پرش به محتوا

مقام صادقین به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مقام معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم]]
| موضوع اصلی = [[مقام معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم]]
| موضوع فرعی       = وابسته به [[صدق (پرسش)|پرسمان صدق]]
| موضوع فرعی = وابسته به [[صدق (پرسش)|پرسمان صدق]]
| تصویر             = 110031.jpg
| تصویر = 110031.jpg
| اندازه تصویر     = 200px
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته     = [[مقام معصوم در درجات قرب الهی (نمایه)|مقام معصوم در درجات قرب الهی]]
| نمایه وابسته = [[مقام معصوم در درجات قرب الهی (نمایه)|مقام معصوم در درجات قرب الهی]]
| مدخل اصلی         = [[مقام معصوم]]
| مدخل اصلی = [[مقام معصوم]]
| موضوعات وابسته   = [[صدق]]، [[مقام صدق]]
| موضوعات وابسته = [[صدق]]، [[مقام صدق]]
| پاسخ‌دهنده         =
| پاسخ‌دهنده =  
| پاسخ‌دهندگان       = [[سید احمد خاتمی]]؛ [[سید علی حسینی میلانی]]؛ [[سید احمد سجادی]]؛ [[سید مجتبی حسینی]]
| پاسخ‌دهندگان = [[سید احمد خاتمی]]؛ [[سید علی حسینی میلانی]]؛ [[سید احمد سجادی]]؛ [[سید مجتبی حسینی]]


}}
}}
خط ۶۰: خط ۶۰:
| پاسخ = آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«در باب صدق، عبارتی منسوب به [[امام صادق]] {{ع}} است که می‌فرمایند: صدق، مثل خورشید به همه جهات و اطراف، بدون استثنا نور می‌دهد. اگر چیزی را در برابر نور قرار دهید، با صداقت، خودش را به شما عرضه می‌کند. هر چیزی، نور وجودی‌اش را در محیط پیرامون خودش پخش می‌کند. صدق هم نور وجودی ماست. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{عربی|"اَلْكَذَّابُ وَ الْمَيِّتُ سَواء"}}<ref>غررالحکم، ص ۱۱۹.</ref> دروغ‌گو و مرده مساوی هستند. یعنی دیگر آن نور از او گرفته شده و ظلمت شده است. روایت می‌فرماید: {{عربی|"اَلصِّدْقُ سَيْفُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ"}}<ref>مصباح الشریعه، ص ۳۵.</ref> صدق، شمشیر خدا در زمین است. یعنی صدق، مرزها را تعیین می‌کند. صادقین کسانی هستند که در همه چیز با حق به تطبيق رسیده‌اند. همه چیزشان مطابق حق است و در هیچ چیز مخالفت ندارند. معنای عمومی صدق این است که:  {{عربی|"لاَ يُخَالِفُ اللِّسَانِ عَنْ قَلْبٍ وَ الْقَلْبُ عَنْ لِسَانٍ"}} قلب مخالف زبان و زبان هم مخالف قلب نباشد. اما معنای بالاتر صدق این است که به آن عهدی که روز اول با خدا امضا کردیم، صادق باشیم. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!»؛ سوره توبه، آیه:۱۱۹.</ref> در روایت آمده است که مصداق اتم و اکمل صادقین در قرآن، [[اهل بيت]]{{عم}} هستند، اما مصادیق دیگرش، هر کسی است که صادق باشد. درس بزرگی که این آیه به ما می‌دهد، این است که در مرزبندی‌ها، خط بندی‌ها و انتخاب دوستان، نباید اولین ملاک خط او باشد، بلکه باید صداقتش باشد. متأسفانه امروزه این‌گونه نیست. طبق آیه قرآن، شما باید با کسی باشید که صادق است. اگر می‌خواهید جامعه‌ای داشته باشید که رو به صلاح پیش برود، باید با صادقین باشید. [[امام هادی]] {{ع}} در این بخش از زیارت، تقوا و صدق را در همسایگی هم بیان می‌کنند. در قرآن هم این دو مورد در کنار هم آمده‌اند: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!»؛ سوره توبه، آیه:۱۱۹.</ref> یعنی اگر تقوا و حساسیت الهی داشته باشید، {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} هستید. اگر به اینجا رسیدید، دیگر دست خودتان نیست که صدق داشته باشید. صدق به انتخاب شما نیست، بلکه طبیعت شماست؛ مثل خورشید که نورانی است و همه چیز را تحت پوشش قرار می‌دهد. یکی دیگر از مقامات صدق ائمه {{عم}} این است: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ...}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند»؛ سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> [[ائمه]] {{عم}} این‌گونه با خدا پیمان داشتند؛ یعنی این‌طور نبوده است که مثلاً ایشان هر سال تصمیم بگیرند که چه کنند، بلکه از قبل می‌دانستند. کتاب مختومی وجود داشته که شرح وظایف هر یک از [[ائمه]]{{عم}} در آن موجود بوده و ایشان بر اساس آن عمل می‌کرده‌اند. یک مقام دیگر صدق [[ائمه]] {{عم}}، صدق درونی است که به آنان الهام می‌شده است. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|...إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست»؛ سوره نجم، آیه ۲۸.</ref> ظن و گمان چیزی از حق را نشان نمی‌دهد؛ یعنی اگر بخواهید با ظن و گمان مسیری را طی کنید، دچار مشکل می‌شوید و زمین می‌خورید. در روز قیامت وقتی از اهل بهشت، دلیل ورودشان به بهشت را می‌پرسند، پاسخ می‌دهند:  {{متن قرآن|الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که می‌دانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز می‌گردند»؛ سوره بقره، آیه ۴۶.</ref> درباره [[یوسف]]{{ع}} هم می‌فرماید:  {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ...}}<ref>«گفت: نزد سرورت از من یاد کن!»؛ سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref> ظاهراً تناقضی در باب ظن در آیات متفاوت مشاهده می‌شود. ظن، دریافت و اظهار درونی انسان است. در آیات مربوط به بهشتیان و حضرت یوسف {{ع}}، خداوند ظن را در مورد اولیای خود که به مرتبه صدق رسیده‌اند، بیان می‌کند که ظن مورد قبول است. پیامبر {{صل}} و دوازده امام {{عم}} اجابت دعای ابراهیم {{ع}} هستند که عرضه داشت: {{متن قرآن|وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الآخِرِينَ}}<ref>« و برای من در میان آیندگان، نامی نیکو بر جای بگذار»؛ سوره شعرا، آیه ۸۴.</ref>» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۳۰۶ تا ۳۰۹.</ref>.
«در باب صدق، عبارتی منسوب به [[امام صادق]] {{ع}} است که می‌فرمایند: صدق، مثل خورشید به همه جهات و اطراف، بدون استثنا نور می‌دهد. اگر چیزی را در برابر نور قرار دهید، با صداقت، خودش را به شما عرضه می‌کند. هر چیزی، نور وجودی‌اش را در محیط پیرامون خودش پخش می‌کند. صدق هم نور وجودی ماست. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{عربی|"اَلْكَذَّابُ وَ الْمَيِّتُ سَواء"}}<ref>غررالحکم، ص ۱۱۹.</ref> دروغ‌گو و مرده مساوی هستند. یعنی دیگر آن نور از او گرفته شده و ظلمت شده است. روایت می‌فرماید: {{عربی|"اَلصِّدْقُ سَيْفُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ"}}<ref>مصباح الشریعه، ص ۳۵.</ref> صدق، شمشیر خدا در زمین است. یعنی صدق، مرزها را تعیین می‌کند. صادقین کسانی هستند که در همه چیز با حق به تطبيق رسیده‌اند. همه چیزشان مطابق حق است و در هیچ چیز مخالفت ندارند. معنای عمومی صدق این است که:  {{عربی|"لاَ يُخَالِفُ اللِّسَانِ عَنْ قَلْبٍ وَ الْقَلْبُ عَنْ لِسَانٍ"}} قلب مخالف زبان و زبان هم مخالف قلب نباشد. اما معنای بالاتر صدق این است که به آن عهدی که روز اول با خدا امضا کردیم، صادق باشیم. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!»؛ سوره توبه، آیه:۱۱۹.</ref> در روایت آمده است که مصداق اتم و اکمل صادقین در قرآن، [[اهل بيت]]{{عم}} هستند، اما مصادیق دیگرش، هر کسی است که صادق باشد. درس بزرگی که این آیه به ما می‌دهد، این است که در مرزبندی‌ها، خط بندی‌ها و انتخاب دوستان، نباید اولین ملاک خط او باشد، بلکه باید صداقتش باشد. متأسفانه امروزه این‌گونه نیست. طبق آیه قرآن، شما باید با کسی باشید که صادق است. اگر می‌خواهید جامعه‌ای داشته باشید که رو به صلاح پیش برود، باید با صادقین باشید. [[امام هادی]] {{ع}} در این بخش از زیارت، تقوا و صدق را در همسایگی هم بیان می‌کنند. در قرآن هم این دو مورد در کنار هم آمده‌اند: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!»؛ سوره توبه، آیه:۱۱۹.</ref> یعنی اگر تقوا و حساسیت الهی داشته باشید، {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} هستید. اگر به اینجا رسیدید، دیگر دست خودتان نیست که صدق داشته باشید. صدق به انتخاب شما نیست، بلکه طبیعت شماست؛ مثل خورشید که نورانی است و همه چیز را تحت پوشش قرار می‌دهد. یکی دیگر از مقامات صدق ائمه {{عم}} این است: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ...}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند»؛ سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> [[ائمه]] {{عم}} این‌گونه با خدا پیمان داشتند؛ یعنی این‌طور نبوده است که مثلاً ایشان هر سال تصمیم بگیرند که چه کنند، بلکه از قبل می‌دانستند. کتاب مختومی وجود داشته که شرح وظایف هر یک از [[ائمه]]{{عم}} در آن موجود بوده و ایشان بر اساس آن عمل می‌کرده‌اند. یک مقام دیگر صدق [[ائمه]] {{عم}}، صدق درونی است که به آنان الهام می‌شده است. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|...إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست»؛ سوره نجم، آیه ۲۸.</ref> ظن و گمان چیزی از حق را نشان نمی‌دهد؛ یعنی اگر بخواهید با ظن و گمان مسیری را طی کنید، دچار مشکل می‌شوید و زمین می‌خورید. در روز قیامت وقتی از اهل بهشت، دلیل ورودشان به بهشت را می‌پرسند، پاسخ می‌دهند:  {{متن قرآن|الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که می‌دانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز می‌گردند»؛ سوره بقره، آیه ۴۶.</ref> درباره [[یوسف]]{{ع}} هم می‌فرماید:  {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ...}}<ref>«گفت: نزد سرورت از من یاد کن!»؛ سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref> ظاهراً تناقضی در باب ظن در آیات متفاوت مشاهده می‌شود. ظن، دریافت و اظهار درونی انسان است. در آیات مربوط به بهشتیان و حضرت یوسف {{ع}}، خداوند ظن را در مورد اولیای خود که به مرتبه صدق رسیده‌اند، بیان می‌کند که ظن مورد قبول است. پیامبر {{صل}} و دوازده امام {{عم}} اجابت دعای ابراهیم {{ع}} هستند که عرضه داشت: {{متن قرآن|وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الآخِرِينَ}}<ref>«و برای من در میان آیندگان، نامی نیکو بر جای بگذار»؛ سوره شعرا، آیه ۸۴.</ref>» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۳۰۶ تا ۳۰۹.</ref>.
}}
}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش