پرش به محتوا

مقام متقین به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = مقام معصوم (پرسش)|بانک...» ایجاد کرد)
 
خط ۳۲: خط ۳۲:
== پاسخ‌های دیگر==
== پاسخ‌های دیگر==
{{یادآوری پاسخ}}
{{یادآوری پاسخ}}
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛}}
{{جمع شدن|۱. آیت الله خاتمی ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛}}
[[پرونده:260.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]]]
::::::آیت الله '''[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«جامع‌ترین تعریف برای "تقوا" حریم نگهداری برای خداوند است؛ حریم نگهداری در همه عرصه‌ها. براین اساس است که "تقوا" جامع‌ترین مفهوم اخلاقی است که [[امامان]]{{عم}} جمعه موظّفند مردم را به آن دعوت کنند. این یک واژه نیست بلکه یک منش و سلوک دینی است که در همه عرصه‌های دینی جریان دارد. تجلّی تقوای جامع، [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند؛ تقوایی که در همه عرصه‌های زندگی، نشان داشته باشد. "تقوا نیرویی است روحانی که بر اثر تمرین‌های زیاد، پدید می‌آید و پرهیزهای معقول و منطقی از یک طرف، سبب و مقدّمه پدید آمدن این حالت روحانی است و از طرف دیگر، معلول و نتیجه آن است و از لوازم آن به شمار می‌رود. این حالت، روح را نیرومند و شاداب می‌کند و به آن مصونیّت می‌دهد.... تقوا یک نیروی معنوی است که بر اثر ممارست و تمرین پدید می‌آید... پرهیز از گناه را سهل می‌کند. تقوا نیرویی است روحی، نیرویی مقدّس و متعالی که منشأ کشش‌ها و گریزهایی می‌گردد که کشش به سوی ارزش‌های معنوی و فوق حیوانی و گریز از پستی‌ها و آلودگی‌های مادّی است... تقوا حالتی است که به روح انسان، شخصیّت و قدرت می‌دهد و آدمی را مسلّط بر خویشتن و مالک خود می‌نماید... تقوا نه تنها مانع آزادی نیست بلکه منبع و منشأ همه آزادی‌هاست... تقوا به انسان آزادی معنوی می‌دهد؛ یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می‌کند، رشته آز و طمع و شهوت را از گردنش بر می‌دارد و به این ترتیب، ریشه رقّیّت‌ها و بردگی‌های اجتماعی را از بین می‌برد"<ref>مجموعه آثار شهید مطهّری، ج۱۶، ص:۵۱۰ - ۵۰۲.</ref> این همه تعریف از تقوا را یک جا در معصومین{{عم}} می‌توان دید، آنان تقوای مجسّم‌اند. به تعبیر آیة الله [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]: "بدین ترتیب، برنامه هر یک از [[امامان معصوم]]{{عم}} این بود که نقش ویژه‌اش در ساخت نظام اسلامی، بر پایه تقوا باشد و بر اساس این بنیان مرصوص، به ایفای نقش خود قیام و اقدام کند؛ بنابراین، تأسیس حوزه علمیه [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} مانند تأسیس حکومت علوی و حسنی، قیام حسینی، تحمّل زندان موسوی، پذیرش ولایت عهدی رضوی و... همگی بر محور عنصر تقوا بوده است. این ذوات قدسی که متّقیان کامل در دو حوزه علم و مدیریّت‌اند، کارشناسان تقوا و کارگزاران آن هستند"<ref>ادب فنای مقرّبان، ج۳، ص:۲۹۲.</ref>»<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص: ۱۵۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛}}
[[پرونده:11662.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]]]
[[پرونده:11662.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«{{عربی|اندازه=155%|"المُتَّقُونَ"}} تقوا که از وقایه گرفته شده و به معنای محافظت و پرهیز و خویشتن‌داری است، مانند سایر کمالات دارای مراتب و درجاتی است. و معلوم است تقوایی که مناسب با ائمّۀ مکرّم و پیشوایان مقرّب است چه تقوایی است. جملۀ زیبای کوتاهی مرحوم مجلسی اوّل آورده گوید: {{عربی|اندازه=155%|"المتقون فی اعلی مراتب التقوی، فان تقوی المقربین من غفلة لمحه عن القرب مع الله تعالی"}}.<ref>روضۀ المتّقین ۵ / ۴۶۸.</ref> این خاندان متّقینی هستند در بالاترین مراتب، زیرا تقوای مقرّبین از یک چشم به هم زدن غفلت از [[مقام قرب]] حقّ متعال است. در کلام فارسی‌اش چنین گفته: شمایید پرهیزکاران از هر چیزی که شما را از قرب او باز دارد.<ref>لوامع صاحبقرانی ۸ / ۷۰۹.</ref> نقل این گفتار به مناسبت تقوا و متّقون مناسب به نظر می‌رسد. تقوا در لغت فرط صیانت، خویشتن داری فراوان و پرهیز بسیار است، و در عرف، صیانت و حفظ نفس از آنچه در آخرت به انسان ضرر می‌زند. و سه مرحله دارد: یکی وقایه و حفظ نفس است از عذاب مخلّد که با تصحیح عقاید ایمانی فراهم می‌گردد. مرحلۀ دوم دوری کردن از هر گناه فعلی و ترکی است –امتثال همه اوامر و ترک نمودن همۀ نواهی- که این معنی معروف نزد اهل شرع است. سوم تقوا و خویشتن داری از هر چیزی است که قلب را از غیر خدا مشغول می‌دارد که این تقوا درجۀ خواصّ، بلکه مقام خاصّ الخاصّان است. حکایت شده که کسی به بعضی از عبّاد گفت: تقوا را برای من توصیف کن. در جواب گفت: وقتی در سرزمینی که پر از خار است، قدم می‌گذاری چه می‌کنی؟ گفت: نهایت دقّت و احتیاط را به کار می‌گیرم –که خاری به پایم ننشیند. گفت: در دنیا هم چنین زندگی کن، که تقوا این است. چون از [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} سؤال شد از تفسیر و معنای تقوا، در جواب فرمودند: {{عربی|اندازه=155%|"اَن لا یفقدک حیث امرک و لا یراک حیث نهاک"}}.<ref>سفینۀ البحار – وقی.</ref> از جایی که خدا تو را امر نموده مفقود نباشی و در جایی هم که ترا نهی کرده دیده نشوی. به عبارت ساده‌تر، التزام به همۀ بکن‌ها و نکن‌ها، بخورها و نخورها، بروها و نروها، بگوها و نگوها، ببین‌ها و نبین‌ها، بشنوها و نشنوها» <ref>ر. ک. [[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌|ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص:۳۰۰.</ref>.
::::::«{{عربی|اندازه=155%|"المُتَّقُونَ"}} تقوا که از وقایه گرفته شده و به معنای محافظت و پرهیز و خویشتن‌داری است، مانند سایر کمالات دارای مراتب و درجاتی است. و معلوم است تقوایی که مناسب با ائمّۀ مکرّم و پیشوایان مقرّب است چه تقوایی است. جملۀ زیبای کوتاهی مرحوم مجلسی اوّل آورده گوید: {{عربی|اندازه=155%|"المتقون فی اعلی مراتب التقوی، فان تقوی المقربین من غفلة لمحه عن القرب مع الله تعالی"}}.<ref>روضۀ المتّقین ۵ / ۴۶۸.</ref> این خاندان متّقینی هستند در بالاترین مراتب، زیرا تقوای مقرّبین از یک چشم به هم زدن غفلت از [[مقام قرب]] حقّ متعال است. در کلام فارسی‌اش چنین گفته: شمایید پرهیزکاران از هر چیزی که شما را از قرب او باز دارد.<ref>لوامع صاحبقرانی ۸ / ۷۰۹.</ref> نقل این گفتار به مناسبت تقوا و متّقون مناسب به نظر می‌رسد. تقوا در لغت فرط صیانت، خویشتن داری فراوان و پرهیز بسیار است، و در عرف، صیانت و حفظ نفس از آنچه در آخرت به انسان ضرر می‌زند. و سه مرحله دارد: یکی وقایه و حفظ نفس است از عذاب مخلّد که با تصحیح عقاید ایمانی فراهم می‌گردد. مرحلۀ دوم دوری کردن از هر گناه فعلی و ترکی است –امتثال همه اوامر و ترک نمودن همۀ نواهی- که این معنی معروف نزد اهل شرع است. سوم تقوا و خویشتن داری از هر چیزی است که قلب را از غیر خدا مشغول می‌دارد که این تقوا درجۀ خواصّ، بلکه مقام خاصّ الخاصّان است. حکایت شده که کسی به بعضی از عبّاد گفت: تقوا را برای من توصیف کن. در جواب گفت: وقتی در سرزمینی که پر از خار است، قدم می‌گذاری چه می‌کنی؟ گفت: نهایت دقّت و احتیاط را به کار می‌گیرم –که خاری به پایم ننشیند. گفت: در دنیا هم چنین زندگی کن، که تقوا این است. چون از [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} سؤال شد از تفسیر و معنای تقوا، در جواب فرمودند: {{عربی|اندازه=155%|"اَن لا یفقدک حیث امرک و لا یراک حیث نهاک"}}.<ref>سفینۀ البحار – وقی.</ref> از جایی که خدا تو را امر نموده مفقود نباشی و در جایی هم که ترا نهی کرده دیده نشوی. به عبارت ساده‌تر، التزام به همۀ بکن‌ها و نکن‌ها، بخورها و نخورها، بروها و نروها، بگوها و نگوها، ببین‌ها و نبین‌ها، بشنوها و نشنوها» <ref>ر. ک. [[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌|ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص:۳۰۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۳. آقای حسینی؛}}
[[پرونده:11439.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید مجتبی حسینی]]]]
::::::آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«شهادت می‌دهیم که [[ائمه]]{{عم}} متّقون و صادقون هستند. بحث در این موارد، در چند محور باید انجام شود. آیا اصطلاح مؤمن همه جا و بر همه کس صدق می‌کند یا تفاوت دارد؟ آیا طیفی به عنوان طیف مؤمن یا صادق، یا نقطه‌ای به عنوان مؤمن یا صادق وجود دارد؟ خیلی چیزها به صورت طیف است؛ مثلاً می‌گوییم نور زرد یک طیف طول موج است و به مرز که می‌رسیم، با نورهای دیگر مخلوط می‌شود. اطرافش را دیگر در برنمی‌گیرد. مفاهیم و اصطلاحات قرآنی، نقطه‌ای یا طیفی هستند؟ تقوا اسم مصدر از ریشه "و ـ ق ـ ی"، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده<ref> لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».</ref> و در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات<ref> مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».</ref> برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته‌اند<ref> مفردات، ص ۸۸۱ .</ref>، چنان که [[پیامبراکرم]]{{صل}} وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرام‌ها دانسته است<ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.</ref>.
::::::بر این اساس، عارفان افزون بر دوری از محرّمات، اجتناب از لذت‌های حلال دنیوی را در مراتبی از تقوا لازم شمرده‌اند<ref> المحیط الاعظم، ج ۱، ص ۲۷۸؛ التقوی فی القرآن، ص ۲۸.</ref>، پس می‌توان گفت تقوا خصوصیاتی دارد که به حسب موارد، مختلف می‌گردند و قدر جامع آن ها پرهیز از محرمات شرعی و عقلی، توجه به حق و التفات به پاکسازی عمل و به سوی مجرای طبیعی و متعارف اعمال حرکت کردن است، همان گونه که فجور، فاصله گرفتن از حالت اعتدال و خارج شدن از جریان طبیعی کارهاست<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۸۴، «وقی».</ref> و از آغاز پیدایش ایمان در دل مؤمن تا آخرین درجه کمال، همواره ملازم مؤمن است و در هر مرحله‌ای اقتضایی دارد؛ مانند محافظت نفس از عذاب و آتش، پرهیز از سخطِ خدا و مخالفت با وی و اجتناب از دوری و محجوبیت از خداوند<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۸۵ - ۱۸۶، «وقی».</ref>. "تقوا" از "وقایه" است. معمولاً تقوا در ترجمه‌های معمولی، "پرهیزکاری" ترجمه می‌شود، ولی این معنا، معنای درست و کاملی نیست. پرهیز کردن، معادل "زهد" است، اما تقوا چیز دیگری است. تقوا، گاهی "عمل کردن" و گاهی "عمل نکردن" است، اما پرهیزکاری فقط جنبه نفی دارد؛ بنابراین، پرهیزکاری معنای درستی برای تقوا نیست. اگر بخواهیم کلمه تقوا را به فارسی برگردانیم، به نظر می‌رسد "خویشتن‌داری" ترجمه مناسب‌تری باشد. این مثال را در نظر بگیرید: اگر کسی راننده خوبی باشد، جایی که باید براند، می‌راند و جایی که باید ترمز کند، می‌کند و جایی که باید بپیچد، می‌پیچد و...، نه اینکه فرضاً بنشیند و بدون راندن خودرو، با فرمان بازی کند و مدعی شود که "من تا حالا تصادفی نداشته‌ام"! راست می‌گوید، ولی اینکه هنر نیست. اتومبیل برای حرکت است، نه نشستن و درجا زدن. تقوا به معنای کنترل و پایش است؛ آیه می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ }}﴾}}<ref> ای کسانی که ایمان آورده‌اید، حق تقوا را رعایت کنید؛ سوره  آل عمران، آیه: ۱۰۲.</ref> قبل‌تر هم گفته شد که رعایت حق تقوا، یعنی خدا اطاعت شود و عصیان نشود. خدا همیشه در ذکر باشد و مورد نسیان نباشد. همیشه شکر شود و کفر نشود. این حق تقوا حق تقاته است.
::::::بنابراین، تقوا پرهیز نیست. اولین مرحله تقوا، پیش از آنکه به مرحله عمل خارجی برسد، "حساسیت" است. {{عربی|اندازه=150%|"اتَّقُوا اللَّهَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}" که "از خدا بترس" ترجمه می‌شود؛ یعنی نسبت به مسائل خدایی، حساس باش. خدا که ترس و وحشت ندارد. تعبیر ما از خدا خیلی ضعیف و غلط است. برای آموزش فرهنگ دینی به کودک، می‌گویند:"دروغ نگو؛ خدا دروغگوها را دوست ندارد". نمی‌گویند: "راست بگو؛ خدا راست‌گوها را دوست دارد". همیشه یک بعد منفی از خدا، در ذهن کودکان ایجاد کرده‌ایم. یک نفر کنار خانه خدا بسیار گریه می‌کرد. یکی از پیروان [[امام صادق]]{{ع}} به حال خوش و تقوا و مقام او غبطه می‌خورد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند:"گریه آنها فریبت ندهد؛ تقوا در قلب است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"لَا يَغُرَّنَّكَ‏ بُكَاؤُهُمْ‏ إِنَّمَا التَّقْوَى‏ فِي‏ الْقَلْب‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۶۵.</ref> ما "تقوا سنج" نداریم تا بتوانیم با آن تقوای افراد را بسنجیم؛ پس باید همه را به یک دید نگاه کنیم. متقی، اما کسی است که قلبش نسبت به خدا و خدایی حساس شده است. اگر تقوا به قلب وارد شود، قلب را اصلاح می‌کند. [[امام علی]]{{ع}} فرمودند:"با تقوا، قلبتان را هوشیار کنید"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"و أشعروا بها قلوبكم‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref> درک نکردن و نفهمیدن بسیاری از مسائل مربوط به بی‌تقوایی است. اگر می‌خواهید بفهمید، قلبتان را با تقوا هوشیار کنید؛ آن‌وقت خیلی چیزها را خواهید فهمید که کس دیگری نمی‌فهمد. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: کسی که عبرت‌ها، پیش رویش تمثل یافته، تقوا او را از افتادن در آنها باز می‌دارد<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَ‏ مَنْ‏ صَرَّحَتْ‏ لَهُ‏ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ‏ يَدَيْهِ‏ مِنَ‏ الْمَثُلَاتِ‏ حَجَزَتْهُ‏ التَّقْوَى‏ عَنْ‏ تَقَحُّمِ‏ الشُّبُهَات‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶.</ref> [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند:"آنچه تو را از افتادن در شبهات باز می‌دارد، تقواست" می‌فرمایند:"دوای درد قلب‌های شما تقواست<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَإِنَ‏ تَقْوَى‏ اللَّهِ‏ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۸.</ref> پس تقوا فقط یک عمل اخلاقی یا یک مزیت و برتری اخلاقی نیست، بلکه دارای بعدی معرفتی است:"کسی که تقوا داشته باشد، خداوند به او راه خروج از فتنه‌ها و داشتن نور در تاریکی‌ها می‌دهد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَنْ‏ يَتَّقِ‏ اللَّهَ‏ يَجْعَلْ‏ لَهُ‏ مَخْرَجاً مِنَ‏ الْفِتَنِ‏ وَ نُوراً مِنَ‏ الظُّلَمِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.</ref> بنابراین، تقوا، عقل رحمانی ما را رشد می‌دهد، طوری که علی‌رغم همه موانع، بتوانیم پیش برویم و به نتیجه برسیم؛ بدون اینکه به کسی ظلم کنیم» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۳۰۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


۷۳٬۳۶۰

ویرایش