توقیع اسحاق بن یعقوب: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*یکی از [[توقیعات]] بااهمیت، توقیعی است که توسط [[محمد بن عثمان]] در پاسخ به مکتوب [[اسحاق بن یعقوب]] از [[ناحیه مقدسه]] صادر شده است. این [[توقیع]] مشتمل بر مطالب قابلتوجّهی از جمله تعیین [[وظیفه]] [[مردم]] در [[غیبت کبری]] و بیان علّت [[غیبت]] و معرفی و مشخص نمودن [[هویت]] بعضی افراد است. | *یکی از [[توقیعات]] بااهمیت، توقیعی است که توسط [[محمد بن عثمان]] در پاسخ به مکتوب [[اسحاق بن یعقوب]] از [[ناحیه مقدسه]] صادر شده است. این [[توقیع]] مشتمل بر مطالب قابلتوجّهی از جمله تعیین [[وظیفه]] [[مردم]] در [[غیبت کبری]] و بیان علّت [[غیبت]] و معرفی و مشخص نمودن [[هویت]] بعضی افراد است. | ||
*[[اسحاق بن یعقوب]] میگوید: از [[محمد بن عثمان]] خواهش کردم [[نامه]] مرا که مشتمل بر پارهای از مسائل مشکلی که برایم پیش آمده بود، به [[ناحیه مقدسه]] تقدیم دارد. او هم پذیرفت و جواب آن به خط مولایم [[امام زمان]] {{ع}} بدین قرار صادر شد: "[[خداوند]] تو را [[هدایت]] کند و بر [[اعتقاد]] [[حق]] ثابت و پایدار بدارد. اینکه سؤال کردهای بعضی از افراد [[خاندان]] ما و عموزادگان ما، منکر وجود من هستند، بدان که میان [[خداوند]] و هیچکس [[قرابت]] و خویشی نیست و هرکس منکر وجود من باشد از من نیست و راهی که او میرود، راه پسر [[نوح]] است. و راهی که عمویم [[جعفر کذاب]] و [[اولاد]] او نسبت به من پیش گرفتهاند، راه برادران [[یوسف]] است. اما فقّاع نوشیدنش [[حرام]] است، ولی نوشیدن شلماب<ref>شلماب: نوعی نوشیدنی است که از "شیلم" یعنی دانهای شبیه جو درست میشود و در انسان، نوعی بیهوشی و خوابآلودگی ایجاد میکند. ([[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۴ به نقل از استاد شعرانی).</ref> مانعی ندارد. اما اموالی که شما بهعنوان هدیه به ما میرسانید، ان را برای [[پاک]] شدن شما از [[گناهان]] قبول میکنیم، بنابراین هرکس میخواهد به ما برساند، و هرکس نمیخواهد قطع کند؛ آنچه [[خدا]] به ما داده است، از آنچه شما میدهید بهتر است. و اما [[وقت ظهور]] من وابسته به [[اراده]] [[خداوند متعال]] است. کسانی که وقت آن را تعیین میکنند، [[دروغگو]] هستند. و اما حوادثی که برای شما پدید میآید، پس [[رجوع]] کنید به [[راویان حدیث]] ما، زیرا آنها [[حجّت]] من بر شما هستند، و من هم [[حجّت]] [[خدا]] بر آنها هستم. و اما [[محمد بن عثمان عمری]] که [[خداوند]] از وی و از پدرش [[خشنود]] باشد، مورد [[وثوق]] من و نوشته او نوشته من است. و اما [[محمد بن علی بن مهزیار اهوازی]]، به زودی [[خداوند]] [[دل]] او را [[اصلاح]] میکند و شک و تردیدش را برطرف میسازد. و اما [[مالی]] را که برای ما فرستادهای پذیرفته نمیشود، مگر اینکه از [[حرام]] [[پاک]] گردد و [[پول]] [[زن]] آوازهخوان هم، [[حرام]] است. و اما [[محمد بن شاذان بن نعیم]]، مردی از [[دوستان]] ما [[اهل بیت]] است. و اما [[ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب اجوع]]<ref>یکی از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} بود و بعد از مدتی منحرف شد و برای خود مذهبی تأسیس کرد و [[امام صادق]] {{ع}} او را چند بار لعنت نموده است. (معجم رجال الحدیث، ج ۱۴، ص ۲۴۴).</ref>، او و پیروانش [[ملعون]] هستند، تو با آنها که [[عقیده]] اینان را دارند، رفتوآمد مکن؛ زیرا من از آنها بیزارم، و پدران من هم از آنها بیزار بودند. و اما کسانی که [[اموال]] ما را نزد خود نگاه میدارند، اگر چیزی از آن را برای خود [[حلال]] بدانند و بخورند، مثل این است که [[آتش]] خوردهاند... اما چگونگی انتفاعی که [[مردم]] در [[غیبت]] من از من میبرند، همچون انتفاع از [[خورشید]] است، هنگامی که در پشت ابرها پنهان شود. من [[امان]] [[مردم]] روی [[زمین]] هستم، همانطور که [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانها هستند. بنابراین سؤالهایی که به شما سودی ندارد پرسش نکنید و خود را به خاطر چیزی که نیازی به آن ندارید، به مشقّت نیندازید. برای [[تعجیل در فرج]] و [[ظهور]] من زیاد [[دعا]] کنید که رهایی شما از قید و بندها در [[دعا]] است. [[سلام]] بر تو ای [[اسحاق بن یعقوب]] و [[سلام]] بر کسانی که راه [[هدایت]] را پیش گرفتهاند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۳؛ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۳۵.</ref>. | * [[اسحاق بن یعقوب]] میگوید: از [[محمد بن عثمان]] خواهش کردم [[نامه]] مرا که مشتمل بر پارهای از مسائل مشکلی که برایم پیش آمده بود، به [[ناحیه مقدسه]] تقدیم دارد. او هم پذیرفت و جواب آن به خط مولایم [[امام زمان]] {{ع}} بدین قرار صادر شد: "[[خداوند]] تو را [[هدایت]] کند و بر [[اعتقاد]] [[حق]] ثابت و پایدار بدارد. اینکه سؤال کردهای بعضی از افراد [[خاندان]] ما و عموزادگان ما، منکر وجود من هستند، بدان که میان [[خداوند]] و هیچکس [[قرابت]] و خویشی نیست و هرکس منکر وجود من باشد از من نیست و راهی که او میرود، راه پسر [[نوح]] است. و راهی که عمویم [[جعفر کذاب]] و [[اولاد]] او نسبت به من پیش گرفتهاند، راه برادران [[یوسف]] است. اما فقّاع نوشیدنش [[حرام]] است، ولی نوشیدن شلماب<ref>شلماب: نوعی نوشیدنی است که از "شیلم" یعنی دانهای شبیه جو درست میشود و در انسان، نوعی بیهوشی و خوابآلودگی ایجاد میکند. ([[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۴ به نقل از استاد شعرانی).</ref> مانعی ندارد. اما اموالی که شما بهعنوان هدیه به ما میرسانید، ان را برای [[پاک]] شدن شما از [[گناهان]] قبول میکنیم، بنابراین هرکس میخواهد به ما برساند، و هرکس نمیخواهد قطع کند؛ آنچه [[خدا]] به ما داده است، از آنچه شما میدهید بهتر است. و اما [[وقت ظهور]] من وابسته به [[اراده]] [[خداوند متعال]] است. کسانی که وقت آن را تعیین میکنند، [[دروغگو]] هستند. و اما حوادثی که برای شما پدید میآید، پس [[رجوع]] کنید به [[راویان حدیث]] ما، زیرا آنها [[حجّت]] من بر شما هستند، و من هم [[حجّت]] [[خدا]] بر آنها هستم. و اما [[محمد بن عثمان عمری]] که [[خداوند]] از وی و از پدرش [[خشنود]] باشد، مورد [[وثوق]] من و نوشته او نوشته من است. و اما [[محمد بن علی بن مهزیار اهوازی]]، به زودی [[خداوند]] [[دل]] او را [[اصلاح]] میکند و شک و تردیدش را برطرف میسازد. و اما [[مالی]] را که برای ما فرستادهای پذیرفته نمیشود، مگر اینکه از [[حرام]] [[پاک]] گردد و [[پول]] [[زن]] آوازهخوان هم، [[حرام]] است. و اما [[محمد بن شاذان بن نعیم]]، مردی از [[دوستان]] ما [[اهل بیت]] است. و اما [[ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب اجوع]]<ref>یکی از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} بود و بعد از مدتی منحرف شد و برای خود مذهبی تأسیس کرد و [[امام صادق]] {{ع}} او را چند بار لعنت نموده است. (معجم رجال الحدیث، ج ۱۴، ص ۲۴۴).</ref>، او و پیروانش [[ملعون]] هستند، تو با آنها که [[عقیده]] اینان را دارند، رفتوآمد مکن؛ زیرا من از آنها بیزارم، و پدران من هم از آنها بیزار بودند. و اما کسانی که [[اموال]] ما را نزد خود نگاه میدارند، اگر چیزی از آن را برای خود [[حلال]] بدانند و بخورند، مثل این است که [[آتش]] خوردهاند... اما چگونگی انتفاعی که [[مردم]] در [[غیبت]] من از من میبرند، همچون انتفاع از [[خورشید]] است، هنگامی که در پشت ابرها پنهان شود. من [[امان]] [[مردم]] روی [[زمین]] هستم، همانطور که [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانها هستند. بنابراین سؤالهایی که به شما سودی ندارد پرسش نکنید و خود را به خاطر چیزی که نیازی به آن ندارید، به مشقّت نیندازید. برای [[تعجیل در فرج]] و [[ظهور]] من زیاد [[دعا]] کنید که رهایی شما از قید و بندها در [[دعا]] است. [[سلام]] بر تو ای [[اسحاق بن یعقوب]] و [[سلام]] بر کسانی که راه [[هدایت]] را پیش گرفتهاند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۳؛ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۳۵.</ref>. | ||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:امام مهدی]] | [[رده:امام مهدی]] | ||
[[رده:توقیع اسحاق بن یعقوب]] | [[رده:توقیع اسحاق بن یعقوب]] | ||
[[رده:مدخل موعودنامه]] | [[رده:مدخل موعودنامه]] |