پرش به محتوا

برهان امکان اشرف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سلسله' به 'سلسله'
جز (جایگزینی متن - 'سلسله' به 'سلسله')
خط ۲: خط ۲:


==مقدمه==
==مقدمه==
این [[برهان]] بر اساس [[قاعده امکان اشرف]] تدوین گردیده که در مباحث [[عقلی]] به عنوان اصلی مسلم در تبیین ترتیب صدور [[سلسله]] ممکنات از ذات باری، از [[اشرف]] به اخس بیان شده است. جریان این قاعده در [[عالم دنیا]]، [[ضرورت]] وجود دائمی اشرف بنی نوع [[آدم]] را ثابت می‌کند؛ به این ترتیب که اشرف انواع [[انسانی]] در هر [[زمان]]، [[حجج الهی]]{{عم}} بر روی [[زمین]] هستند و بقیه افراد، در هر مرتبه و [[مقام]] که باشند، نسبت به آنان اخس محسوب می‌گردند. به این ترتیب، چون اخس موجود است، قطعاً اشرف می‌باید وجود داشته باشد.
این [[برهان]] بر اساس [[قاعده امکان اشرف]] تدوین گردیده که در مباحث [[عقلی]] به عنوان اصلی مسلم در تبیین ترتیب صدور سلسله ممکنات از ذات باری، از [[اشرف]] به اخس بیان شده است. جریان این قاعده در [[عالم دنیا]]، [[ضرورت]] وجود دائمی اشرف بنی نوع [[آدم]] را ثابت می‌کند؛ به این ترتیب که اشرف انواع [[انسانی]] در هر [[زمان]]، [[حجج الهی]]{{عم}} بر روی [[زمین]] هستند و بقیه افراد، در هر مرتبه و [[مقام]] که باشند، نسبت به آنان اخس محسوب می‌گردند. به این ترتیب، چون اخس موجود است، قطعاً اشرف می‌باید وجود داشته باشد.


صورت منطقی [[استدلال]] را نیز به این ترتیب می‌توان بیان نمود که:
صورت منطقی [[استدلال]] را نیز به این ترتیب می‌توان بیان نمود که:
خط ۱۸: خط ۱۸:
این استدلال مبتنی بر دو بخش است:
این استدلال مبتنی بر دو بخش است:


اول، قبول [[قاعده امکان اشرف]] و اینکه در [[سلسله]] ممکنات، همیشه [[اشرف]] در هستی، در مرتبه مقدم بر اخسّ، موجود است.
اول، قبول [[قاعده امکان اشرف]] و اینکه در سلسله ممکنات، همیشه [[اشرف]] در هستی، در مرتبه مقدم بر اخسّ، موجود است.


دوم، جریان قاعده در مسئله [[امامت عامه]]، و اینکه اگر بر روی [[زمین]] [[انسانی]] با مشخصات [[آدمی]]، از قبیل [[عقل]] و [[علم]] و [[اختیار]] و [[قوه]] نطق و [[ادراک کلیات]] و [[عواطف]] انسانی وجود داشته باشد، حتماً می‌باید در میان آنها، نوع اشرف انسانی، یعنی [[مقام ولایت]] و [[امامت]] وجود داشته باشد.
دوم، جریان قاعده در مسئله [[امامت عامه]]، و اینکه اگر بر روی [[زمین]] [[انسانی]] با مشخصات [[آدمی]]، از قبیل [[عقل]] و [[علم]] و [[اختیار]] و [[قوه]] نطق و [[ادراک کلیات]] و [[عواطف]] انسانی وجود داشته باشد، حتماً می‌باید در میان آنها، نوع اشرف انسانی، یعنی [[مقام ولایت]] و [[امامت]] وجود داشته باشد.
خط ۲۴: خط ۲۴:
هر یک از این دو بخش [[برهان]]، دلیلی جداگانه می‌طلبد و [[فلاسفه]] [[اسلامی]] عموم قسمت اول را پذیرفته‌اند؛ اما برخی قسمت دوم، یعنی جریان قاعده در [[اثبات امامت]] را نپذیرفته‌اند<ref>نهایة الحکمه (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ ه.ق)، ص۳۱۹.</ref>
هر یک از این دو بخش [[برهان]]، دلیلی جداگانه می‌طلبد و [[فلاسفه]] [[اسلامی]] عموم قسمت اول را پذیرفته‌اند؛ اما برخی قسمت دوم، یعنی جریان قاعده در [[اثبات امامت]] را نپذیرفته‌اند<ref>نهایة الحکمه (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ ه.ق)، ص۳۱۹.</ref>


مفاد [[قاعده امکان اشرف]] این است که در [[سلسله]] [[نظام هستی]]، همیشه فرد [[اشرف]]، قبل از اخس، از [[فیض]] وجود و [[کمالات]] وجود بهره‌مند می‌شود. معنای این قاعده در سلسله کائنات آن است که در همه [[عوالم]] وجود، اعم از مجردات محضه تا غیرمحضه و بالاخره در عالم ماده، [[مقام]] [[خلیفة اللّه]] که اول صادر از [[خداوند]] است، قبل از سایرین موجود باشد و [[شفیع]] دیگران در ارائه رحمت‌های [[الهی]] بر خلایق گردد.
مفاد [[قاعده امکان اشرف]] این است که در سلسله [[نظام هستی]]، همیشه فرد [[اشرف]]، قبل از اخس، از [[فیض]] وجود و [[کمالات]] وجود بهره‌مند می‌شود. معنای این قاعده در سلسله کائنات آن است که در همه [[عوالم]] وجود، اعم از مجردات محضه تا غیرمحضه و بالاخره در عالم ماده، [[مقام]] [[خلیفة اللّه]] که اول صادر از [[خداوند]] است، قبل از سایرین موجود باشد و [[شفیع]] دیگران در ارائه رحمت‌های [[الهی]] بر خلایق گردد.


اکنون می‌گوییم: نوع [[نبیّ]] و [[امام]]، در همه مراتب هستی، مقدم بر سایرین است؛ زیرا [[خلیفه]] [[پروردگار]] در میان [[مخلوقات]] می‌باشد و نبود او در هر مرتبه مساوی با قطع فیوضات الهی بر آن مرتبه است. بر همین اساس، [[حجج الهی]]{{عم}}، خواه [[نبی]] یا [[رسول]] و یا امام، در میان [[انسان‌ها]]، نوع عالی و اشرف از سایر انواع [[انسانی]] هستند و هر نوعی که چنین باشد، از نظر رتبه وجودی، مقدم بر سایر انواع خواهد بود. پس نوع نبی و امام، مقدم بر سایر انواع انسانی در رتبه وجودی است و می‌باید برای [[افاضه]] فیوضات الهی بر انسان‌ها، دائماً در میان آنها وجود داشته باشد<ref>شرح اصول کافی (صدرا) (ط، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۸۳ ه.ش)، ج۲، ص۴۷۶.</ref>. بنابراین، با وجود اخس -یعنی انسان‌های عادی در عالم ۔ و گردش صحیح عالم بر مدار خود و عدم اختلال در ایصال [[رحمت الهی]] بر [[خلق]]، [[یقین]] می‌کنیم که [[حجت الهی]] در روی [[زمین]] موجود است؛ ولوظاهر و آشکار نباشد؛ چنان که [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ ه.ق)، ص۴۹۷.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۳ ص ۳۱۱-۳۱۷.</ref>
اکنون می‌گوییم: نوع [[نبیّ]] و [[امام]]، در همه مراتب هستی، مقدم بر سایرین است؛ زیرا [[خلیفه]] [[پروردگار]] در میان [[مخلوقات]] می‌باشد و نبود او در هر مرتبه مساوی با قطع فیوضات الهی بر آن مرتبه است. بر همین اساس، [[حجج الهی]]{{عم}}، خواه [[نبی]] یا [[رسول]] و یا امام، در میان [[انسان‌ها]]، نوع عالی و اشرف از سایر انواع [[انسانی]] هستند و هر نوعی که چنین باشد، از نظر رتبه وجودی، مقدم بر سایر انواع خواهد بود. پس نوع نبی و امام، مقدم بر سایر انواع انسانی در رتبه وجودی است و می‌باید برای [[افاضه]] فیوضات الهی بر انسان‌ها، دائماً در میان آنها وجود داشته باشد<ref>شرح اصول کافی (صدرا) (ط، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۸۳ ه.ش)، ج۲، ص۴۷۶.</ref>. بنابراین، با وجود اخس -یعنی انسان‌های عادی در عالم ۔ و گردش صحیح عالم بر مدار خود و عدم اختلال در ایصال [[رحمت الهی]] بر [[خلق]]، [[یقین]] می‌کنیم که [[حجت الهی]] در روی [[زمین]] موجود است؛ ولوظاهر و آشکار نباشد؛ چنان که [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ ه.ق)، ص۴۹۷.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۳ ص ۳۱۱-۳۱۷.</ref>
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش