پرش به محتوا

نظریه استیلاء و غلبه در تعیین امام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
==مقدمه==
==مقدمه==
*از دیدگاه [[اهل سنت]] علاوه بر [[نص]] و [[اختیار]]، یکی از راه‌های [[تعیین امام]] [[استیلاء]] و [[غلبه]] است یعنی اگر در [[جامعه اسلامی]] فردی به [[زور]] و بدون [[رضایت]] [[امت]] زمام امور را به دست گرفت و خود را [[خلیفه]] [[مسلمانان]] خواند - حتی اگر فاقد شرائط بود - باید به عنوان یک [[تکلیف]] شرعی از او [[تبعیت]] کرد؛ زیرا ملاک [[امامت]] و [[زعامت]] بر [[امت اسلام]] تسلط [[حاکم]] و [[تصدی]] امور [[مسلمانان]] است. بنابراین همین که شخصی بر اریکه [[قدرت]] نشست کافی است که او را به عنوان [[امام]] و [[خلیفه]] بپذیرند هرچند که با [[قهر]] و [[غلبه]] بر سر کار آمده باشد و در [[لزوم اطاعت]] و [[پیروی]] از [[حاکم]] [[رضایت]] و [[اختیار]] [[امت]] شرط نشده است.
*از دیدگاه [[اهل سنت]] علاوه بر [[نص]] و [[اختیار]]، یکی از راه‌های [[تعیین امام]] [[استیلاء]] و [[غلبه]] است یعنی اگر در [[جامعه اسلامی]] فردی به [[زور]] و بدون [[رضایت]] [[امت]] زمام امور را به دست گرفت و خود را [[خلیفه]] [[مسلمانان]] خواند - حتی اگر فاقد شرائط بود - باید به عنوان یک [[تکلیف]] شرعی از او [[تبعیت]] کرد؛ زیرا ملاک [[امامت]] و [[زعامت]] بر [[امت اسلام]] تسلط [[حاکم]] و [[تصدی]] امور [[مسلمانان]] است. بنابراین همین که شخصی بر اریکه [[قدرت]] نشست کافی است که او را به عنوان [[امام]] و [[خلیفه]] بپذیرند هرچند که با [[قهر]] و [[غلبه]] بر سر کار آمده باشد و در [[لزوم اطاعت]] و [[پیروی]] از [[حاکم]] [[رضایت]] و [[اختیار]] [[امت]] شرط نشده است.
*[[تفتازانی]] [[متکلم]] شهیر [[اهل سنت]] می‌‌گوید: {{عربی| تنعقد الإمامة بطرق أحدها بيعة أهل الحل والعقد والثاني استخلاف الإمام و عهده والثالث القهر و الاستیلاء}}<ref>ر.ک: شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۳۳. قبل از تفتازانی هم دیگر نویسندگان سنی به این نظر تصریح کرده‌اند مانند اسفرائینی در کتاب الجنایات: {{عربی| وتنعقد الإمامة بالقهر و الاستیلاء، ولو كان فاسقاً أو جاهلاً أو عجیما}} ر.ک: الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج ۴، ص ۲۰.</ref>.
* [[تفتازانی]] [[متکلم]] شهیر [[اهل سنت]] می‌‌گوید: {{عربی| تنعقد الإمامة بطرق أحدها بيعة أهل الحل والعقد والثاني استخلاف الإمام و عهده والثالث القهر و الاستیلاء}}<ref>ر.ک: شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۳۳. قبل از تفتازانی هم دیگر نویسندگان سنی به این نظر تصریح کرده‌اند مانند اسفرائینی در کتاب الجنایات: {{عربی| وتنعقد الإمامة بالقهر و الاستیلاء، ولو كان فاسقاً أو جاهلاً أو عجیما}} ر.ک: الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج ۴، ص ۲۰.</ref>.
*این شیوه در [[تعیین امام]] و زعیم [[امت اسلامی]] نزد [[پیشوایان]] [[اهل سنت]] معتبر و [[مشروع]] شمرده شده است: [[احمد حنبل]] (م ۲۴۱) می‌‌گوید: هر که بر علیه [[پیشوائی]] [[مسلمانان]] که مورد توافق شده و خلافتش پذیرفته شده باشد- از روی [[رضایت]] باشد یا با [[زور]] – [[خروج]] کند شق عصای [[مسلمانان]] کرده و با [[روایات]] رسیده از [[پیامبر]]{{صل}} [[مخالفت]] کرده پس اگر این [[خروج]] کننده بمیرد به [[مرگ جاهلی]] مرده است<ref>اصول السنة، ص ۴۵ احمد بن حنبل شیبانی (م ۲۴۱)، و اعتقاد اهل السنة، ج ۱، ص ۱۶۸ حسن بن منصور لا کلائی، و جلاء العینین فی محاکمة الاحمدین، ص ۲۲۵ نعمان بن محمود خیرالدین الوسی.</ref>. و [[ابن تیمیه حرانی]] ملاک [[امامت]] را تسلل می‌‌داند ولو [[حاکم]] فاقد شرائط و صلاحیت لازم باشد<ref>منهاج السنة، ج ۱، ص ۵۵۶.</ref>.
*این شیوه در [[تعیین امام]] و زعیم [[امت اسلامی]] نزد [[پیشوایان]] [[اهل سنت]] معتبر و [[مشروع]] شمرده شده است: [[احمد حنبل]] (م ۲۴۱) می‌‌گوید: هر که بر علیه [[پیشوائی]] [[مسلمانان]] که مورد توافق شده و خلافتش پذیرفته شده باشد- از روی [[رضایت]] باشد یا با [[زور]] – [[خروج]] کند شق عصای [[مسلمانان]] کرده و با [[روایات]] رسیده از [[پیامبر]]{{صل}} [[مخالفت]] کرده پس اگر این [[خروج]] کننده بمیرد به [[مرگ جاهلی]] مرده است<ref>اصول السنة، ص ۴۵ احمد بن حنبل شیبانی (م ۲۴۱)، و اعتقاد اهل السنة، ج ۱، ص ۱۶۸ حسن بن منصور لا کلائی، و جلاء العینین فی محاکمة الاحمدین، ص ۲۲۵ نعمان بن محمود خیرالدین الوسی.</ref>. و [[ابن تیمیه حرانی]] ملاک [[امامت]] را تسلل می‌‌داند ولو [[حاکم]] فاقد شرائط و صلاحیت لازم باشد<ref>منهاج السنة، ج ۱، ص ۵۵۶.</ref>.
*علاوه بر آنچه از اعتبار و [[مشروعیت]] [[استیلاء]] از بزرگان [[اهل سنت]] [[نقل]] شد بعضی از آنان اعتبار و [[مشروعیت]] [[استیلاء]] ادعای [[اجماع]] و توافق [[اهل سنت]] کرده‌اند: [[ابوالحسن اشعری]] در "رساله إلی اهل الثغر" می‌‌نویسد: بر [[تسلیم]] و [[پیروی از پیشوایان]] [[مسلمانان]] [[اجماع]] کرده‌اند و بر [[لزوم]] [[همراهی]] با [[امام]] - چه با [[رضایت]] و چه با [[زور]] آماده باشد- در [[جهاد]] با [[دشمن]] و [[حج]] رفتن با آنان و پرداخت صدقات در صورتی که مطالبه کنند و [[لزوم]] [[نماز خواندن]] پشت سر آنان در جمعه‌ها و [[اعیاد]]<ref>رسالة إلی اهل الثغر، ص ۲۹۶.</ref>.
*علاوه بر آنچه از اعتبار و [[مشروعیت]] [[استیلاء]] از بزرگان [[اهل سنت]] [[نقل]] شد بعضی از آنان اعتبار و [[مشروعیت]] [[استیلاء]] ادعای [[اجماع]] و توافق [[اهل سنت]] کرده‌اند: [[ابوالحسن اشعری]] در "رساله إلی اهل الثغر" می‌‌نویسد: بر [[تسلیم]] و [[پیروی از پیشوایان]] [[مسلمانان]] [[اجماع]] کرده‌اند و بر [[لزوم]] [[همراهی]] با [[امام]] - چه با [[رضایت]] و چه با [[زور]] آماده باشد- در [[جهاد]] با [[دشمن]] و [[حج]] رفتن با آنان و پرداخت صدقات در صورتی که مطالبه کنند و [[لزوم]] [[نماز خواندن]] پشت سر آنان در جمعه‌ها و [[اعیاد]]<ref>رسالة إلی اهل الثغر، ص ۲۹۶.</ref>.
*[[ابن حجر]] در ذیل [[احادیث]] [[اطاعت]] می‌‌نویسد: [[فقهاء]] [[اجماع]] کرده‌اند بر اینکه [[اطاعت]] از سلطانی که به [[زور]] مسلط شده [[واجب]] است و [[جهاد]] در رکاب او و [[پیروی]] از او بهتر است از [[خروج]] علیه او <ref>اجمع الفقهاء علی وجوب طاعة السلطان المتغلب و الجهاد معه و ان طاعته خیر من الخروج علیه. فتح الباری، ج ۱۳، ص ۵.</ref>.
* [[ابن حجر]] در ذیل [[احادیث]] [[اطاعت]] می‌‌نویسد: [[فقهاء]] [[اجماع]] کرده‌اند بر اینکه [[اطاعت]] از سلطانی که به [[زور]] مسلط شده [[واجب]] است و [[جهاد]] در رکاب او و [[پیروی]] از او بهتر است از [[خروج]] علیه او <ref>اجمع الفقهاء علی وجوب طاعة السلطان المتغلب و الجهاد معه و ان طاعته خیر من الخروج علیه. فتح الباری، ج ۱۳، ص ۵.</ref>.


==مستندات [[نظریه ]] [[استیلاء]]==
==مستندات [[نظریه]] [[استیلاء]]==
*[[اهل سنت]] برای [[مشروع]] جلوه دادن [[حکومت‌های مستبد]] و [[ستمگر]] و برای [[مشروعیت]] بخشیدن به [[استیلاء]] و [[غلبه]] به عنوان یکی از راه‌های تعیین و [[شناخت امام]] و [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} به اموری [[تمسک]] کرده‌اند:
* [[اهل سنت]] برای [[مشروع]] جلوه دادن [[حکومت‌های مستبد]] و [[ستمگر]] و برای [[مشروعیت]] بخشیدن به [[استیلاء]] و [[غلبه]] به عنوان یکی از راه‌های تعیین و [[شناخت امام]] و [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} به اموری [[تمسک]] کرده‌اند:
===مستند [[روائی]] [[استیلاء]]===
===مستند [[روائی]] [[استیلاء]]===
*برای [[مشروع]] جلوه دادن [[فرمان]] روایان [[جائر]] که بدون [[رضایت]] [[امت]] بر اریکه [[قدرت]] قرار گرفته‌اند به روایاتی که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت داده شده [[تمسک]] جسته‌اند؛ در این [[احادیث]] از [[امت]] خواسته شده که [[ظلم]] و [[بیدادگری]] [[حاکمان]] را [[تحمل]] کنند و این خود [[دلیل]] بر [[مشروعیت]] آنان دانسته شده است.
*برای [[مشروع]] جلوه دادن [[فرمان]] روایان [[جائر]] که بدون [[رضایت]] [[امت]] بر اریکه [[قدرت]] قرار گرفته‌اند به روایاتی که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت داده شده [[تمسک]] جسته‌اند؛ در این [[احادیث]] از [[امت]] خواسته شده که [[ظلم]] و [[بیدادگری]] [[حاکمان]] را [[تحمل]] کنند و این خود [[دلیل]] بر [[مشروعیت]] آنان دانسته شده است.
*[[مسلم نیشابوری]] در کتاب صحیح از قول [[حذیفه بن یمان]] آورده است که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "بعد از من پیشوایانی می‌‌آیند که به روش و [[سنت]] من عمل نخواهند کرد در بین آنان مردانی هستند که در قالب انسانند اما قلب‌های [[شیطانی]] دارند. [[حدیفه]] از [[رسول خدا]]{{صل}} پرسید: اگر ما در زمان این [[حاکمان]] بودیم چه کنیم؟ [[حضرت]] فرمود [[دستور]] می‌‌شنوی و [[اطاعت]] می‌‌کنی حتی اگر بر پشت تو تازیانه زده شود و [[مال]] تو به [[زور]] گرفته شود باید [[دستور]] او را بشنوی و [[اطاعت]] کنی"<ref>{{متن حدیث|يكون بعدى أئمة لا يهتدون بهداى و لا يستنون بسنتى، و سيقوم فيهم رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جثمان انس، قال حذيفة: قلت كيف أصنع يا رسول اللّه ان أدركت ذلك؟ قال: تسمع و تطيع الامير و ان ضرب ظهرك و أخذ مالك، فاسمع و أطع‏}}؛ صحیح مسلم، {{متن حدیث|باب الأمر بلزوم الجماعه عند ظهور الفتن و تحذیر الدعاه إلی الکفر}}.</ref>.
* [[مسلم نیشابوری]] در کتاب صحیح از قول [[حذیفه بن یمان]] آورده است که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "بعد از من پیشوایانی می‌‌آیند که به روش و [[سنت]] من عمل نخواهند کرد در بین آنان مردانی هستند که در قالب انسانند اما قلب‌های [[شیطانی]] دارند. [[حدیفه]] از [[رسول خدا]]{{صل}} پرسید: اگر ما در زمان این [[حاکمان]] بودیم چه کنیم؟ [[حضرت]] فرمود [[دستور]] می‌‌شنوی و [[اطاعت]] می‌‌کنی حتی اگر بر پشت تو تازیانه زده شود و [[مال]] تو به [[زور]] گرفته شود باید [[دستور]] او را بشنوی و [[اطاعت]] کنی"<ref>{{متن حدیث|يكون بعدى أئمة لا يهتدون بهداى و لا يستنون بسنتى، و سيقوم فيهم رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جثمان انس، قال حذيفة: قلت كيف أصنع يا رسول اللّه ان أدركت ذلك؟ قال: تسمع و تطيع الامير و ان ضرب ظهرك و أخذ مالك، فاسمع و أطع‏}}؛ صحیح مسلم، {{متن حدیث|باب الأمر بلزوم الجماعه عند ظهور الفتن و تحذیر الدعاه إلی الکفر}}.</ref>.
*[[بخاری]] در کتاب الأحکام باب قول [[الله]] تعالی {{متن قرآن| أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> از [[نبی اکرم]]{{صل}} [[روایت]] می‌‌کند: "هر که مرا اطاعت کند خداوند را اطاعت کرده و هر که مرا عصیان کند خداوند را عصیان کرده و هر که امیر مرا اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هر که امیر مرا عصیان کند مرا عصیان کرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَطَاعَ أَمِيرِي فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَى أَمِيرِي فَقَدْ عَصَانِي}}؛ ر.ک: صحیح بخاری کتاب الحکام، ج ۸، ص ۱۰۴.</ref>.
* [[بخاری]] در کتاب الأحکام باب قول [[الله]] تعالی {{متن قرآن| أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> از [[نبی اکرم]]{{صل}} [[روایت]] می‌‌کند: "هر که مرا اطاعت کند خداوند را اطاعت کرده و هر که مرا عصیان کند خداوند را عصیان کرده و هر که امیر مرا اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هر که امیر مرا عصیان کند مرا عصیان کرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَطَاعَ أَمِيرِي فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَى أَمِيرِي فَقَدْ عَصَانِي}}؛ ر.ک: صحیح بخاری کتاب الحکام، ج ۸، ص ۱۰۴.</ref>.
*[[مسلم]] همچنین در [[باب]] "[[حکم]] من فرق امر المسلمین و هو مجتمع" از [[ابن عباس]] از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] می‌‌کند: "هر که از کار حاکمش ناراحت شد باید صبر کند زیرا هر که حتی یک وجب از سلطان فاصله گرفت و در این حالت مرد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ كَرِهَ مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئاً فَلْيَصْبِرْ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ خَرَجَ مِنْ السُّلْطَانِ شِبْراً فَمَاتَ عَلَیْهِ إِلَّا مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ ر.ک: صحیح مسلم، ج ۶، ص ۲۲.</ref>.
* [[مسلم]] همچنین در [[باب]] "[[حکم]] من فرق امر المسلمین و هو مجتمع" از [[ابن عباس]] از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] می‌‌کند: "هر که از کار حاکمش ناراحت شد باید صبر کند زیرا هر که حتی یک وجب از سلطان فاصله گرفت و در این حالت مرد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ كَرِهَ مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئاً فَلْيَصْبِرْ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ خَرَجَ مِنْ السُّلْطَانِ شِبْراً فَمَاتَ عَلَیْهِ إِلَّا مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ ر.ک: صحیح مسلم، ج ۶، ص ۲۲.</ref>.
*علاوه بر آنچه گفته شد، با الفاظ گوناگون به [[نبی اکرم]]{{صل}} نسبت داده شده که [[سلطان]] سایه [[خدا]] در روی [[زمین]] است {{عربی|ومن اكرم سلطان الله في الدنيا أكرمه الله يوم القيامة}}<ref>و هر که [[سلطان]] [[خدا]] را در [[دنیا]] اکرام کند [[خداوند]] او را در [[روز قیامت]] مورد اکرام قرار می‌‌دهد؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۴۲ و ر.ک: کنز العمال، ج ۶، ص ۴.</ref>.  
*علاوه بر آنچه گفته شد، با الفاظ گوناگون به [[نبی اکرم]]{{صل}} نسبت داده شده که [[سلطان]] سایه [[خدا]] در روی [[زمین]] است {{عربی|ومن اكرم سلطان الله في الدنيا أكرمه الله يوم القيامة}}<ref>و هر که [[سلطان]] [[خدا]] را در [[دنیا]] اکرام کند [[خداوند]] او را در [[روز قیامت]] مورد اکرام قرار می‌‌دهد؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۴۲ و ر.ک: کنز العمال، ج ۶، ص ۴.</ref>.  
*'''نقد و بررسی:''' در این [[روایات]] با توجه به بهره‌برداری و سوءاستفاده [[سلاطین]] [[جور]] و [[ستمگران]] احتمال [[جعل]] بسیار [[قوی]] است. اما بعد از چشم پوشی از [[بررسی سندی]] - و غمض عین از احتمال جعلی بودن - از [[رسول خدا]]{{صل}} در رد [[نظریه ]] [[استیلاء]] روایاتی در منابع معتبر [[اهل سنت]] آمده است.
*'''نقد و بررسی:''' در این [[روایات]] با توجه به بهره‌برداری و سوءاستفاده [[سلاطین]] [[جور]] و [[ستمگران]] احتمال [[جعل]] بسیار [[قوی]] است. اما بعد از چشم پوشی از [[بررسی سندی]] - و غمض عین از احتمال جعلی بودن - از [[رسول خدا]]{{صل}} در رد [[نظریه]] [[استیلاء]] روایاتی در منابع معتبر [[اهل سنت]] آمده است.
===[[روایات نبوی]] در رد [[استیلاء]]===
===[[روایات نبوی]] در رد [[استیلاء]]===
*سخنان [[نبی اکرم]]{{صل}} [[نظریه ]] [[استیلاء]] و تغلب را رد می‌‌کند و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} انتساب [[حاکمان ستمگر]] را به خود مردود می‌‌شمارد:
*سخنان [[نبی اکرم]]{{صل}} [[نظریه]] [[استیلاء]] و تغلب را رد می‌‌کند و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} انتساب [[حاکمان ستمگر]] را به خود مردود می‌‌شمارد:
*بنابر [[نقل]] [[احمد بن حنبل]] [[ابن عمر]] از [[نبی اکرم]]{{صل}} [[نقل]] می‌‌کند: {{متن حدیث|سَيَكُونُ عَلَيْكُم أُمَراءُ يَأْمُرُونَكُمْ بِمَا لَا يَفْعَلُونَ فَمَنْ صَدَّقَهُمْ بِكِذْبِهِمْ وَ أَعَانَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَ غَشِيَ أَبْوَابَهُمْ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَسْتُ مِنْهُ وَ لَمْ يَرِدْ عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۹۵، مسند عبدالله بن عمر.</ref>.
*بنابر [[نقل]] [[احمد بن حنبل]] [[ابن عمر]] از [[نبی اکرم]]{{صل}} [[نقل]] می‌‌کند: {{متن حدیث|سَيَكُونُ عَلَيْكُم أُمَراءُ يَأْمُرُونَكُمْ بِمَا لَا يَفْعَلُونَ فَمَنْ صَدَّقَهُمْ بِكِذْبِهِمْ وَ أَعَانَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَ غَشِيَ أَبْوَابَهُمْ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَسْتُ مِنْهُ وَ لَمْ يَرِدْ عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۹۵، مسند عبدالله بن عمر.</ref>.
*و از [[رسول الله]]{{صل}} [[نقل]] شده که هر گونه [[یاری]] و [[کمک]] و [[همراهی]] با [[فرمان]] [[روایی]] [[ستمگر]] را به شدت [[مذمت]] فرمودند{{متن حدیث|قَالَ: أَلَا وَ مَنْ عَلَّقَ سَوْطاً بَيْنَ يَدَيْ سُلْطَانٍ جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ السَّوْطَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- ثُعْبَاناً مِنَ النَّارِ طُولُهُ سَبْعُونَ ذِرَاعاً يُسَلِّطُهُ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ وَ عَنْهُ{{صل}} ایضاً أَنَّهُ قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ}}<ref> وسائل، ج ۱۷، ص ۱۸۰.</ref>.
*و از [[رسول الله]]{{صل}} [[نقل]] شده که هر گونه [[یاری]] و [[کمک]] و [[همراهی]] با [[فرمان]] [[روایی]] [[ستمگر]] را به شدت [[مذمت]] فرمودند{{متن حدیث|قَالَ: أَلَا وَ مَنْ عَلَّقَ سَوْطاً بَيْنَ يَدَيْ سُلْطَانٍ جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ السَّوْطَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- ثُعْبَاناً مِنَ النَّارِ طُولُهُ سَبْعُونَ ذِرَاعاً يُسَلِّطُهُ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ وَ عَنْهُ{{صل}} ایضاً أَنَّهُ قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ}}<ref> وسائل، ج ۱۷، ص ۱۸۰.</ref>.
خط ۲۵: خط ۲۵:
*اما [[روایات]] السمع و الطاعه بعد از غمض عین از [[سند]]، [[اطاعت]] و [[تسلیم]] [[فرمان]] [[حاکم]] متوقف شده است به {{عربی| ما لم يَأْمُر بِمَعْصِيَةٍ}}<ref>صحیح بخاری، {{عربی|باب السمع و الطاعه للامام}}، ج ۴، ص ۸ و ج ۸، ص ۱۰۶.</ref> علاوه بر این که تشخیص [[معصیت]] بودن [[اوامر]] [[فرمان]] روا در مواردی مشکل است به ویژه با حضور [[فریب]] کارانه علمای وابسته به [[حکام]] [[جور]] و وعاظ السلاطین که موظف به تئوریزه کردن [[رفتار]] [[فرمان]] روایان هستند.
*اما [[روایات]] السمع و الطاعه بعد از غمض عین از [[سند]]، [[اطاعت]] و [[تسلیم]] [[فرمان]] [[حاکم]] متوقف شده است به {{عربی| ما لم يَأْمُر بِمَعْصِيَةٍ}}<ref>صحیح بخاری، {{عربی|باب السمع و الطاعه للامام}}، ج ۴، ص ۸ و ج ۸، ص ۱۰۶.</ref> علاوه بر این که تشخیص [[معصیت]] بودن [[اوامر]] [[فرمان]] روا در مواردی مشکل است به ویژه با حضور [[فریب]] کارانه علمای وابسته به [[حکام]] [[جور]] و وعاظ السلاطین که موظف به تئوریزه کردن [[رفتار]] [[فرمان]] روایان هستند.
*حاصل [[کلام]] اینکه روایاتی که [[دستور]] به [[اطاعت]] و [[پیروی]] محض و بی چون و چرا از [[حاکم]] می‌‌دهد با [[تعالیم]] [[مسلم]] و روشن [[دین اسلام]] [[سازگاری]] ندارد: [[قرآن کریم]] [[پیروی]] و [[تبعیت]] از [[حاکم]] [[جور]] را [[تأیید]] نکرده و [[سکوت]] و بی تفاوتی و ترک [[نهی از منکر]] و [[پیروی]] از [[ستمگران]] را به شدت [[مذمت]] فرموده است: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref> و نیز می‌‌فرماید: {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ}}<ref>«کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌‌کردند از کار ناپسندی که می‌‌کردند باز نمی‌ایستادند بی گمان، زشت است کاری که می‌‌کردند» سوره مائده، آیه ۷۸-۷۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا}}<ref>«روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم و می‌‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند پروردگارا! به آنان دو چندان عذاب ده! و آنها را به لعنتی بزرگ لعنت فرما!» سوره احزاب، آیه ۶۶-۶۸.</ref>.
*حاصل [[کلام]] اینکه روایاتی که [[دستور]] به [[اطاعت]] و [[پیروی]] محض و بی چون و چرا از [[حاکم]] می‌‌دهد با [[تعالیم]] [[مسلم]] و روشن [[دین اسلام]] [[سازگاری]] ندارد: [[قرآن کریم]] [[پیروی]] و [[تبعیت]] از [[حاکم]] [[جور]] را [[تأیید]] نکرده و [[سکوت]] و بی تفاوتی و ترک [[نهی از منکر]] و [[پیروی]] از [[ستمگران]] را به شدت [[مذمت]] فرموده است: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref> و نیز می‌‌فرماید: {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ}}<ref>«کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌‌کردند از کار ناپسندی که می‌‌کردند باز نمی‌ایستادند بی گمان، زشت است کاری که می‌‌کردند» سوره مائده، آیه ۷۸-۷۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا}}<ref>«روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم و می‌‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند پروردگارا! به آنان دو چندان عذاب ده! و آنها را به لعنتی بزرگ لعنت فرما!» سوره احزاب، آیه ۶۶-۶۸.</ref>.
===استناد [[نظریه ]] [[استیلاء]] به [[سلف]]===
===استناد [[نظریه]] [[استیلاء]] به [[سلف]]===
*[[سازش]] و [[همراهی]] در گفتار و [[رفتار]] افرادی مانند [[عبدالله بن عمر]] با [[فرمان]] روایان [[ستمگر]] سبب [[مشروع]] جلوه دادن [[ستمگران]] در [[تاریخ]] [[امت اسلامی]] شده است<ref>ر.ک: بررسی حدیث معرفت امام، ص ۱۵۲.</ref>.
* [[سازش]] و [[همراهی]] در گفتار و [[رفتار]] افرادی مانند [[عبدالله بن عمر]] با [[فرمان]] روایان [[ستمگر]] سبب [[مشروع]] جلوه دادن [[ستمگران]] در [[تاریخ]] [[امت اسلامی]] شده است<ref>ر.ک: بررسی حدیث معرفت امام، ص ۱۵۲.</ref>.
*[[عبدالله بن عمر]] بعد از واقعه جنایت‌بار و اسفناک [[حره]] در [[نماز]] [[فرمان]] دار شرکت نموده و به جنایت کاران [[اقتدا]] کرد و کار خود را این گونه توجیه کرد که ما با کسی همراهیم که بر اریکه [[قدرت]] قرار گرفته باشد. [[قاضی]] [[أبویعلی]] استناد [[احمد حنبل]] به کار [[عبدالله بن عمر]] را [[نقل]] می‌‌کند: {{عربی|واحتج بأن ابن عمر صلى بأهل المدينة في زمن الحرة و قال نحن مع من غلب}}<ref>الأحکام السلطانیة للفراء، ص ۲۳.</ref>.
* [[عبدالله بن عمر]] بعد از واقعه جنایت‌بار و اسفناک [[حره]] در [[نماز]] [[فرمان]] دار شرکت نموده و به جنایت کاران [[اقتدا]] کرد و کار خود را این گونه توجیه کرد که ما با کسی همراهیم که بر اریکه [[قدرت]] قرار گرفته باشد. [[قاضی]] [[أبویعلی]] استناد [[احمد حنبل]] به کار [[عبدالله بن عمر]] را [[نقل]] می‌‌کند: {{عربی|واحتج بأن ابن عمر صلى بأهل المدينة في زمن الحرة و قال نحن مع من غلب}}<ref>الأحکام السلطانیة للفراء، ص ۲۳.</ref>.
*روش [[سلف]] در [[انقیاد]] و [[تبعیت]] از [[حاکمان]] [[ستمکار]] نزد [[اهل سنت]] به عنوان یک [[حجت]] و [[دلیل شرعی]] تلقی شده است تا جایی که [[تفتازانی]] نیز در تعلیل [[حکم]] به منعزل نشدن [[حاکم]] به سبب [[فسق]] گوید: {{عربی|لانه قد ظهر الفسق و انتشر الجور بعد الخلفاء الراشدین و السلف کانوا ینقادون لهم و یقیمون الاعیاد باذنهم و لا یرون الخروج علیهم}}<ref>شرح العقائد النسفیة، ص ۱۰۰.</ref>.
*روش [[سلف]] در [[انقیاد]] و [[تبعیت]] از [[حاکمان]] [[ستمکار]] نزد [[اهل سنت]] به عنوان یک [[حجت]] و [[دلیل شرعی]] تلقی شده است تا جایی که [[تفتازانی]] نیز در تعلیل [[حکم]] به منعزل نشدن [[حاکم]] به سبب [[فسق]] گوید: {{عربی|لانه قد ظهر الفسق و انتشر الجور بعد الخلفاء الراشدین و السلف کانوا ینقادون لهم و یقیمون الاعیاد باذنهم و لا یرون الخروج علیهم}}<ref>شرح العقائد النسفیة، ص ۱۰۰.</ref>.
*'''نقد و بررسی:''' از آنچه [[گذشت]] یعنی با نگاه به سخنان [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مذمت]] [[حاکم]] [[ستمگر]] و [[آیات قرآن کریم]] در منع [[پیروی]] از [[ظالم]]، جایی برای استناد به [[سلف]] باقی نمی‌ماند علاوه بر این که استناد به [[سلف]] باید بعد از اثبات [[حجیت]] و اعتبار فعل [[سلف]] باشد.
*'''نقد و بررسی:''' از آنچه [[گذشت]] یعنی با نگاه به سخنان [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مذمت]] [[حاکم]] [[ستمگر]] و [[آیات قرآن کریم]] در منع [[پیروی]] از [[ظالم]]، جایی برای استناد به [[سلف]] باقی نمی‌ماند علاوه بر این که استناد به [[سلف]] باید بعد از اثبات [[حجیت]] و اعتبار فعل [[سلف]] باشد.
خط ۴۳: خط ۴۳:


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[انتخاب امام]]
* [[انتخاب امام]]
* [[انتصاب امام]]
* [[انتصاب امام]]
خط ۵۳: خط ۵۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:راه تعیین امام]]
[[رده:راه تعیین امام]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش