پرش به محتوا

شعر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = شعر
| موضوع مرتبط = شعر
خط ۵۶: خط ۵۵:


به گفته برخی، [[آیات]] پیش‌گفته در [[نفی]] شعر و شاعری از قرآن و پیامبر اکرم{{صل}} به سه تفاوت اساسی میان شعرا و پیامبر و نیز قرآن و شعر اشاره می‌کنند:
به گفته برخی، [[آیات]] پیش‌گفته در [[نفی]] شعر و شاعری از قرآن و پیامبر اکرم{{صل}} به سه تفاوت اساسی میان شعرا و پیامبر و نیز قرآن و شعر اشاره می‌کنند:
#[[شاعران]] از این‌رو که بر اساس هوای [[نفسانی]] خود شعر می‌گویند، [[پیروان]] آنها نیز کسانی مانند خودشان هستند، در حالی‌که پیروان [[محمد]]{{صل}} مؤمنانی هستند که بر پایه [[ایمانی]] محکم به [[درستی]] [[رسالت]] او و [[عقلانی]] و [[الهی]] بودنش، از او [[پیروی]] می‌کنند.
# [[شاعران]] از این‌رو که بر اساس هوای [[نفسانی]] خود شعر می‌گویند، [[پیروان]] آنها نیز کسانی مانند خودشان هستند، در حالی‌که پیروان [[محمد]]{{صل}} مؤمنانی هستند که بر پایه [[ایمانی]] محکم به [[درستی]] [[رسالت]] او و [[عقلانی]] و [[الهی]] بودنش، از او [[پیروی]] می‌کنند.
#شاعران بی‌هدف‌اند و هر بار جهت [[فکری]] خود را [[تغییر]] داده و تحت تأثیر [[غرایز]] و [[هواهای نفسانی]] و هیجانات و خیالات سخن می‌گویند؛ ولی [[قرآن]] بر پایه اصول ثابت و محکم نازل شده است.
#شاعران بی‌هدف‌اند و هر بار جهت [[فکری]] خود را [[تغییر]] داده و تحت تأثیر [[غرایز]] و [[هواهای نفسانی]] و هیجانات و خیالات سخن می‌گویند؛ ولی [[قرآن]] بر پایه اصول ثابت و محکم نازل شده است.
#[[شاعران]] از این‌رو که پیرو [[هوای نفس]] خود هستند، به سخنان حقی که گاهی در شعرشان می‌آورند پایبند نیستند؛ ولی [[محمد]]{{صل}}پیرو [[وحی]] است: {{متن قرآن|وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى }}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> و به آنچه بر او نازل شده عمل می‌کند. <ref>التفسیر الکاشف، ج۵، ص۵۲۵؛ نمونه، ج۱۵، ص۳۷۷. </ref>
# [[شاعران]] از این‌رو که پیرو [[هوای نفس]] خود هستند، به سخنان حقی که گاهی در شعرشان می‌آورند پایبند نیستند؛ ولی [[محمد]]{{صل}}پیرو [[وحی]] است: {{متن قرآن|وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى }}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> و به آنچه بر او نازل شده عمل می‌کند. <ref>التفسیر الکاشف، ج۵، ص۵۲۵؛ نمونه، ج۱۵، ص۳۷۷. </ref>


برخی با [[نفی]] [[شعر]] بودن قرآن، تفاوت قرآن و شعر را در اسلوب می‌دانند. به گفته آنان، ترکیب واژگان قرآن اسلوبی ویژه دارد و در عین حال که از مفردات و [[قواعد]] [[زبان]] [[عرب]] خارج نشده، سبک و اسلوب بیانش به گونه‌ای است که [[فصیح‌ترین]] و بلیغ‌ترین [[عرب‌ها]] از آوردن مانند آن عاجزند <ref>مناهل العرفان، ج۲، ص۲۱۸. </ref> و در حالی‌که قرآن شعر، سجع و [[خطابه]] نیست، [[محاسن]] همه آنها را دارد؛ به گونه‌ای که هر [[انسان]] بلیغی که قرآن را بشنود، میان آن و سجع، خطابه و شعر فرق می‌گذارد. <ref>دراسات فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸ - ۳۱. </ref> بنا بر این با توجه به [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ}}<ref>«به یقین آنان که این یادکرد  را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند» سوره فصلت، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> می‌توان گفت [[خداوند]] قرآن را [[کتابی]] عاری از هر گونه [[باطل]] معرفی کرده و آن را در اسلوب از آنچه [[بشر]] آورده و امکان دخل و [[تصرف]] و زیاد و کم کردن در آن وجود دارد، ممتاز دانسته است. <ref>الاتقان، ج۲، ص۳۱۸. </ref> برخی نیز با این توضیح که بدایع قرآن با شعر متفاوت‌اند و منشأ [[معارف قرآن]] [[غیب]] و وحی است، قرآن را هم در اسلوب و هم معنا با شعر متفاوت دانسته‌اند. در این نگاه، نفی شعر در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ}}<ref>«و به او  شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.</ref> از [[پیامبر]]{{صل}} نه به معنای [[حرام]] بودن شعر بر وی و نه به معنای عاجز بودن وی از شعر گفتن است؛ زیرا [[ناتوانی]] در گفتن [[شعر]]، [[نقص]] و از [[ساحت]] [[پیامبر]]{{صل}} دور است. وی کسانی را که هنگام [[نفی]] [[اتهام]] [[شعر]] از [[قرآن]]، از شعر و [[شاعری]] [[بدگویی]] می‌کنند، مورد [[انتقاد]] قرار داده و آنان را به ندانستن مراد قرآن از دلیل [[نکوهش]] شعر و شاعری متهم کرده و بر این [[باور]] است که نکوهش شعر در قرآن نه برای وزن و قافیه داشتن و نه به سبب معانی آن است که در [[جان‌ها]] اثر می‌گذارد، بلکه قرآن اشعاری را نکوهش می‌کند که بر اساس تخیلات غیرواقعی و مبالغه‌های بی‌اساس، [[باطل]] و [[بیهوده]] سروده می‌شوند؛ نه اشعاری را که درباره [[فضایل]] سروده شده‌اند و به سبب معانی بلند و [[حق]] آن باید «[[حکمت]]» نامیده شوند نه توهم و [[وسوسه]]،<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج۵، ص۲۸۳ - ۲۸۵؛ نیز نک: الصافی، ج۴، ص۵۶ - ۵۷. </ref> از این رو برخی ادعا کرده‌اند که پیامبر{{صل}} شعر نمی‌گفت؛ اما شعر نزد وی از دیگر انواع سخن، محبوب‌تر بود و حتی اشعاری را از [[شاعران]] [[عرب]] بازگو می‌کرد و خود برای نفی اتهام شعر بودن قرآن، هرگز شعر نمی‌سرود. <ref>تفسیر قرطبی، ج۶، ص۵۱ - ۵۵. </ref> برخی [[مفسران]] در رفع تناقض ابیات منسوب به پیامبر{{صل}} مانند:
برخی با [[نفی]] [[شعر]] بودن قرآن، تفاوت قرآن و شعر را در اسلوب می‌دانند. به گفته آنان، ترکیب واژگان قرآن اسلوبی ویژه دارد و در عین حال که از مفردات و [[قواعد]] [[زبان]] [[عرب]] خارج نشده، سبک و اسلوب بیانش به گونه‌ای است که [[فصیح‌ترین]] و بلیغ‌ترین [[عرب‌ها]] از آوردن مانند آن عاجزند <ref>مناهل العرفان، ج۲، ص۲۱۸. </ref> و در حالی‌که قرآن شعر، سجع و [[خطابه]] نیست، [[محاسن]] همه آنها را دارد؛ به گونه‌ای که هر [[انسان]] بلیغی که قرآن را بشنود، میان آن و سجع، خطابه و شعر فرق می‌گذارد. <ref>دراسات فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸ - ۳۱. </ref> بنا بر این با توجه به [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ}}<ref>«به یقین آنان که این یادکرد  را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند» سوره فصلت، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> می‌توان گفت [[خداوند]] قرآن را [[کتابی]] عاری از هر گونه [[باطل]] معرفی کرده و آن را در اسلوب از آنچه [[بشر]] آورده و امکان دخل و [[تصرف]] و زیاد و کم کردن در آن وجود دارد، ممتاز دانسته است. <ref>الاتقان، ج۲، ص۳۱۸. </ref> برخی نیز با این توضیح که بدایع قرآن با شعر متفاوت‌اند و منشأ [[معارف قرآن]] [[غیب]] و وحی است، قرآن را هم در اسلوب و هم معنا با شعر متفاوت دانسته‌اند. در این نگاه، نفی شعر در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ}}<ref>«و به او  شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.</ref> از [[پیامبر]]{{صل}} نه به معنای [[حرام]] بودن شعر بر وی و نه به معنای عاجز بودن وی از شعر گفتن است؛ زیرا [[ناتوانی]] در گفتن [[شعر]]، [[نقص]] و از [[ساحت]] [[پیامبر]]{{صل}} دور است. وی کسانی را که هنگام [[نفی]] [[اتهام]] [[شعر]] از [[قرآن]]، از شعر و [[شاعری]] [[بدگویی]] می‌کنند، مورد [[انتقاد]] قرار داده و آنان را به ندانستن مراد قرآن از دلیل [[نکوهش]] شعر و شاعری متهم کرده و بر این [[باور]] است که نکوهش شعر در قرآن نه برای وزن و قافیه داشتن و نه به سبب معانی آن است که در [[جان‌ها]] اثر می‌گذارد، بلکه قرآن اشعاری را نکوهش می‌کند که بر اساس تخیلات غیرواقعی و مبالغه‌های بی‌اساس، [[باطل]] و [[بیهوده]] سروده می‌شوند؛ نه اشعاری را که درباره [[فضایل]] سروده شده‌اند و به سبب معانی بلند و [[حق]] آن باید «[[حکمت]]» نامیده شوند نه توهم و [[وسوسه]]،<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج۵، ص۲۸۳ - ۲۸۵؛ نیز نک: الصافی، ج۴، ص۵۶ - ۵۷. </ref> از این رو برخی ادعا کرده‌اند که پیامبر{{صل}} شعر نمی‌گفت؛ اما شعر نزد وی از دیگر انواع سخن، محبوب‌تر بود و حتی اشعاری را از [[شاعران]] [[عرب]] بازگو می‌کرد و خود برای نفی اتهام شعر بودن قرآن، هرگز شعر نمی‌سرود. <ref>تفسیر قرطبی، ج۶، ص۵۱ - ۵۵. </ref> برخی [[مفسران]] در رفع تناقض ابیات منسوب به پیامبر{{صل}} مانند:
خط ۱۰۱: خط ۱۰۰:


[[رده:شعر در قرآن]]
[[رده:شعر در قرآن]]
[[رده:مدخل]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش