بحث:ایمان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
*'''اقرار زبانی به حقایق دینی''' | *'''اقرار زبانی به حقایق دینی''' | ||
در برخی آیات، مؤمن به کسانی اطلاق شده که التزام عملی به دین ندارند یا از آنها خواسته شده که ایمان بیاورند. ایمان در این آیات، به معنای اقرار زبانیِ تنها به کار رفته است، مانند این آیه: | در برخی آیات، مؤمن به کسانی اطلاق شده که التزام عملی به دین ندارند یا از آنها خواسته شده که ایمان بیاورند. ایمان در این آیات، به معنای اقرار زبانیِ تنها به کار رفته است، مانند این آیه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِيعًا * وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا * وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّه لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا<ref>«ای کسانی که ایمان آوردهاید! [ در برابر دشمن ] آماده باشید (اسلحه خود را برگیرید) و گروه گروه [ به جهاد ] بیرون روید یا به طور جمعی روانه شوید. و قطعاً از میان شما کسی هست که کندی به خرج دهد. پس اگر آسیبی به شما رسد، میگوید: «راستی که خدا بر من نعمت بخشید که با آنان حاضر نبودم» و اگر غنیمتی از خدا به شما برسد ـ چنان که گویی میان شما و میان او [ رابطه ]دوستی نبوده ـ خواهد گفت: کاش من با آنان بودم و به نوای بزرگی میرسیدم!)».نساء: آیه ۷۱ ـ ۷۳.</ref> در تبیین این آیات، از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده است: اگر این سخن را مردم مشرق و مغرب گفته بودند، از ایمان خارج بودند؛ ولی خداوند، آنان را به خاطر اقرارشان، [[مؤمن]] نامید.<ref>«لَو أنَّ هذِهِ الکَلِمَةَ قالَها أهلُ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لَکانوا بِها خارِجینَ مِنَ الإِیمانِ و لکِن سَمّاهُمُ اللّهُ مُؤمِنینَ بِإِقرارِهِم». تفسیر القمی: ج ۱ ص ۳۰.</ref> همچنین در آیه دیگری آمده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ}}﴾}}.<ref>«ای کسانی که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبر او ایمان بیاورید». نساء: آیه ۱۳۶.</ref> در این آیه، ایمان اول، به معنای اقرار زبانی است و ایمان دوم، به معنای تصدیق قلبی. در برخی از احادیث نیز ایمان، تنها در اقرار زبانی به کار رفته است، مانند آنچه از [[پیامبر خدا]] نقل شده که به جمعی از مسلمانان فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"یا مَعشَرَ مَن آمَنَ بِلِسانِهِ وَ لَم یَخلُصِ الإِیمانُ فی قَلبِهِ، لا تَتَّبِعوا عَوراتِ المُؤمِنینَ"}}.<ref>ای گروهی که به زبان ایمان آوردهاید، ولی ایمان در دلتان خالص نشده است ! در پیِ [ یافتن] عیب مؤمنان بر نیایید. الأمالی، مفید: ص ۱۴۱ ح ۸، ثواب الأعمال: ص ۲۸۸ ح ۱، المحاسن: ج ۱ ص ۱۸۹ ح ۳۱۵، بحار الأنوار: ج ۷۵ ص ۲۱۴ ح ۱۰.</ref> | ||
و قطعاً از میان شما کسی هست که کندی به خرج دهد. پس اگر آسیبی به شما رسد، میگوید: «راستی که خدا بر من نعمت بخشید که با آنان حاضر نبودم» و اگر غنیمتی از خدا به شما برسد ـ چنان که گویی میان شما و میان او [ رابطه ]دوستی نبوده ـ خواهد گفت: کاش من با آنان بودم و به نوای بزرگی میرسیدم!). در تبیین این آیات، از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده است: اگر این سخن را مردم مشرق و مغرب گفته بودند، از ایمان خارج بودند؛ ولی خداوند، آنان را به خاطر اقرارشان، مؤمن نامید.<ref>«لَو أنَّ هذِهِ الکَلِمَةَ قالَها أهلُ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لَکانوا بِها خارِجینَ مِنَ الإِیمانِ و لکِن سَمّاهُمُ اللّهُ مُؤمِنینَ بِإِقرارِهِم». تفسیر القمی: ج ۱ ص ۳۰.</ref> همچنین در آیه دیگری آمده است: | |||
*'''تصدیق قلبی''' | *'''تصدیق قلبی''' | ||
در قرآن، ایمان، گاه به معنای تقویت و تأیید تصدیق قلبی حقایق دینی، به کار رفته است، مانند این آیه: «أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْاءِیمَانَ وَ أَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ.<ref> | در قرآن، ایمان، گاه به معنای تقویت و تأیید تصدیق قلبی حقایق دینی، به کار رفته است، مانند این آیه: «أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْاءِیمَانَ وَ أَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ.<ref>«در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود، تأیید کرده است». مجادله: آیه ۲۲.</ref> کتابت ایمان در قلب به وسیله خداوند، همان تقویت آن، با روح و نیرویی از جانب خویش است. | ||
*'''تصدیق عملی''' | *'''تصدیق عملی''' | ||
خط ۴۲: | خط ۴۰: | ||
*'''تصدیق مدّعا''' | *'''تصدیق مدّعا''' | ||
یکی دیگر از کاربردهای «ایمان» در قرآن، «تصدیق» و راست شمردن مدّعاست. هنگامی که برادران یوسف{{ع}} او را در چاه انداختند، گریه کنان پیش پدر آمدند و گفتند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ}}﴾}}<ref>«ما رفتیم که مسابقه دهیم، و یوسف را پیش کالای خود نهادیم. آن گاه، گرگ، او را خورد؛ ولی تو به ما ایمان نداری، هر چند راستگو باشیم».یوسف: آیه ۱۷.</ref> در این آیه، «ایمان» در معنای «تصدیق» به کار رفته است؛ یعنی: تو ما را تصدیق نمیکنی و سخن ما را راست ن میشماری، هر چند راستگو باشیم. | یکی دیگر از کاربردهای «ایمان» در قرآن، «تصدیق» و راست شمردن مدّعاست. هنگامی که برادران یوسف{{ع}} او را در چاه انداختند، گریه کنان پیش پدر آمدند و گفتند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ}}﴾}}<ref>«ما رفتیم که مسابقه دهیم، و یوسف را پیش کالای خود نهادیم. آن گاه، گرگ، او را خورد؛ ولی تو به ما ایمان نداری، هر چند راستگو باشیم». یوسف: آیه ۱۷.</ref> در این آیه، «ایمان» در معنای «تصدیق» به کار رفته است؛ یعنی: تو ما را تصدیق نمیکنی و سخن ما را راست ن میشماری، هر چند راستگو باشیم. | ||
*'''تصدیق باورهای موهوم''' | *'''تصدیق باورهای موهوم''' | ||
قرآن کریم در آیات بسیاری، در مقام نکوهش، کلمه «ایمان» را در معنای تصدیق باورهای موهوم، به کار برده است، مانند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ}}﴾}}.<ref>«آیا به باطل ایمان میآورند و به نعمت خدا کفر میورزند؟». عنکبوت: آیه ۶۷. نیز، ر. ک: نحل: آیه ۷۲.</ref> و نیز: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}﴾}}.<ref>«کسانی که باطل را باور دارند و به خداوند کافر اند، آنان همان زیانکاران اند».عنکبوت: آیه ۵۲.</ref> و نیز: | قرآن کریم در آیات بسیاری، در مقام نکوهش، کلمه «ایمان» را در معنای تصدیق باورهای موهوم، به کار برده است، مانند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ}}﴾}}.<ref>«آیا به باطل ایمان میآورند و به نعمت خدا کفر میورزند؟». عنکبوت: آیه ۶۷. نیز، ر. ک: نحل: آیه ۷۲.</ref> و نیز: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}﴾}}.<ref>«کسانی که باطل را باور دارند و به خداوند کافر اند، آنان همان زیانکاران اند».عنکبوت: آیه ۵۲.</ref> و نیز: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآنأَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ|}}﴾}}.<ref>«آیا کسانی را که از کتاب [ آسمانی ]، نصیبی یافته اند، ندیده ای، که به «جِبت» و «طاغوت»، ایمان دارند». نساء: آیه ۵۱.</ref> [[راغب اصفهانی]] در تبیین کاربرد «ایمان» در مورد اخیر میگوید: از ایمان آنان [به جبت و طاغوت] برای سرزنش آنها یاد شده است و این که آنها با چیزی آرامش یافتند که مایه آرامش نیست؛ زیرا دل ـ تا وقتی که [سراسر تیرگی نشده و] مهر باطل نخورده باشد ـ چنین ویژگیای ندارد که به باطل اطمینان و آرامش یابد و این، همانند آن سخن خداوند است که: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}﴾}}<ref>«هر که سینهاش به کفر گشاده گردد، خشم خدا بر آنان است و برایشان عذابی بزرگ خواهد بود»؛ نحل: آیه ۱۰۶.</ref>و نیز همانند آن است که گفته میشود: «ایمانش کفر است و شادباشش کتک کاری!» و امثال آن.<ref> فذلک مذکور علی سبیل الذمّ لهم، و أنّه قد حصل لهم الأمن بما لا یقع به الأمن، إذ لیس من شأن القلب ـ ما لم یکن مطبوعا علیه ـ أن یطمئنّ إلی الباطل، وإنّما ذلک کقوله: «مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» و هذا کما یقال: إیمانه الکفر و تحیَّته الضرب و نحو ذلک. مفردات ألفاظ القرآن: ص ۹۱.</ref> | ||
'''۱. ایمان، از نگاه قرآن''' | '''۱. ایمان، از نگاه قرآن''' |