←مقدمه
(←مقدمه) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حکومت | عنوان مدخل = حاکم جائر | مداخل مرتبط = [[حاکم جائر در قرآن]] - [[حاکم جائر در فقه اسلامی]] - [[حاکم جائر در معارف و سیره علوی]] - [[حاکم جائر از دیدگاه اهل سنت]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حکومت | عنوان مدخل = حاکم جائر | مداخل مرتبط = [[حاکم جائر در قرآن]] - [[حاکم جائر در فقه اسلامی]] - [[حاکم جائر در معارف و سیره علوی]] - [[حاکم جائر از دیدگاه اهل سنت]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== | == معناشناسی جور و جائر == | ||
{{اصلی|جور}} | |||
[[جائر]] از ریشه [[جور]] گرفته شده است. بنابراین لازم است نخست این کلمه به طور شفاف [[تبیین]] شود تا مراد از مشتقات آن، مانند [[جائر]] و حاکم جائر روشن گردد. | [[جائر]] از ریشه [[جور]] گرفته شده است. بنابراین لازم است نخست این کلمه به طور شفاف [[تبیین]] شود تا مراد از مشتقات آن، مانند [[جائر]] و حاکم جائر روشن گردد. | ||
واژۀ [[جور]] در کتابهای لغت گاهی در [[تقابل]] با [[عدل]] آمده و اغلب تعریفی مستقل از آن ارائه شده است. به طور مثال، المنجد در تعریفی کاملاً مستقل از واژه [[جائر]] مینویسد: “جائر کسی است که بر دیگران [[ظلم]] روا دارد”<ref>لویس معلوف، المنجد فی اللغة، ص۱۰۹.</ref>. در [[فرهنگ]] معین نیز [[جور]] به معنای [[ظلم]] آمده است: “جور در لغت به معنای [[ستم]] کردن، [[ظلم]] کردن، [[ستم]] و [[ظلم]] است”<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۲۵۱.</ref>. در عین حال معین در بیان معنای [[جائر]]، افزون بر [[ظلم]]، مفهوم [[انحراف از حق]] را نیز لحاظ کرده است: “جائر [[ستمکار]] و جورکننده یا آنکه از [[راه]] [[حق]] به [[راه]] [[باطل]] میل کند، گشته از راه”<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۲۱۳.</ref>. اما در مقابل، لسان العرب و تاج العروس، لغتِ [[جور]] را نقیض [[عدل]] معرفی کرده است: {{عربی|الجَوْرُ: نقيضُ العَدْلِ}}<ref>محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۴۱۳.</ref>. برخی از کتب لغت، افزون بر معنای [[ظلم]] معنای دیگری را نیز برای آن در نظر گرفتهاند و آن “ضد قصد” است: {{عربی|الجَوْرُ: ضِدُّ القَصْدِ أَو المَيلُ عنه أَو تَرْكُه في السَّيْر و كلُّ ما مالَ فقد جار}}<ref>محمد بن محمد بن عبدالرزاق الحسینی (اللقّب بمرتضی الزبیدی)، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۶، ص۲۱۷.</ref>. در این معنا، [[تمایل]] نداشتن به چیزی را [[جور]] گویند. طریحی در مجمع البحرین [[جائر]] را [[انحراف]] از مسیر [[حق]] معنا کرده است: {{عربی|مِنْها جائِرٌ أي من السبيل ما هو مائل عن الحق}}<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۲۵۰.</ref>. مرحوم [[علامه طباطبایی]] نیز [[جائر]] را به همین معنا، یعنی [[انحراف]] از [[راه]] راست دانسته است. ایشان ذیل [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ}}<ref>«و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه)ها کژ راه است» سوره نحل، آیه ۹.</ref> آن را به معنای [[منحرف]] از [[هدف]] آورده است<ref>ر.ک: محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ج۲۰، ص۳۱۲-۳۱۴.</ref>. با توجه به تعریفهای بالا، [[جور]] در لغت افزون بر داشتن مفهوم [[ظلم]] که نقیض [[عدل]] است، به معنای [[انحراف]] از [[راه]] [[حق]] و ورود در [[راه]] [[باطل]] نیز میباشد. معنای اصطلاحی [[جور]] نیز با معنای لغوی آن بیارتباط نیست که درباره آن بیشتر توضیح خواهیم داد<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۸.</ref>. | واژۀ [[جور]] در کتابهای لغت گاهی در [[تقابل]] با [[عدل]] آمده و اغلب تعریفی مستقل از آن ارائه شده است. به طور مثال، المنجد در تعریفی کاملاً مستقل از واژه [[جائر]] مینویسد: “جائر کسی است که بر دیگران [[ظلم]] روا دارد”<ref>لویس معلوف، المنجد فی اللغة، ص۱۰۹.</ref>. در [[فرهنگ]] معین نیز [[جور]] به معنای [[ظلم]] آمده است: “جور در لغت به معنای [[ستم]] کردن، [[ظلم]] کردن، [[ستم]] و [[ظلم]] است”<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۲۵۱.</ref>. در عین حال معین در بیان معنای [[جائر]]، افزون بر [[ظلم]]، مفهوم [[انحراف از حق]] را نیز لحاظ کرده است: “جائر [[ستمکار]] و جورکننده یا آنکه از [[راه]] [[حق]] به [[راه]] [[باطل]] میل کند، گشته از راه”<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۲۱۳.</ref>. اما در مقابل، لسان العرب و تاج العروس، لغتِ [[جور]] را نقیض [[عدل]] معرفی کرده است: {{عربی|الجَوْرُ: نقيضُ العَدْلِ}}<ref>محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۴۱۳.</ref>. برخی از کتب لغت، افزون بر معنای [[ظلم]] معنای دیگری را نیز برای آن در نظر گرفتهاند و آن “ضد قصد” است: {{عربی|الجَوْرُ: ضِدُّ القَصْدِ أَو المَيلُ عنه أَو تَرْكُه في السَّيْر و كلُّ ما مالَ فقد جار}}<ref>محمد بن محمد بن عبدالرزاق الحسینی (اللقّب بمرتضی الزبیدی)، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۶، ص۲۱۷.</ref>. در این معنا، [[تمایل]] نداشتن به چیزی را [[جور]] گویند. طریحی در مجمع البحرین [[جائر]] را [[انحراف]] از مسیر [[حق]] معنا کرده است: {{عربی|مِنْها جائِرٌ أي من السبيل ما هو مائل عن الحق}}<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۲۵۰.</ref>. مرحوم [[علامه طباطبایی]] نیز [[جائر]] را به همین معنا، یعنی [[انحراف]] از [[راه]] راست دانسته است. ایشان ذیل [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ}}<ref>«و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه)ها کژ راه است» سوره نحل، آیه ۹.</ref> آن را به معنای [[منحرف]] از [[هدف]] آورده است<ref>ر.ک: محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ج۲۰، ص۳۱۲-۳۱۴.</ref>. با توجه به تعریفهای بالا، [[جور]] در لغت افزون بر داشتن مفهوم [[ظلم]] که نقیض [[عدل]] است، به معنای [[انحراف]] از [[راه]] [[حق]] و ورود در [[راه]] [[باطل]] نیز میباشد. معنای اصطلاحی [[جور]] نیز با معنای لغوی آن بیارتباط نیست که درباره آن بیشتر توضیح خواهیم داد<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۸.</ref>. |