جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: واگردانی دستی |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
در [[صحیفه سجادیه]]، [[امام زین العابدین]]{{ع}} [[توفیق]] [[گسترش عدل]] در عرصههای مختلف را از [[خداوند]] مسئلت میکنند، ولی تحقق عدالت فراگیر جهانی را که در آن [[ظلم|ظلم و جور]] به دست فرزندشان، [[حضرت مهدی]]{{ع}} کاملاً نابود شود، بیان مینماید. ایشان در جای جای صحیفه سجادیه به موضوع عدل پرداخته است که به چند نمونه از آنها اشاره میشود: «بارخدایا بر [[حضرت محمد|محمد]] و [[آل محمد|آل او]] درود فرست؛ و مرا به [[میانهروی]] بهرهمند گردان (که در گفتار و [[کردار]] از حد تجاوز نکرده تقصیر ننمایم) و مرا از درستکاران و راهنمایان به خیر و نیکی، و از بندگان شایسته بگردان و رستگاری [[قیامت]] و رهایی از [[دوزخ]] را روزیام فرما»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنِی بِالاقْتِصَادِ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ، وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ، وَ ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref>. «و آن ([[قرآن]]) را نوری قرار دادهای که ما با [[پیروی]] از آن از تاریکیهای [[گمراهی]] و [[نادانی]] راه مییابیم، و [[شفا]] و بهبودی برای کسی که فهمیدن آن را از روی [[تصدیق]] و [[باور]] نمودن بخواهد؛ و برای شنیدنش خاموش گشته؛ و ترازوی عدل که زبانهاش از [[حق]] و [[درستی]] برنمیگردد؛ و [[نور هدایت]] و راهنمایی که [[حجت]] و دلیل آن از [[گواهان]] خاموش نمیشود و نشانه رهایی (از بدبختیها) که هر کس قصد طریقه و روش آن را داشته باشد گمراه نمیگردد؛ و به هر که خود را به دستآویز [[عصمت]] و نگهداری آن بیاویزد مهالک و تباهیها بر او دست نیابد»<ref>{{متن حدیث|وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتِمَاعِهِ، وَ مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای چهل و دوم:</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} علت عدالت [[خداوند]] را [[قدرت]] بیانتهای [[خدا]] ذکر میداند و میفرمایند: «و به فراهم شدن اسباب کار و راهنماییات به [[راه حق]] کمکم نما؛ و بر قصد و آهنگ شایسته و گفتار پسندیده و کردار نیکو یاریام کن؛ و بیآنکه خود قوت و نیرو به من بخشیده باشی مرا به نیرو و قوت خود وامگذار»<ref>{{متن حدیث|وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ، وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّةِ، وَ مَرْضِیِّ الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای ششم:</ref>.<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۷۲.</ref>. | در [[صحیفه سجادیه]]، [[امام زین العابدین]]{{ع}} [[توفیق]] [[گسترش عدل]] در عرصههای مختلف را از [[خداوند]] مسئلت میکنند، ولی تحقق عدالت فراگیر جهانی را که در آن [[ظلم|ظلم و جور]] به دست فرزندشان، [[حضرت مهدی]]{{ع}} کاملاً نابود شود، بیان مینماید. ایشان در جای جای صحیفه سجادیه به موضوع عدل پرداخته است که به چند نمونه از آنها اشاره میشود: «بارخدایا بر [[حضرت محمد|محمد]] و [[آل محمد|آل او]] درود فرست؛ و مرا به [[میانهروی]] بهرهمند گردان (که در گفتار و [[کردار]] از حد تجاوز نکرده تقصیر ننمایم) و مرا از درستکاران و راهنمایان به خیر و نیکی، و از بندگان شایسته بگردان و رستگاری [[قیامت]] و رهایی از [[دوزخ]] را روزیام فرما»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنِی بِالاقْتِصَادِ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ، وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ، وَ ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref>. «و آن ([[قرآن]]) را نوری قرار دادهای که ما با [[پیروی]] از آن از تاریکیهای [[گمراهی]] و [[نادانی]] راه مییابیم، و [[شفا]] و بهبودی برای کسی که فهمیدن آن را از روی [[تصدیق]] و [[باور]] نمودن بخواهد؛ و برای شنیدنش خاموش گشته؛ و ترازوی عدل که زبانهاش از [[حق]] و [[درستی]] برنمیگردد؛ و [[نور هدایت]] و راهنمایی که [[حجت]] و دلیل آن از [[گواهان]] خاموش نمیشود و نشانه رهایی (از بدبختیها) که هر کس قصد طریقه و روش آن را داشته باشد گمراه نمیگردد؛ و به هر که خود را به دستآویز [[عصمت]] و نگهداری آن بیاویزد مهالک و تباهیها بر او دست نیابد»<ref>{{متن حدیث|وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتِمَاعِهِ، وَ مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای چهل و دوم:</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} علت عدالت [[خداوند]] را [[قدرت]] بیانتهای [[خدا]] ذکر میداند و میفرمایند: «و به فراهم شدن اسباب کار و راهنماییات به [[راه حق]] کمکم نما؛ و بر قصد و آهنگ شایسته و گفتار پسندیده و کردار نیکو یاریام کن؛ و بیآنکه خود قوت و نیرو به من بخشیده باشی مرا به نیرو و قوت خود وامگذار»<ref>{{متن حدیث|وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ، وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّةِ، وَ مَرْضِیِّ الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای ششم:</ref>.<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۷۲.</ref>. | ||
عدل و [[عدالت]] که به معنای قرار گرفتن هر چیز در [[جایگاه]] خود است، مقابلِ معنای [[ظلم]] میباشد. عدل یک مفهوم ارزشی و موافق طبع و [[فطرت بشر]] محسوب میشود. عدالت، یکی از مهمترین اهداف بلند و آرمانهای [[انبیا]] و [[اوصیای الهی]] دارای جایگاه ویژهای در [[زندگی فردی]] و بهویژه [[اجتماعی]] میباشد<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. همه [[اولیای الهی]] از [[آدم]] تا خاتم برای دست یافتن به این آرزوی دیرینه و [[نقطه کمال]] [[جوامع بشری]]، [[وظیفه]] داشتند با [[بسیج عمومی]] [[مردم]] با تمام نمادهایِ ظلم، اعم از فردی، عمومی و اجتماعی [[مبارزه]] نمایند. {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.</ref>. بنابراین برای دستیابی به [[عدالت فراگیر]] در همه زمینهها لازم است معنای متضاد آن و مصادیق و عواقب ظلم شناخته شود. باید با اجتناب از موارد ظلم و برچیدن بسترهایِ آن به عدالت واقعی دست یافت و از [[برکات]] عدل و عدالت - که [[انسان]] را به [[سعادت]] و [[ایمان کامل]]<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيٌّ{{ع}}: الْعَدْلُ رَأْسُ الْإِيمَانِ وَ جِمَاعُ الْإِحْسَانِ وَ أَعْلَى مَرَاتِبِ الْإِيمَانِ}} (تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۴۶)؛ امام علی{{ع}} فرمودند: عدل سرچشمه و آغاز ایمان و همه خوبیها و برترین درجات ایمان است.</ref> نائل خواهد کرد - استفاده نمود<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>. | عدل و [[عدالت]] که به معنای قرار گرفتن هر چیز در [[جایگاه]] خود است، مقابلِ معنای [[ظلم]] میباشد. عدل یک مفهوم ارزشی و موافق طبع و [[فطرت بشر]] محسوب میشود. عدالت، یکی از مهمترین اهداف بلند و آرمانهای [[انبیا]] و [[اوصیای الهی]] دارای جایگاه ویژهای در [[زندگی فردی]] و بهویژه [[اجتماعی]] میباشد<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. همه [[اولیای الهی]] از [[آدم]] تا خاتم برای دست یافتن به این آرزوی دیرینه و [[نقطه کمال]] [[جوامع بشری]]، [[وظیفه]] داشتند با [[بسیج عمومی]] [[مردم]] با تمام نمادهایِ ظلم، اعم از فردی، عمومی و اجتماعی [[مبارزه]] نمایند. {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.</ref>. بنابراین برای دستیابی به [[عدالت فراگیر]] در همه زمینهها لازم است معنای متضاد آن و مصادیق و عواقب ظلم شناخته شود. باید با اجتناب از موارد ظلم و برچیدن بسترهایِ آن به عدالت واقعی دست یافت و از [[برکات]] عدل و عدالت - که [[انسان]] را به [[سعادت]] و [[ایمان کامل]]<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيٌّ{{ع}}: الْعَدْلُ رَأْسُ الْإِيمَانِ وَ جِمَاعُ الْإِحْسَانِ وَ أَعْلَى مَرَاتِبِ الْإِيمَانِ}} (تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۴۶)؛ امام علی{{ع}} فرمودند: عدل سرچشمه و آغاز ایمان و همه خوبیها و برترین درجات ایمان است.</ref> نائل خواهد کرد - استفاده نمود<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>. | ||
===رابطه عدل و انصاف=== | ===رابطه عدل و انصاف=== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} در سخنی آسمانی سه نمونه بارز [[احسان]] را به [[امت]] خویش [[آموزش]] داده است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: مردی [[خدمت]] [[رسول خدا]] آمد و عرض کرد: یا [[رسولالله]] [[خاندان]] من جز حمله و [[ناسزا]] و [[قطع]] رابطه با من [[رفتاری]] نمیکنند. آیا به من [[رخصت]] میدهید آنها را ترک کنم؟ [[رسول خدا]] فرمود: اگر چنین کنی، [[خدای متعال]] نیز همه شما را رها خواهد کرد. عرض کرد: پس چه کنم؟ فرمود با هرکس که رابطهاش را بریده، رابطه برقرار کن، به هرکس تو را [[محروم]] کرده، عطا کن و هرکس را به تو [[ستم]] کرده ببخش که اگر چنین کنی، [[خداوند]] در برابر آنها [[پشتیبان]] تو خواهد بود<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۲.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} در [[دعا]] از [[پروردگار]] [[متعال]] درخواست میکند که او را به اینگونه [[احسان]] موفق کند: خدایا بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[درود]] فرست و مرا [[یاری]] کن تا برای آنکه با من [[نادرستی]] میکند، [[خیرخواهی]] کنم و کسی را که ترکم کرده، به [[نیکی]] [[پاداش]] دهم و به آن کسی که محرومم کرده، عطا کنم و با آنکه از من بریده رابطه برقرار کنم و از کسی که غیبتم کرده به [[نیکی]] یاد کنم<ref>صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق.</ref>. | [[رسول خدا]]{{صل}} در سخنی آسمانی سه نمونه بارز [[احسان]] را به [[امت]] خویش [[آموزش]] داده است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: مردی [[خدمت]] [[رسول خدا]] آمد و عرض کرد: یا [[رسولالله]] [[خاندان]] من جز حمله و [[ناسزا]] و [[قطع]] رابطه با من [[رفتاری]] نمیکنند. آیا به من [[رخصت]] میدهید آنها را ترک کنم؟ [[رسول خدا]] فرمود: اگر چنین کنی، [[خدای متعال]] نیز همه شما را رها خواهد کرد. عرض کرد: پس چه کنم؟ فرمود با هرکس که رابطهاش را بریده، رابطه برقرار کن، به هرکس تو را [[محروم]] کرده، عطا کن و هرکس را به تو [[ستم]] کرده ببخش که اگر چنین کنی، [[خداوند]] در برابر آنها [[پشتیبان]] تو خواهد بود<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۲.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} در [[دعا]] از [[پروردگار]] [[متعال]] درخواست میکند که او را به اینگونه [[احسان]] موفق کند: خدایا بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[درود]] فرست و مرا [[یاری]] کن تا برای آنکه با من [[نادرستی]] میکند، [[خیرخواهی]] کنم و کسی را که ترکم کرده، به [[نیکی]] [[پاداش]] دهم و به آن کسی که محرومم کرده، عطا کنم و با آنکه از من بریده رابطه برقرار کنم و از کسی که غیبتم کرده به [[نیکی]] یاد کنم<ref>صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق.</ref>. | ||
*[[عدالت]] هر چند [[پسندیده]] و [[انسانی]] است، ولی [[احسان]] رتبه [[برتری]] دارد؛ برای صعود به مراتب عالی [[انسانیت]]، مراعات [[عدالت]] کافی نیست؛ [[انسان]] والا کسی است که به دیگران [[احسان]] کند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۵۵.</ref>. | * [[عدالت]] هر چند [[پسندیده]] و [[انسانی]] است، ولی [[احسان]] رتبه [[برتری]] دارد؛ برای صعود به مراتب عالی [[انسانیت]]، مراعات [[عدالت]] کافی نیست؛ [[انسان]] والا کسی است که به دیگران [[احسان]] کند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۵۵.</ref>. | ||
===رابطه عدل و مساوات=== | ===رابطه عدل و مساوات=== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
##'''اقسام [[عدالت]] [[رفتاری]] به ملاحظه عامل ایجابکننده''': عاملی که [[عدالت]] را موجب میشود و [[انسان]] را به [[اجرای عدالت]] ملزم میکند گاهی در [[درون انسان]] قرار دارد و گاهی در بیرون از وجود [[انسان]]. قسم اول [[عدالت]] خودخواسته و اختیاری نامیده میشود و قسم دوم [[عدالت]] تحمیلی. | ##'''اقسام [[عدالت]] [[رفتاری]] به ملاحظه عامل ایجابکننده''': عاملی که [[عدالت]] را موجب میشود و [[انسان]] را به [[اجرای عدالت]] ملزم میکند گاهی در [[درون انسان]] قرار دارد و گاهی در بیرون از وجود [[انسان]]. قسم اول [[عدالت]] خودخواسته و اختیاری نامیده میشود و قسم دوم [[عدالت]] تحمیلی. | ||
### [[عدالت اختیاری]]: [[عدالت]] اختیاری به [[رفتار]] عادلانهای گفته میشود که بدون [[تحمیل]] و فشار خارجی با [[انگیزه]] و سائقه درونی صورت گیرد. در [[جوامع انسانی]] فراوانند کسانی که بدون توجه به عوامل خارجی، [[حقوق]] دیگران را ادا و حدود الاهی را مراعات میکنند، [[امانت]] را بر میگردانند، دیون خود را به هنگام ادا میکنند، با دست و زبان کسی را نمیآزارند، با هرکه [[معاشرت]] کنند، اگر [[یار]] شاطر نباشند، بار خاطر نمیشوند، مطابق [[شریعت]] [[معامله]] میکنند و مطابق [[فرمان]] الاهی، [[عبادت]]؛ به [[حق]] [[قضاوت]] میکنند، به [[راستی]] [[شهادت]] میدهند و... به اینگونه رفتارها که چون جوشش چشمه از [[درون انسان]] سرچشمه میگیرند، [[عدالت]] اختیاری یا درونخیز میگوییم. [[رفتار عادلانه]] درونخیز حامل سه خبر از درون [[جان آدمی]] است: نخست آنکه فاعل آن از [[عدالت]] [[نفسانی]] بهرهمند است، چون در غیر این صورت نمیتوانست بدون هیچ [[انگیزه]] خارجی [[عدالتورزی]] کند؛ دوم آنکه عقلش با [[سلامت]] و [[اقتدار]] بر دیگر قوای نفسش [[حکومت]] میکند. در غیر این صورت، [[شهوت]] و [[غضب]] [[فرصت]] [[رفتار عادلانه]] را از او میگرفتند؛ و سه دیگر آنکه، علقه [[ایمان به خدا]] چنان در قلبش [[استوار]] شده که پیوسته او را در [[صراط مستقیم]] نگاه میدارد. موانع [[عدالت]] اختیاری: [[فطرت انسان]] به خودی خود طرفدار [[عدالت]] است، اگر [[فطرت انسان]] تحت تأثیر عوامل خارجی [[بیمار]] و [[منحرف]] نشود، بی هیچ دعوتی مجذوب [[عدالت]] میشود تا آنجا که [[انسان]] حاضر میشود [[جان]] خود را در [[راه]] [[اجرای عدالت]] [[فدا]] کند. با این حال در همه حوزهها با رفتارهایی مواجه میشویم که بر خلاف [[عدالت]] صورت میگیرند و انسانهای فراوانی را میبینیم که با [[اختیار]] خود عادلانه [[رفتار]] نمیکنند. آنچه اینگونه افراد را از [[عدالتورزی]] باز میدارد ممکن است یکی از این سه باشد: نخست توجه به [[منافع]] شخصی مادی، دوم [[پیروی]] از [[امیال]]، [[هوسها]] و [[هواهای نفسانی]] و سوم، بیمبالاتی. [[عدالت]] هر چند در نهایت به نفع همه [[آحاد]] انسانهاست و حتی [[منافع]] کلی اجراکننده خود را نیز تأمین میکند، گاهی در موارد جزئی با [[منافع]] شخصی ناسازگار است. گاهی [[التزام]] به [[عدالت]] مستلزم آن است که [[مالی]] را از کف دهیم و از منفعتی چشم بپوشیم. به همین [[دلیل]] کسی که عقلش به کمال نرسیده و ایمانش محکم نباشد، [[عدالت]] را نقض میکند. گاهی نیز [[اجرای عدالت]] هوسهای ما را محدود و از [[اعمال]] بیحد و مرز [[شهوت]] و [[غضب]] جلوگیری میکند، به همین [[دلیل]] کسانی که تحت [[سیطره]] قوای تحریکی خود قرار دارند و نمیتوانند با [[غضب]] و [[شهوت]] خود [[مخالفت]] کنند، برخلاف [[عدالت]] قدم برمیدارند. و گاهی هم نه این است و نه آن؛ ولی [[اجرای عدالت]] [[نیازمند]] دقت و به تلاش و قبول زحمت منوط است و [[انسان]] بر اثر بیمبالاتی در این مورد، کوتاهی میکند، چنانکه یک [[قاضی]] بدون تحقیق در ابعاد مختلف یک پرونده حکمی بر خلاف [[عدالت]] صادر میکند. | ### [[عدالت اختیاری]]: [[عدالت]] اختیاری به [[رفتار]] عادلانهای گفته میشود که بدون [[تحمیل]] و فشار خارجی با [[انگیزه]] و سائقه درونی صورت گیرد. در [[جوامع انسانی]] فراوانند کسانی که بدون توجه به عوامل خارجی، [[حقوق]] دیگران را ادا و حدود الاهی را مراعات میکنند، [[امانت]] را بر میگردانند، دیون خود را به هنگام ادا میکنند، با دست و زبان کسی را نمیآزارند، با هرکه [[معاشرت]] کنند، اگر [[یار]] شاطر نباشند، بار خاطر نمیشوند، مطابق [[شریعت]] [[معامله]] میکنند و مطابق [[فرمان]] الاهی، [[عبادت]]؛ به [[حق]] [[قضاوت]] میکنند، به [[راستی]] [[شهادت]] میدهند و... به اینگونه رفتارها که چون جوشش چشمه از [[درون انسان]] سرچشمه میگیرند، [[عدالت]] اختیاری یا درونخیز میگوییم. [[رفتار عادلانه]] درونخیز حامل سه خبر از درون [[جان آدمی]] است: نخست آنکه فاعل آن از [[عدالت]] [[نفسانی]] بهرهمند است، چون در غیر این صورت نمیتوانست بدون هیچ [[انگیزه]] خارجی [[عدالتورزی]] کند؛ دوم آنکه عقلش با [[سلامت]] و [[اقتدار]] بر دیگر قوای نفسش [[حکومت]] میکند. در غیر این صورت، [[شهوت]] و [[غضب]] [[فرصت]] [[رفتار عادلانه]] را از او میگرفتند؛ و سه دیگر آنکه، علقه [[ایمان به خدا]] چنان در قلبش [[استوار]] شده که پیوسته او را در [[صراط مستقیم]] نگاه میدارد. موانع [[عدالت]] اختیاری: [[فطرت انسان]] به خودی خود طرفدار [[عدالت]] است، اگر [[فطرت انسان]] تحت تأثیر عوامل خارجی [[بیمار]] و [[منحرف]] نشود، بی هیچ دعوتی مجذوب [[عدالت]] میشود تا آنجا که [[انسان]] حاضر میشود [[جان]] خود را در [[راه]] [[اجرای عدالت]] [[فدا]] کند. با این حال در همه حوزهها با رفتارهایی مواجه میشویم که بر خلاف [[عدالت]] صورت میگیرند و انسانهای فراوانی را میبینیم که با [[اختیار]] خود عادلانه [[رفتار]] نمیکنند. آنچه اینگونه افراد را از [[عدالتورزی]] باز میدارد ممکن است یکی از این سه باشد: نخست توجه به [[منافع]] شخصی مادی، دوم [[پیروی]] از [[امیال]]، [[هوسها]] و [[هواهای نفسانی]] و سوم، بیمبالاتی. [[عدالت]] هر چند در نهایت به نفع همه [[آحاد]] انسانهاست و حتی [[منافع]] کلی اجراکننده خود را نیز تأمین میکند، گاهی در موارد جزئی با [[منافع]] شخصی ناسازگار است. گاهی [[التزام]] به [[عدالت]] مستلزم آن است که [[مالی]] را از کف دهیم و از منفعتی چشم بپوشیم. به همین [[دلیل]] کسی که عقلش به کمال نرسیده و ایمانش محکم نباشد، [[عدالت]] را نقض میکند. گاهی نیز [[اجرای عدالت]] هوسهای ما را محدود و از [[اعمال]] بیحد و مرز [[شهوت]] و [[غضب]] جلوگیری میکند، به همین [[دلیل]] کسانی که تحت [[سیطره]] قوای تحریکی خود قرار دارند و نمیتوانند با [[غضب]] و [[شهوت]] خود [[مخالفت]] کنند، برخلاف [[عدالت]] قدم برمیدارند. و گاهی هم نه این است و نه آن؛ ولی [[اجرای عدالت]] [[نیازمند]] دقت و به تلاش و قبول زحمت منوط است و [[انسان]] بر اثر بیمبالاتی در این مورد، کوتاهی میکند، چنانکه یک [[قاضی]] بدون تحقیق در ابعاد مختلف یک پرونده حکمی بر خلاف [[عدالت]] صادر میکند. | ||
###[[عدالت]] تحمیلی: گاهی ممکن است [[انسان]] با آنکه خود میلی به [[رفتار عادلانه]] ندارد تحت تأثیر عوامل خارجی مثل [[ترس]] از [[حکومت]]، مراعات انظار [[مردمان]]، [[هراس]] از بدنامی و... عادلانه [[رفتار]] کند. کم نیستند کسانی که از درون خود فرمانی برای مراعات [[حقوق مردم]] و [[امتثال اوامر الهی]] دریافت نمیکنند و اگر از این قبیل عوامل بیرونی نیز تأثیر نپذیرند، حدود و [[حقوق]] را یکسره در مینوردند. [[رفتار عادلانه]] در چنین فضایی با نوعی از فشار و [[تحمیل]] صورت میگیرد و به همین [[دلیل]] آن را [[عدالت]] تحمیلی نام نهادیم. در مواردی که برخی [[انسانها]] با میل و [[اراده]] خود [[راه]] [[عدالت]] نمیروند بر سایر [[انسانها]] لازم است آنها را وادار به [[اجرای عدالت]] کنند [[تحمیل]] [[عدالت]] بر حسب مورد گاهی [[وظیفه]] [[آحاد]] [[مردم]] و گاهی [[تکلیف]] [[حاکمیت]] است. مراتب [[امر به معروف و نهی از منکر]] نیز به همین معنی است که به وسیله [[مردم]] برخی [[احکام]] قابل [[اجرا]] و پارهای از [[حقوق]] قابل استیفاست و برخی دیگر تنها با دخالت [[حکومت]]، عملی و [[احیا]] میشوند. با توجه به اینکه همیشه افراد فراوانی یافت میشوند که به [[اختیار]] خود عادلانه [[رفتار]] نمیکنند و افراد و [[آحاد]] [[جامعه]] نیز نمیتوانند آنها را وادار به [[عدالت]] کنند، [[جامعه انسانی]] محتاج [[حکومت]] عادله میشود. [[حکومت]] عادله به [[حکومتی]] میگوییم که هم [[قوانین]] عادلانه داشته باشد و هم حاکمی [[عادل]] که خود از [[اجرای قوانین]] سر باز نزند. چنین [[حکومتی]] میتواند از باب [[امر به معروف و نهی از منکر]] [[قانون]] خود را بر [[جامعه]] [[تحمیل]] کند. | ### [[عدالت]] تحمیلی: گاهی ممکن است [[انسان]] با آنکه خود میلی به [[رفتار عادلانه]] ندارد تحت تأثیر عوامل خارجی مثل [[ترس]] از [[حکومت]]، مراعات انظار [[مردمان]]، [[هراس]] از بدنامی و... عادلانه [[رفتار]] کند. کم نیستند کسانی که از درون خود فرمانی برای مراعات [[حقوق مردم]] و [[امتثال اوامر الهی]] دریافت نمیکنند و اگر از این قبیل عوامل بیرونی نیز تأثیر نپذیرند، حدود و [[حقوق]] را یکسره در مینوردند. [[رفتار عادلانه]] در چنین فضایی با نوعی از فشار و [[تحمیل]] صورت میگیرد و به همین [[دلیل]] آن را [[عدالت]] تحمیلی نام نهادیم. در مواردی که برخی [[انسانها]] با میل و [[اراده]] خود [[راه]] [[عدالت]] نمیروند بر سایر [[انسانها]] لازم است آنها را وادار به [[اجرای عدالت]] کنند [[تحمیل]] [[عدالت]] بر حسب مورد گاهی [[وظیفه]] [[آحاد]] [[مردم]] و گاهی [[تکلیف]] [[حاکمیت]] است. مراتب [[امر به معروف و نهی از منکر]] نیز به همین معنی است که به وسیله [[مردم]] برخی [[احکام]] قابل [[اجرا]] و پارهای از [[حقوق]] قابل استیفاست و برخی دیگر تنها با دخالت [[حکومت]]، عملی و [[احیا]] میشوند. با توجه به اینکه همیشه افراد فراوانی یافت میشوند که به [[اختیار]] خود عادلانه [[رفتار]] نمیکنند و افراد و [[آحاد]] [[جامعه]] نیز نمیتوانند آنها را وادار به [[عدالت]] کنند، [[جامعه انسانی]] محتاج [[حکومت]] عادله میشود. [[حکومت]] عادله به [[حکومتی]] میگوییم که هم [[قوانین]] عادلانه داشته باشد و هم حاکمی [[عادل]] که خود از [[اجرای قوانین]] سر باز نزند. چنین [[حکومتی]] میتواند از باب [[امر به معروف و نهی از منکر]] [[قانون]] خود را بر [[جامعه]] [[تحمیل]] کند. | ||
##'''اقسام [[عدالت]] به ملاحظه طرفین''': [[عدالت]] با دو رکن محقق میشود: نخست کسی که [[عدالت]] میورزد و دیگر کسی که مشمول [[عدالت]] میشود. از [[تغییر]] این دو رکن برای [[عدالت]] اقسامی پیدا میشود<ref>ر.ک: احمد نراقی، معراج السعادة، ج۱، ص۸۲.</ref>. | ##'''اقسام [[عدالت]] به ملاحظه طرفین''': [[عدالت]] با دو رکن محقق میشود: نخست کسی که [[عدالت]] میورزد و دیگر کسی که مشمول [[عدالت]] میشود. از [[تغییر]] این دو رکن برای [[عدالت]] اقسامی پیدا میشود<ref>ر.ک: احمد نراقی، معراج السعادة، ج۱، ص۸۲.</ref>. | ||
### [[عدالت]] بین [[بندگان]] و [[حضرت]] [[خالق]]: [[حضرت حق]] [[بخشنده]] [[حیات]] و عطاکننده همه [[کمالات]] است و همه [[نعمتها]] از آن سو به جانب [[بندگان]] سرازیر میشود؛ بنابراین بر [[بندگان]] لازم است در برابر این همه [[لطف]] و [[احسان]]، خدمتی به جا آورند؛ چون کسی که نعمتی دریافت کند و در صدد جبران برنیاید، [[ظالم]] شمرده میشود. جبران [[احسان]] نسبت به اشخاص مختلف، تفاوت پیدا میکند. اگر کسی که همشأن و رتبه ماست [[احسان]] کند، جبران احسانش به این است که در موقع مناسب حداقل به همان مقدار به او [[احسان]] کنیم، ولی اگر سلطانی [[مقتدر]] عطایی فرستد، جبران آن عطا به فرستادن عطایی مشابه نیست؛ چراکه اولاً، [[رعیت]] از عهده عطایی چون عطای [[سلطان]] برنمی آید؛ و ثانیاً، [[سلطان]] را به آن نیازی نیست. بنابراین، برای جبران [[لطف]] شاهانه باید بقای دولتش را از [[خدا]] خواست و [[فضایل]] و محامدش را در مجامع بازگفت. [[خداوند متعال]] از [[خدمت]] و عطای [[بندگان]]، [[بینیاز]] است و از [[شکر]] و ثنای ایشان مستغنی است؛ ولی با این حال بر [[بندگان]] [[واجب]] است در [[خداشناسی]] و [[خدادوستی]] بکوشند و برای [[امتثال]] [[فرامین]] الامی تلاش کنند و در [[التزام]] به [[دین]] و [[آیین]] و [[شریعت]] [[استواری]] کنند هرچند که همه اینها نیز از جمله نعمتهای او به شمارند. بندهای که در پیشگاه [[پروردگار]] خویش از این تلاش و کوشش فرو نگذارد و در [[اطاعت]] [[فرمان]] آن یکتای یگانه کوتاهی نکند، در رابطه با [[پروردگار]] خویش به [[عدالت]] [[رفتار]] کرده و هر چه از این [[صراط مستقیم]] فاصله گیرد گرفتار [[ظلم و جور]] شده است | ### [[عدالت]] بین [[بندگان]] و [[حضرت]] [[خالق]]: [[حضرت حق]] [[بخشنده]] [[حیات]] و عطاکننده همه [[کمالات]] است و همه [[نعمتها]] از آن سو به جانب [[بندگان]] سرازیر میشود؛ بنابراین بر [[بندگان]] لازم است در برابر این همه [[لطف]] و [[احسان]]، خدمتی به جا آورند؛ چون کسی که نعمتی دریافت کند و در صدد جبران برنیاید، [[ظالم]] شمرده میشود. جبران [[احسان]] نسبت به اشخاص مختلف، تفاوت پیدا میکند. اگر کسی که همشأن و رتبه ماست [[احسان]] کند، جبران احسانش به این است که در موقع مناسب حداقل به همان مقدار به او [[احسان]] کنیم، ولی اگر سلطانی [[مقتدر]] عطایی فرستد، جبران آن عطا به فرستادن عطایی مشابه نیست؛ چراکه اولاً، [[رعیت]] از عهده عطایی چون عطای [[سلطان]] برنمی آید؛ و ثانیاً، [[سلطان]] را به آن نیازی نیست. بنابراین، برای جبران [[لطف]] شاهانه باید بقای دولتش را از [[خدا]] خواست و [[فضایل]] و محامدش را در مجامع بازگفت. [[خداوند متعال]] از [[خدمت]] و عطای [[بندگان]]، [[بینیاز]] است و از [[شکر]] و ثنای ایشان مستغنی است؛ ولی با این حال بر [[بندگان]] [[واجب]] است در [[خداشناسی]] و [[خدادوستی]] بکوشند و برای [[امتثال]] [[فرامین]] الامی تلاش کنند و در [[التزام]] به [[دین]] و [[آیین]] و [[شریعت]] [[استواری]] کنند هرچند که همه اینها نیز از جمله نعمتهای او به شمارند. بندهای که در پیشگاه [[پروردگار]] خویش از این تلاش و کوشش فرو نگذارد و در [[اطاعت]] [[فرمان]] آن یکتای یگانه کوتاهی نکند، در رابطه با [[پروردگار]] خویش به [[عدالت]] [[رفتار]] کرده و هر چه از این [[صراط مستقیم]] فاصله گیرد گرفتار [[ظلم و جور]] شده است | ||
###[[عدالت]] بین [[انسانها]]: [[خداوند متعال]] برای هریک از [[انسانها]] [[حقوقی]] مقرر و برای [[روابط]] بین [[انسانها]] [[قوانین]] و مقرراتی وضع فرموده است. در [[روابط انسانی]] [[عدالت]] این است که هرکسی به [[حق]] خویش برسد و در [[جایگاه]] [[شایسته]] خود قرار گیرد.[[ انسان]] [[عادل]] در این [[روابط]] کسی است که [[امانت]] را به صاحبش بر میگرداند، در معاملات به [[انصاف]] [[رفتار]] میکند، بزرگان را ارج مینهد، به فریاد [[مظلومان]] میرسد، [[ضعیفان]] و درماندگان را [[دستگیری]] و با سرکشان و [[ستمگران]] مقابله میکند. | ### [[عدالت]] بین [[انسانها]]: [[خداوند متعال]] برای هریک از [[انسانها]] [[حقوقی]] مقرر و برای [[روابط]] بین [[انسانها]] [[قوانین]] و مقرراتی وضع فرموده است. در [[روابط انسانی]] [[عدالت]] این است که هرکسی به [[حق]] خویش برسد و در [[جایگاه]] [[شایسته]] خود قرار گیرد.[[انسان]] [[عادل]] در این [[روابط]] کسی است که [[امانت]] را به صاحبش بر میگرداند، در معاملات به [[انصاف]] [[رفتار]] میکند، بزرگان را ارج مینهد، به فریاد [[مظلومان]] میرسد، [[ضعیفان]] و درماندگان را [[دستگیری]] و با سرکشان و [[ستمگران]] مقابله میکند. | ||
###[[عدالت]] بین [[بندگان]] و [[مردگان]]: پارهای از [[روابط]] [[حقوقی]] بین [[انسانها]]، حتی پس از [[مرگ]] یکی از طرفین باقی میماند؛ به همین [[دلیل]] برخی [[مردگان]] همانند افراد زنده دارای [[حقوقی]] هستند؛ از جمله [[پدر]] و [[مادر]]، [[خویشان]] و [[نزدیکان]]، [[همسایگان]]، [[دوستان]] و در نهایت همه [[اهل]] [[ایمان]]، اگرچه با تفاوت بسیار، پس از [[مرگ]]، نسبت به ما [[حقوقی]] دارند. به همین [[دلیل]] [[انسان]] میتواند با [[تغییر]] رویه نسبت به [[پدر]] و [[مادر]] در گذشته خویش موقعیت خود را در [[مقام]] [[فرزندی]] [[تغییر]] دهد مثلاً کسی که در زمان [[حیات]] [[والدین]] به هر [[دلیل]] از [[خدمت]] به آنها کوتاهی کرده و از آثار و [[برکات]] [[خدمت]] و [[مهربانی]] به [[والدین]] [[محروم]] مانده پس از [[مرگ]] ایشان میتواند با مراعات [[حقوق]] آنها گذشته را جبران کند و خود را از این [[محرومیت]] [[نجات]] دهد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۶۲-۶۹.</ref>. | ### [[عدالت]] بین [[بندگان]] و [[مردگان]]: پارهای از [[روابط]] [[حقوقی]] بین [[انسانها]]، حتی پس از [[مرگ]] یکی از طرفین باقی میماند؛ به همین [[دلیل]] برخی [[مردگان]] همانند افراد زنده دارای [[حقوقی]] هستند؛ از جمله [[پدر]] و [[مادر]]، [[خویشان]] و [[نزدیکان]]، [[همسایگان]]، [[دوستان]] و در نهایت همه [[اهل]] [[ایمان]]، اگرچه با تفاوت بسیار، پس از [[مرگ]]، نسبت به ما [[حقوقی]] دارند. به همین [[دلیل]] [[انسان]] میتواند با [[تغییر]] رویه نسبت به [[پدر]] و [[مادر]] در گذشته خویش موقعیت خود را در [[مقام]] [[فرزندی]] [[تغییر]] دهد مثلاً کسی که در زمان [[حیات]] [[والدین]] به هر [[دلیل]] از [[خدمت]] به آنها کوتاهی کرده و از آثار و [[برکات]] [[خدمت]] و [[مهربانی]] به [[والدین]] [[محروم]] مانده پس از [[مرگ]] ایشان میتواند با مراعات [[حقوق]] آنها گذشته را جبران کند و خود را از این [[محرومیت]] [[نجات]] دهد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۶۲-۶۹.</ref>. | ||
===نمونههایی از رفتار عادلانه=== | ===نمونههایی از رفتار عادلانه=== | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
==ارزش و جایگاه [[عدالت]]== | ==ارزش و جایگاه [[عدالت]]== | ||
[[عدالت]] چه به عنوان یک صفت [[نفسانی]] و چه به عنوان یک [[رفتار اجتماعی]] در [[قرآن]] و [[روایات]] [[ستایش]] شده است. [[عدالت اجتماعی]] از نظر [[اسلام]] چنان [[ارزشمند]] است که [[قرآن کریم]] به عنوان [[هدف بعثت انبیا]] و [[انزال کتب]] و [[شرایع آسمانی]] از آن یاد میکند. {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. به همین [[دلیل]] [[خداوند متعال]] خود به [[عدالت]] [[فرمان]] داده، میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. و به [[انسانها]] [[یادآوری]] میکند که [[منافع]] شخصی و [[روابط خانوادگی]] و [[خویشاوندی]] نباید مانع [[رفتار عادلانه]] شود. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[عدالت]] را ستون [[جامعه انسانی]] و مایه [[پیشرفت]] و [[سرافرازی]] [[اسلام]] شمرده میفرماید: {{متن حدیث|جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْعَدْلَ قَوَاماً لِلْأَنَامِ وَ تَنْزِيهاً مِنَ الْمَظَالِمِ وَ الْآثَامِ وَ تَسْنِيَةً لِلْإِسْلَامِ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۲۳.</ref>؛ [[خداوند]] [[پاک]] [[عدالت]] را مایه [[استواری]] [[مردمان]]، [[پاکی]] از [[ستمها]] و [[گناهان]] و [[سرافرازی]] [[اسلام]] قرار داده است. [[عدالت]] جاذبهای [[فطری]] دارد و در پیشگاه [[وجدان]] عمومی [[بشر]] [[ارزشمند]] و گرانقدر است. در سایه [[عدالت]] است که هرکسی به [[حق]] خویش میرسد، تعدّی و [[تجاوز]] از [[جامعه]] رخت برمیبندد و [[امنیت]] و [[آرامش]] [[حاکم]] میشود، به همین [[دلیل]] با [[سرشت]] اولیه [[انسانی]] سازگار است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ وَ أَلْيَنُ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْيَبُ رِيحاً مِنَ الْمِسْكِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۴۷.</ref>؛ [[عدالت]] از عسل شیرینتر از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر است. و باز میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ أَحْلَى مِنَ الْمَاءِ يُصِيبُهُ الظَّمْآنُ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۴۶؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۸۸.</ref>؛ [[عدالت]]، شیرینتر از آب زلالی است که [[تشنه]] کامی به آن دست مییابد. به همین [[دلیل]]، [[گریز]] از [[عدالت]]، [[گریز]] از [[سرشت]] [[پاک]] [[انسانی]] و برای [[انسان]] [[عیب]] است و حتی آنان که خود از [[عدالت]] سر باز میزنند، به این نقصان واقفند. | [[عدالت]] چه به عنوان یک صفت [[نفسانی]] و چه به عنوان یک [[رفتار اجتماعی]] در [[قرآن]] و [[روایات]] [[ستایش]] شده است. [[عدالت اجتماعی]] از نظر [[اسلام]] چنان [[ارزشمند]] است که [[قرآن کریم]] به عنوان [[هدف بعثت انبیا]] و [[انزال کتب]] و [[شرایع آسمانی]] از آن یاد میکند. {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. به همین [[دلیل]] [[خداوند متعال]] خود به [[عدالت]] [[فرمان]] داده، میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. و به [[انسانها]] [[یادآوری]] میکند که [[منافع]] شخصی و [[روابط خانوادگی]] و [[خویشاوندی]] نباید مانع [[رفتار عادلانه]] شود. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[عدالت]] را ستون [[جامعه انسانی]] و مایه [[پیشرفت]] و [[سرافرازی]] [[اسلام]] شمرده میفرماید: {{متن حدیث|جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْعَدْلَ قَوَاماً لِلْأَنَامِ وَ تَنْزِيهاً مِنَ الْمَظَالِمِ وَ الْآثَامِ وَ تَسْنِيَةً لِلْإِسْلَامِ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۲۳.</ref>؛ [[خداوند]] [[پاک]] [[عدالت]] را مایه [[استواری]] [[مردمان]]، [[پاکی]] از [[ستمها]] و [[گناهان]] و [[سرافرازی]] [[اسلام]] قرار داده است. [[عدالت]] جاذبهای [[فطری]] دارد و در پیشگاه [[وجدان]] عمومی [[بشر]] [[ارزشمند]] و گرانقدر است. در سایه [[عدالت]] است که هرکسی به [[حق]] خویش میرسد، تعدّی و [[تجاوز]] از [[جامعه]] رخت برمیبندد و [[امنیت]] و [[آرامش]] [[حاکم]] میشود، به همین [[دلیل]] با [[سرشت]] اولیه [[انسانی]] سازگار است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ وَ أَلْيَنُ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْيَبُ رِيحاً مِنَ الْمِسْكِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۴۷.</ref>؛ [[عدالت]] از عسل شیرینتر از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر است. و باز میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ أَحْلَى مِنَ الْمَاءِ يُصِيبُهُ الظَّمْآنُ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۴۶؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۸۸.</ref>؛ [[عدالت]]، شیرینتر از آب زلالی است که [[تشنه]] کامی به آن دست مییابد. به همین [[دلیل]]، [[گریز]] از [[عدالت]]، [[گریز]] از [[سرشت]] [[پاک]] [[انسانی]] و برای [[انسان]] [[عیب]] است و حتی آنان که خود از [[عدالت]] سر باز میزنند، به این نقصان واقفند. | ||
*[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْدِلُوا فَإِنَّكُمْ تَعِيبُونَ عَلَى قَوْمٍ لَا يَعْدِلُونَ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۴۷؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۹۳.</ref>؛ از [[خدا]] [[پروا]] کنید و به [[عدالت]] [[رفتار]] کنید، زیرا شما خود به کسانی که [[عدالت]] نکنند خرده میگیرید. [[امام سجاد]]{{ع}} [[عدالت]] را یکی از سه رکن اصلی [[قوانین]] [[دین]] شمرده<ref>صدوق، خصال، ص۱۱۳.</ref> و [[امیرالمؤمنین]] [[ثواب]] [[عدالت]] را غیر قابل سنجش معرفی کرده، میفرماید: {{متن حدیث|شَيْئَانِ لَا يُوزَنُ ثَوَابُهُمَا: الْعَفْوُ وَ الْعَدْلُ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۹۷.</ref>؛ دو چیز است که پاداششان به سنجش نمیآید: گذشت و [[عدالت]]. [[عدالت]] [[نفسانی]] نیز به عنوان یکی از انواع اصلی [[فضایل]]، [[برترین]] [[خصلت]]، نافعترین خو، صفتی [[ایمانی]] و مجمع همه [[خوبیها]] ستوده شده است. امیرالمؤمنین علی{{ع}} میفرماید: [[فضایل]] [[انسانی]] چهار نوع است... چهارمین نوع آن عدل است که بر پایه [[اعتدال]] قوای [[نفسانی]] است<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱.</ref>. و میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ أَفْضَلُ سَجِيَّةٍ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۸.</ref>؛ عدل، [[برترین]] [[خوی]] [[انسانی]] است. و میفرماید: {{متن حدیث|أَكْرَمُ الْأَخْلَاقِ السَّخَاءُ وَ أَعَمُّهَا نَفْعاً الْعَدْلُ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۲۲.</ref>؛ ارزشمندترین [[اخلاق]] [[سخاوت]] است و نافعترین [[اخلاق]] عدل است. و میفرماید: {{متن حدیث|الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۰؛ صدوق، خصال، ص۲۳۱.</ref>؛ [[ایمان]] بر چهار پایه [[استوار]] است: [[صبر]] و [[یقین]] و عدل و [[جهاد]]. و میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ رَأْسُ الْإِيمَانِ وَ جِمَاعُ الْإِحْسَانِ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۹.</ref>؛ عدل اصل [[ایمان]] و مجمع همه خوبیهاست. و میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ زِينَةُ الْإِيمَانِ}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۳۱؛ ابوالفتح اربلی، کشف الغمه، ج۳، ص۱۳۹.</ref>؛ [[عدالت]] [[زینت]] [[ایمان]] است. و میفرماید: {{متن حدیث|غَايَةُ الْعَدْلِ أَنْ يَعْدِلَ الْمَرْءُ فِي نَفْسِهِ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۴۹.</ref>؛ آخرین مرتبه [[عدالت]] آن است که [[انسان]] در نفس خویش برقرار کند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۵۹، ۶۰.</ref>. | * [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْدِلُوا فَإِنَّكُمْ تَعِيبُونَ عَلَى قَوْمٍ لَا يَعْدِلُونَ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۴۷؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۹۳.</ref>؛ از [[خدا]] [[پروا]] کنید و به [[عدالت]] [[رفتار]] کنید، زیرا شما خود به کسانی که [[عدالت]] نکنند خرده میگیرید. [[امام سجاد]]{{ع}} [[عدالت]] را یکی از سه رکن اصلی [[قوانین]] [[دین]] شمرده<ref>صدوق، خصال، ص۱۱۳.</ref> و [[امیرالمؤمنین]] [[ثواب]] [[عدالت]] را غیر قابل سنجش معرفی کرده، میفرماید: {{متن حدیث|شَيْئَانِ لَا يُوزَنُ ثَوَابُهُمَا: الْعَفْوُ وَ الْعَدْلُ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۹۷.</ref>؛ دو چیز است که پاداششان به سنجش نمیآید: گذشت و [[عدالت]]. [[عدالت]] [[نفسانی]] نیز به عنوان یکی از انواع اصلی [[فضایل]]، [[برترین]] [[خصلت]]، نافعترین خو، صفتی [[ایمانی]] و مجمع همه [[خوبیها]] ستوده شده است. امیرالمؤمنین علی{{ع}} میفرماید: [[فضایل]] [[انسانی]] چهار نوع است... چهارمین نوع آن عدل است که بر پایه [[اعتدال]] قوای [[نفسانی]] است<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱.</ref>. و میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ أَفْضَلُ سَجِيَّةٍ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۸.</ref>؛ عدل، [[برترین]] [[خوی]] [[انسانی]] است. و میفرماید: {{متن حدیث|أَكْرَمُ الْأَخْلَاقِ السَّخَاءُ وَ أَعَمُّهَا نَفْعاً الْعَدْلُ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۲۲.</ref>؛ ارزشمندترین [[اخلاق]] [[سخاوت]] است و نافعترین [[اخلاق]] عدل است. و میفرماید: {{متن حدیث|الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۰؛ صدوق، خصال، ص۲۳۱.</ref>؛ [[ایمان]] بر چهار پایه [[استوار]] است: [[صبر]] و [[یقین]] و عدل و [[جهاد]]. و میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ رَأْسُ الْإِيمَانِ وَ جِمَاعُ الْإِحْسَانِ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۹.</ref>؛ عدل اصل [[ایمان]] و مجمع همه خوبیهاست. و میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ زِينَةُ الْإِيمَانِ}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۳۱؛ ابوالفتح اربلی، کشف الغمه، ج۳، ص۱۳۹.</ref>؛ [[عدالت]] [[زینت]] [[ایمان]] است. و میفرماید: {{متن حدیث|غَايَةُ الْعَدْلِ أَنْ يَعْدِلَ الْمَرْءُ فِي نَفْسِهِ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۴۹.</ref>؛ آخرین مرتبه [[عدالت]] آن است که [[انسان]] در نفس خویش برقرار کند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۵۹، ۶۰.</ref>. | ||
==آثار و نتایج عدالت== | ==آثار و نتایج عدالت== | ||
*[[عدالت]] در [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] و فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] آثار و نتایج فراوانی دارد. پیش از آنکه [[آثار عدالت]] را یاد کنیم، [[تذکر]] این نکته ضروری است که منظور از [[عدالت]] در این [[مقام]] [[عدالت]] [[رفتاری]] است چون نتیجه [[عدالت]] [[نفسانی]] که همان مراعات حدود و [[احکام الهی]] است نیاز به گفتن و شمردن ندارد. کسی که [[احکام خدا]] را مراعات کند، در [[دنیا]] و [[آخرت]] مشمول [[لطف]] و [[رحمت]] [[پروردگار]] میشود و به همه [[اهداف]] [[دینمداری]] [[دست]] مییابد. | * [[عدالت]] در [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] و فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] آثار و نتایج فراوانی دارد. پیش از آنکه [[آثار عدالت]] را یاد کنیم، [[تذکر]] این نکته ضروری است که منظور از [[عدالت]] در این [[مقام]] [[عدالت]] [[رفتاری]] است چون نتیجه [[عدالت]] [[نفسانی]] که همان مراعات حدود و [[احکام الهی]] است نیاز به گفتن و شمردن ندارد. کسی که [[احکام خدا]] را مراعات کند، در [[دنیا]] و [[آخرت]] مشمول [[لطف]] و [[رحمت]] [[پروردگار]] میشود و به همه [[اهداف]] [[دینمداری]] [[دست]] مییابد. | ||
'''آثار فردی [[عدالت]]''': | '''آثار فردی [[عدالت]]''': | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
# '''برخورداری از [[رحمت خدا]]''': [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ عَدَلَ فِي الْبِلَادِ نَشَرَ اللَّهُ عَلَيْهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غرر الحکم، ج۵، ص۲۳۷.</ref>؛ کسی که در [[شهرها]] (بین [[مردمان]]) به [[عدالت]] [[رفتار]] کند مشمول [[رحمت خدا]] میشود. | # '''برخورداری از [[رحمت خدا]]''': [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ عَدَلَ فِي الْبِلَادِ نَشَرَ اللَّهُ عَلَيْهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غرر الحکم، ج۵، ص۲۳۷.</ref>؛ کسی که در [[شهرها]] (بین [[مردمان]]) به [[عدالت]] [[رفتار]] کند مشمول [[رحمت خدا]] میشود. | ||
*'''آثار [[اجتماعی]] [[عدالت]]''': بیشتر [[آثار عدالت]]، آثاری است که در [[جامعه انسانی]] [[ظهور]] میکند و همه [[آحاد]] [[جامعه]] از آن بهرهمند میشوند. آنچه به عنوان آثار فردی نام بردیم، در [[حقیقت]] ثمراتی است که [[مجری عدالت]] علاوه آثار [[اجتماعی]] به طور ویژه از آن بهرهمند میشود. | *'''آثار [[اجتماعی]] [[عدالت]]''': بیشتر [[آثار عدالت]]، آثاری است که در [[جامعه انسانی]] [[ظهور]] میکند و همه [[آحاد]] [[جامعه]] از آن بهرهمند میشوند. آنچه به عنوان آثار فردی نام بردیم، در [[حقیقت]] ثمراتی است که [[مجری عدالت]] علاوه آثار [[اجتماعی]] به طور ویژه از آن بهرهمند میشود. | ||
#[[اصلاح جامعه]]: یکی از ثمرات [[عدالت]] در [[جامعه]] این است که [[مفاسد]] فردی و [[اجتماعی]] درمان میشوند. با [[اجرای عدالت]]، هرکس به [[حق]] خود نائل و [[راه]] [[پیشرفت]] و [[ترقی]] به طور یکسان به روی همه باز میشود و [[زندگی]] [[مردم]] سامان مییابد و زمینه [[رشد]] [[فضایل اخلاقی]] فراهم میآید و جز انسانهای [[بیمار]] که در [[قیاس]] با توده [[مردمان]] به حساب نمیآیند، کسی به سمت [[نقض]] [[قانون]] نمیرود. [[امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} به بیانهای مختلف به مطلب تصریح فرمودهاند که تنها [[راه]] [[اصلاح]] [[مردمان]]، [[اجرای عدالت]] است؛ از جمله میفرماید: {{متن حدیث|فِي الْعَدْلِ إِصْلَاحُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۸.</ref>؛ [[اصلاح]] [[انسانها]] در [[اجرای عدالت]] است. و {{متن حدیث|الرَّعِيَّةُ لَا يُصْلِحُهَا إِلَّا الْعَدْلُ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۹.</ref>؛ [[رعیت]] را جز [[عدالت]] چیزی [[اصلاح]] نمیکند. و {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم، ج۳، ص۲۰۶.</ref>؛ فقط با [[عدالت]] [[مردمان]] [[اصلاح]] میشوند. | # [[اصلاح جامعه]]: یکی از ثمرات [[عدالت]] در [[جامعه]] این است که [[مفاسد]] فردی و [[اجتماعی]] درمان میشوند. با [[اجرای عدالت]]، هرکس به [[حق]] خود نائل و [[راه]] [[پیشرفت]] و [[ترقی]] به طور یکسان به روی همه باز میشود و [[زندگی]] [[مردم]] سامان مییابد و زمینه [[رشد]] [[فضایل اخلاقی]] فراهم میآید و جز انسانهای [[بیمار]] که در [[قیاس]] با توده [[مردمان]] به حساب نمیآیند، کسی به سمت [[نقض]] [[قانون]] نمیرود. [[امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} به بیانهای مختلف به مطلب تصریح فرمودهاند که تنها [[راه]] [[اصلاح]] [[مردمان]]، [[اجرای عدالت]] است؛ از جمله میفرماید: {{متن حدیث|فِي الْعَدْلِ إِصْلَاحُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۸.</ref>؛ [[اصلاح]] [[انسانها]] در [[اجرای عدالت]] است. و {{متن حدیث|الرَّعِيَّةُ لَا يُصْلِحُهَا إِلَّا الْعَدْلُ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۹.</ref>؛ [[رعیت]] را جز [[عدالت]] چیزی [[اصلاح]] نمیکند. و {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم، ج۳، ص۲۰۶.</ref>؛ فقط با [[عدالت]] [[مردمان]] [[اصلاح]] میشوند. | ||
#'''[[پایداری]] [[اجتماع]]''': اجتماعات [[انسانی]] محصول [[نیاز انسانها]] به یکدیگر است؛ به همین [[دلیل]] یک [[جامعه]] تا زمانی دوام میآورد که در آن، [[منافع]] متقابل [[آحاد]] [[انسانها]] تأمین و شرایط [[زندگی]] سالم [[انسانی]] فراهم شود و این مهم تنها در سایه [[عدالت]] صورت میگیرد، بنابراین، بقا و دوام [[جامعه بشری]] به [[اجرای عدالت]] منوط است. در صورتی که [[ستم]] بر [[جامعه]] [[حاکم]] شود، برخی از [[مردم]] به [[منافع]] خود یا بیش از آن دست مییابند و برخی دیگر از [[منافع]] خود [[محروم]] میشوند و از [[موهبت]] [[زندگی]] [[انسانی]] بیبهره میمانند. به همین [[دلیل]]، [[اجتماعی]] که [[روابط]] عادلانه بر آن [[حاکم]] نباشد، متلاشی و از صفحه روزگار محو میشود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ قِوَامُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۸.</ref>؛ [[عدالت]] مایه [[پایداری]] و [[انتظام]] [[مردمان]] است. و میفرماید: {{متن حدیث|جَعَلَ اللَّهُ الْعَدْلَ قِوَاماً لِلْأَنَامِ وَ تَنْزِيهاً عَنِ الْمَظَالِمِ وَ الْآثَامِ وَ تَسْنِيَةَ الْإِسْلَامِ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غرر الحکم، ج۳، ص۳۷۴.</ref> [[خداوند]] [[عدالت]] را برای [[پایداری]] و [[انتظام]] [[جامعه]] و [[پاکی از گناهان]] و [[ستمها]] و مایه [[پیشرفت]] و [[سربلندی]] [[اسلام]] قرار داد. | #'''[[پایداری]] [[اجتماع]]''': اجتماعات [[انسانی]] محصول [[نیاز انسانها]] به یکدیگر است؛ به همین [[دلیل]] یک [[جامعه]] تا زمانی دوام میآورد که در آن، [[منافع]] متقابل [[آحاد]] [[انسانها]] تأمین و شرایط [[زندگی]] سالم [[انسانی]] فراهم شود و این مهم تنها در سایه [[عدالت]] صورت میگیرد، بنابراین، بقا و دوام [[جامعه بشری]] به [[اجرای عدالت]] منوط است. در صورتی که [[ستم]] بر [[جامعه]] [[حاکم]] شود، برخی از [[مردم]] به [[منافع]] خود یا بیش از آن دست مییابند و برخی دیگر از [[منافع]] خود [[محروم]] میشوند و از [[موهبت]] [[زندگی]] [[انسانی]] بیبهره میمانند. به همین [[دلیل]]، [[اجتماعی]] که [[روابط]] عادلانه بر آن [[حاکم]] نباشد، متلاشی و از صفحه روزگار محو میشود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ قِوَامُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۸.</ref>؛ [[عدالت]] مایه [[پایداری]] و [[انتظام]] [[مردمان]] است. و میفرماید: {{متن حدیث|جَعَلَ اللَّهُ الْعَدْلَ قِوَاماً لِلْأَنَامِ وَ تَنْزِيهاً عَنِ الْمَظَالِمِ وَ الْآثَامِ وَ تَسْنِيَةَ الْإِسْلَامِ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غرر الحکم، ج۳، ص۳۷۴.</ref> [[خداوند]] [[عدالت]] را برای [[پایداری]] و [[انتظام]] [[جامعه]] و [[پاکی از گناهان]] و [[ستمها]] و مایه [[پیشرفت]] و [[سربلندی]] [[اسلام]] قرار داد. | ||
#'''آبادی و [[برکت]]''': [[خداوند متعال]] به عنوان یک [[سنت]] مقرر فرموده است که اگر در دیاری [[عدالت]] جاری شود [[برکات]] [[زمین]] و [[آسمان]] را به [[مردم]] آن دیار ارزانی کند. {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>. افزون بر این میتوان ثابت کرد که [[عدالت]] از طریق علیت طبیعی نیز موحجب [[عمران]] و آبادی فراوانی است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَا عُمِرَتِ الْبِلَادُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غرر الحکم، ج۶، ص۶۸؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۲۰.</ref>؛ هیچچیز مثل [[عدالت]] در آبادی [[شهرها]] مؤثر نیست. و میفرماید: {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكَاتُ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم، ج۲، ص۲۰۵.</ref>؛ به وسیله [[عدالت]]، [[برکات]] فزونی مییابد. | #'''آبادی و [[برکت]]''': [[خداوند متعال]] به عنوان یک [[سنت]] مقرر فرموده است که اگر در دیاری [[عدالت]] جاری شود [[برکات]] [[زمین]] و [[آسمان]] را به [[مردم]] آن دیار ارزانی کند. {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>. افزون بر این میتوان ثابت کرد که [[عدالت]] از طریق علیت طبیعی نیز موحجب [[عمران]] و آبادی فراوانی است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَا عُمِرَتِ الْبِلَادُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غرر الحکم، ج۶، ص۶۸؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۲۰.</ref>؛ هیچچیز مثل [[عدالت]] در آبادی [[شهرها]] مؤثر نیست. و میفرماید: {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكَاتُ}}<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم، ج۲، ص۲۰۵.</ref>؛ به وسیله [[عدالت]]، [[برکات]] فزونی مییابد. | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
==نسبیت [[عدالت]]== | ==نسبیت [[عدالت]]== | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[عدل خداوند]] ([[عدل الهی]]) | * [[عدل خداوند]] ([[عدل الهی]]) | ||
* [[عدل نبوی]] | * [[عدل نبوی]] | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۴: | ||
[[رده:اصول دین اسلام]] | [[رده:اصول دین اسلام]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | [[رده:فضایل اخلاقی]] | ||
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] |