عصمت از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخهها
←پرسش مستقیم
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۹۲: | خط ۲۹۲: | ||
# صوفیه خود قائل به [[عصمت انبیا]] و امامان نیستند، پس چگونه شیعه اندیشه عصمت را از آنان اخذ کرده است. | # صوفیه خود قائل به [[عصمت انبیا]] و امامان نیستند، پس چگونه شیعه اندیشه عصمت را از آنان اخذ کرده است. | ||
# بعضی از گروههای صوفیه از دیدگاه شیعه جزء [[غالیان]] شمرده میشوند که مطرود [[ائمه اطهار]]{{عم}} میباشند با، لذا این [[شبهه]] از اساس [[باطل]] است»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۷۰.</ref>. | # بعضی از گروههای صوفیه از دیدگاه شیعه جزء [[غالیان]] شمرده میشوند که مطرود [[ائمه اطهار]]{{عم}} میباشند با، لذا این [[شبهه]] از اساس [[باطل]] است»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۷۰.</ref>. | ||
==عصمت از نگاه اهل سنت== | |||
خارج از قلمرو [[شیعه]]، [[عصمت پیامبران]]، نخستین بار توسط [[معتزله]] مطرح شد. نظّام در اواخر [[قرن دوم هجری]] عصمت پیامبران را مطرح کرد؛ به دنبال او [[اشاعره]] و معتزله عصمت پیامبران از [[کفر]] و [[گناهان کبیره]] را قبل و بعد از [[نبوت]] به طورمتفق القول مطرح کردند و تنها در مورد [[ارتکاب گناهان]] [[صغیره]] با هم [[اختلاف]] داشتند. | |||
[[نظّام]] [[آیات قرآن]] را که دال بر [[ارتکاب معصیت]] [[انبیا]] بودند بر [[تأویل]] [[فرمانهای الهی]] حمل میکرد؛ اما [[جاحظ]] میگفت [[پیامبران]] بر این مبنا میبایست آگاهانه مرتکب [[گناهان]] شده باشند و چون [[ارتکاب گناه]] از روی [[علم]] و [[آگاهی]] به [[تکلیف]]، [[گناه]] نیست؛ ازاین رو [[معصیت]] به شمار نمیآید. در فرضیه پیشنهادی [[ابوعلی جبایی]](متوفای ۳۰۱ق) و [[ابوهاشم جبایی]](متوفای ۳۲۱ق) پیامبران به طورکامل هم از گناهان کبیره و هم صغیره معصوماند. دایره این [[عصمت]] حتی شامل عصمت از [[سهو]] و [[فراموشی]] هم میشود. این نتیجه حاصل مقدمهای است که در مورد [[لطف خدا]] برای [[هدایت]] [[بشر]] در دلیل نبوت ذکر کردهاند که [[خدا]] باید فرستاده و [[رسول]] خود را از [[نقص]]، گناه و سهو مصون بدارد. | |||
[[ابوعلی]] جبایی اظهار داشت: «حتی [[گناهان صغیره]] اگر عمدی و ارادی باشند باز باید معلول [[غفلت]] یا [[تسامح]] و خطای در تأویل باشد». [[ابوهاشم]] جبایی و بیشتر [[شاگردان]] بعد از او گفتند: «گناهان کبیره ارادی معلول غفلت و سهو نیستند. عصمت به طور مساوی قبل و بعد از [[بعثت]] وجود دارد، اگرچه ابوعلی جبایی در مورد [[عصمت قبل از بعثت]] چنین نظری نداشت»<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.</ref>. | |||
نگاه [[ابوالحسن اشعری]] در مورد عصمت پیامبران این اختلاف اساسی را با دیگران دارد که با نگرشی منفی به پذیرش وسیعتر دامنه عصمت به بحث میپردازد. وی [[معتقد]] بود پیامبران از [[خطا]] و گناه معصوماند، البته بعد از نبوت نه قبل از آن، چه گناهان کبیره و چه صغیره؛ البته از کفر حتی قبل از نبوت نیز باید [[معصوم]] باشند. | |||
[[ابوبکر باقلانی]] (متوفای ۴۰۳ق) در [[جبهه]] مخالف [[معتزله]] و [[امامیه]] هرگونه مبنای [[عقلانی]] برای [[عصمت پیامبران]] در محدودهای فراتر از [[کذب]] عمدی در [[ابلاغ وحی]] [[الهی]] را منکر شد و گفت: «احتمال هرگونه [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]] وجود دارد، حتی در [[مقام]] رساندن [[پیام الهی]]». گرچه نظرگاه اخیر او توسط معاصر وی، [[ابواسحاق اسفراینی]] رد شد، اما مبنای عقلانی [[عصمت]] از [[گناه]] و خطا به طورعام، بعد از [[باقلانی]] [[انکار]] شد. البته [[گناهان کبیره]] با توجه به متون [[وحی]] و [[حدیث]] و [[وجدان]] استثنا گردید. [[ابن فورک]] (متوفای ۴۰۶ق) میگفت [[پیامبران]] ممکن است به طورعمدی مرتکب [[گناهان صغیره]] شوند - نه [[کبیره]] -. [[عبدالقاهر بغدادی]] (متوفای ۴۲۹ق) تنها «[[عصمت بعد از نبوت]]» را به عنوان [[اندیشه]] [[اشاعره]] اعلام کرد. بعد از او [[جوینی]](متوفای ۴۷۸ق) در دیدگاه شخصی خود اظهار داشت: «[[انبیا]] ممکن است [[مرتکب گناه]] [[صغیره]] شوند». بعد از او شاگردش غزّالی (متوفای ۵۰۵ق) بیان کرد: «انبیا مرتکب گناه میشوند و باید از [[خداوند]] تقاضای [[بخشش]] کنند»؛ اما [[فخر رازی]] (متوفای ۶۰۶ق) سعی کرد [[عصمت انبیا]] را با [[دلیل عقلی]] [[اثبات]] کند. او پذیرفت که انبیا بعد از [[نبوت]] ممکن است مرتکب گناه صغیره غیرعمدی و پیش از نبوت حتی [[مرتکب کبیره]] شده باشند. | |||
در مقابل اشاعره سنتی، [[قاضی]] [[عیاض]] (متوفای ۵۴۴ق) و السُّبکی (متوفای ۷۷۱ق) عصمت کامل انبیا پیش از نبوت را پذیرفتند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.</ref>. | |||
نظرگاه [[حنفیان]] [[ماتریدیه]] در مسئله عصمت پیامبران بسیار مثبتتر از اشاعره بود. بسیاری از [[دانشمندان]] این [[فرقه]]، به خصوص آنهایی که [[اهل]] [[سمرقند]] بودند، تمامی خطاها، [[لغزشها]] و [[گناهان]] را در مورد انبیا انکار کردند و تفاوتی میان قبل و بعد از نبوت قایل نبودند و این موضوع نقطه مقابل اشاعره و [[حنبلیان]] بود<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>. | |||
[[اهل حدیث]] در میان [[اهل سنت]] همواره در [[نظریه]] عصمت پیامبران خدشه میکردند. آنها [[معتقد]] بودند گناه و خطای پیامبران در [[متون مذهبی]] و [[حدیثی]] آمده است. [[ابن کرّام]] (متوفای ۲۵۵ق) سردمدار کرّامیه با [[اصرار]] میگفت: «[[پیامبران]] [[مرتکب گناه]] و [[خطا]] میشدند بدون اینکه با [[طبیعت]] آنها تنافی داشته باشد». کرّامیه بعدها در دیدگاه خود استثنا قایل شدند و گناهانی را که نیاز به [[اجرای حد]] و [[کیفر]] قانونی دارد یا گناهانی که حیثیت و آبروی آنها را خدشه دار میسازد، [[شایسته]] آنها ندانستند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>. | |||
[[حنبلیها]] همواره آموزه [[عصمت پیامبران]] از [[گناه]] را [[انکار]] میکردند. ابن بطّه (متوفای ۳۸۷ق) در اصول [[اعتقادات]] خود مینگارد که پیامبران مرتکب گناه شدهاند و به آیاتی از [[قرآن]] استناد میکند. سپس [[شاگردان]] [[مکتب]] [[حنبلی]] مانند [[ابن تیمیه]] (متوفای ۷۲۸ق) و [[ابن قیّم الجوزا]] (متوفای ۷۵۱ق) پافشاری کردند که عصمت پیامبران تنها در حوزه [[ابلاغ وحی]] [[الهی]] است و شامل [[عصمت از گناهان]] نمیشود<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>. | |||
بعدها انشعابهایی در [[فرقه]] حنبلیها رخ داد و به فرقه جدید [[وهابیت]] منجر شد؛ همان نظرگاه [[اهل حدیث]] در میان [[محمد بن عبدالوهاب]] و شاگردانش به شدت تقویت گردید. [[ناصر]] القفاری در نظریه پردازی [[عقاید وهابیت]]، در مقابل نظرگاه مورد پذیرش [[امامیه]] درباره [[عصمت امامان]]، [[عصمت]] [[جماعت]] را مطرح کرده است<ref>ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه، ج۲، ص۷۷۲ - ۷۷۹.</ref>. | |||
دیدگاه [[حشویه]] در میان [[اهل سنت]] افراطیتر از همه است. آنها معتقدند: «اشکال ندارد پیامبران [[معصوم]] نباشند و مرتکب [[گناهان]] کوچک و بزرگ چه قبل و چه بعد از [[بعثت]] شوند». حتی قایل شدند [[پیامبر]] میتواند [[زنا]] و لواط کند. به این فرقه «ظاهریون» یا «اهل حدیث» هم گفته میشود. آنها به [[ظاهر قرآن]] و [[حدیث]] تمسّک میکنند و [[عقل]] را قاصر از اظهار نظر میدانند؛ مثلاً در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«دست خداوند بالای دستهای آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ}}<ref>«(یاد کن) روزی را که سختی آشکار شود» سوره قلم، آیه ۴۲.</ref> برای [[خداوند]] دست و پا قایل میشوند. حشویه [[آیات]] [[شیطانی]] {{عربی|تِلْكَ الْغَرَانِيقُ الْعُلَى وَ إِنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَى}}<ref>مرتضی عسگری، احادیث ام المؤمنین عایشه، ج۲، ص۳۰۷.</ref> را میپذیرند و به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت میدهند که آن [[حضرت]] نفهمید نازل کننده این [[آیات]] [[جبرئیل]] نیست. [[ابن حجر عسقلانی]] شارح کتاب [[صحیح بخاری]] میگوید: «این [[روایت]] آیات [[شیطانی]] سه سند دارد، اگرچه از نظر سند مقطوعاند؛ اما باید پذیرفته شود»<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء از آدم تا خاتم، ص۹۶ - ۹۹.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>. | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |