پرش به محتوا

آیه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ']]' به ' [['
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
خط ۵۵: خط ۵۵:
[[امام علی]]{{ع}} نیز در بیان [[نورانی]] دیگری به معرفت آفاقی و انفسی اشاره کرده، معرفت انفسی را مورد تأکید ویژه قرار داده است: "همانا [[معرفت نفس]] پرسودترین دو تا [[شناخت]] است و معرفت نفس [[افضل]] [[معرفت]] هاست"<ref>{{متن حدیث| إِنَّ الْمَعْرِفَةَ بِالنَّفْسِ انْفَعْ المعرفتين ، وَاِنّها أَفْضَلُ الْمَعْرِفَةِ }}؛غرر الحکم ودرر الکلم، ص ۲۳۲.</ref>.
[[امام علی]]{{ع}} نیز در بیان [[نورانی]] دیگری به معرفت آفاقی و انفسی اشاره کرده، معرفت انفسی را مورد تأکید ویژه قرار داده است: "همانا [[معرفت نفس]] پرسودترین دو تا [[شناخت]] است و معرفت نفس [[افضل]] [[معرفت]] هاست"<ref>{{متن حدیث| إِنَّ الْمَعْرِفَةَ بِالنَّفْسِ انْفَعْ المعرفتين ، وَاِنّها أَفْضَلُ الْمَعْرِفَةِ }}؛غرر الحکم ودرر الکلم، ص ۲۳۲.</ref>.


ظاهر این است که مراد از دو تا معرفت، معرفت به [[آیات انفسی]] و آفاقی است، و هر دو معرفت ملازم با شناخت [[خدای سبحان]]، [[اسما]]، صفات و افعالش خواهد بود و [[انسان]] را به [[تمسک]] به [[دین الهی]] و [[شریعت]][[حق]] و [[ایمان]] و [[تقوا]] فرا خواهد خواند، لکن معرفت به آیات انفسی در این زمینه، نافع‌تر از [[آیات آفاقی]] بیان شده است. به دلیل این که دقت در آیات انفسی، همراه با وقوف به ذات نفس، قوای آن و ابزارهای [[روحی]] و بدنی بوده و [[آدمی]] را با حالات نفس و آنچه که مایه [[اعتدال]] و [[طغیان]] آن، یا آنچه که مایه [[فضیلت]] و [[رذیلت]] آن است [[آگاه]] می‌‌سازد.از همین رو انسان از نزدیک درد و درمان را شناخته و به [[اصلاح]] نفس خویش می‌‌پردازد، به خلاف آیات آفاقی که هر چند آن نیز در این [[جهت]] مشترک و مؤثر است لکن اثرگذاری او از دور بوده و به اندازه معرفت آیات انفسی نیست.
ظاهر این است که مراد از دو تا معرفت، معرفت به [[آیات انفسی]] و آفاقی است، و هر دو معرفت ملازم با شناخت [[خدای سبحان]]، [[اسما]]، صفات و افعالش خواهد بود و [[انسان]] را به [[تمسک]] به [[دین الهی]] و [[شریعت]] [[حق]] و [[ایمان]] و [[تقوا]] فرا خواهد خواند، لکن معرفت به آیات انفسی در این زمینه، نافع‌تر از [[آیات آفاقی]] بیان شده است. به دلیل این که دقت در آیات انفسی، همراه با وقوف به ذات نفس، قوای آن و ابزارهای [[روحی]] و بدنی بوده و [[آدمی]] را با حالات نفس و آنچه که مایه [[اعتدال]] و [[طغیان]] آن، یا آنچه که مایه [[فضیلت]] و [[رذیلت]] آن است [[آگاه]] می‌‌سازد.از همین رو انسان از نزدیک درد و درمان را شناخته و به [[اصلاح]] نفس خویش می‌‌پردازد، به خلاف آیات آفاقی که هر چند آن نیز در این [[جهت]] مشترک و مؤثر است لکن اثرگذاری او از دور بوده و به اندازه معرفت آیات انفسی نیست.


البته بیان دقیق‌تری برای [[روایت]] نیز ذکر شده و آن این که معرفت به آیات آفاقی، معرفت نظری و [[علم حصولی]] است، و علم حصولی در تحققش به [[نظم]] قیاس‌ها و استعمال [[برهان]] [[نیازمند]] است و تأثیر آن در گرو [[علم]] و توجه انسان به مقدمات برهان و عدم [[اشتغال]] به غیر آن است و در نهایت معرفت حاصل از آن در قالب مفاهیم و صورت‌های [[ذهنی]] بوده و [[خداوند]] بزرگ‌تر از آن است که در [[ذهن]] بگنجد و یا [[ذات مقدس]] مساوی با صورتی باشد که مخلوقی آن را در نفس خود [[آفریده]] و منقش ساخته است، به خلاف معرفت به آیات انفسی که در آن [[درک]] نفس، قوا و حالات آن به صورت حضوری و [[شهودی]] صورت می‌‌گیرد، و در این معرفت وقتی [[آدمی]]، خود را در تمام حالات [[زندگی]] [[نیازمند]] [[خدا]] می‌‌بیند، [[امر]] شگفت آوری را [[مشاهده]] کرده و متوجه می‌‌شود که نفس او در وجود،[[حیات]]، [[علم]]، [[قدرت]]، [[سمع]] و [[بصر]]، [[اراده]] و سایر صفات و افعالش متعلّق و متصّل به [[ساحت]] [[عظمت]] و مقدسی است که به لحاظ تمامی [[صفات کمال]] و جلال بی‌نهایت است. در این حالت آدمی با آنکه در [[دنیا]] و با اشیا در [[ارتباط]] است، لکن به لحاظ واقع، از همه آنها منقطع و در محضر خدای خویش بوده و هیچ مانع و حائلی بین خود و خدا وجود ندارد، و این است همان [[حق]] [[معرفتی]] که برای [[آدمیان]] قرار داده شده و [[شایسته]] است چنین معرفتی را [[معرفت خدا]] به خدانام نهاد. <ref>المیزان، ج۶، ص ۱۷۰ـ۱۷۲.</ref>.
البته بیان دقیق‌تری برای [[روایت]] نیز ذکر شده و آن این که معرفت به آیات آفاقی، معرفت نظری و [[علم حصولی]] است، و علم حصولی در تحققش به [[نظم]] قیاس‌ها و استعمال [[برهان]] [[نیازمند]] است و تأثیر آن در گرو [[علم]] و توجه انسان به مقدمات برهان و عدم [[اشتغال]] به غیر آن است و در نهایت معرفت حاصل از آن در قالب مفاهیم و صورت‌های [[ذهنی]] بوده و [[خداوند]] بزرگ‌تر از آن است که در [[ذهن]] بگنجد و یا [[ذات مقدس]] مساوی با صورتی باشد که مخلوقی آن را در نفس خود [[آفریده]] و منقش ساخته است، به خلاف معرفت به آیات انفسی که در آن [[درک]] نفس، قوا و حالات آن به صورت حضوری و [[شهودی]] صورت می‌‌گیرد، و در این معرفت وقتی [[آدمی]]، خود را در تمام حالات [[زندگی]] [[نیازمند]] [[خدا]] می‌‌بیند، [[امر]] شگفت آوری را [[مشاهده]] کرده و متوجه می‌‌شود که نفس او در وجود،[[حیات]]، [[علم]]، [[قدرت]]، [[سمع]] و [[بصر]]، [[اراده]] و سایر صفات و افعالش متعلّق و متصّل به [[ساحت]] [[عظمت]] و مقدسی است که به لحاظ تمامی [[صفات کمال]] و جلال بی‌نهایت است. در این حالت آدمی با آنکه در [[دنیا]] و با اشیا در [[ارتباط]] است، لکن به لحاظ واقع، از همه آنها منقطع و در محضر خدای خویش بوده و هیچ مانع و حائلی بین خود و خدا وجود ندارد، و این است همان [[حق]] [[معرفتی]] که برای [[آدمیان]] قرار داده شده و [[شایسته]] است چنین معرفتی را [[معرفت خدا]] به خدانام نهاد. <ref>المیزان، ج۶، ص ۱۷۰ـ۱۷۲.</ref>.
خط ۶۱: خط ۶۱:
علاوه بر موارد کلی که در [[روایات]] به [[کسب معرفت]] آفاقی و انفسی تأکید شده است، [[امامان]]{{ع}} نیز به [[خداشناسی]] از این طریق [[استدلال]] کرده‌اند؛ چنان که از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} سؤال شد خدایت را به چه چیز [[شناختی]]؟ [[حضرت]] در پاسخ فرمودند: "به [[سست]] شدن [[تصمیم‌ها]] و از بین رفتن همّت‌ها، وقتی بر کاری [[همت]] می‌‌گمارم او بین من و همّتم حائل می‌‌شود، [[تصمیم]] می‌‌گیرم، لکن خواست او [[عزم]] مرا بر هم می‌‌زند، در چنین صورتی معلوم می‌‌شود که مدبّر غیر از من است"<ref>{{متن حدیث| بِفَسْخِ اَلْعَزْمِ، وَ نَقْضِ اَلْهِمَمِ، لَمَّا أَنْ هَمَمْتُ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَمِّي، وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ اَلْقَضَاءُ عَزْمِي، فَعَلِمْتُ أَنَّ اَلْمُدَبِّرَ غَيْرِي}}؛ بحارالانوار، ج۳، ص ۴۲؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص ۱۶۸.</ref>.
علاوه بر موارد کلی که در [[روایات]] به [[کسب معرفت]] آفاقی و انفسی تأکید شده است، [[امامان]]{{ع}} نیز به [[خداشناسی]] از این طریق [[استدلال]] کرده‌اند؛ چنان که از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} سؤال شد خدایت را به چه چیز [[شناختی]]؟ [[حضرت]] در پاسخ فرمودند: "به [[سست]] شدن [[تصمیم‌ها]] و از بین رفتن همّت‌ها، وقتی بر کاری [[همت]] می‌‌گمارم او بین من و همّتم حائل می‌‌شود، [[تصمیم]] می‌‌گیرم، لکن خواست او [[عزم]] مرا بر هم می‌‌زند، در چنین صورتی معلوم می‌‌شود که مدبّر غیر از من است"<ref>{{متن حدیث| بِفَسْخِ اَلْعَزْمِ، وَ نَقْضِ اَلْهِمَمِ، لَمَّا أَنْ هَمَمْتُ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَمِّي، وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ اَلْقَضَاءُ عَزْمِي، فَعَلِمْتُ أَنَّ اَلْمُدَبِّرَ غَيْرِي}}؛ بحارالانوار، ج۳، ص ۴۲؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص ۱۶۸.</ref>.


[[امام علی]]{{ع}} در بیانی دیگر از طریق [[آیات آفاقی]] به وجود خدا، دلیل اقامه کرده است: پس [[اندیشه]] کن در [[آفتاب]] و ماه، و درخت و [[گیاه]]، و آب و سنگ، و [[اختلاف]][[شب]] و [[روز]]، و جوشش دریاها، و فراوانی کوه‌ها، و بلندای قلّه‌ها، و گوناگونی لغت‌ها، و تفاوت زبان‌ها، که نشانه‌های روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقدیر کننده را نپذیرد، و [[تدبیر]] کننده را [[انکار]] کند! [[گمان]] کردند که آنها چون گیاه‌انند و زارعی ندارند، و [[اختلاف]] صورت‌هایشان را سازنده‌ای نیست، بر آنچه ادعا می‌‌کنند [[حجت]] و دلیلی ندارند، آیا ممکن است ساختمانی بدون سازنده باشد <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.</ref>.
[[امام علی]]{{ع}} در بیانی دیگر از طریق [[آیات آفاقی]] به وجود خدا، دلیل اقامه کرده است: پس [[اندیشه]] کن در [[آفتاب]] و ماه، و درخت و [[گیاه]]، و آب و سنگ، و [[اختلاف]] [[شب]] و [[روز]]، و جوشش دریاها، و فراوانی کوه‌ها، و بلندای قلّه‌ها، و گوناگونی لغت‌ها، و تفاوت زبان‌ها، که نشانه‌های روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقدیر کننده را نپذیرد، و [[تدبیر]] کننده را [[انکار]] کند! [[گمان]] کردند که آنها چون گیاه‌انند و زارعی ندارند، و [[اختلاف]] صورت‌هایشان را سازنده‌ای نیست، بر آنچه ادعا می‌‌کنند [[حجت]] و دلیلی ندارند، آیا ممکن است ساختمانی بدون سازنده باشد <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.</ref>.


توجه و [[تمسک]] به [[آیات آفاقی]] و انفسی در [[فلسفه]] و [[عرفان]] نیز مورد بحث واقع شده است که در این جا به دیدگاه [[حکیم]] متألّه [[ملاصدرا]] اکتفا می‌‌شود: [[صحیفه]] وجود عالم [[عقلی]] و فعلی [[آفرینش]]، [[کتاب]][[خداوند متعال]] بوده و [[آیات]] آن، اعیان موجودات و صورت‌های خارجی است؛ چنان که [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ}}<ref>«بی‌گمان در پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خداوند در آسمان‌ها و زمین آفریده نشانه‌هایی است برای (اندیشیدن) گروهی که پرهیزگاری می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۶.</ref><ref>الأسفار الأربعه، ج۷، ص ۱۴؛ اسرار الآیات، ص ۱۶.</ref> و این آیات روشن آفرینش در عالم [[آفاق]] در قالب موادّ [[جسمانی]] تحقق یافته‌اند، تا صاحبان [[خرد]] آنها را [[تلاوت]] کرده و در آنها [[تدبر]] نموده و از طریق آن به آیات امری عقلی که در عالم [[انفس]] و [[عقول]] [[ثابت]] است، متوجه شده و از محسوس به معقول و از [[عالم شهادت]] به [[عالم غیب]] و از [[دنیا]] به [[آخرت]] منتقل شده و با [[خدای سبحان]] [[محشور]] شوند؛ چنان که خداوند فرمود: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref><ref>الأسفار الأربعه، ج۷،ص ۱۴.</ref>.
توجه و [[تمسک]] به [[آیات آفاقی]] و انفسی در [[فلسفه]] و [[عرفان]] نیز مورد بحث واقع شده است که در این جا به دیدگاه [[حکیم]] متألّه [[ملاصدرا]] اکتفا می‌‌شود: [[صحیفه]] وجود عالم [[عقلی]] و فعلی [[آفرینش]]، [[کتاب]] [[خداوند متعال]] بوده و [[آیات]] آن، اعیان موجودات و صورت‌های خارجی است؛ چنان که [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ}}<ref>«بی‌گمان در پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خداوند در آسمان‌ها و زمین آفریده نشانه‌هایی است برای (اندیشیدن) گروهی که پرهیزگاری می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۶.</ref><ref>الأسفار الأربعه، ج۷، ص ۱۴؛ اسرار الآیات، ص ۱۶.</ref> و این آیات روشن آفرینش در عالم [[آفاق]] در قالب موادّ [[جسمانی]] تحقق یافته‌اند، تا صاحبان [[خرد]] آنها را [[تلاوت]] کرده و در آنها [[تدبر]] نموده و از طریق آن به آیات امری عقلی که در عالم [[انفس]] و [[عقول]] [[ثابت]] است، متوجه شده و از محسوس به معقول و از [[عالم شهادت]] به [[عالم غیب]] و از [[دنیا]] به [[آخرت]] منتقل شده و با [[خدای سبحان]] [[محشور]] شوند؛ چنان که خداوند فرمود: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref><ref>الأسفار الأربعه، ج۷،ص ۱۴.</ref>.


اختلاف صورت‌های موجودات و تباین صفات و تضاد حالاتشان شواهد بزرگی بر [[معرفت]] بطون [[قرآن]] و [[انوار]] جمالش و پرتوهای آیاتش و [[اسرار]] کلماتش بوده و بدان [[جهت]] است که اسمای حسنا و صفات والای خداوند را بشناسی، چرا که کتاب فعلی [[مخلوقات]] در قبال کتاب قولی عقلی بوده و آن هم در قبال [[اسما]] و [[صفات الهی]] است، لکن تفاوتش در این است که در اینجا (در [[مقام]] اسما و صفات) به صورت [[وحدت]] و [[اجمال]] است، ولی در آنجا (در [[عالم خلق]] و [[تکوین]]) به صورت کثرت و تفصیل؛ چنان که خدای سبحان فرمود: {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از برده‌هاتان، میان آنچه روزیتان کرده‌ایم، شریک‌هایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همان‌گونه بهراسید که از همدیگر می‌هراسید؟ بدین‌گونه ما آیات را برای کسانی که خرد می‌ورزند روشن می‌داریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}<ref>«الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته  سپس از سوی فرزانه‌ای آگاه آشکار  شده است؛» سوره هود، آیه ۱.</ref>. همچنان که صورت‌های موجودات [[زمین]] و [[آسمان‌ها]] و موجودات بین آنها تفصیل موجوداتی است که در عالم عقل که همان [[عالم امر]] است می‌‌باشد. این چنین است تمامی موجوداتی که در هر دو عالم ([[عالم خلق]] و امر) بوده همگی کتاب تفصیلی موجوداتی است که در عالم [[الهی]] [[اسما]] و صفات خداوندمی باشد؛ چنان که [[خداوند]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند را نام‌های نیکوتر است، او را بدان‌ها بخوانید! و آنان را که در نام‌های خداوند کژاندیشی می‌کنند وانهید، به زودی بدانچه می‌کرده‌اند کیفر می‌بینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref>
اختلاف صورت‌های موجودات و تباین صفات و تضاد حالاتشان شواهد بزرگی بر [[معرفت]] بطون [[قرآن]] و [[انوار]] جمالش و پرتوهای آیاتش و [[اسرار]] کلماتش بوده و بدان [[جهت]] است که اسمای حسنا و صفات والای خداوند را بشناسی، چرا که کتاب فعلی [[مخلوقات]] در قبال کتاب قولی عقلی بوده و آن هم در قبال [[اسما]] و [[صفات الهی]] است، لکن تفاوتش در این است که در اینجا (در [[مقام]] اسما و صفات) به صورت [[وحدت]] و [[اجمال]] است، ولی در آنجا (در [[عالم خلق]] و [[تکوین]]) به صورت کثرت و تفصیل؛ چنان که خدای سبحان فرمود: {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از برده‌هاتان، میان آنچه روزیتان کرده‌ایم، شریک‌هایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همان‌گونه بهراسید که از همدیگر می‌هراسید؟ بدین‌گونه ما آیات را برای کسانی که خرد می‌ورزند روشن می‌داریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}<ref>«الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته  سپس از سوی فرزانه‌ای آگاه آشکار  شده است؛» سوره هود، آیه ۱.</ref>. همچنان که صورت‌های موجودات [[زمین]] و [[آسمان‌ها]] و موجودات بین آنها تفصیل موجوداتی است که در عالم عقل که همان [[عالم امر]] است می‌‌باشد. این چنین است تمامی موجوداتی که در هر دو عالم ([[عالم خلق]] و امر) بوده همگی کتاب تفصیلی موجوداتی است که در عالم [[الهی]] [[اسما]] و صفات خداوندمی باشد؛ چنان که [[خداوند]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند را نام‌های نیکوتر است، او را بدان‌ها بخوانید! و آنان را که در نام‌های خداوند کژاندیشی می‌کنند وانهید، به زودی بدانچه می‌کرده‌اند کیفر می‌بینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref>
۲۱۸٬۱۰۷

ویرایش