پرش به محتوا

علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'هارون الرشید' به 'هارون الرشید')
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی       = علل [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} چیست؟
| موضوع فرعی = علل [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} چیست؟
| تصویر             = 7626626268.jpg
| تصویر = 7626626268.jpg
| اندازه تصویر     = 200px
| اندازه تصویر = 200px
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] /  [[غیبت امام مهدی]] / [[کلیات غیبت امام مهدی]] /  [[فلسفه و علت‌های غیبت]]  
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] /  [[غیبت امام مهدی]] / [[کلیات غیبت امام مهدی]] /  [[فلسفه و علت‌های غیبت]]  
| مدخل اصلی   = [[علت غیبت امام مهدی]]
| مدخل اصلی = [[علت غیبت امام مهدی]]
| مدخل وابسته   =
| مدخل وابسته =  
| پاسخ‌دهنده         =
| پاسخ‌دهنده =  
| پاسخ‌دهندگان       = 28 پاسخ
| پاسخ‌دهندگان = 28 پاسخ
}}
}}
'''علل [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''علل [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
خط ۳۲: خط ۳۲:
# '''[[آزمایش]] و [[امتحان مردم]]''': در برخی از [[روایات]]، [[حکمت]] [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}، [[آزمایش]] [[مردم]] و جدا شدن [[انسان‌های صالح]] از [[ناصالح]] [[بیان]] شده است<ref>ر.ک. [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ ـ ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.</ref>. گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده، به واسطۀ [[انتظار فرج]] و [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان به غیب]] ارزششان معلوم شود و به درجاتی از [[ثواب]] نائل گردند. [[غیبت]] آن [[حضرت]] سبب می‏‌‏شود تا [[نفاق]] پنهان عدّه‌‏ای آشکار شود و [[ایمان حقیقی]] [[محبّان]] و [[شیعیان]] واقعی [[امام]]{{ع}} در کورۀ [[ولایت امام غایب]]{{ع}} از ناخالصی‏‌ها و دورویی‌‏ها و سست‌‏مایه‌‏ها جدا و [[پاک]] شود و در یک [[کلام]] [[مؤمن]] از [[منافق]] معلوم گردد<ref>ر.ک. [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۸۳ ال ۸۵ و [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۸۴-۱۸۶؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۹۸- ۱۰۷؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰؛ [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[تا ظهور ج۱ (کتاب)|تا ظهور]]، ج۱، ص ۱۳-۱۹؛ [[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۱۱۸-۱۲۹؛ [[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص۸۹ -۹۴؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۲۸-۲۳۰؛ [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۸۳ ـ ۸۵؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۷۰ ـ ۷۶؛ [[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص؟؟؟؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۴۱-۴۴؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۴۶؛ [[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۳۵-۴۰؛ [[محمد علی کریمی|کریمی، محمد علی]]، [[آیا ظهور نزدیک است ۳ (کتاب)|آیا ظهور نزدیک است]]، ص ۱۴-۲۱؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، [[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۲۰۳؛ [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۷-۱۳۰.</ref>.
# '''[[آزمایش]] و [[امتحان مردم]]''': در برخی از [[روایات]]، [[حکمت]] [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}، [[آزمایش]] [[مردم]] و جدا شدن [[انسان‌های صالح]] از [[ناصالح]] [[بیان]] شده است<ref>ر.ک. [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ ـ ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.</ref>. گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده، به واسطۀ [[انتظار فرج]] و [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان به غیب]] ارزششان معلوم شود و به درجاتی از [[ثواب]] نائل گردند. [[غیبت]] آن [[حضرت]] سبب می‏‌‏شود تا [[نفاق]] پنهان عدّه‌‏ای آشکار شود و [[ایمان حقیقی]] [[محبّان]] و [[شیعیان]] واقعی [[امام]]{{ع}} در کورۀ [[ولایت امام غایب]]{{ع}} از ناخالصی‏‌ها و دورویی‌‏ها و سست‌‏مایه‌‏ها جدا و [[پاک]] شود و در یک [[کلام]] [[مؤمن]] از [[منافق]] معلوم گردد<ref>ر.ک. [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۸۳ ال ۸۵ و [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۸۴-۱۸۶؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۹۸- ۱۰۷؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰؛ [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[تا ظهور ج۱ (کتاب)|تا ظهور]]، ج۱، ص ۱۳-۱۹؛ [[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۱۱۸-۱۲۹؛ [[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص۸۹ -۹۴؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۲۸-۲۳۰؛ [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۸۳ ـ ۸۵؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۷۰ ـ ۷۶؛ [[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص؟؟؟؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۴۱-۴۴؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۴۶؛ [[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۳۵-۴۰؛ [[محمد علی کریمی|کریمی، محمد علی]]، [[آیا ظهور نزدیک است ۳ (کتاب)|آیا ظهور نزدیک است]]، ص ۱۴-۲۱؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، [[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۲۰۳؛ [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۷-۱۳۰.</ref>.
# '''[[فراهم آمدن تمام یاران]]''': یکی از حکمت‏‏‏‏‌های پنهان ‏زیستی [[امام زمان]]{{ع}}، این است که [[شیعیان]] ضعیف و کم ‏ظرفیت، [[تربیت]] شده و سطح [[آگاهی]] و تحمّل و [[آمادگی]] آنها بالا برود<ref>ر.ک. [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.</ref>؛ در نتیجه، [[امام]] باید تا فراهم آمدن تمام یارانش [[انتظار]] بکشد<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۱۴۷ و همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۴۱</ref>.<ref>ر.ک. [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.</ref>
# '''[[فراهم آمدن تمام یاران]]''': یکی از حکمت‏‏‏‏‌های پنهان ‏زیستی [[امام زمان]]{{ع}}، این است که [[شیعیان]] ضعیف و کم ‏ظرفیت، [[تربیت]] شده و سطح [[آگاهی]] و تحمّل و [[آمادگی]] آنها بالا برود<ref>ر.ک. [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.</ref>؛ در نتیجه، [[امام]] باید تا فراهم آمدن تمام یارانش [[انتظار]] بکشد<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۱۴۷ و همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۴۱</ref>.<ref>ر.ک. [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.</ref>
# '''[[خالی شدن صلب‌های کافران از مؤمنان]]''': طول [[غیبت]]، باعث می‌‏‏شود در اصلاب فاسدان و [[منافقان]] و [[کافران]]، اگر مؤمنی باقی باشد، همه به [[دنیا]] بیایند؛ چنان‏که شیوۀ [[امامان معصوم]] نیز چنین بوده و حتی پیش‌‏بینی‏‏‏‏‌هایی در مورد بعضی از افراد [[منافق]] و [[ناصبی]] داشتند. بعد از مدتی نیز از صلب آنان، افرادی [[مؤمن]] و [[دوستدار اهل بیت]]{{ع}} به [[دنیا]] می‌‏آمدند. [[ابراهیم]] کرخی می‌‏گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[خداوند]] سالمت بدارد؛ آیا [[علی]]{{ع}} در [[دین خدا]] [[قوی]] نبود؟ فرمود: آری چنین بود: گفتم: پس چگونه [[مردم]] بر او چیره شدند و او جلوی ایشان نایستاد؟ چه چیزی باعث شد جلوی آنها را نگیرد؟ فرمود: آیه‏‌ای از [[قرآن]]، او را از این کار بازداشت. گفتم: آن [[آیه]] کدام است؟ فرمود: {{متن قرآن|لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>« اگر از يكديگر جدا مى‏ بودند، كافرانشان را به عذابى دردآور عذاب مى ‏كرديم» سوره فتح، آیه ۲۵.</ref> [[خداوند]] عز و جل فرزندانی [[مؤمن]]، در پشت افرادی از [[کافران]] و [[منافقان]] قرار داده است و [[حضرت علی]]، [[پدران]] [[کافر]] یا [[منافق]] را نمی‌‏‏کشت تا اینکه این امانت‏‏‏‏‌های [[الهی]] از پشت آنان خارج شوند و وقتی این [[فرزندان]] از صلب آنان خارج می‌‏شدند، بر هرکدام که دست می‌‏یافت، با آنها می‌‏جنگید. [[قائم]] ما [[اهل بیت]] نیز چنین است، تا تمام امانت‏‏‏‏‌های [[الهی]] از پشت پدرانشان ([[کافران]] و [[منافقان]]) خارج نشوند، [[ظهور]] نکرده و کسی را نمی‌‏‏کشد. اما وقتی امانت‏‏‏‏‌ها خارج شدند، بر [[کافران]] و [[منافقان]] مسلّط شده، آنان را می‌‏کشت»<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لَهُ مَا بَالُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}لَمْ یُقَاتِلْ مُخَالِفِیهِ فِی الْأَوَّلِ قَالَ لِآیَةٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً"قَالَ قُلْتُ وَ مَا یَعْنِی بِتَزَایُلِهِمْ قَالَ وَدَائِعُ مُؤْمِنُونَ فِی أَصْلَابِ قَوْمٍ کَافِرِینَ فَکَذَلِکَ الْقَائِمُ{{ع}}لَنْ یَظْهَرَ أَبَداً حَتَّی تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَی مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَلَالُهُ فَقَتَلَهُمْ}}؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹.</ref>.<ref>ر.ک. [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[تا ظهور ج۱ (کتاب)|تا ظهور]]، ج۱، ص ۱۳-۱۹؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۷۰ ـ ۷۶؛ [[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص؟؟؟.</ref>
# '''[[خالی شدن صلب‌های کافران از مؤمنان]]''': طول [[غیبت]]، باعث می‌‏‏شود در اصلاب فاسدان و [[منافقان]] و [[کافران]]، اگر مؤمنی باقی باشد، همه به [[دنیا]] بیایند؛ چنان‏که شیوۀ [[امامان معصوم]] نیز چنین بوده و حتی پیش‌‏بینی‏‏‏‏‌هایی در مورد بعضی از افراد [[منافق]] و [[ناصبی]] داشتند. بعد از مدتی نیز از صلب آنان، افرادی [[مؤمن]] و [[دوستدار اهل بیت]]{{ع}} به [[دنیا]] می‌‏آمدند. [[ابراهیم]] کرخی می‌‏گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[خداوند]] سالمت بدارد؛ آیا [[علی]]{{ع}} در [[دین خدا]] [[قوی]] نبود؟ فرمود: آری چنین بود: گفتم: پس چگونه [[مردم]] بر او چیره شدند و او جلوی ایشان نایستاد؟ چه چیزی باعث شد جلوی آنها را نگیرد؟ فرمود: آیه‏‌ای از [[قرآن]]، او را از این کار بازداشت. گفتم: آن [[آیه]] کدام است؟ فرمود: {{متن قرآن|لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«اگر از يكديگر جدا مى‏ بودند، كافرانشان را به عذابى دردآور عذاب مى ‏كرديم» سوره فتح، آیه ۲۵.</ref> [[خداوند]] عز و جل فرزندانی [[مؤمن]]، در پشت افرادی از [[کافران]] و [[منافقان]] قرار داده است و [[حضرت علی]]، [[پدران]] [[کافر]] یا [[منافق]] را نمی‌‏‏کشت تا اینکه این امانت‏‏‏‏‌های [[الهی]] از پشت آنان خارج شوند و وقتی این [[فرزندان]] از صلب آنان خارج می‌‏شدند، بر هرکدام که دست می‌‏یافت، با آنها می‌‏جنگید. [[قائم]] ما [[اهل بیت]] نیز چنین است، تا تمام امانت‏‏‏‏‌های [[الهی]] از پشت پدرانشان ([[کافران]] و [[منافقان]]) خارج نشوند، [[ظهور]] نکرده و کسی را نمی‌‏‏کشد. اما وقتی امانت‏‏‏‏‌ها خارج شدند، بر [[کافران]] و [[منافقان]] مسلّط شده، آنان را می‌‏کشت»<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لَهُ مَا بَالُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}لَمْ یُقَاتِلْ مُخَالِفِیهِ فِی الْأَوَّلِ قَالَ لِآیَةٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً"قَالَ قُلْتُ وَ مَا یَعْنِی بِتَزَایُلِهِمْ قَالَ وَدَائِعُ مُؤْمِنُونَ فِی أَصْلَابِ قَوْمٍ کَافِرِینَ فَکَذَلِکَ الْقَائِمُ{{ع}}لَنْ یَظْهَرَ أَبَداً حَتَّی تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَی مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَلَالُهُ فَقَتَلَهُمْ}}؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹.</ref><ref>ر.ک. [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[تا ظهور ج۱ (کتاب)|تا ظهور]]، ج۱، ص ۱۳-۱۹؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۷۰ ـ ۷۶؛ [[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص؟؟؟.</ref>
# '''[[تنبه مردم نسبت به نعمت امامت]]''': [[بهترین]] راه تنبّه [[انسان]] آن است که [[نعمت]] از او گرفته شود و چه نعمتی عظیم‌تر و با برکت‌تر از وجود [[پیامبر]] و [[معصومین]]{{ع}} که در طول ۲۷۳ سال از آغاز [[بعثت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} تا [[شهادت امام حسن عسکری]]{{ع}} این [[نعمت]] در بین [[مردم]] بود ولی [[مردم]] [[ناسپاسی]] کردند و [[خداوند]] این [[نعمت]] را از [[بشریت]] گرفت؛ اگر [[مردم]] آن زمان قدرشناس بودند و [[ارزش]] [[نعمت]] را [[درک]] می‌کردند، امروز ما در [[فراق]] و هجران بسر نمی‌بردیم. حال که چنین شده است، باید شب و روز به دنبال این [[نعمت]] بزرگ [[الهی]] باشیم، تا [[خداوند]] این هدیه را بار دیگر به ما برگرداند و از [[نعمت]] وجودش، در ایام [[ظهور]] بهره‌مند شویم. [[مروان]] انباری گوید: [[حضرت]] [[ابوجعفر]]{{ع}} فرمود: «اگر [[خداوند]] حضور ما را در نزد مردمی کراهت داشته باشد، ما را از آنها جدا می‌سازد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم‏}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.</ref>.<ref>ر.ک. [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۲۸-۲۳۰.</ref>
# '''[[تنبه مردم نسبت به نعمت امامت]]''': [[بهترین]] راه تنبّه [[انسان]] آن است که [[نعمت]] از او گرفته شود و چه نعمتی عظیم‌تر و با برکت‌تر از وجود [[پیامبر]] و [[معصومین]]{{ع}} که در طول ۲۷۳ سال از آغاز [[بعثت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} تا [[شهادت امام حسن عسکری]]{{ع}} این [[نعمت]] در بین [[مردم]] بود ولی [[مردم]] [[ناسپاسی]] کردند و [[خداوند]] این [[نعمت]] را از [[بشریت]] گرفت؛ اگر [[مردم]] آن زمان قدرشناس بودند و [[ارزش]] [[نعمت]] را [[درک]] می‌کردند، امروز ما در [[فراق]] و هجران بسر نمی‌بردیم. حال که چنین شده است، باید شب و روز به دنبال این [[نعمت]] بزرگ [[الهی]] باشیم، تا [[خداوند]] این هدیه را بار دیگر به ما برگرداند و از [[نعمت]] وجودش، در ایام [[ظهور]] بهره‌مند شویم. [[مروان]] انباری گوید: [[حضرت]] [[ابوجعفر]]{{ع}} فرمود: «اگر [[خداوند]] حضور ما را در نزد مردمی کراهت داشته باشد، ما را از آنها جدا می‌سازد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم‏}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.</ref><ref>ر.ک. [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۲۸-۲۳۰.</ref>
# '''[[تأدیب انسان‌ها]]''': [[ادب]] کردن [[انسان‌ها]] به ویژه [[مسلمان‌ها]] یکی دیگر از فلسفه‌های [[غیبت]] است؛ چرا که بیشتر آنها در زمان حیات و حضور [[امامان]] پیشین، آنگونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود باعث [[محروم]] شدن [[جامعۀ بشری]] از [[فیض]] آنها شدند. [[امام باقر]]{{ع}} نیز در این‌باره می‌فرماید: «شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] می‌دارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف]] [[اصحاب]] پدید نمی‌آید و به همین [[دلیل]] [[صاحب شما]] از دست شما گرفته می‌شود»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِکُمْ وَ یُخَالِفُ ذَلِکَ فِعْلُکُمْ وَ اللَّهِ مَا یَسْتَوِی اخْتِلَافُ أَصْحَابِکَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَی صَاحِبِکُم}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰.</ref>.<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۴۸-۵۶؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۸۴-۱۸۶؛ [[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص؟؟؟؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ص ۹۸ – ۱۰۱؛ [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۷-۱۳۰.</ref>
# '''[[تأدیب انسان‌ها]]''': [[ادب]] کردن [[انسان‌ها]] به ویژه [[مسلمان‌ها]] یکی دیگر از فلسفه‌های [[غیبت]] است؛ چرا که بیشتر آنها در زمان حیات و حضور [[امامان]] پیشین، آنگونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود باعث [[محروم]] شدن [[جامعۀ بشری]] از [[فیض]] آنها شدند. [[امام باقر]]{{ع}} نیز در این‌باره می‌فرماید: «شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] می‌دارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف]] [[اصحاب]] پدید نمی‌آید و به همین [[دلیل]] [[صاحب شما]] از دست شما گرفته می‌شود»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِکُمْ وَ یُخَالِفُ ذَلِکَ فِعْلُکُمْ وَ اللَّهِ مَا یَسْتَوِی اخْتِلَافُ أَصْحَابِکَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَی صَاحِبِکُم}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰.</ref><ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۴۸-۵۶؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۸۴-۱۸۶؛ [[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص؟؟؟؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ص ۹۸ – ۱۰۱؛ [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۷-۱۳۰.</ref>
# '''[[اجرای سنت انبیاء]]''': یکی از راهکارهایی که در [[زندگی]] [[انبیاء]] مشاهده می‌شود استفاده از حالت [[غیبت]] است. آنان [[وظیفه]] دارند تا [[مردم]] را به طرف [[خدا]] [[راهنمایی]] کرده و [[دین الهی]] را به آنان ارائه نمایند. از این رو، باید برای انجام این [[مسئولیت]] مهم [[برنامه‌ریزی]] مناسب داشته باشند و چون [[دشمنان]] [[خدا]] برای نابودی [[دین حق]] از هیچ عملی حتی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودند تا صدای [[دین]] از بین برود، لذا [[انبیاء]] به [[امر الهی]] در مواردی از حالت [[غیبت]] استفاده می‌کردند. [[امامت امام مهدی]]{{ع}} در راستای [[نبوت]] و [[رسالت]] [[پیام]] آوران [[الهی]] است و روشن است [[خداوند]] برای ایشان نیز، چنین راهکاری (به [[علت]] مشابهت) در نظر بگیرد.<ref>ر.ک. [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۸۴-۱۸۶.</ref> [[سدیر]] صیرفی می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} به من فرمود: "برای [[قائم]] ما دو [[غیبت]] می‌باشد که زمانش به طول می‌انجامد". صیرفی می‌گوید: عرض کردم: چرا؟ آن [[حضرت]] فرمود: "خواست [[خدا]] چنین است که سنت‌های سایر [[پیامبران]] نسبت به غیبتشان درباره او [[اجرا]] شود... [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ}}<ref>«که شما از حالی به حالی دیگرگون می‌شوید،» سوره انشقاق، آیه ۱۹.</ref>؛ "همه شما پیوسته از حالی به حالی دیگر منتقل می‌شوید (تا به کمال برسید)". آنچه که بر سر [[امت‌های پیشین]] آمده است، بر سر این [[امت]] نیز خواهد آمد و این [[سنت]] تغییرناپذیر است»<ref>{{متن حدیث|انّ الله عز و جل أبی الّا ان یجری فیه سنن الانبیاء فی غیباتهم و انّه لا بدّ له... من استیفاء مدد غیباتهم: قال الله عز و جل: لَتَرْکبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏‌ای سنّنا علی سنن من کان قبلکم}}،؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۲؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۶، ح ۲۱۲؛ الخرائج، ج ۲، ص ۹۵۵.</ref>.<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۷۰ ـ ۷۶؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[تا ظهور ج۱ (کتاب)|تا ظهور]]، ج۱، ص ۱۳-۱۹؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۸۴-۱۸۶؛ [[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص؟؟؟؛ [[محمد علی کریمی|کریمی، محمد علی]]، [[آیا ظهور نزدیک است ۳ (کتاب)|آیا ظهور نزدیک است]]، ص ۱۴-۲۱؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۴۱-۴۴؛ [[کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج۱، ص ۱۰۸-۱۲۳؛ [[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۳۵-۴۰</ref>
# '''[[اجرای سنت انبیاء]]''': یکی از راهکارهایی که در [[زندگی]] [[انبیاء]] مشاهده می‌شود استفاده از حالت [[غیبت]] است. آنان [[وظیفه]] دارند تا [[مردم]] را به طرف [[خدا]] [[راهنمایی]] کرده و [[دین الهی]] را به آنان ارائه نمایند. از این رو، باید برای انجام این [[مسئولیت]] مهم [[برنامه‌ریزی]] مناسب داشته باشند و چون [[دشمنان]] [[خدا]] برای نابودی [[دین حق]] از هیچ عملی حتی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودند تا صدای [[دین]] از بین برود، لذا [[انبیاء]] به [[امر الهی]] در مواردی از حالت [[غیبت]] استفاده می‌کردند. [[امامت امام مهدی]]{{ع}} در راستای [[نبوت]] و [[رسالت]] [[پیام]] آوران [[الهی]] است و روشن است [[خداوند]] برای ایشان نیز، چنین راهکاری (به [[علت]] مشابهت) در نظر بگیرد.<ref>ر.ک. [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۸۴-۱۸۶.</ref> [[سدیر]] صیرفی می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} به من فرمود: "برای [[قائم]] ما دو [[غیبت]] می‌باشد که زمانش به طول می‌انجامد". صیرفی می‌گوید: عرض کردم: چرا؟ آن [[حضرت]] فرمود: "خواست [[خدا]] چنین است که سنت‌های سایر [[پیامبران]] نسبت به غیبتشان درباره او [[اجرا]] شود... [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ}}<ref>«که شما از حالی به حالی دیگرگون می‌شوید،» سوره انشقاق، آیه ۱۹.</ref>؛ "همه شما پیوسته از حالی به حالی دیگر منتقل می‌شوید (تا به کمال برسید)". آنچه که بر سر [[امت‌های پیشین]] آمده است، بر سر این [[امت]] نیز خواهد آمد و این [[سنت]] تغییرناپذیر است»<ref>{{متن حدیث|انّ الله عز و جل أبی الّا ان یجری فیه سنن الانبیاء فی غیباتهم و انّه لا بدّ له... من استیفاء مدد غیباتهم: قال الله عز و جل: لَتَرْکبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏‌ای سنّنا علی سنن من کان قبلکم}}،؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۲؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۶، ح ۲۱۲؛ الخرائج، ج ۲، ص ۹۵۵.</ref><ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۷۰ ـ ۷۶؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[تا ظهور ج۱ (کتاب)|تا ظهور]]، ج۱، ص ۱۳-۱۹؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۸۴-۱۸۶؛ [[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص؟؟؟؛ [[محمد علی کریمی|کریمی، محمد علی]]، [[آیا ظهور نزدیک است ۳ (کتاب)|آیا ظهور نزدیک است]]، ص ۱۴-۲۱؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۴۱-۴۴؛ [[کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج۱، ص ۱۰۸-۱۲۳؛ [[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۳۵-۴۰</ref>
# '''[[آشکار شدن ناتوانی همه مکاتب مدعی اصلاح]] و [[عدالت]] ([[اتمام حجت]])''': با [[غیبت طولانی]] ولی [[الهی]]، همۀ گروه‏‏‏‌ها، افراد، اندیشه‏‏‏‌ها و نظام‏‏‏‌ها، امکان [[حکومت]] بر [[مردم]] و [[مدیریت جامعه]] را پیدا کرده و [[ضعف]] و [[ناتوانی]] خود را در ادارۀ [[جامعه]] و رفع [[مشکلات]] و [[گسترش عدالت]] بروز می‌‏‏دهند. این در حالی است که [[حکومت]] و [[ولایت]] بر [[مردم]]، [[شایسته]] و بایستۀ [[اولیای الهی]] ـ به خصوص [[دوازده امام]] [[معصوم]] ـ است و [[خداوند]] می‌‏‏خواهد بدین ترتیب با [[مردم]] [[اتمام حجت]] کند و توجّه و خواست آنان را به [[حکومت]] [[معصومان]] جلب نماید. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌‏‏فرماید: «[[ظهور]] تحقق نمی‌‏یابد تا اینکه گروهی نماند، مگر اینکه بر [[مردم]] [[حکومت]] کرده باشد تا کسی نگوید: اگر ما [[حکومت]] داشتیم؛ [[عدالت]] را (می‌‏‏گستراندیم)! آنگاه [[قائم]] به [[حق]] و [[عدل]] [[قیام]] می‌‏‏کند<ref>{{متن حدیث|ما یکون هذا الامر حتّی لا یبقی صنف من النّاس الا و قد ولّوا علی الناس حتی لا یقول قائل: انّا لو ولّینا، لعد لنا؛ ثمّ یقوم القائم بالحقّ و العدل}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۴؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۴، ح ۵۳.</ref>.<ref>ر.ک. [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۴۱-۴۴؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰؛ [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۱۸ ـ ۱۹؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۴۱-۴۴.</ref>
# '''[[آشکار شدن ناتوانی همه مکاتب مدعی اصلاح]] و [[عدالت]] ([[اتمام حجت]])''': با [[غیبت طولانی]] ولی [[الهی]]، همۀ گروه‏‏‏‌ها، افراد، اندیشه‏‏‏‌ها و نظام‏‏‏‌ها، امکان [[حکومت]] بر [[مردم]] و [[مدیریت جامعه]] را پیدا کرده و [[ضعف]] و [[ناتوانی]] خود را در ادارۀ [[جامعه]] و رفع [[مشکلات]] و [[گسترش عدالت]] بروز می‌‏‏دهند. این در حالی است که [[حکومت]] و [[ولایت]] بر [[مردم]]، [[شایسته]] و بایستۀ [[اولیای الهی]] ـ به خصوص [[دوازده امام]] [[معصوم]] ـ است و [[خداوند]] می‌‏‏خواهد بدین ترتیب با [[مردم]] [[اتمام حجت]] کند و توجّه و خواست آنان را به [[حکومت]] [[معصومان]] جلب نماید. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌‏‏فرماید: «[[ظهور]] تحقق نمی‌‏یابد تا اینکه گروهی نماند، مگر اینکه بر [[مردم]] [[حکومت]] کرده باشد تا کسی نگوید: اگر ما [[حکومت]] داشتیم؛ [[عدالت]] را (می‌‏‏گستراندیم)! آنگاه [[قائم]] به [[حق]] و [[عدل]] [[قیام]] می‌‏‏کند<ref>{{متن حدیث|ما یکون هذا الامر حتّی لا یبقی صنف من النّاس الا و قد ولّوا علی الناس حتی لا یقول قائل: انّا لو ولّینا، لعد لنا؛ ثمّ یقوم القائم بالحقّ و العدل}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۴؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۴، ح ۵۳.</ref><ref>ر.ک. [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۴۱-۴۴؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰؛ [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۱۸ ـ ۱۹؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۴۱-۴۴.</ref>
# '''[[تمرین ولایت‌پذیری]]''': [[مردم]] در زمان حضور [[ائمه]]{{ع}} [[آمادگی]] [[پذیرش ولایت]] [[انسان کامل]] را نداشتند و همین امر سبب مهجوریت (انزوای) [[ائمه]]{{ع}} در [[جامعه]] و در نهایت [[شهادت]] آنها گردید. بنابراین [[خداوند]] در عصر [[غیبت کبری]]، فرصتی را فراهم کرد تا [[مردم]] با [[اطاعت]] از [[نواب عام]] و بالاخص [[ولایت مطلقه فقیه]]، به نوعی [[ولایت‌پذیری]] را تمرین کنند تا برای [[پذیرش ولایت]] [[انسان کامل]] در [[عصر ظهور]] که همان [[امام زمان]]{{ع}} است، آماده گردند<ref>ر.ک. [[محمد علی کریمی|کریمی، محمد علی]]، [[آیا ظهور نزدیک است ۳ (کتاب)|آیا ظهور نزدیک است]]، ص ۱۴-۲۱.</ref>.
# '''[[تمرین ولایت‌پذیری]]''': [[مردم]] در زمان حضور [[ائمه]]{{ع}} [[آمادگی]] [[پذیرش ولایت]] [[انسان کامل]] را نداشتند و همین امر سبب مهجوریت (انزوای) [[ائمه]]{{ع}} در [[جامعه]] و در نهایت [[شهادت]] آنها گردید. بنابراین [[خداوند]] در عصر [[غیبت کبری]]، فرصتی را فراهم کرد تا [[مردم]] با [[اطاعت]] از [[نواب عام]] و بالاخص [[ولایت مطلقه فقیه]]، به نوعی [[ولایت‌پذیری]] را تمرین کنند تا برای [[پذیرش ولایت]] [[انسان کامل]] در [[عصر ظهور]] که همان [[امام زمان]]{{ع}} است، آماده گردند<ref>ر.ک. [[محمد علی کریمی|کریمی، محمد علی]]، [[آیا ظهور نزدیک است ۳ (کتاب)|آیا ظهور نزدیک است]]، ص ۱۴-۲۱.</ref>.
# '''[[قدر‌شناسی]]''': یکی از [[اسرار]] مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}}، توجّه بیشتر [[مردم]]، به [[قدر]] و [[منزلت]] آن [[موعود]] امت‏‏‏‌هاست. پس از آن ‏همه قدرناشناسی که نسبت به [[پدران]] بزرگوار آن [[حضرت]] روا داشتند، او در پس پرده [[غیبت]] قرار گرفت تا گوهر گران‌‏بهای وجودش، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد و [[هنگام ظهور]] با پذیرش و استقبال کامل [[مردم]] روبه‌‏رو شود<ref>ر.ک. [[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص۸۹ -۹۴؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.</ref>.
# '''[[قدر‌شناسی]]''': یکی از [[اسرار]] مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}}، توجّه بیشتر [[مردم]]، به [[قدر]] و [[منزلت]] آن [[موعود]] امت‏‏‏‌هاست. پس از آن ‏همه قدرناشناسی که نسبت به [[پدران]] بزرگوار آن [[حضرت]] روا داشتند، او در پس پرده [[غیبت]] قرار گرفت تا گوهر گران‌‏بهای وجودش، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد و [[هنگام ظهور]] با پذیرش و استقبال کامل [[مردم]] روبه‌‏رو شود<ref>ر.ک. [[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص۸۹ -۹۴؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.</ref>.
# '''[[ارتکاب گناه]] توسط [[مردم]]''': در [[احادیث]] گوناگون، [[ارتکاب گناه]] توسط [[مردم]]، [[علت]] عدم [[درک]] محضر [[امام زمان]]{{ع}} [[بیان]] شده است؛ از جمله آنکه خود ایشان در این باره فرموده اند: «ما را از شما حبس نمی‌کند، مگر [[اعمال]] ناپسندی که از ناحیۀ شما به ما می‌رسد»<ref>{{متن حدیث|فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ‏ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ‏ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ}}؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۶.</ref>.<ref>ر.ک. [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم (کتاب)|شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم]]، ص ۱۸ ـ ۱۹.</ref> [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: «[[آگاه]] باشید [[زمین]] از [[حجت الهی]] خالی نمی‌ماند، ولی [[خداوند]] به [[دلیل]] [[ستم]] پیشه بودن و زیاده روی [[انسان‌ها]]، آنان را از دیدن [[حجت]] خود [[محروم]] می‌سازد»<ref>{{متن حدیث|اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَکِنَّ اَللَّهَ سَیُعَمِّی خَلْقَهُ عَنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَورهم و إسرافِهُم عَلی أَنفُسِهِم}}؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص ۱۴۱.</ref>.<ref>ر.ک. [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ ـ ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰؛ [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۷-۱۳۰؛ [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم (کتاب)|شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم]]، ص ۱۸ ـ ۱۹.</ref>
# '''[[ارتکاب گناه]] توسط [[مردم]]''': در [[احادیث]] گوناگون، [[ارتکاب گناه]] توسط [[مردم]]، [[علت]] عدم [[درک]] محضر [[امام زمان]]{{ع}} [[بیان]] شده است؛ از جمله آنکه خود ایشان در این باره فرموده اند: «ما را از شما حبس نمی‌کند، مگر [[اعمال]] ناپسندی که از ناحیۀ شما به ما می‌رسد»<ref>{{متن حدیث|فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ‏ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ‏ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ}}؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۶.</ref><ref>ر.ک. [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم (کتاب)|شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم]]، ص ۱۸ ـ ۱۹.</ref> [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: «[[آگاه]] باشید [[زمین]] از [[حجت الهی]] خالی نمی‌ماند، ولی [[خداوند]] به [[دلیل]] [[ستم]] پیشه بودن و زیاده روی [[انسان‌ها]]، آنان را از دیدن [[حجت]] خود [[محروم]] می‌سازد»<ref>{{متن حدیث|اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَکِنَّ اَللَّهَ سَیُعَمِّی خَلْقَهُ عَنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَورهم و إسرافِهُم عَلی أَنفُسِهِم}}؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص ۱۴۱.</ref><ref>ر.ک. [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۶۲ ـ ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰؛ [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۲۷-۱۳۰؛ [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم (کتاب)|شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم]]، ص ۱۸ ـ ۱۹.</ref>


=== نتیجه گیری ===
=== نتیجه گیری ===
خط ۵۹: خط ۵۹:
| پاسخ = آیت‌‌الله '''[[محمد جواد خراسانی]]'''، در کتاب ''«[[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌‌الله '''[[محمد جواد خراسانی]]'''، در کتاب ''«[[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
#«[[علت]] اصلی همان [[اراده]] و [[مشیت]] [[حق تعالی]] است که پیش از وجود او برای او چنین [[پیش‌بینی]] کرده هم‌چنان که برای هر [[پیغمبر]] و هر [[وصی]] [[پیغمبری]] طوری مخصوص در ولادتش و در دوران زندگیش و در روش و رفتارش قرار داده. [[ابراهیم]] به نحوی و [[موسی]] به‌نحوی و [[عیسی]] به‌نحوی و [[پیامبر خاتم]] {{صل}} به‌نحوی، البته هرکدام به‌نحوی که [[حکمت]] اقتضاء کرده، پس سؤال از [[علت]] [[اراده خدا]] بی‌جا و بی‌مورد است. {{متن حدیث|وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاء وَ لَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُهُ |لا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ}} [[خدا]] آن‌چه بخواهد می‌کند و آن‌چه غیر او بخواهد نمی‌کند، (او سؤال نمی‌شود از آن چه می‌کند و [[مردم]] سؤال می‌شوند). و اگر راه سؤال در این‌گونه امور باز باشد سؤال را حد و حصری نخواهد بود، مانند آن‌که چرا [[پیامبران]] یکصد و بیست و چهار هزار باشند؟ چرا [[عمر]] فلان [[پیامبر]] کم و [[عمر]] [[نوح]] آن [[قدر]] زیاد؟ چرا [[قرآن]] یک مرتبه نازل نشد؟ چرا با [[تفسیر]] نازل نشد تا محتاج به [[مفسر]] و این‌همه [[اختلاف]] [[مفسرین]] نباشد؟ چرا خود [[پیامبر]] جمع‌آوری نفرمود؟ و غیر ذلک که برای هر چیز می‌توان راه سؤال از [[علت]] باز کرد. بلی سؤال از [[حکمت]] مانعی ندارد، اما جواب هم لازم ندارد، زیرا که وجه [[حکمت]] لازم نیست که بر همه معلوم باشد. {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ}}<ref>چنین نیست که خداوند شما را بر غیب مطلع سازد؛ آل عمران، ۱۷۹.</ref>  
#«[[علت]] اصلی همان [[اراده]] و [[مشیت]] [[حق تعالی]] است که پیش از وجود او برای او چنین [[پیش‌بینی]] کرده هم‌چنان که برای هر [[پیغمبر]] و هر [[وصی]] [[پیغمبری]] طوری مخصوص در ولادتش و در دوران زندگیش و در روش و رفتارش قرار داده. [[ابراهیم]] به نحوی و [[موسی]] به‌نحوی و [[عیسی]] به‌نحوی و [[پیامبر خاتم]] {{صل}} به‌نحوی، البته هرکدام به‌نحوی که [[حکمت]] اقتضاء کرده، پس سؤال از [[علت]] [[اراده خدا]] بی‌جا و بی‌مورد است. {{متن حدیث|وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاء وَ لَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُهُ |لا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ}} [[خدا]] آن‌چه بخواهد می‌کند و آن‌چه غیر او بخواهد نمی‌کند، (او سؤال نمی‌شود از آن چه می‌کند و [[مردم]] سؤال می‌شوند). و اگر راه سؤال در این‌گونه امور باز باشد سؤال را حد و حصری نخواهد بود، مانند آن‌که چرا [[پیامبران]] یکصد و بیست و چهار هزار باشند؟ چرا [[عمر]] فلان [[پیامبر]] کم و [[عمر]] [[نوح]] آن [[قدر]] زیاد؟ چرا [[قرآن]] یک مرتبه نازل نشد؟ چرا با [[تفسیر]] نازل نشد تا محتاج به [[مفسر]] و این‌همه [[اختلاف]] [[مفسرین]] نباشد؟ چرا خود [[پیامبر]] جمع‌آوری نفرمود؟ و غیر ذلک که برای هر چیز می‌توان راه سؤال از [[علت]] باز کرد. بلی سؤال از [[حکمت]] مانعی ندارد، اما جواب هم لازم ندارد، زیرا که وجه [[حکمت]] لازم نیست که بر همه معلوم باشد. {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ}}<ref>چنین نیست که خداوند شما را بر غیب مطلع سازد؛ آل عمران، ۱۷۹.</ref>  
#[[علت]] و سبب ظاهری برای [[غیبت]] هست و منحصر در [[تقیه]] و [[خوف]] نیست تا آن سه اشکال لازم آید. آری در طی [[اخبار]] یکی از [[علل]] را [[خوف]] شمرده‌اند، خصم مغرض همان را مستمسک کرده و به [[خیال]] خود اشکال بزرگی به دست آورده، با این‌که بالفرض اگر [[علت]] منحصر به [[خوف]] هم باشد هیچ اشکال لازم نمی‌آید»<ref>[[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۵۰.</ref>.
# [[علت]] و سبب ظاهری برای [[غیبت]] هست و منحصر در [[تقیه]] و [[خوف]] نیست تا آن سه اشکال لازم آید. آری در طی [[اخبار]] یکی از [[علل]] را [[خوف]] شمرده‌اند، خصم مغرض همان را مستمسک کرده و به [[خیال]] خود اشکال بزرگی به دست آورده، با این‌که بالفرض اگر [[علت]] منحصر به [[خوف]] هم باشد هیچ اشکال لازم نمی‌آید»<ref>[[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۵۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۹: خط ۶۹:
#'''[[رهایی از بیعت طاغوت‌ها]]:''' [[اسحاق بن یعقوب]] در نامه‌اش که به دست دومین [[نائب خاص]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} [[محمد بن عثمان عمری]]" به آن حضرت رساند، در ضمن سؤالات خویش از [[حکمت غیبت]] پرسید و آن حضرت پاسخ فرمود: اما در خصوص [[علت غیبت]] پس؛ بدان که [[خدای سبحان]] می‌فرماید: ای [[مؤمنان]]! از اموری نپرسید که چون هویدا گردند، اندوهگین می‌شوید. همه پدرانم ناگزیر از [[بیعت طاغوت]] زمانشان بودند؛ اما من در حالی [[ظهور]] خواهم کرد که [[بیعت]] هیچ طاغوتی را بر گردن ندارم<ref>{{عربی| وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ‏ مِنَ‏ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏  {{متن قرآن| يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ‏}}  إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي {{ع}} إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي‏‏‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۲؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵.</ref>. این [[روایت]] افزون بر آنکه بیان یکی از [[اسرار]] [[غیبت]] آن وجود مبارک است، نشان می‌دهد که حضرتش در [[زمان ظهور]]، تمام طاغوت‌های عصرش را به [[اسلام ناب]] فرامی‌خواند و اگر استنکار یا [[استکبار]] ورزند، با آنان [[مبارزه]] می‌کند و بر سر [[احکام الهی]] با کسی [[مداهنه]]، مواهنه و [[سازش]] روا نمی‌دارد و این رهایی، خود از [[برکات غیبت]] آن حضرت است، وگرنه هیچ [[امام]] معصومی از [[بیعت]] با خلفای [[ستم]] [[اموی]]، [[مروانی]] و [[عباسی]] [[خشنود]] نبوده‌است.
#'''[[رهایی از بیعت طاغوت‌ها]]:''' [[اسحاق بن یعقوب]] در نامه‌اش که به دست دومین [[نائب خاص]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} [[محمد بن عثمان عمری]]" به آن حضرت رساند، در ضمن سؤالات خویش از [[حکمت غیبت]] پرسید و آن حضرت پاسخ فرمود: اما در خصوص [[علت غیبت]] پس؛ بدان که [[خدای سبحان]] می‌فرماید: ای [[مؤمنان]]! از اموری نپرسید که چون هویدا گردند، اندوهگین می‌شوید. همه پدرانم ناگزیر از [[بیعت طاغوت]] زمانشان بودند؛ اما من در حالی [[ظهور]] خواهم کرد که [[بیعت]] هیچ طاغوتی را بر گردن ندارم<ref>{{عربی| وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ‏ مِنَ‏ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏  {{متن قرآن| يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ‏}}  إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي {{ع}} إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي‏‏‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۲؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵.</ref>. این [[روایت]] افزون بر آنکه بیان یکی از [[اسرار]] [[غیبت]] آن وجود مبارک است، نشان می‌دهد که حضرتش در [[زمان ظهور]]، تمام طاغوت‌های عصرش را به [[اسلام ناب]] فرامی‌خواند و اگر استنکار یا [[استکبار]] ورزند، با آنان [[مبارزه]] می‌کند و بر سر [[احکام الهی]] با کسی [[مداهنه]]، مواهنه و [[سازش]] روا نمی‌دارد و این رهایی، خود از [[برکات غیبت]] آن حضرت است، وگرنه هیچ [[امام]] معصومی از [[بیعت]] با خلفای [[ستم]] [[اموی]]، [[مروانی]] و [[عباسی]] [[خشنود]] نبوده‌است.
#'''[[افاضه تدریجی]]:''' بی‌شک، [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} [[واسطه فیض]] [[خدا]] بر خلق است و حضور مشهودانه ایشان خود فیضی مضاعف است؛ اما این فیض‌رسانی با شرایط و مقدمات خاصی ملازم است که بدون آن‌ها موجود [[مستفیض]]، یا از [[فیض]] محروم می‌شود؛ یا از آن بهره تامی نمی‌برد، زیرا رابطه میان موجود [[فیاض]] و [[مستفیض]] سه گونه است:
#'''[[افاضه تدریجی]]:''' بی‌شک، [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} [[واسطه فیض]] [[خدا]] بر خلق است و حضور مشهودانه ایشان خود فیضی مضاعف است؛ اما این فیض‌رسانی با شرایط و مقدمات خاصی ملازم است که بدون آن‌ها موجود [[مستفیض]]، یا از [[فیض]] محروم می‌شود؛ یا از آن بهره تامی نمی‌برد، زیرا رابطه میان موجود [[فیاض]] و [[مستفیض]] سه گونه است:
##[[فیاض]] و [[مستفیض]] توان اعطا و دریافت دفعی [[فیض]] را داشته باشند، همچنان که [[قرآن کریم]] در شب مبارک [[قدر]] بر [[قلب]] مقدس [[پیامبر گرامی]] اسلام‌ {{صل}} نازل گردید و مشام [[جان]] آن حضرت یکجا به شمیم [[وحی الهی]] مست [[فیض]] شد.
## [[فیاض]] و [[مستفیض]] توان اعطا و دریافت دفعی [[فیض]] را داشته باشند، همچنان که [[قرآن کریم]] در شب مبارک [[قدر]] بر [[قلب]] مقدس [[پیامبر گرامی]] اسلام‌ {{صل}} نازل گردید و مشام [[جان]] آن حضرت یکجا به شمیم [[وحی الهی]] مست [[فیض]] شد.
##نه فاعل در اعطا تام باشد و نه قابل در [[استفاضه]]؛ همانند مادری که طفلش را شیر می‌دهد که نمی‌تواند تمام شیر دوره شیرخوارگی را یکجا در [[اختیار]] طفل بگذارد، همان‌طور که کودک نیز نمی‌تواند سهمیه تمام مدت شیرخوارگی‌اش را دفعاً دریافت دارد، که این عدم [[توانایی]] [[افاضه]] و [[استفاضه]] هر دو را تدریجی می‌سازد.
##نه فاعل در اعطا تام باشد و نه قابل در [[استفاضه]]؛ همانند مادری که طفلش را شیر می‌دهد که نمی‌تواند تمام شیر دوره شیرخوارگی را یکجا در [[اختیار]] طفل بگذارد، همان‌طور که کودک نیز نمی‌تواند سهمیه تمام مدت شیرخوارگی‌اش را دفعاً دریافت دارد، که این عدم [[توانایی]] [[افاضه]] و [[استفاضه]] هر دو را تدریجی می‌سازد.
##فاعل در اعطا تام باشد؛ اما قابل نتواند [[فیض]] را به طور دفعی دریافت کند؛ مانند معلمی که سال‌ها در رشته‌ای از [[علوم]] مانند ریاضی تحقیق و [[تدریس]] می‌کند و می‌تواند فرمولی اصلی به شاگردانش بیاموزد که چندین قاعده و فرمول فرعی ریاضی از آن استخراج گردد و در اعطای [[دانش]] خود با هیچ قید و شرطی روبه‌رو نیست؛ اما دانش‌آموزان هنوز بدان پایه از [[دانش]] ریاضی نرسیده‌اند که بتوانند قواعد و فرمول‌های فرعی مختلف را از همان یک فرمول اصلی استخراج کنند، در نتیجه نمی‌توانند از [[افاضه دفعی]] معلم [[استفاضه]] کنند. همین معنا را با مثالی دیگر می‌توان بیان کرد: [[خدای سبحان]] [[عالم هستی]] را براساس {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلاَّ وَاحِدَةٌ}}<ref>سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> یکباره ایجاد کرد؛ اما از آنجا که عالم طبیعت توان [[استفاضه]] دفعی از [[فیض]] [[مبدأ فیاض]] را ندارد، بر اساس {{متن قرآن|وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ}}<ref>سوره فصلت، آیه ۱۰.</ref> این [[فیض]] دفعی را به تدریج دریافت کرده و می‌کند. در این صورت نیز اعطای [[فیض]] اگرچه به شکل دفعی صورت پذیرد، به سبب [[نقص]] قابل، تدریجی دریافت می‌گردد. بر این اساس، سخن از تدریج اعطا و [[افاضه]] الهی، ناظر به عدم قابلیت [[مستفیض]] است نه [[نقص]] فاعل [[فیاض]]؛ و اشاره به تدریجِ [[افاضه]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ}}<ref>سوره اعراف، آیه ۵۴؛ سوره یونس، آیه ۳.</ref> و [[آیات]] مشابه به این معنی است که دریافت [[فیض]] تدریجی در هر درجه، قابل را برای دریافت [[فیض]] بعدی مستعد می‌کند، وگرنه [[افاضه دفعی]] آن [[فیض]] از سوی [[خدای سبحان]] مانعی نداشته و ندارد. [[افاضه]] [[فیض]] تدریجی نیز بر اساس توان و استعداد قابل، دو گونه است: گاهی قابل توان جذب دفعی [[فیض]] الهی را ندارد؛ اما می‌تواند [[فیض]] تدریجی [[خدای سبحان]] را یا بی‌واسطه یا با کمترین وسایط [[فیض]] دریافت کند، همان‌گونه که [[معجزات]] انبیای عظام و [[کرامات]] اولیای کرام از این دسته‌اند و [[نزول]] [[مائده]] آسمانی برای حضرت [[مریم]] {{س}} [[شاهد]] این معناست: {{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۷.</ref> و عبارت {{متن قرآن|بِغَيْرِ حِسَابٍ}} گویای [[ظهور]] [[فیض]] الهی بر طریقی غیر از روند معمول عالم طبیعت است، چرا که قانون عادی طبیعت بر وجود واسطه‌های فراوان در تحقق اشیاء جریان دارد، حال آنکه در چنین مواردی [[فیض]] الهی بر خلاف قانون عادی و مبتنی بر حذف یا تقلیل واسطه‌ها [[ظهور]] می‌یابد.
##فاعل در اعطا تام باشد؛ اما قابل نتواند [[فیض]] را به طور دفعی دریافت کند؛ مانند معلمی که سال‌ها در رشته‌ای از [[علوم]] مانند ریاضی تحقیق و [[تدریس]] می‌کند و می‌تواند فرمولی اصلی به شاگردانش بیاموزد که چندین قاعده و فرمول فرعی ریاضی از آن استخراج گردد و در اعطای [[دانش]] خود با هیچ قید و شرطی روبه‌رو نیست؛ اما دانش‌آموزان هنوز بدان پایه از [[دانش]] ریاضی نرسیده‌اند که بتوانند قواعد و فرمول‌های فرعی مختلف را از همان یک فرمول اصلی استخراج کنند، در نتیجه نمی‌توانند از [[افاضه دفعی]] معلم [[استفاضه]] کنند. همین معنا را با مثالی دیگر می‌توان بیان کرد: [[خدای سبحان]] [[عالم هستی]] را براساس {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلاَّ وَاحِدَةٌ}}<ref>سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> یکباره ایجاد کرد؛ اما از آنجا که عالم طبیعت توان [[استفاضه]] دفعی از [[فیض]] [[مبدأ فیاض]] را ندارد، بر اساس {{متن قرآن|وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ}}<ref>سوره فصلت، آیه ۱۰.</ref> این [[فیض]] دفعی را به تدریج دریافت کرده و می‌کند. در این صورت نیز اعطای [[فیض]] اگرچه به شکل دفعی صورت پذیرد، به سبب [[نقص]] قابل، تدریجی دریافت می‌گردد. بر این اساس، سخن از تدریج اعطا و [[افاضه]] الهی، ناظر به عدم قابلیت [[مستفیض]] است نه [[نقص]] فاعل [[فیاض]]؛ و اشاره به تدریجِ [[افاضه]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ}}<ref>سوره اعراف، آیه ۵۴؛ سوره یونس، آیه ۳.</ref> و [[آیات]] مشابه به این معنی است که دریافت [[فیض]] تدریجی در هر درجه، قابل را برای دریافت [[فیض]] بعدی مستعد می‌کند، وگرنه [[افاضه دفعی]] آن [[فیض]] از سوی [[خدای سبحان]] مانعی نداشته و ندارد. [[افاضه]] [[فیض]] تدریجی نیز بر اساس توان و استعداد قابل، دو گونه است: گاهی قابل توان جذب دفعی [[فیض]] الهی را ندارد؛ اما می‌تواند [[فیض]] تدریجی [[خدای سبحان]] را یا بی‌واسطه یا با کمترین وسایط [[فیض]] دریافت کند، همان‌گونه که [[معجزات]] انبیای عظام و [[کرامات]] اولیای کرام از این دسته‌اند و [[نزول]] [[مائده]] آسمانی برای حضرت [[مریم]] {{س}} [[شاهد]] این معناست: {{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۷.</ref> و عبارت {{متن قرآن|بِغَيْرِ حِسَابٍ}} گویای [[ظهور]] [[فیض]] الهی بر طریقی غیر از روند معمول عالم طبیعت است، چرا که قانون عادی طبیعت بر وجود واسطه‌های فراوان در تحقق اشیاء جریان دارد، حال آنکه در چنین مواردی [[فیض]] الهی بر خلاف قانون عادی و مبتنی بر حذف یا تقلیل واسطه‌ها [[ظهور]] می‌یابد.
خط ۸۴: خط ۸۴:


«پیش از پرداختن بدین مسئله باید یادآور شد، [[دلیل]] اثبات قضیه‌ای با [[فلسفه]] آن تفاوت دارد. برای قانع شدن و [[ایمان]] به تحقق پدیده ای، ارائه [[دلیل]] کافی است، ولی وقتی کسی از علت تحقق می‌پرسد، بیان [[فلسفه]] و چرایی آن [[ضرورت]] دارد؛ برای مثال، [[دلیل]] [[وجوب]] [[نماز]]، [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ }}<ref>  و نماز را به پا دارید!؛ بقره، آیه ۴۳.</ref> است، ولی [[فلسفه]] [[وجوب]] آن می‌تواند [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ }} <ref>همانا نماز (انسان را از زشتی‌ها و گناه باز می‌دارد؛ عنکبوت، آیه ۲۵.</ref> باشد. در مسئله [[غیبت]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز گاه از [[دلیل]] تحقق این پدیده پرسش می‌شود و زمانی از [[فلسفه]] آن. بی‌تردید، در این جا [[دلیل]] تحقق [[غیبت]] با [[فلسفه]] آن تفاوت دارد. برای اثبات تحقق [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} کافی است که از لحاظ تاریخی، وجود [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} احراز شود و سپس زنده بودن وی و عدم حضورش در میان [[مردم]] اثبات گردد. در این موقعیت، چنانچه [[طول عمر]] وی احراز شود، [[غیبت]] طولانی اش نیز ثابت می‌‌گردد. در بحث‌های پیشین، تولد [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و زنده بودن وی پس از [[وفات]] پدر گران قدرش اثبات شد. زندگی [[امام]] در دیگر ادوار تاریخی نیز به وسیله بررسی [[گفتار]] و [[رفتار]] کسانی که از توفیق دیدارش برخوردار شدند، اثبات شادانی است. داستان این [[دیدارها]] و گواهی‌های متعدد نیک مردان بر زنده بودن [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در کتاب‌های تاریخی و روایی به چشم می‌خورد. برای [[آگاهی]] از نام و گواهی این افراد مراجعه به کتاب‌های ذیل سودمند است:  
«پیش از پرداختن بدین مسئله باید یادآور شد، [[دلیل]] اثبات قضیه‌ای با [[فلسفه]] آن تفاوت دارد. برای قانع شدن و [[ایمان]] به تحقق پدیده ای، ارائه [[دلیل]] کافی است، ولی وقتی کسی از علت تحقق می‌پرسد، بیان [[فلسفه]] و چرایی آن [[ضرورت]] دارد؛ برای مثال، [[دلیل]] [[وجوب]] [[نماز]]، [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ }}<ref>  و نماز را به پا دارید!؛ بقره، آیه ۴۳.</ref> است، ولی [[فلسفه]] [[وجوب]] آن می‌تواند [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ }} <ref>همانا نماز (انسان را از زشتی‌ها و گناه باز می‌دارد؛ عنکبوت، آیه ۲۵.</ref> باشد. در مسئله [[غیبت]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز گاه از [[دلیل]] تحقق این پدیده پرسش می‌شود و زمانی از [[فلسفه]] آن. بی‌تردید، در این جا [[دلیل]] تحقق [[غیبت]] با [[فلسفه]] آن تفاوت دارد. برای اثبات تحقق [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} کافی است که از لحاظ تاریخی، وجود [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} احراز شود و سپس زنده بودن وی و عدم حضورش در میان [[مردم]] اثبات گردد. در این موقعیت، چنانچه [[طول عمر]] وی احراز شود، [[غیبت]] طولانی اش نیز ثابت می‌‌گردد. در بحث‌های پیشین، تولد [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و زنده بودن وی پس از [[وفات]] پدر گران قدرش اثبات شد. زندگی [[امام]] در دیگر ادوار تاریخی نیز به وسیله بررسی [[گفتار]] و [[رفتار]] کسانی که از توفیق دیدارش برخوردار شدند، اثبات شادانی است. داستان این [[دیدارها]] و گواهی‌های متعدد نیک مردان بر زنده بودن [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در کتاب‌های تاریخی و روایی به چشم می‌خورد. برای [[آگاهی]] از نام و گواهی این افراد مراجعه به کتاب‌های ذیل سودمند است:  
#[[کمال الدین و تمام النعمه]]، باب ۴۷ - ۴۹؛  
# [[کمال الدین و تمام النعمه]]، باب ۴۷ - ۴۹؛  
#الغيبه ([[شیخ طوسی]])، فصل‌های ۳-۴ و ۶؛
#الغيبه ([[شیخ طوسی]])، فصل‌های ۳-۴ و ۶؛
#منتخب الأثر في الإمام عشر{{ع}}، فصل ۳، و فصل ۴ باب‌های ۱، ۲ و۳.
#منتخب الأثر في الإمام عشر{{ع}}، فصل ۳، و فصل ۴ باب‌های ۱، ۲ و۳.
خط ۹۲: خط ۹۲:
* '''سومین [[دلیل]] حیات و[[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، به مقدمات ذیل نیازمند است:'''
* '''سومین [[دلیل]] حیات و[[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، به مقدمات ذیل نیازمند است:'''
#در بحث‌های [[نبوت]] و [[امامت]] با [[دلیل عقلی]]، روشن شده است که [[زمین]] هرگز از [[حجت خدا]] تهی نمی‌ماند و نباید بماند، تا اهداف [[خداوند]] در [[آفرینش]] [[بشر]] و [[جهان]] تحقق یابد.
#در بحث‌های [[نبوت]] و [[امامت]] با [[دلیل عقلی]]، روشن شده است که [[زمین]] هرگز از [[حجت خدا]] تهی نمی‌ماند و نباید بماند، تا اهداف [[خداوند]] در [[آفرینش]] [[بشر]] و [[جهان]] تحقق یابد.
#دلیل‌های نقلی نیز این اصل اعتقادی را بیان کرده است؛ مانند [[آیه]]: [[آیه منذر و هادی|{{متن قرآن|وَيقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيهِ آيةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}]]<ref>کسانی که کافر شدند می‌گویند: چرا آیه ( معجزه‌ای از پروردگارش بر او نازل نشده؟! تو فقط بیم دهنده ای؛ و برای هر گروهی هدایت کننده‌ای است و اینها همه بهانه است، نه برای جست و جوی حقیقت)؛ سوره رعد، آیه ۷.</ref>. و [[روایات]]: {{عربی|" مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛"}}<ref> آن که بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرگ بدون ایمان مرده است؛ کافی، ج ۱، ص ۲۷۷.</ref>؛ {{عربی|" لَمْ تَخْلُ اَلْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ؛"}}<ref>امام صادق الا فرمود: «از آن روز که خدای تعالی آدم را آفرید، هیچ گاه زمین از وجود سرپرستی الهی، خواه آشکار و شناخته شده و خواه پنهان و در پرده، خالی نبوده است؛ بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۰، ص ۹۲.</ref>؛ {{عربی|" لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها"}}<ref> بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۲ -۲۱۳</ref>؛ {{عربی|" إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ "}}<ref> من در میان شما، دو چیز گران بها باقی می‌‌گذارم؛ تا هنگامی که به آن دو تمسک بجویید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم، خاندانیم. این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد با این که بر من بر حوض [کوثر ] وارد شوند؛ بحارالانوار، ج۱، باب ۲۹، ص ۲۵۵.</ref> و نیز [[روایات نبوی]] دال بر وجود [[دوازده]] [[امام]] از [[قریش]] تا پایان زندگی [[بشر]] در [[زمین]]. دلیل‌های خاصی که نام [[دوازده]] [[امام]] را بر می‌شمارد نیز گویای این واقعیت است که [[زمین]] هرگز از [[حجت خدا]] تهی نمی‌ماند. از سوی دیگر، نام‌های تمام [[حجت‌های الهی]] نیز مشخص و تعیین شده است. <ref>رک: به کتاب‌های ویژه [[امامت]] عامه و خاصه</ref> یازده تن از این [[معصومان]] پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نقش خود را به خوبی ایفا کردند و واپسین آنان، [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در هشتم [[ربیع]] الاول سال ۲۶۰هجری قمری به [[شهادت]] رسید. بنابراین، باید [[امام مهدی|دوازدهمین امام معصوم]]{{ع}} تولد یافته و زنده باشد و از آنجا که نمی‌تواند آشکارا زندگی کند، باید مستور و [[غایب]] به زندگی ادامه دهد.
#دلیل‌های نقلی نیز این اصل اعتقادی را بیان کرده است؛ مانند [[آیه]]: [[آیه منذر و هادی|{{متن قرآن|وَيقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيهِ آيةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}]]<ref>کسانی که کافر شدند می‌گویند: چرا آیه (معجزه‌ای از پروردگارش بر او نازل نشده؟! تو فقط بیم دهنده ای؛ و برای هر گروهی هدایت کننده‌ای است و اینها همه بهانه است، نه برای جست و جوی حقیقت)؛ سوره رعد، آیه ۷.</ref>. و [[روایات]]: {{عربی|" مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛"}}<ref> آن که بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرگ بدون ایمان مرده است؛ کافی، ج ۱، ص ۲۷۷.</ref>؛ {{عربی|" لَمْ تَخْلُ اَلْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ؛"}}<ref>امام صادق الا فرمود: «از آن روز که خدای تعالی آدم را آفرید، هیچ گاه زمین از وجود سرپرستی الهی، خواه آشکار و شناخته شده و خواه پنهان و در پرده، خالی نبوده است؛ بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۰، ص ۹۲.</ref>؛ {{عربی|" لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها"}}<ref> بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۲ -۲۱۳</ref>؛ {{عربی|" إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ "}}<ref> من در میان شما، دو چیز گران بها باقی می‌‌گذارم؛ تا هنگامی که به آن دو تمسک بجویید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم، خاندانیم. این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد با این که بر من بر حوض [کوثر] وارد شوند؛ بحارالانوار، ج۱، باب ۲۹، ص ۲۵۵.</ref> و نیز [[روایات نبوی]] دال بر وجود [[دوازده]] [[امام]] از [[قریش]] تا پایان زندگی [[بشر]] در [[زمین]]. دلیل‌های خاصی که نام [[دوازده]] [[امام]] را بر می‌شمارد نیز گویای این واقعیت است که [[زمین]] هرگز از [[حجت خدا]] تهی نمی‌ماند. از سوی دیگر، نام‌های تمام [[حجت‌های الهی]] نیز مشخص و تعیین شده است. <ref>رک: به کتاب‌های ویژه [[امامت]] عامه و خاصه</ref> یازده تن از این [[معصومان]] پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نقش خود را به خوبی ایفا کردند و واپسین آنان، [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در هشتم [[ربیع]] الاول سال ۲۶۰هجری قمری به [[شهادت]] رسید. بنابراین، باید [[امام مهدی|دوازدهمین امام معصوم]]{{ع}} تولد یافته و زنده باشد و از آنجا که نمی‌تواند آشکارا زندگی کند، باید مستور و [[غایب]] به زندگی ادامه دهد.
*در نگاه [[اهل بیت]]{{عم}} [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} از [[اسرار الهی]] است که تمام [[اسلام]] [[حکمت]] آن بر [[بندگان]] پوشیده است و تنها بعد از [[ظهور]] آشکار می‌شود. [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود:{{عربی|" يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِهِ"}}<ref>ای جابر! این امر، الهی و سری از اسرار خداوند است که بر بندگان پوشیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|" إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَيْبَةً لاَ بُدَّ مِنْهَا يَرْتَابُ فِيهَا كُلُّ مُبْطِلٍ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ{{ع}} اَلْأَمْرُ لاَ يُؤْذَنُ لِي فِي كَشْفِهِ لَكُمْ قُلْتُ فَمَا وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ؟ قَالَ{{ع}} وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ- وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ فِي غَيْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اَللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ إِنَّ وَجْهَ اَلْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ لاَ يَنْكَشِفُ إِلاَّ بَعْدَ ظُهُورِهِ كَمَا لَمْ يَنْكَشِفْ وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ لِمَا أَتَاهُ اَلْخَضِرُ{{ع}} مِنْ خَرْقِ اَلسَّفِينَةِ وَ قَتْلِ اَلْغُلاَمِ وَ إِقَامَةِ اَلْجِدَارِ لِمُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى وَقْتِ اِفْتِرَاقِهِمَا "}}<ref>همانا برای «صاحب این امر» غیبتی است تخلف ناپذیر. هر جوینده باطلی در آن به شک می‌‌افتد راوی گوید: از امام صادق پرسیدم: علت[[غیبت]] او چیست؟ حضرت فرمود: اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت[[غیبت]] او همان حکمتی است که در[[غیبت]]‌های حجت‌های پیشین خدا وجود داشت و پس از ظهور روشن خواهد شد. همانند حکمت کارهای خضر{{ع}} از سوراخ کردن کشتی، کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته. اینها وقتی برای موسی {{ع}} روشن شد که آن دو از هم جدا شدند؛ [[شیخ صدوق]]، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۲.</ref>. از آن‌جا که در برخی [[روایات]] به بخشی از علل [[غیبت]] اشاره شده است، می‌توان نتیجه گرفت مراد این دو [[روایت]] آن است که تمام [[اسرار]] [[غیبت]] طولانی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} تنها پس از [[ظهور]]، [[کشف]] یا قابل [[تبیین]] می‌شود. بر اساس [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} و بخشی از حکمت‌های [[غیبت]] عبارتند از:
*در نگاه [[اهل بیت]]{{عم}} [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} از [[اسرار الهی]] است که تمام [[اسلام]] [[حکمت]] آن بر [[بندگان]] پوشیده است و تنها بعد از [[ظهور]] آشکار می‌شود. [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود:{{عربی|" يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِهِ"}}<ref>ای جابر! این امر، الهی و سری از اسرار خداوند است که بر بندگان پوشیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|" إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَيْبَةً لاَ بُدَّ مِنْهَا يَرْتَابُ فِيهَا كُلُّ مُبْطِلٍ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ{{ع}} اَلْأَمْرُ لاَ يُؤْذَنُ لِي فِي كَشْفِهِ لَكُمْ قُلْتُ فَمَا وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ؟ قَالَ{{ع}} وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ- وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ فِي غَيْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اَللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ إِنَّ وَجْهَ اَلْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ لاَ يَنْكَشِفُ إِلاَّ بَعْدَ ظُهُورِهِ كَمَا لَمْ يَنْكَشِفْ وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ لِمَا أَتَاهُ اَلْخَضِرُ{{ع}} مِنْ خَرْقِ اَلسَّفِينَةِ وَ قَتْلِ اَلْغُلاَمِ وَ إِقَامَةِ اَلْجِدَارِ لِمُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى وَقْتِ اِفْتِرَاقِهِمَا "}}<ref>همانا برای «صاحب این امر» غیبتی است تخلف ناپذیر. هر جوینده باطلی در آن به شک می‌‌افتد راوی گوید: از امام صادق پرسیدم: علت[[غیبت]] او چیست؟ حضرت فرمود: اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت[[غیبت]] او همان حکمتی است که در[[غیبت]]‌های حجت‌های پیشین خدا وجود داشت و پس از ظهور روشن خواهد شد. همانند حکمت کارهای خضر{{ع}} از سوراخ کردن کشتی، کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته. اینها وقتی برای موسی {{ع}} روشن شد که آن دو از هم جدا شدند؛ [[شیخ صدوق]]، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۲.</ref>. از آن‌جا که در برخی [[روایات]] به بخشی از علل [[غیبت]] اشاره شده است، می‌توان نتیجه گرفت مراد این دو [[روایت]] آن است که تمام [[اسرار]] [[غیبت]] طولانی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} تنها پس از [[ظهور]]، [[کشف]] یا قابل [[تبیین]] می‌شود. بر اساس [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} و بخشی از حکمت‌های [[غیبت]] عبارتند از:
#'''[[آزمایش انسان‌ها]]''': در برخی از [[روایات]]، [[حکمت]] [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[آزمایش]] [[مردم]] و جدا شدن انسان‌های [[صالح]] از ناصالح بیان شده است. [[امام علی|امیرمؤمنان علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"أَمَا وَ اَللَّهِ لَأُقْتَلَنَّ أَنَا وَ اِبْنَايَ هَذَانِ وَ لَيَبْعَثَنَّ اَللَّهُ رَجُلاً مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ يُطَالِبُ بِدِمَائِنَا، وَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ تَمَيُّزاً لِأَهْلِ اَلضَّلاَلِ حَتَّى يَقُولَ اَلْقَائِلُ : مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ{{عم}} حَاجَةٌ "}}<ref>به خدا قسم، من و این دو فرزندم(حسن و حسین) شهید خواهیم شد. خداوند در آخرالزمان مردی از فرزندانم را به خون‌خواهی ما برخواهد انگیخت و او دوره‌ای غایب خواهد شد، تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند؛ تا جایی که نادان می‌گوید: خداوند دیگر به آل محمد {{عم}} کاری ندارد؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۴۲.</ref>. [[امام حسين]]{{ع}} نیز فرموده است: {{عربی|" لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى اَلدِّينِ آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ  {{متن قرآن|مَتىٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ}}  أَما إِنَّ اَلصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى اَلْأَذَى وَ اَلتَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ اَلْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ {{صل}}"}}<ref>برای [[حضرت مهدی]] {{ع}} غیبتی است که در آن برخی از دین بسر می‌گردند و برخی ثابت قدم می‌مانند، پس ثابت قدمان، مورد اذیت واقع می‌شوند و به ایشان گفته می‌شود این وعده‌ای که گویید، کسی است اگر شما راست می‌گویید». آگاه باشید هر کس در این[[غیبت]] بردبار باشد و در برابر مشکلانی که از سوی دشمنان ایجاد می‌‌شود استقامت پیشه کند، به قدری از اجر خداوند بهره‌مند می‌گردد که گویا پیشاروی پیامبر{{صل}} بر دشمنان شمشیر کشیده و جنگیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|" غَيْرَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ اَلشِّيعَةَ "}}<ref>(غیبت جز برای این نیست که) خدا می‌خواهد شیعیان را بیازماید؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ </ref>. [[امام کاظم|امام هفتم موسی بن جعفر]]{{ع}} در این باره می‌فرماید:{{عربی|" إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اِمْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ "}}<ref>و این آزمونی است که خدای تعالی با آن مردمان را بیازماید؛ [[شیخ صدوق]]، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۹ و ۳۶۰</ref>
#'''[[آزمایش انسان‌ها]]''': در برخی از [[روایات]]، [[حکمت]] [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[آزمایش]] [[مردم]] و جدا شدن انسان‌های [[صالح]] از ناصالح بیان شده است. [[امام علی|امیرمؤمنان علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"أَمَا وَ اَللَّهِ لَأُقْتَلَنَّ أَنَا وَ اِبْنَايَ هَذَانِ وَ لَيَبْعَثَنَّ اَللَّهُ رَجُلاً مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ يُطَالِبُ بِدِمَائِنَا، وَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ تَمَيُّزاً لِأَهْلِ اَلضَّلاَلِ حَتَّى يَقُولَ اَلْقَائِلُ : مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ{{عم}} حَاجَةٌ "}}<ref>به خدا قسم، من و این دو فرزندم(حسن و حسین) شهید خواهیم شد. خداوند در آخرالزمان مردی از فرزندانم را به خون‌خواهی ما برخواهد انگیخت و او دوره‌ای غایب خواهد شد، تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند؛ تا جایی که نادان می‌گوید: خداوند دیگر به آل محمد {{عم}} کاری ندارد؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۴۲.</ref>. [[امام حسين]]{{ع}} نیز فرموده است: {{عربی|" لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى اَلدِّينِ آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ  {{متن قرآن|مَتىٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ}}  أَما إِنَّ اَلصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى اَلْأَذَى وَ اَلتَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ اَلْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ {{صل}}"}}<ref>برای [[حضرت مهدی]] {{ع}} غیبتی است که در آن برخی از دین بسر می‌گردند و برخی ثابت قدم می‌مانند، پس ثابت قدمان، مورد اذیت واقع می‌شوند و به ایشان گفته می‌شود این وعده‌ای که گویید، کسی است اگر شما راست می‌گویید». آگاه باشید هر کس در این[[غیبت]] بردبار باشد و در برابر مشکلانی که از سوی دشمنان ایجاد می‌‌شود استقامت پیشه کند، به قدری از اجر خداوند بهره‌مند می‌گردد که گویا پیشاروی پیامبر{{صل}} بر دشمنان شمشیر کشیده و جنگیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|" غَيْرَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ اَلشِّيعَةَ "}}<ref>(غیبت جز برای این نیست که) خدا می‌خواهد شیعیان را بیازماید؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ </ref>. [[امام کاظم|امام هفتم موسی بن جعفر]]{{ع}} در این باره می‌فرماید:{{عربی|" إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اِمْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ "}}<ref>و این آزمونی است که خدای تعالی با آن مردمان را بیازماید؛ [[شیخ صدوق]]، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۹ و ۳۶۰</ref>
خط ۲۵۸: خط ۲۵۸:


«وضع زمان و عدم پذیرش [[مردم]] باعث شد که [[امام زمان]] {{ع}} از نظرها پنهان گردد، این پنهانی که از آن به عنوان [[غیبت]] یاد می‌شود تا زمانی که [[مردم]] آماده شوند و [[شرایط ظهور]] مهیا گردد، ادامه دارد. ولی طبیعی است که وقتی [[امام]] [[مردم]] [[غایب]] شد، [[مردم]] را به حال خود نمی‌گذارد، بلکه افرادی را بین خود و [[مردم]] واسطه قرار می‌دهد، [[وظیفه]] [[مردم]] هم این است که با کنجکاوی دقیق این افراد را بشناسند و [[تکلیف]] خود را از آنها بگیرند. بر همین اساس پس از آنکه [[امام زمان]] {{ع}} در سال ۲۶۰، هنگام [[رحلت]] پدر بزرگوارشان، از نظرها پنهان شدند (و [[غیبت صغری]] بوجود آمد) تا [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹، چهار تن از فقهای ربانی به ترتیب زیر از جانب آن حضرت تعیین شده و واسطه بین آن حضرت و [[مردم]] شدند:
«وضع زمان و عدم پذیرش [[مردم]] باعث شد که [[امام زمان]] {{ع}} از نظرها پنهان گردد، این پنهانی که از آن به عنوان [[غیبت]] یاد می‌شود تا زمانی که [[مردم]] آماده شوند و [[شرایط ظهور]] مهیا گردد، ادامه دارد. ولی طبیعی است که وقتی [[امام]] [[مردم]] [[غایب]] شد، [[مردم]] را به حال خود نمی‌گذارد، بلکه افرادی را بین خود و [[مردم]] واسطه قرار می‌دهد، [[وظیفه]] [[مردم]] هم این است که با کنجکاوی دقیق این افراد را بشناسند و [[تکلیف]] خود را از آنها بگیرند. بر همین اساس پس از آنکه [[امام زمان]] {{ع}} در سال ۲۶۰، هنگام [[رحلت]] پدر بزرگوارشان، از نظرها پنهان شدند (و [[غیبت صغری]] بوجود آمد) تا [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹، چهار تن از فقهای ربانی به ترتیب زیر از جانب آن حضرت تعیین شده و واسطه بین آن حضرت و [[مردم]] شدند:
#[[عثمان بن سعید]] که در سال ۳۰۰ هجری [[وفات]] کرد.
# [[عثمان بن سعید]] که در سال ۳۰۰ هجری [[وفات]] کرد.
#[[محمد بن عثمان]] که پنج سال عهده‌دار [[نیابت خاص]] بود و در سال ۳۰۵ درگذشت.
# [[محمد بن عثمان]] که پنج سال عهده‌دار [[نیابت خاص]] بود و در سال ۳۰۵ درگذشت.
#[[حسین بن روح نوبختی]] که در [[شعبان]] سال ۳۲۶ [[وفات]] کرد.
# [[حسین بن روح نوبختی]] که در [[شعبان]] سال ۳۲۶ [[وفات]] کرد.
#[[علی بن محمد سمری]] که در [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹ از [[دنیا]] رفت و [[امام]] به او [[دستور]] داد که دیگر کسی را [[جانشین]] خود نکند.
# [[علی بن محمد سمری]] که در [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹ از [[دنیا]] رفت و [[امام]] به او [[دستور]] داد که دیگر کسی را [[جانشین]] خود نکند.


از این وقت به بعد دوران [[غیبت کبری]] (طولانی) آغاز شد. <ref>دستور و توقیع [[امام]]{{ع}} به چهارمین نائبش در کتاب اعلام الوری، صفحه ۴۱۷ و... آمده است.</ref>. [[غیبت کبری]] که از [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹ شروع شد، تا هنگام [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} ادامه دارد<ref>به این ترتیب غیبت صغری در حدود ۷۰ سال بوده است و بعضی این مدت را ۷۴ سال دانسته‌اند. یعنی از سال ۲۵۵ (سال تولد امام عصر {{ع}}) تا سال ۳۲۹ ه.ق؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۵۴. شرح این مطلب در بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴ به بعد آمده است.</ref>»<ref>[[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۳۲.</ref>.
از این وقت به بعد دوران [[غیبت کبری]] (طولانی) آغاز شد. <ref>دستور و توقیع [[امام]]{{ع}} به چهارمین نائبش در کتاب اعلام الوری، صفحه ۴۱۷ و... آمده است.</ref>. [[غیبت کبری]] که از [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹ شروع شد، تا هنگام [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} ادامه دارد<ref>به این ترتیب غیبت صغری در حدود ۷۰ سال بوده است و بعضی این مدت را ۷۴ سال دانسته‌اند. یعنی از سال ۲۵۵ (سال تولد امام عصر {{ع}}) تا سال ۳۲۹ ه.ق؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۵۴. شرح این مطلب در بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴ به بعد آمده است.</ref>»<ref>[[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۳۲.</ref>.
خط ۳۳۳: خط ۳۳۳:
*«بدون [[شک]] [[غیبت]] واپسین [[حجّت]] الهی، [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، پدیده‌ای است که به این صورت هرگز در [[تاریخ]] اتفاق نیفتاده و طبیعی است که ذهن جستجوگر [[انسان]]، همواره این پرسش را مطرح کند که چرا چنین رخدادی پدید آمده است؟!
*«بدون [[شک]] [[غیبت]] واپسین [[حجّت]] الهی، [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، پدیده‌ای است که به این صورت هرگز در [[تاریخ]] اتفاق نیفتاده و طبیعی است که ذهن جستجوگر [[انسان]]، همواره این پرسش را مطرح کند که چرا چنین رخدادی پدید آمده است؟!
*پیش از هر سخنی توجّه به این نکته ضروری می‌نماید که از آنجایی که [[فلسفه و علل غیبت]] فرع بر [[امامت]] ایشان است، این بحث فقط برای کسانی مفید خواهد بود که اصل [[امامت]] آن [[امام]] همام را پذیرفته باشند و اگر کسی [[امامت]] و [[مهدی]] بودن آن حضرت را قبول نداشته باشد [[آگاهی]] از [[فلسفه و علل غیبت]]، او را فایده‌ای نخواهد رساند. همانگونه که [[امامت]] آن حضرت فرع بر وجود ایشان است و کسی که وجود آن حضرت را منکر باشد بحث درباره [[امامت]] آن حضرت بی‌فایده خواهد بود. البته کسی هم که وجود و [[امامت]] آن حضرت را پذیرفته باشد نیاز چندانی به [[آگاهی]] از [[فلسفه و علل غیبت]] آن حضرت ندارد. به عبارت دیگر دانستن و یا ندانستن [[فلسفه و علل غیبت]] تأثیر چندانی در باور او نخواهد داشت. چه اینکه او آن حضرت را موجود و [[امام]]- آن هم با تمام ویژگی‌های آن- می‌داند. و [[نصب]] آن [[امام]] را از طرف [[خداوند]] باور داشته، تمام آنچه [[خداوند]] [[اراده]] فرموده را عین [[حکمت]] می‌داند و [[غیبت]] آن حضرت نیز در [[اراده خداوند]] بوده است. پس به طور قطع [[خداوند]] [[حکیم]] در پنهان کردن آن [[امام]] حکمتی را در نظر داشته است.
*پیش از هر سخنی توجّه به این نکته ضروری می‌نماید که از آنجایی که [[فلسفه و علل غیبت]] فرع بر [[امامت]] ایشان است، این بحث فقط برای کسانی مفید خواهد بود که اصل [[امامت]] آن [[امام]] همام را پذیرفته باشند و اگر کسی [[امامت]] و [[مهدی]] بودن آن حضرت را قبول نداشته باشد [[آگاهی]] از [[فلسفه و علل غیبت]]، او را فایده‌ای نخواهد رساند. همانگونه که [[امامت]] آن حضرت فرع بر وجود ایشان است و کسی که وجود آن حضرت را منکر باشد بحث درباره [[امامت]] آن حضرت بی‌فایده خواهد بود. البته کسی هم که وجود و [[امامت]] آن حضرت را پذیرفته باشد نیاز چندانی به [[آگاهی]] از [[فلسفه و علل غیبت]] آن حضرت ندارد. به عبارت دیگر دانستن و یا ندانستن [[فلسفه و علل غیبت]] تأثیر چندانی در باور او نخواهد داشت. چه اینکه او آن حضرت را موجود و [[امام]]- آن هم با تمام ویژگی‌های آن- می‌داند. و [[نصب]] آن [[امام]] را از طرف [[خداوند]] باور داشته، تمام آنچه [[خداوند]] [[اراده]] فرموده را عین [[حکمت]] می‌داند و [[غیبت]] آن حضرت نیز در [[اراده خداوند]] بوده است. پس به طور قطع [[خداوند]] [[حکیم]] در پنهان کردن آن [[امام]] حکمتی را در نظر داشته است.
*[[شیخ طوسی]] در این باره می‌گوید: "سخن در این موضوعات نظیر سخن گفتن، پیرامون بیماری کودکان و چارپایان و [[آفرینش]] حشرات موذی و قیافه‌های زشت و [[متشابهات]] [[قرآن]] می‌ماند که بپرسیم: [[خداوند]] به چه [[دلیل]] آن‌ها را آفریده است؟ پاسخ این است که، هرگاه پی‌بردیم [[خدای متعال]]، [[حکیم]] و داناست و کارهایی که در آن [[حکمت]] و مصلحتی نیست انجام نمی‌دهد، پی خواهیم برد که [[آفرینش]] اشیاء یاد شده نیز بر اساس حکمتی بوده است هر چند مشخصا از آن [[آگاه]] نیستیم. درباره حضرت [[امام مهدی|صاحب الزمان]]{{ع}} نیز می‌گوییم: ما می‌دانیم که آن بزرگوار جز بر اساس حکمتی که [[خدا]] برایش روا دانسته، [[غایب]] نگشته است، هرچند به گونه‌ای تفصیلی و مشروح از آن [[آگاهی]] نداریم"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۸۵.</ref>.
* [[شیخ طوسی]] در این باره می‌گوید: "سخن در این موضوعات نظیر سخن گفتن، پیرامون بیماری کودکان و چارپایان و [[آفرینش]] حشرات موذی و قیافه‌های زشت و [[متشابهات]] [[قرآن]] می‌ماند که بپرسیم: [[خداوند]] به چه [[دلیل]] آن‌ها را آفریده است؟ پاسخ این است که، هرگاه پی‌بردیم [[خدای متعال]]، [[حکیم]] و داناست و کارهایی که در آن [[حکمت]] و مصلحتی نیست انجام نمی‌دهد، پی خواهیم برد که [[آفرینش]] اشیاء یاد شده نیز بر اساس حکمتی بوده است هر چند مشخصا از آن [[آگاه]] نیستیم. درباره حضرت [[امام مهدی|صاحب الزمان]]{{ع}} نیز می‌گوییم: ما می‌دانیم که آن بزرگوار جز بر اساس حکمتی که [[خدا]] برایش روا دانسته، [[غایب]] نگشته است، هرچند به گونه‌ای تفصیلی و مشروح از آن [[آگاهی]] نداریم"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۸۵.</ref>.
*به رغم آنچه یاد شد، از [[کلام]] [[معصومین]]{{عم}} برخی از حکمت‌ها و علت‌های این رویداد، قابل استفاده است. آنچه که به عنوان محوری‌ترین پاسخ به این پرسش می‌توان از [[کلام]] نورانی ایشان استفاده کرد، اینکه [[پنهان‌زیستی]] واپسین [[ذخیره]] الهی، به طور قطع از [[اسرار]] خداوندی است که پرنده اندیشه و فکر را توان پرواز تا آن قله بلند نیست. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[حقیقت]] سرّ بودن این امر را چنین بیان فرموده است: "ای [[جابر]]! همانا این امر، امری است از امر خداوندی و سرّی است از سرّ [[خدا]] که بر [[بندگان]] او پوشیده است. پس برحذر باش که دچار [[تردید]] نشوی. همانا [[شک]] درباره [[خدا]] [[کفر]] است"<ref>{{عربی|" يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلَّتُهُ مَطْوِيَّةٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فَإِنَ‏ الشَّكَ‏ فِي‏ اللَّهِ‏ كُفْرٌ‏‏‏"}}؛ شیخ صدوق رحمه اللّه، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷.</ref>
*به رغم آنچه یاد شد، از [[کلام]] [[معصومین]]{{عم}} برخی از حکمت‌ها و علت‌های این رویداد، قابل استفاده است. آنچه که به عنوان محوری‌ترین پاسخ به این پرسش می‌توان از [[کلام]] نورانی ایشان استفاده کرد، اینکه [[پنهان‌زیستی]] واپسین [[ذخیره]] الهی، به طور قطع از [[اسرار]] خداوندی است که پرنده اندیشه و فکر را توان پرواز تا آن قله بلند نیست. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[حقیقت]] سرّ بودن این امر را چنین بیان فرموده است: "ای [[جابر]]! همانا این امر، امری است از امر خداوندی و سرّی است از سرّ [[خدا]] که بر [[بندگان]] او پوشیده است. پس برحذر باش که دچار [[تردید]] نشوی. همانا [[شک]] درباره [[خدا]] [[کفر]] است"<ref>{{عربی|" يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلَّتُهُ مَطْوِيَّةٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فَإِنَ‏ الشَّكَ‏ فِي‏ اللَّهِ‏ كُفْرٌ‏‏‏"}}؛ شیخ صدوق رحمه اللّه، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷.</ref>
*[[امام صادق]]{{ع}} نیز این [[حقیقت]] را چنین [[تبیین]] فرموده‌اند: "این امر، امری از امر [[خدا]] و سرّی از سرّ [[خدا]] و غیبی از [[غیب]] [[خدا]] است و زمانی که میدانیم [[خداوند]] بزرگ مرتبه [[حکیم]] است، [[تصدیق]] می‌کنیم که همه کارهای او از روی [[حکمت]] است؛ گرچه علت آن کارها بر ما روشن نباشد"<ref>{{عربی|" إِنَ‏ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ سِرٌّ مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ غَيْبٌ‏ مِنْ‏ غَيْبِ‏ اللَّهِ‏ وَ مَتَى‏ عَلِمْنَا أَنَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ حَكِيمٌ‏ صَدَّقْنَا بِأَنَ‏ أَفْعَالَهُ‏ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ‏ كَانَ‏ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ‏ لَنَا‏‏‏"}}، شیخ صدوق رحمه اللّه، علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۵.</ref>
* [[امام صادق]]{{ع}} نیز این [[حقیقت]] را چنین [[تبیین]] فرموده‌اند: "این امر، امری از امر [[خدا]] و سرّی از سرّ [[خدا]] و غیبی از [[غیب]] [[خدا]] است و زمانی که میدانیم [[خداوند]] بزرگ مرتبه [[حکیم]] است، [[تصدیق]] می‌کنیم که همه کارهای او از روی [[حکمت]] است؛ گرچه علت آن کارها بر ما روشن نباشد"<ref>{{عربی|" إِنَ‏ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ سِرٌّ مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ غَيْبٌ‏ مِنْ‏ غَيْبِ‏ اللَّهِ‏ وَ مَتَى‏ عَلِمْنَا أَنَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ حَكِيمٌ‏ صَدَّقْنَا بِأَنَ‏ أَفْعَالَهُ‏ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ‏ كَانَ‏ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ‏ لَنَا‏‏‏"}}، شیخ صدوق رحمه اللّه، علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۵.</ref>
*افزون بر آن پاسخ اساسی، گاهی نیز ایشان به تناسب [[فهم]] مخاطبان به برخی امور دیگر نیز اشاره می‌فرمودند. اینک با استفاده از [[روایات]] [[معصومین]]{{عم}} به برخی از حکمت‌های این رخداد اشاره می‌کنیم.
*افزون بر آن پاسخ اساسی، گاهی نیز ایشان به تناسب [[فهم]] مخاطبان به برخی امور دیگر نیز اشاره می‌فرمودند. اینک با استفاده از [[روایات]] [[معصومین]]{{عم}} به برخی از حکمت‌های این رخداد اشاره می‌کنیم.
#'''[[حفظ جان]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}:''' نخستین [[فلسفه]] [[پنهان‌زیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، در امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان است.
#'''[[حفظ جان]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}:''' نخستین [[فلسفه]] [[پنهان‌زیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، در امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان است.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا برای [[قائم]] پیش از آنکه [[قیام]] فرماید غیبتی است؛ چرا که در هراس است و حضرت اشاره به شکم خود کرد، یعنی [[بیم]] کشته شدن دارد"<ref>{{عربی|" إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَةً قَبْلَ‏ أَنْ‏ يَقُومَ‏ إِنَّهُ‏ يَخَافُ‏ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ‏‏‏"}}؛ شیخ کلینی، کافی، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲.</ref>. البته این نه به آن معناست که آن حضرت از [[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]] هراس دارد؛ بلکه چون واپسین [[ذخیره]] الهی در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] وعده داده شده، فقط به دست او تحقق می‌یابد؛ بنابراین بر [[خداوند]] است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر [[پنهان‌زیستی]] او تعلق گرفته است. و این [[پنهان‌زیستی]] با ویژگی‌های خاصّ خود، درباره برخی از [[پیامبران]]- هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند- اتفاق افتاده بود. در [[قرآن]] درباره [[حضرت موسی]]{{ع}} به صراحت از این [[ترس]] اینگونه پرده برداشته می‌فرماید: {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُّبِين }}<<ref> سوره قصص، آیه:۱۸.</ref>. و آنگاه که آن [[پیامبر]] بزرگ الهی [[قوم]] خود را مورد خطاب قرار داده می‌فرماید: {{متن قرآن|فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<<ref>و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشد و مرا از [[پیامبر]]ان قرار داد؛ سوره شعرا، آیه:۲۱. جالب توجّه اینکه در پارهای روایات آمده است که حضرت مهدی{{ع}} نیز هنگام ظهور خطاب به مردم همین آیه را تلاوت خواهد کرد. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۴.</ref>. به رغم اینکه [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[پیامبران]] [[اولوا العزم]] است اما [[خداوند]] او را خائف و ترسان [[وصف]] کرده است. و البته این هیچ منافاتی با [[کمالات]] معنوی آن [[پیامبر]] بزرگ الهی ندارد. چرا که حفظ خویشتن از خطر نابودی و کسب آمادگی برای [[پیروزی]]، عین [[حکم عقل]] است. و نیز می‌توان به پنهان شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در برخی زمانها اشاره کرد<ref> ر. ک: سوره توبه، آیه:۴۰.</ref>
* [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا برای [[قائم]] پیش از آنکه [[قیام]] فرماید غیبتی است؛ چرا که در هراس است و حضرت اشاره به شکم خود کرد، یعنی [[بیم]] کشته شدن دارد"<ref>{{عربی|" إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَةً قَبْلَ‏ أَنْ‏ يَقُومَ‏ إِنَّهُ‏ يَخَافُ‏ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ‏‏‏"}}؛ شیخ کلینی، کافی، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲.</ref>. البته این نه به آن معناست که آن حضرت از [[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]] هراس دارد؛ بلکه چون واپسین [[ذخیره]] الهی در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] وعده داده شده، فقط به دست او تحقق می‌یابد؛ بنابراین بر [[خداوند]] است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر [[پنهان‌زیستی]] او تعلق گرفته است. و این [[پنهان‌زیستی]] با ویژگی‌های خاصّ خود، درباره برخی از [[پیامبران]]- هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند- اتفاق افتاده بود. در [[قرآن]] درباره [[حضرت موسی]]{{ع}} به صراحت از این [[ترس]] اینگونه پرده برداشته می‌فرماید: {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُّبِين }}<<ref> سوره قصص، آیه:۱۸.</ref>. و آنگاه که آن [[پیامبر]] بزرگ الهی [[قوم]] خود را مورد خطاب قرار داده می‌فرماید: {{متن قرآن|فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<<ref>و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشد و مرا از [[پیامبر]]ان قرار داد؛ سوره شعرا، آیه:۲۱. جالب توجّه اینکه در پارهای روایات آمده است که حضرت مهدی{{ع}} نیز هنگام ظهور خطاب به مردم همین آیه را تلاوت خواهد کرد. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۴.</ref>. به رغم اینکه [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[پیامبران]] [[اولوا العزم]] است اما [[خداوند]] او را خائف و ترسان [[وصف]] کرده است. و البته این هیچ منافاتی با [[کمالات]] معنوی آن [[پیامبر]] بزرگ الهی ندارد. چرا که حفظ خویشتن از خطر نابودی و کسب آمادگی برای [[پیروزی]]، عین [[حکم عقل]] است. و نیز می‌توان به پنهان شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در برخی زمانها اشاره کرد<ref> ر. ک: سوره توبه، آیه:۴۰.</ref>
#'''[[امتحان]] و [[آزمایش]] [[انسان‌ها]]:''' یکی دیگر از حکمت‌های الهی در [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[امتحان]] و [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آنجایی که این نوع [[آزمایش]] به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقت‌فرسا است، در [[تکامل]] [[انسان‌ها]] نقش بسیار مهمّی دارد و با این [[آزمایش]] سره از ناسره جدا شده، [[یاران]] راستین [[حق]] مشخص می‌گردند. پیشوای هفتم [[شیعیان]] [[امام کاظم]]{{ع}} فرموده است: "هنگامی که پنجمین فرزند از [[امام هفتم]] ناپدید شود؛ پس [[خدا]] را [[خدا]] را مواظب باشید در دینتان! شما را احدی از آن دور نسازد. فرزندم! [[صاحب]] این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود، تا کسی که به این امر قائل است از آن بازگردد. همانا آن آزمایشی از سوی [[خدا]] است که [[خداوند]] خلق خود را به آن وسیله می‌آزماید<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۵۴، ح ۱۱.</ref>. روشن است کسانی در این [[امتحان]] بزرگ سربلند خواهند بود که دارای مرتبه والایی از [[ایمان]] و عمل [[صالح]] باشند و کسانی که در این امور دچار نقصان باشند، بیشتر در معرض لغزش و سقوط هستند. [[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: "و اینگونه است که [[غیبت]] [[قائم]] طولانی خواهد بود تا اینکه [[حق]] محض آشکار گردد و [[ایمان]] از کدورت‌ها و پیرایه‌ها صاف و زلال گردد. و این آشکار شدن با بازگشت افرادی که دارای طینت ناپاکی هستند از [[پیروان]] ظاهری [[اهل البیت]]{{عم}}؛ یعنی، همان‌ها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آنها می‌رود صورت می‌گیرد"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۵۵.</ref>. آن حضرت درباره شدّت [[سختی]] آزمایش‌های این دوران فرموده است: "برای [[صاحب]] این امر غیبتی است هرکس در آن زمان دینش را نگه دارد مانند کسی است که خار [[قتاد]] <ref> قتاد درختی است که خارهای بسیاری مثل سوزن تیز و محکم دارد.</ref> را با دست خود تراشد..."<ref>{{عربی|" إِنَ‏ لِصَاحِبِ‏ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ‏ فِيهَا بِدِينِهِ‏ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَاد‏‏‏"}}؛ محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>
#'''[[امتحان]] و [[آزمایش]] [[انسان‌ها]]:''' یکی دیگر از حکمت‌های الهی در [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[امتحان]] و [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آنجایی که این نوع [[آزمایش]] به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقت‌فرسا است، در [[تکامل]] [[انسان‌ها]] نقش بسیار مهمّی دارد و با این [[آزمایش]] سره از ناسره جدا شده، [[یاران]] راستین [[حق]] مشخص می‌گردند. پیشوای هفتم [[شیعیان]] [[امام کاظم]]{{ع}} فرموده است: "هنگامی که پنجمین فرزند از [[امام هفتم]] ناپدید شود؛ پس [[خدا]] را [[خدا]] را مواظب باشید در دینتان! شما را احدی از آن دور نسازد. فرزندم! [[صاحب]] این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود، تا کسی که به این امر قائل است از آن بازگردد. همانا آن آزمایشی از سوی [[خدا]] است که [[خداوند]] خلق خود را به آن وسیله می‌آزماید<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۵۴، ح ۱۱.</ref>. روشن است کسانی در این [[امتحان]] بزرگ سربلند خواهند بود که دارای مرتبه والایی از [[ایمان]] و عمل [[صالح]] باشند و کسانی که در این امور دچار نقصان باشند، بیشتر در معرض لغزش و سقوط هستند. [[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: "و اینگونه است که [[غیبت]] [[قائم]] طولانی خواهد بود تا اینکه [[حق]] محض آشکار گردد و [[ایمان]] از کدورت‌ها و پیرایه‌ها صاف و زلال گردد. و این آشکار شدن با بازگشت افرادی که دارای طینت ناپاکی هستند از [[پیروان]] ظاهری [[اهل البیت]]{{عم}}؛ یعنی، همان‌ها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آنها می‌رود صورت می‌گیرد"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۵۵.</ref>. آن حضرت درباره شدّت [[سختی]] آزمایش‌های این دوران فرموده است: "برای [[صاحب]] این امر غیبتی است هرکس در آن زمان دینش را نگه دارد مانند کسی است که خار [[قتاد]] <ref> قتاد درختی است که خارهای بسیاری مثل سوزن تیز و محکم دارد.</ref> را با دست خود تراشد..."<ref>{{عربی|" إِنَ‏ لِصَاحِبِ‏ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ‏ فِيهَا بِدِينِهِ‏ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَاد‏‏‏"}}؛ محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>
#'''آزاد بودن [[امام]] از [[بیعت]] با [[ستمگران]]:''' مضمون برخی از [[روایات]] این است که آن حضرت با [[غیبت]] خود ناچار از [[بیعت]] با طاغوت‌های زمان نمی‌شود. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "همانا [[قائم]] از ما [[اهل البیت]]، هنگامی که [[قیام]] می‌کند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش پنهان نگه داشته می‌شود و شخص او [[غایب]] است"<ref>{{عربی|" إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ‏ تَخْفَى‏ وِلَادَتُهُ‏ وَ يَغِيبُ‏ شَخْصُهُ‏‏‏‏"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۰۳؛ فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۲۶.</ref>. همین معنا در کلامی از پیشوای دوم- آن هنگام که به جهت [[مصالح]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] تن به [[مصالحه]] با [[معاویه]] داد و [[مردم]] زبان به ملامت حضرتش گشودند- انعکاس یافت: "آیا ندانستید که هیچیک از ما [[ائمه]]{{عم}} نیست، مگر این که [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار می‌گیرد؛ به جز [[قائم]] که [[عیسی بن مریم]] پشت سرش [[نماز]] می‌گزارد، پس به درستی که خداوند- تبارک و تعالی- ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان می‌سازد تا هنگامی که [[قیام]] می‌کند، [[بیعت]] هیچکس بر گردنش نباشد"<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۵؛ احمد بن علی طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نیز در توقیعی شریف در پاسخ به برخی پرسش‌ها می‌فرماید: "در خصوص [[علت غیبت]] پرسش کرده بودید، [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: "ای اهل [[ایمان]] از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌شوید"<ref> سوره مائده، آیه:۱۰۱.</ref> بدانید که هرکدام از پدران من [[بیعت]] یکی از طاغوت‌های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من وقتی [[قیام]] می‌کنم، [[بیعت]] هیچ یک از گردن‌کشان و طاغوت‌های زمان را بر گردن ندارم"<ref>{{عربی|" وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ‏ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ‏ أَشْياءَ إِنْ‏ تُبْدَ لَكُمْ‏ تَسُؤْكُمْ‏ إِنَّهُ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ أَحَدٌ مِنْ‏ آبَائِي‏ إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي‏‏‏‏‏"}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.</ref>
#'''آزاد بودن [[امام]] از [[بیعت]] با [[ستمگران]]:''' مضمون برخی از [[روایات]] این است که آن حضرت با [[غیبت]] خود ناچار از [[بیعت]] با طاغوت‌های زمان نمی‌شود. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "همانا [[قائم]] از ما [[اهل البیت]]، هنگامی که [[قیام]] می‌کند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش پنهان نگه داشته می‌شود و شخص او [[غایب]] است"<ref>{{عربی|" إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ‏ تَخْفَى‏ وِلَادَتُهُ‏ وَ يَغِيبُ‏ شَخْصُهُ‏‏‏‏"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۰۳؛ فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۲۶.</ref>. همین معنا در کلامی از پیشوای دوم- آن هنگام که به جهت [[مصالح]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] تن به [[مصالحه]] با [[معاویه]] داد و [[مردم]] زبان به ملامت حضرتش گشودند- انعکاس یافت: "آیا ندانستید که هیچیک از ما [[ائمه]]{{عم}} نیست، مگر این که [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار می‌گیرد؛ به جز [[قائم]] که [[عیسی بن مریم]] پشت سرش [[نماز]] می‌گزارد، پس به درستی که خداوند- تبارک و تعالی- ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان می‌سازد تا هنگامی که [[قیام]] می‌کند، [[بیعت]] هیچکس بر گردنش نباشد"<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۵؛ احمد بن علی طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نیز در توقیعی شریف در پاسخ به برخی پرسش‌ها می‌فرماید: "در خصوص [[علت غیبت]] پرسش کرده بودید، [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: "ای اهل [[ایمان]] از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌شوید"<ref> سوره مائده، آیه:۱۰۱.</ref> بدانید که هرکدام از پدران من [[بیعت]] یکی از طاغوت‌های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من وقتی [[قیام]] می‌کنم، [[بیعت]] هیچ یک از گردن‌کشان و طاغوت‌های زمان را بر گردن ندارم"<ref>{{عربی|" وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ‏ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ‏ أَشْياءَ إِنْ‏ تُبْدَ لَكُمْ‏ تَسُؤْكُمْ‏ إِنَّهُ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ أَحَدٌ مِنْ‏ آبَائِي‏ إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي‏‏‏‏‏"}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.</ref>
خط ۳۷۴: خط ۳۷۴:
*'''[[حفظ جان]] [[امام]]''': در [[روایات]] متعددی ذکر شده است که [[امام مهدی]] {{ع}} در پرده [[غیبت]] قرار گرفتند تا [[جان]] ایشان حفظ شود. در [[روایات]] فراوان، از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{ع}} [[نقل]] شده که مردی از [[خاندان]] من به نام "[[مهدی]]" [[قیام]] خواهد کرد و بنیان [[ستم]] را واژگون خواهد ساخت. [[فرمانروایان]] غاصب و [[ستمگر]] عباسی که به خوبی می‌دانستند [[حکومت]] و [[امامت]] بر [[مردم]] به نصّ [[پیامبر]] [[حق]] [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} است و آنان به ناحق بر مسند [[قدرت]] تکیه زده‌اند، با اطلاع از این [[روایات]] در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت [[امام مهدی]] {{ع}}، ایشان را به قتل برسانند و بقای [[حکومت]] خود را تضمین کنند. ازاین‌رو، ولادت مخفیانه و سپس [[غیبت]] ایشان امری بسیار طبیعی می‌باشد. [[امام صادق]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} [[نقل]] می‌کند که حضرت فرمودند: {{عربی|«لا بد للغلام من غيبة. فقيل له: و لم يا رسول الله؟ قال: يخاف القتل»}}<ref>بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱؛ آن جوان ناچار می‌باید غائب شود. عرض کردند: یا رسول الله برای چه غیبت می‌کند؟ فرمود: می‌ترسد او را بکشند.</ref>.
*'''[[حفظ جان]] [[امام]]''': در [[روایات]] متعددی ذکر شده است که [[امام مهدی]] {{ع}} در پرده [[غیبت]] قرار گرفتند تا [[جان]] ایشان حفظ شود. در [[روایات]] فراوان، از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{ع}} [[نقل]] شده که مردی از [[خاندان]] من به نام "[[مهدی]]" [[قیام]] خواهد کرد و بنیان [[ستم]] را واژگون خواهد ساخت. [[فرمانروایان]] غاصب و [[ستمگر]] عباسی که به خوبی می‌دانستند [[حکومت]] و [[امامت]] بر [[مردم]] به نصّ [[پیامبر]] [[حق]] [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} است و آنان به ناحق بر مسند [[قدرت]] تکیه زده‌اند، با اطلاع از این [[روایات]] در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت [[امام مهدی]] {{ع}}، ایشان را به قتل برسانند و بقای [[حکومت]] خود را تضمین کنند. ازاین‌رو، ولادت مخفیانه و سپس [[غیبت]] ایشان امری بسیار طبیعی می‌باشد. [[امام صادق]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} [[نقل]] می‌کند که حضرت فرمودند: {{عربی|«لا بد للغلام من غيبة. فقيل له: و لم يا رسول الله؟ قال: يخاف القتل»}}<ref>بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱؛ آن جوان ناچار می‌باید غائب شود. عرض کردند: یا رسول الله برای چه غیبت می‌کند؟ فرمود: می‌ترسد او را بکشند.</ref>.
*'''اجرای [[سنت]] [[انبیاء]]''': یکی از راهکارهایی که در زندگی [[انبیاء]] مشاهده می‌شود استفاده از حالت [[غیبت]] است. آنان [[وظیفه]] دارند تا [[مردم]] را به طرف [[خدا]] [[راهنمایی]] کرده و [[دین الهی]] را به آنان ارائه نمایند. از این رو، باید برای انجام این [[مسئولیت]] مهم برنامه‌ریزی مناسب داشته باشند. و چون [[دشمنان]] [[خدا]] برای نابودی [[دین]] [[حق]] از هیچ عملی حتی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودند تا صدای [[دین]] از بین برود، لذا [[انبیاء]] به [[امر الهی]] در مواردی از حالت [[غیبت]] استفاده می‌کردند. [[امامت]] [[امام مهدی]] {{ع}} در راستای [[نبوت]] و [[رسالت]] [[پیام]] آوران الهی است، و روشن است که [[خداوند]] برای ایشان نیز، چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد.
*'''اجرای [[سنت]] [[انبیاء]]''': یکی از راهکارهایی که در زندگی [[انبیاء]] مشاهده می‌شود استفاده از حالت [[غیبت]] است. آنان [[وظیفه]] دارند تا [[مردم]] را به طرف [[خدا]] [[راهنمایی]] کرده و [[دین الهی]] را به آنان ارائه نمایند. از این رو، باید برای انجام این [[مسئولیت]] مهم برنامه‌ریزی مناسب داشته باشند. و چون [[دشمنان]] [[خدا]] برای نابودی [[دین]] [[حق]] از هیچ عملی حتی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودند تا صدای [[دین]] از بین برود، لذا [[انبیاء]] به [[امر الهی]] در مواردی از حالت [[غیبت]] استفاده می‌کردند. [[امامت]] [[امام مهدی]] {{ع}} در راستای [[نبوت]] و [[رسالت]] [[پیام]] آوران الهی است، و روشن است که [[خداوند]] برای ایشان نیز، چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد.
*[[سدیر]] از پدرش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: {{عربی|«إن للقائم منا غيبة يطول أمدها. فقلت له: يا ابن رسول الله و لم ذلك؟ قال: لأن الله عزوجل أبي إلا أن تجري فيه سنن الأنبياء في غيباتهم»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۰، ح ۶؛ برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به‌طول می‌انجامد. گفتم:‌ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ فرمود: زیرا خدای تعالی می‌خواهد در او سنّتهای پیامبران {{ع}} را در غیبت‌هایشان جاری کن.</ref>.
* [[سدیر]] از پدرش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: {{عربی|«إن للقائم منا غيبة يطول أمدها. فقلت له: يا ابن رسول الله و لم ذلك؟ قال: لأن الله عزوجل أبي إلا أن تجري فيه سنن الأنبياء في غيباتهم»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۰، ح ۶؛ برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به‌طول می‌انجامد. گفتم:‌ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ فرمود: زیرا خدای تعالی می‌خواهد در او سنّتهای پیامبران {{ع}} را در غیبت‌هایشان جاری کن.</ref>.
*'''آزادی از [[بیعت]] با [[ظالمان]]''': [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: {{عربی|«صاحب هذا الأمر تعمي ولادته على هذا الخلق لئلا يكون لأحد في عنقه بيعة إذا خرج»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱؛ صاحب این امر و ولادتش بر این خلق پنهان است تا چون ظهور کند بیعت احدی در گردنش نباشد.</ref>.
*'''آزادی از [[بیعت]] با [[ظالمان]]''': [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: {{عربی|«صاحب هذا الأمر تعمي ولادته على هذا الخلق لئلا يكون لأحد في عنقه بيعة إذا خرج»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱؛ صاحب این امر و ولادتش بر این خلق پنهان است تا چون ظهور کند بیعت احدی در گردنش نباشد.</ref>.
*'''تأدیب [[مردم]]''': کوتاهی و ناسپاسی [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و کفران آن در مواردی باعث محروم شدن از ان می‌شود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز [[نعمت]] بی بدیلی است که [[قدر]] نشناسی نسبت به آن، موجب می‌شود [[انسان‌ها]] از [[رهبری]] او محروم شوند. از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{عربی|«إن الله إذا كره لنا جوار قوم نزعنا من بين أظهرهم»}}<ref>علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹، ح ۲؛ وقتی خداوند همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد.</ref>.
*'''تأدیب [[مردم]]''': کوتاهی و ناسپاسی [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و کفران آن در مواردی باعث محروم شدن از ان می‌شود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز [[نعمت]] بی بدیلی است که [[قدر]] نشناسی نسبت به آن، موجب می‌شود [[انسان‌ها]] از [[رهبری]] او محروم شوند. از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{عربی|«إن الله إذا كره لنا جوار قوم نزعنا من بين أظهرهم»}}<ref>علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹، ح ۲؛ وقتی خداوند همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد.</ref>.
خط ۴۵۷: خط ۴۵۷:
*'''[[دشمنان]] عنود و [[ستمگر]]:''' یکی از موانع و چالش‏‏‏‏‌های اساسی فراروی [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}}، وجود [[حاکمان ظالم]]، [[دشمنان]] [[جاهل]] و کینه‏‌جو و [[نفاق]] ‏پیشگان دنیادوست بوده است. این امر منجر به [[غصب خلافت]]، کشته شدن [[امامان]]، انزوا و محدودیت، فشارهای مالی و اقتصادی، جلوگیری از ارتباط با [[مردم]] و... شده بود. [[امام مهدی]]{{ع}} نیز با همه این خطرات روبه‌‏رو بود و [[حکمت الهی]] اقتضا می‌‏‏کرد که آن حضرت از دیدگاه‏‏‏‏‌ها [[غایب]] شود. با توجه به این امر بدیهی، عوامل زیر در [[غیبت]] آن حضرت نقش و تأثیر زیادی داشته است:
*'''[[دشمنان]] عنود و [[ستمگر]]:''' یکی از موانع و چالش‏‏‏‏‌های اساسی فراروی [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}}، وجود [[حاکمان ظالم]]، [[دشمنان]] [[جاهل]] و کینه‏‌جو و [[نفاق]] ‏پیشگان دنیادوست بوده است. این امر منجر به [[غصب خلافت]]، کشته شدن [[امامان]]، انزوا و محدودیت، فشارهای مالی و اقتصادی، جلوگیری از ارتباط با [[مردم]] و... شده بود. [[امام مهدی]]{{ع}} نیز با همه این خطرات روبه‌‏رو بود و [[حکمت الهی]] اقتضا می‌‏‏کرد که آن حضرت از دیدگاه‏‏‏‏‌ها [[غایب]] شود. با توجه به این امر بدیهی، عوامل زیر در [[غیبت]] آن حضرت نقش و تأثیر زیادی داشته است:
#'''جلوگیری از کشته شدن‏''': [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} فرمود: [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]]، شمشیرهای خود را برای ما تیز کردند؛ زیرا خوب می‌‏دانستند که آنها در [[خلافت]] حقی ندارند. آنان از [[ترس]] اینکه [[خلافت]] به جای خود برگردد و در میان صاحبان اصلی‌‏اش مستقرّ شود، به کشتن [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} و از بین بردن سلاله آن حضرت، همت گماشتند تا شاید از ولادت [[حضرت قائم]] جلوگیری کنند و یا او را به قتل برسانند؛ ولی [[خداوند]] [[اراده]] کرد که او را بر احدی از [[دشمنان]] آشکار نکند و [[نور]] خود را به اتمام رساند؛ اگرچه مشرکان خوش ندارند<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۹۱.</ref>. [[زراره]] می‌‏‏گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌‏‏فرمود: {{عربی|یا زرارة لا بدّ للقائم من غیبة}}<ref>به درستی که برای قائم غیبتی هست</ref>. پرسیدم: برای چه: فرمود<ref>کارگر، رحیم، مهدویت (پیش از ظهور)، ۱جلد، دفتر نشر معارف - قم (ایران)، چاپ: ۳، ۱۳۸۸ ه.ش</ref>: {{عربی|یخاف علی نفسه}}<ref>«بر جان خویش می‏‌ترسد» [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۷.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} می‌‏‏فرماید: وقتی [[قائم]] ما [[اهل بیت]]، [[ظهور]] کند، می‌‏‏گوید: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ... از میان شما رفتم چون از شما بر [[جان]] خود بیمناک بودم و اینک چون پروردگارم [[اذن]] داد و امر فرجم را به سامان رسانید، به میانتان آمدم<ref>{{عربی|اذا ظهر قائمنا اهل البیت قال: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ لَمَّا خِفْتُکمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکماً؛ خفتکم علی نفسی و جئتکم لما اذن ربّی و اصلح لی امری}}، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۸۳، ح ۷۷۷.</ref>. در اینجا بیان دو نکته خالی از فایده نیست:
#'''جلوگیری از کشته شدن‏''': [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} فرمود: [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]]، شمشیرهای خود را برای ما تیز کردند؛ زیرا خوب می‌‏دانستند که آنها در [[خلافت]] حقی ندارند. آنان از [[ترس]] اینکه [[خلافت]] به جای خود برگردد و در میان صاحبان اصلی‌‏اش مستقرّ شود، به کشتن [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} و از بین بردن سلاله آن حضرت، همت گماشتند تا شاید از ولادت [[حضرت قائم]] جلوگیری کنند و یا او را به قتل برسانند؛ ولی [[خداوند]] [[اراده]] کرد که او را بر احدی از [[دشمنان]] آشکار نکند و [[نور]] خود را به اتمام رساند؛ اگرچه مشرکان خوش ندارند<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۹۱.</ref>. [[زراره]] می‌‏‏گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌‏‏فرمود: {{عربی|یا زرارة لا بدّ للقائم من غیبة}}<ref>به درستی که برای قائم غیبتی هست</ref>. پرسیدم: برای چه: فرمود<ref>کارگر، رحیم، مهدویت (پیش از ظهور)، ۱جلد، دفتر نشر معارف - قم (ایران)، چاپ: ۳، ۱۳۸۸ ه.ش</ref>: {{عربی|یخاف علی نفسه}}<ref>«بر جان خویش می‏‌ترسد» [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۷.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} می‌‏‏فرماید: وقتی [[قائم]] ما [[اهل بیت]]، [[ظهور]] کند، می‌‏‏گوید: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ... از میان شما رفتم چون از شما بر [[جان]] خود بیمناک بودم و اینک چون پروردگارم [[اذن]] داد و امر فرجم را به سامان رسانید، به میانتان آمدم<ref>{{عربی|اذا ظهر قائمنا اهل البیت قال: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ لَمَّا خِفْتُکمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکماً؛ خفتکم علی نفسی و جئتکم لما اذن ربّی و اصلح لی امری}}، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۸۳، ح ۷۷۷.</ref>. در اینجا بیان دو نکته خالی از فایده نیست:
##[[ترس حضرت]] بر [[جان]] خود، برای آن است که او، آخرین [[ذخیره]] الهی است که باید برای تحقق [[عدالت جهانی]] -که وعده حتمی [[خداوند]] است- باقی بماند؛ وگرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش، از [[شهادت]] در مسیر تحقّق اهداف الهی، استقبال می‌‏‏کند.
## [[ترس حضرت]] بر [[جان]] خود، برای آن است که او، آخرین [[ذخیره]] الهی است که باید برای تحقق [[عدالت جهانی]] -که وعده حتمی [[خداوند]] است- باقی بماند؛ وگرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش، از [[شهادت]] در مسیر تحقّق اهداف الهی، استقبال می‌‏‏کند.
##[[خداوند متعال]]، هرچند قادر و توانا است که در هرزمان و هر ساعت، آن حضرت را ظاهر و به طور [[قهر]] و [[غلبه]]، بر تمام ملل و حکومت‏‏‏‏‌ها- پیش از فراهم شدن اسباب- غالب سازد؛ ولی چون جریان این [[جهان]] را بر مجرای اسباب و مسبّبات قرار داده و تا زمانی که اسباب چنان ظهوری فراهم نشود، [[قیام]] آن حضرت به تأخیر خواهد افتاد و اگر پیش از فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهر شود، از حفظ قتل مصون نخواهد ماند<ref>ر. ک: امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۳۴۷</ref>.
## [[خداوند متعال]]، هرچند قادر و توانا است که در هرزمان و هر ساعت، آن حضرت را ظاهر و به طور [[قهر]] و [[غلبه]]، بر تمام ملل و حکومت‏‏‏‏‌ها- پیش از فراهم شدن اسباب- غالب سازد؛ ولی چون جریان این [[جهان]] را بر مجرای اسباب و مسبّبات قرار داده و تا زمانی که اسباب چنان ظهوری فراهم نشود، [[قیام]] آن حضرت به تأخیر خواهد افتاد و اگر پیش از فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهر شود، از حفظ قتل مصون نخواهد ماند<ref>ر. ک: امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۳۴۷</ref>.
#'''خطر [[دشمنان داخلی]] و اهل [[نفاق]]''':‏ علاوه بر خطری که از [[ناحیه]] [[خلفای عباسی]] متوجه [[امام مهدی]]{{ع}} بود؛ توطئه و اقدامات شومی نیز از طرف بعضی از نزدیکان فاسد و نفاق‌‏پیشه علیه آن حضرت صورت می‌‏گرفت و خطراتی را متوجه او می‌‏‏ساخت. نمونه روشن این خطر را می‌‏توان در اقدامات [[جعفر]] [[کذّاب]] جست‌‏وجو کرد. او با دستگاه [[خلافت]] ارتباط نزدیکی داشت و می‌‏خواست به کمک آنان [[مقام]] و دارایی [[امام عسکری]] {{ع}} را تصاحب کند و فرزند او را به کشتن دهد...!! [[امام هادی]] {{ع}} می‌‏فرمود: از پسرم [[جعفر]] دوری کنید که او برای من، به منزله [[نمرود]] (پسر [[نوح]]) است نسبت به [[حضرت نوح]] که [[قرآن کریم]] در [[حق]] او می‌‏فرماید: [[نوح]] گفت: پسر من از کسان من است؛ ولی‏ [[خدا]] فرمود:‌ای [[نوح]]! او از کسان تو نیست که آن عملی (فرزندی) است، غیر [[صالح]]<ref>الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۸</ref>. بر این اساس [[امام عسکری]] {{ع}} فرمود:... اگر [[جعفر]] بتواند مرا بکشد، هرگز دریغ نمی‌‏کند!<ref>الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۹</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} در پیش‏گویی خود، درباره [[جعفر]] [[کذّاب]] می‌‏‏فرماید: گویی با چشم خود می‌‏‏بینم که [[جعفر]] [[کذّاب]] (برادر [[امام عسکری]])، [[طاغوت]] زمانش را وادار کرده که به جست‏وجوی [[ولی خدا]] بپردازد و آن [[غایب]] از دیده‏‏‏‏‌ها، در حفظ و حراست الهی است و [[حفاظت]] خانه پدر، بر عهده او است. این از باب [[جهالت]] [[جعفر]] به ولادت آن حضرت و طمع در کشتن او است، اگر دست بیابد، و این به طمع گرفتن [[میراث]] پدرش به ناحق است.
#'''خطر [[دشمنان داخلی]] و اهل [[نفاق]]''':‏ علاوه بر خطری که از [[ناحیه]] [[خلفای عباسی]] متوجه [[امام مهدی]]{{ع}} بود؛ توطئه و اقدامات شومی نیز از طرف بعضی از نزدیکان فاسد و نفاق‌‏پیشه علیه آن حضرت صورت می‌‏گرفت و خطراتی را متوجه او می‌‏‏ساخت. نمونه روشن این خطر را می‌‏توان در اقدامات [[جعفر]] [[کذّاب]] جست‌‏وجو کرد. او با دستگاه [[خلافت]] ارتباط نزدیکی داشت و می‌‏خواست به کمک آنان [[مقام]] و دارایی [[امام عسکری]] {{ع}} را تصاحب کند و فرزند او را به کشتن دهد...!! [[امام هادی]] {{ع}} می‌‏فرمود: از پسرم [[جعفر]] دوری کنید که او برای من، به منزله [[نمرود]] (پسر [[نوح]]) است نسبت به [[حضرت نوح]] که [[قرآن کریم]] در [[حق]] او می‌‏فرماید: [[نوح]] گفت: پسر من از کسان من است؛ ولی‏ [[خدا]] فرمود:‌ای [[نوح]]! او از کسان تو نیست که آن عملی (فرزندی) است، غیر [[صالح]]<ref>الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۸</ref>. بر این اساس [[امام عسکری]] {{ع}} فرمود:... اگر [[جعفر]] بتواند مرا بکشد، هرگز دریغ نمی‌‏کند!<ref>الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۹</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} در پیش‏گویی خود، درباره [[جعفر]] [[کذّاب]] می‌‏‏فرماید: گویی با چشم خود می‌‏‏بینم که [[جعفر]] [[کذّاب]] (برادر [[امام عسکری]])، [[طاغوت]] زمانش را وادار کرده که به جست‏وجوی [[ولی خدا]] بپردازد و آن [[غایب]] از دیده‏‏‏‏‌ها، در حفظ و حراست الهی است و [[حفاظت]] خانه پدر، بر عهده او است. این از باب [[جهالت]] [[جعفر]] به ولادت آن حضرت و طمع در کشتن او است، اگر دست بیابد، و این به طمع گرفتن [[میراث]] پدرش به ناحق است.
*'''نقش [[امام زمان]] {{ع}}:''' [[غیبت]] و [[پنهان‌زیستی]] [[امام مهدی]]{{ع}}، می‌‏‏تواند از [[ناحیه]] و خواست خود آن حضرت باشد، یعنی، آن حضرت برابر تحقّق بعضی از اهداف و برنامه‏‏‏‏‌هایش و رهایی از قید و بند حکومت‏‏‏‏‌ها و با [[اذن]] الهی، از دیده‏‏‏‏‌ها [[غایب]] شده است. در این رابطه می‌‏‏توان به مؤلّفه‏‏‏‏‌های زیر اشاره کرد:
*'''نقش [[امام زمان]] {{ع}}:''' [[غیبت]] و [[پنهان‌زیستی]] [[امام مهدی]]{{ع}}، می‌‏‏تواند از [[ناحیه]] و خواست خود آن حضرت باشد، یعنی، آن حضرت برابر تحقّق بعضی از اهداف و برنامه‏‏‏‏‌هایش و رهایی از قید و بند حکومت‏‏‏‏‌ها و با [[اذن]] الهی، از دیده‏‏‏‏‌ها [[غایب]] شده است. در این رابطه می‌‏‏توان به مؤلّفه‏‏‏‏‌های زیر اشاره کرد:
#'''[[بیعت]] نکردن با حاکمان‏''': یکی از عواملی که در [[روایات]] بسیار به آن اشاره شده، عدم [[بیعت]] [[امام مهدی]]{{ع}} با خلفای [[جور]] و طاغوت‏‏‏‌ها است، آن حضرت به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به [[بیعت]] با آنان نشود، به [[فرمان خدا]] از چشم [[مردم]] مخفی شد. [[بیعت]]، نوعی [[عقد]] و قرارداد دو سویه بین [[حاکم]] و فرمانبرداران است که از یک سو [[خلیفه]] را متعهد به اداره [[جامعه]]... می‌‏‏کند و از طرف دیگر بیعت‌‏کنندگان متعهد می‌‏‏شوند، ضمن شنیدن و [[اطاعت]] از [[خلیفه]]، از او [[حمایت]] کنند<ref>نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص ۸۹</ref> آن حضرت زمانی که [[ظهور]] می‌‏‏کند، [[بیعت]] هیچ‏کس و هیچ [[حکومت]] غاصب و [[ستمگری]] را -حتی به عنوان تقیه- بر گردن ندارد. او [[قیام]] می‌‏کند، در حالی‏که نسبت به احدی از [[جباران]] و حکومت‏‏‏‏‌های مختلف، تمکین و تسکین ندارد و از راه [[تقیه]] هم حکومت‏‏‏‏‌های غیر اسلامی ناکامل را در ظاهر [[امضا]] نکرده است. او اکمل مظاهر اسم العادل، السلطان، الغالب و الحاکم است و چنان شخصیت و مقامی از اینکه تحت [[سلطنت]] غیر [[خدا]] واقع شود. یا به حکومتی از حکومت‏‏‏‏‌های [[جائر]] به [[تقیه]] [[رأی]] داده باشد -برحسب اخبار- محفوظ و محروس است و چنان‏که از [[اخبار]] فراوان استفاده می‌‏‏شود، آن حضرت به [[تقیه]] عمل نمی‌‏‏کند و [[حق]] را آشکار و [[باطل]] را از صفحه روزگار برمی‌‏اندازد. پس یکی از حکمت‏‏‏‏‌ها و [[مصالح]] [[غیبت]]، این است که [[امام]] {{ع}}، پیش از رسیدن [[وقت ظهور]] و [[مأمور]] شدن به [[قیام]]، ناچار نمی‌‏شود، مانند پدران بزرگوارش، از راه [[تقیه]] با [[خلفا]] و زمام‌داران و سیاست‌مداران وقت، [[بیعت]] کند و وقتی که ظاهر می‌‏‏شود، هیچ بیعتی در گردن او نیست و هیچ حکومتی را بر خود -غیر از [[حکومت]] [[خدا]] و [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]]، حتی به ظاهر و از روی [[تقیه]] هم- نپذیرفته است‏<ref>امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref>. [[امام زمان]] {{ع}} خود در این زمینه مرقوم فرموده است: اما در مورد [[علت غیبت]]، [[خدای متعال]] می‌‏‏فرماید:‌ای کسانی که [[ایمان]] آورده‏‌اید، هرگز نپرسید از مسائلی که اگر فاش شود، شما را اندوهگین سازد... هریک از پدران من بیعتی از طاغوت‏‏‏‌های زمان به گردن داشت، ولی من به هنگامی [[ظهور]] خواهم کرد که [[بیعت]] احدی از طاغوت‏‏‏‏‌ها، برگردنم نباشد<ref>{{عربی|... و اما علّة ما وقع من الغیبة، فانّ الله عزّ و جل یقول: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ... انّه لم یکن احد من آبائی الّا وقعت فی عنقه بیعته لطاغیة زمانه و انّی اخرج حین اخرج و لا بیعة لاحد الطواغیت فی عنقی...}}، یوم الخلاص، ج ۱، ص ۲۰۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref> [[امام صادق]] {{ع}} می‌‏فرماید: [[قائم]] ما در حالی [[ظهور]] می‌‏‏کند که در گردن او، برای احدی، [[عهد]] و [[پیمان]] و بیعتی نباشد<ref>{{عربی|یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد و لا عقد و لا بیعة}}، الغیبة النعمانی، ص ۸۹ و ۱۰۰؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲</ref> [[امام علی]] {{ع}} در این‏باره فرموده بود: هنگامی که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، برای احدی در گردن او [[بیعت]] نخواهد بود. از این جهت ولادت او مخفی می‌‏‏شود و خود از دیده‏‏‏‌ها پنهان می‌‏‏باشد<ref>بشارة الاسلام، ص ۵۲؛ اعلام الوری، ص ۴۰۰؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۵۱.</ref>.
#'''[[بیعت]] نکردن با حاکمان‏''': یکی از عواملی که در [[روایات]] بسیار به آن اشاره شده، عدم [[بیعت]] [[امام مهدی]]{{ع}} با خلفای [[جور]] و طاغوت‏‏‏‌ها است، آن حضرت به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به [[بیعت]] با آنان نشود، به [[فرمان خدا]] از چشم [[مردم]] مخفی شد. [[بیعت]]، نوعی [[عقد]] و قرارداد دو سویه بین [[حاکم]] و فرمانبرداران است که از یک سو [[خلیفه]] را متعهد به اداره [[جامعه]]... می‌‏‏کند و از طرف دیگر بیعت‌‏کنندگان متعهد می‌‏‏شوند، ضمن شنیدن و [[اطاعت]] از [[خلیفه]]، از او [[حمایت]] کنند<ref>نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص ۸۹</ref> آن حضرت زمانی که [[ظهور]] می‌‏‏کند، [[بیعت]] هیچ‏کس و هیچ [[حکومت]] غاصب و [[ستمگری]] را -حتی به عنوان تقیه- بر گردن ندارد. او [[قیام]] می‌‏کند، در حالی‏که نسبت به احدی از [[جباران]] و حکومت‏‏‏‏‌های مختلف، تمکین و تسکین ندارد و از راه [[تقیه]] هم حکومت‏‏‏‏‌های غیر اسلامی ناکامل را در ظاهر [[امضا]] نکرده است. او اکمل مظاهر اسم العادل، السلطان، الغالب و الحاکم است و چنان شخصیت و مقامی از اینکه تحت [[سلطنت]] غیر [[خدا]] واقع شود. یا به حکومتی از حکومت‏‏‏‏‌های [[جائر]] به [[تقیه]] [[رأی]] داده باشد -برحسب اخبار- محفوظ و محروس است و چنان‏که از [[اخبار]] فراوان استفاده می‌‏‏شود، آن حضرت به [[تقیه]] عمل نمی‌‏‏کند و [[حق]] را آشکار و [[باطل]] را از صفحه روزگار برمی‌‏اندازد. پس یکی از حکمت‏‏‏‏‌ها و [[مصالح]] [[غیبت]]، این است که [[امام]] {{ع}}، پیش از رسیدن [[وقت ظهور]] و [[مأمور]] شدن به [[قیام]]، ناچار نمی‌‏شود، مانند پدران بزرگوارش، از راه [[تقیه]] با [[خلفا]] و زمام‌داران و سیاست‌مداران وقت، [[بیعت]] کند و وقتی که ظاهر می‌‏‏شود، هیچ بیعتی در گردن او نیست و هیچ حکومتی را بر خود -غیر از [[حکومت]] [[خدا]] و [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]]، حتی به ظاهر و از روی [[تقیه]] هم- نپذیرفته است‏<ref>امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref>. [[امام زمان]] {{ع}} خود در این زمینه مرقوم فرموده است: اما در مورد [[علت غیبت]]، [[خدای متعال]] می‌‏‏فرماید:‌ای کسانی که [[ایمان]] آورده‏‌اید، هرگز نپرسید از مسائلی که اگر فاش شود، شما را اندوهگین سازد... هریک از پدران من بیعتی از طاغوت‏‏‏‌های زمان به گردن داشت، ولی من به هنگامی [[ظهور]] خواهم کرد که [[بیعت]] احدی از طاغوت‏‏‏‏‌ها، برگردنم نباشد<ref>{{عربی|... و اما علّة ما وقع من الغیبة، فانّ الله عزّ و جل یقول: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ... انّه لم یکن احد من آبائی الّا وقعت فی عنقه بیعته لطاغیة زمانه و انّی اخرج حین اخرج و لا بیعة لاحد الطواغیت فی عنقی...}}، یوم الخلاص، ج ۱، ص ۲۰۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref> [[امام صادق]] {{ع}} می‌‏فرماید: [[قائم]] ما در حالی [[ظهور]] می‌‏‏کند که در گردن او، برای احدی، [[عهد]] و [[پیمان]] و بیعتی نباشد<ref>{{عربی|یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد و لا عقد و لا بیعة}}، الغیبة النعمانی، ص ۸۹ و ۱۰۰؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲</ref> [[امام علی]] {{ع}} در این‏باره فرموده بود: هنگامی که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، برای احدی در گردن او [[بیعت]] نخواهد بود. از این جهت ولادت او مخفی می‌‏‏شود و خود از دیده‏‏‏‌ها پنهان می‌‏‏باشد<ref>بشارة الاسلام، ص ۵۲؛ اعلام الوری، ص ۴۰۰؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۵۱.</ref>.
#'''آماده شدن [[جهان]] و افکار عمومی‏''': یکی از علت‏‏‏‏‌های مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} و طولانی شدن پنهان‌‏زیستی آن حضرت، آماده ساختن [[جامعه بشری]]، برای رسیدن به مقصد نهایی و الهی خود است. آمادگی [[جهان]] عبارت است از: بالا رفتن سطح [[آگاهی]] [[مردم]] و [[درک]] نیاز به [[پیشوایی]] [[عادل]] و [[عالم]]، به وجود آمدن امکانات و زمینه‏‌های مناسب برای تشکیل یک [[حکومت جهانی]]، به ستوه آمدن [[مردم]] از [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و خواست جهانی و مردمی برای گسترش و احیای [[عدالت]]، [[معنویت]] و [[امنیت]] جهانی. تا این زمان ([[آمادگی جهانی]]) فرارسد، حضرت در [[غیبت]] خواهند بود؛ زیرا [[وظیفه]] حضرت، تحقّق فراگیر و گسترده تمامی اهداف و برنامه‏‏‏‏‌های [[پیامبران]] و [[اولیا]] است و اقدامات و اصطلاحات او، نیازمند [[درک]] بالا و شعور مترقی از سوی [[مردم]] است. [[شیخ طوسی]] می‌‏گوید: [[فلسفه غیبت]] فقدان [[قدرت]] لازم [[امام]] است که باید [[مردم]] به آن همت گمارند؛ در واقع تا هنگامی که [[مردم]] زمینه اقتدار او را فراهم سازند، [[غیبت]] تداوم خواهد یافت؛ چرا که [[خداوند]] خواستار تقویت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، به وسیله [[بشر]] است، نه [[فرشتگان]]<ref>تلخیص الشافی، ج ۱ و ۲، ص ۹۵( نشر عزیزی).</ref>.
#'''آماده شدن [[جهان]] و افکار عمومی‏''': یکی از علت‏‏‏‏‌های مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} و طولانی شدن پنهان‌‏زیستی آن حضرت، آماده ساختن [[جامعه بشری]]، برای رسیدن به مقصد نهایی و الهی خود است. آمادگی [[جهان]] عبارت است از: بالا رفتن سطح [[آگاهی]] [[مردم]] و [[درک]] نیاز به [[پیشوایی]] [[عادل]] و [[عالم]]، به وجود آمدن امکانات و زمینه‏‌های مناسب برای تشکیل یک [[حکومت جهانی]]، به ستوه آمدن [[مردم]] از [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و خواست جهانی و مردمی برای گسترش و احیای [[عدالت]]، [[معنویت]] و [[امنیت]] جهانی. تا این زمان ([[آمادگی جهانی]]) فرارسد، حضرت در [[غیبت]] خواهند بود؛ زیرا [[وظیفه]] حضرت، تحقّق فراگیر و گسترده تمامی اهداف و برنامه‏‏‏‏‌های [[پیامبران]] و [[اولیا]] است و اقدامات و اصطلاحات او، نیازمند [[درک]] بالا و شعور مترقی از سوی [[مردم]] است. [[شیخ طوسی]] می‌‏گوید: [[فلسفه غیبت]] فقدان [[قدرت]] لازم [[امام]] است که باید [[مردم]] به آن همت گمارند؛ در واقع تا هنگامی که [[مردم]] زمینه اقتدار او را فراهم سازند، [[غیبت]] تداوم خواهد یافت؛ چرا که [[خداوند]] خواستار تقویت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، به وسیله [[بشر]] است، نه [[فرشتگان]]<ref>تلخیص الشافی، ج ۱ و ۲، ص ۹۵(نشر عزیزی).</ref>.
#'''آماده‌‏سازی و [[تربیت]] شیعیان‏''': یکی از حکمت‏‏‏‏‌های پنهان ‏زیستی [[امام زمان]] {{ع}}، این بود که [[شیعیان]] ضعیف و کم ‏ظرفیت، [[تربیت]] شده و سطح [[آگاهی]] و تحمّل و آمادگی آنها بالا برود. [[علی بن یقطین]] از [[امام کاظم]] [[نقل]] می‌‏‏کند که: [[شیعیان]] با آرزوها، [[تربیت]] می‌‏‏شوند پدرم یقطین به من گفت: چه آنچه راجع به [[سلطنت بنی عباس]] به ما گفته شده بود، انجام شد؛ ولی آنچه که به شما درباره [[فرج]] [[اهل بیت]] گفته شده بود، انجام نشد؟ به او گفتم: آن‏چه که به ما و شما گفته شده بود، هردو از یک‏جا صادر شده است؛ نهایت اینکه وعده‏‌ای که به شما داده شد، سر رسید اما وعده ما -چون زمانش حتی نبود- هنوز نرسیده است. در عین‏ حال ما را با ایجاد امید و آرزوی آن دوران [[تربیت]] کردند؛ چون اگر از همان نخست، به ما می‌‏گفتند که: [[فرج]] بیت، تا سال دویستم یا سیصدم انجام می‌‏‏شود، هرآینه [[مردم]] [[قساوت قلب]] می‌‏‏گرفتند و عموم آنان از [[اسلام]] برمی‌‏گشتند! اما همیشه به ما گفته‌‏اند: به همین زودی و با سرعت این کار انجام می‌‏شود تا قلب‏‏‏‏‌های [[مردم]] حفظ شود و [[فرج]] را نزدیک بدانند<ref>مرآة العقول، ج ۴، ص ۱۷۶، ج ۶( به نقل از: مطلع الفجر، ص ۲۷.</ref>»<ref>[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹.</ref>.
#'''آماده‌‏سازی و [[تربیت]] شیعیان‏''': یکی از حکمت‏‏‏‏‌های پنهان ‏زیستی [[امام زمان]] {{ع}}، این بود که [[شیعیان]] ضعیف و کم ‏ظرفیت، [[تربیت]] شده و سطح [[آگاهی]] و تحمّل و آمادگی آنها بالا برود. [[علی بن یقطین]] از [[امام کاظم]] [[نقل]] می‌‏‏کند که: [[شیعیان]] با آرزوها، [[تربیت]] می‌‏‏شوند پدرم یقطین به من گفت: چه آنچه راجع به [[سلطنت بنی عباس]] به ما گفته شده بود، انجام شد؛ ولی آنچه که به شما درباره [[فرج]] [[اهل بیت]] گفته شده بود، انجام نشد؟ به او گفتم: آن‏چه که به ما و شما گفته شده بود، هردو از یک‏جا صادر شده است؛ نهایت اینکه وعده‏‌ای که به شما داده شد، سر رسید اما وعده ما -چون زمانش حتی نبود- هنوز نرسیده است. در عین‏ حال ما را با ایجاد امید و آرزوی آن دوران [[تربیت]] کردند؛ چون اگر از همان نخست، به ما می‌‏گفتند که: [[فرج]] بیت، تا سال دویستم یا سیصدم انجام می‌‏‏شود، هرآینه [[مردم]] [[قساوت قلب]] می‌‏‏گرفتند و عموم آنان از [[اسلام]] برمی‌‏گشتند! اما همیشه به ما گفته‌‏اند: به همین زودی و با سرعت این کار انجام می‌‏شود تا قلب‏‏‏‏‌های [[مردم]] حفظ شود و [[فرج]] را نزدیک بدانند<ref>مرآة العقول، ج ۴، ص ۱۷۶، ج ۶(به نقل از: مطلع الفجر، ص ۲۷.</ref>»<ref>[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۹۰: خط ۴۹۰:


راز [[غیبت]] در سخنان [[امام خمینی]] با ظرافت خاصی بیان شده است. مجموعه کلمات [[امام خمینی]] در این باره را می‌توان در چند بند و یک نتیجه بیان نمود:
راز [[غیبت]] در سخنان [[امام خمینی]] با ظرافت خاصی بیان شده است. مجموعه کلمات [[امام خمینی]] در این باره را می‌توان در چند بند و یک نتیجه بیان نمود:
#[[هدف بعثت]] [[انبیا]] "اجرای [[قسط]] و [[عدل]]" بوده است: "هریک از [[انبیا]] که آمده‌اند برای اجرای [[عدالت]] آمدند و مقصدشان هم این بود که اجرای [[عدالت]] در همه [[عالم]] بکنند..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۷.</ref>. اینکه [[فلسفه بعثت]] [[انبیا]] "اجرای [[عدالت]]" بوده مستند قرآنی دارد. از نظر [[قرآن مجید]] [[بعثت]] [[انبیا]] اهدافی داشته است که یکی از مهمترین آن اهداف این بوده که [[عدالت]] در همه جا گسترش یابد. در سوره حدید آمده است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ سوره حدید، آیه:۲۵.</ref>؛  
# [[هدف بعثت]] [[انبیا]] "اجرای [[قسط]] و [[عدل]]" بوده است: "هریک از [[انبیا]] که آمده‌اند برای اجرای [[عدالت]] آمدند و مقصدشان هم این بود که اجرای [[عدالت]] در همه [[عالم]] بکنند..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۷.</ref>. اینکه [[فلسفه بعثت]] [[انبیا]] "اجرای [[عدالت]]" بوده مستند قرآنی دارد. از نظر [[قرآن مجید]] [[بعثت]] [[انبیا]] اهدافی داشته است که یکی از مهمترین آن اهداف این بوده که [[عدالت]] در همه جا گسترش یابد. در سوره حدید آمده است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ سوره حدید، آیه:۲۵.</ref>؛  
#این [[هدف]] بزرگ و مقدس (اجرای [[عدالت]]) به دلایلی تاکنون محقق نشده است و ما امروزه [[شاهد]] [[بی‌عدالتی]] در سراسر [[جهان]] هستیم: "لکن موفق نشدند، حتی [[پیامبر خاتم|رسول ختمی]]{{صل}} که برای [[اصلاح]] [[بشر]] آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا... لکن موانع اسباب این شد که نتوانستند [[اجرا]] بکنند..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۷.</ref>. عبارت مذکور صریح است در اینکه [[هدف]] فوق تاکنون محقق نشده است. الآن [[زمین]] پر از [[ظلم]] است و در آینده ممکن است بیشتر هم بشود و این [[شاهد]] است بر اینکه [[انبیا]] موفق نشده‌اند [[عدالت]] را به [[اجرا]] درآورند؛ البته نه به [[دلیل]] ناتوانی [[انبیای الهی]] بلکه به خاطر فقدان شرایط مناسب و نیز کارشکنی مخالفین بوده است.
#این [[هدف]] بزرگ و مقدس (اجرای [[عدالت]]) به دلایلی تاکنون محقق نشده است و ما امروزه [[شاهد]] [[بی‌عدالتی]] در سراسر [[جهان]] هستیم: "لکن موفق نشدند، حتی [[پیامبر خاتم|رسول ختمی]]{{صل}} که برای [[اصلاح]] [[بشر]] آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا... لکن موانع اسباب این شد که نتوانستند [[اجرا]] بکنند..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۷.</ref>. عبارت مذکور صریح است در اینکه [[هدف]] فوق تاکنون محقق نشده است. الآن [[زمین]] پر از [[ظلم]] است و در آینده ممکن است بیشتر هم بشود و این [[شاهد]] است بر اینکه [[انبیا]] موفق نشده‌اند [[عدالت]] را به [[اجرا]] درآورند؛ البته نه به [[دلیل]] ناتوانی [[انبیای الهی]] بلکه به خاطر فقدان شرایط مناسب و نیز کارشکنی مخالفین بوده است.
#هیچکس [[قدرت]] ندارد که [[عدالت]] حقیقی را به [[اجرا]] درآورد، به جز [[انسان]] [[عادل]] و کامل، و او کسی جز [[امام زمان]] {{ع}} نیست: "این پر کردن [[دنیا]] از [[عدالت]]، این را ما نمی‌توانیم بکنیم؛ اگر می‌توانستیم می‌کردیم، اما چون نمی‌توانیم بکنیم ایشان باید بیایند..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۸.</ref>. البته ما باید همچون [[انبیای الهی]] برای محو [[ظلم]] و گسترش [[عدالت]] تلاش کنیم و اگر موفقیت کامل حاصل نمی‌شود، لااقل از [[میزان]] [[مظالم]] کاسته می‌گردد ولی اجرای کامل [[عدالت]] فقط به دست ید اللهی [[حضرت مهدی]] صورت خواهد گرفت.
#هیچکس [[قدرت]] ندارد که [[عدالت]] حقیقی را به [[اجرا]] درآورد، به جز [[انسان]] [[عادل]] و کامل، و او کسی جز [[امام زمان]] {{ع}} نیست: "این پر کردن [[دنیا]] از [[عدالت]]، این را ما نمی‌توانیم بکنیم؛ اگر می‌توانستیم می‌کردیم، اما چون نمی‌توانیم بکنیم ایشان باید بیایند..."<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۸.</ref>. البته ما باید همچون [[انبیای الهی]] برای محو [[ظلم]] و گسترش [[عدالت]] تلاش کنیم و اگر موفقیت کامل حاصل نمی‌شود، لااقل از [[میزان]] [[مظالم]] کاسته می‌گردد ولی اجرای کامل [[عدالت]] فقط به دست ید اللهی [[حضرت مهدی]] صورت خواهد گرفت.
خط ۵۵۸: خط ۵۵۸:


«سؤال مورد نظر را با بیان مقدماتی که خود آنها ما را به نتیجه قطعی می‌رساند جواب خواهیم داد:
«سؤال مورد نظر را با بیان مقدماتی که خود آنها ما را به نتیجه قطعی می‌رساند جواب خواهیم داد:
*[[خداوند متعال]] در [[قرآن]] کریمش و نیز [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} خبر از [[پیروزی]] و [[غلبه]] [[دین]] [[اسلام]] بر جمیع [[ادیان]] در [[پایان تاریخ]] بشریّت داده است. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلّط و برتری دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند».؛ سوره صف، آیه ۹</ref>.
* [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] کریمش و نیز [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} خبر از [[پیروزی]] و [[غلبه]] [[دین]] [[اسلام]] بر جمیع [[ادیان]] در [[پایان تاریخ]] بشریّت داده است. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلّط و برتری دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند».؛ سوره صف، آیه ۹</ref>.
*[[مصالح]] [[بندگان]] با [[اختلاف]] حالات آنها متغیّر می‌شود. [[خداوند متعال]] امر [[تدبیر]] [[بندگان]] و [[مصلحت]] آنها را بر عهده گرفته است. عقلشان را کامل کرده و آنها را به انجام [[اعمال]] [[صالح]] وادار نموده است تا از این طریق به [[سعادت]] برسند. حال اگر [[مردم]] به دستورهای [[خداوند]] [[تمسک]] کرده و انجام [[وظیفه]] کنند، بر [[خداوند]] است که آنها را [[یاری]] کند و با اضافه کردن عنایت‌هایش بر [[بندگان]]، راه را بر آنها تسهیل و هموار نماید، ولی در صورتی که مخالف دستورهایش عمل کنند و مرتکب [[نافرمانی]] شوند، [[مصلحت]] [[بندگان]] تغییر می‌کند، و در نتیجه، موقعیّت و وضعیّت نیز تغییر خواهد کرد، [[خداوند]] توفیق را از آنان سلب خواهد نمود، و در این هنگام مستحقّ ملامت و سرزنش می‌شوند. [[خداوند متعال]] [[امامان]] را یکی پس از دیگری به سوی [[مردم]] فرستاد ولی هنگامی که آنان را [[نافرمانی]] کرده و به طور وسیع خونشان را ریختند، قضیه برعکس شد و [[مصلحت]] بر این تعلق گرفت که [[امام]] [[مردم]]، [[غایب]] و مستور گردد.
* [[مصالح]] [[بندگان]] با [[اختلاف]] حالات آنها متغیّر می‌شود. [[خداوند متعال]] امر [[تدبیر]] [[بندگان]] و [[مصلحت]] آنها را بر عهده گرفته است. عقلشان را کامل کرده و آنها را به انجام [[اعمال]] [[صالح]] وادار نموده است تا از این طریق به [[سعادت]] برسند. حال اگر [[مردم]] به دستورهای [[خداوند]] [[تمسک]] کرده و انجام [[وظیفه]] کنند، بر [[خداوند]] است که آنها را [[یاری]] کند و با اضافه کردن عنایت‌هایش بر [[بندگان]]، راه را بر آنها تسهیل و هموار نماید، ولی در صورتی که مخالف دستورهایش عمل کنند و مرتکب [[نافرمانی]] شوند، [[مصلحت]] [[بندگان]] تغییر می‌کند، و در نتیجه، موقعیّت و وضعیّت نیز تغییر خواهد کرد، [[خداوند]] توفیق را از آنان سلب خواهد نمود، و در این هنگام مستحقّ ملامت و سرزنش می‌شوند. [[خداوند متعال]] [[امامان]] را یکی پس از دیگری به سوی [[مردم]] فرستاد ولی هنگامی که آنان را [[نافرمانی]] کرده و به طور وسیع خونشان را ریختند، قضیه برعکس شد و [[مصلحت]] بر این تعلق گرفت که [[امام]] [[مردم]]، [[غایب]] و مستور گردد.
*بی [[شک]] هر کار اجتماعی -بزرگ یا کوچک- احتیاج به آماده شدن شرایط مناسب دارد. لذا باید برای قیامی جهانی و فراگیر آمادگی خاصی صورت گیرد.
*بی [[شک]] هر کار اجتماعی -بزرگ یا کوچک- احتیاج به آماده شدن شرایط مناسب دارد. لذا باید برای قیامی جهانی و فراگیر آمادگی خاصی صورت گیرد.
*بی [[تردید]]، [[دین]] غالب در [[عصر ظهور]]، احتیاج به [[رهبر]] و امامی غالب دارد که دارای شرایطی از قبیل: [[قدرت]] فوق العاده، [[علم]] جامع و [[عصمت]] باشد.
*بی [[تردید]]، [[دین]] غالب در [[عصر ظهور]]، احتیاج به [[رهبر]] و امامی غالب دارد که دارای شرایطی از قبیل: [[قدرت]] فوق العاده، [[علم]] جامع و [[عصمت]] باشد.
خط ۵۶۶: خط ۵۶۶:
*یکی از اسباب گوشه نشین شدن [[انبیا]] و [[رسل]]، [[خوف]] از قتل به جهت [[حفظ جان]] و به امید نشر شرایعشان بوده است. [[امام مهدی]] {{ع}} نیز با نبود اسباب عادی برای نصرت و [[یاری]] اش و [[خوف]] از کشته شدن، به امر [[خداوند]] [[مأمور]] به [[غیبت]] و دوری از [[مردم]] شدند. [[امام صادق]] {{ع}} به [[زراره]] فرمود: {{عربی|لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ. قُلْتُ: وَ لِمَ؟ قَالَ: يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْحَ}}<ref>«برای قائم غیبتی است قبل از قیامش. زراره می‌گوید: به حضرت عرض کردم: به چه جهت؟ فرمود: زیرا از قتل بر خود می‌ترسد». [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۱۰</ref>.
*یکی از اسباب گوشه نشین شدن [[انبیا]] و [[رسل]]، [[خوف]] از قتل به جهت [[حفظ جان]] و به امید نشر شرایعشان بوده است. [[امام مهدی]] {{ع}} نیز با نبود اسباب عادی برای نصرت و [[یاری]] اش و [[خوف]] از کشته شدن، به امر [[خداوند]] [[مأمور]] به [[غیبت]] و دوری از [[مردم]] شدند. [[امام صادق]] {{ع}} به [[زراره]] فرمود: {{عربی|لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ. قُلْتُ: وَ لِمَ؟ قَالَ: يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْحَ}}<ref>«برای قائم غیبتی است قبل از قیامش. زراره می‌گوید: به حضرت عرض کردم: به چه جهت؟ فرمود: زیرا از قتل بر خود می‌ترسد». [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۱۰</ref>.
*یکی از اسباب و عوامل [[غیبت امام زمان]] {{ع}} که در [[روایات]] به آن اشاره شده، [[بیعت]] نکردن آن حضرت با [[حاکمان]] عصر خود است. [[شیخ صدوق]] به سندش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: {{عربی|يَقُومُ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ}}<ref>«قائم {{ع}} قیام خواهد کرد در حالی که بیعت کسی بر گردن او نخواهد بود». کمال الدین، ص ۴۸۰</ref>.
*یکی از اسباب و عوامل [[غیبت امام زمان]] {{ع}} که در [[روایات]] به آن اشاره شده، [[بیعت]] نکردن آن حضرت با [[حاکمان]] عصر خود است. [[شیخ صدوق]] به سندش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: {{عربی|يَقُومُ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ}}<ref>«قائم {{ع}} قیام خواهد کرد در حالی که بیعت کسی بر گردن او نخواهد بود». کمال الدین، ص ۴۸۰</ref>.
*[[هدایت]] بر چند قسم است:
* [[هدایت]] بر چند قسم است:
#'''[[هدایت]] فطری''': که همان [[هدایت]] از راه [[فطرت]] است. {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار، ولی اکثر مردم نمی‌دانند». سوره روم، آیه ۳۰</ref>  
#'''[[هدایت]] فطری''': که همان [[هدایت]] از راه [[فطرت]] است. {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار، ولی اکثر مردم نمی‌دانند». سوره روم، آیه ۳۰</ref>  
#'''[[هدایت تشریعی]]''': که متفرّع بر حضور [[امام]] در میان [[جامعه]] است تا [[مردم]] را از نزدیک [[راهنمایی]] کند. {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ}}<ref>«مردم در آغاز یک دسته بودند، و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند..». سوره بقره، آیه ۲۱۳</ref>.
#'''[[هدایت تشریعی]]''': که متفرّع بر حضور [[امام]] در میان [[جامعه]] است تا [[مردم]] را از نزدیک [[راهنمایی]] کند. {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ}}<ref>«مردم در آغاز یک دسته بودند، و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند..». سوره بقره، آیه ۲۱۳</ref>.
خط ۶۵۴: خط ۶۵۴:
سپس [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا "[[قائم]]" به مانند [[صالح]] خواهد بود"<ref>کمال‌الدین وتمام النعمة، ج ۱ - ۲، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>.
سپس [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا "[[قائم]]" به مانند [[صالح]] خواهد بود"<ref>کمال‌الدین وتمام النعمة، ج ۱ - ۲، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>.
*'''[[دلایل]] دیگر [[غیبت]]''':
*'''[[دلایل]] دیگر [[غیبت]]''':
#[[خداوند]] [[اراده]] کرده از طریق اسباب و [[علل]] عادی و [[اختیار]] و [[انتخاب]] [[جامعه انسانی]] اجازه [[ظهور]] را به [[آخرین حجت]] خود بدهد.
# [[خداوند]] [[اراده]] کرده از طریق اسباب و [[علل]] عادی و [[اختیار]] و [[انتخاب]] [[جامعه انسانی]] اجازه [[ظهور]] را به [[آخرین حجت]] خود بدهد.
#[[مردم]] باید به حالت پذیرش و [[آمادگی]] روانی برسند و لذا با این حالت طولانی شدن، بستر مهیا می‌گردد.
# [[مردم]] باید به حالت پذیرش و [[آمادگی]] روانی برسند و لذا با این حالت طولانی شدن، بستر مهیا می‌گردد.
#[[بشر]] باید به حدی از [[تکامل]] [[فکری]] و [[فرهنگی]] و صنعتی و... برسد که بشود او را در قالب یک [[حکومت جهانی]] [[اداره]] کرد.
# [[بشر]] باید به حدی از [[تکامل]] [[فکری]] و [[فرهنگی]] و صنعتی و... برسد که بشود او را در قالب یک [[حکومت جهانی]] [[اداره]] کرد.
#پرورش نیروهای ضربتی و انقلابی و آماده که هسته اصلی رزمندگان در صف آقا [[امام زمان]]{{ع}} را تشکیل بدهند.
#پرورش نیروهای ضربتی و انقلابی و آماده که هسته اصلی رزمندگان در صف آقا [[امام زمان]]{{ع}} را تشکیل بدهند.
#بهره‌مندی از نورافشانی پنهان و غیرمستقیم و آماده شدن برای [[دیدار]] مستقیم [[خورشید]] وجود [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}.
#بهره‌مندی از نورافشانی پنهان و غیرمستقیم و آماده شدن برای [[دیدار]] مستقیم [[خورشید]] وجود [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}.
#تأثیر [[اعتقاد]] به وجود [[رهبر]] در بقای [[مکتب]]<ref>بهره‌گیری از انتظار یار، قربانعلی الکائی، ص ۳۲.</ref>.
#تأثیر [[اعتقاد]] به وجود [[رهبر]] در بقای [[مکتب]]<ref>بهره‌گیری از انتظار یار، قربانعلی الکائی، ص ۳۲.</ref>.
#[[خالص]] کردن [[یاوران]] آن [[حضرت]] به وسیله [[امتحان]] [[مردم]] [[مؤمن]].
# [[خالص]] کردن [[یاوران]] آن [[حضرت]] به وسیله [[امتحان]] [[مردم]] [[مؤمن]].
#[[آمادگی]] روحی و [[فکری]] [[مؤمنان]] برای پذیرش برنامه‌های آن [[حضرت]] و [[تبعیت]] آگاهانه از [[دستورات]] آن بزرگوار.
# [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] [[مؤمنان]] برای پذیرش برنامه‌های آن [[حضرت]] و [[تبعیت]] آگاهانه از [[دستورات]] آن بزرگوار.
#[[آمادگی]] خود آن [[حضرت]] برای تکلیفی بزرگ و رسالتی [[عظیم]] که دست [[تقدیر الهی]] بر عهده او گذاشته است»<ref>[[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
# [[آمادگی]] خود آن [[حضرت]] برای تکلیفی بزرگ و رسالتی [[عظیم]] که دست [[تقدیر الهی]] بر عهده او گذاشته است»<ref>[[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۹۳: خط ۶۹۳:


پدیده [[غیبت]] حضرت {{ع}} چنانکه در [[روایات]] نیز به آن اشاره شده، [[اسرار]] و حکمت‌های زیادی دارد که فقط بعد از [[ظهور]] قابل [[درک]] است، لذا [[دلیل]] اصلی [[غیبت]] برای ما روشن نیست و [[امامان]] فرموده‌اند: [[دلیل]] اصلی، سرّی از [[اسرار]] خداست که اجازه گفتن آن را نداریم. منتها در منابع روایی، برخی از این حکمت‌ها بازگو شده است:
پدیده [[غیبت]] حضرت {{ع}} چنانکه در [[روایات]] نیز به آن اشاره شده، [[اسرار]] و حکمت‌های زیادی دارد که فقط بعد از [[ظهور]] قابل [[درک]] است، لذا [[دلیل]] اصلی [[غیبت]] برای ما روشن نیست و [[امامان]] فرموده‌اند: [[دلیل]] اصلی، سرّی از [[اسرار]] خداست که اجازه گفتن آن را نداریم. منتها در منابع روایی، برخی از این حکمت‌ها بازگو شده است:
#[[حفظ جان]] [[امام]]؛ [[خداوند]] او را برای دوری از دسترسی [[دشمنان]] تا زمانی که [[جهان]] آماده استقبال از حضرت {{ع}} و عمل به برنامه‌های او گردد، از نظرها مخفی کرده است؛
# [[حفظ جان]] [[امام]]؛ [[خداوند]] او را برای دوری از دسترسی [[دشمنان]] تا زمانی که [[جهان]] آماده استقبال از حضرت {{ع}} و عمل به برنامه‌های او گردد، از نظرها مخفی کرده است؛
#سازش‌ناپذیری با حکومت‌های [[ستم‌پیشه]] [[بیعت]] نکردن با [[حاکمان]] ستم‌گر؛
#سازش‌ناپذیری با حکومت‌های [[ستم‌پیشه]] [[بیعت]] نکردن با [[حاکمان]] ستم‌گر؛
#ناسپاسی [[مردم]]؛
#ناسپاسی [[مردم]]؛
#[[آزمایش]] [[مردم]]؛ و...
# [[آزمایش]] [[مردم]]؛ و...


مهم‌ترین علت ادامه [[غیبت]]، عدم [[آمادگی جهانی]] برای [[درک]] [[زمان ظهور]] و [[یاری]] [[امام]] در اجرای برنامه‌های گسترده و همه‌جانبه است»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۷۸.</ref>»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۲۰۳.</ref>.
مهم‌ترین علت ادامه [[غیبت]]، عدم [[آمادگی جهانی]] برای [[درک]] [[زمان ظهور]] و [[یاری]] [[امام]] در اجرای برنامه‌های گسترده و همه‌جانبه است»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۷۸.</ref>»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۲۰۳.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش