پرش به محتوا

نصر بن شبث: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[نصر بن شبث در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[نصر بن شبث در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


==شورش نصر بن شبث==
==شورش نصر بن شبث==
نصر بن شبث یکی از [[اعراب]] [[متعصب]] و از طرفداران [[امین]] بود؛ از این‌رو [[کینه]] [[مأمون]] را به [[دل]] داشت. وی در آغاز [[خلافت]] مأمون، [[رهبری]] گروه بسیاری از اعراب مخالف را در جزیره و دیار [[مضر]] بر عهده گرفت و [[پرچم]] [[شورش]] بر [[ضد]] [[خلیفه]] را برافراشت<ref>الکامل، ج۶، ص۳۰۹.</ref>. در این [[زمان]]، گروهی از [[علویان]]، به اعتبار [[مخالفت]] نصر با مأمون، می‌خواستند از نیروی او استفاده کنند و به [[یاری]] او خلافت را به [[خاندان]] خود منتقل نمایند؛ اما وی نپذیرفت و گفته بود که خلافت [[حق]] [[آل عباس]] است و من از آن رو با مأمون می‌جنگم که [[عجم]] را بر [[عرب]] [[برتری]] داده است<ref>تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۹.</ref>. هنگامی که [[فتنه]] نصر بزرگ شد، مأمون [[طاهر بن حسین]] را [[مأمور]] سرکوبی او کرد. طاهر تعمداً در [[جنگ]] با نصر [[سستی]] نمود؛ زیرا پس از زحمات بسیاری که برای به خلافت رساندن مأمون کشیده بود، [[انتظار]] داشت که خلیفه [[حکومت]] [[عراق]] را بدو سپارد و هنگامی که مأمون [[حسن بن سهل]] را بر حکومت عراق گماشت، طاهر در صدد برآمد که [[نارضایتی]] خود را بدین وسیله نشان دهد<ref>یعقوبی اظهار ناراحتی و نارضایتی طاهر بن حسین را به خوبی بیان کرده است (تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۵۵).</ref>. زمانی که فتنه نصر بالا گرفت، مأمون در [[خراسان]] بود؛ از این‌رو طاهر را باز پس خواند و فرزندش، عبدالله، را مأمور جنگ با وی کرد. عبدالله بن طاهر در [[پیکار]] با نصر بکوشید. نصر با این شرط که هیچ وقت به دربار خلافت نیاید حاضر به [[تسلیم]] شد، اما مأمون نپذیرفت و خواستار تسلیم بی‌قید و شرط او شد؛ لذا جنگ ادامه یافت تا آنکه نصر [[امان]] خواست و بدون شرط تسلیم شد و فتنه او به [[سال ۲۰۱ ق]]. پایان یافت.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۶۹.</ref>.
نصر بن شبث یکی از [[اعراب]] [[متعصب]] و از طرفداران [[امین]] بود؛ از این‌رو [[کینه]] [[مأمون]] را به [[دل]] داشت. وی در آغاز [[خلافت]] مأمون، [[رهبری]] گروه بسیاری از اعراب مخالف را در جزیره و دیار [[مضر]] بر عهده گرفت و [[پرچم]] [[شورش]] بر [[ضد]] [[خلیفه]] را برافراشت<ref>الکامل، ج۶، ص۳۰۹.</ref>. در این [[زمان]]، گروهی از [[علویان]]، به اعتبار [[مخالفت]] نصر با مأمون، می‌خواستند از نیروی او استفاده کنند و به [[یاری]] او خلافت را به [[خاندان]] خود منتقل نمایند؛ اما وی نپذیرفت و گفته بود که خلافت [[حق]] [[آل عباس]] است و من از آن رو با مأمون می‌جنگم که [[عجم]] را بر [[عرب]] [[برتری]] داده است<ref>تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۹.</ref>. هنگامی که [[فتنه]] نصر بزرگ شد، مأمون [[طاهر بن حسین]] را [[مأمور]] سرکوبی او کرد. طاهر تعمداً در [[جنگ]] با نصر [[سستی]] نمود؛ زیرا پس از زحمات بسیاری که برای به خلافت رساندن مأمون کشیده بود، [[انتظار]] داشت که خلیفه [[حکومت]] [[عراق]] را بدو سپارد و هنگامی که مأمون [[حسن بن سهل]] را بر حکومت عراق گماشت، طاهر در صدد برآمد که [[نارضایتی]] خود را بدین وسیله نشان دهد<ref>یعقوبی اظهار ناراحتی و نارضایتی طاهر بن حسین را به خوبی بیان کرده است (تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۵۵).</ref>. زمانی که فتنه نصر بالا گرفت، مأمون در [[خراسان]] بود؛ از این‌رو طاهر را باز پس خواند و فرزندش، عبدالله، را مأمور جنگ با وی کرد. عبدالله بن طاهر در [[پیکار]] با نصر بکوشید. نصر با این شرط که هیچ وقت به دربار خلافت نیاید حاضر به [[تسلیم]] شد، اما مأمون نپذیرفت و خواستار تسلیم بی‌قید و شرط او شد؛ لذا جنگ ادامه یافت تا آنکه نصر [[امان]] خواست و بدون شرط تسلیم شد و فتنه او به [[سال ۲۰۱ ق]]. پایان یافت.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۶۹.</ref>.
== جستارهای وابسته ==


==منابع==
==منابع==
خط ۱۶: خط ۱۳:


[[رده:نصر بن شبث]]
[[رده:نصر بن شبث]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش