زهد در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = زهد | | موضوع مرتبط = زهد | ||
خط ۷: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[زهد]]، ملکهای است که [[انسان]] را [[قادر]] میسازد تا از تعلّقات و [[مشاغل]] [[دنیوی]] بریده، و [[حلال]] و [[حرام]] [[دنیا]]، کم و زیاد آن، و خلاصه هیچ یک از اجزاء آن، او را به خود مشغول ندارد. | * [[زهد]]، ملکهای است که [[انسان]] را [[قادر]] میسازد تا از تعلّقات و [[مشاغل]] [[دنیوی]] بریده، و [[حلال]] و [[حرام]] [[دنیا]]، کم و زیاد آن، و خلاصه هیچ یک از اجزاء آن، او را به خود مشغول ندارد. | ||
*در برخی از [[روایات]]، به این مطلب به این گونه اشاره شده است، که چون از [[ائمه هدی]]{{عم}} درباره [[زهد]] سؤال میشد، پاسخ میدادند: "[[زهد]] در دو جمله از [[قرآن کریم]] بیان و [[تفسیر]] شده است: {{متن قرآن|لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ}}<ref>"تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد [[شادی]] نکنید"؛ سوره حدید، [[آیه]] ۲۳.</ref><ref>بحار الأنوار، ج۶۷، ص۳۰۹، احادیث ۵، ۸، ۱۰، ۲۳، ۳۵.</ref> | *در برخی از [[روایات]]، به این مطلب به این گونه اشاره شده است، که چون از [[ائمه هدی]]{{عم}} درباره [[زهد]] سؤال میشد، پاسخ میدادند: "[[زهد]] در دو جمله از [[قرآن کریم]] بیان و [[تفسیر]] شده است: {{متن قرآن|لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ}}<ref>"تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد [[شادی]] نکنید"؛ سوره حدید، [[آیه]] ۲۳.</ref><ref>بحار الأنوار، ج۶۷، ص۳۰۹، احادیث ۵، ۸، ۱۰، ۲۳، ۳۵.</ref> | ||
خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
*این نوع از [[زهد]]، برای تمامی سالکان کوی کمال لازم است. چه تخلّق به [[اخلاق]] [[الهی]]، تنها با عبور از این مرحله ممکن میشود. سرّ این نکته نیز، در آن است که گرفتن مهار [[نفس]]، با غوطهور شدن در موارد مشتبه و [[مکروه]] ممکن نمینماید. [[معصومان]]{{عم}} در احادیثی چند به این مطلب اشاره داشتهاند؛ در این شمار است سخن [[پیامبر اکرم]]{{صل}}:"تمامی امور، یا [[حلال]] واضح، و یا [[حرام]] واضح، و یا مواردی هستند که [[حلال]] و [[حرام]] بودن آنها روشن نیست. هرکس این موارد مشتبه را ترک کند، از حرامها نیز [[نجات]] مییابد؛ و هرکس موارد مشتبه را ترک نکند، نادانسته محرّمات را انجام داده به [[هلاکت]] خواهد رسید"<ref>{{متن حدیث| قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۶۸.</ref> و نیز سخن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}: "[[گناهان]]، سرزمینهای ممنوعه خداوندند. هرکس به آنها نزدیک شود، احتمال دارد که ناخواسته در آن وارد شود" <ref>{{متن حدیث| الْمَعَاصِي حِمَى اللَّهِ فَمَنْ يَرْتَعْ حَوْلَهَا يُوشِكْ أَنْ يَدْخُلَهَا}}؛ وسائل الشّیعه، ج۱۸، ص۱۲۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۴-۲۵۵.</ref>. | *این نوع از [[زهد]]، برای تمامی سالکان کوی کمال لازم است. چه تخلّق به [[اخلاق]] [[الهی]]، تنها با عبور از این مرحله ممکن میشود. سرّ این نکته نیز، در آن است که گرفتن مهار [[نفس]]، با غوطهور شدن در موارد مشتبه و [[مکروه]] ممکن نمینماید. [[معصومان]]{{عم}} در احادیثی چند به این مطلب اشاره داشتهاند؛ در این شمار است سخن [[پیامبر اکرم]]{{صل}}:"تمامی امور، یا [[حلال]] واضح، و یا [[حرام]] واضح، و یا مواردی هستند که [[حلال]] و [[حرام]] بودن آنها روشن نیست. هرکس این موارد مشتبه را ترک کند، از حرامها نیز [[نجات]] مییابد؛ و هرکس موارد مشتبه را ترک نکند، نادانسته محرّمات را انجام داده به [[هلاکت]] خواهد رسید"<ref>{{متن حدیث| قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۶۸.</ref> و نیز سخن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}: "[[گناهان]]، سرزمینهای ممنوعه خداوندند. هرکس به آنها نزدیک شود، احتمال دارد که ناخواسته در آن وارد شود" <ref>{{متن حدیث| الْمَعَاصِي حِمَى اللَّهِ فَمَنْ يَرْتَعْ حَوْلَهَا يُوشِكْ أَنْ يَدْخُلَهَا}}؛ وسائل الشّیعه، ج۱۸، ص۱۲۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۴-۲۵۵.</ref>. | ||
===[[زهد]] کفاف=== | ===[[زهد]] کفاف=== | ||
*[[زهد]] کفاف، آن است که [[آدمی]] بتواند هر آنچه بیشتر از حدّ لازم از [[زندگی]] اوست را، ترک کند. بدین ترتیب [[انسان]] تنها به حدّ لازم [[زندگی]] اکتفا کرده، از هر آنچه بیشتر از این حدّ است، گریزان میباشد. | * [[زهد]] کفاف، آن است که [[آدمی]] بتواند هر آنچه بیشتر از حدّ لازم از [[زندگی]] اوست را، ترک کند. بدین ترتیب [[انسان]] تنها به حدّ لازم [[زندگی]] اکتفا کرده، از هر آنچه بیشتر از این حدّ است، گریزان میباشد. | ||
*[[مؤمنان]] در شماری از [[روایات]]، به تحصیل این مرتبه از [[زهد]] نیز ترغیب شدهاند. در باب کفاف از "کافی" [[شریف]]، این گونه [[احادیث]] به تفصیل [[نقل]] شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۵.</ref>. | * [[مؤمنان]] در شماری از [[روایات]]، به تحصیل این مرتبه از [[زهد]] نیز ترغیب شدهاند. در باب کفاف از "کافی" [[شریف]]، این گونه [[احادیث]] به تفصیل [[نقل]] شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۵.</ref>. | ||
===[[زهد]] [[حلال]]=== | ===[[زهد]] [[حلال]]=== | ||
*این مرحله، [[برتر]] از مرحله پیشین است؛ به این ترتیب که [[انسان]] با بهدست آوردن این مرحله، میتواند حتّی از خواستنیهای [[حلال]] نیز صرفنظر کرده، تنها به حدّ [[واجب]] از لوازم [[زندگی]] مادّی اکتفا ورزد. | *این مرحله، [[برتر]] از مرحله پیشین است؛ به این ترتیب که [[انسان]] با بهدست آوردن این مرحله، میتواند حتّی از خواستنیهای [[حلال]] نیز صرفنظر کرده، تنها به حدّ [[واجب]] از لوازم [[زندگی]] مادّی اکتفا ورزد. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
*اخلاقپژوهان [[مسلمان]]، از [[زهد]] نسبت به [[آخرت]] نیز یاد کردهاند. آنان برای این مرحله از [[زهد]] اهمیّت بسیاری قائل شده، آن را توجّه تام به [[حضرت حق]] دانستهاند. این توجّه به گونهای است که گذشته از دنیای بیارزش، حتّی از لذّات [[اخروی]] نیز [[غفلت]] شده [[قلب]] [[انسان]] تنها به [[حضرت حق]] توجّه یابد و بس. | *اخلاقپژوهان [[مسلمان]]، از [[زهد]] نسبت به [[آخرت]] نیز یاد کردهاند. آنان برای این مرحله از [[زهد]] اهمیّت بسیاری قائل شده، آن را توجّه تام به [[حضرت حق]] دانستهاند. این توجّه به گونهای است که گذشته از دنیای بیارزش، حتّی از لذّات [[اخروی]] نیز [[غفلت]] شده [[قلب]] [[انسان]] تنها به [[حضرت حق]] توجّه یابد و بس. | ||
*کسی که به این مرحله بسیار دشوار دست یابد، میتواند معنای سخن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را دریابد که: "خدایا! تو را نه از [[ترس]] آتشت و نه بهواسطه [[طمع]] در بهشتت [[عبادت]] نکردم، بلکه تو را [[شایسته]] [[عبادت]] یافتم که به عبادتت پرداختم" <ref>{{متن حدیث| مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۸۶. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۶-۲۵۷.</ref>. | *کسی که به این مرحله بسیار دشوار دست یابد، میتواند معنای سخن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را دریابد که: "خدایا! تو را نه از [[ترس]] آتشت و نه بهواسطه [[طمع]] در بهشتت [[عبادت]] نکردم، بلکه تو را [[شایسته]] [[عبادت]] یافتم که به عبادتت پرداختم" <ref>{{متن حدیث| مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۸۶. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۶-۲۵۷.</ref>. | ||
*[[قرآن کریم]] نیز در برخی از [[آیات]] خود، به این [[مقام]] اشاره فرموده است؛ در این شمار است: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.</ref>. و نیز: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴.</ref>. | * [[قرآن کریم]] نیز در برخی از [[آیات]] خود، به این [[مقام]] اشاره فرموده است؛ در این شمار است: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.</ref>. و نیز: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴.</ref>. | ||
*این مرتبه - که سخت رفیع بوده تنها دستیاب انگشتشماری از [[مردمان]] در هر روزگار خواهد شد-، در شمار درجات [[محبّت]] [[الهی]] قرار دارد. ما از [[فضیلت]] [[محبّت]] در این کتاب سخن داشتهایم؛ از این رو در اینجا به تکرار آن مطلب نپرداخته خواننده گرامی را به آن فصل ارجاع مینمائیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۷.</ref>. | *این مرتبه - که سخت رفیع بوده تنها دستیاب انگشتشماری از [[مردمان]] در هر روزگار خواهد شد-، در شمار درجات [[محبّت]] [[الهی]] قرار دارد. ما از [[فضیلت]] [[محبّت]] در این کتاب سخن داشتهایم؛ از این رو در اینجا به تکرار آن مطلب نپرداخته خواننده گرامی را به آن فصل ارجاع مینمائیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۷.</ref>. | ||
*بر اساس آنچه گذشت، در مییابیم که ملکه [[زهد]] عبارت است از مساوی بودن وجود [[دنیا]] و عدم آن، به نزد کسی که این ملکه را بهدست آورده است. اینچنین کس، اگر [[دنیا]] را بهدست آورد از آن خوشحال نخواهد شد، و اگر آن را از دست بدهد بدان [[اندوهگین]] نخواهد گشت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در اشاره به همین مطلب فرمودهاند: "برای [[زاهد]]، تفاوتی ندارد که [[دنیا]] نصیب چه کسی شود" <ref>{{متن حدیث| لَا يُبَالِيَ مَنْ أَكَلَ الدُّنْيَا}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۲۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۸.</ref>. | *بر اساس آنچه گذشت، در مییابیم که ملکه [[زهد]] عبارت است از مساوی بودن وجود [[دنیا]] و عدم آن، به نزد کسی که این ملکه را بهدست آورده است. اینچنین کس، اگر [[دنیا]] را بهدست آورد از آن خوشحال نخواهد شد، و اگر آن را از دست بدهد بدان [[اندوهگین]] نخواهد گشت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در اشاره به همین مطلب فرمودهاند: "برای [[زاهد]]، تفاوتی ندارد که [[دنیا]] نصیب چه کسی شود" <ref>{{متن حدیث| لَا يُبَالِيَ مَنْ أَكَلَ الدُّنْيَا}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۲۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۸.</ref>. | ||
*برخی از [[اهل دل]] نیز که با بهرهگیری از [[احادیث اهل بیت]]{{عم}}، بر آن رفتهاند که: "[[دنیا]] و هر آنچه در آن است، مانند [[زمین]] و کرمها و حشراتی است که در آن است"<ref>{{عربی| ان الدنیا و ما فیها بمنزلة الأرض و ما فیها من الدودات و الحشرات}}</ref> درست دریافته و [[نیکو]] گفتهاند!. از این رو، کسانی که [[زهد]] را "کراهت از [[دنیا]] و [[دشمن]] داشتن آن" دانستهاند، سخن به صواب نگفتهاند!؛ چه خودِ ناخوشداشتن نیز در شمار [[دل]] مشغولیهای دنیائی است، حال آنکه نمیسزد که [[زاهد]] جز از [[حضرت حق]] [[دل]] مشغولی دیگری داشته باشد. *آری! زاهدان از [[دنیا]] گریزانند، امّا [[دل]] خود را حتّی به فرار از آن نیز مشغول نمینمایند. شاید فرمایش [[امام]] [[معصوم]]{{ع}}: "[[دنیا]] مردار است و آنانکه در طلب آنند، سگان میباشند"<ref>{{متن حدیث| الدُّنْيَا جِيفَةٌ وَ طَالِبُهَا كِلَابٌ}}؛ بحار الأنوار، ج۸۴، ص۲۸۹.</ref>؛ نیز، اشاره به همین مطلب داشته باشد. چه در مقابل سگان، شیرمردان عرصه توحیدند که نه به [[دنیا]]، که حتّی به [[گریز]] از آن نیز توجّهی نمیکنند!. | *برخی از [[اهل دل]] نیز که با بهرهگیری از [[احادیث اهل بیت]]{{عم}}، بر آن رفتهاند که: "[[دنیا]] و هر آنچه در آن است، مانند [[زمین]] و کرمها و حشراتی است که در آن است"<ref>{{عربی| ان الدنیا و ما فیها بمنزلة الأرض و ما فیها من الدودات و الحشرات}}</ref> درست دریافته و [[نیکو]] گفتهاند!. از این رو، کسانی که [[زهد]] را "کراهت از [[دنیا]] و [[دشمن]] داشتن آن" دانستهاند، سخن به صواب نگفتهاند!؛ چه خودِ ناخوشداشتن نیز در شمار [[دل]] مشغولیهای دنیائی است، حال آنکه نمیسزد که [[زاهد]] جز از [[حضرت حق]] [[دل]] مشغولی دیگری داشته باشد. *آری! زاهدان از [[دنیا]] گریزانند، امّا [[دل]] خود را حتّی به فرار از آن نیز مشغول نمینمایند. شاید فرمایش [[امام]] [[معصوم]]{{ع}}: "[[دنیا]] مردار است و آنانکه در طلب آنند، سگان میباشند"<ref>{{متن حدیث| الدُّنْيَا جِيفَةٌ وَ طَالِبُهَا كِلَابٌ}}؛ بحار الأنوار، ج۸۴، ص۲۸۹.</ref>؛ نیز، اشاره به همین مطلب داشته باشد. چه در مقابل سگان، شیرمردان عرصه توحیدند که نه به [[دنیا]]، که حتّی به [[گریز]] از آن نیز توجّهی نمیکنند!. | ||
*[[غزالی]] را در این [[مقام]] سخنی شیرین است. سخن او -با تقریر ما-چنین است: "آنکه [[دنیا]] را ناخوش میدارد به همان [[دنیا]] مشغول شده است، همانگونه که آنکه به [[دنیا]] میل و رغبت دارد، به آن مشغول است؛ چه هر چه مشغولیّت به غیر [[خداوند متعال]] باشد، حجابی است که [[بنده]] را از [[خدا]] محجوب میدارد، و هیچ حجابی بین [[انسان]] و [[خداوند]] بهجز پرداختن تو به غیر او - جلَّ وعلا! - نیست. و تو در حالت [[بغض دنیا]] همچنان به [[نفس]] خویشتن و خواستهای آن مشغولی، از این رو در این حالت هم از [[خداوند]] محجوبی، همان گونه که در حالت [[دوست]] داشتن خود و امیال خود در حجابی. و هیچ تفاوتی میان این دو حالت نیست، چرا که در هر حال مشغول بودن به دیگری، [[دل]] مشغولی است، که [[انسان]] را از [[خداوند]] باز میدارد. مثال این مطلب، آن است که [[عاشق]] در [[مجلسی]] که در آن هم رقیب حضور دارد و هم [[معشوق]]، نگران رقیب بوده از [[معشوق]] به رقیب بپردازد؛ این [[شرک]] و دوبینی است، همانگونه که اگر به نفرت از رقیب نیز مشغول شود و از [[معشوق]] روی بگرداند، همین بُغض از رقیب نیز [[شرک]] در [[عشق]] است؛ هرچند [[شرک]] در این مورد کمتر از [[شرک]] در مورد پیشین است"<ref>{{عربی| إن الكاره للدنيا مشغول بالدنيا، كما أن الراغب فيها مشغول بها، و الشغل بما سوي الله حجاب عن الله - تعالي! -، و لا حجاب بينك و بين الله الا شغلك بغيره؛ وأنت لاتزال مشغولا بنفسك و شهواتها، فلاتزال محجوبا عنه حتي أن شغلك ببغض نفسك و شهواتها، شغل عن الله، كحبك نفسك و شهواها من غير فرق لأن الشغل شغل.و مثاله مثال الرقيب في المجلس فإن التفت العاشق بالرقيب منصرفا عن المعشوق فهو شرك، وإن التفت بغض الرقيب وانصرف عن المعشوق بذلك البغض فهو أيضا - شرك في العشق، الا أن هذا أخف من ذلك}}</ref>. کوتاه سخن آنکه [[زهد]] عبارت است از فراغت از تمامی تعلّقات دنیائی، هرچند آن تعلّق، ناخوش داشتن خود [[دنیا]] باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۹.</ref>. | * [[غزالی]] را در این [[مقام]] سخنی شیرین است. سخن او -با تقریر ما-چنین است: "آنکه [[دنیا]] را ناخوش میدارد به همان [[دنیا]] مشغول شده است، همانگونه که آنکه به [[دنیا]] میل و رغبت دارد، به آن مشغول است؛ چه هر چه مشغولیّت به غیر [[خداوند متعال]] باشد، حجابی است که [[بنده]] را از [[خدا]] محجوب میدارد، و هیچ حجابی بین [[انسان]] و [[خداوند]] بهجز پرداختن تو به غیر او - جلَّ وعلا! - نیست. و تو در حالت [[بغض دنیا]] همچنان به [[نفس]] خویشتن و خواستهای آن مشغولی، از این رو در این حالت هم از [[خداوند]] محجوبی، همان گونه که در حالت [[دوست]] داشتن خود و امیال خود در حجابی. و هیچ تفاوتی میان این دو حالت نیست، چرا که در هر حال مشغول بودن به دیگری، [[دل]] مشغولی است، که [[انسان]] را از [[خداوند]] باز میدارد. مثال این مطلب، آن است که [[عاشق]] در [[مجلسی]] که در آن هم رقیب حضور دارد و هم [[معشوق]]، نگران رقیب بوده از [[معشوق]] به رقیب بپردازد؛ این [[شرک]] و دوبینی است، همانگونه که اگر به نفرت از رقیب نیز مشغول شود و از [[معشوق]] روی بگرداند، همین بُغض از رقیب نیز [[شرک]] در [[عشق]] است؛ هرچند [[شرک]] در این مورد کمتر از [[شرک]] در مورد پیشین است"<ref>{{عربی| إن الكاره للدنيا مشغول بالدنيا، كما أن الراغب فيها مشغول بها، و الشغل بما سوي الله حجاب عن الله - تعالي! -، و لا حجاب بينك و بين الله الا شغلك بغيره؛ وأنت لاتزال مشغولا بنفسك و شهواتها، فلاتزال محجوبا عنه حتي أن شغلك ببغض نفسك و شهواتها، شغل عن الله، كحبك نفسك و شهواها من غير فرق لأن الشغل شغل.و مثاله مثال الرقيب في المجلس فإن التفت العاشق بالرقيب منصرفا عن المعشوق فهو شرك، وإن التفت بغض الرقيب وانصرف عن المعشوق بذلك البغض فهو أيضا - شرك في العشق، الا أن هذا أخف من ذلك}}</ref>. کوتاه سخن آنکه [[زهد]] عبارت است از فراغت از تمامی تعلّقات دنیائی، هرچند آن تعلّق، ناخوش داشتن خود [[دنیا]] باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۹.</ref>. | ||
*این درجه، از چنان فضیلتی برخوردار است که [[خداوند]] در [[مدح]] آن، در [[قرآن کریم]] سخنی رانده است که از مرتبه [[مدح]] نیز فراتر است: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>. مراد از این [[آیه]]، آن است که هیچ چیزی اینان را از یاد [[خداوند]] باز نمیدارد. از این رو میتوان گفت که در این [[آیه]]، خرید و فروش تنها از باب مثال ذکر شده است؛ و به همین خاطر در آیهای دیگر، [[ثروت]] و [[فرزندان]] را جایگزین آن فرموده است: {{متن قرآن|لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«ای مؤمنان! مبادا داراییها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز | *این درجه، از چنان فضیلتی برخوردار است که [[خداوند]] در [[مدح]] آن، در [[قرآن کریم]] سخنی رانده است که از مرتبه [[مدح]] نیز فراتر است: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>. مراد از این [[آیه]]، آن است که هیچ چیزی اینان را از یاد [[خداوند]] باز نمیدارد. از این رو میتوان گفت که در این [[آیه]]، خرید و فروش تنها از باب مثال ذکر شده است؛ و به همین خاطر در آیهای دیگر، [[ثروت]] و [[فرزندان]] را جایگزین آن فرموده است: {{متن قرآن|لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«ای مؤمنان! مبادا داراییها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد» سوره منافقون، آیه ۹.</ref>؛ چه هیچ چیزی بیش از این دو [[انسان]] را به [[دنیا]] مشغول نمیسازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۹-۲۶۰.</ref>. | ||
*[[گریز]] از دام [[دنیا]] که [[آدمی]] به آن فریفته نشود، تنها برای انگشتشماری از مردان مرد حاصل میشود؛ که [[خداوند]] [[نفس]] آنان را رهائی بخشیده از این دامگه رهایشان میسازد. این رهائی تنها بهوسیله مجاهدات شرعی و ریاضتهای [[دینی]] میسّر است، که با کاشتن نهال [[زهد]] در [[دل]]، و سپس آبیاری آن ممکن میگردد؛ تا سرانجام این درخت [[مبارک]] در [[قلب]] به ثمر رسیده، [[آدمی]] را به بالاترین [[مقامات]] [[قرب]] [[حضرت حق]] واصل نماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«ای مردم! بیگمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.</ref>. اینکه [[اهل دل]] همچون برّهای که از گرگ گرسنه فرار میکند، از [[دنیا]] گریزانند، بهخاطر همین تهدیدی است که در این [[آیه شریفه]] و دهها نمونه مشابه آن، ذکر شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۰.</ref>. | * [[گریز]] از دام [[دنیا]] که [[آدمی]] به آن فریفته نشود، تنها برای انگشتشماری از مردان مرد حاصل میشود؛ که [[خداوند]] [[نفس]] آنان را رهائی بخشیده از این دامگه رهایشان میسازد. این رهائی تنها بهوسیله مجاهدات شرعی و ریاضتهای [[دینی]] میسّر است، که با کاشتن نهال [[زهد]] در [[دل]]، و سپس آبیاری آن ممکن میگردد؛ تا سرانجام این درخت [[مبارک]] در [[قلب]] به ثمر رسیده، [[آدمی]] را به بالاترین [[مقامات]] [[قرب]] [[حضرت حق]] واصل نماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«ای مردم! بیگمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.</ref>. اینکه [[اهل دل]] همچون برّهای که از گرگ گرسنه فرار میکند، از [[دنیا]] گریزانند، بهخاطر همین تهدیدی است که در این [[آیه شریفه]] و دهها نمونه مشابه آن، ذکر شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۰.</ref>. | ||
==مراتب [[زهد]]== | ==مراتب [[زهد]]== | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۳: | ||
[[زاهد]] به جهت [[دلبستگی]] [[معنوی]] به [[حقیقت]]، به مظاهر [[دنیا]] بیاعتنا است. این [[بیاعتنایی]]، در [[قلب]] و [[شهود]] تحقق مییابد؛ اما او را به رهبانیت و [[ترک دنیا]] نمیکشاند و از [[اجتماع]] جدا نمیکند. زاهد آخرتگرا و جامعهگرا است؛ ولی [[راهب]] آخرتگرا و جامعهگریز است. راهب در برداشت از دنیا، [[انتخاب همسر]]، فرزندآوری و کسب روزی را [[تحقیر]] میکند؛ ولی زاهد آن را [[وظیفه]] میداند. زاهد و راهب هر دو تارک دنیایند؛ ولی [[دنیایی]] که زاهد رها میکند، سرگرم شدن به تنعم، [[تجمل]]، [[تمتعات]] و کمال مطلوب دانستن آنها است، و دنیایی که راهب ترک میکند، کار، فعالیت و [[تعهد]] و [[مسئولیت اجتماعی]] است. | [[زاهد]] به جهت [[دلبستگی]] [[معنوی]] به [[حقیقت]]، به مظاهر [[دنیا]] بیاعتنا است. این [[بیاعتنایی]]، در [[قلب]] و [[شهود]] تحقق مییابد؛ اما او را به رهبانیت و [[ترک دنیا]] نمیکشاند و از [[اجتماع]] جدا نمیکند. زاهد آخرتگرا و جامعهگرا است؛ ولی [[راهب]] آخرتگرا و جامعهگریز است. راهب در برداشت از دنیا، [[انتخاب همسر]]، فرزندآوری و کسب روزی را [[تحقیر]] میکند؛ ولی زاهد آن را [[وظیفه]] میداند. زاهد و راهب هر دو تارک دنیایند؛ ولی [[دنیایی]] که زاهد رها میکند، سرگرم شدن به تنعم، [[تجمل]]، [[تمتعات]] و کمال مطلوب دانستن آنها است، و دنیایی که راهب ترک میکند، کار، فعالیت و [[تعهد]] و [[مسئولیت اجتماعی]] است. | ||
زاهد، دنیا و [[آخرت]] را جدا از همدیگر نمیبیند؛ بلکه دنیا را مزرعه آخرت میداند و میکوشد تا در [[زندگی]] این [[جهان]]، ملاکهای [[آخرتی]] را داشته باشد و تعهدات و فعالیتهای این دنیا را با [[ایمان]] و [[تقوا]] و [[طهارت]] انجام دهد؛ بنابراین، زاهد چون علی{{ع}} است که کمترین کار او [[تولید]] فراوان و کسب [[ثروت]] و رساندن آن به [[نیازمندان]] است. زاهد در پی بازده زیاد [[عمر]]، و [[مصرف]] و برداشت کم میرود. او میداند که بهرهمندی بیشتر از دنیا، بازده او را کاهش میدهد و بر عکس، [[پرهیز]] از برداشت و برخورداری، گوهر او را [[صفا]] و جلا میبخشد، [[فکر]] و [[اراده]] او را نیرومندتر میکند و خلاقیتهای او را شکوفا میسازد. او خود را حیوان پرواری نمیبیند که برداشت بیشتر را کمال خود بداند؛ بلکه چون اسب مسابقه است که باید زواید [[بدن]] خود را از بین ببرد و تمرین کند تا برای حضور در مسابقه [[آمادگی]] یابد. زهدی که پیش از این به آن پرداختیم میتواند آثار [[اقتصادی]] ذیل را در برداشته باشد: | زاهد، دنیا و [[آخرت]] را جدا از همدیگر نمیبیند؛ بلکه دنیا را مزرعه آخرت میداند و میکوشد تا در [[زندگی]] این [[جهان]]، ملاکهای [[آخرتی]] را داشته باشد و تعهدات و فعالیتهای این دنیا را با [[ایمان]] و [[تقوا]] و [[طهارت]] انجام دهد؛ بنابراین، زاهد چون علی{{ع}} است که کمترین کار او [[تولید]] فراوان و کسب [[ثروت]] و رساندن آن به [[نیازمندان]] است. زاهد در پی بازده زیاد [[عمر]]، و [[مصرف]] و برداشت کم میرود. او میداند که بهرهمندی بیشتر از دنیا، بازده او را کاهش میدهد و بر عکس، [[پرهیز]] از برداشت و برخورداری، گوهر او را [[صفا]] و جلا میبخشد، [[فکر]] و [[اراده]] او را نیرومندتر میکند و خلاقیتهای او را شکوفا میسازد. او خود را حیوان پرواری نمیبیند که برداشت بیشتر را کمال خود بداند؛ بلکه چون اسب مسابقه است که باید زواید [[بدن]] خود را از بین ببرد و تمرین کند تا برای حضور در مسابقه [[آمادگی]] یابد. زهدی که پیش از این به آن پرداختیم میتواند آثار [[اقتصادی]] ذیل را در برداشته باشد: | ||
#[[تولید]] فراوان، [[مصرف]] کم و پسانداز فراوان و مازاد مصرف؛ | # [[تولید]] فراوان، [[مصرف]] کم و پسانداز فراوان و مازاد مصرف؛ | ||
#بهرهبرداری از مازاد مصرف در جهت [[انفاق]] و [[کمک مالی]] به [[فقیران]] و [[نیازمندان]]، و [[وقف]] [[اموال]] برای نیازهای عمومی؛ | #بهرهبرداری از مازاد مصرف در جهت [[انفاق]] و [[کمک مالی]] به [[فقیران]] و [[نیازمندان]]، و [[وقف]] [[اموال]] برای نیازهای عمومی؛ | ||
#[[پرهیز]] از مصرف تجملی، و اجتناب از [[اسراف]] و [[تبذیر]] [[اموال شخصی]] و عمومی؛ | # [[پرهیز]] از مصرف تجملی، و اجتناب از [[اسراف]] و [[تبذیر]] [[اموال شخصی]] و عمومی؛ | ||
#مصرف اندک [[زمامداران]] و [[مسئولان]] [[جامعه]] از [[بیت المال]] و [[حفظ]] [[اموال عمومی]] با [[الگو]] بودن برای دیگر ارکان [[حکومت]].<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۸.</ref> | #مصرف اندک [[زمامداران]] و [[مسئولان]] [[جامعه]] از [[بیت المال]] و [[حفظ]] [[اموال عمومی]] با [[الگو]] بودن برای دیگر ارکان [[حکومت]].<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۸۸.</ref> | ||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۲: | ||
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']] | # [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']] | ||
# [[پرونده:1379766.jpg|22px]] [[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|'''زهد از دیدگاه پیامبر اعظم''']] | # [[پرونده:1379766.jpg|22px]] [[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|'''زهد از دیدگاه پیامبر اعظم''']] | ||
#[[پرونده:1368105.jpg|22px]] [[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۷''']] | # [[پرونده:1368105.jpg|22px]] [[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۷''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:زهد]] | [[رده:زهد]] | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | [[رده:فضایل اخلاقی]] |