جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[نادانی در قرآن]] - [[نادانی در حدیث]] - [[نادانی در نهج البلاغه]] - [[نادانی در فقه اسلامی]] - [[نادانی در فلسفه اسلامی]] - [[نادانی در اصول فقه]] - [[نادانی در اخلاق اسلامی]]| پرسش مرتبط = نادانی (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[نادانی در قرآن]] - [[نادانی در حدیث]] - [[نادانی در نهج البلاغه]] - [[نادانی در فقه اسلامی]] - [[نادانی در فلسفه اسلامی]] - [[نادانی در اصول فقه]] - [[نادانی در اخلاق اسلامی]]| پرسش مرتبط = نادانی (پرسش)}} | ||
خط ۶: | خط ۵: | ||
[[امام]] {{ع}} در یک تقسیمبندی کلی [[مردمان]] را به سه دسته تقسیم میکند: [[مردم]] سه گروهاند: عالِم ربانی، دانشجوی در راه [[نجات]] (که در جستوجوی [[علم]] سودمند است) و فرومایگانی که هر فریادگری را پاسخ گویند و از هرسو که باید آید روان شوند، از [[نور]] [[دانش]] بهره نگیرند و به پایگاه محکمی [[پناه]] نبرند<ref>{{متن حدیث|فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹</ref>. گروه سوم از [[مردم]] به [[دلیل]] بیبهرگی از [[دانش]] و [[پیروی]] بدون [[اندیشه]]، کمخرد و [[نادان]] باقی میمانند. آنها به دلیل بهره نگرفتن از [[خرد]] و [[دانایی]] دارای مشخصاتی هستند که در بیان [[امام]] {{ع}} به برخی از آنها اشاره شده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۳.</ref>: | [[امام]] {{ع}} در یک تقسیمبندی کلی [[مردمان]] را به سه دسته تقسیم میکند: [[مردم]] سه گروهاند: عالِم ربانی، دانشجوی در راه [[نجات]] (که در جستوجوی [[علم]] سودمند است) و فرومایگانی که هر فریادگری را پاسخ گویند و از هرسو که باید آید روان شوند، از [[نور]] [[دانش]] بهره نگیرند و به پایگاه محکمی [[پناه]] نبرند<ref>{{متن حدیث|فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹</ref>. گروه سوم از [[مردم]] به [[دلیل]] بیبهرگی از [[دانش]] و [[پیروی]] بدون [[اندیشه]]، کمخرد و [[نادان]] باقی میمانند. آنها به دلیل بهره نگرفتن از [[خرد]] و [[دانایی]] دارای مشخصاتی هستند که در بیان [[امام]] {{ع}} به برخی از آنها اشاره شده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۳.</ref>: | ||
#[[نادان]] در وطن خویش [[غریب]] است، زیرا روش و [[سلوک]] او در [[جامعه]] بهگونهای است که دیگران میل و رغبتی به انس با او ندارند و گاه نسبت به او [[حس]] نفرت خواهند داشت. از اینرو [[فرزند]] خویش را از [[دوستی]] با شخص [[نادان]] بازمیدارد<ref>{{متن حدیث|وَ الْغَرِيبُ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَبِيبٌ مَنْ تَعَدَّى الْحَقَّ ضَاقَ مَذْهَبُهُ وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى قَدْرِهِ... وَ قَطِيعَةُ الْجَاهِلِ تَعْدِلُ صِلَةَ الْعَاقِلِ}}؛ نک: نامه ۳۱</ref>. | # [[نادان]] در وطن خویش [[غریب]] است، زیرا روش و [[سلوک]] او در [[جامعه]] بهگونهای است که دیگران میل و رغبتی به انس با او ندارند و گاه نسبت به او [[حس]] نفرت خواهند داشت. از اینرو [[فرزند]] خویش را از [[دوستی]] با شخص [[نادان]] بازمیدارد<ref>{{متن حدیث|وَ الْغَرِيبُ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَبِيبٌ مَنْ تَعَدَّى الْحَقَّ ضَاقَ مَذْهَبُهُ وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى قَدْرِهِ... وَ قَطِيعَةُ الْجَاهِلِ تَعْدِلُ صِلَةَ الْعَاقِلِ}}؛ نک: نامه ۳۱</ref>. | ||
#[[نادان]] [[متکبر]] است، زیرا خود را عاقلترین [[مردم]] میپندارد، در حالیکه از [[عقل]] بهره چندانی نبرده است. | # [[نادان]] [[متکبر]] است، زیرا خود را عاقلترین [[مردم]] میپندارد، در حالیکه از [[عقل]] بهره چندانی نبرده است. | ||
#[[نادان]] عیبجوست، اما [[عیوب]] خویش را نمیبیند و از آنها [[آگاهی]] ندارد: ... آنکه به زشتیهای [[مردم]] نگرد و آن را [[ناپسند]] انگارد، سپس چنان [[زشتی]] را برای خود روا دارد، [[نادان]] است و چون و چرایی در نادانی او نیست<ref>َ{{متن حدیث|مَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ [غَيْرِهِ] النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا، ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ، فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۴۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۳.</ref>. | # [[نادان]] عیبجوست، اما [[عیوب]] خویش را نمیبیند و از آنها [[آگاهی]] ندارد: ... آنکه به زشتیهای [[مردم]] نگرد و آن را [[ناپسند]] انگارد، سپس چنان [[زشتی]] را برای خود روا دارد، [[نادان]] است و چون و چرایی در نادانی او نیست<ref>َ{{متن حدیث|مَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ [غَيْرِهِ] النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا، ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ، فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۴۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۳.</ref>. | ||
[[نادان]] در حالیکه خود موجب قطع [[نیکی]] است، اما توقع دارد [[مردمان]] از او تشکر کنند. [[نادان]] به [[مردمان]] از روی نادانی [[بدی]] میکند، اما توقع [[نیکی]] از آنان دارد. [[نادان]] صفتی را بد میشمارد، اما خود دارای آن صفت است. [[نادان]] کنترل زبان خویش را در [[اختیار]] ندارد. و هر آنچه به ذهنش خطور میکند بیآنکه بیندیشد بر زبان جاری میسازد. [[نادان]] [[راز]] دیگران را افشا میکند. [[نادان]] در کارهایش همواره خلل و [[نقص]] وجود دارد و هرگز کاری را تمام و کمال انجام نمیدهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۳.</ref>. | [[نادان]] در حالیکه خود موجب قطع [[نیکی]] است، اما توقع دارد [[مردمان]] از او تشکر کنند. [[نادان]] به [[مردمان]] از روی نادانی [[بدی]] میکند، اما توقع [[نیکی]] از آنان دارد. [[نادان]] صفتی را بد میشمارد، اما خود دارای آن صفت است. [[نادان]] کنترل زبان خویش را در [[اختیار]] ندارد. و هر آنچه به ذهنش خطور میکند بیآنکه بیندیشد بر زبان جاری میسازد. [[نادان]] [[راز]] دیگران را افشا میکند. [[نادان]] در کارهایش همواره خلل و [[نقص]] وجود دارد و هرگز کاری را تمام و کمال انجام نمیدهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۳.</ref>. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
==[[جاهل قاصر و مقصر]]== | ==[[جاهل قاصر و مقصر]]== | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[جهل معصوم]] | * [[جهل معصوم]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۴۴: | خط ۴۳: | ||
{{حکمت}} | {{حکمت}} | ||
[[رده:امام علی]] | [[رده:امام علی]] | ||
[[رده:نادانی]] | [[رده:نادانی]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] |