پرش به محتوا

آخرین خطبه امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[نهج البلاغة]]: از [[نوف بکالی]] [[روایت]] است که این [[خطبه]] را [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در [[کوفه]] ایراد کرد، در حالی که بر روی سنگی [[ایستاده]] بود که [[جعدة]] بن هبیره مخزومی برای او نهاد، بر تن او جُبه‌ای پشمین بود و بند شمشیرش از پوست درخت خرما بود، در پاهایش نیز کفشی از لیف خرما بود و پیشانی‌اش نیز [از [[سجده]] بسیار] همچون پینه زانوی شتر. فرمود: "ستایشْ خدایی را که سرانجام [[مردم]] و فرجام [[کارها]] به سوی اوست. او را بر [[نیکی]] بزرگش، بر دلیلِ آشکارش، بر [[بخشش]] و منتش می‌ستاییم؛ ستایشی که ادای [[حق]] او و [[شکر]] او باشد و به پاداشش نزدیک سازد و افزایش نعمتش را موجب شود. از او مدد می‌جوییم، مدد خواستن کسی که به عطای او [[امیدوار]] و به سودِ او آرزومند و به دفعِ او مطمئن و به بزرگواری‌اش معترف و با [[رفتار]] و گفتار، [[فرمانبردار]] اوست. و به او [[ایمان]] داریم، [[ایمان]] کسی که از روی [[یقین]] به او [[امید]] بسته و از روی [[ایمان]]، به او بازگشته و از روی [[پذیرش]]، در پیشگاه او [[خاضع]] است و موحدانه، کار را برای او [[خالص]] می‌سازد و سپاسمندانه بزرگش می‌دارد و با رغبت و تلاش، به او [[پناه]] می‌برد.
[[نهج البلاغة]]: از [[نوف بکالی]] [[روایت]] است که این [[خطبه]] را [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در [[کوفه]] ایراد کرد، در حالی که بر روی سنگی [[ایستاده]] بود که [[جعدة]] بن هبیره مخزومی برای او نهاد، بر تن او جُبه‌ای پشمین بود و بند شمشیرش از پوست درخت خرما بود، در پاهایش نیز کفشی از لیف خرما بود و پیشانی‌اش نیز [از [[سجده]] بسیار] همچون پینه زانوی شتر. فرمود: "ستایشْ خدایی را که سرانجام [[مردم]] و فرجام [[کارها]] به سوی اوست. او را بر [[نیکی]] بزرگش، بر دلیلِ آشکارش، بر [[بخشش]] و منتش می‌ستاییم؛ ستایشی که ادای [[حق]] او و [[شکر]] او باشد و به پاداشش نزدیک سازد و افزایش نعمتش را موجب شود. از او مدد می‌جوییم، مدد خواستن کسی که به عطای او [[امیدوار]] و به سودِ او آرزومند و به دفعِ او مطمئن و به بزرگواری‌اش معترف و با [[رفتار]] و گفتار، [[فرمانبردار]] اوست. و به او [[ایمان]] داریم، [[ایمان]] کسی که از روی [[یقین]] به او [[امید]] بسته و از روی [[ایمان]]، به او بازگشته و از روی [[پذیرش]]، در پیشگاه او [[خاضع]] است و موحدانه، کار را برای او [[خالص]] می‌سازد و سپاسمندانه بزرگش می‌دارد و با رغبت و تلاش، به او [[پناه]] می‌برد.


[[خدای سبحان]] نه زاده شده، تا در [[عزت]] شریکی داشته باشد و نه زاده است، تا خود از بین رود و از او [[ارث]] برند، و نه وقت و زمان بر او پیشی جسته، و نه افزایش و [[کاستی]] بر او راه یافته است؛ بلکه با نشانه‌های [[تدبیر]] [[استوار]] و تقدیر حتمی که نشانمان داده، بر خِردها آشکار شده است. از نشانه‌های [[خلقت]] او، [[آفرینش]] آسمان‌هاست، که بی‌ستون، [[استوار]] و برقرار است و بی‌تکیه‌گاه، پا برجاست. آنها را فرا خوانْد، [[فرمانبردار]] و پذیرا پاسخ دادند، بی‌توقف و درنگ! اگر نبود که به پروردگاری او [[اقرار]] داشتند و به اطاعتش [[تسلیم]]، [[آسمان‌ها]] را [[جایگاه]] [[عرش]] خود و قرارگاه فرشتگانش و فرازگاه سخن [[پاک]] و کار [[شایسته]] آفریده‌هایش قرار نمی‌داد. [[ستارگان]] [[آسمان]] را نشانه‌هایی قرار داد، تا سرگشته راه‌ها و دره‌های گوناگون، با آنها راه را بیابد. [[تاریکی]] پرده‌های شب‌تار، از نورافشانی آنها نمی‌تواند جلوگیری کند و پوشش‌های ظلمتِ [[شب]] دیجور، مانع درخشش فروغ ماه در [[آسمان‌ها]] نیست. منزه است خدایی که بر او پوشیده نیست سیاهی [[شب]] تار و شبِ آرام گرفته در عمق دره‌های [[زمین]] و بلندی‌های کوه‌های تیره‌رنگِ به‌هم پیوسته و پیچیدن صدای غرش رعد در افق [[آسمان]] و آذرخشی که از ابرها برمی‌جهد و برگی که با وزش بادهای انواء<ref>انواء، جمع نوء است که به دو معنا به کار می‌رود: یکی به معنای باران، و دیگری به معنای افول و ظهورستارگان. عرب بر این باور بودند که اگر ستاره‌ای فرود آید و ستاره دیگری طلوع کند، حتماً بادهای شدیدی می‌وزد و باران از آسمان نازل می‌شود (ر.ک: مجمع البحرین، ج ۳، ص ۱۸۴۳ ماده «نوء»).</ref> و بارش [[باران]] از [[آسمان]] از درخت فرو می‌افتد. می‌داند که هر قطره کجا فرو می‌چکد و قرار می‌گیرد و مورچه [[خرد]] [دانه را] از کجا می‌کشد و به کجا می‌برد و قُوت و خوراکی که پشه را [[کفایت]] می‌کند و آنچه در شکم ماده است، چیست.
[[خدای سبحان]] نه زاده شده، تا در [[عزت]] شریکی داشته باشد و نه زاده است، تا خود از بین رود و از او [[ارث]] برند، و نه وقت و زمان بر او پیشی جسته، و نه افزایش و [[کاستی]] بر او راه یافته است؛ بلکه با نشانه‌های [[تدبیر]] [[استوار]] و تقدیر حتمی که نشانمان داده، بر خِردها آشکار شده است. از نشانه‌های [[خلقت]] او، [[آفرینش]] آسمان‌هاست، که بی‌ستون، [[استوار]] و برقرار است و بی‌تکیه‌گاه، پا برجاست. آنها را فرا خوانْد، [[فرمانبردار]] و پذیرا پاسخ دادند، بی‌توقف و درنگ! اگر نبود که به پروردگاری او [[اقرار]] داشتند و به اطاعتش [[تسلیم]]، [[آسمان‌ها]] را [[جایگاه]] [[عرش]] خود و قرارگاه فرشتگانش و فرازگاه سخن [[پاک]] و کار [[شایسته]] آفریده‌هایش قرار نمی‌داد. [[ستارگان]] [[آسمان]] را نشانه‌هایی قرار داد، تا سرگشته راه‌ها و دره‌های گوناگون، با آنها راه را بیابد. [[تاریکی]] پرده‌های شب‌تار، از نورافشانی آنها نمی‌تواند جلوگیری کند و پوشش‌های ظلمتِ [[شب]] دیجور، مانع درخشش فروغ ماه در [[آسمان‌ها]] نیست. منزه است خدایی که بر او پوشیده نیست سیاهی [[شب]] تار و شبِ آرام گرفته در عمق دره‌های [[زمین]] و بلندی‌های کوه‌های تیره‌رنگِ به‌هم پیوسته و پیچیدن صدای غرش رعد در افق [[آسمان]] و آذرخشی که از ابرها برمی‌جهد و برگی که با وزش بادهای انواء<ref>انواء، جمع نوء است که به دو معنا به کار می‌رود: یکی به معنای باران، و دیگری به معنای افول و ظهورستارگان. عرب بر این باور بودند که اگر ستاره‌ای فرود آید و ستاره دیگری طلوع کند، حتماً بادهای شدیدی می‌وزد و باران از آسمان نازل می‌شود (ر. ک: مجمع البحرین، ج ۳، ص ۱۸۴۳ ماده «نوء»).</ref> و بارش [[باران]] از [[آسمان]] از درخت فرو می‌افتد. می‌داند که هر قطره کجا فرو می‌چکد و قرار می‌گیرد و مورچه [[خرد]] [دانه را] از کجا می‌کشد و به کجا می‌برد و قُوت و خوراکی که پشه را [[کفایت]] می‌کند و آنچه در شکم ماده است، چیست.


ستایشْ خدایی را که پیش از آنکه [[کرسی]] و [[عرش]] و [[آسمان]] و [[زمین]] و [[جن]] و [[انس]] باشند، بوده است. نه با [[خیال]]، [[درک]] می‌شود، نه با [[فهم]]، به اندازه می‌آید، نه خواهنده‌ای مشغولش می‌کند و نه بخششی از او می‌کاهد، نه با چشم می‌نگرد و نه با" کجا" محدود می‌شود، نه با همسان و جفت، توصیف می‌شود و نه با ابزار [[آفریده]] می‌شود و نه با حواسْ [[درک]] می‌شود و نه با مردمْ [[قیاس]] می‌شود؛ همو که با [[موسی]]{{ع}} [[سخن]] گفت و از نشانه‌های بزرگ خویش به او نشان داد، بی‌آن که از اندام و ابزار و نطق و زبانک بهره گیرد. ای آنکه در [[وصف]] [[خدا]]، خود را به [[رنج]] می‌افکنی! اگر راست می‌گویی، به توصیف [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] و [[فرشتگان مقرب]] بپرداز که در سراپرده‌های [[قدس]] ساکن‌اند و از توصیف [[خدا]] که [[برترین]] [[آفریدگار]] است، سرگشته و حیران‌اند؛ چرا که چیزهایی را می‌توان [[وصف]] کرد که دارای شکل‌ها و ابزارها باشند و چون سرآمدشان سرآید، نابود شوند. پس معبودی جز او نیست، با فروغش هر [[تاریکی]] را روشن ساخته و با ظلمت‌آفرینی‌اش هر [[نور]] را تاریک ساخته است.
ستایشْ خدایی را که پیش از آنکه [[کرسی]] و [[عرش]] و [[آسمان]] و [[زمین]] و [[جن]] و [[انس]] باشند، بوده است. نه با [[خیال]]، [[درک]] می‌شود، نه با [[فهم]]، به اندازه می‌آید، نه خواهنده‌ای مشغولش می‌کند و نه بخششی از او می‌کاهد، نه با چشم می‌نگرد و نه با" کجا" محدود می‌شود، نه با همسان و جفت، توصیف می‌شود و نه با ابزار [[آفریده]] می‌شود و نه با حواسْ [[درک]] می‌شود و نه با مردمْ [[قیاس]] می‌شود؛ همو که با [[موسی]]{{ع}} [[سخن]] گفت و از نشانه‌های بزرگ خویش به او نشان داد، بی‌آن که از اندام و ابزار و نطق و زبانک بهره گیرد. ای آنکه در [[وصف]] [[خدا]]، خود را به [[رنج]] می‌افکنی! اگر راست می‌گویی، به توصیف [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] و [[فرشتگان مقرب]] بپرداز که در سراپرده‌های [[قدس]] ساکن‌اند و از توصیف [[خدا]] که [[برترین]] [[آفریدگار]] است، سرگشته و حیران‌اند؛ چرا که چیزهایی را می‌توان [[وصف]] کرد که دارای شکل‌ها و ابزارها باشند و چون سرآمدشان سرآید، نابود شوند. پس معبودی جز او نیست، با فروغش هر [[تاریکی]] را روشن ساخته و با ظلمت‌آفرینی‌اش هر [[نور]] را تاریک ساخته است.
ای [[بندگان خدا]]! شما را به پروای از [[خدا]] سفارش می‌کنم؛ همو که بر شما [[جامه]] پوشاند و وسایل زندگی‌تان را فراهم ساخت. اگر کسی وسیله‌ای برای همیشه ماندن، یا راهی برای دور ساختن [[مرگ]] داشت، همانا [[سلیمان]] بن [[داوود]] بود که [[خداوند]]، همراه [[پیامبری]] و جایگاهی [[عظیم]]، بر [[جن]] و انسْ او را [[حکومت]] داده بود. چون روزی مقدرش را بر گرفت و مدتش سرآمد، کمانِ نیستی با تیرهای [[مرگ]]، او را [[هدف]] قرار داد و [[زمین]] از او تهی شد، [[خانه‌ها]] خالی و رها ماند و به [[ارث]] به گروهی دیگر رسید. همانا برای شما در روزگاران گذشته [[عبرت]] است. عَمالقه و فرزندانشان کجایند؟<ref>عمالقه گروهی از فرزندان عملیق از نسل حضرت نوح بودند که در ناحیه یمن و حجاز حکومت‌داشتند. (م)</ref> فرعون‌ها و فرعون‌زادگان کجایند؟ ساکنان شهرهای رَس کجایند؛ همانان که [[پیامبران]] را کشتند و سنت‌های [[انبیا]] را خاموش ساختند و شیوه گردنکشان را زنده کردند؟ کجایند آنان که با [[لشکریان]] به هر سو می‌رفتند و هزاران را هزیمت می‌دادند؛ آنان که سپاه‌ها به راه انداختند و [[شهرها]] ساختند؟". و در بخشی از این [[خطبه]] فرمود: "سپر [[حکمت]] را پوشیده و همه [[آداب]] آن- همچون روی آوردن به آن و شناختِ آن و خود را برای آن فارغ ساختن- را برگرفته است. پس حکمتْ نزد او، گمشده اوست که می‌جویدش و نیاز اوست که می‌خواهدش. او [[غریب]] است، آن گاه که [[اسلام]] غریب‌ است و از [[ناتوانی]] [همچون شتری آزرده،] دُم خود را می‌جنباند و جلوی گردنش را بر [[زمین]] می‌چسباند. بازمانده‌ای از بقایای [[حجت]] خداست و [[جانشینی]] از [[جانشینان]] [[پیامبران الهی]]". سپس فرمود: "ای [[مردم]]! من پندهایی را که [[پیامبران]] به امت‌های خویش می‌دادند، برایتان گستردم و آنچه را [[جانشینان]] [[انبیا]] به انسان‌های پس از خود می‌رساندند، به‌شما رساندم. با تازیانه تأدیبم شما را [[ادب]] کردم، اما [[استوار]] نشدید و با [[بیم]] دادن‌ها شما را به راه [[حق]] کشاندم، اما بر [[فرمان‌برداری]] همراه نشدید. [[خدا]] خیرتان دهد! آیا [[پیشوایی]] جز من می‌خواهید که شما را به‌راه آورد و راهنمایی‌تان کند؟ [[آگاه]] باشید که آنچه از [[دنیا]] روی آورده بود، روی گردانده است و آنچه رویگردان بود، روی آورده است. [[بندگان]] خوب [[خدا]]، آهنگ کوچ کردند و دنیای ناپایدار اندک را به آخرتِ پاینده و فراوان فروختند.
ای [[بندگان خدا]]! شما را به پروای از [[خدا]] سفارش می‌کنم؛ همو که بر شما [[جامه]] پوشاند و وسایل زندگی‌تان را فراهم ساخت. اگر کسی وسیله‌ای برای همیشه ماندن، یا راهی برای دور ساختن [[مرگ]] داشت، همانا [[سلیمان]] بن [[داوود]] بود که [[خداوند]]، همراه [[پیامبری]] و جایگاهی [[عظیم]]، بر [[جن]] و انسْ او را [[حکومت]] داده بود. چون روزی مقدرش را بر گرفت و مدتش سرآمد، کمانِ نیستی با تیرهای [[مرگ]]، او را [[هدف]] قرار داد و [[زمین]] از او تهی شد، [[خانه‌ها]] خالی و رها ماند و به [[ارث]] به گروهی دیگر رسید. همانا برای شما در روزگاران گذشته [[عبرت]] است. عَمالقه و فرزندانشان کجایند؟<ref>عمالقه گروهی از فرزندان عملیق از نسل حضرت نوح بودند که در ناحیه یمن و حجاز حکومت‌داشتند. (م)</ref> فرعون‌ها و فرعون‌زادگان کجایند؟ ساکنان شهرهای رَس کجایند؛ همانان که [[پیامبران]] را کشتند و سنت‌های [[انبیا]] را خاموش ساختند و شیوه گردنکشان را زنده کردند؟ کجایند آنان که با [[لشکریان]] به هر سو می‌رفتند و هزاران را هزیمت می‌دادند؛ آنان که سپاه‌ها به راه انداختند و [[شهرها]] ساختند؟". و در بخشی از این [[خطبه]] فرمود: "سپر [[حکمت]] را پوشیده و همه [[آداب]] آن- همچون روی آوردن به آن و شناختِ آن و خود را برای آن فارغ ساختن- را برگرفته است. پس حکمتْ نزد او، گمشده اوست که می‌جویدش و نیاز اوست که می‌خواهدش. او [[غریب]] است، آن گاه که [[اسلام]] غریب‌ است و از [[ناتوانی]] [همچون شتری آزرده،] دُم خود را می‌جنباند و جلوی گردنش را بر [[زمین]] می‌چسباند. بازمانده‌ای از بقایای [[حجت]] خداست و [[جانشینی]] از [[جانشینان]] [[پیامبران الهی]]". سپس فرمود: "ای [[مردم]]! من پندهایی را که [[پیامبران]] به امت‌های خویش می‌دادند، برایتان گستردم و آنچه را [[جانشینان]] [[انبیا]] به انسان‌های پس از خود می‌رساندند، به‌شما رساندم. با تازیانه تأدیبم شما را [[ادب]] کردم، اما [[استوار]] نشدید و با [[بیم]] دادن‌ها شما را به راه [[حق]] کشاندم، اما بر [[فرمان‌برداری]] همراه نشدید. [[خدا]] خیرتان دهد! آیا [[پیشوایی]] جز من می‌خواهید که شما را به‌راه آورد و راهنمایی‌تان کند؟ [[آگاه]] باشید که آنچه از [[دنیا]] روی آورده بود، روی گردانده است و آنچه رویگردان بود، روی آورده است. [[بندگان]] خوب [[خدا]]، آهنگ کوچ کردند و دنیای ناپایدار اندک را به آخرتِ پاینده و فراوان فروختند.
مگر برادرانی که در صِفینْ خون‌هایشان ریخت و امروز زنده نیستند زیان کردند تا غصه‌ها بخورند و تیره‌ها بنوشند؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، [[خدا]] را [[دیدار]] کردند. [[پروردگار]] هم [[پاداش]] کاملشان را داد و پس از بیمشان، در سرای ایمنی جایشان داد. کجایند برادرانم، آنان که به راه افتادند و راه [[حق]] پیمودند؟! [[عمار]] کجاست؟ ابن تَیهان کجاست؟ [[ذوالشهادتین]] کجاست؟<ref>برای اطلاع از شرح احوال یاران امام{{ع}}، ر.ک: دانش‌نامه امیر المؤمنین{{ع}}، ج ۱۳ (بخش شانزدهم: یاران و کارگزاران امام علی{{ع}}).</ref> کجایند همانندهای آنان، برادرانی که [[پیمان]] [[مرگ]] بستند و سرهای مطهرشان نزد [[فاجران]] برده شد؟".
مگر برادرانی که در صِفینْ خون‌هایشان ریخت و امروز زنده نیستند زیان کردند تا غصه‌ها بخورند و تیره‌ها بنوشند؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، [[خدا]] را [[دیدار]] کردند. [[پروردگار]] هم [[پاداش]] کاملشان را داد و پس از بیمشان، در سرای ایمنی جایشان داد. کجایند برادرانم، آنان که به راه افتادند و راه [[حق]] پیمودند؟! [[عمار]] کجاست؟ ابن تَیهان کجاست؟ [[ذوالشهادتین]] کجاست؟<ref>برای اطلاع از شرح احوال یاران امام{{ع}}، ر. ک: دانش‌نامه امیر المؤمنین{{ع}}، ج ۱۳ (بخش شانزدهم: یاران و کارگزاران امام علی{{ع}}).</ref> کجایند همانندهای آنان، برادرانی که [[پیمان]] [[مرگ]] بستند و سرهای مطهرشان نزد [[فاجران]] برده شد؟".
نوف گوید: [[امام]]{{ع}} پس از این سخنْ دست خود را بر [[محاسن]] خویش زد و بسیار گریست و سپس فرمود: "دریغا بر آن برادرانی که [[قرآن]] را [[تلاوت]] و آن را [[استوار]] کردند، در واجب‌های قرآن‌ [[اندیشه]] کردند و آنها را برپا داشتند، [[سنت]] را زنده کردند و [[بدعت]] را میراندند، به [[جهاد]] فراخوانده شدند و پاسخ دادند و به [[رهبر]] [[اعتماد]] کردند و از وی [[پیروی]] نمودند". سپس با صدای بلند ندا داد: "[[بندگان خدا]]، [[نبرد]]! [[نبرد]]! [[آگاه]] باشید، من همین امروز [[لشکر]] می‌آرایم. هر که می‌خواهد به سوی [[خدا]] بکوچد، پس برون آید!".
نوف گوید: [[امام]]{{ع}} پس از این سخنْ دست خود را بر [[محاسن]] خویش زد و بسیار گریست و سپس فرمود: "دریغا بر آن برادرانی که [[قرآن]] را [[تلاوت]] و آن را [[استوار]] کردند، در واجب‌های قرآن‌ [[اندیشه]] کردند و آنها را برپا داشتند، [[سنت]] را زنده کردند و [[بدعت]] را میراندند، به [[جهاد]] فراخوانده شدند و پاسخ دادند و به [[رهبر]] [[اعتماد]] کردند و از وی [[پیروی]] نمودند". سپس با صدای بلند ندا داد: "[[بندگان خدا]]، [[نبرد]]! [[نبرد]]! [[آگاه]] باشید، من همین امروز [[لشکر]] می‌آرایم. هر که می‌خواهد به سوی [[خدا]] بکوچد، پس برون آید!".


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش