رفع اختلاف مردم: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی «==مقدمه== یکی از شئون اصلی حکومتها، رفع اختلافهاست و برای الزامآور بودن ح...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== | ==رفع اختلاف مردم یکی از فلسفه های بعثت== | ||
یکی از شئون اصلی حکومتها، رفع اختلافهاست و برای الزامآور بودن حکم قاضی نیز باید راهکارهای عملی اتخاذ شود. نگاه قرآن کریم به نبوت اینچنین است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ }}﴾}} <ref> سوره بقره، آیۀ:۲۱۳.</ref> آیه دیگری مردم را برای رفع اختلاف به [[انبیا]] و دین رجوع داده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ }}﴾}}<ref> سوره نساء، آیۀ:۵۹.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۰-۲۷۴.</ref>. در ادامه این آیه، این را شرط ایمان میانگارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ...}}﴾}}. آیات فوق، نظر سکولاریستها را رد میکند که برای حفظ قداست و اعتبار دین، دین نباید وارد صحنه سیاست و حکومت گردد. اما باید گفت این امر نهتنها دون شأن الهی انبیا نیست، بلکه بهعنوان غایت انزال کتب آسمانی توصیف شده است. مثلاً [[امام رضا]]{{ع}}، تعلیم منافع و مضرات بعضی از اشیای طبیعت را یکی از ضروریات وجود [[رسول]] بیان میکند <ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج۱۱، ص ۴۰.</ref>. [[علامه طباطبائی]] در تعریف [[نبی]] مینویسد: {{عربی|اندازه=150%|"النبی هو الذی یتبین الناس صلاح معاشهم و معادهم"}}. باری! وضع قانون و حکومت، به منظور نیل انسان به قرب الهی که [[شریعت]]، نقش مقدمه موصله را ایفا میکند. [[امام خمینی]]: "تمام چیزهایی که [[انبیا]] آوردند، مقصود بالذات نبوده است، تشکیل حکومت مقصود بالذات نیست. لکن محل خلاف، در منشأ مشروعیت حکومت است که عدهای آن را آرای عمومی میداند حتی حکومت [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] را". سکولاریستها اصرار دارند که با تمسک به تعریف اصطلاحی نبوت، حکومت را خارج از ماهیت آن نشان دهند، چراکه ماهیت نبوت، همان ابلاغ پیام الهی است اما باید گفت که ادعا این است که حکومت و اجرای عدالت یکی از اهداف [[پیامبر]] است و اگر اکثریت [[پیامبران]] به تشکیل حکومت دینی، موفق نشدهاند عمده دلیل آن، عدم زمینه لازم بوده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۵-۲۷۷.</ref>. | * یکی از شئون اصلی حکومتها، رفع اختلافهاست و برای الزامآور بودن حکم قاضی نیز باید راهکارهای عملی اتخاذ شود. نگاه قرآن کریم به نبوت اینچنین است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ }}﴾}} <ref> سوره بقره، آیۀ:۲۱۳.</ref> آیه دیگری مردم را برای رفع اختلاف به [[انبیا]] و دین رجوع داده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ }}﴾}}<ref> سوره نساء، آیۀ:۵۹.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۰-۲۷۴.</ref>. در ادامه این آیه، این را شرط ایمان میانگارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ...}}﴾}}. آیات فوق، نظر سکولاریستها را رد میکند که برای حفظ قداست و اعتبار دین، دین نباید وارد صحنه سیاست و حکومت گردد. اما باید گفت این امر نهتنها دون شأن الهی انبیا نیست، بلکه بهعنوان غایت انزال کتب آسمانی توصیف شده است. مثلاً [[امام رضا]]{{ع}}، تعلیم منافع و مضرات بعضی از اشیای طبیعت را یکی از ضروریات وجود [[رسول]] بیان میکند <ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج۱۱، ص ۴۰.</ref>. [[علامه طباطبائی]] در تعریف [[نبی]] مینویسد: {{عربی|اندازه=150%|"النبی هو الذی یتبین الناس صلاح معاشهم و معادهم"}}. باری! وضع قانون و حکومت، به منظور نیل انسان به قرب الهی که [[شریعت]]، نقش مقدمه موصله را ایفا میکند. [[امام خمینی]]: "تمام چیزهایی که [[انبیا]] آوردند، مقصود بالذات نبوده است، تشکیل حکومت مقصود بالذات نیست. لکن محل خلاف، در منشأ مشروعیت حکومت است که عدهای آن را آرای عمومی میداند حتی حکومت [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] را". سکولاریستها اصرار دارند که با تمسک به تعریف اصطلاحی نبوت، حکومت را خارج از ماهیت آن نشان دهند، چراکه ماهیت نبوت، همان ابلاغ پیام الهی است اما باید گفت که ادعا این است که حکومت و اجرای عدالت یکی از اهداف [[پیامبر]] است و اگر اکثریت [[پیامبران]] به تشکیل حکومت دینی، موفق نشدهاند عمده دلیل آن، عدم زمینه لازم بوده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۵-۲۷۷.</ref>. |