنی]] بن [[مخربه عبدی]] یاد کرد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ترجمه، ج۶، ص۶۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۲۴۴.</ref> [[اعتراض]] گسترده [[زنان]] و مردان این [[قبیله]] به [[انتخاب]] عمر بن سعد به سمت [[امارت کوفه]] پس از [[مرگ یزید]] از دیگر وقایع مهمی است که نام [[مردم]] ربیعه در آن به ثبت رسیده است. بر این اساس، زمانی که [[کوفیان]]، [[حاکم]] [[اموی]] [[شهر]] [[عمرو بن حریث]] را از [[شهر]] بیرون راندند و در برابر [[بیعت]] با [[عبیدالله بن زیاد]] [[مقاومت]] نمودند، سران [[قبایل]] بر آن شدند تا [[امارت]] [[شهر]] را به [[عمر بن سعد]] بسپارند. در این هنگام [[زنان]] قبایل [[همدان]] و [[نخع]] و [[ربیعه]] [[شیون]] کنان وارد [[مسجد]] شدند و با یادآوری [[مصیبت]] [[امام حسین]]{{ع}} گفتند: «آیا برای عمر بن سعد [[کشتن امام حسین]]{{ع}} کافی نبود که حالا می‌خواهد [[حکومت]] [[کوفه]] را به‌دست گیرد».<ref> مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۸۹.</ref> آنان بر این امر پای فشردند تا این که [[مردم کوفه]] از این امر منصرف شده، امارت را به [[عامر بن مسعود]] سپردند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۲۴.</ref> [[مردم]] ربیعه در [[قیام مختار]] نیز حضوری گسترده داشتند. [[مثنی]] بن [[مخربه عبدی]] [[بصری]] که از [[قیام توابین]] [[جان]] سالم به در برده بود،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ترجمه، ج۶، ص۶۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۲۴۴.</ref> در کوفه به جمع [[بیعت کنندگان]] با مختار پیوست و پس از بیعت با مختار از سوی وی [[مأموریت]] یافت تا میان قبیله‌اش ([[عبدالقیس]]) و سایر قبایل [[بصره]] به [[تبلیغ]] بپردازد. مثنی به بصره رفت و مردم شهر را به بیعت با مختار فرا خواند. او با گرد آوری [[سپاه]]، به [[نبرد]] با [[حارث بن ابی ربیعه]] موسوم به قباع –عامل [[ابن زبیر]] در بصره- پرداخت اما [[شکست]] خورد و به کوفه بازگشت.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۶۶-۶۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۴-۲۴۶.</ref> [[شریک بن جدیر تغلبی]] هم از افرادی بود که به [[خون‌خواهی]] امام حسین{{ع}}، وارد سپاه مختار شد و به همراه عشیره‌اش در [[جنگ]] نهر خازر نقش مهمی در [[پیروزی]] مختار ایفا کرد.<ref> ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۲۶۴.</ref> علاوه بر آنان، عُمَیر بن حُباب سُلَمی -از [[سرداران]] [[عبیدالله ابن زیاد]]- نیز، با [[اتحاد]] قبایل[[مضر]] و [[ربیعه]] بر [[ضد]] [[سپاه شام]] -به [[فرماندهی]] [[عبیدالله بن زیاد]]-، یکی از عوامل [[شکست]] سپاه شام در [[جنگ خازر]] را فراهم آورد.<ref> بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۶، ص۶۲۴-۶۲۶ و ج۷، ص۷۰؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۹۸.</ref> اما در [[تقابل]] با این گروه از [[عبقسی‌ها]]، جماعتی دیگر از ایشان نیز به [[ریاست]] [[یزید بن حارث]] بن رَویم به هنگام [[شورش]] [[اشراف کوفه]] در ذی الحجه [[سال ۶۶ هجری]] در [[جبانة السبیع]] و [[نبرد]] [[کناسه]] [[کوفه]] علیه مختار شوریدند اما در نبرد شکست خوردند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، صص۳۹۸-۴۰۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶،صص۴۵-۵۶.</ref>-<ref> دانشنامه جهان اسلام، مقاله ربیعه و مضر، ستار عودی؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی ربیعه، لیلا خسروی.</ref> ربعی‌های [[بصره]] نیز به [[حمایت]] از زبیریان برخاستند و [[مصعب بن زبیر]] به پشتوانه آنان سپاهی متشکل از [[قبایل]] [[تمیم]]، [[بکر بن وائل]]، [[ازد]]، [[عبدالقیس]]، [[کنده]]، [[مذحج]] و فراریان کوفه علیه مختار فراهم آورد و سوی کوفه حرکت کرد.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ج۳، ص۳۱۸.</ref>  
مردم ربیعه در جنگ‌های مهلب بن ابی صفره –عامل ابن زبیر- مشارکت داشتند و میسره سپاه وی را در سالهای ۶۵، ۶۶ و ۷۷ هجری را به خود اختصاص داده بودند.<ref> عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب،ج۲، ص۷۲۷.</ref>آنان همچنین در جنبشهای سیاسی- نظامی) اعم از شیعی و غیر شیعی) نظیر: خیزش بردگان زنگی، شورشهای خوارج، امرای جنابی بحرین، در سرزمین‌های پیرامونی خلیج فارس، حضوری چشمگیر و نمایان داشتند.<ref> بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref>  
[[مردم]] ربیعه در جنگ‌های مهلب بن ابی صفره –عامل [[ابن زبیر]]- مشارکت داشتند و [[میسره]] [[سپاه]] وی را در سالهای ۶۵، ۶۶ و ۷۷ [[هجری]] را به خود اختصاص داده بودند.<ref> عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب،ج۲، ص۷۲۷.</ref>آنان همچنین در جنبشهای [[سیاسی]]- نظامی) اعم از [[شیعی]] و غیر شیعی) نظیر: خیزش بردگان زنگی، [[شورشهای خوارج]]، امرای جنابی [[بحرین]]، در سرزمین‌های پیرامونی خلیج [[فارس]]، حضوری چشمگیر و نمایان داشتند.<ref> بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref>  


ربیعه و خوارج
== ربیعه و خوارج ==
  با شکل‌گیری خوارج، مردان ربیعه از جمله یارانی بودند که جهت جنگ با آنان در جنگ نهروان نیز در کنار امیرالمؤمنین{{ع}} قرار گرفتند. در یکی از برهه‌های این جنگ، حضرت علی{{ع}}، صعصعة بن صوحان را به سوی خوارج که در حروراء جمع شده بودند فرستاد تا از اهداف و خواسته‌های این قوم باخبر گردد.<ref> شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۲۱.</ref> همچنین در دیدار دیگری که بین صعصعه و عبیدالله بن عباس با خوارج صورت گرفت سخنان دلسوزانه و متقن صعصعه، پانصد تن از خارجیان را متقاعد به بازگشت و پیوستن به سپاه علی{{ع}} نمود.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۵۴</ref> صعصعه پس از شهادت امیرالمؤمنین{{ع}} نیز، رویه مخالفت خود با خوارج را ادامه داد چندان که نقل شده که وی پس از اطلاع از این که عده ای از قومش قصد پیوستن به خوارج را دارند، طی سخنانی، آنان را از این تصمیم منصرف کرد.<ref> یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۵۱۷.</ref> ربعی‌ها و به طور مشخص، عبدالقیسی‌ها، بعدها نیز جنگ‌های خونینی با خوارج داشتند.<ref> دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی عبدالقیس، عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۷۹</ref>در آن سو نیز، بسیاری از سران خوارج همچون مثنی بن حارثۀ شیبانی (د ۱۴ ق / ۶۳۵ م)، عمران بن حطان سدوسی رئیس صفریه از بنی‌شیبان، نافع‌ بن ازرق (مق‍ ۶۵ ق / ۶۸۵ م) که فرقۀ ازارقه به او منسوب است، و شیبان‌ بن سلمۀ خارجی که در زمان ابومسلم به یاری او و علی بن کرمانی برضد نصر بن سیار قیام کرد، از ربیعه بودند.<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۲؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۱۴؛ سمعانی، الانساب، ج۸، ص۲۰۴؛ ابن‌خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref> ضحاک بن قیس خارجی (د ۱۲۸ یا ۱۲۹ ق / ۷۴۶ یا ۷۴۷ م) یکی دیگر از ربعی‌ها بود که بر مذهب صفریۀ خوارج، با او بیعت کردند. او کوفه و چند جای دیگر را گرفت. حتی گروهی از امویان با او بیعت کردند، ولی سرانجام توسط مروان بن محمد کشته شد. <ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۷، ص۳۴۴-۳۴۵؛ ابن‌خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۶۲.</ref>-<ref> مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی ربیعه، لیلا خسروی.</ref>
  با شکل‌گیری خوارج، مردان ربیعه از جمله یارانی بودند که جهت جنگ با آنان در جنگ نهروان نیز در کنار امیرالمؤمنین{{ع}} قرار گرفتند. در یکی از برهه‌های این جنگ، حضرت علی{{ع}}، صعصعة بن صوحان را به سوی خوارج که در حروراء جمع شده بودند فرستاد تا از اهداف و خواسته‌های این قوم باخبر گردد.<ref> شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۲۱.</ref> همچنین در دیدار دیگری که بین صعصعه و عبیدالله بن عباس با خوارج صورت گرفت سخنان دلسوزانه و متقن صعصعه، پانصد تن از خارجیان را متقاعد به بازگشت و پیوستن به سپاه علی{{ع}} نمود.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۵۴</ref> صعصعه پس از شهادت امیرالمؤمنین{{ع}} نیز، رویه مخالفت خود با خوارج را ادامه داد چندان که نقل شده که وی پس از اطلاع از این که عده ای از قومش قصد پیوستن به خوارج را دارند، طی سخنانی، آنان را از این تصمیم منصرف کرد.<ref> یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۵۱۷.</ref> ربعی‌ها و به طور مشخص، عبدالقیسی‌ها، بعدها نیز جنگ‌های خونینی با خوارج داشتند.<ref> دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی عبدالقیس، عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۷۹</ref>در آن سو نیز، بسیاری از سران خوارج همچون مثنی بن حارثۀ شیبانی (د ۱۴ ق / ۶۳۵ م)، عمران بن حطان سدوسی رئیس صفریه از بنی‌شیبان، نافع‌ بن ازرق (مق‍ ۶۵ ق / ۶۸۵ م) که فرقۀ ازارقه به او منسوب است، و شیبان‌ بن سلمۀ خارجی که در زمان ابومسلم به یاری او و علی بن کرمانی برضد نصر بن سیار قیام کرد، از ربیعه بودند.<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۲؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۱۴؛ سمعانی، الانساب، ج۸، ص۲۰۴؛ ابن‌خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref> ضحاک بن قیس خارجی (د ۱۲۸ یا ۱۲۹ ق / ۷۴۶ یا ۷۴۷ م) یکی دیگر از ربعی‌ها بود که بر مذهب صفریۀ خوارج، با او بیعت کردند. او کوفه و چند جای دیگر را گرفت. حتی گروهی از امویان با او بیعت کردند، ولی سرانجام توسط مروان بن محمد کشته شد. <ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۷، ص۳۴۴-۳۴۵؛ ابن‌خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۶۲.</ref>-<ref> مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی ربیعه، لیلا خسروی.</ref>


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش