پرش به محتوا

عمر بن خطاب در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = عمر بن خطاب
| موضوع مرتبط = عمر بن خطاب
خط ۱۱۱: خط ۱۱۰:


البته آن موقع کسی جرأت نداشت به عمر حرفی بزند اما آیا به طرفداران او می‌‌توان گفت: آخر این چه شورائی بود که با هیچ قانونی درست نبود و این چه انتخابی بود؟ اگر [[قبیله زهره]] مناسبتی با کار [[خلافت]] نداشت، سعد وقاص و [[عبدالرحمن بن عوف]] را چرا برگزید؟! و چرا طلحه را در ردیف کسانی که پیامبر از آنها [[راضی]] بود قرار داد؟ [[سخن]] خود را [[تکذیب]] نموده و باز [[زبیر]] را با آن اوصاف و عثمان را با آن [[ضعف نفس]] چرا؟ و چرا به علی [[تهمت]] [[مزاح]] بودن زد؟ علی{{ع}} درباره عمر و عاص که او را به [[شوخ طبعی]] متهم کرده بود، در [[نهج البلاغه]] خطبه‌ای دارد که معلوم می‌شود چه رنجی از چنین نسبتی می‌برده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲.</ref> و اگر [[مردم]] را به راه [[حق]] می‌برد، چرا انتخابش نکرد؟ و اساسا چه حق داشت برای [[مسلمانان]] چنین شورائی درست کند؟ و لذا علمای منصف [[اهل سنت]]، به عمر [[اعتراض]] دارند و از جمله «[[قاضی]] [[زنگه زوری]]» در کتاب «[[تشریح و محاکمه (کتاب)|تشریح و محاکمه]] در [[تاریخ]] [[آل محمد]]» عمر را به خاطر شورایش محاکمه نموده و هشت ایراد و اعتراض بر او وارد کرده است:
البته آن موقع کسی جرأت نداشت به عمر حرفی بزند اما آیا به طرفداران او می‌‌توان گفت: آخر این چه شورائی بود که با هیچ قانونی درست نبود و این چه انتخابی بود؟ اگر [[قبیله زهره]] مناسبتی با کار [[خلافت]] نداشت، سعد وقاص و [[عبدالرحمن بن عوف]] را چرا برگزید؟! و چرا طلحه را در ردیف کسانی که پیامبر از آنها [[راضی]] بود قرار داد؟ [[سخن]] خود را [[تکذیب]] نموده و باز [[زبیر]] را با آن اوصاف و عثمان را با آن [[ضعف نفس]] چرا؟ و چرا به علی [[تهمت]] [[مزاح]] بودن زد؟ علی{{ع}} درباره عمر و عاص که او را به [[شوخ طبعی]] متهم کرده بود، در [[نهج البلاغه]] خطبه‌ای دارد که معلوم می‌شود چه رنجی از چنین نسبتی می‌برده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲.</ref> و اگر [[مردم]] را به راه [[حق]] می‌برد، چرا انتخابش نکرد؟ و اساسا چه حق داشت برای [[مسلمانان]] چنین شورائی درست کند؟ و لذا علمای منصف [[اهل سنت]]، به عمر [[اعتراض]] دارند و از جمله «[[قاضی]] [[زنگه زوری]]» در کتاب «[[تشریح و محاکمه (کتاب)|تشریح و محاکمه]] در [[تاریخ]] [[آل محمد]]» عمر را به خاطر شورایش محاکمه نموده و هشت ایراد و اعتراض بر او وارد کرده است:
#[[خلیفه]] ثانی [[انتخاب]] [[خلافت]] را به شورای شش نفری [[صحابه]] [[تفویض]] کرده، این طرز [[اجرا]] نه [[نص]] است نه تعیین ولی [[عهد]]، نه [[اجماع]] ـ زیرا که تصریح نکردن به خلافت یک‌نفر واضح [[منصوب]] نکردن شخص معین را به [[ولایت]] عهد آشکار و اجماع چون حق تمام مسلمانان است پس تفویض آن به شش نفر جائز نیست، بنابراین اجماع هم نیست.
# [[خلیفه]] ثانی [[انتخاب]] [[خلافت]] را به شورای شش نفری [[صحابه]] [[تفویض]] کرده، این طرز [[اجرا]] نه [[نص]] است نه تعیین ولی [[عهد]]، نه [[اجماع]] ـ زیرا که تصریح نکردن به خلافت یک‌نفر واضح [[منصوب]] نکردن شخص معین را به [[ولایت]] عهد آشکار و اجماع چون حق تمام مسلمانان است پس تفویض آن به شش نفر جائز نیست، بنابراین اجماع هم نیست.
#عمر در انتخاب شش نفر به هر دلیل متمسک شود باز با اشکالات فراوانی مواجه خواهد بود، چونکه هرگاه صحابه بودن آن شش نفر ملاحظه شود غیر از آنها هزاران صحابه دیگر موجود بودند. هر گاه [[اصحاب بدر]] بودن آنها منظور باشد باز غیر از ایشان چند نفر از اصحاب بدر در قید [[حیات]] بودند و هر گاه به جهت اخباری بوده باشد که از [[رسول خدا]]{{صل}} در [[فضیلت]] این جمع- (غیر علی) وارد شده [[حدیثی]] که فقط در [[مدح]] «[[عمار یاسر]]» رسیده است که {{عربی|"الحق يدور مع عمار اين دار"}} در حق مجموع اعضای [[شورا]]- غیر علی{{ع}}- تا چه رسد به افراد آنان، نرسیده است.
#عمر در انتخاب شش نفر به هر دلیل متمسک شود باز با اشکالات فراوانی مواجه خواهد بود، چونکه هرگاه صحابه بودن آن شش نفر ملاحظه شود غیر از آنها هزاران صحابه دیگر موجود بودند. هر گاه [[اصحاب بدر]] بودن آنها منظور باشد باز غیر از ایشان چند نفر از اصحاب بدر در قید [[حیات]] بودند و هر گاه به جهت اخباری بوده باشد که از [[رسول خدا]]{{صل}} در [[فضیلت]] این جمع- (غیر علی) وارد شده [[حدیثی]] که فقط در [[مدح]] «[[عمار یاسر]]» رسیده است که {{عربی|"الحق يدور مع عمار اين دار"}} در حق مجموع اعضای [[شورا]]- غیر علی{{ع}}- تا چه رسد به افراد آنان، نرسیده است.
#عمر که به «[[عبدالرحمن بن عوف]]» [[حق]] وتو داده بود، کاملاً بی‌جهت و [[ترجیح بلامرجح]] بوده است!
#عمر که به «[[عبدالرحمن بن عوف]]» [[حق]] وتو داده بود، کاملاً بی‌جهت و [[ترجیح بلامرجح]] بوده است!
خط ۱۱۷: خط ۱۱۶:
#عمر، پس از آنکه هر یک از اعضای [[شوری]] را به نوعی با یک [[عیب]] ثابت متهم نمود، پس چرا باز امر [[خلافت]] را به همان متهمین واگذار کرد.
#عمر، پس از آنکه هر یک از اعضای [[شوری]] را به نوعی با یک [[عیب]] ثابت متهم نمود، پس چرا باز امر [[خلافت]] را به همان متهمین واگذار کرد.
#دستور داد پسرش عبدالله در مجلس بدون اظهار رای حاضر شود لکن [[حسن مجتبی]]{{ع}} [[ذریه رسول خدا]]{{صل}} را به کلی فراموش نمود، در حالی که [[امام حسن]]{{ع}} در آن [[روز]] از عبدالله در این مسئله بیشتر ذیحق بود.
#دستور داد پسرش عبدالله در مجلس بدون اظهار رای حاضر شود لکن [[حسن مجتبی]]{{ع}} [[ذریه رسول خدا]]{{صل}} را به کلی فراموش نمود، در حالی که [[امام حسن]]{{ع}} در آن [[روز]] از عبدالله در این مسئله بیشتر ذیحق بود.
#[[عموی پیامبر]] [[عباس بن عبدالمطلب]] را داخل شوری نکرد در حالی که او از تمام اعضای [[شورا]]- به غیر علی{{ع}}- لایق‌تر بود.
# [[عموی پیامبر]] [[عباس بن عبدالمطلب]] را داخل شوری نکرد در حالی که او از تمام اعضای [[شورا]]- به غیر علی{{ع}}- لایق‌تر بود.
#عمر، عدم [[لیاقت]] هر یک از اعضای شورای را برشمرد وقتی که نوبت به علی{{ع}} رسید، گفت: فقط این مرد- [[علی بن ابیطالب]]- لایق بوده و کفایت امور شما را می‌کند اگر به خلافت [[حریص]] نبود.
#عمر، عدم [[لیاقت]] هر یک از اعضای شورای را برشمرد وقتی که نوبت به علی{{ع}} رسید، گفت: فقط این مرد- [[علی بن ابیطالب]]- لایق بوده و کفایت امور شما را می‌کند اگر به خلافت [[حریص]] نبود.


[[قاضی]] بهجت می‌گوید: "همین جمله را فاضل‌ترین علمای [[بغداد]] [[علامه]] [[ابن ابی الحدید]] در [[شرح نهج البلاغه]] به تفصیل بیشتر نوشته است. و از این جمله خیلی نکات استفاده می‌شود که قلم ارباب [[وجدان]] از [[نگارش]] آن [[استنکاف]] دارد پس فاجعه‌ترین نکته این است که: از این [[کلام]] عمر آشکار می‌شود که او تنها علی{{ع}} را از جمیع اعضای شورا به خلافت لایق می‌دانست با وجود این، کاری کرد که نه تنها علی{{ع}} بلکه [[بنی هاشم]] را برای همیشه از خلافت [[محروم]] ساخت. هرگاه عمر [[استقامت]] [[دین]] و [[سعادت]] [[مسلمین]] را [[آرزو]] می‌کرد می‌بایست بنا به [[اقرار]] خودش امورات خلافت را به شخص [[قادر]] و [[با کفایت]] [[تفویض]] کند..."<ref>شرح و محاکمه در تاریخ آل محمد، ۱۴۵- ۱۴۸.</ref>.<ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۶۳-۷۲.</ref>
[[قاضی]] بهجت می‌گوید: "همین جمله را فاضل‌ترین علمای [[بغداد]] [[علامه]] [[ابن ابی الحدید]] در [[شرح نهج البلاغه]] به تفصیل بیشتر نوشته است. و از این جمله خیلی نکات استفاده می‌شود که قلم ارباب [[وجدان]] از [[نگارش]] آن [[استنکاف]] دارد پس فاجعه‌ترین نکته این است که: از این [[کلام]] عمر آشکار می‌شود که او تنها علی{{ع}} را از جمیع اعضای شورا به خلافت لایق می‌دانست با وجود این، کاری کرد که نه تنها علی{{ع}} بلکه [[بنی هاشم]] را برای همیشه از خلافت [[محروم]] ساخت. هرگاه عمر [[استقامت]] [[دین]] و [[سعادت]] [[مسلمین]] را [[آرزو]] می‌کرد می‌بایست بنا به [[اقرار]] خودش امورات خلافت را به شخص [[قادر]] و [[با کفایت]] [[تفویض]] کند..."<ref>شرح و محاکمه در تاریخ آل محمد، ۱۴۵- ۱۴۸.</ref>.<ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۶۳-۷۲.</ref>
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
#[[پرونده:1379394.jpeg|22px]] [[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|'''صحابه از دیدگاه نهج البلاغه''']]
# [[پرونده:1379394.jpeg|22px]] [[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|'''صحابه از دیدگاه نهج البلاغه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش