مسلم بن عوسجه اسدی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '\[\[رده\:(.*)\]\]↵\[\[رده\:مدخل فرهنگ عاشورا\]\]↵\[\[رده\:اعلام\]\]↵\[\[رده\:شهدای واقعه کربلا\]\]↵\[\[رده\:اصحاب امام حسین\]\]' به 'رده:مدخل فرهنگ عاشورا رده:اعلام رده:شهدای واقعه کربلا رده:اصحاب امام حسین') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مسلم بن عوسجه اسدی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مسلم بن عوسجه اسدی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
خط ۱۰: | خط ۹: | ||
==[[حمایت]] ابن عوسجه از [[مسلم بن عقیل]]== | ==[[حمایت]] ابن عوسجه از [[مسلم بن عقیل]]== | ||
مسلم بن عوسجه از شخصیتهای بانفوذ و سرشناس [[کوفه]] بود؛ لذا از جمله کسانی بود که برای [[امام حسین]]{{ع}} [[نامه]] نوشت و برای آمدن حضرت به کوفه [[دعوت]] به عمل آورد. او تا پای [[جان]] بر آن دعوت [[ایستادگی]] کرد و هنگامی که مسلم بن عقیل [[نماینده]] [[امام]]{{ع}} به کوفه وارد شد با او [[بیعت]] کرد و حمایت آشکار و پنهان خود را از مسلم بن عقیل دریغ ننمود و از [[مردم کوفه]] نیز برای آن حضرت بیعت گرفت<ref>ابصارالعین، ص۱۰۰ و ر.ک: نفس المهموم، ص۲۵۶.</ref>. ابن عوسجه جزء [[یاران خاص]] و محرم اسرار حضرت مسلم بود و هنگامی که مسلم در [[منزل]] [[هانی بن عروه]] مخفی شد. ابن عوسجه از جمله اندک کسانی بود که به این امر واقف بود و مخفیانه به [[دیدار]] آن حضرت میرفت<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۱-۵۷۲.</ref>. | مسلم بن عوسجه از شخصیتهای بانفوذ و سرشناس [[کوفه]] بود؛ لذا از جمله کسانی بود که برای [[امام حسین]]{{ع}} [[نامه]] نوشت و برای آمدن حضرت به کوفه [[دعوت]] به عمل آورد. او تا پای [[جان]] بر آن دعوت [[ایستادگی]] کرد و هنگامی که مسلم بن عقیل [[نماینده]] [[امام]]{{ع}} به کوفه وارد شد با او [[بیعت]] کرد و حمایت آشکار و پنهان خود را از مسلم بن عقیل دریغ ننمود و از [[مردم کوفه]] نیز برای آن حضرت بیعت گرفت<ref>ابصارالعین، ص۱۰۰ و ر.ک: نفس المهموم، ص۲۵۶.</ref>. ابن عوسجه جزء [[یاران خاص]] و محرم اسرار حضرت مسلم بود و هنگامی که مسلم در [[منزل]] [[هانی بن عروه]] مخفی شد. ابن عوسجه از جمله اندک کسانی بود که به این امر واقف بود و مخفیانه به [[دیدار]] آن حضرت میرفت<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۱-۵۷۲.</ref>. | ||
==[[ملاقات]] جاسوس [[ابن زیاد]] با مسلم بن عوسجه== | ==[[ملاقات]] جاسوس [[ابن زیاد]] با مسلم بن عوسجه== | ||
خط ۱۷: | خط ۱۶: | ||
ابن زیاد برای آنکه از مخفیگاه مسلم اطلاع پیدا کند، [[دست]] به [[حیله]] و [[تزویر]] زد و بدین منظور «[[معقل]]» [[غلام]] خود را [[مأمور]] [[ملاقات]] با [[شیعیان]] و [[یاران]] [[مسلم بن عقیل]] نمود. معقل به [[دستور]] [[ابن زیاد]] در [[شهر کوفه]] به جست و جو پرداخت تا در [[مسجد کوفه]] به بهانه پرداخت [[وجوهات]] و [[کمک مالی]] به مسلم بن عقیل و یارانش، با [[مسلم بن عوسجه]] نزدیک شد. | ابن زیاد برای آنکه از مخفیگاه مسلم اطلاع پیدا کند، [[دست]] به [[حیله]] و [[تزویر]] زد و بدین منظور «[[معقل]]» [[غلام]] خود را [[مأمور]] [[ملاقات]] با [[شیعیان]] و [[یاران]] [[مسلم بن عقیل]] نمود. معقل به [[دستور]] [[ابن زیاد]] در [[شهر کوفه]] به جست و جو پرداخت تا در [[مسجد کوفه]] به بهانه پرداخت [[وجوهات]] و [[کمک مالی]] به مسلم بن عقیل و یارانش، با [[مسلم بن عوسجه]] نزدیک شد. | ||
مسلم بن عوسجه که [[گمان]] میکرد او از روی [[صداقت]] و [[صفا]] چنین میگوید به او اعتماد کرد و ضمن [[دعا]] و [[طلب]] خیر، معقل را نزد مسلم بن عقیل{{ع}} برد، او با حضرت بیعت کرد و آن [[مال]] را هم به حضرت تحویل داد<ref>ظاهرا ارتباط معقل با مخفیگاه مسلم بن عقیل بعد از وفات شریک در خانه هانی بن عروه است به دلیل آنکه ابن زیاد هیچ اطلاعی نداشت که مسلم بن عقیل در خانه هانی است و لذا به خانه هانی، به دیدن شریک رفت.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۲-۵۷۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۵۳.</ref> | مسلم بن عوسجه که [[گمان]] میکرد او از روی [[صداقت]] و [[صفا]] چنین میگوید به او اعتماد کرد و ضمن [[دعا]] و [[طلب]] خیر، معقل را نزد مسلم بن عقیل{{ع}} برد، او با حضرت بیعت کرد و آن [[مال]] را هم به حضرت تحویل داد<ref>ظاهرا ارتباط معقل با مخفیگاه مسلم بن عقیل بعد از وفات شریک در خانه هانی بن عروه است به دلیل آنکه ابن زیاد هیچ اطلاعی نداشت که مسلم بن عقیل در خانه هانی است و لذا به خانه هانی، به دیدن شریک رفت.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۲-۵۷۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۵۳.</ref> | ||
==[[فرماندهی]] ابن عوسجه در محاصره [[قصر]] ابن زیاد== | ==[[فرماندهی]] ابن عوسجه در محاصره [[قصر]] ابن زیاد== | ||
[[عبیدالله بن زیاد]] پس از بازداشت [[هانی بن عروه]] و متفرق شدن یارانش، برای [[تسلط]] بیشتر بر اوضاع [[شهر]]، در [[مسجد]] [[سخنرانی]] بسیار تند و تهدیدآمیزی کرد و سپس به [[دارالاماره]] بازگشت! | [[عبیدالله بن زیاد]] پس از بازداشت [[هانی بن عروه]] و متفرق شدن یارانش، برای [[تسلط]] بیشتر بر اوضاع [[شهر]]، در [[مسجد]] [[سخنرانی]] بسیار تند و تهدیدآمیزی کرد و سپس به [[دارالاماره]] بازگشت! | ||
«[[عبدالله بن حازم]]» که از طرف حضرت مسلم [[مأمور]] بررسی اوضاع دارالاماره بود، چون اوضاع را نابسامان و خطرناک دید، فوراً [[خدمت]] حضرت مسلم آمد و اوضاع را برای ایشان شرح داد. حضرت برای آنکه غافلگیر نشود، به ابن حازم [[دستور]] داد تا نیروهای [[ذخیره]] آماده شوند، در اندک زمانی، چهار هزار مرد مسلح آماده شدند. حضرت مسلم فرماندهی [[مذحج]] و [[اسد]] را به [[مسلم بن عوسجه]] داد و فرماندهی [[تمیم]] و [[همدان]] را به [[ابو ثمامه صائدی]] و کنده و [[ربیعه]] را به [[عبیدالله بن عمرو بن عزیز کندی]] و فرماندهی سایر گروهها را به [[عباس بن جعده جلالی]] سپرد و فرماندهی کل نیروها را خود عهده دار شد. در مدت کوتاهی قصر دارالاماره ابن زیاد را محاصره کردند. [[شخصیت]] و [[منزلت]] [[مسلم بن عوسجه]] در این حادثه به خوبی آشکار است که او مورد [[عنایت]] حضرت مسلم{{ع}} بود و حاضر بود تا پای [[جان]] از [[نماینده]] [[امام حسین]]{{ع}} [[حمایت]] نماید<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۳-۵۴۴.</ref>. | «[[عبدالله بن حازم]]» که از طرف حضرت مسلم [[مأمور]] بررسی اوضاع دارالاماره بود، چون اوضاع را نابسامان و خطرناک دید، فوراً [[خدمت]] حضرت مسلم آمد و اوضاع را برای ایشان شرح داد. حضرت برای آنکه غافلگیر نشود، به ابن حازم [[دستور]] داد تا نیروهای [[ذخیره]] آماده شوند، در اندک زمانی، چهار هزار مرد مسلح آماده شدند. حضرت مسلم فرماندهی [[مذحج]] و [[اسد]] را به [[مسلم بن عوسجه]] داد و فرماندهی [[تمیم]] و [[همدان]] را به [[ابو ثمامه صائدی]] و کنده و [[ربیعه]] را به [[عبیدالله بن عمرو بن عزیز کندی]] و فرماندهی سایر گروهها را به [[عباس بن جعده جلالی]] سپرد و فرماندهی کل نیروها را خود عهده دار شد. در مدت کوتاهی قصر دارالاماره ابن زیاد را محاصره کردند. [[شخصیت]] و [[منزلت]] [[مسلم بن عوسجه]] در این حادثه به خوبی آشکار است که او مورد [[عنایت]] حضرت مسلم{{ع}} بود و حاضر بود تا پای [[جان]] از [[نماینده]] [[امام حسین]]{{ع}} [[حمایت]] نماید<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۳-۵۴۴.</ref>. | ||
==[[پیوستن]] مسلم بن عوسجه به کاروان [[امام]]{{ع}}== | ==[[پیوستن]] مسلم بن عوسجه به کاروان [[امام]]{{ع}}== | ||
پس از آنکه مخفیگاه [[مسلم بن عقیل]] توسط [[معقل]]، [[غلام]] ابن زیاد آشکار شد و گزارشهای روزانه دیدارهای [[یاران]] آن حضرت، سبب شد ابن زیاد بر اوضاع بیشتر مسلط شود و یاران حضرت را [[شناسایی]] و دستگیر کند و سرانجام مسلم بن عقیل و [[هانی بن عروه]] را به [[شهادت]] رساند و لذا تمامی آن افرادی که به امام{{ع}} [[نامه]] نوشته و [[اعلان]] [[وفاداری]] کرده بودند، یا مخفی شدند و یا به [[زندان]] افتادند و یا فراری گشتند. در این میان مسلم بن عوسجه در مخفیگاه ماند تا آنکه باخبر شد امام حسین{{ع}} به [[کربلا]] آمده است؛ با [[زن]] و فرزندش، مخفیانه از کوفه خارج شد و در کربلا به آن حضرت پیوست و جانش را فدای امام{{ع}} کرد<ref>ابصارالعین، ص۱۰۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۴-۵۷۵.</ref> | پس از آنکه مخفیگاه [[مسلم بن عقیل]] توسط [[معقل]]، [[غلام]] ابن زیاد آشکار شد و گزارشهای روزانه دیدارهای [[یاران]] آن حضرت، سبب شد ابن زیاد بر اوضاع بیشتر مسلط شود و یاران حضرت را [[شناسایی]] و دستگیر کند و سرانجام مسلم بن عقیل و [[هانی بن عروه]] را به [[شهادت]] رساند و لذا تمامی آن افرادی که به امام{{ع}} [[نامه]] نوشته و [[اعلان]] [[وفاداری]] کرده بودند، یا مخفی شدند و یا به [[زندان]] افتادند و یا فراری گشتند. در این میان مسلم بن عوسجه در مخفیگاه ماند تا آنکه باخبر شد امام حسین{{ع}} به [[کربلا]] آمده است؛ با [[زن]] و فرزندش، مخفیانه از کوفه خارج شد و در کربلا به آن حضرت پیوست و جانش را فدای امام{{ع}} کرد<ref>ابصارالعین، ص۱۰۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۴-۵۷۵.</ref> | ||
==اعلام وفاداری ابن عوسجه در [[شب عاشورا]]== | ==اعلام وفاداری ابن عوسجه در [[شب عاشورا]]== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۱: | ||
شب عاشورا در پی وفاداری اصحاب نسبت به [[امام حسین]] {{ع}}، [[مسلم بن عوسجه]] برخاست و گفت: "آیا ما دست از تو برداریم در حالی که هیچ بهانهای در ادای حقت در پیشگاه [[خدا]] که تو را تنها گذاریم، نداریم. هان، به [[خدا]] [[سوگند]]! تا این نیزه را در سینه آنها فرو نشکنم و تا قبضه این [[شمشیر]] در دست من است بر آنها [[حمله]] نکنم از تو جدا نمیشوم، و اگر [[سلاح]] [[جنگی]] نداشته باشم که با آنها بجنگم، سنگ برداشته و به طرف آنها پرتاب میکنم و به [[جنگ]] ادامه میدهم تا پیش پایت بمیرم!"<ref>{{عربی|"أَ نَحْنُ نُخَلِّي عَنْكَ وَ لَمَّا نُعْذَرْ إِلَى اَللَّهِ فِي أَدَاءِ حَقِّكَ! أَمَا وَ اَللَّهِ حَتَّى أَكْسِرَ فِي صُدُورِهِمْ رُمْحِي، وَ أَضْرِبَهُمْ بِسَيْفِي مَا ثَبَتَ قَائِمُهُ فِي يَدِي، وَ لاَ أُفَارِقُكَ، وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ مَعِي سِلاَحٌ أُقَاتِلُهُمْ بِهِ لَقَذَفْتُهُمْ بِالْحِجَارَةِ دُونَكَ حَتَّى أَمُوتَ مَعَكَ"}}؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۵۹ و نفس المهموم، ص۲۲۰.</ref>؛ | شب عاشورا در پی وفاداری اصحاب نسبت به [[امام حسین]] {{ع}}، [[مسلم بن عوسجه]] برخاست و گفت: "آیا ما دست از تو برداریم در حالی که هیچ بهانهای در ادای حقت در پیشگاه [[خدا]] که تو را تنها گذاریم، نداریم. هان، به [[خدا]] [[سوگند]]! تا این نیزه را در سینه آنها فرو نشکنم و تا قبضه این [[شمشیر]] در دست من است بر آنها [[حمله]] نکنم از تو جدا نمیشوم، و اگر [[سلاح]] [[جنگی]] نداشته باشم که با آنها بجنگم، سنگ برداشته و به طرف آنها پرتاب میکنم و به [[جنگ]] ادامه میدهم تا پیش پایت بمیرم!"<ref>{{عربی|"أَ نَحْنُ نُخَلِّي عَنْكَ وَ لَمَّا نُعْذَرْ إِلَى اَللَّهِ فِي أَدَاءِ حَقِّكَ! أَمَا وَ اَللَّهِ حَتَّى أَكْسِرَ فِي صُدُورِهِمْ رُمْحِي، وَ أَضْرِبَهُمْ بِسَيْفِي مَا ثَبَتَ قَائِمُهُ فِي يَدِي، وَ لاَ أُفَارِقُكَ، وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ مَعِي سِلاَحٌ أُقَاتِلُهُمْ بِهِ لَقَذَفْتُهُمْ بِالْحِجَارَةِ دُونَكَ حَتَّى أَمُوتَ مَعَكَ"}}؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۵۹ و نفس المهموم، ص۲۲۰.</ref>؛ | ||
[[ارشاد]] مفید در ادامه [[حدیث]] میافزاید: [[مسلم بن عوسجه]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹، و ابن طاووس درالملهوف، ص۱۵۲ ادامه این سخن را به سعید بن عبدالله حنفی نسبت داده است. و کامل ابن اثیر این ادامه را نیاورده است. متن عربی سخن مسلم با امام چنین است:{{متن حدیث|وَ اَللَّهِ لاَ نُخَلِّيكَ حَتَّى يَعْلَمَ اَللَّهُ أَنَّا حَفِظْنَا غَيْبَةَ رَسُولِ اَللَّهِ{{صل}} فِيكَ، وَ اَللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنِّي أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُحْرَقُ حَيّاً ثُمَّ أُذْرَى، يُفْعَلُ ذَلِكَ بِي سَبْعِينَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُكَ حَتَّى أَلْقَى حِمَامِي دُونَكَ، فَكَيْفَ لاَ أَفْعَلُ ذَلِكَ وَ إِنَّمَا هِيَ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِيَ اَلْكَرَامَةُ اَلَّتِي لاَ اِنْقِضَاءَ لَهَا اَبَداً}}.</ref> گفت: "ای پسر [[فاطمه]]، به خدا قسم ما تو را رها نمیکنیم تا خدا بداند که [[حرمت]] [[پیامبر]]{{صل}} را در [[غیبت]] او درباره تو رعایت کردیم. به خدا سوگند! اگر بدانم که کشته میشوم و بعد زنده میشوم و سپس مرا میسوزانند. و دیگر بار زنده میشوم و بعد خاکسترم را بر باد دهند و تا هفتاد بار این کار را در [[حق]] من کنند، هرگز از تو جداا نشوم تا در برابر دیدگانت جام [[مرگ]] را بیاشامم؛ پس چرا چنین [[فداکاری]] نکنم و دست از یاریت بردارم، در حالی که کشته شدن یک بار است و در پی آن کرامتی است که پایانی ندارد!"<ref>ارشاد، مفید، ج۲، ص۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۹۳ و نفس المهموم، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۵-۵۷۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۵۳.</ref> | [[ارشاد]] مفید در ادامه [[حدیث]] میافزاید: [[مسلم بن عوسجه]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹، و ابن طاووس درالملهوف، ص۱۵۲ ادامه این سخن را به سعید بن عبدالله حنفی نسبت داده است. و کامل ابن اثیر این ادامه را نیاورده است. متن عربی سخن مسلم با امام چنین است:{{متن حدیث|وَ اَللَّهِ لاَ نُخَلِّيكَ حَتَّى يَعْلَمَ اَللَّهُ أَنَّا حَفِظْنَا غَيْبَةَ رَسُولِ اَللَّهِ{{صل}} فِيكَ، وَ اَللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنِّي أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُحْرَقُ حَيّاً ثُمَّ أُذْرَى، يُفْعَلُ ذَلِكَ بِي سَبْعِينَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُكَ حَتَّى أَلْقَى حِمَامِي دُونَكَ، فَكَيْفَ لاَ أَفْعَلُ ذَلِكَ وَ إِنَّمَا هِيَ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِيَ اَلْكَرَامَةُ اَلَّتِي لاَ اِنْقِضَاءَ لَهَا اَبَداً}}.</ref> گفت: "ای پسر [[فاطمه]]، به خدا قسم ما تو را رها نمیکنیم تا خدا بداند که [[حرمت]] [[پیامبر]]{{صل}} را در [[غیبت]] او درباره تو رعایت کردیم. به خدا سوگند! اگر بدانم که کشته میشوم و بعد زنده میشوم و سپس مرا میسوزانند. و دیگر بار زنده میشوم و بعد خاکسترم را بر باد دهند و تا هفتاد بار این کار را در [[حق]] من کنند، هرگز از تو جداا نشوم تا در برابر دیدگانت جام [[مرگ]] را بیاشامم؛ پس چرا چنین [[فداکاری]] نکنم و دست از یاریت بردارم، در حالی که کشته شدن یک بار است و در پی آن کرامتی است که پایانی ندارد!"<ref>ارشاد، مفید، ج۲، ص۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۹۳ و نفس المهموم، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۷۵-۵۷۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۵۳.</ref> | ||
==[[مسلم بن عوسجه]] اولین [[شهید]] [[کارزار]] [[کربلا]]== | ==[[مسلم بن عوسجه]] اولین [[شهید]] [[کارزار]] [[کربلا]]== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۲: | ||
:اگر از من سؤال کنید، من پهلوانیام از گروه [[برگزیدگان]] [[بنی اسد]]، پس کسی که به من [[ستم]] کند از [[سعادت]] [[منحرف]] و به [[دین]] خدای [[جبار]] و [[بینیاز]]، [[کافر]] است<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۲ و بحار الأنوار، ج۴۵، ص۱۹.</ref>. | :اگر از من سؤال کنید، من پهلوانیام از گروه [[برگزیدگان]] [[بنی اسد]]، پس کسی که به من [[ستم]] کند از [[سعادت]] [[منحرف]] و به [[دین]] خدای [[جبار]] و [[بینیاز]]، [[کافر]] است<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۲ و بحار الأنوار، ج۴۵، ص۱۹.</ref>. | ||
سپس مسلم مردانه و دلاورانه [[شمشیر]] زد و بیمهابا به [[قلب]] [[سپاه]] دشمن تاخت. دو نفر از نیروهای دشمن به نامهای [[مسلم بن عبدالله ضبابی]] و [[عبدالرحمن بن ابی خشکاره بجلی]] به سوی مسلم شتافتند و برای کشتن او [[همت]] گماردند و با شمشیر بر او زدند. همین که گرد و غبار میدان جنگ و فروکش فروکش کرد، دیدند مسلم روی [[زمین]] افتاده و آخرین لحظات [[حیات]] را میگذراند<ref>ر.ک: نفس المهموم، ص۲۵۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۸۰-۵۸۱.</ref> | سپس مسلم مردانه و دلاورانه [[شمشیر]] زد و بیمهابا به [[قلب]] [[سپاه]] دشمن تاخت. دو نفر از نیروهای دشمن به نامهای [[مسلم بن عبدالله ضبابی]] و [[عبدالرحمن بن ابی خشکاره بجلی]] به سوی مسلم شتافتند و برای کشتن او [[همت]] گماردند و با شمشیر بر او زدند. همین که گرد و غبار میدان جنگ و فروکش فروکش کرد، دیدند مسلم روی [[زمین]] افتاده و آخرین لحظات [[حیات]] را میگذراند<ref>ر.ک: نفس المهموم، ص۲۵۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۸۰-۵۸۱.</ref> | ||
==[[امام]]{{ع}} بر بالین ابن عوسجه== | ==[[امام]]{{ع}} بر بالین ابن عوسجه== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۱: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
*[[عوسجة بن سعد بن ثعلبه اسدی]] (پدر) | * [[عوسجة بن سعد بن ثعلبه اسدی]] (پدر) | ||
* [[ام خلف]] (همسر) | * [[ام خلف]] (همسر) | ||
* [[خلف بن مسلم بن عوسجه]] (فرزند) | * [[خلف بن مسلم بن عوسجه]] (فرزند) | ||
*[[عمرو بن حجاج زبیدی]] (قاتل) | * [[عمرو بن حجاج زبیدی]] (قاتل) | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||