کربلا: تفاوت میان نسخهها
←ظالمان و ممانعت از زیارت قبر امام حسین {{ع}}
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==ظالمان و ممانعت از زیارت قبر امام حسین {{ع}}== | ==ظالمان و ممانعت از زیارت قبر امام حسین {{ع}}== | ||
[[ستمگران]] و حکام [[جور]] و [[پیروان]] [[باطل]]، وقتی با یک [[فکر]] و [[ایمان]] و [[گرایش]] [[معنوی]] نتوانند [[مبارزه]] و مقابله کنند، به مظاهر و نمودها و سمبلهای آن [[تفکر]] و [[باور]] حمله میکنند. در ماجرای کربلای [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و [[عشق]] به [[امام حسین|سیدالشهدا]]{{ع}} نیز چنین بود. شور [[شهادتطلبی]] را که در سایه [[محبت]] به [[اهل بیت]]{{عم}} و [[عشق]] به [[امام حسین]]{{ع}} پیدا میشد و در تجمع بر [[قبر]] آن حضرت و [[عزاداری]] بر سر [[خاک]] آن [[سالار شهیدان]] [[تجلی]] میکرد، میخواستند با محدود کردن [[مردم]] و فشارها و تضییقات و [[تخریب قبر]] [[مطهر]] و [[ممنوع]] ساختن [[زیارت]]، از بین ببرند و این شعله را خاموش سازند. [[غافل]] بودند که آن جلوگیریها از [[زیارت]] و آن تخریبها و اهانتها نسبت به [[مزار]] [[شریف]] [[امام]]، آن [[شوق]] را مشتعلتر میکند. ایجاد [[فراق]] و جدایی، [[محبت]] و [[اشتیاق]] را میافزاید. چه اهانتها و ممانعتها نسبت به [[قبر]] [[امام حسین|سیدالشهدا]]{{ع}} انجام گرفت<ref> برای مطالعه احادیث این موضوع، به باب «جور الخلفاء علی قبره الشریف» از کتابِ «بحارالانوار»، ج ۴۵، ص ۳۹۰ مراجعه کنید.</ref>. ولی مگر مردمِ کربلایی و [[حسینی]] [[دست]] کشیدند؟ هرگز! کمی [[تاریخ]] بخوانیم (که [[تاریخ]]، سراسر درس و [[عبرت]] است). [[شیخ طوسی]] در | [[ستمگران]] و حکام [[جور]] و [[پیروان]] [[باطل]]، وقتی با یک [[فکر]] و [[ایمان]] و [[گرایش]] [[معنوی]] نتوانند [[مبارزه]] و مقابله کنند، به مظاهر و نمودها و سمبلهای آن [[تفکر]] و [[باور]] حمله میکنند. در ماجرای کربلای [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و [[عشق]] به [[امام حسین|سیدالشهدا]]{{ع}} نیز چنین بود. شور [[شهادتطلبی]] را که در سایه [[محبت]] به [[اهل بیت]]{{عم}} و [[عشق]] به [[امام حسین]]{{ع}} پیدا میشد و در تجمع بر [[قبر]] آن حضرت و [[عزاداری]] بر سر [[خاک]] آن [[سالار شهیدان]] [[تجلی]] میکرد، میخواستند با محدود کردن [[مردم]] و فشارها و تضییقات و [[تخریب قبر]] [[مطهر]] و [[ممنوع]] ساختن [[زیارت]]، از بین ببرند و این شعله را خاموش سازند. [[غافل]] بودند که آن جلوگیریها از [[زیارت]] و آن تخریبها و اهانتها نسبت به [[مزار]] [[شریف]] [[امام]]، آن [[شوق]] را مشتعلتر میکند. ایجاد [[فراق]] و جدایی، [[محبت]] و [[اشتیاق]] را میافزاید. چه اهانتها و ممانعتها نسبت به [[قبر]] [[امام حسین|سیدالشهدا]]{{ع}} انجام گرفت<ref> برای مطالعه احادیث این موضوع، به باب «جور الخلفاء علی قبره الشریف» از کتابِ «بحارالانوار»، ج ۴۵، ص ۳۹۰ مراجعه کنید.</ref>. ولی مگر مردمِ کربلایی و [[حسینی]] [[دست]] کشیدند؟ هرگز! کمی [[تاریخ]] بخوانیم (که [[تاریخ]]، سراسر درس و [[عبرت]] است). [[شیخ طوسی]] در «امالی» [[نقل]] کرده است: [[یحیی]] بن [[مغیره]] میگوید: نزد «[[جریر]] بن عبدالحمید» بودم. مردی از [[اهل عراق]] آمد. [[جریر]] از اوضاعِ [[مردم]] در [[عراق]] سؤال کرد. گفت: [[هارون الرشید]] را در حالی پشت سر گذاشتم که [[قبر]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را خراب کرده و [[دستور]] داده بود که درخت سدری را که در آنجا بود ـ به عنوان [[نشانه]] [[قبر]] برای [[زوار]]، و سایه [[بانی]] برای آنان ـ [[قطع]] کنند. [[جریر]] دستهایش را بلند کرد و گفت: [[الله اکبر]]! در این باره خبری از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به ما رسیده بود که آن حضرت، سه بار [[قطع]] کننده درخت سدر را [[لعنت]] کرده بود. ما تاکنون متوجه معنای این [[حدیث]] نبودیم. اینک علت [[نفرین]] و [[لعن]] کردن آن حضرت را میفهمیم! زیرا [[هدف]] از بریدن درخت سدر، دگرگون ساختن شهادتگاه و محل [[دفن]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} است، تا [[مردم]] جای [[قبر]] او را ندانند و پیرامون آن توقف نکنند<ref> تاریخ الشیعه، محمد حسین المظفّری، ص ۸۹؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹۸.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۳۶-۲۴۱.</ref>. | ||
===متوکل و تخریب قبر [[امام حسین]] {{ع}}=== | ===متوکل و تخریب قبر [[امام حسین]] {{ع}}=== | ||
اوج این سختگیریها نسبت به [[زائران]] و [[تخریب]] و [[اهانت]] نسبت به [[قبر]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} در زمان [[خلیفه]] سفاک، [[متوکل عباسی]] بود. [[متوکل]]، پاسگاهی را برای [[سپاه]] خود در نزدیکی کربلا قرار داده و به افراد خود [[فرمان]] اکید داده بود که هرکس را یافتید که قصد [[زیارت]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را داشت، او را بُکشید<ref>{{عربی|کلّ مَنْ وَجَدتموه یُریدُ زیاره الحسین فاقتلوه}}؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۰۴.</ref>. این [[دستور]] [[قتل]] نسبت به [[زائران]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} اوج [[خباثت]] و [[کینهتوزی]] [[متوکل]] را میرساند. به امر [[متوکل]] هفده مرتبه [[قبر]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را خراب کردند<ref>تتمه المنتهی، ص ۲۴۱؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۰۱.</ref> و بعد از [[متوکل]] هم خلفای دیگر [[عباسی]] مانند مسترشد و راشد نسبت به [[قبر]] و [[زیارت]] و زائرین، سختگیریهایی داشتند. این نمونه نیز شنیدنی است و خواندنی! [[متوکل]]، [[ابراهیم]] دیزج را که یک [[یهودی]] است، به عنوانِ [[مأموریت]] [[تغییر]] و تبدیل [[قبر]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} به کربلا اعزام میکند. به همراه او [[نامه]]ای هم به [[قاضی]] | اوج این سختگیریها نسبت به [[زائران]] و [[تخریب]] و [[اهانت]] نسبت به [[قبر]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} در زمان [[خلیفه]] سفاک، [[متوکل عباسی]] بود. [[متوکل]]، پاسگاهی را برای [[سپاه]] خود در نزدیکی کربلا قرار داده و به افراد خود [[فرمان]] اکید داده بود که هرکس را یافتید که قصد [[زیارت]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را داشت، او را بُکشید<ref>{{عربی|کلّ مَنْ وَجَدتموه یُریدُ زیاره الحسین فاقتلوه}}؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۰۴.</ref>. این [[دستور]] [[قتل]] نسبت به [[زائران]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} اوج [[خباثت]] و [[کینهتوزی]] [[متوکل]] را میرساند. به امر [[متوکل]] هفده مرتبه [[قبر]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را خراب کردند<ref>تتمه المنتهی، ص ۲۴۱؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۰۱.</ref> و بعد از [[متوکل]] هم خلفای دیگر [[عباسی]] مانند مسترشد و راشد نسبت به [[قبر]] و [[زیارت]] و زائرین، سختگیریهایی داشتند. این نمونه نیز شنیدنی است و خواندنی! [[متوکل]]، [[ابراهیم]] دیزج را که یک [[یهودی]] است، به عنوانِ [[مأموریت]] [[تغییر]] و تبدیل [[قبر]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} به کربلا اعزام میکند. به همراه او [[نامه]]ای هم به [[قاضی]] «[[جعفر بن محمد بن عمار]]» مینویسد. در این [[پیام]] کتبی، به او خبر میدهد که [[ابراهیم]] دیزج را برای نبش [[قبر]] [[حسین]]{{ع}} فرستادهام. وقتی [[نامه]] مرا خواندی، [[مراقبت]] کن که آیا دیزج، [[دستور]] مرا [[اجرا]] کرد یا نه؟ دیزج میگوید: [[جعفر بن محمد عمار]] مرا از مضمون [[نامه]] مطلع ساخت و سپس، من طبق [[دستور]] او برای انجام [[مأموریت]] رفتم و چنان کردم. وقتی برگشتم، پرسید: چه کردی؟ گفتم: آنچه را [[دستور]] دادی انجام دادم ولی چیزی ندیدم و نیافتم. گفت: مگر عمیق نکندی؟ گفتم: چرا! ولی در عین حال، در [[قبر]] چیزی نیافتم. آن [[قاضی]] صورت جلسه را به [[متوکل]] گزارش میدهد و اضافه میکند که به [[ابراهیم دیزج]] [[دستور]] دادم که آن محل را [[آب]] ببندد و با گاو، زمینش را شخم کند. [[ابراهیم دیزج]]، بعداً قضیه را برای شخصی به نام «[[ابو علی عماری]]» که از او واقعیت جریان را میپرسد، چنین تعریف میکند: من با [[غلامان]] مخصوص خودم به سراغ [[قبر]] رفتم. [[قبر]] را که کندم، به حصیری برخوردم که [[بدن]] [[امام حسین|حسین بن علی]]{{ع}} در آن بود و از آن بوی مُشک میآمد، آن بوریا و [[حصیر]] و [[بدن]] [[حسین بن علی]]{{ع}} را به همان حال گذاشتم و به [[غلامان]] گفتم که [[خاک]] بر آن بریزند و [[آب]] بر آن ریختم و [[دستور]] دادم که با گاو، آن [[زمین]] را شخم بزنند ولی گاو، وقتی به آن محل میرسید، قدم پیش نمیگذاشت و از همانجا بر میگشت. من غلامانم را با سوگندهای سخت و به [[خدا]] قسمشان دادم که اگر این صحنه را به احدی [[نقل]] کنند آنها را خواهم کشت!<ref>بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹۴.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۳۶-۲۴۱.</ref>. | ||
==کربلا [[سرزمین]] خاطرهها== | ==کربلا [[سرزمین]] خاطرهها== |