پرش به محتوا

ناخشنودی از تقدیر الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
خط ۳: خط ۳:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[ناخشنودی]] از [[تقدیر الهی]]، ملکه‌ای است که [[قلب]] [[انسان]] را در تسلّط [[ناخشنودی]] از تمامی اشیاء این [[جهان]]، و حتّی [[نارضایتی]] از آن قرار می‌دهد. از این رو ناراضیان از [[قضاء]] [[الهی]]، نه از آن [[قضاء]] خشنودند، و نه در کارهای [[مردمان]] چیزی که [[رضایت]] آنان را فراهم آورد می‌بینند، و نه حتّی در وجود خود و کارهای خود جز از [[زشتی]] و [[پلیدی]] چیزی دیگر سراغ می‌گیرند!. اینان نه از [[مردم]] راضی‌اند و نه از خود، و از این رو همیشه قلبی تیره و [[اندوهگین]] و چشمی غضبناک - که تنها [[بدی‌ها]] را می‌بیند. خواهند داشت؛  
* [[ناخشنودی]] از [[تقدیر الهی]]، ملکه‌ای است که [[قلب]] [[انسان]] را در تسلّط [[ناخشنودی]] از تمامی اشیاء این [[جهان]]، و حتّی [[نارضایتی]] از آن قرار می‌دهد. از این رو ناراضیان از [[قضاء]] [[الهی]]، نه از آن [[قضاء]] خشنودند، و نه در کارهای [[مردمان]] چیزی که [[رضایت]] آنان را فراهم آورد می‌بینند، و نه حتّی در وجود خود و کارهای خود جز از [[زشتی]] و [[پلیدی]] چیزی دیگر سراغ می‌گیرند!. اینان نه از [[مردم]] راضی‌اند و نه از خود، و از این رو همیشه قلبی تیره و [[اندوهگین]] و چشمی غضبناک - که تنها [[بدی‌ها]] را می‌بیند. خواهند داشت؛  
*[[انسان]] ناراضی زبانی دارد که چون خود از [[دنیا]] ناراضی است، تنها سخن [[ناپسند]] بر آن جاری می‌شود؛ همان‌گونه که گوش او نیز تنها امور منفی را می‌شنودا، گویا در [[عالم هستی]] تنها [[بدی‌ها]] وجود دارد، و گویا [[قضاء]] [[خداوند]] و تقدیر او- که تنها و تنها خواستگاه [[خوبی‌ها]] و زیبایی‌هاست-، سرشار از [[زشتی‌ها]] و [[بدی]] است. این روش ناخشنودان است که به [[کفر]] بسیار نزدیک است، بلکه [[اهل دل]] آن را از مصادیق بارز [[کفر]] دانسته ناراضیان و ناخشنودان از [[تقدیر الهی]] را مانند جهنّمیان می‌دانند، که هرگاه می‌خواهند از دست غمی و اندوهی بگریزند به اندوهی [[جدید]] [[مبتلا]] می‌شوند: {{متن قرآن|كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا}}<ref>«هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان می‌گردانند» سوره حج، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کرده‌اند بلایی سخت می‌رسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانه‌شان وارد می‌شود» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>
* [[انسان]] ناراضی زبانی دارد که چون خود از [[دنیا]] ناراضی است، تنها سخن [[ناپسند]] بر آن جاری می‌شود؛ همان‌گونه که گوش او نیز تنها امور منفی را می‌شنودا، گویا در [[عالم هستی]] تنها [[بدی‌ها]] وجود دارد، و گویا [[قضاء]] [[خداوند]] و تقدیر او- که تنها و تنها خواستگاه [[خوبی‌ها]] و زیبایی‌هاست-، سرشار از [[زشتی‌ها]] و [[بدی]] است. این روش ناخشنودان است که به [[کفر]] بسیار نزدیک است، بلکه [[اهل دل]] آن را از مصادیق بارز [[کفر]] دانسته ناراضیان و ناخشنودان از [[تقدیر الهی]] را مانند جهنّمیان می‌دانند، که هرگاه می‌خواهند از دست غمی و اندوهی بگریزند به اندوهی [[جدید]] [[مبتلا]] می‌شوند: {{متن قرآن|كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا}}<ref>«هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان می‌گردانند» سوره حج، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کرده‌اند بلایی سخت می‌رسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانه‌شان وارد می‌شود» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>
*این دنیای آنان است و آن آخرتشان، چه [[آخرت]] [[باطن]] دنیا است؛ از این رو همان‌گونه که [[دنیا]] برای اینان تنها سیاهی و [[زشتی]] به همراه دارد، [[آخرت]] نیز برایشان سیاهی است و [[رنج]] است و [[آتش]]!؛ [[خداوند]] منّان به [[کرم]] بی‌پایانش ما را از این [[رذیلت اخلاقی]] محفوظ بدارد!
*این دنیای آنان است و آن آخرتشان، چه [[آخرت]] [[باطن]] دنیا است؛ از این رو همان‌گونه که [[دنیا]] برای اینان تنها سیاهی و [[زشتی]] به همراه دارد، [[آخرت]] نیز برایشان سیاهی است و [[رنج]] است و [[آتش]]!؛ [[خداوند]] منّان به [[کرم]] بی‌پایانش ما را از این [[رذیلت اخلاقی]] محفوظ بدارد!
*جای تأسّف بسیار است که بیشتر [[مردم]] به این [[رذیلت]] متّصفند، چه این صفت [[ناپسند]] [[اخلاقی]]، آخرین رذیلتای است که از قلب‌های انسان‌های خودساخته خارج می‌شود. این [[رذیلت]] [[کفران نعمت]] را به همراه دارد، [[خشم]]، فریاد، بی‌ادبی و [[اعتراض]] به تمامی اجزاء عالم را از پی خود می‌آورد، سوء ظنّ به [[مردم]]، وسوسه‌های [[فکری]] بسیار، [[حسد]] و دیگر [[رذائل]] را می‌آفریند، و در یک سخن منبعی است که رذائلی بسیار از آن تراوش می‌کند؛ همان‌گونه که گناهانی سخت همچون [[غیبت]]، [[سخن‌چینی]]، [[تهمت]] زدن به دیگران، ترک [[کمک]] به آنان، ترک ارتباط با [[خویشان]]، و بلکه [[شرک]] و [[کفر]] عملی را به همراه خواهد داشت.
*جای تأسّف بسیار است که بیشتر [[مردم]] به این [[رذیلت]] متّصفند، چه این صفت [[ناپسند]] [[اخلاقی]]، آخرین رذیلتای است که از قلب‌های انسان‌های خودساخته خارج می‌شود. این [[رذیلت]] [[کفران نعمت]] را به همراه دارد، [[خشم]]، فریاد، بی‌ادبی و [[اعتراض]] به تمامی اجزاء عالم را از پی خود می‌آورد، سوء ظنّ به [[مردم]]، وسوسه‌های [[فکری]] بسیار، [[حسد]] و دیگر [[رذائل]] را می‌آفریند، و در یک سخن منبعی است که رذائلی بسیار از آن تراوش می‌کند؛ همان‌گونه که گناهانی سخت همچون [[غیبت]]، [[سخن‌چینی]]، [[تهمت]] زدن به دیگران، ترک [[کمک]] به آنان، ترک ارتباط با [[خویشان]]، و بلکه [[شرک]] و [[کفر]] عملی را به همراه خواهد داشت.
خط ۲۵: خط ۲۵:
*بهتر از این راه، آن است که [[آدمی]] در به‌دست آوردن [[محبّت]] [[الهی]] بکوشد، و بوستان [[نفس]] خود را به عطر این [[فضیلت]] معطّر سازد. [[محبّت]] [[الهی]] تمامی [[رذائل اخلاقی]] را می‌سوزاند، و با برکندن ریشه آن از [[نفس]] [[انسان]]، سرانجام [[آدمی]] را از خباثت آنها راحت می‌سازد. پیش از این در فصلی مستقل از [[محبّت]] [[الهی]] و ثمرات بی‌شمار آن سخن داشتیم، از این رو به تکرار آنچه در آن فصل [[گذشت]] نمی‌پردازیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۸.</ref>.
*بهتر از این راه، آن است که [[آدمی]] در به‌دست آوردن [[محبّت]] [[الهی]] بکوشد، و بوستان [[نفس]] خود را به عطر این [[فضیلت]] معطّر سازد. [[محبّت]] [[الهی]] تمامی [[رذائل اخلاقی]] را می‌سوزاند، و با برکندن ریشه آن از [[نفس]] [[انسان]]، سرانجام [[آدمی]] را از خباثت آنها راحت می‌سازد. پیش از این در فصلی مستقل از [[محبّت]] [[الهی]] و ثمرات بی‌شمار آن سخن داشتیم، از این رو به تکرار آنچه در آن فصل [[گذشت]] نمی‌پردازیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۸.</ref>.
===راه سوّم===
===راه سوّم===
*[[برتر]] از این راه امّا، آن است که [[آدمی]] با مداومت بر ریاضت‌های شرعی به تحصیل [[عبودیت]] [[حضرت حق]] بپردازد، تا سرانجام خود را [[بنده]] او ببیند و بیابد. پر واضح است که کسی که خود را به [[بندگی]] و مولایش را به پروردگاری [[شناخت]]، نسبت به آنچه که مولایش برای او مقدّر فرموده [[نارضایتی]] نشان نخواهد داد. در این زمینه انجام مستحبّات و مداومت بر آن، می‌تواند سخت مفید واقع شود، تا همان‌گونه که [[برهان عقلی]] می‌تواند [[عقل انسان]] را نسبت به این مطلب مطمئن سازد، [[قلب]] نیز به [[نور]] [[یقین]] آراسته گردد، و با منوّر شدن [[عقل]] و قلبْ [[آدمی]] خود را در ساحت ربوبی بنده‌ای رضایتمند بیابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۸-۷۹.</ref>.
* [[برتر]] از این راه امّا، آن است که [[آدمی]] با مداومت بر ریاضت‌های شرعی به تحصیل [[عبودیت]] [[حضرت حق]] بپردازد، تا سرانجام خود را [[بنده]] او ببیند و بیابد. پر واضح است که کسی که خود را به [[بندگی]] و مولایش را به پروردگاری [[شناخت]]، نسبت به آنچه که مولایش برای او مقدّر فرموده [[نارضایتی]] نشان نخواهد داد. در این زمینه انجام مستحبّات و مداومت بر آن، می‌تواند سخت مفید واقع شود، تا همان‌گونه که [[برهان عقلی]] می‌تواند [[عقل انسان]] را نسبت به این مطلب مطمئن سازد، [[قلب]] نیز به [[نور]] [[یقین]] آراسته گردد، و با منوّر شدن [[عقل]] و قلبْ [[آدمی]] خود را در ساحت ربوبی بنده‌ای رضایتمند بیابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۸-۷۹.</ref>.
*در اینجا به اختصار تحریری کوتاه از [[برهان عقلی]] این مطلب ارائه می‌کنیم، تا سالکان کوی کمال گذشته از طریق [[قلب]]، طریق [[عقلی]] این مطلب را نیز بپیمایند.
*در اینجا به اختصار تحریری کوتاه از [[برهان عقلی]] این مطلب ارائه می‌کنیم، تا سالکان کوی کمال گذشته از طریق [[قلب]]، طریق [[عقلی]] این مطلب را نیز بپیمایند.
*این [[برهان]] بر این چند مطلب -که هر یک در [[حکمت الهی]] به اثبات رسیده از [[براهین]] بلند و محکمی برخوردار است-، [[استوار]] شده: [[خداوند متعال]] [[بخشنده]] است، و در [[برترین]] مراتب [[کرم]] قرار دارد؛ او نسبت به بندگانش از خود آنان مهربان‌تر و رؤوف‌تر است، و چگونگی حال هر یک را به کمال می‌داند؛ او از خود آنان نسبت به آنان آگاه‌تر است، و در عین حال بر تمامی امور [[قادر]] می‌باشد، از این رو به مراتب بهتر از آنان می‌تواند نیکی‌ها را به سوی آنان روانه، و [[شرور]] و امور [[ناپسند]] را از آنان دور فرماید. او [[حکیم]] است و از این رو در آنچه انجام می‌دهد هیچ نقصی نمی‌توان یافت؛
*این [[برهان]] بر این چند مطلب -که هر یک در [[حکمت الهی]] به اثبات رسیده از [[براهین]] بلند و محکمی برخوردار است-، [[استوار]] شده: [[خداوند متعال]] [[بخشنده]] است، و در [[برترین]] مراتب [[کرم]] قرار دارد؛ او نسبت به بندگانش از خود آنان مهربان‌تر و رؤوف‌تر است، و چگونگی حال هر یک را به کمال می‌داند؛ او از خود آنان نسبت به آنان آگاه‌تر است، و در عین حال بر تمامی امور [[قادر]] می‌باشد، از این رو به مراتب بهتر از آنان می‌تواند نیکی‌ها را به سوی آنان روانه، و [[شرور]] و امور [[ناپسند]] را از آنان دور فرماید. او [[حکیم]] است و از این رو در آنچه انجام می‌دهد هیچ نقصی نمی‌توان یافت؛
خط ۳۹: خط ۳۹:
*ضعیف‌ترین مراتب این [[رذیلت]]، [[نارضایتی]] [[قلب]] و یا کراهت آن نسبت به مقدّرات [[الهی]] است. این مقدّرات می‌تواند هر دو دسته امور [[تکوینی]] و [[تشریعی]] را در برگرفته، آنها را شامل شود. بنابراین کسی که نسبت به [[تکالیف شرعی]] احساس ناخوشایندی داشته آنها را بر خود سخت و سنگین می‌یابد، در نظر [[اهل دل]] در [[حقیقت]] ربوبیّت [[تشریعی]] [[حضرت حق]] را نکار کرده است. [[اهل دل]] [[گناه]] این مطلب را بسیار سنگین می‌دانند، و متّصفان به آن را در سرحدّ [[کفر]] می‌انگارند. با این همه امّا متأسّفانه [[قرآن کریم]] [[شهادت]] می‌دهد، که این [[رذیلت]] در میان [[مردم]] بسیار شایع است و تنها شماری اندک از آنان از دام آن دسته‌اند: {{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بی‌گمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۰-۸۱.</ref>.
*ضعیف‌ترین مراتب این [[رذیلت]]، [[نارضایتی]] [[قلب]] و یا کراهت آن نسبت به مقدّرات [[الهی]] است. این مقدّرات می‌تواند هر دو دسته امور [[تکوینی]] و [[تشریعی]] را در برگرفته، آنها را شامل شود. بنابراین کسی که نسبت به [[تکالیف شرعی]] احساس ناخوشایندی داشته آنها را بر خود سخت و سنگین می‌یابد، در نظر [[اهل دل]] در [[حقیقت]] ربوبیّت [[تشریعی]] [[حضرت حق]] را نکار کرده است. [[اهل دل]] [[گناه]] این مطلب را بسیار سنگین می‌دانند، و متّصفان به آن را در سرحدّ [[کفر]] می‌انگارند. با این همه امّا متأسّفانه [[قرآن کریم]] [[شهادت]] می‌دهد، که این [[رذیلت]] در میان [[مردم]] بسیار شایع است و تنها شماری اندک از آنان از دام آن دسته‌اند: {{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بی‌گمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۰-۸۱.</ref>.
*در کنار منکران [[ربوبیت]] [[تشریعی]] [[حضرت حق]]، کسانی قرار دارند که نسبت به ربوبیّت [[تکوینی]] او انکاری در [[دل]] می‌پرورانند. اینان کسانی هستند که نسبت به اموری که در عالم مادی بر آنان می‌رود، ناخرسندند و از [[تقدیر الهی]] در این زمینه‌ها احساس [[رضایت]] نمی‌کنند.
*در کنار منکران [[ربوبیت]] [[تشریعی]] [[حضرت حق]]، کسانی قرار دارند که نسبت به ربوبیّت [[تکوینی]] او انکاری در [[دل]] می‌پرورانند. اینان کسانی هستند که نسبت به اموری که در عالم مادی بر آنان می‌رود، ناخرسندند و از [[تقدیر الهی]] در این زمینه‌ها احساس [[رضایت]] نمی‌کنند.
*[[گناه]] این مطلب نیز به نظر [[اهل دل]] بسیار سنگین است، چه این مسأله در واقع از سویی به [[انکار]] [[حکمت]] کامل [[الهی]] باز می‌گردد، و از سویی دیگر به آنکه [[بنده]] چیزی جز از آنچه [[حضرت حق]] خواسته را طلب می‌نماید. در این میان [[مؤمن حقیقی]] کسی است که آنچه را او - جلَّ وعلا!- می‌خواهد طلب می‌کند، و از آنچه او بیزار است ابراز بیزاری می‌نماید. این [[مؤمن]] در شمار اَخصّ [[خواصّ]] [[امّت]] قرار دارد: {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۱.</ref>.
* [[گناه]] این مطلب نیز به نظر [[اهل دل]] بسیار سنگین است، چه این مسأله در واقع از سویی به [[انکار]] [[حکمت]] کامل [[الهی]] باز می‌گردد، و از سویی دیگر به آنکه [[بنده]] چیزی جز از آنچه [[حضرت حق]] خواسته را طلب می‌نماید. در این میان [[مؤمن حقیقی]] کسی است که آنچه را او - جلَّ وعلا!- می‌خواهد طلب می‌کند، و از آنچه او بیزار است ابراز بیزاری می‌نماید. این [[مؤمن]] در شمار اَخصّ [[خواصّ]] [[امّت]] قرار دارد: {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۱.</ref>.
===مرتبه دوّم===
===مرتبه دوّم===
*مرتبه میانه این [[رذیلت]]، آن است که [[آدمی]] آنچه در [[قلب]] دارد را بر زبان نیز جاری سازد. در این صورت هم [[قلب]] نسبت به [[مقدرات الهی]] ناخرسند است، و هم زبان نسبت به آن معترض. کمترین حدّ این [[اعتراض]] نیز آن است که [[آدمی]] با تکرار کلماتی نظیر "ای کاش..." و "چه بسا اگر چنین می‌شد..."، از وضعیّت موجود خود ابراز ناخرسندی کند؛ از همین رو است که بنابر آنچه در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده، ایشان هیچ‌گاه چنین کلماتی را بر زبان [[مبارک]] خود جاری نساختند. دریغ که این الفاظ در زبان [[مردم]] و حتّی [[خواصّ]] آنان بسیار پرکاربرد است، و افسوس که [[شاعران]] در به‌کار بردن این کلمات [[زیاده‌روی]] کرده‌اند. اینان برای آنکه [[نارضایتی]] خود را از [[تدبیر]] و [[تقدیر الهی]] نشان دهند، گاه فلک را [[سرزنش]] می‌کنند، گاه [[دنیا]] را، و گاه [[مردمان]] را! چه در هراسند که [[نارضایتی]] خود از [[تقدیر الهی]] را مستقیماً به نمایش گذارند. واضح است که [[اهل دل]] تمامی این مطالب را در شمار [[کفر]] دانسته متّصفان به آن را از درجاتی از [[کفر]] برخوردار می‌دانند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۱-۸۲.</ref>.
*مرتبه میانه این [[رذیلت]]، آن است که [[آدمی]] آنچه در [[قلب]] دارد را بر زبان نیز جاری سازد. در این صورت هم [[قلب]] نسبت به [[مقدرات الهی]] ناخرسند است، و هم زبان نسبت به آن معترض. کمترین حدّ این [[اعتراض]] نیز آن است که [[آدمی]] با تکرار کلماتی نظیر "ای کاش..." و "چه بسا اگر چنین می‌شد..."، از وضعیّت موجود خود ابراز ناخرسندی کند؛ از همین رو است که بنابر آنچه در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده، ایشان هیچ‌گاه چنین کلماتی را بر زبان [[مبارک]] خود جاری نساختند. دریغ که این الفاظ در زبان [[مردم]] و حتّی [[خواصّ]] آنان بسیار پرکاربرد است، و افسوس که [[شاعران]] در به‌کار بردن این کلمات [[زیاده‌روی]] کرده‌اند. اینان برای آنکه [[نارضایتی]] خود را از [[تدبیر]] و [[تقدیر الهی]] نشان دهند، گاه فلک را [[سرزنش]] می‌کنند، گاه [[دنیا]] را، و گاه [[مردمان]] را! چه در هراسند که [[نارضایتی]] خود از [[تقدیر الهی]] را مستقیماً به نمایش گذارند. واضح است که [[اهل دل]] تمامی این مطالب را در شمار [[کفر]] دانسته متّصفان به آن را از درجاتی از [[کفر]] برخوردار می‌دانند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۱-۸۲.</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:
*گذشته از آنکه تمامی [[اعمال]] ما در مقابل [[نعمت‌های الهی]]، تنها همچون نمی است که از دریایی بزرگ بر قطعه‌ای سنگی کوچک نشیند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۳.</ref>.
*گذشته از آنکه تمامی [[اعمال]] ما در مقابل [[نعمت‌های الهی]]، تنها همچون نمی است که از دریایی بزرگ بر قطعه‌ای سنگی کوچک نشیند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۳.</ref>.
===مرتبه سوّم===
===مرتبه سوّم===
*آخرین مرتبه آن است نیز، نشانگر [[نارضایتی]] عملی [[انسان]] در مقابل مقدّرات [[الهی]] است. ترک مستحبّات و بلکه [[واجبات]]، و انجام مکروهات و بلکه محرّمات، نشان از همین مطلب دارد. توضیح آنکه کسی که از سر عمد [[نماز]] را ترک گوید، به‌گونه عملی به [[انکار]] آن پرداخته، و این بدان معنی است که از [[نماز]] ناراضی بوده از آن احساس کراهت می‌کند. بالاتر از این، کسی که [[نماز]] اول وقت را ترک گفته بدون آنکه عذری داشته باشد آن را در وقتی جز از ابتدای [[فضیلت]] آن به انجام می‌رساند نیز، به کفران عملیِ آن پرداخته است. از همین رو است که [[قرآن کریم]]، تارکان [[نماز]] و یا به تأخیر اندازان آن را بدون [[ایمان]] خوانده، آنان را در شمار [[کافران]] دانسته است؛ در این زمینه به این چند [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ}}<ref>«آیا آن کس را که (روز) پاداش و کیفر را دروغ می‌شمارد دیده‌ای؟ او همان کسی است که یتیم را می‌راند و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت پس وای بر (آن) نمازگزاران آنان که از نماز خویش غافلند» سوره ماعون، آیه ۱-۵. </ref>؛ {{متن قرآن|ُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ... فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ}}<ref>«مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید ... و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید» سوره توبه، آیه ۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و وای بر مشرکان! همان کسانی که زکات نمی‌پردازند و اینانند که منکر جهان واپسین‌اند » سوره فصلت، آیه ۶-۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۳-۸۴.</ref>.
*آخرین مرتبه آن است نیز، نشانگر [[نارضایتی]] عملی [[انسان]] در مقابل مقدّرات [[الهی]] است. ترک مستحبّات و بلکه [[واجبات]]، و انجام مکروهات و بلکه محرّمات، نشان از همین مطلب دارد. توضیح آنکه کسی که از سر عمد [[نماز]] را ترک گوید، به‌گونه عملی به [[انکار]] آن پرداخته، و این بدان معنی است که از [[نماز]] ناراضی بوده از آن احساس کراهت می‌کند. بالاتر از این، کسی که [[نماز]] اول وقت را ترک گفته بدون آنکه عذری داشته باشد آن را در وقتی جز از ابتدای [[فضیلت]] آن به انجام می‌رساند نیز، به کفران عملیِ آن پرداخته است. از همین رو است که [[قرآن کریم]]، تارکان [[نماز]] و یا به تأخیر اندازان آن را بدون [[ایمان]] خوانده، آنان را در شمار [[کافران]] دانسته است؛ در این زمینه به این چند [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ}}<ref>«آیا آن کس را که (روز) پاداش و کیفر را دروغ می‌شمارد دیده‌ای؟ او همان کسی است که یتیم را می‌راند و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت پس وای بر (آن) نمازگزاران آنان که از نماز خویش غافلند» سوره ماعون، آیه ۱-۵. </ref>؛ {{متن قرآن|ُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ... فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ}}<ref>«مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید ... و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید» سوره توبه، آیه ۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و وای بر مشرکان! همان کسانی که زکات نمی‌پردازند و اینانند که منکر جهان واپسین‌اند» سوره فصلت، آیه ۶-۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۳-۸۴.</ref>.
*در همین شمار است [[سیره]] کسانی که می‌خواهند تا ثروتی، عزّتی و یا ریاستی را از غیر راه‌های [[حلال]] آن به دست آورند؛ اینان نیز به [[تقدیر الهی]] [[کفر]] ورزیده عملاً به [[انکار]] آن رفته‌اند. از این رو ربوبیّت [[تکوینی]] او – جلّ و علا!- را [[انکار]] کرده دست‌کم به او [[شرک]] ورزیده‌اند، چه در کنار او پروردگاری دیگر را نیز برای خود [[انتخاب]] کرده به [[پرستش]] او پرداخته‌اند. باز از همین رو است که در بسیاری از [[آیات]] [[کتاب آسمانی]] ما، کلماتی نظیر [[کفر]] و [[شرک]] بر [[فسق]] / [[گناه‌کاری]] نیز اطلاق شده است؛ در این رابطه تنها به همین چند [[آیه]] اشاره می‌کنیم: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کرده‌اند بلایی سخت می‌رسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانه‌شان وارد می‌شود» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ}}<ref>«و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى}}<ref>«پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او شرک می‌ورزند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۴-۸۵.</ref>.
*در همین شمار است [[سیره]] کسانی که می‌خواهند تا ثروتی، عزّتی و یا ریاستی را از غیر راه‌های [[حلال]] آن به دست آورند؛ اینان نیز به [[تقدیر الهی]] [[کفر]] ورزیده عملاً به [[انکار]] آن رفته‌اند. از این رو ربوبیّت [[تکوینی]] او – جلّ و علا!- را [[انکار]] کرده دست‌کم به او [[شرک]] ورزیده‌اند، چه در کنار او پروردگاری دیگر را نیز برای خود [[انتخاب]] کرده به [[پرستش]] او پرداخته‌اند. باز از همین رو است که در بسیاری از [[آیات]] [[کتاب آسمانی]] ما، کلماتی نظیر [[کفر]] و [[شرک]] بر [[فسق]] / [[گناه‌کاری]] نیز اطلاق شده است؛ در این رابطه تنها به همین چند [[آیه]] اشاره می‌کنیم: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کرده‌اند بلایی سخت می‌رسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانه‌شان وارد می‌شود» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ}}<ref>«و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى}}<ref>«پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او شرک می‌ورزند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۴-۸۵.</ref>.
*این [[آیات]] به‌وفور در [[قرآن]] آمده است. بر همین اساس می‌توان دیگر [[واجبات]]، مستحبّات، محرّمات و مکروهات را نیز به [[محاسبه]] گرفت، تا [[آدمی]] [[تکلیف]] خود را در این میانه دریابد. چه تنها کسی [[نماز شب]] را سخت می‌شمارد که [[خواب]] را از آن شیرین‌تر بیابد، و از این رو نسبت به آن دلخوش نباشد؛ خوابیدن در میانه دو طلوع [[صادق]] و کاذب و... نیز در همین شمار است. [[انسان]] در این حالت تنها باید به او - جلَّ وعلا! - [[پناه]] بَرَد، و از [[سختی]] و دشواری [[محاسبه]] دقیق روز جزاء از او [[کمک]] خواهد.
*این [[آیات]] به‌وفور در [[قرآن]] آمده است. بر همین اساس می‌توان دیگر [[واجبات]]، مستحبّات، محرّمات و مکروهات را نیز به [[محاسبه]] گرفت، تا [[آدمی]] [[تکلیف]] خود را در این میانه دریابد. چه تنها کسی [[نماز شب]] را سخت می‌شمارد که [[خواب]] را از آن شیرین‌تر بیابد، و از این رو نسبت به آن دلخوش نباشد؛ خوابیدن در میانه دو طلوع [[صادق]] و کاذب و... نیز در همین شمار است. [[انسان]] در این حالت تنها باید به او - جلَّ وعلا! - [[پناه]] بَرَد، و از [[سختی]] و دشواری [[محاسبه]] دقیق روز جزاء از او [[کمک]] خواهد.
خط ۵۸: خط ۵۸:


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[ناخشنودی]]
* [[ناخشنودی]]
* [[تقدیر الهی]]
* [[تقدیر الهی]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش