پرش به محتوا

سریه زید بن حارثه به قرده در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = سریه زید بن حارثه به قرده
| موضوع مرتبط = سریه زید بن حارثه به قرده
خط ۹: خط ۸:
==مقدمه==
==مقدمه==
*این [[سریه]] در [[جمادی]] الآخر سوم [[هجری]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷.</ref> روی داد. این، نخستین سریه‌ای بود که [[زید بن حارثه]] به [[فرماندهی]] آن [[منصوب]] شد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.
*این [[سریه]] در [[جمادی]] الآخر سوم [[هجری]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷.</ref> روی داد. این، نخستین سریه‌ای بود که [[زید بن حارثه]] به [[فرماندهی]] آن [[منصوب]] شد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.
*[[قریش]] که کار اصلی‌اش [[تجارت]] بود، پس از [[جنگ بدر]]، از [[ترس]] حمله‌های [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مسلمانان]] به کاروان‌های تجاری، قصد آن را داشت که از راه تجاری [[شام]] به [[تجارت]] بپردازد. [[صفوان بن امیه]] می‌گفت: "[[محمد]] و [[اصحاب]] او راه بازرگانی ما را بسته‌اند و ما نمی‌دانیم با [[مسلمانان]] چه کنیم؛ چرا که آنان از راه تجاری، کناره نمی‌گیرند. علاوه بر آن، اهل مناطق ساحلی هم با آنان هم‌پیمان شده‌اند و ما نمی‌دانیم از کدام مسیر به [[تجارت]] بپردازیم. اگر قرار باشد ما در [[مکه]] اقامت کرده، سرمایه‌های خود را در اینجا [[مصرف]] کنیم، در این صورت درآمدی نداریم؛ پس ناچاریم [[سرمایه]] خود را در راه بازرگانی به کار بیندازیم و تابستان‌ها راه [[تجارت]] [[شام]] و زمستان‌ها هم مسیر تجاری [[حبشه]] را پیش بگیریم"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸. در کتب دیگری به اجمالی به ترس قریش به تجارت کردن از مسیر شام اشاره شده است. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه زید بن حارثه به قرده (مقاله)|سریه زید بن حارثه به قرده]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۵۰.</ref>.
* [[قریش]] که کار اصلی‌اش [[تجارت]] بود، پس از [[جنگ بدر]]، از [[ترس]] حمله‌های [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مسلمانان]] به کاروان‌های تجاری، قصد آن را داشت که از راه تجاری [[شام]] به [[تجارت]] بپردازد. [[صفوان بن امیه]] می‌گفت: "[[محمد]] و [[اصحاب]] او راه بازرگانی ما را بسته‌اند و ما نمی‌دانیم با [[مسلمانان]] چه کنیم؛ چرا که آنان از راه تجاری، کناره نمی‌گیرند. علاوه بر آن، اهل مناطق ساحلی هم با آنان هم‌پیمان شده‌اند و ما نمی‌دانیم از کدام مسیر به [[تجارت]] بپردازیم. اگر قرار باشد ما در [[مکه]] اقامت کرده، سرمایه‌های خود را در اینجا [[مصرف]] کنیم، در این صورت درآمدی نداریم؛ پس ناچاریم [[سرمایه]] خود را در راه بازرگانی به کار بیندازیم و تابستان‌ها راه [[تجارت]] [[شام]] و زمستان‌ها هم مسیر تجاری [[حبشه]] را پیش بگیریم"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸. در کتب دیگری به اجمالی به ترس قریش به تجارت کردن از مسیر شام اشاره شده است. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه زید بن حارثه به قرده (مقاله)|سریه زید بن حارثه به قرده]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۵۰.</ref>.


==پیشنهاد [[اسود بن مطلب]]==
==پیشنهاد [[اسود بن مطلب]]==
*[[اسود بن مطلب]] که سخنان [[صفوان بن امیه]] را شنید، از او خواست تا از راه تجاری [[عراق]] به [[تجارت]] خود ادامه دهد؛ اما [[صفوان بن امیه]] در پاسخش گفت که به راه تجاری [[عراق]] [[آگاه]] نیست. [[اسود بن مطلب]] گفت: "من تو را با [[بهترین]] [[راهنما]] آشنا می‌کنم؛ [[راهنمایی]] که چشمش را می‌بندد و به خواست [[خدا]] راه می‌پیماید".
* [[اسود بن مطلب]] که سخنان [[صفوان بن امیه]] را شنید، از او خواست تا از راه تجاری [[عراق]] به [[تجارت]] خود ادامه دهد؛ اما [[صفوان بن امیه]] در پاسخش گفت که به راه تجاری [[عراق]] [[آگاه]] نیست. [[اسود بن مطلب]] گفت: "من تو را با [[بهترین]] [[راهنما]] آشنا می‌کنم؛ [[راهنمایی]] که چشمش را می‌بندد و به خواست [[خدا]] راه می‌پیماید".
*[[صفوان بن امیه]] پرسید: "او کیست؟". [[اسود بن مطلب]] گفت: "[[فرات بن حیان عجلی]]"<ref>منابعی که ذکر خواهد شد اشاره دارند که راهنمای قریش در این سفر «فرات بن حیان العجلی» بوده است؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۲.</ref> که راه‌های آن مناطق را پیموده و بر آنها [[تسلط]] و [[آگاهی]] دارد". صفوان نیز از [[اسود بن مطلب]] خواست تا آن [[راهنما]] را نزد او بیاورد. هنگامی که [[فرات بن حیان عجلی]] نزد [[صفوان بن امیه]] آمد، [[صفوان بن امیه|صفوان]] گفت: "می‌خواهم برای [[تجارت]] به [[شام]] بروم؛ اما [[محمد]]، راه [[تجارت]] ما به [[شام]] را بسته است و ما نیز ناچاریم برای به [[شام]] از منطقه تو عبور کنیم. اکنون [[تصمیم]] دارم از راه [[عراق]] به [[تجارت]] خود ادامه دهم".
* [[صفوان بن امیه]] پرسید: "او کیست؟". [[اسود بن مطلب]] گفت: "[[فرات بن حیان عجلی]]"<ref>منابعی که ذکر خواهد شد اشاره دارند که راهنمای قریش در این سفر «فرات بن حیان العجلی» بوده است؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۲.</ref> که راه‌های آن مناطق را پیموده و بر آنها [[تسلط]] و [[آگاهی]] دارد". صفوان نیز از [[اسود بن مطلب]] خواست تا آن [[راهنما]] را نزد او بیاورد. هنگامی که [[فرات بن حیان عجلی]] نزد [[صفوان بن امیه]] آمد، [[صفوان بن امیه|صفوان]] گفت: "می‌خواهم برای [[تجارت]] به [[شام]] بروم؛ اما [[محمد]]، راه [[تجارت]] ما به [[شام]] را بسته است و ما نیز ناچاریم برای به [[شام]] از منطقه تو عبور کنیم. اکنون [[تصمیم]] دارم از راه [[عراق]] به [[تجارت]] خود ادامه دهم".
*[[فرات بن حیان عجلی]] گفت: "من تو را از راه [[عراق]] به [[شام]] می‌برم. بدان که هیچ یک از [[یاران]] [[محمد]]{{صل}} تا کنون از آن مسیر عبور نکرده‌اند؛ چون سرزمینی خشک و بی‌آب است". [[صفوان بن امیه|صفوان]] خواسته خود را همین مطلب بیان کرد و گفت: "چون اکنون زمستان است، [[نیاز]] زیادی به [[آب]] ندارند"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه زید بن حارثه به قرده (مقاله)|سریه زید بن حارثه به قرده]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۵۱.</ref>.
* [[فرات بن حیان عجلی]] گفت: "من تو را از راه [[عراق]] به [[شام]] می‌برم. بدان که هیچ یک از [[یاران]] [[محمد]]{{صل}} تا کنون از آن مسیر عبور نکرده‌اند؛ چون سرزمینی خشک و بی‌آب است". [[صفوان بن امیه|صفوان]] خواسته خود را همین مطلب بیان کرد و گفت: "چون اکنون زمستان است، [[نیاز]] زیادی به [[آب]] ندارند"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه زید بن حارثه به قرده (مقاله)|سریه زید بن حارثه به قرده]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۵۱.</ref>.


==حرکت کاروان [[قریش]]==
==حرکت کاروان [[قریش]]==
*[[صفوان بن امیه]] آماده حرکت شد. "ابوزمعه" نیز همراه او سیصد مثقال طلا و مقدار زیادی شمش نقره فرستاد و مردانی از [[قریش]] را با وی همراه کرد که تمامی آنان کالای تجاری داشتند. [[عبدالله بن أبی‌ربیعه]] و [[حویطب بن عبدالعزی]] با گروهی از مردان [[قریش]] هم با او حرکت کردند. [[صفوان بن امیه]] با [[اموال]] زیادی که شامل شمش‌ها و ظرف‌های نقره بود و معادل سی‌هزار درهم می‌شد، به راه افتاد و به سوی منطقه ذات عرق <ref>(مکان [[میقات]] [[مردم]] [[عراق]] و حدِّ فاصل نجد و تهامه)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۰۷.</ref> حرکت کرد. [[ابوسفیان بن حرب]] نیز با [[اموال]] زیادی به آنان پیوست<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۲.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه زید بن حارثه به قرده (مقاله)|سریه زید بن حارثه به قرده]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۵۱-۴۵۲.</ref>.
* [[صفوان بن امیه]] آماده حرکت شد. "ابوزمعه" نیز همراه او سیصد مثقال طلا و مقدار زیادی شمش نقره فرستاد و مردانی از [[قریش]] را با وی همراه کرد که تمامی آنان کالای تجاری داشتند. [[عبدالله بن أبی‌ربیعه]] و [[حویطب بن عبدالعزی]] با گروهی از مردان [[قریش]] هم با او حرکت کردند. [[صفوان بن امیه]] با [[اموال]] زیادی که شامل شمش‌ها و ظرف‌های نقره بود و معادل سی‌هزار درهم می‌شد، به راه افتاد و به سوی منطقه ذات عرق <ref>(مکان [[میقات]] [[مردم]] [[عراق]] و حدِّ فاصل نجد و تهامه)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۰۷.</ref> حرکت کرد. [[ابوسفیان بن حرب]] نیز با [[اموال]] زیادی به آنان پیوست<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۲.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه زید بن حارثه به قرده (مقاله)|سریه زید بن حارثه به قرده]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۵۱-۴۵۲.</ref>.


==اعزام [[سپاه]]==
==اعزام [[سپاه]]==
خط ۲۳: خط ۲۲:


==[[تصرف]] کاروان==
==[[تصرف]] کاروان==
*[[مسلمانان]] حرکت کردند و کاروان [[مشرکان]] [[مکه]] را در "قردة" <ref>(مکانی در سرزمین نجد)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۲۲.</ref> گرفتند. بزرگان [[قریش]] همگی رو به فرار نهادند و فقط یک یا دو تن از آنان [[اسیر]] شدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۷۱.</ref>.
* [[مسلمانان]] حرکت کردند و کاروان [[مشرکان]] [[مکه]] را در "قردة" <ref>(مکانی در سرزمین نجد)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۲۲.</ref> گرفتند. بزرگان [[قریش]] همگی رو به فرار نهادند و فقط یک یا دو تن از آنان [[اسیر]] شدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۷۱.</ref>.
*[[زید بن حارثه]] و یارانش کاروان را به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آوردند. [[رسول خدا]]{{صل}}[[خمس]] [[اموال]] -که معادل بیست هزار درهم بود- را برداشت و بقیه را بین افراد [[سپاه]] تقسیم کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۳.</ref>. [[فرات بن حیان]] نیز که به [[اسارت]] درآمده بود، [[اسلام]] آورد و [[آزاد]] شد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۷۱.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه زید بن حارثه به قرده (مقاله)|سریه زید بن حارثه به قرده]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۵۲-۴۵۳.</ref>.
* [[زید بن حارثه]] و یارانش کاروان را به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آوردند. [[رسول خدا]]{{صل}}[[خمس]] [[اموال]] -که معادل بیست هزار درهم بود- را برداشت و بقیه را بین افراد [[سپاه]] تقسیم کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۷؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۳.</ref>. [[فرات بن حیان]] نیز که به [[اسارت]] درآمده بود، [[اسلام]] آورد و [[آزاد]] شد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۷۱.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه زید بن حارثه به قرده (مقاله)|سریه زید بن حارثه به قرده]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۵۲-۴۵۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۴: خط ۳۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:سریه]]
[[رده:سریه]]
[[رده:سریه زید بن حارثه به قرده]]
[[رده:سریه زید بن حارثه به قرده]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش