پرش به محتوا

امام حسین علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
[[یاران]] و [[جوانان]] او در برابر دیدگانش به [[خون]] غلتیدند، ولی اندیشۀ [[تسلیم]] هرگز به او راه نیافت. هنگامی که نوبت رزم خود وی رسید، چونان شیر ژیان به دشمن [[حمله]] می‌آورد، صفوفشان را می‌شکافت و از کشته‌ها پشته می‌ساخت.
[[یاران]] و [[جوانان]] او در برابر دیدگانش به [[خون]] غلتیدند، ولی اندیشۀ [[تسلیم]] هرگز به او راه نیافت. هنگامی که نوبت رزم خود وی رسید، چونان شیر ژیان به دشمن [[حمله]] می‌آورد، صفوفشان را می‌شکافت و از کشته‌ها پشته می‌ساخت.


همۀ ابزار [[جنگی]] خویش را به کار گرفت و امیدوارانه چنان رزمی به نمایش گذارد که دشمن ناگزیر شد از [[عرف]]نظامی بیرون رفته با شیوه‌های ناجوانمردانه بر او [[یورش]] آورد.
کسانی که به جنگ وی آمده بودند، نه [[مردم]] کوچه و بازار، بلکه جنگجویانی حرفه‌ای بودند، ولی در برابر شجاعت و [[دلاوری]] آن حضرت به زانو درآمده اعتراف کردند تاکنون کسی را چون او ندیده‌اند که [[خاندان]] و یارانش در برابر دیدگان او کشته شوند و او همچنان شجاعانه و با [[قوت قلب]] بجنگد.


کسانی که به جنگ وی آمده بودند، نه [[مردم]] کوچه و بازار، بلکه جنگجویانی حرفه‌ای بودند، ولی در برابر شجاعت و [[دلاوری]] آن حضرت به زانو درآمده اعتراف کردند که تا کنون کسی را چون او ندیده‌اند که [[خاندان]] و یارانش در برابر دیدگان او کشته شوند و او همچنان شجاعانه و با [[قوت قلب]] بجنگد.
بر خلاف [[دشمن]] که با اعلام [[حکومت]] نظامی، [[مردم]] را با [[زور]] به [[جنگ]] می‌فرستاد<ref>ر.ک: انساب الاشراف، ج۳، ص۳۸۶ -۳۸۷، دارالفکر.</ref>، [[حسین]]{{ع}} یارانش را در رفتن یا ماندن [[آزاد]] گذاشت. او [[سپاه]] کوچک خویش را از عناصر [[زبون]] و دنیادوست پاکسازی کرد و تنها مردانی [[آزاده]] و از [[جان]] گذشته [[افتخار]] حضور در صف یارانش را یافتند. این بود که دشمن، نه از حسین ضعفی دید و نه از یارانش.
 
بر خلاف [[دشمن]] که با اعلام [[حکومت]] نظامی، [[مردم]] را با [[زور]] به [[جنگ]] می‌فرستاد <ref>ر.ک: انساب الاشراف، ج۳، ص۳۸۶ -۳۸۷، دارالفکر.</ref>، [[حسین]]{{ع}} یارانش را در رفتن یا ماندن [[آزاد]] گذاشت. او [[سپاه]] کوچک خویش را از عناصر [[زبون]] و دنیادوست پاکسازی کرد و تنها مردانی [[آزاده]] و از [[جان]] گذشته [[افتخار]] حضور در صف یارانش را یافتند. این بود که دشمن، نه از حسین ضعفی دید و نه از یارانش.


پس از آن‌که [[سپاهیان]] دشمن گرد او حلقه زده با هر آنچه در دست داشتند بر وی [[هجوم]] آوردند، باز هم جانانه [[دفاع]] می‌کرد و به مهاجمان اجازه نزدیک شدن به خود را نمی‌داد. آری، به [[گواهی]] زخم‌های فراوان تن حسین{{ع}}<ref>ر.ک: انساب الاشراف، ج۳، ص۴۰۹، دارالفکر؛ الارشاد، ج۲، ص۱۱۸، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.</ref>، [[فرزند علی]]{{ع}} تا واپسین لحظه‌های [[زندگی]] چونان [[کوه]] [[استوار]] در برابر سیل سپاه دشمن [[ایستادگی]] کرد تا به [[فیض]] [[عظیم]] [[شهادت]] نایل آمد<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص۴۱-۴۲.</ref>.
پس از آن‌که [[سپاهیان]] دشمن گرد او حلقه زده با هر آنچه در دست داشتند بر وی [[هجوم]] آوردند، باز هم جانانه [[دفاع]] می‌کرد و به مهاجمان اجازه نزدیک شدن به خود را نمی‌داد. آری، به [[گواهی]] زخم‌های فراوان تن حسین{{ع}}<ref>ر.ک: انساب الاشراف، ج۳، ص۴۰۹، دارالفکر؛ الارشاد، ج۲، ص۱۱۸، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.</ref>، [[فرزند علی]]{{ع}} تا واپسین لحظه‌های [[زندگی]] چونان [[کوه]] [[استوار]] در برابر سیل سپاه دشمن [[ایستادگی]] کرد تا به [[فیض]] [[عظیم]] [[شهادت]] نایل آمد<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص۴۱-۴۲.</ref>.
خط ۱۳۵: خط ۱۳۳:
از بارزترین ویژگی‌های شخصیتی [[حسین بن علی]]{{ع}} آزادگی و [[رادمردی]] است. حسین{{ع}} تن به [[ذلت]] نداد، زیر بار [[ستم]] نرفت و در برابر [[زورمداران]] مردانه تا پای جان ایستاد. پس از روی کار آمدن [[یزید]] [[احساس]] کرد که ارزش‌های [[اسلامی]] و [[انسانی]] رو به نابودی است و دریافت که هرگاه بوزینه‌باز و شرابخوار و [[هوسرانی]] چونان یزید بر [[منبر]] [[اسلام]] بالا رود چراغ [[دین]] و [[دینداری]] بی‌فروغ می‌شود، از این رو در نخستین واکنش نسبت به اعلام [[بیعت مردم]] با یزید، با اشاره به همین نکتۀ اساسی به [[مروان حکم]] فرمود: هرگاه زمام امور [[جامعه اسلامی]] به دست کسی چون یزید بیفتد، فاتحۀ اسلام را باید خواند. به برادرش [[محمّد]] حنفیّه نیز، که وی را [[دعوت]] به [[مسالمت]] می‌کرد، فرمود: چنانچه در همه [[جهان]] هیچ پناهگاهی نیابد، باز هم زیر بار [[بیعت]] با [[یزید]] نخواهد رفت<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۸.</ref>.
از بارزترین ویژگی‌های شخصیتی [[حسین بن علی]]{{ع}} آزادگی و [[رادمردی]] است. حسین{{ع}} تن به [[ذلت]] نداد، زیر بار [[ستم]] نرفت و در برابر [[زورمداران]] مردانه تا پای جان ایستاد. پس از روی کار آمدن [[یزید]] [[احساس]] کرد که ارزش‌های [[اسلامی]] و [[انسانی]] رو به نابودی است و دریافت که هرگاه بوزینه‌باز و شرابخوار و [[هوسرانی]] چونان یزید بر [[منبر]] [[اسلام]] بالا رود چراغ [[دین]] و [[دینداری]] بی‌فروغ می‌شود، از این رو در نخستین واکنش نسبت به اعلام [[بیعت مردم]] با یزید، با اشاره به همین نکتۀ اساسی به [[مروان حکم]] فرمود: هرگاه زمام امور [[جامعه اسلامی]] به دست کسی چون یزید بیفتد، فاتحۀ اسلام را باید خواند. به برادرش [[محمّد]] حنفیّه نیز، که وی را [[دعوت]] به [[مسالمت]] می‌کرد، فرمود: چنانچه در همه [[جهان]] هیچ پناهگاهی نیابد، باز هم زیر بار [[بیعت]] با [[یزید]] نخواهد رفت<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۸.</ref>.


[[حسین]] که در [[خاندان وحی]] [[تربیت یافته]] بود، هرگز نمی‌توانست برای [[حفظ]] [[مصالح]] و [[منافع شخصی]] خود، [[شاهد]] پامال شدن هدف‌های [[رسالت]] باشد؛ چنان که فرموده است: ما [[خاندان پیامبر]] و کان رسالت و محل آمد و شد فرشتگانیم. [[خداوند]] با ما آغاز کرد و با ما به پایان برد.
[[حسین]] که در [[خاندان وحی]] [[تربیت یافته]] بود، هرگز نمی‌توانست برای [[حفظ]] [[مصالح]] و [[منافع شخصی]] خود، [[شاهد]] پامال شدن هدف‌های [[رسالت]] باشد؛ چنان که فرموده است: ما [[خاندان پیامبر]] و کان رسالت و محل آمد و شد فرشتگانیم. [[خداوند]] با ما آغاز کرد و با ما به پایان برد. کسی چون من با یزید، این مرد [[فاسق]] و می‌گساری که به ناحق [[خون]] می‌ریزد، [[بیعت]] نمی‌کند<ref>الملهوف، ص۹۸.</ref>.
 
کسی چون من با یزید، این مرد [[فاسق]] و می‌گساری که به ناحق [[خون]] می‌ریزد، [[بیعت]] نمی‌کند<ref>الملهوف، ص۹۸.</ref>.
 
در جریان [[قیام]] و [[نهضت]] نیز [[شأن]] [[آزادمردی]] خویش را پاس می‌داشت. هنگام حرکت از [[مدینه]] به [[مکه]] به وی پیشنهاد شد که او نیز مانند پسر [[زبیر]] [[بیراهه]] را در پیش گیرد، ولی آن حضرت فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]] از این راه بیرون نمی‌روم تا آن‌که خداوند هر چه بخواهد مقدر سازد. روزی هم که حُرّ راه را بر او بست و گفت که به خاطر خدا جانش را حفظ کند که اگر بجنگند یکجا کشته می‌شوند، فرمود: آیا مرا از [[مرگ]] می‌ترسانی؟ می‌پنداری که با کشتن من آسوده‌خاطر می‌شوید؟ [[منطق]] من، منطق آن [[برادر]] [[اوسی]] است که قصد [[یاری پیامبر]]{{صل}} را داشت ولی پسرعمویش او را از مرگ [[بیم]] می‌داد و او در پاسخ گفت:
 
من می‌روم؛ زیرا تا هنگامی که [[نیت]] [[جوانمرد]] [[حق]] باشد و در راه [[اسلام]] بجنگد، مرگ برایش [[ننگ]] نیست؛


من [[جان]] خویش را تقدیم می‌کنم و خواهان بقای آن نیستم. تا آن‌که دو [[سپاه]] کوچک و بزرگ به میدان [[کارزار]] درآیند؛
در جریان [[قیام]] و [[نهضت]] نیز [[شأن]] [[آزادمردی]] خویش را پاس می‌داشت. هنگام حرکت از [[مدینه]] به [[مکه]] به وی پیشنهاد شد که او نیز مانند پسر [[زبیر]] [[بیراهه]] را در پیش گیرد، ولی آن حضرت فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]] از این راه بیرون نمی‌روم تا آن‌که خداوند هر چه بخواهد مقدر سازد. روزی هم که حُرّ راه را بر او بست و گفت که به خاطر خدا جانش را حفظ کند که اگر بجنگند یکجا کشته می‌شوند، فرمود: آیا مرا از [[مرگ]] می‌ترسانی؟ می‌پنداری که با کشتن من آسوده‌خاطر می‌شوید؟ [[منطق]] من، منطق آن [[برادر]] [[اوسی]] است که قصد [[یاری پیامبر]]{{صل}} را داشت ولی پسرعمویش او را از مرگ [[بیم]] می‌داد و او در پاسخ گفت: من می‌روم؛ زیرا تا هنگامی که [[نیت]] [[جوانمرد]] [[حق]] باشد و در راه [[اسلام]] بجنگد، مرگ برایش [[ننگ]] نیست ... .


اگر زنده بمانم پشیمان نیستم و اگر کشته شدم نکوهشم نکنند؛ مرد را [[پستی]] همین بس که زنده باشد ولی [[فرمان]] [[زور]] ببرد!
[[دشمن]] سپاهی بزرگ داشت و گروه کوچک [[یاران حسین]] در برابر آنان اندک می‌نمود، ولی [[فرزند علی]] آن گروه انبوه را هماورد خویش نمی‌دید،؛ چراکه مردمانی [[پست]] و [[فرومایه]] بودند و برای ارزش‌های والای [[انسانی]] هیچ‌گونه حرمتی قایل نبودند. این بود که با مشاهدۀ [[رفتار]] ناجوانمردانۀ آنان برآشفت و فرمود: «اگر [[دین]] ندارید و از [[رستخیز]] نمی‌هراسید در دنیایتان [[آزاده]] باشید»<ref>{{متن حدیث| إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ لاَ تَخَافُونَ اَلْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً}}؛ الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۱.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص۴۲-۴۳.</ref>
 
[[دشمن]] سپاهی بزرگ داشت و گروه کوچک [[یاران حسین]] در برابر آنان اندک می‌نمود، ولی [[فرزند علی]] آن گروه انبوه را هماورد خویش نمی‌دید،؛ چراکه مردمانی [[پست]] و [[فرومایه]] بودند و برای ارزش‌های والای [[انسانی]] هیچ‌گونه حرمتی قایل نبودند. این بود که با مشاهدۀ [[رفتار]] ناجوانمردانۀ آنان برآشفت و فرمود: «اگر [[دین]] ندارید و از [[رستخیز]] نمی‌هراسید در دنیایتان [[آزاده]] باشید»<ref>{{متن حدیث| إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ لاَ تَخَافُونَ اَلْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً}}؛ الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۱.</ref><ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۴۲-۴۳.</ref>


=== [[فصاحت]] و [[بلاغت]] ===
=== [[فصاحت]] و [[بلاغت]] ===
{{اصلی|فصاحت و بلاغت امام حسین}}
{{اصلی|فصاحت و بلاغت امام حسین}}
[[حسین بن علی]]{{ع}} [[سخنوری]] توانا بود. او در [[خانه]] [[وحی]] که [[فرشتگان]] [[آسمان]] و پیشاپیش آنان پیام‌آور وحی در آمد و شد بودند پرورده شد. روزی که دیده به [[جهان]] گشود نخستین سخن را از زبان [[رسول خدا]]{{صل}} شنید که در گوش وی [[اذان]] گفت. [[آموزگار]] او مادرش، [[فاطمه]] [[دختر پیامبر]]{{صل}}، بود. استادش، [[علی بن ابی‌طالب]]، [[پدر]] بزرگوارش بود که گوی سخنوری را از جهانیان ربوده است.
از [[حضرت سیدالشهدا]]{{ع}} سخنان حکمت‌آمیز بسیاری به یادگار مانده است. [[زیباترین]] بخش گفته‌های وی سخنانی است که در [[حماسه]] باشکوه [[عاشورا]] بیان فرموده است؛ و ما در اینجا تنها به نقل یکی از خطابه‌های آن حضرت بسنده می‌کنیم.
از [[حضرت سیدالشهدا]]{{ع}} سخنان حکمت‌آمیز بسیاری به یادگار مانده است. [[زیباترین]] بخش گفته‌های وی سخنانی است که در [[حماسه]] باشکوه [[عاشورا]] بیان فرموده است؛ و ما در اینجا تنها به نقل یکی از خطابه‌های آن حضرت بسنده می‌کنیم.


خط ۱۵۹: خط ۱۴۷:
می‌بینم بر کاری گرد آمده‌اید که خدای را بر خود به [[خشم]] آورده‌اید و آن کریمِ [[مهربان]]، روی از شما برتافته به [[عذاب]] خویش گرفتارتان ساخته است و از [[رحمت]] خود دور گردانیده است.
می‌بینم بر کاری گرد آمده‌اید که خدای را بر خود به [[خشم]] آورده‌اید و آن کریمِ [[مهربان]]، روی از شما برتافته به [[عذاب]] خویش گرفتارتان ساخته است و از [[رحمت]] خود دور گردانیده است.


[[پروردگار]] ما چه خوب پروردگاری است و شما چه بد بندگانی هستید. شما پذیرفتید که خدای را [[فرمان]] ببرید و به [[پیامبر خدا]]، [[محمد]]{{صل}}، [[ایمان]] آوردید، ولی اینک به [[جنگ]] فرزندانش آمده‌اید و آهنگ کشتن آنان دارید. به [[راستی]] که [[شیطان]] بر شما چیره گشته و ذکر [[خدای بزرگ]] را از یادتان برده است. [[مرگ]] بر شما و آنچه می‌خواهید. ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم. اینان مردمی هستند که پس از [[ایمان]] به [[کفر]] گرویدند. نابود باد [[ستمکاران]]!»<ref>{{متن حدیث| اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي خَلَقَ اَلدُّنْيَا فَجَعَلَهَا دَارَ فَنَاءٍ وَ زَوَالٍ مُتَصَرِّفَةً بِأَهْلِهَا حَالاً بَعْدَ حَالٍ فَالْمَغْرُورُ مَنْ غَرَّتْهُ وَ اَلشَّقِيُّ مَنْ فَتَنَتْهُ فَلاَ تَغُرَّنَّكُمْ هَذِهِ اَلدُّنْيَا فَإِنَّهَا تَقْطَعُ رَجَاءَ مَنْ رَكِنَ إِلَيْهَا وَ تُخَيِّبُ طَمَعَ مَنْ طَمِعَ فِيهَا وَ أَرَاكُمْ قَدِ اِجْتَمَعْتُمْ عَلَى أَمْرٍ قَدْ أَسْخَطْتُمُ اَللَّهَ فِيهِ عَلَيْكُمْ وَ أَعْرَضَ بِوَجْهِهِ اَلْكَرِيمِ عَنْكُمْ وَ أَحَلَّ بِكُمْ نَقِمَتَهُ وَ جَنَّبَكُمْ رَحْمَتَهُ فَنِعْمَ اَلرَّبُّ رَبُّنَا وَ بِئْسَ اَلْعَبِيدُ أَنْتُمْ أَقْرَرْتُمْ بِالطَّاعَةِ وَ آمَنْتُمْ بِالرَّسُولِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ إِنَّكُمْ زَحَفْتُمْ إِلَى ذُرِّيَّتِهِ وَ عِتْرَتِهِ تُرِيدُونَ قَتْلَهُمْ لَقَدِ اِسْتَحْوَذَ عَلَيْكُمُ اَلشَّيْطَانُ فَأَنْسَاكُمْ ذِكْرَ اَللَّهِ اَلْعَظِيمِ فَتَبّاً لَكُمْ وَ لِمَا تُرِيدُونَ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمٰانِهِمْ فَبُعْداً لِلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ}}؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۲، فرهنگ جامع سخنان امام حسین{{ع}}، مؤیدی، علی، ص۴۶۶-۴۶۷. </ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۳۹-۴۰.</ref>
[[پروردگار]] ما چه خوب پروردگاری است و شما چه بد بندگانی هستید. شما پذیرفتید که خدای را [[فرمان]] ببرید و به [[پیامبر خدا]]، [[محمد]]{{صل}}، [[ایمان]] آوردید، ولی اینک به [[جنگ]] فرزندانش آمده‌اید و آهنگ کشتن آنان دارید. به [[راستی]] که [[شیطان]] بر شما چیره گشته و ذکر [[خدای بزرگ]] را از یادتان برده است. [[مرگ]] بر شما و آنچه می‌خواهید. ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم. اینان مردمی هستند که پس از [[ایمان]] به [[کفر]] گرویدند. نابود باد [[ستمکاران]]!»<ref>{{متن حدیث| اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي خَلَقَ اَلدُّنْيَا فَجَعَلَهَا دَارَ فَنَاءٍ وَ زَوَالٍ مُتَصَرِّفَةً بِأَهْلِهَا حَالاً بَعْدَ حَالٍ فَالْمَغْرُورُ مَنْ غَرَّتْهُ وَ اَلشَّقِيُّ مَنْ فَتَنَتْهُ فَلاَ تَغُرَّنَّكُمْ هَذِهِ اَلدُّنْيَا فَإِنَّهَا تَقْطَعُ رَجَاءَ مَنْ رَكِنَ إِلَيْهَا وَ تُخَيِّبُ طَمَعَ مَنْ طَمِعَ فِيهَا وَ أَرَاكُمْ قَدِ اِجْتَمَعْتُمْ عَلَى أَمْرٍ قَدْ أَسْخَطْتُمُ اَللَّهَ فِيهِ عَلَيْكُمْ وَ أَعْرَضَ بِوَجْهِهِ اَلْكَرِيمِ عَنْكُمْ وَ أَحَلَّ بِكُمْ نَقِمَتَهُ وَ جَنَّبَكُمْ رَحْمَتَهُ فَنِعْمَ اَلرَّبُّ رَبُّنَا وَ بِئْسَ اَلْعَبِيدُ أَنْتُمْ أَقْرَرْتُمْ بِالطَّاعَةِ وَ آمَنْتُمْ بِالرَّسُولِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ إِنَّكُمْ زَحَفْتُمْ إِلَى ذُرِّيَّتِهِ وَ عِتْرَتِهِ تُرِيدُونَ قَتْلَهُمْ لَقَدِ اِسْتَحْوَذَ عَلَيْكُمُ اَلشَّيْطَانُ فَأَنْسَاكُمْ ذِكْرَ اَللَّهِ اَلْعَظِيمِ فَتَبّاً لَكُمْ وَ لِمَا تُرِيدُونَ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمٰانِهِمْ فَبُعْداً لِلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ}}؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۲، فرهنگ جامع سخنان امام حسین{{ع}}، مؤیدی، علی، ص۴۶۶-۴۶۷. </ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص۳۹-۴۰.</ref>


==معاجز و کرامات==
==معاجز و کرامات==
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش