علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۳
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۳) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]] | ||
| موضوع فرعی | | موضوع فرعی = [[علم غیب]] چیست؟ | ||
| تصویر | | تصویر = 7626626262.jpg | ||
| اندازه تصویر | | اندازه تصویر = 200px | ||
| نمایه وابسته | | نمایه وابسته = [[کلیاتی از علم غیب (نمایه)|کلیاتی از علم غیب]] | ||
| مدخل اصلی | | مدخل اصلی = [[علم غیب]] | ||
| موضوعات وابسته | | موضوعات وابسته = | ||
| پاسخدهنده | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخدهندگان | | پاسخدهندگان = [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]]؛ [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی]]؛ [[حسین مظاهری|مظاهری]]؛ [[محمد جواد فاضل لنکرانی]]؛ [[اسدالله کرد فیروزجایی|فیروزجایی]]؛ [[سید علی هاشمی|هاشمی]]؛ [[سید نسیم عباس نقوی]]؛ [[مصطفی سلطانی|سلطانی]]؛ [[سید امین موسوی|موسوی]]؛ [[سید محمود جزایری|جزایری]]؛ [[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]؛ [[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی]]؛ [[حسن رهبری]]؛ [[سید انیسالحسن نقوی]]؛ [[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]؛ [سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی|بنیسعید لنگرودی]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]؛ پژوهشگران [[وبگاه تبیان]] | ||
}} | }} | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== پاسخ جامع اجمالی == | == پاسخ جامع اجمالی == | ||
=== معناشناسی [[غیب]] و [[علم غیب]] === | === معناشناسی [[غیب]] و [[علم غیب]] === | ||
==== معنای لغوی ==== | ==== معنای لغوی ==== «غیب»''' در لغت به امری که از [[حس]] ([[باطنی]] و ظاهری) پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ این واژه در مقابلِ [[شهود]] ([[شهادت]]) است به معنای چیزی که با حواس قابل [[درک]] باشد<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ج۴، ص ۴۵۴؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۰۶؛ جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۰۳؛ ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۲۴؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ج۳، ص۵۶؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، «المفردات»، ص ۶۱۶؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱، ص ۶۵۴؛ طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.</ref>. بنابراین معنای لغوی، اگر در کاربری عرفی عام - و نه اصطلاحی - '''«علم غیب»''' گفته شود، یعنی: «[[علم]] به هر چیزی که [[غایب]] از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که [[قرآن]] و [[حدیث]] و کتب مفسران و متکلمان آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «[[علم به غیب]]» نمی نامند. | ||
==== معنای اصطلاحی ==== | ==== معنای اصطلاحی ==== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
==== با نگاه به اقسام [[امور غیبی]] ==== | ==== با نگاه به اقسام [[امور غیبی]] ==== | ||
# '''[[علم به غیب مطلق]]''': به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای «[[غیب مطلق]]» گفته میشود که اطلاع از آن جز از راه [[دریافت علم از خدای متعال]] برای هیچ کس، در هیچ [[زمان]] و شرایطی امکان پذیر نیست<ref>ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۱۷۳؛ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۳، ص ۴۱۴، مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰؛ فاضل لنکرانی، محمد و اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷؛ مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵؛ الهی، عباس، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص ٢۶</ref>. این غیب مطلق نیز بر دو گونه است: '''نخست''': [[غیبی]] است که تنها برای برخی از [[برگزیدگان]] خود آشکار میکند: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} <ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد» سورۀ جن، آیات ۲۷-۲۸.</ref>. از جمله موارد این [[غیب]]: اموری که عقلاً تعلّق [[ادراکات حسی]] یا [[ادراکات عقلی]] به آنها ممکن نیست<ref>ر.ک: [[عبدالحسین امینی|امینی، عبدالحسین]]، «[[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب]]»، ج ۵، ص ۸۰؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»، ص ۱۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ [[سید مرتضی مهری|مهری، سید مرتضی]]، «[[آگاهیهای غیبی (مقاله)|آگاهیهای غیبی]]»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>؛ مانند: [[ذات خدا]] یا برخی از نشانههای او؛ همچون: [[وحی]]، [[فرشتگان]]، [[بهشت]] و [[جهنم]] و [[رستاخیز]] که همه آنها از حواس ما غایباند<ref>ر.ک: [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، «[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]»، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref>. '''دوم''': غیبی است که نزد خود نگاه داشته و مختص ذات اوست. به این [[غیب مطلق]] دوم، «[[غیب مستأثر]]» یا «[[علم مستأثر]]» میگویند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه 34.</ref>. لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، «علم به غیب مطلق» نامیده میشود که در اصل مختص [[خدای تبارک و تعالی]] است، اما مانعی [[عقلی]] یا [[نقلی]] از دادن جزئیاتی از آن به برخی [[برگزیدگان الهی]] وجود ندارد؛ البته به مخلوق تعلیمیافته از این [[علم]]، در تعبیر [[قرآن]] و [[روایات]]، صفت «[[عالم به غیب]]» داده نمیشود؛ بلکه لفظ «[[اطلاع بر مغیبات]]» یا «اِخبار از غیب» بهکار رفته است. | # '''[[علم به غیب مطلق]]''': به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای «[[غیب مطلق]]» گفته میشود که اطلاع از آن جز از راه [[دریافت علم از خدای متعال]] برای هیچ کس، در هیچ [[زمان]] و شرایطی امکان پذیر نیست<ref>ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۱۷۳؛ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۳، ص ۴۱۴، مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰؛ فاضل لنکرانی، محمد و اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷؛ مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵؛ الهی، عباس، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص ٢۶</ref>. این غیب مطلق نیز بر دو گونه است: '''نخست''': [[غیبی]] است که تنها برای برخی از [[برگزیدگان]] خود آشکار میکند: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} <ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد» سورۀ جن، آیات ۲۷-۲۸.</ref>. از جمله موارد این [[غیب]]: اموری که عقلاً تعلّق [[ادراکات حسی]] یا [[ادراکات عقلی]] به آنها ممکن نیست<ref>ر.ک: [[عبدالحسین امینی|امینی، عبدالحسین]]، «[[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب]]»، ج ۵، ص ۸۰؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»، ص ۱۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ [[سید مرتضی مهری|مهری، سید مرتضی]]، «[[آگاهیهای غیبی (مقاله)|آگاهیهای غیبی]]»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>؛ مانند: [[ذات خدا]] یا برخی از نشانههای او؛ همچون: [[وحی]]، [[فرشتگان]]، [[بهشت]] و [[جهنم]] و [[رستاخیز]] که همه آنها از حواس ما غایباند<ref>ر.ک: [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، «[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]»، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref>. '''دوم''': غیبی است که نزد خود نگاه داشته و مختص ذات اوست. به این [[غیب مطلق]] دوم، «[[غیب مستأثر]]» یا «[[علم مستأثر]]» میگویند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه 34.</ref>. لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، «علم به غیب مطلق» نامیده میشود که در اصل مختص [[خدای تبارک و تعالی]] است، اما مانعی [[عقلی]] یا [[نقلی]] از دادن جزئیاتی از آن به برخی [[برگزیدگان الهی]] وجود ندارد؛ البته به مخلوق تعلیمیافته از این [[علم]]، در تعبیر [[قرآن]] و [[روایات]]، صفت «[[عالم به غیب]]» داده نمیشود؛ بلکه لفظ «[[اطلاع بر مغیبات]]» یا «اِخبار از غیب» بهکار رفته است. | ||
# '''[[علم به غیب نسبی]]''': به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای گفته میشود که برای بعضی از [[انسانها]] غیب و برای بعضی دیگر آشکار به شمار میروند؛ یعنی: در مقایسه با شخص یا مکان یا [[زمان]] خاص غیب است، اما در برابر شخص یا مکان و زمان دیگر آشکار باشد یا به آشکار مبدل شود؛ مثلاً: اگر [[پیامبری]] از وجود غذایی در [[خانه]] شخص خبر میدهد برای خود [[پیامبر]]{{صل}} [[امر غیبی]] است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان [[زندگی]] میکند و از محتویات آن [[آگاه]] است، امری آشکار خواهد بود<ref>ر.ک: [[محمد حسین نصیری|نصیری، محمد حسین]]، [[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]، ص۲۶.</ref>. این نوع از غیب میتواند مربوط به گذشته باشد که برای [[مردمان]] آن زمان آشکار بوده اما برای زمان ما غیب است؛ مثلاً: داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} که جزئیات آن را [[خدای متعال]] به [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[وحی]] کرده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref> و میتواند مربوط به [[آینده]] باشد که برای حاضران در [[زمان]] خاص [[غیب]] بوده اما در زمان آینده که رخ میدهد آشکار میشود؛ مثلاً: زمان [[رحلت]] [[حضرت سلیمان]] {{ع}} برای جنیانی که برای او کار میکردند غیب بود اما پس از این رخداد آشکار شد: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴.</ref> | # '''[[علم به غیب نسبی]]''': به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای گفته میشود که برای بعضی از [[انسانها]] غیب و برای بعضی دیگر آشکار به شمار میروند؛ یعنی: در مقایسه با شخص یا مکان یا [[زمان]] خاص غیب است، اما در برابر شخص یا مکان و زمان دیگر آشکار باشد یا به آشکار مبدل شود؛ مثلاً: اگر [[پیامبری]] از وجود غذایی در [[خانه]] شخص خبر میدهد برای خود [[پیامبر]]{{صل}} [[امر غیبی]] است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان [[زندگی]] میکند و از محتویات آن [[آگاه]] است، امری آشکار خواهد بود<ref>ر.ک: [[محمد حسین نصیری|نصیری، محمد حسین]]، [[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]، ص۲۶.</ref>. این نوع از غیب میتواند مربوط به گذشته باشد که برای [[مردمان]] آن زمان آشکار بوده اما برای زمان ما غیب است؛ مثلاً: داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} که جزئیات آن را [[خدای متعال]] به [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[وحی]] کرده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref> و میتواند مربوط به [[آینده]] باشد که برای حاضران در [[زمان]] خاص [[غیب]] بوده اما در زمان آینده که رخ میدهد آشکار میشود؛ مثلاً: زمان [[رحلت]] [[حضرت سلیمان]] {{ع}} برای جنیانی که برای او کار میکردند غیب بود اما پس از این رخداد آشکار شد: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴.</ref><ref>ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمدحسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج ۲، ص ۲۴؛ نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۱۰۱؛ انسان، محمد امین، امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، ص ۶۵ و ۶۶؛ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲</ref> لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، با مسامحه و بدون اعمال دقت علمی میتوان آن را «علم به غیب نسبی» اطلاق کرد. | ||
==== با نگاه به عالِم به آن ==== | ==== با نگاه به عالِم به آن ==== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۰: | ||
# این [[علم]] افزایشپذیر است<ref> به دلیل درخواست ازدیاد علم از جانب پیامبر خاتم که در آیه: {{متن قرآن|رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} «پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» (سوره طه، آیه ۱۱۴) آمده است و در روایت حضرت امام جواد{{ع}} از پیامبر اکرم{{صل}} روایت کرده است که چنین فرمود: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ تُوَافِي الْعَرْشَ كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ فَتُصْبِحُ الْأَوْصِيَاءُ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِمْ مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْمِ}} (صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۲، ح۷) «بدون شک، ارواح ما و ارواح پیامبران، در هر شب جمعه به عرش میروند. پس اوصیا صبح آن شب را آغاز میکنند، در حالی که علم آنان به مقدار انبوهی افزایش یافته است». ر.ک: یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت، ص ۱۱۸-۱۸۶.</ref>. | # این [[علم]] افزایشپذیر است<ref> به دلیل درخواست ازدیاد علم از جانب پیامبر خاتم که در آیه: {{متن قرآن|رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} «پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» (سوره طه، آیه ۱۱۴) آمده است و در روایت حضرت امام جواد{{ع}} از پیامبر اکرم{{صل}} روایت کرده است که چنین فرمود: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ تُوَافِي الْعَرْشَ كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ فَتُصْبِحُ الْأَوْصِيَاءُ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِمْ مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْمِ}} (صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۲، ح۷) «بدون شک، ارواح ما و ارواح پیامبران، در هر شب جمعه به عرش میروند. پس اوصیا صبح آن شب را آغاز میکنند، در حالی که علم آنان به مقدار انبوهی افزایش یافته است». ر.ک: یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت، ص ۱۱۸-۱۸۶.</ref>. | ||
=== نتیجهگیری === | === نتیجهگیری === [[غیب]]''' به هر چیز پوشیده بر [[حس]] ([[باطنی]] و ظاهری) گفته میشود. به همین دلیل، '''علم غیب''' در معنای لغوی به "[[آگاهی]] از هر چیزی که غایب از حواس بشری باشد" اطلاق میشود. اما در اصطلاح [[قرآن]] و [[حدیث]] و - به تبع - در اصطلاح [[مفسران]] و [[متکلمان]]، واژه علم غیب دو معنا دارد یا [[علم ذاتی]] و استقلالی به [[امور غیبی]] است که از کسی گرفته نشده است ([[علم غیر مستفاد]]) و یا در خصوص [[علوم مختص به خدای تبارک و تعالی]] که بنا نیست به هیچ مخلوقی داده شود و در تعبیر [[روایات]]، [[علم مستأثر]] نامیده شدند استعمال شده است؛ لذا در این اصطلاح (در هر دو معنا) [[علم به غیب]]، مختص [[ذات خداوند]] است و به علم غیر [[خدا]] ـ هرچند ویژه باشد و «[[علم لدنی]]» گفته میشود ـ به صورت مطلق، نام «علم غیب» را بر آن نمینهند. | ||
== پاسخهای دیگر == | == پاسخهای دیگر == | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۳: | ||
«علما عمدتاً به معنای لغوی [[علم غیب]] اکتفاء کردهاند و نظرات مختلف را از نظر آیات و روایات بررسی نمودهاند. عمده تعریفی که اندیشمندان برای [[علم غیب]] نمودهاند سه تعریف میباشد. | «علما عمدتاً به معنای لغوی [[علم غیب]] اکتفاء کردهاند و نظرات مختلف را از نظر آیات و روایات بررسی نمودهاند. عمده تعریفی که اندیشمندان برای [[علم غیب]] نمودهاند سه تعریف میباشد. | ||
#[[شهرستانی]] گفته است: [[علم غیب]]، عبارت از اظهار آن چیزهایی است که حس و عقل آن را درک نمیکند. اشکال این تعریف این است که بعضی [[غیب]]ها را عقل درک میکند، ولی به هیچ نحو قابل اظهار نیست، مثل آگاهی از وجود باری که عقل درک میکند ولی قابل اظهار نمیباشد. | # [[شهرستانی]] گفته است: [[علم غیب]]، عبارت از اظهار آن چیزهایی است که حس و عقل آن را درک نمیکند. اشکال این تعریف این است که بعضی [[غیب]]ها را عقل درک میکند، ولی به هیچ نحو قابل اظهار نیست، مثل آگاهی از وجود باری که عقل درک میکند ولی قابل اظهار نمیباشد. | ||
#[[علامه مجلسی]] فرموده است: [[علم غیب]] یعنی اطلاع از آنچه پوشیده از مردم است و آینده را فقط خدا میداند و کسی که خدا به او اطلاع داده است.<ref>امامت، محمد باقر مجلسی، مترجم موسی خسروی، ج۴، ص۷۳.</ref> اشکال این تعریف این است که مانع اغیار نیست؛ چون پیشگوییها و گزارشات منجمان و ستارهشناسان همه از مردم پوشیده است و راجع به آینده میباشد و از [[علم غیب]] نمیباشد. | # [[علامه مجلسی]] فرموده است: [[علم غیب]] یعنی اطلاع از آنچه پوشیده از مردم است و آینده را فقط خدا میداند و کسی که خدا به او اطلاع داده است.<ref>امامت، محمد باقر مجلسی، مترجم موسی خسروی، ج۴، ص۷۳.</ref> اشکال این تعریف این است که مانع اغیار نیست؛ چون پیشگوییها و گزارشات منجمان و ستارهشناسان همه از مردم پوشیده است و راجع به آینده میباشد و از [[علم غیب]] نمیباشد. | ||
#[[علامه امینی]] گفته است: [[علم غیب]] یعنی آگاهی بر چیزهایی که بیرون از دید و حواس ظاهری ما قرار دارند خواه مربوط به حوادث گذشته و یا آینده باشد، حقیقتی است که همانند آگاهی بر امور ظاهری برای تمام افراد بشر ممکن و مقدور است. هرگاه کسی از حوادث گذشته و یا آینده که فعلاً قابل رؤیت نیستند، تنها از رهگذر دانایی که از سرچشمه [[غیب]] و [[شهادت]] خبر میدهد آگاهی حاصل کند و یا از طریق دانش و خرد مطلع گردد، چنین علمی نیز از [[علم غیب]] به شمار میرود و هیچ مانعی از تحقق آن وجود ندارد.<ref>الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰، مرکز الغدیر/ قم، ۱۴۱۶ ه ق/ اول.</ref>. | # [[علامه امینی]] گفته است: [[علم غیب]] یعنی آگاهی بر چیزهایی که بیرون از دید و حواس ظاهری ما قرار دارند خواه مربوط به حوادث گذشته و یا آینده باشد، حقیقتی است که همانند آگاهی بر امور ظاهری برای تمام افراد بشر ممکن و مقدور است. هرگاه کسی از حوادث گذشته و یا آینده که فعلاً قابل رؤیت نیستند، تنها از رهگذر دانایی که از سرچشمه [[غیب]] و [[شهادت]] خبر میدهد آگاهی حاصل کند و یا از طریق دانش و خرد مطلع گردد، چنین علمی نیز از [[علم غیب]] به شمار میرود و هیچ مانعی از تحقق آن وجود ندارد.<ref>الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰، مرکز الغدیر/ قم، ۱۴۱۶ ه ق/ اول.</ref>. | ||
این تعریف احسن تعاریف بوده و جامع افراد و مانع اغیار میباشد، از جمله پیشگوییها و گزارشات منجمان و ستارهشناسان از این تعریف خارج میباشند؛ زیرا همه اینها دارای مقدمات فکری و ریشههای حسی میباشند که از یک رشته تجارب علمی و کسب اطلاعات و تبادل نظرها به دست میآیند. و همچنین توضیحی که برای تعریف بیان شده است [[غیب]]هایی را که از ادراکات عقلی به دست میآیند شامل میشود. | این تعریف احسن تعاریف بوده و جامع افراد و مانع اغیار میباشد، از جمله پیشگوییها و گزارشات منجمان و ستارهشناسان از این تعریف خارج میباشند؛ زیرا همه اینها دارای مقدمات فکری و ریشههای حسی میباشند که از یک رشته تجارب علمی و کسب اطلاعات و تبادل نظرها به دست میآیند. و همچنین توضیحی که برای تعریف بیان شده است [[غیب]]هایی را که از ادراکات عقلی به دست میآیند شامل میشود. |