پرش به محتوا

آیه امر به معروف در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = آیه امر به معروف
| موضوع مرتبط = آیه امر به معروف
| عنوان مدخل  = آیه امر به معروف
| عنوان مدخل  = آیه امر به معروف
| مداخل مرتبط = [[آیه امر به معروف در قرآن]] - [[آیه امر به معروف در حدیث]] - [[آیه امر به معروف در کلام اسلامی]] - [[آیه امر به معروف در گفتگوهای بین‌المذاهب]]
| مداخل مرتبط = [[آیه امر به معروف در قرآن]] - [[آیه امر به معروف در حدیث]] - [[آیه امر به معروف در کلام اسلامی]] - [[آیه امر به معروف در گفتگوهای بین‌المذاهب]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
{{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند * و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴-۱۰۵.</ref>.
{{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند * و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴-۱۰۵.</ref>.


در این [[آیه]] می‌توان با دو بیان به [[امامت عامه]] [[استدلال]] نمود:
در این [[آیه]] می‌توان با دو بیان به [[امامت عامه]] [[استدلال]] نمود:


*بیان اول: [[خداوند]] در این آیه همه [[امت اسلام]] را به خیر [[دعوت]] نموده و در [[آیات]] دیگری نیز امر به [[سبقت]] گرفتن از یکدیگر در انجام [[خیرات]] نموده است. [[امر الهی]] به [[امتثال]] هر موضوعی، خواه اعتباری یا خارجی، [[کشف]] از وجود آن در ظرف خود می‌نماید؛ و الّا امر [[حکیم]] به امر معدوم، [[لغو]] خواهد بود. [[امر خداوند]] به اتیان خیرات، کشف از وجود محور خیرات در میان [[امت]] می‌کند، تا راهنمای امت در [[شناخت]] خیرات علماً و عملاً باشد. از آنجا که بالاترین خیر، کلمه [[توحید]] و [[ولایت]] در عمل و نظر است، بنابراین، امر الهی به خیر، اولاً، کشف از وجود دائمی صاحبان ولایت ([[مرجع]] و مرکز خیرات) در [[جامعه]] می‌نماید؛ ثانیاً، [[امّت]] برای [[امتثال امر الهی]] در انجام خیرات باید نزد کسی برود که خیر را بشناسد و در [[معرفت]] او کمترین خدشه‌ای از طرف [[پروردگار]] نباشد؛ چنین فردی فقط با [[مقام عصمت]] شناخته می‌شود. نتیجه آنکه: منبع و معیار خیر که همان [[امام]] [[معصوم]] است، باید همیشه در میان امت وجود داشته باشد، تا امت بتواند امتثال امر الهی در انجام خیرات را بنماید.
* بیان اول: [[خداوند]] در این آیه همه [[امت اسلام]] را به خیر [[دعوت]] نموده و در [[آیات]] دیگری نیز امر به [[سبقت]] گرفتن از یکدیگر در انجام [[خیرات]] نموده است. [[امر الهی]] به [[امتثال]] هر موضوعی، خواه اعتباری یا خارجی، [[کشف]] از وجود آن در ظرف خود می‌نماید؛ و الّا امر [[حکیم]] به امر معدوم، [[لغو]] خواهد بود. [[امر خداوند]] به اتیان خیرات، کشف از وجود محور خیرات در میان [[امت]] می‌کند، تا راهنمای امت در [[شناخت]] خیرات علماً و عملاً باشد. از آنجا که بالاترین خیر، کلمه [[توحید]] و [[ولایت]] در عمل و نظر است، بنابراین، امر الهی به خیر، اولاً، کشف از وجود دائمی صاحبان ولایت ([[مرجع]] و مرکز خیرات) در [[جامعه]] می‌نماید؛ ثانیاً، [[امّت]] برای [[امتثال امر الهی]] در انجام خیرات باید نزد کسی برود که خیر را بشناسد و در [[معرفت]] او کمترین خدشه‌ای از طرف [[پروردگار]] نباشد؛ چنین فردی فقط با [[مقام عصمت]] شناخته می‌شود. نتیجه آنکه: منبع و معیار خیر که همان [[امام]] [[معصوم]] است، باید همیشه در میان امت وجود داشته باشد، تا امت بتواند امتثال امر الهی در انجام خیرات را بنماید.
* بیان دوم به دو صورت، استدلال به آیه می‌نماید:
# صورت اول: فعل امر {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} در آیه، اشاره دارد که ضروری است افرادی در میان [[امّت]] همیشه حاضر باشند که خیرشناس بوده و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنند. چون خیر در [[حقیقت]] به [[توحید]] باز می‌گردد، چنین افرادی باید در [[احکام]] و [[اعتقادات]] در مرتبه‌ای از [[معرفت]] به توحید باشند که معرفت آنها مرضیّ [[رضای الهی]] باشد. چنین افرادی منحصر در [[ائمه]] هدی‌{{عم}} هستند.
# صورت دوم: {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} از وجود چنین امتی در [[جامعه اسلامی]] خبر می‌دهد. [[مردم]] باید برای [[اصلاح]] [[دین]] خود و شناختن توحید، [[ولایت]]، احکام و اعتقادات، نزد این افراد بروند تا در پرتو [[تعالیم]] آنان، خیر را از [[شر]] و معروف را از منکر تشخیص دهند. از سوی دیگر، چون امکان امر به معروف و نهی از منکر به [[بهترین]] وجه در [[حکومت حق]] است و اصولاً [[امام جائر]] خود اصل همه [[منکرها]] است، بر [[امت اسلام]] [[واجب]] است که [[امام]] بر [[حق]] را در [[تشکیل حکومت]] [[یاری]] دهند و او را در رأس امور قرار دهند تا با [[بسط ید]]، [[جامعه]] را به سمت معروف پیش ببرد و از منکر [[پاک]] سازد. مصداق [[امامان بر حق]] در مرتبه اعلی، [[ائمّه اطهار]]{{عم}} هستند؛ چنان که ذیل [[آیه]] و نیز [[روایات]] مربوطه [[شاهد]] بر آن است. برای این [[مسند]] خطیر، در مرتبه بعد [[علما]] و فقهایی قرار دارند که دنباله روی [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} و [[نایبان خاص]] و یا عام حضراتشان می‌باشند و واجد شرائط لازم هستند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۸۹.</ref>


*بیان دوم به دو صورت، استدلال به آیه می‌نماید:
== شکل منطقی [[برهان]] ==
#صورت اول: فعل امر {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} در آیه، اشاره دارد که ضروری است افرادی در میان [[امّت]] همیشه حاضر باشند که خیرشناس بوده و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنند. چون خیر در [[حقیقت]] به [[توحید]] باز می‌گردد، چنین افرادی باید در [[احکام]] و [[اعتقادات]] در مرتبه‌ای از [[معرفت]] به توحید باشند که معرفت آنها مرضیّ [[رضای الهی]] باشد. چنین افرادی منحصر در [[ائمه]] هدی‌{{عم}} هستند.
#صورت دوم: {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} از وجود چنین امتی در [[جامعه اسلامی]] خبر می‌دهد. [[مردم]] باید برای [[اصلاح]] [[دین]] خود و شناختن توحید، [[ولایت]]، احکام و اعتقادات، نزد این افراد بروند تا در پرتو [[تعالیم]] آنان، خیر را از [[شر]] و معروف را از منکر تشخیص دهند. از سوی دیگر، چون امکان امر به معروف و نهی از منکر به [[بهترین]] وجه در [[حکومت حق]] است و اصولاً [[امام جائر]] خود اصل همه [[منکرها]] است، بر [[امت اسلام]] [[واجب]] است که [[امام]] بر [[حق]] را در [[تشکیل حکومت]] [[یاری]] دهند و او را در رأس امور قرار دهند تا با [[بسط ید]]، [[جامعه]] را به سمت معروف پیش ببرد و از منکر [[پاک]] سازد. مصداق [[امامان بر حق]] در مرتبه اعلی، [[ائمّه اطهار]]{{عم}} هستند؛ چنان که ذیل [[آیه]] و نیز [[روایات]] مربوطه [[شاهد]] بر آن است. برای این [[مسند]] خطیر، در مرتبه بعد [[علما]] و فقهایی قرار دارند که دنباله روی [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} و [[نایبان خاص]] و یا عام حضراتشان می‌باشند و واجد شرائط لازم هستند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۸۹.</ref>
 
==شکل منطقی [[برهان]]==
در برهان اول، [[حد وسط]] [[ضرورت]] [[شناخت]] موضوع [[حکم الهی]] برای [[امتثال]] [[امر پروردگار]] است. بر این اساس، می‌توان [[قیاس]] زیر را تشکیل داد:
در برهان اول، [[حد وسط]] [[ضرورت]] [[شناخت]] موضوع [[حکم الهی]] برای [[امتثال]] [[امر پروردگار]] است. بر این اساس، می‌توان [[قیاس]] زیر را تشکیل داد:


===ضرورت وجود [[عباد]] [[مخلَص]] برای دلالت به [[خیرات]] [[دینی]]===
=== ضرورت وجود [[عباد]] [[مخلَص]] برای دلالت به [[خیرات]] [[دینی]] ===
اولاً، بنا بر [[آیه]] مورد [[استدلال]]، [[امتثال امر الهی]] در انجام خیرات و [[امر به معروف]]، متوقف بر شناخت معروف و منکر، یعنی [[کفر]] و [[ایمان]] و لوازم [[شرعی]] آن در [[اسلام]] است؛ ثانیاً، شناخت خیر، معروف و منکر، صرفاً از طریق عباد مخلَصی است که [[اخلاص]] و ایمان آنان به [[تأیید الهی]] رسیده باشد؛
اولاً، بنا بر [[آیه]] مورد [[استدلال]]، [[امتثال امر الهی]] در انجام خیرات و [[امر به معروف]]، متوقف بر شناخت معروف و منکر، یعنی [[کفر]] و [[ایمان]] و لوازم [[شرعی]] آن در [[اسلام]] است؛ ثانیاً، شناخت خیر، معروف و منکر، صرفاً از طریق عباد مخلَصی است که [[اخلاص]] و ایمان آنان به [[تأیید الهی]] رسیده باشد؛
نتیجه آنکه: امتثال امر الهی در آیه مورد استدلال، متوقف بر وجود عباد مخلَصی است که ایمان و اخلاص آنان به تأیید الهی رسیده باشد. طی سایر [[براهین]] و ادلّه [[نقلی]] که ذکر خواهد شد، [[اثبات]] می‌گردد که چنین [[بندگان]] مخلَصی منحصر در وجود [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} می‌باشد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۳.</ref>
نتیجه آنکه: امتثال امر الهی در آیه مورد استدلال، متوقف بر وجود عباد مخلَصی است که ایمان و اخلاص آنان به تأیید الهی رسیده باشد. طی سایر [[براهین]] و ادلّه [[نقلی]] که ذکر خواهد شد، [[اثبات]] می‌گردد که چنین [[بندگان]] مخلَصی منحصر در وجود [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} می‌باشد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۳.</ref>


===صورت دیگر استدلال در قالب قیاس استثنایی===
=== صورت دیگر استدلال در قالب قیاس استثنایی ===
همین نتیجه را می‌توانیم از [[آیه شریفه]] طی قیاسی استثنایی به شکل زیر به دست آوریم؛ به این ترتیب که بگوییم:
همین نتیجه را می‌توانیم از [[آیه شریفه]] طی قیاسی استثنایی به شکل زیر به دست آوریم؛ به این ترتیب که بگوییم:
اولاً، اگر [[خداوند حکیم]] امر به موضوعی می‌نماید، باید موضوع [[حکم]] برای [[مکلف]] کاملاً روشن و امکان ادای آن وجود داشته باشد؛ و الا [[امر الهی]] به فعل غیرممکن، [[لغو]] و صدور آن از خداوند حکیم [[قبیح]] است؛ لکن هرگز از [[پروردگار]] [[حکیم]] امر لغو و قبیح صادر نمی‌شود؛ بنابراین امر الهی به موضوعی، [[کشف]] از امکان برآوردن آن موضوع در خارج و نیز شناخت موضوع و لوازم آن در خارج می‌نماید.
اولاً، اگر [[خداوند حکیم]] امر به موضوعی می‌نماید، باید موضوع [[حکم]] برای [[مکلف]] کاملاً روشن و امکان ادای آن وجود داشته باشد؛ و الا [[امر الهی]] به فعل غیرممکن، [[لغو]] و صدور آن از خداوند حکیم [[قبیح]] است؛ لکن هرگز از [[پروردگار]] [[حکیم]] امر لغو و قبیح صادر نمی‌شود؛ بنابراین امر الهی به موضوعی، [[کشف]] از امکان برآوردن آن موضوع در خارج و نیز شناخت موضوع و لوازم آن در خارج می‌نماید.
خط ۳۰: خط ۲۹:
[[تطبیق]] این قاعده در آیه مورد استدلال به این ترتیب است که [[خداوند]] بنا بر آیه شریفه، امر به انجام خیرات، معروف و [[پرهیز]] از [[منکرات]] نموده است و لازمه آن، وجود افرادی است که خیرات و معروف‌های شرعی و منکرات آن را به [[امت]] بشناسانند؛ و الا امر الهی لغو خواهد بود. لکن هرگز از خداوند فعل لغو صادر نمی‌شود. بنابراین، [[امر الهی]] به فعل [[خیرات]]، [[کشف]] از وجود دائمی خیرشناسان در [[فرهنگ دینی]] و [[راسخان]] در [[قرآن]] می‌نماید که [[معرفت]] آنان به [[تأیید الهی]] رسیده است. چنین ذوات مقدسی بنا بر [[روایات]] باب، منحصر در وجود [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} است.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۳.</ref>
[[تطبیق]] این قاعده در آیه مورد استدلال به این ترتیب است که [[خداوند]] بنا بر آیه شریفه، امر به انجام خیرات، معروف و [[پرهیز]] از [[منکرات]] نموده است و لازمه آن، وجود افرادی است که خیرات و معروف‌های شرعی و منکرات آن را به [[امت]] بشناسانند؛ و الا امر الهی لغو خواهد بود. لکن هرگز از خداوند فعل لغو صادر نمی‌شود. بنابراین، [[امر الهی]] به فعل [[خیرات]]، [[کشف]] از وجود دائمی خیرشناسان در [[فرهنگ دینی]] و [[راسخان]] در [[قرآن]] می‌نماید که [[معرفت]] آنان به [[تأیید الهی]] رسیده است. چنین ذوات مقدسی بنا بر [[روایات]] باب، منحصر در وجود [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} است.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۳.</ref>


==[[ضرورت]] [[تکوینی]] وجود خیرشناس در [[جامعه]]==
== [[ضرورت]] [[تکوینی]] وجود خیرشناس در [[جامعه]] ==
در بیان اول، [[حد وسط]] برهان ضرورت وجود افرادی است که [[هادی]] [[امت]] به خیرات باشند. در بیان دوم، از طریق تحلیل [[سیاق]] امری [[آیه]]، به ضرورت وجود معروف‌شناس [[دینی]] در جامعه که معرفت او به تأیید الهی رسیده باشد، پی می‌بریم.
در بیان اول، [[حد وسط]] برهان ضرورت وجود افرادی است که [[هادی]] [[امت]] به خیرات باشند. در بیان دوم، از طریق تحلیل [[سیاق]] امری [[آیه]]، به ضرورت وجود معروف‌شناس [[دینی]] در جامعه که معرفت او به تأیید الهی رسیده باشد، پی می‌بریم.


===بررسی معنای امر در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}}===
=== بررسی معنای امر در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}}===
فعل امر در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} از ریشه «ک و ن» گرفته شده و اصل در معنای این لغت، تحقق و وقوع امری است و مانند سایر [[افعال]] نیازمند فاعل است. گاه این فعل خبر از بودن و تحقق ذات فاعل خود می‌دهد؛ مثل {{عربی|كان زيدٌ}} و اصطلاحاً در این حالت به آن «کان تامّه» گفته می‌شود؛ گاه خبر از حالت و بودن صفتی در فاعل خود می‌دهد؛ در این صورت، آن [[وصف]] را که خبر از فاعل می‌دهد، نازل منزله مفعول می‌گیرند؛ مانند {{عربی|كان زيد قائماً}} و اصطلاحاً در این حالت به آن «کان ناقصه» گفته می‌شود<ref>الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ج۶، ص۲۱۸۹.</ref>. بر این اساس، دو احتمال در معنای فعل امر {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} داده شده است.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۵.</ref>
فعل امر در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} از ریشه «ک و ن» گرفته شده و اصل در معنای این لغت، تحقق و وقوع امری است و مانند سایر [[افعال]] نیازمند فاعل است. گاه این فعل خبر از بودن و تحقق ذات فاعل خود می‌دهد؛ مثل {{عربی|كان زيدٌ}} و اصطلاحاً در این حالت به آن «کان تامّه» گفته می‌شود؛ گاه خبر از حالت و بودن صفتی در فاعل خود می‌دهد؛ در این صورت، آن [[وصف]] را که خبر از فاعل می‌دهد، نازل منزله مفعول می‌گیرند؛ مانند {{عربی|كان زيد قائماً}} و اصطلاحاً در این حالت به آن «کان ناقصه» گفته می‌شود<ref>الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ج۶، ص۲۱۸۹.</ref>. بر این اساس، دو احتمال در معنای فعل امر {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} داده شده است.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۵.</ref>


====احتمال اول در فعل امر {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}}====
==== احتمال اول در فعل امر {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}}====
[[مفسرین]] در ترکیب ادبی آیه، عموماً فعل «کان» در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} را ناقصه گرفته‌اند و در نتیجه، از آیه معنای [[وجوب]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] را استفاده نموده‌اند. به این ترتیب که {{متن قرآن|أُمَّةٌ}} در آیه، مبتدای مؤخّر است و {{متن قرآن|مِنْكُمْ}} خبر مقدّم و جمله {{متن قرآن|يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}} صفت برای {{متن قرآن|أُمَّةٌ}} می‌باشد. بنا بر آنکه حرف جر «مِن» در {{متن قرآن|مِنْكُمْ}} تبعیضیّه باشد، معنای [[آیه]] چنین می‌شود: «باید گروهی در میان شما همیشه [[وظیفه]] [[دعوت به خیر]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] را عمل نمایند». اگر حرف جر «مِن» [[بیانیّه]] باشد، معنای آیه با همان ترکیب قبل چنین می‌شود: «باید همیشه امّتی که از شما است و دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، در میان شما وجود داشته باشد».
[[مفسرین]] در ترکیب ادبی آیه، عموماً فعل «کان» در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} را ناقصه گرفته‌اند و در نتیجه، از آیه معنای [[وجوب]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] را استفاده نموده‌اند. به این ترتیب که {{متن قرآن|أُمَّةٌ}} در آیه، مبتدای مؤخّر است و {{متن قرآن|مِنْكُمْ}} خبر مقدّم و جمله {{متن قرآن|يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}} صفت برای {{متن قرآن|أُمَّةٌ}} می‌باشد. بنا بر آنکه حرف جر «مِن» در {{متن قرآن|مِنْكُمْ}} تبعیضیّه باشد، معنای [[آیه]] چنین می‌شود: «باید گروهی در میان شما همیشه [[وظیفه]] [[دعوت به خیر]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] را عمل نمایند». اگر حرف جر «مِن» [[بیانیّه]] باشد، معنای آیه با همان ترکیب قبل چنین می‌شود: «باید همیشه امّتی که از شما است و دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، در میان شما وجود داشته باشد».


در این صورت، [[استدلال]] به آیه به بیان اول باز می‌گردد که از [[امر مولوی]] [[شارع]] [[حکیم]] در [[ضرورت]] امر به خیر و معروف، [[کشف]] می‌کنیم که باید دائماً خیرشناسانی خبیر به [[احکام]] و [[اعتقادات دینی]] و [[راسخ]] در [[قرآن]] و عالم و [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] در میان [[امت]] موجود باشند، تا موضوع [[دعوت]] به خیری که [[مرضی]] [[رضای الهی]] است تحقق پیدا کند. ضرورت [[عصمت]] چنین خیرشناسانی را نیز به همان بیان [[برهان]] اول از آیه [[اثبات]] می‌نماییم.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۵.</ref>
در این صورت، [[استدلال]] به آیه به بیان اول باز می‌گردد که از [[امر مولوی]] [[شارع]] [[حکیم]] در [[ضرورت]] امر به خیر و معروف، [[کشف]] می‌کنیم که باید دائماً خیرشناسانی خبیر به [[احکام]] و [[اعتقادات دینی]] و [[راسخ]] در [[قرآن]] و عالم و [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] در میان [[امت]] موجود باشند، تا موضوع [[دعوت]] به خیری که [[مرضی]] [[رضای الهی]] است تحقق پیدا کند. ضرورت [[عصمت]] چنین خیرشناسانی را نیز به همان بیان [[برهان]] اول از آیه [[اثبات]] می‌نماییم.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۵.</ref>


====احتمال دوم در فعل امر {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}}====
==== احتمال دوم در فعل امر {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}}====
در صورتی که فعل امر «کان» در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} تامّه باشد، ترکیب ادبی آیه به این ترتیب است که اسم {{متن قرآن|أُمَّةٌ}} فاعل برای {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} است و جمله بعد صفت آن است. به این ترتیب، معنای آیه چنین است: «همیشه باید کسانی که [[داعی]] به خیر و [[آمر به معروف و ناهی از منکر]] هستند، در میان [[امّت اسلام]] باشند». به عبارت دیگر، موضوعٌ‌له [[حکم]] در حالت اول، [[وصف]] امر به معروف و نهی از منکر در [[امّت]] است و معنای آیه، نازل منزله {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref> است و نتیجه آیه، حکم به [[وجوب]] امر به معروف و نهی از منکر است. در حالی که در شکل دوم موضوعٌ‌له حکم در آیه، اصل وجود [[تکوینی]] گروهی در میان [[امّت اسلام]] است که [[هادی]] به [[خیرات]] و [[آمر به معروف و ناهی از منکر]] هستند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۶.</ref>
در صورتی که فعل امر «کان» در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} تامّه باشد، ترکیب ادبی آیه به این ترتیب است که اسم {{متن قرآن|أُمَّةٌ}} فاعل برای {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} است و جمله بعد صفت آن است. به این ترتیب، معنای آیه چنین است: «همیشه باید کسانی که [[داعی]] به خیر و [[آمر به معروف و ناهی از منکر]] هستند، در میان [[امّت اسلام]] باشند». به عبارت دیگر، موضوعٌ‌له [[حکم]] در حالت اول، [[وصف]] امر به معروف و نهی از منکر در [[امّت]] است و معنای آیه، نازل منزله {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref> است و نتیجه آیه، حکم به [[وجوب]] امر به معروف و نهی از منکر است. در حالی که در شکل دوم موضوعٌ‌له حکم در آیه، اصل وجود [[تکوینی]] گروهی در میان [[امّت اسلام]] است که [[هادی]] به [[خیرات]] و [[آمر به معروف و ناهی از منکر]] هستند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۶.</ref>


===بیان [[برهان]] (بنا بر احتمال دوم)===
=== بیان [[برهان]] (بنا بر احتمال دوم)===
بنا بر آنکه «کان» در [[آیه]] تامّه باشد، [[امر الهی]] اشاره به حقیقتی وجودی در عالم خارج دارد. برای توضیح این مطلب، لازم است تا توضیح کوتاهی پیرامون [[اوامر]] [[مولوی]] و [[تکوینی]] [[پروردگار]] در [[قرآن]] ذکر نماییم.
بنا بر آنکه «کان» در [[آیه]] تامّه باشد، [[امر الهی]] اشاره به حقیقتی وجودی در عالم خارج دارد. برای توضیح این مطلب، لازم است تا توضیح کوتاهی پیرامون [[اوامر]] [[مولوی]] و [[تکوینی]] [[پروردگار]] در [[قرآن]] ذکر نماییم.


خط ۶۱: خط ۶۰:
گاه خطاب امری، اِخبار از واقع است که به صورت امری صادر شده، ولی [[لطف]] آن تأکید بر [[ضرورت]] وجود موضوع [[حکم]] است تا امر قطعاً محقق شود. برای نمونه به چند مثال در [[قرآن]] اشاره می‌کنیم:
گاه خطاب امری، اِخبار از واقع است که به صورت امری صادر شده، ولی [[لطف]] آن تأکید بر [[ضرورت]] وجود موضوع [[حکم]] است تا امر قطعاً محقق شود. برای نمونه به چند مثال در [[قرآن]] اشاره می‌کنیم:
# [[خداوند]] خطاب به منافقینی که از رفتن به [[جنگ تبوک]] در رکاب [[رسول خدا]]{{صل}} [[امتناع]] کردند، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ}}<ref>«اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.</ref>. امر در {{متن قرآن|اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ}} خبر از واقع می‌دهد؛ که هرچند اینان به حسب ظاهر به [[اختیار]] خود از شرکت در [[لشکر]] الهی در رکاب رسول خدا{{صل}} امتناع کردند، ولی به حسب واقع و [[باطن]] امر، [[لیاقت]] شرکت در [[جنگ]] را نداشتند و در نتیجه، خداوند [[توفیق]] هم رکابی با رسول خدا{{صل}} و مجاهدین را از آنان گرفت و ایشان می‌باید مانند [[ضعیفان]] و [[درماندگان]] [[خانه‌نشین]] باشند. بنابراین امر در {{متن قرآن|اقْعُدُوا}} اشاره به سلب توفیقی است که خداوند به واسطه بی‌لیاقتی از آنان نمود.
# [[خداوند]] خطاب به منافقینی که از رفتن به [[جنگ تبوک]] در رکاب [[رسول خدا]]{{صل}} [[امتناع]] کردند، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ}}<ref>«اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.</ref>. امر در {{متن قرآن|اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ}} خبر از واقع می‌دهد؛ که هرچند اینان به حسب ظاهر به [[اختیار]] خود از شرکت در [[لشکر]] الهی در رکاب رسول خدا{{صل}} امتناع کردند، ولی به حسب واقع و [[باطن]] امر، [[لیاقت]] شرکت در [[جنگ]] را نداشتند و در نتیجه، خداوند [[توفیق]] هم رکابی با رسول خدا{{صل}} و مجاهدین را از آنان گرفت و ایشان می‌باید مانند [[ضعیفان]] و [[درماندگان]] [[خانه‌نشین]] باشند. بنابراین امر در {{متن قرآن|اقْعُدُوا}} اشاره به سلب توفیقی است که خداوند به واسطه بی‌لیاقتی از آنان نمود.
#خداوند خطاب به [[مؤمنین]] ساده‌دل که با [[کفار]] و [[اهل کتاب]] طرح [[دوستی]] و [[صمیمیت]] می‌ریزند و آنان را [[محرم اسرار]] خود می‌گیرند، می‌فرماید:‌ {{متن قرآن|هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«هان! این شمایید که آنان را دوست می‌دارید و (آنان) شما را دوست نمی‌دارند و شما به تمام کتاب ایمان دارید (و آنان ندارند) و چون با شما روبه‌رو شوند می‌گویند: ما ایمان آورده‌ایم و چون به خلوت روند سرانگشتان را از خشم بر شما (به دندان) می‌گزند؛ بگو به خشم خود بمیرید؛ خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۱۹.</ref>. خطاب {{متن قرآن|مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ}} اِخبار از شدت [[دشمنی]] آنان می‌دهد که تا پایان [[عمر]] دست از دشمنی بر نمی‌دارند و [[خداوند]] نیز [[توفیق]] [[توبه]] به آنان نمی‌دهد.
# خداوند خطاب به [[مؤمنین]] ساده‌دل که با [[کفار]] و [[اهل کتاب]] طرح [[دوستی]] و [[صمیمیت]] می‌ریزند و آنان را [[محرم اسرار]] خود می‌گیرند، می‌فرماید:‌ {{متن قرآن|هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«هان! این شمایید که آنان را دوست می‌دارید و (آنان) شما را دوست نمی‌دارند و شما به تمام کتاب ایمان دارید (و آنان ندارند) و چون با شما روبه‌رو شوند می‌گویند: ما ایمان آورده‌ایم و چون به خلوت روند سرانگشتان را از خشم بر شما (به دندان) می‌گزند؛ بگو به خشم خود بمیرید؛ خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۱۹.</ref>. خطاب {{متن قرآن|مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ}} اِخبار از شدت [[دشمنی]] آنان می‌دهد که تا پایان [[عمر]] دست از دشمنی بر نمی‌دارند و [[خداوند]] نیز [[توفیق]] [[توبه]] به آنان نمی‌دهد.
#خداوند به [[مؤمنین]] در برابر [[کفار]]، امر به [[شدت عمل]] و [[خشونت]] می‌نماید و می‌فرماید: «برخورد شما در [[جنگ]] باید به گونه‌ای باشد که [[غلظت]] و شدت را [[احساس]] کنند و [[طمع]] در شما نبندند»: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref>. امرالهی در {{متن قرآن|وَلْيَجِدُوا}} خطاب به کفار است. با توجه به آنکه اولاً، «[[وجدان]]» از [[افعال]] [[قلوب]] است و قابل [[امر و نهی]] نیست و ثانیاً، [[أمر]] [[مولوی]] خداوند به کفاری که اصل [[توحید]] را نپذیرفته‌اند [[لغو]] است، روشن می‌شود که [[امر الهی]] به وجدان شدت در قلوب کفار از سوی مؤمنین، خبر از واقع می‌دهد که [[رفتار]] [[اهل]] [[ایمان]] باید به گونه‌ای باشد که چنین احساسی را در قلوب [[دشمن]] به وجود آورد. نتیجه آنکه: در [[آیه]] مورد [[استدلال]]، خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}
# خداوند به [[مؤمنین]] در برابر [[کفار]]، امر به [[شدت عمل]] و [[خشونت]] می‌نماید و می‌فرماید: «برخورد شما در [[جنگ]] باید به گونه‌ای باشد که [[غلظت]] و شدت را [[احساس]] کنند و [[طمع]] در شما نبندند»: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref>. امرالهی در {{متن قرآن|وَلْيَجِدُوا}} خطاب به کفار است. با توجه به آنکه اولاً، «[[وجدان]]» از [[افعال]] [[قلوب]] است و قابل [[امر و نهی]] نیست و ثانیاً، [[أمر]] [[مولوی]] خداوند به کفاری که اصل [[توحید]] را نپذیرفته‌اند [[لغو]] است، روشن می‌شود که [[امر الهی]] به وجدان شدت در قلوب کفار از سوی مؤمنین، خبر از واقع می‌دهد که [[رفتار]] [[اهل]] [[ایمان]] باید به گونه‌ای باشد که چنین احساسی را در قلوب [[دشمن]] به وجود آورد. نتیجه آنکه: در [[آیه]] مورد [[استدلال]]، خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}


در صورتی که امر الهی در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} خبر از واقع بدهد و حرف عطف «واو» در ابتدای آن استیناف باشد، معنای آیه چنین می‌شود: «ای [[امّت اسلام]]، بدانید که [[قاعده لطف]] [[الهی]] ایجاب می‌کند که اگر شما [[مأمور]] به انجام [[خیرات]] هستید، همواره در میان شما باید گروهی باشند که خود [[اسوه]] خیر بوده و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنند؛ آنها [[حافظ]] دیگران از [[خطا]] و [[اشتباه]] در دین‌اند و [[امّت]] را از فرو افتادن در ورطه [[شرک]] و [[گناه]] و در نتیجه، [[تفرقه]] و فتنه‌گری فتنه‎جویان [[حفظ]] می‌کنند. پس باید آنان را بیابید، تا در انجام [[خیرات]]، [[اسوه]] خود در [[امتثال امر الهی]] قرار دهید و [[رستگاران]] [[حقیقی]]، آنان و پیروانشان می‌باشند»<ref>التحریر و التنویر (ط. مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۲۰ ه.ق.)، ج۳، ص۱۷.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۶.</ref>
در صورتی که امر الهی در {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ}} خبر از واقع بدهد و حرف عطف «واو» در ابتدای آن استیناف باشد، معنای آیه چنین می‌شود: «ای [[امّت اسلام]]، بدانید که [[قاعده لطف]] [[الهی]] ایجاب می‌کند که اگر شما [[مأمور]] به انجام [[خیرات]] هستید، همواره در میان شما باید گروهی باشند که خود [[اسوه]] خیر بوده و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنند؛ آنها [[حافظ]] دیگران از [[خطا]] و [[اشتباه]] در دین‌اند و [[امّت]] را از فرو افتادن در ورطه [[شرک]] و [[گناه]] و در نتیجه، [[تفرقه]] و فتنه‌گری فتنه‎جویان [[حفظ]] می‌کنند. پس باید آنان را بیابید، تا در انجام [[خیرات]]، [[اسوه]] خود در [[امتثال امر الهی]] قرار دهید و [[رستگاران]] [[حقیقی]]، آنان و پیروانشان می‌باشند»<ref>التحریر و التنویر (ط. مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۲۰ ه. ق.)، ج۳، ص۱۷.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۶.</ref>


===شکل منطقی [[برهان]] دوم===
=== شکل منطقی [[برهان]] دوم ===
[[حد وسط]] در برهان دوم، بنا بر آنکه فعل کان در عبارت [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ}} تامّه باشد، وجود دائمی خیرشناسان در میان [[امت]] است. به این ترتیب، در مرحله اوّل با ترتیب [[قیاس]] استثنایی و با کمک [[آیه]]، [[ضرورت]] دائمی وجود خیرشناسانی را که [[راسخین]] در [[قرآن]] و [[معارف الهی]] هستند، [[اثبات]] می‌نماییم و می‌گوییم:
[[حد وسط]] در برهان دوم، بنا بر آنکه فعل کان در عبارت [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ}} تامّه باشد، وجود دائمی خیرشناسان در میان [[امت]] است. به این ترتیب، در مرحله اوّل با ترتیب [[قیاس]] استثنایی و با کمک [[آیه]]، [[ضرورت]] دائمی وجود خیرشناسانی را که [[راسخین]] در [[قرآن]] و [[معارف الهی]] هستند، [[اثبات]] می‌نماییم و می‌گوییم:


خط ۸۲: خط ۸۱:
نتیجه آنکه، بعد از رسول خدا{{صل}}، همیشه می‌باید در میان امت اسلام امام معصومی وجود داشته باشد تا هادی امت به خیرات و ناهی از منکرات باشد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۹.</ref>
نتیجه آنکه، بعد از رسول خدا{{صل}}، همیشه می‌باید در میان امت اسلام امام معصومی وجود داشته باشد تا هادی امت به خیرات و ناهی از منکرات باشد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱۹.</ref>


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
[[آیه امر به معروف چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)]]
[[آیه امر به معروف چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش