سریه غالب بن عبدالله اللیثی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = سریه | | موضوع مرتبط = سریه | ||
خط ۱۱: | خط ۱۰: | ||
==حرکت [[سپاه]]== | ==حرکت [[سپاه]]== | ||
*[[سپاه مسلمانان]] در حالی حرکت کرد که [[یسار]] به عنوان [[راهنما]] برای آنکه [[دشمن]] از حرکتشان باخبر نشود، از مسیرهای فرعی عبور میداد؛ اما طولانی شدن مسیر و کمبود شدید غذای [[سپاه]] باعث شد تا [[مسلمانان]] نسبت به [[یسار]] بدبین شوند و با [[احتیاط]] با او برخورد کنند. [[سپاه مسلمانان]] در بین راه با مسیری برخورد کردند که سیل، آن را به تازگی تغییر داده بود. پس از اندکی حرکت در مسیر، یَسار، خبر از نزدیک شدن به [[قبیله]] [[دشمن]] را داد. [[غالب بن عبدالله]] به او گفت که مایل است با توقف [[سپاه]] در همان مکان برای کسب اطلاع از موقعیت [[دشمن]] به جلو حرکت کند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۲۶.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه غالب بن عبدالله (مقاله)|سریه غالب بن عبدالله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۹۳-۴۹۴.</ref>. | * [[سپاه مسلمانان]] در حالی حرکت کرد که [[یسار]] به عنوان [[راهنما]] برای آنکه [[دشمن]] از حرکتشان باخبر نشود، از مسیرهای فرعی عبور میداد؛ اما طولانی شدن مسیر و کمبود شدید غذای [[سپاه]] باعث شد تا [[مسلمانان]] نسبت به [[یسار]] بدبین شوند و با [[احتیاط]] با او برخورد کنند. [[سپاه مسلمانان]] در بین راه با مسیری برخورد کردند که سیل، آن را به تازگی تغییر داده بود. پس از اندکی حرکت در مسیر، یَسار، خبر از نزدیک شدن به [[قبیله]] [[دشمن]] را داد. [[غالب بن عبدالله]] به او گفت که مایل است با توقف [[سپاه]] در همان مکان برای کسب اطلاع از موقعیت [[دشمن]] به جلو حرکت کند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۲۶.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه غالب بن عبدالله (مقاله)|سریه غالب بن عبدالله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۹۳-۴۹۴.</ref>. | ||
==[[پیروزی]] [[سپاه اسلام]]== | ==[[پیروزی]] [[سپاه اسلام]]== | ||
*[[غالب بن عبدالله]] و [[یسار]] به [[تنهایی]] برای کسب خبر حرکت کردند. مدتی بعد از حرکت با نزدیک شدن به [[قبیله]] [[دشمن]] اوضاع را بررسی کردند. | * [[غالب بن عبدالله]] و [[یسار]] به [[تنهایی]] برای کسب خبر حرکت کردند. مدتی بعد از حرکت با نزدیک شدن به [[قبیله]] [[دشمن]] اوضاع را بررسی کردند. | ||
*[[غالب بن عبدالله]] به عنوان [[فرمانده]]، بعد از آماده کردن [[سپاه]]، آنان را به [[جهاد]] [[تشویق]] کرد و از تعقیب طولانی [[دشمن]] برحذر داشت. از آنها خواست تا دو نفر دو نفر با هم حرکت کنند. [[مسلمانان]] با نزدیک شدن به [[دشمن]]، حمله را آغاز کردند. نتیجه حمله، به [[غنیمت]] گرفتن تعدادی شتر و گوسفند بود. تعدادی از بزرگان [[دشمن]] نیز کشته شدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۲۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعة، ج۴، ص۳۰۰.</ref>. | * [[غالب بن عبدالله]] به عنوان [[فرمانده]]، بعد از آماده کردن [[سپاه]]، آنان را به [[جهاد]] [[تشویق]] کرد و از تعقیب طولانی [[دشمن]] برحذر داشت. از آنها خواست تا دو نفر دو نفر با هم حرکت کنند. [[مسلمانان]] با نزدیک شدن به [[دشمن]]، حمله را آغاز کردند. نتیجه حمله، به [[غنیمت]] گرفتن تعدادی شتر و گوسفند بود. تعدادی از بزرگان [[دشمن]] نیز کشته شدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۲۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعة، ج۴، ص۳۰۰.</ref>. | ||
*در این [[سریه]] [[اسامة بن زید]]، مردی را که [[لا اله الا الله]] گفته بود، کشت. هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} از این موضوع باخبر شد با [[اعتراض]] و [[توبیخ]] به او گفت: "دلش را شکافتی تا بدانی او [[راستگو]] است یا درغگو؟"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۲۵.</ref> [[مسعودی]] مینویسد به همین سبب [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا}}<ref>«و به کسی که به شما ابراز اسلام میکند نگویید: تو مؤمن نیستی» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref> نازل شد<ref>علی بن الحسین مسعودی، التنبیه الاشراف، ص۲۲۷.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه غالب بن عبدالله (مقاله)|سریه غالب بن عبدالله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۹۴.</ref>. | *در این [[سریه]] [[اسامة بن زید]]، مردی را که [[لا اله الا الله]] گفته بود، کشت. هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} از این موضوع باخبر شد با [[اعتراض]] و [[توبیخ]] به او گفت: "دلش را شکافتی تا بدانی او [[راستگو]] است یا درغگو؟"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۲۵.</ref> [[مسعودی]] مینویسد به همین سبب [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا}}<ref>«و به کسی که به شما ابراز اسلام میکند نگویید: تو مؤمن نیستی» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref> نازل شد<ref>علی بن الحسین مسعودی، التنبیه الاشراف، ص۲۲۷.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه غالب بن عبدالله (مقاله)|سریه غالب بن عبدالله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۹۴.</ref>. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:سریه]] | [[رده:سریه]] | ||
[[رده:سریه غالب بن عبدالله اللیثی]] | [[رده:سریه غالب بن عبدالله اللیثی]] |