پرش به محتوا

کوه ثور در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = کوه ثور
| موضوع مرتبط = کوه ثور
خط ۱۱: خط ۱۰:


==[[موقعیت]] جغرافیایی [[کوه ثور]]==
==[[موقعیت]] جغرافیایی [[کوه ثور]]==
*[[کوه ثور]] از سه کوه متصل به هم، تشکیل شده است که سومین آنها به نام "اطحل"، [[غار ثور]] را در خود جای داده است. آورده‌اند که "[[ثور بن عبدالمناة]]" از اشراف [[قریش]]، آنجا متولد شد<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۲۰۱.</ref> و به همین علت، عده‌ای نام کوه را برگرفته از نام "[[ثور بن عبدالمناة]]" می‌دانند <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.</ref>.
* [[کوه ثور]] از سه کوه متصل به هم، تشکیل شده است که سومین آنها به نام "اطحل"، [[غار ثور]] را در خود جای داده است. آورده‌اند که "[[ثور بن عبدالمناة]]" از اشراف [[قریش]]، آنجا متولد شد<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۲۰۱.</ref> و به همین علت، عده‌ای نام کوه را برگرفته از نام "[[ثور بن عبدالمناة]]" می‌دانند <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.</ref>.
*در زمان‌های قدیم از دو راه کوهستانی به ثور می‌رفتند: یک راه کوتاه و دشوار بود که از میان کوه‌های "خندقه" و "[[ابوقیس]]" می‌گذشت<ref>ابراهیم رفعت پاشا، مرأتی الحرمین، ج۱، ص۶۳.</ref> و دیگری آسان اما طولانی بود که از راه "مسفله" عبور می‌کرد<ref>ابراهیم رفعت پاشا، مرأتی الحرمین، ج۱، ص۶۳.</ref>. این [[غار]] دو ورودی یا شکاف دارد: ورودی غربی که تقریباً به کف [[غار]] چسبیده و عبور از آن خیلی دشوار است و راه ورودی شرقی که تا حدودی پهن است. گفته‌اند که این شکاف پس از ورود [[پیامبر]]{{صل}} به [[غار]] به [[معجزه الهی]] ایجاد شد <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.</ref>.
*در زمان‌های قدیم از دو راه کوهستانی به ثور می‌رفتند: یک راه کوتاه و دشوار بود که از میان کوه‌های "خندقه" و "[[ابوقیس]]" می‌گذشت<ref>ابراهیم رفعت پاشا، مرأتی الحرمین، ج۱، ص۶۳.</ref> و دیگری آسان اما طولانی بود که از راه "مسفله" عبور می‌کرد<ref>ابراهیم رفعت پاشا، مرأتی الحرمین، ج۱، ص۶۳.</ref>. این [[غار]] دو ورودی یا شکاف دارد: ورودی غربی که تقریباً به کف [[غار]] چسبیده و عبور از آن خیلی دشوار است و راه ورودی شرقی که تا حدودی پهن است. گفته‌اند که این شکاف پس از ورود [[پیامبر]]{{صل}} به [[غار]] به [[معجزه الهی]] ایجاد شد <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.</ref>.
*به گفته "[[ابن‌جبیر]]"، دهانه غربی [[غار]] که [[پیامبر]]{{صل}} از آنجا وارد شد، دو تا سه وجب و ارتفاع طول آن یک ذراع بود؛ در حالی که ارتفاع دهانه شرقی آن پنج وجب است و [[مردم]] به [[راحتی]] از آن رفت و آمد می‌کنند <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. این کوه از زمان اقامت سه [[روزه]] [[پیامبر]]{{صل}} در آن، نزد [[مسلمان]] [[مبارک]] شمرده می‌شود و همواره مورد [[زیارت]] [[حاجیان]] است<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۶.</ref>.
*به گفته "[[ابن‌جبیر]]"، دهانه غربی [[غار]] که [[پیامبر]]{{صل}} از آنجا وارد شد، دو تا سه وجب و ارتفاع طول آن یک ذراع بود؛ در حالی که ارتفاع دهانه شرقی آن پنج وجب است و [[مردم]] به [[راحتی]] از آن رفت و آمد می‌کنند <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. این کوه از زمان اقامت سه [[روزه]] [[پیامبر]]{{صل}} در آن، نزد [[مسلمان]] [[مبارک]] شمرده می‌شود و همواره مورد [[زیارت]] [[حاجیان]] است<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۶.</ref>.


==اقامت [[پیامبر]]{{صل}} در [[غار ثور]]==
==اقامت [[پیامبر]]{{صل}} در [[غار ثور]]==
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در شب [[پنج‌شنبه]]، اول [[ماه]] [[ربیع‌الاول]] [[سال]] سیزدهم [[بعثت]] از [[مکه]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>شیخ مفید، مسارالشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه، ص۴۸؛ شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۳۶؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص۵۹۲.</ref> و با [[وحی]] از [[توطئه]] [[مشرکان]] [[آگاه]] شد؛ چنان که این واقعه در [[سوره انفال]] [[آیه]] ۳۰ آمده است: {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref>.
* [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در شب [[پنج‌شنبه]]، اول [[ماه]] [[ربیع‌الاول]] [[سال]] سیزدهم [[بعثت]] از [[مکه]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>شیخ مفید، مسارالشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه، ص۴۸؛ شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۳۶؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص۵۹۲.</ref> و با [[وحی]] از [[توطئه]] [[مشرکان]] [[آگاه]] شد؛ چنان که این واقعه در [[سوره انفال]] [[آیه]] ۳۰ آمده است: {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} در همان شب اول [[ربیع الاول]] رهسپار [[غار ثور]] شد. "[[ابوبکر بن ابی‌قهافه]]" همراه ایشان بود. پس از سه روز اقامت در [[غار ثور]]، [[شب]] چهارم [[ربیع الاول]] به سمت [[مدینه]] حرکت کردند. [[قریش]] در جستجوی وی سخت در تکاپو بود؛ به همین [[دلیل]]، شخصی [[قریشی]] و از [[قبیله]] خزائه (ملقب به "ابوکرز")<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۹؛ ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۷.</ref> - که در شناختن رد پای افراد مهارت فراوانی داشت - اثر قدم‌های [[پیامبر]]{{صل}} را از درب [[خانه]] پیدا کرد و تا دهانه [[غار ثور]] پیش رفت<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۳۷.</ref>.
* [[رسول خدا]]{{صل}} در همان شب اول [[ربیع الاول]] رهسپار [[غار ثور]] شد. "[[ابوبکر بن ابی‌قهافه]]" همراه ایشان بود. پس از سه روز اقامت در [[غار ثور]]، [[شب]] چهارم [[ربیع الاول]] به سمت [[مدینه]] حرکت کردند. [[قریش]] در جستجوی وی سخت در تکاپو بود؛ به همین [[دلیل]]، شخصی [[قریشی]] و از [[قبیله]] خزائه (ملقب به "ابوکرز")<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۹؛ ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۷.</ref> - که در شناختن رد پای افراد مهارت فراوانی داشت - اثر قدم‌های [[پیامبر]]{{صل}} را از درب [[خانه]] پیدا کرد و تا دهانه [[غار ثور]] پیش رفت<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۳۷.</ref>.
*شب اول اقامت [[پیامبر]]{{صل}} در [[غار]] به [[دستور خداوند]]، درختی آنجا روییده شد، عنکبوت بر در [[غار]]، تار تنید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸.</ref> و کبوتران وحشی بر دهانه [[غار]]، لانه ساختند تا [[پیامبر]] را از نظرها [[پنهان]] کنند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۳۷۰.</ref>.
*شب اول اقامت [[پیامبر]]{{صل}} در [[غار]] به [[دستور خداوند]]، درختی آنجا روییده شد، عنکبوت بر در [[غار]]، تار تنید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸.</ref> و کبوتران وحشی بر دهانه [[غار]]، لانه ساختند تا [[پیامبر]] را از نظرها [[پنهان]] کنند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۳۷۰.</ref>.
*در این هنگام [[جوانان]] [[قریش]] که از هر [[خانواده]] یک نفر با [[شمشیر]] و تبر آمده بود از همه جلوتر به دهانه [[غار]] رسیدند و با دیدن دو کبوتر وحشی برگشتند، دیگران پرسیدند: "چرا به دهانه [[غار]] نزدیک نشدید؟" پاسخ دادند: "با وجود دو کبوتر وحشی هیچ کس نمی‌تواند در [[غار]] باشد"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۲۷۰.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} که این سخن را شنید، متوجه شد [[خداوند]] با آن دو کبوتر، [[بلا]] را از ایشان دفع فرموده است. [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ابوبکر]] در [[غار]] آرمیده بودند و از شکاف ورودی آنجا، بیابان و صحرا را می‌نگریستند. "ابوکرز" هم تا دهانه [[غار]] رفت و چون دید ردپاها دیگر پیدا نیست، همانجا ایستاد و گفت: "[[محمد]] و رفیقش از اینجا نگذشته‌اند و داخل [[غار]] هم نشده‌اند؛ زیرا اگر به درون آن [[غار]] رفته بودند، این تارها پاره می‌شد و این تخم کبوترها می‌شکست. دیگر نمی‌دانم در اینجا به [[زمین]] فرو رفته‌اند و یا به [[آسمان]] صعود کرده‌اند"<ref>ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۸؛ قطب الدین راوندی، قصص الأنبیاء، ص۳۳۷.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۶-۲۴۸.</ref>.
*در این هنگام [[جوانان]] [[قریش]] که از هر [[خانواده]] یک نفر با [[شمشیر]] و تبر آمده بود از همه جلوتر به دهانه [[غار]] رسیدند و با دیدن دو کبوتر وحشی برگشتند، دیگران پرسیدند: "چرا به دهانه [[غار]] نزدیک نشدید؟" پاسخ دادند: "با وجود دو کبوتر وحشی هیچ کس نمی‌تواند در [[غار]] باشد"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۲۷۰.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} که این سخن را شنید، متوجه شد [[خداوند]] با آن دو کبوتر، [[بلا]] را از ایشان دفع فرموده است. [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ابوبکر]] در [[غار]] آرمیده بودند و از شکاف ورودی آنجا، بیابان و صحرا را می‌نگریستند. "ابوکرز" هم تا دهانه [[غار]] رفت و چون دید ردپاها دیگر پیدا نیست، همانجا ایستاد و گفت: "[[محمد]] و رفیقش از اینجا نگذشته‌اند و داخل [[غار]] هم نشده‌اند؛ زیرا اگر به درون آن [[غار]] رفته بودند، این تارها پاره می‌شد و این تخم کبوترها می‌شکست. دیگر نمی‌دانم در اینجا به [[زمین]] فرو رفته‌اند و یا به [[آسمان]] صعود کرده‌اند"<ref>ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۸؛ قطب الدین راوندی، قصص الأنبیاء، ص۳۳۷.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۶-۲۴۸.</ref>.
خط ۲۷: خط ۲۶:


==حرکت به سمت [[مدینه]]==
==حرکت به سمت [[مدینه]]==
*[[رسول خدا]]{{صل}} سه روز همچنان در [[غار]] ماند و در این مدت چند نفر بودند که از محلّ اختفای [[رسول خدا]]{{صل}} [[آگاهی]] داشتند و برای آن [[حضرت]] و [[ابوبکر]] [[غذا]] می‌آوردند و [[اخبار]] [[مکه]] را به اطلاع آن [[حضرت]] می‌رساندند: یکی [[علی]]{{ع}} بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۴.</ref> و دیگری "[[عبدالله بن ابی‌بکر]]" که شب‌ها را نزد آنها می‌رفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۵.</ref> و دیگری [[غلام]] [[ابوبکر]]، "[[عامر بن فهیره]]" بود که گوسفندان او را برای چرا جلوی [[غار]] می‌برد و هنگام شب نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[ابوبکر]] می‌رفت تا از شیر آنها بخورند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.</ref>.
* [[رسول خدا]]{{صل}} سه روز همچنان در [[غار]] ماند و در این مدت چند نفر بودند که از محلّ اختفای [[رسول خدا]]{{صل}} [[آگاهی]] داشتند و برای آن [[حضرت]] و [[ابوبکر]] [[غذا]] می‌آوردند و [[اخبار]] [[مکه]] را به اطلاع آن [[حضرت]] می‌رساندند: یکی [[علی]]{{ع}} بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۴.</ref> و دیگری "[[عبدالله بن ابی‌بکر]]" که شب‌ها را نزد آنها می‌رفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۵.</ref> و دیگری [[غلام]] [[ابوبکر]]، "[[عامر بن فهیره]]" بود که گوسفندان او را برای چرا جلوی [[غار]] می‌برد و هنگام شب نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[ابوبکر]] می‌رفت تا از شیر آنها بخورند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.</ref>.
*[[عبدالله بن ابی‌بکر]] هم روزها را برای [[آگاهی]] از تصمیمات [[قریش]] نزد آنها به سر می‌برد و شبها [[پیامبر]]{{صل}} و [[ابوبکر]] را از سخنان [[قریش]] [[آگاه]] می‌کرد<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۷۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.</ref>. هنگام روز [[عبدالله بن ابی‌بکر]] و [[عامر بن فهیره]] باز می‌گشتند تا کسی نداند که [[پیامبر]]{{صل}} کجاست<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.</ref>.
* [[عبدالله بن ابی‌بکر]] هم روزها را برای [[آگاهی]] از تصمیمات [[قریش]] نزد آنها به سر می‌برد و شبها [[پیامبر]]{{صل}} و [[ابوبکر]] را از سخنان [[قریش]] [[آگاه]] می‌کرد<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۷۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.</ref>. هنگام روز [[عبدالله بن ابی‌بکر]] و [[عامر بن فهیره]] باز می‌گشتند تا کسی نداند که [[پیامبر]]{{صل}} کجاست<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.</ref>.
*[[پیامبر]]{{صل}} در شب چهارم [[ربیع الاول]] با فراهم شدن مقدمات سفر به دست [[علی]]{{ع}} از [[غار ثور]] خارج شد. [[حضرت علی]]{{ع}} شتری خرید و "[[عبدالله بن اریقط]]" را اجیر کرد تا [[پیامبر]]{{صل}} و همراهانش را در مسیر [[مدینه]] [[راهنمایی]] کند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۸۵.</ref>. [[ابوبکر]] هنگام رفتن [[بهترین]] شتر را به [[رسول خدا]] داد و گفت: "سوار شوید". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "هرگز سوار شتری نمی‌شوم که [[مال]] من نیست". [[ابوبکر]] گفت: "این شتر از آن شماست". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "به چه قیمتی آن را خریده‌ای؟" او قیمت را گفت، [[رسول خدا]]{{صل}} با شنیدن قیمت فرمود: "من به همان قیمت آن را برداشتم". سپس [[پیامبر]]{{صل}} [[عامر بن فهیره]] را دنبال خود، سوار کرد تا بین راه به آنان [[خدمت]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۸-۲۴۹.</ref>.
* [[پیامبر]]{{صل}} در شب چهارم [[ربیع الاول]] با فراهم شدن مقدمات سفر به دست [[علی]]{{ع}} از [[غار ثور]] خارج شد. [[حضرت علی]]{{ع}} شتری خرید و "[[عبدالله بن اریقط]]" را اجیر کرد تا [[پیامبر]]{{صل}} و همراهانش را در مسیر [[مدینه]] [[راهنمایی]] کند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۸۵.</ref>. [[ابوبکر]] هنگام رفتن [[بهترین]] شتر را به [[رسول خدا]] داد و گفت: "سوار شوید". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "هرگز سوار شتری نمی‌شوم که [[مال]] من نیست". [[ابوبکر]] گفت: "این شتر از آن شماست". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "به چه قیمتی آن را خریده‌ای؟" او قیمت را گفت، [[رسول خدا]]{{صل}} با شنیدن قیمت فرمود: "من به همان قیمت آن را برداشتم". سپس [[پیامبر]]{{صل}} [[عامر بن فهیره]] را دنبال خود، سوار کرد تا بین راه به آنان [[خدمت]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۸-۲۴۹.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۱: خط ۳۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:کوه ثور]]
[[رده:کوه ثور]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش