تکلف: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '↵{{سیره معصوم}}' به '{{سیره معصوم}}') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
*ایشان نه تنها خود از تکلف به شدت پرهیز داشت، [[اصحاب]] و یارانش را نیز به بیتکلفی در امور، [[تشویق]] میکرد و میفرمود: "[[خداوند]] مرا مبلّغ و رساننده [مکر و [[نهی]]] برانگیخته و مرا مشکل آفرین نفرستاده است".<ref>مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۴، ص ۱۹۴ - ۱۹۵؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۸، ص ۴۰۱ و یحیی بن علی القریشی، غرر الفوائد المجموعه، ص۲۳۷.</ref> و نیز میفرمود: {{متن حدیث|أَنا و أُمتي بُرَاءٌ من التَّكَلُّف}}<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۹، ص ۳۰۷؛ ابن اثیر، النهایه، ج ۴، ص ۱۹۶ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱، ص ۱۸۹.</ref>. همچنین خطاب به [[اصحاب]] خویش میفرمود: "به درستی که امتهای پیش از شما به [[دلیل]] تکلف هلاک شدند؛ پس مردی از شما خود را به [[رنج]] نیندازد که در [[دین خدا]] به آنچه نمیشناسد، سخن گوید"<ref>{{متن حدیث|انما هلک الذین قبلکم بالتکلف، فلا یتکلف رجل منکم ان یتکلم فی دین الله بما لا یعرف}}؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۰۸.</ref>؛ او پیوسته در دعاهایشان میفرمودند: "خدایا! به من رحم فرما تا در کارهای بیهوده، خود را به زحمت نیندازم"<ref>{{متن حدیث|وَ ارْحَمْنِي مِنْ تَكَلُّفِ مَا لَا يَعْنِينِي}}؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۳۸۴؛ الکافی، ج ۲، ص ۵۷۷ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۲۹۸.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۳۸.</ref> | *ایشان نه تنها خود از تکلف به شدت پرهیز داشت، [[اصحاب]] و یارانش را نیز به بیتکلفی در امور، [[تشویق]] میکرد و میفرمود: "[[خداوند]] مرا مبلّغ و رساننده [مکر و [[نهی]]] برانگیخته و مرا مشکل آفرین نفرستاده است".<ref>مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۴، ص ۱۹۴ - ۱۹۵؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۸، ص ۴۰۱ و یحیی بن علی القریشی، غرر الفوائد المجموعه، ص۲۳۷.</ref> و نیز میفرمود: {{متن حدیث|أَنا و أُمتي بُرَاءٌ من التَّكَلُّف}}<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۹، ص ۳۰۷؛ ابن اثیر، النهایه، ج ۴، ص ۱۹۶ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱، ص ۱۸۹.</ref>. همچنین خطاب به [[اصحاب]] خویش میفرمود: "به درستی که امتهای پیش از شما به [[دلیل]] تکلف هلاک شدند؛ پس مردی از شما خود را به [[رنج]] نیندازد که در [[دین خدا]] به آنچه نمیشناسد، سخن گوید"<ref>{{متن حدیث|انما هلک الذین قبلکم بالتکلف، فلا یتکلف رجل منکم ان یتکلم فی دین الله بما لا یعرف}}؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۰۸.</ref>؛ او پیوسته در دعاهایشان میفرمودند: "خدایا! به من رحم فرما تا در کارهای بیهوده، خود را به زحمت نیندازم"<ref>{{متن حدیث|وَ ارْحَمْنِي مِنْ تَكَلُّفِ مَا لَا يَعْنِينِي}}؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۳۸۴؛ الکافی، ج ۲، ص ۵۷۷ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۲۹۸.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۳۸.</ref> | ||
==نشانههای [[انسان]] متکلف از دیدگاه [[پیامبر]]{{صل}}== | ==نشانههای [[انسان]] متکلف از دیدگاه [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
*[[حضرت رسول]]{{صل}} برای افراد متکلف، نشانههایی را برشمرده است؛ مثلاً در روایتی فرمودهاند: "متکلف، سه نشانه دارد: در حضور، [[تملق]]؛ در [[نهان]]، [[غیبت]] و در [[مصیبت]]، شماتت میکند"<ref>{{متن حدیث|لِلْمُتَكَلِّفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَتَمَلَّقُ إِذَا حَضَرَ وَ يَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ يَشْمَتُ بِالْمُصِيبَة}}؛ محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۱۸؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۱ و حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۳۸.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۳۸.</ref>. | * [[حضرت رسول]]{{صل}} برای افراد متکلف، نشانههایی را برشمرده است؛ مثلاً در روایتی فرمودهاند: "متکلف، سه نشانه دارد: در حضور، [[تملق]]؛ در [[نهان]]، [[غیبت]] و در [[مصیبت]]، شماتت میکند"<ref>{{متن حدیث|لِلْمُتَكَلِّفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَتَمَلَّقُ إِذَا حَضَرَ وَ يَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ يَشْمَتُ بِالْمُصِيبَة}}؛ محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۱۸؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۱ و حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۳۸.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۳۸.</ref>. | ||
==[[پیامبر خدا]]{{صل}} الگوی سادگی و بیتکلفی == | ==[[پیامبر خدا]]{{صل}} الگوی سادگی و بیتکلفی == | ||
*بیتکلفی از ویژگیهای بارز [[رسول اکرم]]{{صل}} و نتیجه مشی زاهدانه و به دور از هر گونه ظاهر سازی و عوامفریبی ایشان بود؛ ایشان چندان بیتکلف بود که سیرهنویسان ایشان را فردی با هزینه سبک معرفی کرده، دربارهاش نوشتهاند: {{عربی| كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} خَفِيفُ الْمَؤُونَة}}<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref> آن [[حضرت]] در تمام امور [[زندگی]]، از تکلف دور بود و این ویژگی در [[لباس]] و نشست و برخاست ایشان آشکار بود. [[خوراک]] و پوشاک [[رسول خدا]]{{صل}} بسیار ساده و به دور از هرگونه تکلف بود و ایشان در [[خوراک]] و پوشاک بر غلامان و کنیزانش [[برتری]] نمیجست<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج ۱، ص ۱۴۶ - ۱۴۷؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۸۸ و ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص۳۵.</ref>. آن [[حضرت]]، هر آنچه از [[غذا]] که حاضر بود، میخورد<ref>امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۹۰؛ جوامع السیره، ص ۳۴ و نویری، نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۴۷.</ref> و از لباسها آنچه که بدان دسترسی داشت، مانند روپوش، عبا، پیراهن، جبه و... در زمان [[نیاز]] میپوشید<ref>ملامحسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۴، ص ۱۴۰؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۳۳۱ و محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص۱۲۰.</ref>؛ بسا که فقط روپوشی به [[نماز]] تن میکرد و دو طرف آن را میان دو شانهاش گره میزد و با همان [[لباس]] بر جنازهها میخواند؛ گاه همان روپوش را به خود میپیچید و آن را از [[چپ و راست]] بر دوش میافکند و با آن در خانه [[نماز]] میخواند<ref>ابوسعید خرگوشی نیشابوری، شرف المصطفی، ج۳، ص۳۲۳؛ نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۸۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۳۵۷؛ البخاری، صحیح، ج ۱، ص ۹۴؛ صحیح مسلم، ج ۲، ص ۶۲؛ المحجة البیضاء، ص۱۴۲ و احیاء علوم الدین، ص ۳۳۲.</ref>. منزلش بسیار ساده بود و در این سادگی، مثال زدنی بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۷؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۵۳ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج۳، ص۳۴۸.</ref>. وسایل خانهاش نیز در سادگی همچون منزلش بود<ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۳۸-۵۳۹.</ref>. | *بیتکلفی از ویژگیهای بارز [[رسول اکرم]]{{صل}} و نتیجه مشی زاهدانه و به دور از هر گونه ظاهر سازی و عوامفریبی ایشان بود؛ ایشان چندان بیتکلف بود که سیرهنویسان ایشان را فردی با هزینه سبک معرفی کرده، دربارهاش نوشتهاند: {{عربی| كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} خَفِيفُ الْمَؤُونَة}}<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref> آن [[حضرت]] در تمام امور [[زندگی]]، از تکلف دور بود و این ویژگی در [[لباس]] و نشست و برخاست ایشان آشکار بود. [[خوراک]] و پوشاک [[رسول خدا]]{{صل}} بسیار ساده و به دور از هرگونه تکلف بود و ایشان در [[خوراک]] و پوشاک بر غلامان و کنیزانش [[برتری]] نمیجست<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج ۱، ص ۱۴۶ - ۱۴۷؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۸۸ و ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص۳۵.</ref>. آن [[حضرت]]، هر آنچه از [[غذا]] که حاضر بود، میخورد<ref>امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۹۰؛ جوامع السیره، ص ۳۴ و نویری، نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۴۷.</ref> و از لباسها آنچه که بدان دسترسی داشت، مانند روپوش، عبا، پیراهن، جبه و... در زمان [[نیاز]] میپوشید<ref>ملامحسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۴، ص ۱۴۰؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۳۳۱ و محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص۱۲۰.</ref>؛ بسا که فقط روپوشی به [[نماز]] تن میکرد و دو طرف آن را میان دو شانهاش گره میزد و با همان [[لباس]] بر جنازهها میخواند؛ گاه همان روپوش را به خود میپیچید و آن را از [[چپ و راست]] بر دوش میافکند و با آن در خانه [[نماز]] میخواند<ref>ابوسعید خرگوشی نیشابوری، شرف المصطفی، ج۳، ص۳۲۳؛ نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۸۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۳۵۷؛ البخاری، صحیح، ج ۱، ص ۹۴؛ صحیح مسلم، ج ۲، ص ۶۲؛ المحجة البیضاء، ص۱۴۲ و احیاء علوم الدین، ص ۳۳۲.</ref>. منزلش بسیار ساده بود و در این سادگی، مثال زدنی بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۷؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۵۳ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج۳، ص۳۴۸.</ref>. وسایل خانهاش نیز در سادگی همچون منزلش بود<ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۳۸-۵۳۹.</ref>. | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} از حشمتهای ظاهری نفرت داشت؛ به همین [[دلیل]]، اگر سواره بود، اجازه نمیداد کسی پیاده، همراه او حرکت کند<ref>شرف المصطفی، ج۴، ص۳۷۲ و مکارم الخلاق، ص۲۲.</ref>. اجازه دستبوسی و پابوسی به کسی نمیداد<ref>سید شرف الدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات، ص ۴۷۲ - ۴۷۳ و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۳۹.</ref> و از اینکه پس از ورود به [[مجلسی]]، کسی جلوی پای ایشان برخیزد، سخت اکراه داشت<ref>ترمذی، سنن، ج ۴، ص ۱۸۳ - ۱۸۴؛ فتح الباری، ج ۱۱، ص ۴۵ و مکارم الاخلاق، ص ۱۶.</ref>. مجلسش بالا و پایین نداشت و هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد و همگی حلقهوار مینشستند<ref>مکارم، الاخلاق، ص ۲۲ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۶.</ref>؛ از این رو، [[اعراب]] غریبی که به حضور مبارکش میرسیدند، ایشان را در میان جمع نمیشناختند؛ و میپرسیدند: "کدام یک از شما [[رسول]] خدایید؟"<ref>النسائی، السنن الکبری، ج ۳، ص ۴۴۳؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۲ و مکارم الاخلاق، ص ۱۶.</ref> روی [[زمین]] مینشست و [[غذا]] میخورد<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص ۳۹۳؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۰۸ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۲، ص۴۴۲.</ref> و موقع خوردن تکیه نمیداد<ref>الکافی،، ج ۶، ص۲۷۲؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۱۶۵؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابنماجه، ج ۱، ص ۸۹ و فتح الباری، ج۹، ص۴۷۲.</ref> و از اینکه به [[سلاطین]]، شباهت پیدا کند، کراهت داشت<ref>الکافی، ج ۶، ص ۲۷۲ و المحاسن، ج۲، ص۴۵۸.</ref>. با [[فقرا]] همنشین بود<ref>جوامع السیره، ص ۳۴؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۶۳ و المناقب، ج ۱، ص۱۴۶.</ref> و با [[مسکینان]] [[غذا]] میخورد<ref>الطبقات، الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۱۲ و امالی طوسی، ص ۳۹۳.</ref> و با دست خود به آنان [[غذا]] میداد<ref>المناقب، ج۱، ص۱۴۶.</ref>. [[دعوت]] [[بندگان]] را میپذیرفت و هیچ دعوتی را کوچک نمیشمرد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۹.</ref>؛ بسا میزبانی که غذای سفرهاش در نانی جوین و دنبهای بودار خلاصه شده بود<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۲۱؛ ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۹۰.</ref>؛ اما با این حال، آن [[حضرت]] با آغوشی باز آن را میپذیرفت و میفرمود: "اگر پاچه گوسفندی را به من هدیه دهند، آن را میپذیرم و اگر مرا به خوردن استخوان شانه و سردستی [[دعوت]] کنند، خواهم پذیرفت"<ref>مسند احمد، ج۲، ص۵۱۲؛ سنن ترمذی، ج۲، ص۳۹۷؛ الکافی، ج۵، ص۱۴۲ و الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۰.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۳۹-۵۴۰.</ref>. | * [[رسول خدا]]{{صل}} از حشمتهای ظاهری نفرت داشت؛ به همین [[دلیل]]، اگر سواره بود، اجازه نمیداد کسی پیاده، همراه او حرکت کند<ref>شرف المصطفی، ج۴، ص۳۷۲ و مکارم الخلاق، ص۲۲.</ref>. اجازه دستبوسی و پابوسی به کسی نمیداد<ref>سید شرف الدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات، ص ۴۷۲ - ۴۷۳ و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۳۹.</ref> و از اینکه پس از ورود به [[مجلسی]]، کسی جلوی پای ایشان برخیزد، سخت اکراه داشت<ref>ترمذی، سنن، ج ۴، ص ۱۸۳ - ۱۸۴؛ فتح الباری، ج ۱۱، ص ۴۵ و مکارم الاخلاق، ص ۱۶.</ref>. مجلسش بالا و پایین نداشت و هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد و همگی حلقهوار مینشستند<ref>مکارم، الاخلاق، ص ۲۲ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۶.</ref>؛ از این رو، [[اعراب]] غریبی که به حضور مبارکش میرسیدند، ایشان را در میان جمع نمیشناختند؛ و میپرسیدند: "کدام یک از شما [[رسول]] خدایید؟"<ref>النسائی، السنن الکبری، ج ۳، ص ۴۴۳؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۲ و مکارم الاخلاق، ص ۱۶.</ref> روی [[زمین]] مینشست و [[غذا]] میخورد<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص ۳۹۳؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۰۸ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۲، ص۴۴۲.</ref> و موقع خوردن تکیه نمیداد<ref>الکافی،، ج ۶، ص۲۷۲؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۱۶۵؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابنماجه، ج ۱، ص ۸۹ و فتح الباری، ج۹، ص۴۷۲.</ref> و از اینکه به [[سلاطین]]، شباهت پیدا کند، کراهت داشت<ref>الکافی، ج ۶، ص ۲۷۲ و المحاسن، ج۲، ص۴۵۸.</ref>. با [[فقرا]] همنشین بود<ref>جوامع السیره، ص ۳۴؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۶۳ و المناقب، ج ۱، ص۱۴۶.</ref> و با [[مسکینان]] [[غذا]] میخورد<ref>الطبقات، الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۱۲ و امالی طوسی، ص ۳۹۳.</ref> و با دست خود به آنان [[غذا]] میداد<ref>المناقب، ج۱، ص۱۴۶.</ref>. [[دعوت]] [[بندگان]] را میپذیرفت و هیچ دعوتی را کوچک نمیشمرد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۹.</ref>؛ بسا میزبانی که غذای سفرهاش در نانی جوین و دنبهای بودار خلاصه شده بود<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۲۱؛ ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۹۰.</ref>؛ اما با این حال، آن [[حضرت]] با آغوشی باز آن را میپذیرفت و میفرمود: "اگر پاچه گوسفندی را به من هدیه دهند، آن را میپذیرم و اگر مرا به خوردن استخوان شانه و سردستی [[دعوت]] کنند، خواهم پذیرفت"<ref>مسند احمد، ج۲، ص۵۱۲؛ سنن ترمذی، ج۲، ص۳۹۷؛ الکافی، ج۵، ص۱۴۲ و الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۰.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۳۹-۵۴۰.</ref>. | ||
*هرگاه به [[مجلسی]] وارد میشد، در نزدیکترین جا به محل ورود مینشست<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۶۲؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۱، ص۳۱۸؛ المناقب، ج۱، ص۱۴۶؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۳۵۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۱، ص۲۹۰ و الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۳۱۱.</ref>؛ در [[سلام]] کردن از همه، حتی از [[کودکان]] [[سبقت]] میگرفت<ref>صحیح بخاری، ج ۷، ص ۱۳۱؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۱۴۴ و علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص ۲۶۰.</ref>؛ با ثروتمند و [[فقیر]] [[مصافحه]] میکرد و دست خود را نمیکشید تا طرف مقابل دست خود را بکشد<ref>ارشاد القلوب، ج۱، ص ۱۱۵ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref>. از بیماران حتی در دورترین نقاط [[شهر]] عیادت میفرمود<ref>جوامع السیره، ص۳۴؛ الشفا بتعریف و حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۴۸ و المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref> و در تشییع جنازهها حاضر میشد<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۰؛ مکارم الاخلاق، ص ۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۲۷۹.</ref>. بر الاغ سوار میشد و دیگری را نیز بر ترک خود سوار میکرد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref>؛ بسیار پیش میآمد که بر الاغی بیپالان سوار میشد<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۰-۵۴۱.</ref>. | *هرگاه به [[مجلسی]] وارد میشد، در نزدیکترین جا به محل ورود مینشست<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۶۲؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۱، ص۳۱۸؛ المناقب، ج۱، ص۱۴۶؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۳۵۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۱، ص۲۹۰ و الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۳۱۱.</ref>؛ در [[سلام]] کردن از همه، حتی از [[کودکان]] [[سبقت]] میگرفت<ref>صحیح بخاری، ج ۷، ص ۱۳۱؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۱۴۴ و علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص ۲۶۰.</ref>؛ با ثروتمند و [[فقیر]] [[مصافحه]] میکرد و دست خود را نمیکشید تا طرف مقابل دست خود را بکشد<ref>ارشاد القلوب، ج۱، ص ۱۱۵ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref>. از بیماران حتی در دورترین نقاط [[شهر]] عیادت میفرمود<ref>جوامع السیره، ص۳۴؛ الشفا بتعریف و حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۴۸ و المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref> و در تشییع جنازهها حاضر میشد<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۰؛ مکارم الاخلاق، ص ۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۲۷۹.</ref>. بر الاغ سوار میشد و دیگری را نیز بر ترک خود سوار میکرد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref>؛ بسیار پیش میآمد که بر الاغی بیپالان سوار میشد<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۰-۵۴۱.</ref>. | ||
*در خانه به اهل خانه [[کمک]] میکرد و با دست خود وسیله [[تطهیر]] خود را در شب آماده میساخت؛ گوسفندش را میدوشید و [[لباس]] و کفشش را وصله میزد؛ خانه را جارو میکرد و شترش عقال میبست و به شتر آبکش خود علف میداد؛ با خادمش [[غذا]] میخورد و با خدمتکار خانه، گندم و جو را آرد و آرد آن را خمیر میکرد؛ آذوقه منزل را از بازار حمل میکرد و به خانه میآورد و [[حیا]] مانع نبود که خود نیازمندیهای خود را از بازار تهیه کند<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۱.</ref>. | *در خانه به اهل خانه [[کمک]] میکرد و با دست خود وسیله [[تطهیر]] خود را در شب آماده میساخت؛ گوسفندش را میدوشید و [[لباس]] و کفشش را وصله میزد؛ خانه را جارو میکرد و شترش عقال میبست و به شتر آبکش خود علف میداد؛ با خادمش [[غذا]] میخورد و با خدمتکار خانه، گندم و جو را آرد و آرد آن را خمیر میکرد؛ آذوقه منزل را از بازار حمل میکرد و به خانه میآورد و [[حیا]] مانع نبود که خود نیازمندیهای خود را از بازار تهیه کند<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۱.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==نمونههایی دیگر از نبود تکلف در [[سیره نبوی]]{{صل}} == | ==نمونههایی دیگر از نبود تکلف در [[سیره نبوی]]{{صل}} == | ||
*[[نقل]] کردهاند، روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به نزد [[عایشه]] وارد شد؛ در حالی که زنی نزدش نشسته بود؛ پس فرمود: "او کیست؟" گفت: "فلانی است که از نمازش سخن میگوید"؛ فرمود: "از این سخنان دست بدارید! شما به همان اندازه که [[توان]] دارید، مکلّف هستید.[[سوگند]] به [[خداوند]]! تا زمانی که شما که ملول نشدهاید، [[خداوند]] ثوابش را قطع نمیکند و [[بهترین]] [[دین]]، از نظر او آن است که شحص، همواره به آن پایبند باشد"<ref>صحیح بخاری، ج ۱، ص ۱۶ و العینی، عمدة القاری، ج۱، ص۲۵۵.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۲.</ref>. | * [[نقل]] کردهاند، روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به نزد [[عایشه]] وارد شد؛ در حالی که زنی نزدش نشسته بود؛ پس فرمود: "او کیست؟" گفت: "فلانی است که از نمازش سخن میگوید"؛ فرمود: "از این سخنان دست بدارید! شما به همان اندازه که [[توان]] دارید، مکلّف هستید.[[سوگند]] به [[خداوند]]! تا زمانی که شما که ملول نشدهاید، [[خداوند]] ثوابش را قطع نمیکند و [[بهترین]] [[دین]]، از نظر او آن است که شحص، همواره به آن پایبند باشد"<ref>صحیح بخاری، ج ۱، ص ۱۶ و العینی، عمدة القاری، ج۱، ص۲۵۵.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۲.</ref>. | ||
*[[راویان]] بسیاری هم از [[امام صادق]]{{ع}} و نیز [[ابوذر غفاری]] [[روایت]] کردهاند که در روزهای بسیار گرم سال، چون مؤذن برای گفتن [[اذان]] ظهر اجازه میخواست، [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: بگذار هوا خنک شود!؛ بگذار هوا خنک شود!"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۳؛ مسند احمد، ج۵، ص۱۷۶؛ صحیح بخاری، ج۱، ص۱۳۵؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰۸ و ابن خزیمه، صحیح، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>؛ از [[ابن عباس]] نیز [[روایت]] شده است که روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[خطبه]] میخواند. پس دید که مردی [[ایستاده]] است؛ پرسید: "او کیست؟" [[مردم]] گفتند: "او [[ابو اسرائیل]] است که نذر کرده، زیر [[آفتاب]] بایستد، ننشیند، به زیر سایه نرود، سخن نگوید و [[روزه]] باشد"؛[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "به او بگویید که هم سخن بگوید، هم به سایه برود، هم بنشیند و به روزهاش پایان دهد"<ref>ابن ابی جمهور؛ عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۴۴۸ – ۴۴۹؛ صحیح بخاری، ج۷، ص۲۳۴؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۱۰۱ ؛ صحیح ابن حبان، ج۱۰، ص۲۳۱-۲۳۲ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۱ ، ص ۲۵۴.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۳.</ref>. | * [[راویان]] بسیاری هم از [[امام صادق]]{{ع}} و نیز [[ابوذر غفاری]] [[روایت]] کردهاند که در روزهای بسیار گرم سال، چون مؤذن برای گفتن [[اذان]] ظهر اجازه میخواست، [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: بگذار هوا خنک شود!؛ بگذار هوا خنک شود!"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۳؛ مسند احمد، ج۵، ص۱۷۶؛ صحیح بخاری، ج۱، ص۱۳۵؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰۸ و ابن خزیمه، صحیح، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>؛ از [[ابن عباس]] نیز [[روایت]] شده است که روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[خطبه]] میخواند. پس دید که مردی [[ایستاده]] است؛ پرسید: "او کیست؟" [[مردم]] گفتند: "او [[ابو اسرائیل]] است که نذر کرده، زیر [[آفتاب]] بایستد، ننشیند، به زیر سایه نرود، سخن نگوید و [[روزه]] باشد"؛[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "به او بگویید که هم سخن بگوید، هم به سایه برود، هم بنشیند و به روزهاش پایان دهد"<ref>ابن ابی جمهور؛ عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۴۴۸ – ۴۴۹؛ صحیح بخاری، ج۷، ص۲۳۴؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۱۰۱ ؛ صحیح ابن حبان، ج۱۰، ص۲۳۱-۲۳۲ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۱ ، ص ۲۵۴.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۳.</ref>. | ||
*همچنین از انس [[روایت]] شده است که روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[مسجد]] وارد شد و دید ریسمانی بین دو ستون [[مسجد]] بسته شده است؛ پس فرمود: "این ریسمان چیست؟" [[مردم]] گفتند: "این ریسمان، از آن [[زینب]] است چون [[ناتوان]] میشود، از آن میگیرد". آن گاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "آن را باز کنید؛ هر یک از شما باید تا زمانی [[نماز]] گزارد که با [[نشاط]] است؛ چون خسته شد، باید بخوابد"<ref>صحیح بخاری، ج ۲، ص ۴۸؛ فتح الباری، ج ۳، ص ۳۰ و عمدة القاری، ج ۷، ص ۲۰۸.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۳.</ref>. | *همچنین از انس [[روایت]] شده است که روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[مسجد]] وارد شد و دید ریسمانی بین دو ستون [[مسجد]] بسته شده است؛ پس فرمود: "این ریسمان چیست؟" [[مردم]] گفتند: "این ریسمان، از آن [[زینب]] است چون [[ناتوان]] میشود، از آن میگیرد". آن گاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "آن را باز کنید؛ هر یک از شما باید تا زمانی [[نماز]] گزارد که با [[نشاط]] است؛ چون خسته شد، باید بخوابد"<ref>صحیح بخاری، ج ۲، ص ۴۸؛ فتح الباری، ج ۳، ص ۳۰ و عمدة القاری، ج ۷، ص ۲۰۸.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۳.</ref>. | ||
==پرهیز از تکلف در امور قضایی== | ==پرهیز از تکلف در امور قضایی== | ||
*[[پیامبر]]{{صل}} در [[اجرای حدود الهی]] نیز اهل تکلف نبود بود؛ [[نقل]] شده است، آن [[حضرت]] از تمام اموری که برای آنها در [[شرع]]، حدّی معین نشده بود، میگذشت<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۷.</ref>، و به [[قضاوت]] و داوران نیز توصیه میفرمود که تا وقتی میتوانید [[گریز]] گاهی پیدا کنید، از جاری ساختن حدود بر [[بندگان خدا]] خودداری ورزید<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۸۵۰.؛ المبارکفوزی، تحفة الأحوذی، ج ۴، ص ۵۷۳؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۲ و کنز العمال، ج ۵، ص ۳۰۹.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۴.</ref>. | * [[پیامبر]]{{صل}} در [[اجرای حدود الهی]] نیز اهل تکلف نبود بود؛ [[نقل]] شده است، آن [[حضرت]] از تمام اموری که برای آنها در [[شرع]]، حدّی معین نشده بود، میگذشت<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۷.</ref>، و به [[قضاوت]] و داوران نیز توصیه میفرمود که تا وقتی میتوانید [[گریز]] گاهی پیدا کنید، از جاری ساختن حدود بر [[بندگان خدا]] خودداری ورزید<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۸۵۰.؛ المبارکفوزی، تحفة الأحوذی، ج ۴، ص ۵۷۳؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۲ و کنز العمال، ج ۵، ص ۳۰۹.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۴.</ref>. | ||
*از [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[نقل]] شده است که "روزی [[زن]] مسلمانانی [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}}! فلانی شوهر من است و من خود را نثارش کرده، در [[امور دنیا]] و [[آخرت]] [[یاری]] اش کردم و او چیز ناپسندی از من ندیده است؛ اما من از او به [[خدا]] و به شما شکایت میبرم"؛ آن [[حضرت]] فرمود: "از چه چیز او شکایت و گله داری؟" آن [[زن]] گفت: "امروز به من گفت: تو مانند مادرم بر من [[حرام]] هستی؛ من هم از منزلم خارج شدم؛ پس به کار من رسیدگی کن!" آن [[حضرت]] فرمود: "[[خداوند]] در این باره چیزی نازل نفرموده است تا با آن بین تو و شوهرت [[قضاوت]] کنم و من [هم] از اینکه از متکلفان باشم، اکراه دارم"؛ پس، آن [[زن]] گریست و دوباره به [[خدا]] و رسولش شکوه برد و برگشت. پس [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل فرمود: {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه میکرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را میشنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>. پس [[رسول خدا]]{{صل}} آن [[زن]] و مرد را به حضور طلبید و فرمود: "[[خداوند]] درباره تو و همسرت این [[آیه]] را نازل کرد". سپس [[آیه]] را برای آن دو خواند، سپس به آن مرد فرمود: "این [[زن]]، همسرت است و تو حرف ناپسندی را بر زبان راندی؛ به تحقیق، [[خداوند]] تو را بخشید، پس [[تعدی]] نکن..."<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۳۵۳ – ۳۵۴؛ الکافی، ج ۲، ص ۱۵۲ و وسائل الشیعه، ج ۲۲، ص ۳۰۴ – ۳۰۵.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۴.</ref>. | *از [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[نقل]] شده است که "روزی [[زن]] مسلمانانی [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}}! فلانی شوهر من است و من خود را نثارش کرده، در [[امور دنیا]] و [[آخرت]] [[یاری]] اش کردم و او چیز ناپسندی از من ندیده است؛ اما من از او به [[خدا]] و به شما شکایت میبرم"؛ آن [[حضرت]] فرمود: "از چه چیز او شکایت و گله داری؟" آن [[زن]] گفت: "امروز به من گفت: تو مانند مادرم بر من [[حرام]] هستی؛ من هم از منزلم خارج شدم؛ پس به کار من رسیدگی کن!" آن [[حضرت]] فرمود: "[[خداوند]] در این باره چیزی نازل نفرموده است تا با آن بین تو و شوهرت [[قضاوت]] کنم و من [هم] از اینکه از متکلفان باشم، اکراه دارم"؛ پس، آن [[زن]] گریست و دوباره به [[خدا]] و رسولش شکوه برد و برگشت. پس [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل فرمود: {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه میکرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را میشنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>. پس [[رسول خدا]]{{صل}} آن [[زن]] و مرد را به حضور طلبید و فرمود: "[[خداوند]] درباره تو و همسرت این [[آیه]] را نازل کرد". سپس [[آیه]] را برای آن دو خواند، سپس به آن مرد فرمود: "این [[زن]]، همسرت است و تو حرف ناپسندی را بر زبان راندی؛ به تحقیق، [[خداوند]] تو را بخشید، پس [[تعدی]] نکن..."<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۳۵۳ – ۳۵۴؛ الکافی، ج ۲، ص ۱۵۲ و وسائل الشیعه، ج ۲۲، ص ۳۰۴ – ۳۰۵.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۴.</ref>. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: تکلف]] | [[رده: تکلف]] |