۶۴٬۶۴۲
ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۳) |
جز (جایگزینی متن - '.↵:::::' به '. ') |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
نحوه کشته شدن [[سید حسنی]] مطابق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} چنین است: [[یعقوب سراج]] میگوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[فرج]] [[شیعیان]] شما چه وقت خواهد رسید؟ فرمود: موقعی که میان فرزندان [[عباس]] [[اختلاف]] افتد و پایههای [[سلطنت]] آنها سست گردد، و در [[سلطنت]] آنان کسی که طمع نداشت طمع بندد، و [[عرب]] زنجیرهای [[اسارت]] خود را پاره کند و از زیر [[بار]] سلطه سلاطین بیرون رود، و هر [[صاحب]] قدرتی [[قدرت]] خود را [[آشکار]] سازد، و آن "شامی" (که مقصود [[سفیانی]] مشهور است) ظاهر شود و "[[یمانی]]" پیدا شود و "[[حسنی]]" جنبش کند، و [[صاحب الامر]]{{ع}} آنچه را که از [[رسول خدا]]{{صل}} به او به [[ارث]] رسیده بر دارد و به [[مکه]] رود. عرض کردم: آنچه از [[رسول خدا]] به او [[ارث]] رسیده چیست؟ فرمود: [[شمشیر]] [[رسول خدا]]{{صل}} و زره، و [[عمامه]] و برد، و چوبهدستی، و [[پرچم]]، و سلاح، و زین مخصوص اوست. آنها را بر میدارد و به [[مکه]] میآید، پس [[شمشیر]] را از غلاف بیرون میکشد و زره را میپوشد، و [[پرچم]] را باز میکند و [[عمامه]] را بر سر میگذارد و چوب دستی را به دست میگیرد و از [[خداوند]] برای [[ظهور]] خویش اجازه میطلبد. این جریان را وقتی یکی از نزدیکان حضرت با [[خبر]] شد نزد [[حسنی]] میرود و او را مطلع میسازد، پس [[حسنی]] پیش دستی کرده [[قیام]] میکند و اهل [[مکه]] بر او یورش میبرند و او را میکشند و سرش را برای شامی (یعنی: [[سفیانی]]) میفرستند. در این وقت است که [[صاحب الامر]]{{ع}} ظاهر میشود، و [[مردم]] با او [[بیعت]] میکنند و از او [[پیروی]] مینمایند<ref>روضه کافی، ص ۲۲۴- ۲۲۵-، حدیث ۲۸۵ و غیبت نعمانی، ص ۲۷۰ ط- صدوق، باب ۱۴، حدیث ۴۲ و ۴۳ و بشارة الاسلام، ص ۱۳۸، ۱۳۹.</ref>. | نحوه کشته شدن [[سید حسنی]] مطابق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} چنین است: [[یعقوب سراج]] میگوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[فرج]] [[شیعیان]] شما چه وقت خواهد رسید؟ فرمود: موقعی که میان فرزندان [[عباس]] [[اختلاف]] افتد و پایههای [[سلطنت]] آنها سست گردد، و در [[سلطنت]] آنان کسی که طمع نداشت طمع بندد، و [[عرب]] زنجیرهای [[اسارت]] خود را پاره کند و از زیر [[بار]] سلطه سلاطین بیرون رود، و هر [[صاحب]] قدرتی [[قدرت]] خود را [[آشکار]] سازد، و آن "شامی" (که مقصود [[سفیانی]] مشهور است) ظاهر شود و "[[یمانی]]" پیدا شود و "[[حسنی]]" جنبش کند، و [[صاحب الامر]]{{ع}} آنچه را که از [[رسول خدا]]{{صل}} به او به [[ارث]] رسیده بر دارد و به [[مکه]] رود. عرض کردم: آنچه از [[رسول خدا]] به او [[ارث]] رسیده چیست؟ فرمود: [[شمشیر]] [[رسول خدا]]{{صل}} و زره، و [[عمامه]] و برد، و چوبهدستی، و [[پرچم]]، و سلاح، و زین مخصوص اوست. آنها را بر میدارد و به [[مکه]] میآید، پس [[شمشیر]] را از غلاف بیرون میکشد و زره را میپوشد، و [[پرچم]] را باز میکند و [[عمامه]] را بر سر میگذارد و چوب دستی را به دست میگیرد و از [[خداوند]] برای [[ظهور]] خویش اجازه میطلبد. این جریان را وقتی یکی از نزدیکان حضرت با [[خبر]] شد نزد [[حسنی]] میرود و او را مطلع میسازد، پس [[حسنی]] پیش دستی کرده [[قیام]] میکند و اهل [[مکه]] بر او یورش میبرند و او را میکشند و سرش را برای شامی (یعنی: [[سفیانی]]) میفرستند. در این وقت است که [[صاحب الامر]]{{ع}} ظاهر میشود، و [[مردم]] با او [[بیعت]] میکنند و از او [[پیروی]] مینمایند<ref>روضه کافی، ص ۲۲۴- ۲۲۵-، حدیث ۲۸۵ و غیبت نعمانی، ص ۲۷۰ ط- صدوق، باب ۱۴، حدیث ۴۲ و ۴۳ و بشارة الاسلام، ص ۱۳۸، ۱۳۹.</ref>. | ||
چنانچه ملاحظه میکنید این جریان با جریان پیشین (یعنی: [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]) تفاوت اساسی دارد و نمیتوان گفت این دو جریان یکی است بلکه اگر مقداری تأمل کنیم بخوبی متوجه خواهیم شد، که اول [[نفس زکیه]] کشته میشود و سپس "[[حسنی]]" به [[شهادت]] میرسد و بعد از این [[حسنی]] هم تا [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} فاصله زیادی نیست. و چنانچه از ظاهر این [[حدیث]] استفاده میشود کشتن این [[حسنی]] در بین [[رکن و مقام]] نیست بلکه چون او [[قیام]] میکند بخاطر قیامش کشته میشود و لذا امکان دارد که در خیابان و بازار کشته شود، نه در کنار [[خانه خدا]]. | |||
از جمله [[علائم ظهور]] بریده شدن سر مردی از [[بنی هاشم]] در بین [[رکن و مقام]] است، و این مرد [[هاشمی]]، چنانچه قبلا هم گفتیم [[سید]] جلیل القدری است که سر او را در بین [[رکن و مقام]] در [[خانه خدا]] (بشکل خاصی) میبرند، و او پسر عموی آن سیدی است که در [[مدینه]] به [[شهادت]] میرسد. در مورد کشته شدن این [[سید]]، که در [[مدینه]] منوره صورت میپذیرد در روایتی که از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} رسیده، چنین آمده است: | از جمله [[علائم ظهور]] بریده شدن سر مردی از [[بنی هاشم]] در بین [[رکن و مقام]] است، و این مرد [[هاشمی]]، چنانچه قبلا هم گفتیم [[سید]] جلیل القدری است که سر او را در بین [[رکن و مقام]] در [[خانه خدا]] (بشکل خاصی) میبرند، و او پسر عموی آن سیدی است که در [[مدینه]] به [[شهادت]] میرسد. در مورد کشته شدن این [[سید]]، که در [[مدینه]] منوره صورت میپذیرد در روایتی که از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} رسیده، چنین آمده است: | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۷: | ||
«[[نفس زکیه]]، یعنی فرد بیگناه، [[پاک]]، کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. [[حضرت موسی]]{{ع}} در اعتراض به کار [[حضرت خضر]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ}}<ref>آیا جان پاکی را بیآنکه قتلی انجام داده باشد، میکشی؟؛ سوره کهف، آیه ۷۴.</ref>. گویا در آستانه [[ظهور]] [[مهدی]]{{ع}}، درگیرودار مبارزات زمینهساز [[انقلاب مهدی]]{{ع}}، فردی پاکباخته و مخلص، مخلصانه در راه [[امام]]{{ع}} میکوشد و مظلومانه به قتل میرسد. فرد یاد شده، از اولاد [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}} است که در [[روایات]]، گاهی از او به عنوان: "[[نفس زکیه]]"، "[[سید حسنی]]" یاد شده است. | «[[نفس زکیه]]، یعنی فرد بیگناه، [[پاک]]، کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. [[حضرت موسی]]{{ع}} در اعتراض به کار [[حضرت خضر]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ}}<ref>آیا جان پاکی را بیآنکه قتلی انجام داده باشد، میکشی؟؛ سوره کهف، آیه ۷۴.</ref>. گویا در آستانه [[ظهور]] [[مهدی]]{{ع}}، درگیرودار مبارزات زمینهساز [[انقلاب مهدی]]{{ع}}، فردی پاکباخته و مخلص، مخلصانه در راه [[امام]]{{ع}} میکوشد و مظلومانه به قتل میرسد. فرد یاد شده، از اولاد [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}} است که در [[روایات]]، گاهی از او به عنوان: "[[نفس زکیه]]"، "[[سید حسنی]]" یاد شده است. | ||
[[قتل نفس زکیه]]، از [[نشانههای حتمی]] و متصل به [[ظهور]] است. هرچند در منابع [[عامه]]، نامی از آن برده نشده، ولی در منابع [[شیعه]]، [[روایات]] آن فراوان و بلکه [[متواتر]] است<ref>منتخب الأثر، ۴۵۹.</ref> ازاینروی، در اصل تحقق چنین حادثهای به عنوان علامت [[ظهور]]، شکی نیست، هرچند اثبات جزئیات آن و نیز زمان و مکان تحقق آن و ویژگیهای مقتول، مشکل است. برخی<ref>تاریخ الغیبة الکبری، ۵۱۱.</ref> احتمال دادهاند که مراد از [[نفس زکیه]]، [[محمد بن عبدالله بن حسن]]، معروف به [[نفس زکیه]] است که در زمان [[امام صادق]] {{ع}} در منطقه "احجار زیت" در نزدیکی [[مدینه]] کشته شد. این احتمال درست نیست، به چند [[دلیل]]: | |||
#لازمهاش این است که پیش از تولد [[مهدی]]{{ع}}، بلکه پیش از آنکه [[امامان]]{{عم}} از آن [[خبر]] دهند، این نشانه رخ داده باشد. | #لازمهاش این است که پیش از تولد [[مهدی]]{{ع}}، بلکه پیش از آنکه [[امامان]]{{عم}} از آن [[خبر]] دهند، این نشانه رخ داده باشد. | ||
#در [[روایات]] تصریح شده که [[نفس زکیه]]، بین [[رکن و مقام]] کشته میشود و حال آنکه [[محمد بن عبدالله بن حسن]]، در منطقه "احجار زیت" در نزدیکی [[مدینه]] کشته شده است. | #در [[روایات]] تصریح شده که [[نفس زکیه]]، بین [[رکن و مقام]] کشته میشود و حال آنکه [[محمد بن عبدالله بن حسن]]، در منطقه "احجار زیت" در نزدیکی [[مدینه]] کشته شده است. | ||
#همانگونه که پیش از این اشاره کردیم، برابر [[روایات]] [[قتل نفس زکیه]]، از [[نشانههای حتمی]] و متصل به [[ظهور]] است، حال آنکه [[محمد بن عبد الله]]، سالها پیش از تولد [[مهدی]]{{ع}} به قتل رسیده است. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: بین [[ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} و [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست"<ref>{{متن حدیث|"لَیْسَ بَیْنَ قِیَامِ الْقَائِمِ وَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ أَکْثَرُ مِنْ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً"}}؛ الارشاد، ج ۲، ۳۷۴؛ اعلام الوری، ۴۲۷.</ref>. | #همانگونه که پیش از این اشاره کردیم، برابر [[روایات]] [[قتل نفس زکیه]]، از [[نشانههای حتمی]] و متصل به [[ظهور]] است، حال آنکه [[محمد بن عبد الله]]، سالها پیش از تولد [[مهدی]]{{ع}} به قتل رسیده است. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: بین [[ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} و [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست"<ref>{{متن حدیث|"لَیْسَ بَیْنَ قِیَامِ الْقَائِمِ وَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ أَکْثَرُ مِنْ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَةً"}}؛ الارشاد، ج ۲، ۳۷۴؛ اعلام الوری، ۴۲۷.</ref>. | ||
[[محمد بن عبدالله بن حسن]]، معروف به [[نفس زکیه]]، در زمان [[امام صادق]] {{ع}} و در سال ۱۴۵ ه.ق به قتل رسیده و از آن هنگام تا بهحال، بیش از ده قرن میگذرد و نمیتواند علامت متصل به [[ظهور]] باشد. به نظر میرسد، اموری چون همنامی وی و پدرش با [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و پدر گرامی ایشان، شباهت ظاهری، بودن وی از خاندانی شریف و بزرگوار [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}}، وجود برخی نشانهها، چون داشتن خالی سیاه بر روی کتف راست، [[قیام]] وی در شرایط سخت و در اوج [[خشونت]] [[بنی امیه]] و از همه مهمتر، شیطنتها و تحریفهای [[بنی عباس]]، سبب گشته بود که [[مردم]] به اشتباه بیفتند و گروهی او را [[مهدی]] تصور کنند. علاوه بر این، از برخی قرائن استفاده میشود که خود "[[نفس زکیه]]" و پدرش [[عبدالله]] محض، که [[شیخ]] [[بنی هاشم]] در آن عصر به شمار میرفت و نیز برادرش [[ابراهیم]]، به ایجاد و تقویت این [[شبهه]] در بین [[مردم]] دامن میزدند و چنین وامینمودند که گویا [[مهدی]] ایشان، همان [[امام مهدی|مهدی موعود]] است. آنان میخواستند از این راه، در رسیدن به [[قدرت]] و [[پیروزی]] [[انقلاب]] خویش و درهم شکستن [[بنی امیه]] کمک بگیرند. [[امام صادق]] {{ع}} در همان هنگام، آنان را از این کار بازداشت<ref>بحار الأنوار، ج ۴۷، ۱۳۱، ۱۳۲. بعد از کشته شدن ولید بن یزید بن عبد الملک و رو به زوال و ضعف نهادن حکومت بنی امیه، عدهای از بنی هاشم و بنی عباس از جمله منصور و سفاح از بنی عباس و عبد الله محض و پسرانش محمد و ابراهیم از بنی عباس، در منطقه ابواء در نزدیکی مدینه جمع شدند و محمد بن عبد الله (نفس زکیه را به خلافت برگزیدند و با او بیعت کردند. [[امام صادق]] {{ع}} پس از آنکه در جریان کارشان قرار گرفت به آنان فرمود: این کار را نکنید؛ چه آنکه اگر بیعت شما با محمد (نفس زکیه) به تصور آن است که او همان مهدی موعود {{ع}} است، این گمان خطاست و او مهدی موعود نیست و این زمان نیز، زمان خروج وی نیست و اگر بیعت شما بدان جهت است که خروج کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید، باز هم- بیعت با محمد درست نیست؛ زیرا درحالیکه عبد الله، شیخ بنی هاشم هست، چرا وی را بگذاریم و با پسرش بیعت کنیم....؛ ر.ک:مقاتل الطالبین، ۲۰۵- ۲۰۸ بحار الأنوار، ج ۴۶، ۵۳- ۱۸۷؛ ج ۴۷، ۱۸، ۲۷۶؛ ارشاد، ۲، ۱۹۲؛ منتهی الآمال، ۱، ۳۲۷.</ref>»<ref>[[اسماعیل اسماعیلی|اسماعیلی، اسماعیل]]، [[بررسی نشانههای ظهور (مقاله)|بررسی نشانههای ظهور]]، [[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]، ص ۲۸۱-۲۸۳.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |