نفی دشنام در معارف و سیره سجادی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
اما شیوه برخورد با فحاشی و انسانهای بدزبان را [[قرآن]] چنین بیان کرده است: «و بندگان خدا کسانی هستند که بر روی [[زمین]] آرام و آهسته (بدون [[تکبر]]) [[راه]] میروند و چون [[جاهلان]] آنها را مورد خطاب (سخنان [[زشت]]) قرار دهند (به آنها) [[سلام]] میگویند»<ref>{{متن قرآن|وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا}} «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref> و [[سیره امام سجاد]]{{ع}} نیز عمل به این [[آیه شریفه]] بود. روزی مردی رو در روی [[امام]]{{ع}} ایستاد و در میان همه مردم به ایشان دشنام داد. امام{{ع}} به روی خود نیاورد و هیچ پاسخی نداد. وقتی آن مرد رفت امام به همراهانش فرمود: آنچه این مرد گفت شنیدید؟ حال دوست دارم با من بیایید تا جواب مرا بشنوید. همه گفتند؛ برویم! ما هم [[دوست]] داریم ببینیم شما به او چه میگویید و ما هم چیزهایی (بدگوییها) به او خواهیم گفت! امام{{ع}} و همراهان رفتند تا به [[منزل]] آن مرد رسیدند و او را صدا زدند. وقتی فهمید امام{{ع}} در پشت در است مطمئن شد که آن [[حضرت]] با همراهان آمده تا جواب او را بدهد. پس با حالتی شرورانه خارج شد تا با [[امام]]{{ع}} مقابله کند. اما امام{{ع}} تا او را دید فرمود: «ای [[برادر]] اگر آنچه را که به من گفتی در من باشد از [[خداوند]] میخواهم مرا ببخشد و اگر در من نبوده خداوند تو را ببخشد!» آن مرد خجالتزده شد و میان دو چشم آن [[حضرت]] را بوسید و گفت: آنچه که گفتم در شما نیست و من خودم به آنها سزاوارترم. سپس امام فرمود: «ای [[جوان]] در پیش روی ما گذرگاهی بسیار ترسناک و خطرناک است که اگر از آن به [[سلامت]] عبور کنم به آنچه تو میگویی (ناسزاهایی که دادی) هیچ اهمیتی نمیدهم. اما اگر در آن سرگردان بمانم از آنچه به من میگویی بدترم!»<ref>کلمة الامام زینالعابدین{{ع}}، ص۱۳۷.</ref>.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، بیروت، دارالکتب العلیمة؛ صحیفه سجادیه، مترجم عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش؛ قرآن حکیم، مترجم ناصر مکارم شیرازی؛ و منتخب میزان الحکمه، محمد محمدی ریشهری، سیدحمید حسینی؛ موسوعة الکلمة، سیدحسن شیرازی، بیروت، دارالکتب العلمیه.</ref>.<ref>[[احمد برادری|برادری، احمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دشنام»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۱۳.</ref> | اما شیوه برخورد با فحاشی و انسانهای بدزبان را [[قرآن]] چنین بیان کرده است: «و بندگان خدا کسانی هستند که بر روی [[زمین]] آرام و آهسته (بدون [[تکبر]]) [[راه]] میروند و چون [[جاهلان]] آنها را مورد خطاب (سخنان [[زشت]]) قرار دهند (به آنها) [[سلام]] میگویند»<ref>{{متن قرآن|وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا}} «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref> و [[سیره امام سجاد]]{{ع}} نیز عمل به این [[آیه شریفه]] بود. روزی مردی رو در روی [[امام]]{{ع}} ایستاد و در میان همه مردم به ایشان دشنام داد. امام{{ع}} به روی خود نیاورد و هیچ پاسخی نداد. وقتی آن مرد رفت امام به همراهانش فرمود: آنچه این مرد گفت شنیدید؟ حال دوست دارم با من بیایید تا جواب مرا بشنوید. همه گفتند؛ برویم! ما هم [[دوست]] داریم ببینیم شما به او چه میگویید و ما هم چیزهایی (بدگوییها) به او خواهیم گفت! امام{{ع}} و همراهان رفتند تا به [[منزل]] آن مرد رسیدند و او را صدا زدند. وقتی فهمید امام{{ع}} در پشت در است مطمئن شد که آن [[حضرت]] با همراهان آمده تا جواب او را بدهد. پس با حالتی شرورانه خارج شد تا با [[امام]]{{ع}} مقابله کند. اما امام{{ع}} تا او را دید فرمود: «ای [[برادر]] اگر آنچه را که به من گفتی در من باشد از [[خداوند]] میخواهم مرا ببخشد و اگر در من نبوده خداوند تو را ببخشد!» آن مرد خجالتزده شد و میان دو چشم آن [[حضرت]] را بوسید و گفت: آنچه که گفتم در شما نیست و من خودم به آنها سزاوارترم. سپس امام فرمود: «ای [[جوان]] در پیش روی ما گذرگاهی بسیار ترسناک و خطرناک است که اگر از آن به [[سلامت]] عبور کنم به آنچه تو میگویی (ناسزاهایی که دادی) هیچ اهمیتی نمیدهم. اما اگر در آن سرگردان بمانم از آنچه به من میگویی بدترم!»<ref>کلمة الامام زینالعابدین{{ع}}، ص۱۳۷.</ref>.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، بیروت، دارالکتب العلیمة؛ صحیفه سجادیه، مترجم عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش؛ قرآن حکیم، مترجم ناصر مکارم شیرازی؛ و منتخب میزان الحکمه، محمد محمدی ریشهری، سیدحمید حسینی؛ موسوعة الکلمة، سیدحسن شیرازی، بیروت، دارالکتب العلمیه.</ref>.<ref>[[احمد برادری|برادری، احمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دشنام»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۱۳.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۷: | خط ۲۵: | ||
[[رده:دشنام]] | [[رده:دشنام]] | ||