شاخصهای هویت اسلامی در جامعه نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '↵{{سیره معصوم}}' به '{{سیره معصوم}}') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==نفی نژادپرستی و قومیتگرایی== | ==نفی نژادپرستی و قومیتگرایی== | ||
*از شاخصهای [[هویت]] [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} نفی نژاد پرستی، قومیتگرایی و [[تعصب]] ورزی ناروا و [[ناپسند]] بود؛ زیرا [[اسلام]] به آن [[دلیل]]، مقبول همه [[ملتها]] بود که رنگ نژادی و قومی نداشت. [[خداوند]] در [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۹.</ref>. | *از شاخصهای [[هویت]] [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} نفی نژاد پرستی، قومیتگرایی و [[تعصب]] ورزی ناروا و [[ناپسند]] بود؛ زیرا [[اسلام]] به آن [[دلیل]]، مقبول همه [[ملتها]] بود که رنگ نژادی و قومی نداشت. [[خداوند]] در [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۹.</ref>. | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} هم با آن [[تبعیضها]] (نژادپرستی، قومیتگرایی و [[تعصب]] ناروا) به [[مبارزه]] برخاستند و به تدریج، [[ارزش]] [[تقوا]] را ملاک منصبها و منزلتهای [[اجتماعی]] معرفی کرده، فرمودند: "[[مردم]]، در [[اسلام]]، برابراند و به یک اندازه، [[فرزند]] [[آدم]] و [[حوا]] هستند. [[عرب]] بر [[عجم]] و [[عجم]] بر [[عرب]] جز به [[پرهیزگاری]] و [[ترس]] از [[خداوند]] [[برتری]] ندارد"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی،تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۰؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۴ و تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۹۳.</ref>. و "[[انسانها]] از روزگار [[آدم]] تاکنون همانند دندانههای شانه (برابر) هستند و [[عرب]] بر [[عجم]] و سرخ پوست بر سیاه پوست [[برتری]] ندارد؛ مگر به [[تقوا]]..."<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص ۳۴۱.</ref>. و "هر کس اندکی در دلش [[تعصب]] باشد، [[خداوند]]، [[روز قیامت]] او را با [[اعراب]] [[جاهلیت]] محشور میکند"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۰۸ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۷۱.</ref>. و کسی که به [[عصبیّت]] فرا خواند، از ما نیست و کسی که بر اساس [[عصبیّت]] بجنگد، از ما نیست و کسی که بر اساس [[عصبیّت]] بمیرد، از ما نیست"<ref>ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۵۰۳؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۱۰؛ عبدالله بن عدی، الکامل، ج ۳، ص ۱۴۶ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۴۶۶.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۹-۴۴۰.</ref>. | * [[رسول خدا]]{{صل}} هم با آن [[تبعیضها]] (نژادپرستی، قومیتگرایی و [[تعصب]] ناروا) به [[مبارزه]] برخاستند و به تدریج، [[ارزش]] [[تقوا]] را ملاک منصبها و منزلتهای [[اجتماعی]] معرفی کرده، فرمودند: "[[مردم]]، در [[اسلام]]، برابراند و به یک اندازه، [[فرزند]] [[آدم]] و [[حوا]] هستند. [[عرب]] بر [[عجم]] و [[عجم]] بر [[عرب]] جز به [[پرهیزگاری]] و [[ترس]] از [[خداوند]] [[برتری]] ندارد"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی،تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۰؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۴ و تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۹۳.</ref>. و "[[انسانها]] از روزگار [[آدم]] تاکنون همانند دندانههای شانه (برابر) هستند و [[عرب]] بر [[عجم]] و سرخ پوست بر سیاه پوست [[برتری]] ندارد؛ مگر به [[تقوا]]..."<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص ۳۴۱.</ref>. و "هر کس اندکی در دلش [[تعصب]] باشد، [[خداوند]]، [[روز قیامت]] او را با [[اعراب]] [[جاهلیت]] محشور میکند"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۰۸ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۷۱.</ref>. و کسی که به [[عصبیّت]] فرا خواند، از ما نیست و کسی که بر اساس [[عصبیّت]] بجنگد، از ما نیست و کسی که بر اساس [[عصبیّت]] بمیرد، از ما نیست"<ref>ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۵۰۳؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۱۰؛ عبدالله بن عدی، الکامل، ج ۳، ص ۱۴۶ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۴۶۶.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۹-۴۴۰.</ref>. | ||
*به همین [[دلیل]]، آن [[حضرت]]، افرادی مانند "[[زید بن حارثه]]" را در سریههای متعددی مانند سریههای عیص<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۶-۶۷ و محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۳.</ref>، طرف<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.</ref>، الجموم<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۶۶.</ref>، حسمی<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.</ref>، قرده<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۰.</ref>، وادی القری<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ص ۶۷.</ref> و [[مدین]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۳۵.</ref> به [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] و "بلال حبشی" را برای [[اذان]] گویی [[انتخاب]] کردند<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۶؛ انساب الاشراف، ص ۲۷۳؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۳۵ و ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} از [[سلمان فارسی]] قدردانی کرد و فرمود: "[[سلمان]] از ما [[اهل بیت]] است"<ref>الطبقات الکبری، ج ۷، ص ۲۳۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۰۰ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. به همین [[دلیل]]، در [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}}، محور نبودن نژاد و [[قوم]] به صورت [[ارزش]] و [[هویت اسلامی]] در آمده بود<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۰-۴۴۱.</ref>. | *به همین [[دلیل]]، آن [[حضرت]]، افرادی مانند "[[زید بن حارثه]]" را در سریههای متعددی مانند سریههای عیص<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۶-۶۷ و محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۳.</ref>، طرف<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.</ref>، الجموم<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۶۶.</ref>، حسمی<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.</ref>، قرده<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۰.</ref>، وادی القری<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ص ۶۷.</ref> و [[مدین]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۳۵.</ref> به [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] و "بلال حبشی" را برای [[اذان]] گویی [[انتخاب]] کردند<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۶؛ انساب الاشراف، ص ۲۷۳؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۳۵ و ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} از [[سلمان فارسی]] قدردانی کرد و فرمود: "[[سلمان]] از ما [[اهل بیت]] است"<ref>الطبقات الکبری، ج ۷، ص ۲۳۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۰۰ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. به همین [[دلیل]]، در [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}}، محور نبودن نژاد و [[قوم]] به صورت [[ارزش]] و [[هویت اسلامی]] در آمده بود<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۰-۴۴۱.</ref>. | ||
==پرهیز از [[منکرات]]== | ==پرهیز از [[منکرات]]== | ||
*[[اسلام]] برای سالمسازی [[جامعه]] و تعالی و رشد [[انسانها]]، به پرهیز از برخی [[اعمال]] [[ناپسند]] دوره [[جاهلیت]] بسیار توجه داشت؛ همانند: | * [[اسلام]] برای سالمسازی [[جامعه]] و تعالی و رشد [[انسانها]]، به پرهیز از برخی [[اعمال]] [[ناپسند]] دوره [[جاهلیت]] بسیار توجه داشت؛ همانند: | ||
===[[تحریم]] شراب و قمار === | ===[[تحریم]] شراب و قمار === | ||
*از عادتهای [[زشت]] [[عرب جاهلی]]، شرابخواری و قماربازی بود و این عادات، چنان در [[جامعه]] آنان نفوذ داشت که جزء [[سرشت]] آن [[قوم]] شده بود. علاقه آنان به "شراب" به حدی بود که برخی به [[علت]] [[نهی]] [[اسلام]] از آن، از گرویدن به [[اسلام]] خودداری میکردند<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۲۲۷ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۱۶۰.</ref>. گام بزرگ برای سالمسازی [[جامعه]]، بیدار کردن افکار عمومی و توجه دادن [[جامعه]] به ضررها و [[مفاسد]] شراب و قمار بود؛ به این [[دلیل]]، [[تحریم]] شراب و قمار از نمادهای [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} به شمار میرود. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] درباره [[حرمت]] شراب و قمار بیان میفرماید: "[[مردم]] از تو درباره، شراب و قمار میپرسند؛ بگو: در آن دو، گناهی بزرگ، و سودهایی برای [[مردم]] هست، و گناهشان از سودشان بیشتر است"<ref>{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا}} «از تو درباره شراب و قمار میپرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگتر است» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref>. یا فرموده است: "به تحقیق، شراب و انواع قمار و [[بتپرستی]] و یا سنگهایی که برای [[قربانی]] [[نصب]] شده و چوبههای قرعه (برای [[کشف]] [[امور غیبی]])، [[پلیدی]] و از کارهای [[شیطان]] است؛ از آنها دوری گزینید، شاید [[رستگار]] شوید"<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>. [[خداوند]] در جای دیگر نیز چنین فرموده است: "[[شیطان]] میخواهد [[کینهتوزی]] و [[دشمنی]] را از طریق شراب و قمار در میان شما بیفکند و تضادهای داخلی را بیشتر کند و شما را از [[یاد خدا]] و [[نماز]] باز دارد؟ آیا باز هم از آن دست بر نمیدارید؟"<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ...}} «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} هم در این باره فرموده است: "قطعا [[خداوند]]، شراب و قمار... را [[حرام]] کرده است"<ref>شیخ طوسی، الرسائل العشر (رسائل الشیخ الطوسی)، ص ۲۵۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۲۷۴ و نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۱-۴۴۲.</ref>. | *از عادتهای [[زشت]] [[عرب جاهلی]]، شرابخواری و قماربازی بود و این عادات، چنان در [[جامعه]] آنان نفوذ داشت که جزء [[سرشت]] آن [[قوم]] شده بود. علاقه آنان به "شراب" به حدی بود که برخی به [[علت]] [[نهی]] [[اسلام]] از آن، از گرویدن به [[اسلام]] خودداری میکردند<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۲۲۷ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۱۶۰.</ref>. گام بزرگ برای سالمسازی [[جامعه]]، بیدار کردن افکار عمومی و توجه دادن [[جامعه]] به ضررها و [[مفاسد]] شراب و قمار بود؛ به این [[دلیل]]، [[تحریم]] شراب و قمار از نمادهای [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} به شمار میرود. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] درباره [[حرمت]] شراب و قمار بیان میفرماید: "[[مردم]] از تو درباره، شراب و قمار میپرسند؛ بگو: در آن دو، گناهی بزرگ، و سودهایی برای [[مردم]] هست، و گناهشان از سودشان بیشتر است"<ref>{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا}} «از تو درباره شراب و قمار میپرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگتر است» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref>. یا فرموده است: "به تحقیق، شراب و انواع قمار و [[بتپرستی]] و یا سنگهایی که برای [[قربانی]] [[نصب]] شده و چوبههای قرعه (برای [[کشف]] [[امور غیبی]])، [[پلیدی]] و از کارهای [[شیطان]] است؛ از آنها دوری گزینید، شاید [[رستگار]] شوید"<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>. [[خداوند]] در جای دیگر نیز چنین فرموده است: "[[شیطان]] میخواهد [[کینهتوزی]] و [[دشمنی]] را از طریق شراب و قمار در میان شما بیفکند و تضادهای داخلی را بیشتر کند و شما را از [[یاد خدا]] و [[نماز]] باز دارد؟ آیا باز هم از آن دست بر نمیدارید؟"<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ...}} «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} هم در این باره فرموده است: "قطعا [[خداوند]]، شراب و قمار... را [[حرام]] کرده است"<ref>شیخ طوسی، الرسائل العشر (رسائل الشیخ الطوسی)، ص ۲۵۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۲۷۴ و نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۱-۴۴۲.</ref>. | ||
===حفظ [[عفت]] عمومی=== | ===حفظ [[عفت]] عمومی=== | ||
*بدون تردید، حفظ "[[عفت]] عمومی" برای [[سلامت]] و [[پایداری]] هر جامعهای ضرورتی انکارناپذیر است. روابط ناسالم میان مرد و [[زن]] و [[قوانین]] نادرست [[ازدواج]] در [[دوران جاهلیت]] [[عرب]]، [[عفت]] عمومی را کمرنگ کرده و [[سلامت]] [[نسل]] را به خطر انداخته بود و [[اسلام]] در این جنبه از [[زندگی]] [[جاهلی]]، تحوّلی چشمگیر پدید آورد و [[مقام]] انسانی [[زن]] را زنده کرد و برای وی [[حقوق]] [[اجتماعی]] ویژهای در نظر گرفت<ref>سوره نساء، آیات ۴، ۷، ۲۲ و ۳۲.</ref>. [[اسلام]] [[قوانین]] مربوط به [[ازدواج]] و [[طلاق]] را معین و مدوّن ساخت و انواع ازدواجهای [[عرب جاهلی]] را که [[پاکی]] و [[سلامت]] [[نسل]] را از میان میبرد، [[ممنوع]] اعلام کرد<ref>البخاری، صحیح، ج ۶، ص ۱۳۲ - ۱۳۳.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۲.</ref>. | *بدون تردید، حفظ "[[عفت]] عمومی" برای [[سلامت]] و [[پایداری]] هر جامعهای ضرورتی انکارناپذیر است. روابط ناسالم میان مرد و [[زن]] و [[قوانین]] نادرست [[ازدواج]] در [[دوران جاهلیت]] [[عرب]]، [[عفت]] عمومی را کمرنگ کرده و [[سلامت]] [[نسل]] را به خطر انداخته بود و [[اسلام]] در این جنبه از [[زندگی]] [[جاهلی]]، تحوّلی چشمگیر پدید آورد و [[مقام]] انسانی [[زن]] را زنده کرد و برای وی [[حقوق]] [[اجتماعی]] ویژهای در نظر گرفت<ref>سوره نساء، آیات ۴، ۷، ۲۲ و ۳۲.</ref>. [[اسلام]] [[قوانین]] مربوط به [[ازدواج]] و [[طلاق]] را معین و مدوّن ساخت و انواع ازدواجهای [[عرب جاهلی]] را که [[پاکی]] و [[سلامت]] [[نسل]] را از میان میبرد، [[ممنوع]] اعلام کرد<ref>البخاری، صحیح، ج ۶، ص ۱۳۲ - ۱۳۳.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۲.</ref>. | ||
*[[قرآن]] درباره رعایت [[عفت]]، به بانوان [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: "با نامحرمان (با ناز و کرشمه و [[هوس]] انگیز) سخن نگویید که بیماردلان در شما [[طمع]] کنند"<ref>{{متن قرآن|فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ...}} «پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد..». سوره احزاب، آیه ۳۲.</ref>. همچنین به آنها میفرماید: "و شما در خانههای خود بمانید و همچون [[جاهلیت]] نخستین (در میان [[مردم]]) ظاهر نشوید (و اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید)"<ref>{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى}} «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. همچنین [[خداوند متعال]] برای حفظ [[حریم]] [[ناموس]] [[مسلمانان]]، نگاههای [[هوس]] آلود [[زن]] و مرد نامحرم را [[ممنوع]] اعلام کرده است و میفرماید: "ای [[رسول]] ما! به مردان [[مؤمن]] بگو چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان بپوشانند... و به [[زنان]] با [[ایمان]] نیز اعلام کن تا دیدگان خود را از هر نامحرمی فروبندند"<ref>{{متن قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ... وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ}} «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند... و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند» سوره نور، آیه ۳۰-۳۱.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۲.</ref>. | * [[قرآن]] درباره رعایت [[عفت]]، به بانوان [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: "با نامحرمان (با ناز و کرشمه و [[هوس]] انگیز) سخن نگویید که بیماردلان در شما [[طمع]] کنند"<ref>{{متن قرآن|فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ...}} «پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد..». سوره احزاب، آیه ۳۲.</ref>. همچنین به آنها میفرماید: "و شما در خانههای خود بمانید و همچون [[جاهلیت]] نخستین (در میان [[مردم]]) ظاهر نشوید (و اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید)"<ref>{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى}} «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. همچنین [[خداوند متعال]] برای حفظ [[حریم]] [[ناموس]] [[مسلمانان]]، نگاههای [[هوس]] آلود [[زن]] و مرد نامحرم را [[ممنوع]] اعلام کرده است و میفرماید: "ای [[رسول]] ما! به مردان [[مؤمن]] بگو چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان بپوشانند... و به [[زنان]] با [[ایمان]] نیز اعلام کن تا دیدگان خود را از هر نامحرمی فروبندند"<ref>{{متن قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ... وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ}} «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند... و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند» سوره نور، آیه ۳۰-۳۱.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۲.</ref>. | ||
*[[رسول خدا]] نیز درباره نگاههای [[هوس]] آلود فرموده است: "نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای [[شیطان]] است. هر کس آن را به خاطر [[ترس از خدا]] ترک کند، [[خداوند]] نیز به او ایمانی میبخشد که در دلش، [[لذت]] شیرینی آن را احساس میکند"<ref>محمدباقر مجلسی، ج۱۰۱، ص۳۰۸: {{متن حدیث| النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ فَمَنْ تَرَكَهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ إِيمَاناً يَجِدُ حَلَاوَتَهُ فِي قَلْبِه}}؛ و تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص۹۳ و کنز العمال، ج۵، ص۳۲۹.</ref>. و فرموده است: "درباره [[زنان]] [[مردم]] [[عفت]] بورزید تا دیگران نیز درباره [[زنان]] شما [[عفت]] بورزند و [[زنان]] شما از تعرض نامحرمان در [[امان]] بمانند"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۵: {{متن حدیث|عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ تَعِفَ نِسَاؤُكُم}} و حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۳۸.</ref>. همچنین از ایشان [[نقل]] شده است: "در [مجامع عمومی] میان [[زنان]] و مردان نامحرم فاصله ایجاد کنید"<ref>الخطاب الرعینی، مواهب الجلیل، ج ۲، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ و العجلونی، کشف الخفاء، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref>. و "بر [[زنان]] سزاوار نیست که از وسط جاده عبور کنند؛ بلکه آنان باید از کنار دیوار و جاده بروند"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۱۸ ۱؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۳۰۹ و مکارم الاخلاق، ص ۲۵۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۳.</ref>. | * [[رسول خدا]] نیز درباره نگاههای [[هوس]] آلود فرموده است: "نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای [[شیطان]] است. هر کس آن را به خاطر [[ترس از خدا]] ترک کند، [[خداوند]] نیز به او ایمانی میبخشد که در دلش، [[لذت]] شیرینی آن را احساس میکند"<ref>محمدباقر مجلسی، ج۱۰۱، ص۳۰۸: {{متن حدیث| النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ فَمَنْ تَرَكَهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ إِيمَاناً يَجِدُ حَلَاوَتَهُ فِي قَلْبِه}}؛ و تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص۹۳ و کنز العمال، ج۵، ص۳۲۹.</ref>. و فرموده است: "درباره [[زنان]] [[مردم]] [[عفت]] بورزید تا دیگران نیز درباره [[زنان]] شما [[عفت]] بورزند و [[زنان]] شما از تعرض نامحرمان در [[امان]] بمانند"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۵: {{متن حدیث|عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ تَعِفَ نِسَاؤُكُم}} و حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۳۸.</ref>. همچنین از ایشان [[نقل]] شده است: "در [مجامع عمومی] میان [[زنان]] و مردان نامحرم فاصله ایجاد کنید"<ref>الخطاب الرعینی، مواهب الجلیل، ج ۲، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ و العجلونی، کشف الخفاء، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref>. و "بر [[زنان]] سزاوار نیست که از وسط جاده عبور کنند؛ بلکه آنان باید از کنار دیوار و جاده بروند"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۱۸ ۱؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۳۰۹ و مکارم الاخلاق، ص ۲۵۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۳.</ref>. | ||
==[[دانش]]آموزی == | ==[[دانش]]آموزی == | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
*تلاش برای ایجاد چنین [[هویت]] واحدی، در [[کلام]] آن [[حضرت]] آشکار است؛ آن گاه که فرمود: {{متن حدیث| يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَدْعُوكُمْ إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ الْأَصْنَامِ وَ أَدْعُوكُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّه}}<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۱۰۶ و قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص ۳۱۸.</ref>؛ این [[انقلاب]] [[فرهنگی]] که برای [[مبارزه]] با اندیشههای [[شرک]] آلود و غیر [[توحیدی]] صورت میپذیرفت، زمینهساز پدید آمدن [[وحدت]] [[فرهنگی]] در محیط آن زمان شد و [[هویت دینی]] واحدی در اجتماع شکل گرفت که نمادهایی داشت؛ مانند: | *تلاش برای ایجاد چنین [[هویت]] واحدی، در [[کلام]] آن [[حضرت]] آشکار است؛ آن گاه که فرمود: {{متن حدیث| يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَدْعُوكُمْ إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ الْأَصْنَامِ وَ أَدْعُوكُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّه}}<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۱۰۶ و قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص ۳۱۸.</ref>؛ این [[انقلاب]] [[فرهنگی]] که برای [[مبارزه]] با اندیشههای [[شرک]] آلود و غیر [[توحیدی]] صورت میپذیرفت، زمینهساز پدید آمدن [[وحدت]] [[فرهنگی]] در محیط آن زمان شد و [[هویت دینی]] واحدی در اجتماع شکل گرفت که نمادهایی داشت؛ مانند: | ||
===[[نماز]]=== | ===[[نماز]]=== | ||
*[[نماز]] که در لسان [[رسول الله]]{{صل}}ستون [[دین]] شمرده شده است<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۹؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۲۲؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۲۸۶ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۲۱.</ref>، نقش اصلی را در ایجاد [[هویت دینی]] در [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} دارد؛ به ویژه [[نماز جماعت]] و تشکیل صفوف به هم فشرده [[مسلمانان]] که به خوبی نشان دهنده [[هویت]] [[جامعه]] [[مسلمانان]] از دیگر [[جوامع]] بود، مانند اجتماع کوچک سه نفری [[رسول خدا]]{{صل}}، [[حضرت علی]]{{ع}} و [[حضرت خدیجه]]{{س}}، در هنگام [[نماز جماعت]] در کنار [[کعبه]]<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۴۲؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۵۹ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref> که اولین تجلی [[هویت اسلامی]] در [[مکه]] بود و یا حضور [[مسلمانان]] در مساجد [[مدینه]]، در صفوف [[نماز جماعت]] و [[جمعه]]، که همه با هم در برابر [[پروردگار]] یکتا رو به سوی یک [[قبله]]، [[حمد]] و ثنای آن یگانه را میگفتند و هماهنگ با یکدیگر سرود [[توحید]] را زمزمه میکردند <ref>سفارشهای رسول خدا{{صل}} درباره حضور در نماز جماعت و اظهار نارضایتی از کسانی که در نماز جمعه و جماعت شرکت نمیکردند، در منابع آمده است؛ ر. ک: وسائلالشیعة، ج ۸، ص ۲۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۴-۴۴۵.</ref>. | * [[نماز]] که در لسان [[رسول الله]]{{صل}}ستون [[دین]] شمرده شده است<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۹؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۲۲؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۲۸۶ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۲۱.</ref>، نقش اصلی را در ایجاد [[هویت دینی]] در [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} دارد؛ به ویژه [[نماز جماعت]] و تشکیل صفوف به هم فشرده [[مسلمانان]] که به خوبی نشان دهنده [[هویت]] [[جامعه]] [[مسلمانان]] از دیگر [[جوامع]] بود، مانند اجتماع کوچک سه نفری [[رسول خدا]]{{صل}}، [[حضرت علی]]{{ع}} و [[حضرت خدیجه]]{{س}}، در هنگام [[نماز جماعت]] در کنار [[کعبه]]<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۴۲؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۵۹ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref> که اولین تجلی [[هویت اسلامی]] در [[مکه]] بود و یا حضور [[مسلمانان]] در مساجد [[مدینه]]، در صفوف [[نماز جماعت]] و [[جمعه]]، که همه با هم در برابر [[پروردگار]] یکتا رو به سوی یک [[قبله]]، [[حمد]] و ثنای آن یگانه را میگفتند و هماهنگ با یکدیگر سرود [[توحید]] را زمزمه میکردند <ref>سفارشهای رسول خدا{{صل}} درباره حضور در نماز جماعت و اظهار نارضایتی از کسانی که در نماز جمعه و جماعت شرکت نمیکردند، در منابع آمده است؛ ر. ک: وسائلالشیعة، ج ۸، ص ۲۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۴-۴۴۵.</ref>. | ||
===اذان=== | ===اذان=== | ||
*[[اذان]]، از شعارهای مهم [[اسلام]] و وجه مشخص [[دین اسلام]] و [[جامعه اسلامی]] از سایر [[ادیان]] و [[جوامع]] است؛ زیرا در آن روزگار، [[مسیحیان]] برای فراخواندن هم کیشان خود به [[کلیسا]] ناقوس مینواختند و [[یهودیان]] بوق میزدند<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۳؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.</ref>؛ در [[اسلام]] نیز [[اذان]] برای این امر مهم قرار داده شد<ref>الکافی، ج ۳، ص ۳۰۲؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ - ۵۰۹ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref> تا نشانهای برای تجمع [[مسلمانان]] و [[آمادگی]] آنان برای [[نماز]] باشد<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۵.</ref>. | * [[اذان]]، از شعارهای مهم [[اسلام]] و وجه مشخص [[دین اسلام]] و [[جامعه اسلامی]] از سایر [[ادیان]] و [[جوامع]] است؛ زیرا در آن روزگار، [[مسیحیان]] برای فراخواندن هم کیشان خود به [[کلیسا]] ناقوس مینواختند و [[یهودیان]] بوق میزدند<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۳؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.</ref>؛ در [[اسلام]] نیز [[اذان]] برای این امر مهم قرار داده شد<ref>الکافی، ج ۳، ص ۳۰۲؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ - ۵۰۹ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref> تا نشانهای برای تجمع [[مسلمانان]] و [[آمادگی]] آنان برای [[نماز]] باشد<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۵.</ref>. | ||
===قبله=== | ===قبله=== | ||
*[[قبله]]، [[شعار]] [[اسلام]] و عامل هویتبخش [[مسلمانان]] از [[صدر اسلام]] تاکنون است و تغییر آن در سال دوم [[هجرت]] به دنبال بهانهگیری [[یهود]] و [[سرزنش]] ایشان نسبت به [[رسول]] [[اسلام]]<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۵۰ - ۵۵۱؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص ۲۴ - ۲۶ و دلائل النبوه، ج ۲، ص ۵۷۱ ۵۷۵.</ref> مرز تشخیص [[هویت]] واقعی [[مسلمانان]] از غیر آنان و عامل [[اتمام حجت]] بر [[مخالفان]] [[پیامبر]] و [[اتمام نعمت]] بر [[مسلمانان]] همه اعصار شد. در [[قرآن کریم]] [[انتظار]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} این گونه ترسیم شده است که چشم به [[آسمان]] دوخته بود تا مسئله تغییر [[قبله]] از [[بیت المقدس]] که [[قبله]] مشترک سه [[دین اسلام]]، [[یهود]] و [[مسیحیت]] بود، به گونهای حل شود<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref>؛ زیرا [[یهودیان]] و حتی [[مشرکان]] به [[علت]] نداشتن [[هویت]] مستقلِ [[مسلمانان]]، آنان را تمسخر میکردند و تغییر [[قبله]] از [[بیت المقدس]] به سوی [[کعبه]] باعث شد تا [[استقلال]] [[فرهنگی]] [[امت اسلامی]] تقویت شود و این [[امت]]، [[هویت]] خاصی یابد. امروزه با گذشت هزار و چهار صد و اندی سال از تغییر [[قبله]] به سمت [[مکه]]، [[مسلمانان]] با داشتن ملیتها و قومیتهای مختلف، همچنان هنگام انجام [[اعمال عبادی]] به این مکان [[مقدس]]، توجه و [[هویت اسلامی]] و حقانی بودن [[دین]] و [[شریعت]] خود را برای همگان ثابت میکنند و گرچه بُعد مسافت، آنها را از هم جدا کرده؛ ولی [[قبله]] مشترک، [[دین]]، [[خدا]] و [[پیامبر]] واحد که همگی مظاهر و شعائر [[اسلام]] هستند، [[قلوب]] آنها را به هم پیوند زده است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۵-۴۴۶.</ref>. | * [[قبله]]، [[شعار]] [[اسلام]] و عامل هویتبخش [[مسلمانان]] از [[صدر اسلام]] تاکنون است و تغییر آن در سال دوم [[هجرت]] به دنبال بهانهگیری [[یهود]] و [[سرزنش]] ایشان نسبت به [[رسول]] [[اسلام]]<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۵۰ - ۵۵۱؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص ۲۴ - ۲۶ و دلائل النبوه، ج ۲، ص ۵۷۱ ۵۷۵.</ref> مرز تشخیص [[هویت]] واقعی [[مسلمانان]] از غیر آنان و عامل [[اتمام حجت]] بر [[مخالفان]] [[پیامبر]] و [[اتمام نعمت]] بر [[مسلمانان]] همه اعصار شد. در [[قرآن کریم]] [[انتظار]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} این گونه ترسیم شده است که چشم به [[آسمان]] دوخته بود تا مسئله تغییر [[قبله]] از [[بیت المقدس]] که [[قبله]] مشترک سه [[دین اسلام]]، [[یهود]] و [[مسیحیت]] بود، به گونهای حل شود<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref>؛ زیرا [[یهودیان]] و حتی [[مشرکان]] به [[علت]] نداشتن [[هویت]] مستقلِ [[مسلمانان]]، آنان را تمسخر میکردند و تغییر [[قبله]] از [[بیت المقدس]] به سوی [[کعبه]] باعث شد تا [[استقلال]] [[فرهنگی]] [[امت اسلامی]] تقویت شود و این [[امت]]، [[هویت]] خاصی یابد. امروزه با گذشت هزار و چهار صد و اندی سال از تغییر [[قبله]] به سمت [[مکه]]، [[مسلمانان]] با داشتن ملیتها و قومیتهای مختلف، همچنان هنگام انجام [[اعمال عبادی]] به این مکان [[مقدس]]، توجه و [[هویت اسلامی]] و حقانی بودن [[دین]] و [[شریعت]] خود را برای همگان ثابت میکنند و گرچه بُعد مسافت، آنها را از هم جدا کرده؛ ولی [[قبله]] مشترک، [[دین]]، [[خدا]] و [[پیامبر]] واحد که همگی مظاهر و شعائر [[اسلام]] هستند، [[قلوب]] آنها را به هم پیوند زده است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۵-۴۴۶.</ref>. | ||
===[[مسجد]]=== | ===[[مسجد]]=== | ||
*[[مسجد]] در شکل گیری، [[انسجام]] و تقویت [[فرهنگ]] و [[هویت اسلامی]] [[جامعه]] [[مسلمان]] بسیار اهمیت دارد. [[مسجد]]، مرکز [[عبادت]] و تجلی [[ایمان]] و عمل [[مسلمانان]] و نیز محل تجمع [[معنوی]] [[مسلمانان]] و مکانی است که آنها میتوانند [[هویت دینی]] خویش را در هر سرزمینی باشند، در آن نشان دهند. | * [[مسجد]] در شکل گیری، [[انسجام]] و تقویت [[فرهنگ]] و [[هویت اسلامی]] [[جامعه]] [[مسلمان]] بسیار اهمیت دارد. [[مسجد]]، مرکز [[عبادت]] و تجلی [[ایمان]] و عمل [[مسلمانان]] و نیز محل تجمع [[معنوی]] [[مسلمانان]] و مکانی است که آنها میتوانند [[هویت دینی]] خویش را در هر سرزمینی باشند، در آن نشان دهند. | ||
نخستین مسجدی که در [[اسلام]] بر پایه [[تقوا]] ساخته شد، [[مسجد]] قبا بود<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۴، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۸؛ انساب الاشراف، ص ۲۶۳ - ۲۶۴ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۱۹۶.</ref>. پس از آن، [[مسجد النبی]]{{صل}} در یثرب یا [[مدینة النبی]] ساخته شد<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۶.</ref>. به دنبال آن، طوایف [[عرب]] هر کدام در [[ناحیه]] خود مسجدی بنا کردند. آنان از [[رسول خدا]]{{صل}} میخواستند تا در مکان [[زندگی]] آنها [[نماز]] بگزارد و برای [[تبرک]]، محل [[نماز]] آن [[حضرت]] را برای ساخت [[مسجد]] خود [[انتخاب]] میکردند. ابن شبه، از مساجدی نام برده است که [[پیامبر خدا]]{{صل}} در آنها [[نماز]] خوانده بود<ref>ابن شبه النمیری، تاریخ المدینة، ج ۱، ص ۵۷ - ۷۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۶.</ref>. | نخستین مسجدی که در [[اسلام]] بر پایه [[تقوا]] ساخته شد، [[مسجد]] قبا بود<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۴، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۸؛ انساب الاشراف، ص ۲۶۳ - ۲۶۴ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۱۹۶.</ref>. پس از آن، [[مسجد النبی]]{{صل}} در یثرب یا [[مدینة النبی]] ساخته شد<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۶.</ref>. به دنبال آن، طوایف [[عرب]] هر کدام در [[ناحیه]] خود مسجدی بنا کردند. آنان از [[رسول خدا]]{{صل}} میخواستند تا در مکان [[زندگی]] آنها [[نماز]] بگزارد و برای [[تبرک]]، محل [[نماز]] آن [[حضرت]] را برای ساخت [[مسجد]] خود [[انتخاب]] میکردند. ابن شبه، از مساجدی نام برده است که [[پیامبر خدا]]{{صل}} در آنها [[نماز]] خوانده بود<ref>ابن شبه النمیری، تاریخ المدینة، ج ۱، ص ۵۷ - ۷۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۶.</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==هویتسازی بر پایه [[امّت]] اسلامی== | ==هویتسازی بر پایه [[امّت]] اسلامی== | ||
*از اقدامات [[رسول خدا]]{{صل}} برای ایجاد [[هویت]] [[جدید]]، امتسازی است که همه اعضای [[جامعه]] در قبال یکدیگر و [[جامعه]]، [[احساس مسئولیت]] میکنند؛ از این رو، [[قرآن کریم]]، [[امت اسلامی]] را در [[عصر پیامبر]]{{صل}} [[بهترین]] [[امت]] و جامعهای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. از ویژگیهایی که [[قرآن]] برای [[امت]] نمونه و [[شاهد]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> یاد کرده، موارد زیر است: بر کارهای یکدیگر، نظارت و همدیگر را [[امر به معروف و نهی از منکر]] میکنند<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>. [[همکاری]] میان آنها در کارهای [[پسندیده]] و [[نیک]] اصالت دارد<ref>سوره مائده، آیه ۲.</ref>؛ ولی [[همکاری]] در اهداف [[باطل]] و [[اعمال]] نادرست و ظالمانه مطلقاً [[ممنوع]] است<ref>همان.</ref>. [[برادری]] ایمانی در میان آنان به آن اندازه است که از خود میگذرند و [[ایثار]] میکنند<ref>سوره حشر، آیه ۹.</ref>؛ درباره یکدیگر به تجسس و [[جاسوسی]] نمیپردازند<ref>سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و [[غیبت]]، [[تهمت]] و افترا در میانشان نیست<ref>سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. آنها [[اختلافات]] را با [[رجوع]] به [[خدا]] و رسولش{{صل}} حل میکنند<ref>سوره نور، آیه ۵۱.</ref>. در همه امور ، ر اصل بر تقواست و آنها گذشت را حتی درباره [[قاتل]] در نظر میگیرند و قصاص و [[قتل]] را اصل نمیدانند. هر چند قصاص و برخی امور دیگر، [[حق]] ایشان است<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>. به یک معنا، آنها از [[حق]] خویش برای تقویت همبستگی میگذرند و اصول [[همدلی]] و [[همراهی]] محکم را در خود تقویت میکنند و از یکدیگر [[انتقام]] نمیگیرند. آنها بر [[دشمنان]]، سختگیر و محکم اما با یکدیگر [[دلسوز]] ، [[بخشنده]]، [[مهربان]]<ref>سورت فتح، آیه۲۹.</ref> و برادرند <ref>سوره حجرات، آیه۱۰.</ref>. آنها [[مال]]، [[جان]] و عرض یکدیگر را محترم میشمارند<ref>سوره نساء، آیه۲۹.</ref> و [[امنیت]] [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] را برای [[جامعه]] فراهم میآورند و عوامل ایجاد [[آرامش]] و [[آسایش]] را در [[جامعه]] تقویت میکنند و بسیاری دیگر از مسائلی که در [[قرآن]] بدان پرداخته و به تفصیل توضیح داده شده است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۷-۴۴۸.</ref>. | *از اقدامات [[رسول خدا]]{{صل}} برای ایجاد [[هویت]] [[جدید]]، امتسازی است که همه اعضای [[جامعه]] در قبال یکدیگر و [[جامعه]]، [[احساس مسئولیت]] میکنند؛ از این رو، [[قرآن کریم]]، [[امت اسلامی]] را در [[عصر پیامبر]]{{صل}} [[بهترین]] [[امت]] و جامعهای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. از ویژگیهایی که [[قرآن]] برای [[امت]] نمونه و [[شاهد]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> یاد کرده، موارد زیر است: بر کارهای یکدیگر، نظارت و همدیگر را [[امر به معروف و نهی از منکر]] میکنند<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>. [[همکاری]] میان آنها در کارهای [[پسندیده]] و [[نیک]] اصالت دارد<ref>سوره مائده، آیه ۲.</ref>؛ ولی [[همکاری]] در اهداف [[باطل]] و [[اعمال]] نادرست و ظالمانه مطلقاً [[ممنوع]] است<ref>همان.</ref>. [[برادری]] ایمانی در میان آنان به آن اندازه است که از خود میگذرند و [[ایثار]] میکنند<ref>سوره حشر، آیه ۹.</ref>؛ درباره یکدیگر به تجسس و [[جاسوسی]] نمیپردازند<ref>سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و [[غیبت]]، [[تهمت]] و افترا در میانشان نیست<ref>سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. آنها [[اختلافات]] را با [[رجوع]] به [[خدا]] و رسولش{{صل}} حل میکنند<ref>سوره نور، آیه ۵۱.</ref>. در همه امور ، ر اصل بر تقواست و آنها گذشت را حتی درباره [[قاتل]] در نظر میگیرند و قصاص و [[قتل]] را اصل نمیدانند. هر چند قصاص و برخی امور دیگر، [[حق]] ایشان است<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>. به یک معنا، آنها از [[حق]] خویش برای تقویت همبستگی میگذرند و اصول [[همدلی]] و [[همراهی]] محکم را در خود تقویت میکنند و از یکدیگر [[انتقام]] نمیگیرند. آنها بر [[دشمنان]]، سختگیر و محکم اما با یکدیگر [[دلسوز]] ، [[بخشنده]]، [[مهربان]]<ref>سورت فتح، آیه۲۹.</ref> و برادرند <ref>سوره حجرات، آیه۱۰.</ref>. آنها [[مال]]، [[جان]] و عرض یکدیگر را محترم میشمارند<ref>سوره نساء، آیه۲۹.</ref> و [[امنیت]] [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] را برای [[جامعه]] فراهم میآورند و عوامل ایجاد [[آرامش]] و [[آسایش]] را در [[جامعه]] تقویت میکنند و بسیاری دیگر از مسائلی که در [[قرآن]] بدان پرداخته و به تفصیل توضیح داده شده است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۷-۴۴۸.</ref>. | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} برای ایجاد همبستگی ایمانی [[مسلمانان]] و یک [[امت]] واحد و [[روح]] [[وحدت]] در بین [[جامعه]] با [[هدف]] برپایی [[هویت اسلامی]] سفارشهایی کردند که به گوشهای از آنها میپردازیم: [[مسلمانان]] [[برادر]] یکدیگرند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۰۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۳۱؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۷۸ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۹۳.</ref>، آنان همگی چون فردی هستند که هرگاه یکی از اعضای پیکرش به درد آید، دیگر اعضای او با آن [[همدردی]] میکنند<ref>مسند احمد، ج۴، ص۲۷۰؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۸، ص۲۰؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص۱۰۲ و البیهقی، السنن الکبری، ج۲۳، ص۳۵.</ref>؛ [[امر به معروف و نهی از منکر]] میکنند<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۶؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۶۸ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۳۹.</ref>؛ [[مسلمانان]] دیگر را [[آزار]] نمیدهند<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۷۶ - ۷۷؛ جامع الأخبار، ص ۱۴۷؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۹۳ و عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref>؛ به حل مشکلات [[مسلمانان]] توجه دارند؛ [[فریادرس]] [[مظلومان]] هستند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۶۳؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۸۸؛ فضل الله راوندی، النوادر، ص ۲۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۷۲ و کنز العمال، ج ۱۶، ص ۱۱.</ref>؛ دنبال [[لغزش]] [[عیب]] یکدیگر نیستند و آبرو و [[شخصیت اجتماعی]] دیگر [[مسلمانان]] را حفظ میکنند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۵ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۰۷.</ref>؛ به [[پیمان]] خود وفادارند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۶۴ و تحف العقول، ج۴، ص۴۵.</ref>؛ [[فضایل]] [[اخلاقی]] در بین آنها رواج دارد؛ لذا با هم [[حسن]] خُلق دارند و از [[کینه]] و بدخواهی پرهیز میکنند<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۲۱ و کشف الخفاء، ج ۲، ص ۲۹۴.</ref>؛ از [[تفرقه]] و دوری از [[جامعه]] گریزاناند<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۶؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۵۰۷، صحیح البخاری، ج ۳، ص ۸۸ و النسائی، السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۳.</ref>؛ به این [[دلیل]]، [[رسول خدا]]{{صل}} برای ساخت [[امت]] و [[هویت]] [[جدید]] [[اسلامی]] در [[جامعه]] جاهلیِ آن روز موفق شد با استفاده از شیوهها و ابزارهای [[فرهنگی]]، [[نبوت]] و [[رهبری]] را به جای [[شیخ]] [[قبیله]]؛ ارزشهای [[اسلامی]] را به جای ارزشهای [[جاهلی]]؛ [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] را به جای [[شرک]] و چندخدایی؛ [[مسئولیتپذیری]] را به جای [[مسئولیت]] گریزی؛ [[عقیده]] به [[معاد]] را به جای [[اعتقاد]] به [[آینده]] پوچ و عبث؛ کار و تولید را به جای [[سستی]]؛ [[فضایل]] [[اخلاقی]] را به جای [[رذایل اخلاقی]]؛ [[کمک]] به [[نیازمندان]] و آزاد کردن بردگان را به جای به بیگاری کشاندن انسانهای [[مستضعف]]؛ [[حکومت جهانی]] را به جای [[حکومت]] قبیلهای؛ [[منافع]] [[اسلامی]] و انسانی را جایگزین [[منافع]] قبیلهای؛ [[اعتماد]] را به جای [[بیاعتمادی]]؛ مسابقه دادن در انجام خیرات را به جای مسابقه دادن در انجام [[شرور]]؛ [[ایثار]] و [[عدل]] و [[انصاف]] را به جای [[غارت]] و [[ظلم]] و تلاش برای دستیابی به [[آینده]] بهتر را به جای رکود و تلاش برای حفظ وضع موجود قرار داد<ref>نجف، لک زایی، سیره پیامبر اعظم{{صل}} در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص ۲۱۶.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۸-۴۴۹.</ref>. | * [[رسول خدا]]{{صل}} برای ایجاد همبستگی ایمانی [[مسلمانان]] و یک [[امت]] واحد و [[روح]] [[وحدت]] در بین [[جامعه]] با [[هدف]] برپایی [[هویت اسلامی]] سفارشهایی کردند که به گوشهای از آنها میپردازیم: [[مسلمانان]] [[برادر]] یکدیگرند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۰۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۳۱؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۷۸ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۹۳.</ref>، آنان همگی چون فردی هستند که هرگاه یکی از اعضای پیکرش به درد آید، دیگر اعضای او با آن [[همدردی]] میکنند<ref>مسند احمد، ج۴، ص۲۷۰؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۸، ص۲۰؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص۱۰۲ و البیهقی، السنن الکبری، ج۲۳، ص۳۵.</ref>؛ [[امر به معروف و نهی از منکر]] میکنند<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۶؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۶۸ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۳۹.</ref>؛ [[مسلمانان]] دیگر را [[آزار]] نمیدهند<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۷۶ - ۷۷؛ جامع الأخبار، ص ۱۴۷؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۹۳ و عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref>؛ به حل مشکلات [[مسلمانان]] توجه دارند؛ [[فریادرس]] [[مظلومان]] هستند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۶۳؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۸۸؛ فضل الله راوندی، النوادر، ص ۲۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۷۲ و کنز العمال، ج ۱۶، ص ۱۱.</ref>؛ دنبال [[لغزش]] [[عیب]] یکدیگر نیستند و آبرو و [[شخصیت اجتماعی]] دیگر [[مسلمانان]] را حفظ میکنند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۵ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۰۷.</ref>؛ به [[پیمان]] خود وفادارند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۶۴ و تحف العقول، ج۴، ص۴۵.</ref>؛ [[فضایل]] [[اخلاقی]] در بین آنها رواج دارد؛ لذا با هم [[حسن]] خُلق دارند و از [[کینه]] و بدخواهی پرهیز میکنند<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۲۱ و کشف الخفاء، ج ۲، ص ۲۹۴.</ref>؛ از [[تفرقه]] و دوری از [[جامعه]] گریزاناند<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۶؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۵۰۷، صحیح البخاری، ج ۳، ص ۸۸ و النسائی، السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۳.</ref>؛ به این [[دلیل]]، [[رسول خدا]]{{صل}} برای ساخت [[امت]] و [[هویت]] [[جدید]] [[اسلامی]] در [[جامعه]] جاهلیِ آن روز موفق شد با استفاده از شیوهها و ابزارهای [[فرهنگی]]، [[نبوت]] و [[رهبری]] را به جای [[شیخ]] [[قبیله]]؛ ارزشهای [[اسلامی]] را به جای ارزشهای [[جاهلی]]؛ [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] را به جای [[شرک]] و چندخدایی؛ [[مسئولیتپذیری]] را به جای [[مسئولیت]] گریزی؛ [[عقیده]] به [[معاد]] را به جای [[اعتقاد]] به [[آینده]] پوچ و عبث؛ کار و تولید را به جای [[سستی]]؛ [[فضایل]] [[اخلاقی]] را به جای [[رذایل اخلاقی]]؛ [[کمک]] به [[نیازمندان]] و آزاد کردن بردگان را به جای به بیگاری کشاندن انسانهای [[مستضعف]]؛ [[حکومت جهانی]] را به جای [[حکومت]] قبیلهای؛ [[منافع]] [[اسلامی]] و انسانی را جایگزین [[منافع]] قبیلهای؛ [[اعتماد]] را به جای [[بیاعتمادی]]؛ مسابقه دادن در انجام خیرات را به جای مسابقه دادن در انجام [[شرور]]؛ [[ایثار]] و [[عدل]] و [[انصاف]] را به جای [[غارت]] و [[ظلم]] و تلاش برای دستیابی به [[آینده]] بهتر را به جای رکود و تلاش برای حفظ وضع موجود قرار داد<ref>نجف، لک زایی، سیره پیامبر اعظم{{صل}} در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص ۲۱۶.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۸-۴۴۹.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: شاخصهای هویت اسلامی در جامعه نبوی]] | [[رده: شاخصهای هویت اسلامی در جامعه نبوی]] |