ابراهیم فرزند پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''[[ابراهیم]] [[فرزند]] [[رسول اکرم]]{{صل}}''' در ذیالحجه [[سال هشتم هجری]] در [[مدینه]] از [[ماریه قبطیه]] به [[دنیا]] آمد. [[رسول اکرم]]{{صل}} به حدی از تولد فرزندش خوشحال بود که به اصحابش فرمود: "شب گذشته [[خدا]] به من [[فرزندی]] عطا کرد و من او را به نام پدرم، [[ابراهیم خلیل]]، ابراهیم نامیدم"، اما ابراهیم در روز سه شنبه، دهم ربیعالاول [[سال دهم هجری]] بعد از حدود شانزده ماه زندگی از [[دنیا]] رفت و موجب اندوه شدید پیامبر {{صل}} گردید. | '''[[ابراهیم]] [[فرزند]] [[رسول اکرم]]{{صل}}''' در ذیالحجه [[سال هشتم هجری]] در [[مدینه]] از [[ماریه قبطیه]] به [[دنیا]] آمد. [[رسول اکرم]]{{صل}} به حدی از تولد فرزندش خوشحال بود که به اصحابش فرمود: "شب گذشته [[خدا]] به من [[فرزندی]] عطا کرد و من او را به نام پدرم، [[ابراهیم خلیل]]، ابراهیم نامیدم"، اما ابراهیم در روز سه شنبه، دهم ربیعالاول [[سال دهم هجری]] بعد از حدود شانزده ماه زندگی از [[دنیا]] رفت و موجب اندوه شدید پیامبر {{صل}} گردید. | ||
==ابراهیم و فرزندان پیامبر خاتم== | == ابراهیم و فرزندان پیامبر خاتم == | ||
* [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دارای هفت [[فرزند]] بود که به جز ابراهیم، سایر [[فرزندان]] وی از [[حضرت خدیجه]] بودند و ابراهیم که در ذیالحجه [[سال هشتم هجری]] در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد<ref>یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ طبری، ج۲، ص۹۵.</ref> و در روز سه شنبه، دهم ربیعالاول [[سال دهم هجری]] از [[دنیا]] رفت<ref>التنبیه و الإشراف، مسعودی، ص۲۳۸.</ref>. مادر ابراهیم، ماریه قبطیه نام دارد. | * [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دارای هفت [[فرزند]] بود که به جز ابراهیم، سایر [[فرزندان]] وی از [[حضرت خدیجه]] بودند و ابراهیم که در ذیالحجه [[سال هشتم هجری]] در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد<ref>یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ طبری، ج۲، ص۹۵.</ref> و در روز سه شنبه، دهم ربیعالاول [[سال دهم هجری]] از [[دنیا]] رفت<ref>التنبیه و الإشراف، مسعودی، ص۲۳۸.</ref>. مادر ابراهیم، ماریه قبطیه نام دارد. | ||
* ابراهیم تنها [[برادر]] ناتنی [[حضرت زهرا]]{{س}} و تنها فرزند [[رسول خدا]]{{صل}} بود که از [[مادری]] به جز خدیجه{{س}} به دنیا آمد. درباره وجود ابراهیم و نام او اختلافی نیست؛ زیرا در [[مدینه]] متولد شد و در آن [[زمان]]، نظر همه متوجه جزئیات [[زندگی پیامبر]]{{صل}} بود. [[مادر]] ابراهیم، [[ماریه قبطیه]] بود که در [[ذیحجه]] [[سال هشتم هجرت]] او را به دنیا آورد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref>. [[ماریه]]، دختر [[شمعون]]، را [[پادشاه مصر]] به پیامبر{{صل}} [[هدیه]] کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۱۲.</ref>. ابراهیم در [[سال دهم هجرت]]، در یک سال و دهماهگی، از دنیا رفت. گفته شده که پیامبر{{صل}} در [[غم]] از دست دادن او بسیار محزون شد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۷.</ref> و او را در [[بقیع]] [[دفن]] کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۵۶.</ref><ref>[[غلام حسن محرمی|محرمی، غلام حسن]]، [[برادران و خواهران فاطمه (مقاله)| مقاله «برادران و خواهران فاطمه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۱۱۵.</ref> | |||
== مادر ابراهیم فرزند پیامبر خاتم == | |||
==مادر ابراهیم فرزند پیامبر خاتم== | |||
{{اصلی|ماریه قبطیه}} | {{اصلی|ماریه قبطیه}} | ||
«[[ماریه قبطیه]]» دختر [[شمعون]] و [[همسر گرامی رسول خدا]]{{صل}} در قریه «حَفن» ـ از مناطق «اَنصِنا»[[ی]] [[مصر]] ـ به [[دنیا]] آمد<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۱.</ref>. در [[سال هفتم هجری]] در پی [[دعوت]] [[حاکم مصر]] به [[اسلام]]، توسط او به عنوان [[هدیه]] برای [[پیامبر]] فرستاده شد. پس از [[مسلمان]] شدن، پیامبر با ایشان [[ازدواج]] کرد، حاصل این ازدواج به دنیا آمدن [[ابراهیم]] بود. | «[[ماریه قبطیه]]» دختر [[شمعون]] و [[همسر گرامی رسول خدا]]{{صل}} در قریه «حَفن» ـ از مناطق «اَنصِنا»[[ی]] [[مصر]] ـ به [[دنیا]] آمد<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۱.</ref>. در [[سال هفتم هجری]] در پی [[دعوت]] [[حاکم مصر]] به [[اسلام]]، توسط او به عنوان [[هدیه]] برای [[پیامبر]] فرستاده شد. پس از [[مسلمان]] شدن، پیامبر با ایشان [[ازدواج]] کرد، حاصل این ازدواج به دنیا آمدن [[ابراهیم]] بود. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۵: | ||
پس از [[وفات پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} از [[زندگی]] و احوال ماریه، [[خبر]] چندانی به ما نرسیده است و سرانجام در [[محرم]] ۱۶ [[هجری]] و [[زمان]] [[خلافت عمر]]، [[وفات]] یافت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۸؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۲۱۸.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[ماریه قبطیه (مقاله)|ماریه قبطیه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۵۴-۲۵۵؛ [[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۶؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۹۸-۹۹.</ref> | پس از [[وفات پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} از [[زندگی]] و احوال ماریه، [[خبر]] چندانی به ما نرسیده است و سرانجام در [[محرم]] ۱۶ [[هجری]] و [[زمان]] [[خلافت عمر]]، [[وفات]] یافت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۸؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۲۱۸.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[ماریه قبطیه (مقاله)|ماریه قبطیه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۵۴-۲۵۵؛ [[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۶؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۹۸-۹۹.</ref> | ||
==تولد ابراهیم== | == تولد ابراهیم == | ||
[[ماریه]]، ابراهیم را به [[دنیا]] آورد، در حالی که [[پیامبر]]{{صل}} قبل از این، به جز از [[خدیجه]]{{س}} از دیگر همسرانش [[فرزندی]] نداشت<ref>قرب الاسناد، حمیری، ص۹.</ref>. محل [[تولد]] ابراهیم همان العالیه بوده است که امروزه به آنجا "مشربه ام ابراهیم" گفته میشود. قابله ابراهیم "سَلمی" ([[کنیز]] و [[آزاد]] کرده [[رسول اکرم]])، [[همسر]] [[ابورافع]] بود<ref>تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۲۹۲.</ref>. هنگامی که [[ابورافع]] خبر [[تولد]] ابراهیم را به [[پیامبر]]{{صل}} میداد، [[پیامبر]]{{صل}} بسیار خوشحال شد و غلامی را برای مژدگانی به او عطا فرمود<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۱۹؛ نوری، ج۵، ص۱۹۱.</ref>. | [[ماریه]]، ابراهیم را به [[دنیا]] آورد، در حالی که [[پیامبر]]{{صل}} قبل از این، به جز از [[خدیجه]]{{س}} از دیگر همسرانش [[فرزندی]] نداشت<ref>قرب الاسناد، حمیری، ص۹.</ref>. محل [[تولد]] ابراهیم همان العالیه بوده است که امروزه به آنجا "مشربه ام ابراهیم" گفته میشود. قابله ابراهیم "سَلمی" ([[کنیز]] و [[آزاد]] کرده [[رسول اکرم]])، [[همسر]] [[ابورافع]] بود<ref>تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۲۹۲.</ref>. هنگامی که [[ابورافع]] خبر [[تولد]] ابراهیم را به [[پیامبر]]{{صل}} میداد، [[پیامبر]]{{صل}} بسیار خوشحال شد و غلامی را برای مژدگانی به او عطا فرمود<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۱۹؛ نوری، ج۵، ص۱۹۱.</ref>. | ||
در همین حال، [[جبرئیل امین]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و فرمود: "سلام بر تو باد ای ابا ابراهیم! همانا [[خداوند]] از [[ماریه]]، [[فرزندی]] به تو بخشید و تو را امر کرد که او را ابراهیم بنامی. پس [[خداوند]] در او برای تو [[برکت]] نهاده و وی را روشنی چشم تو در [[دنیا]] و [[آخرت]] قرار داد"<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۵، ص۳۳۰- ۳۳۲؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۲۹۲.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} به حدی از [[تولد]] فرزندش خوشحال بود که به اصحابش فرمود: "شب گذشته [[خدا]] به من [[فرزندی]] عطا کرد و من او را به نام پدرم، [[ابراهیم خلیل]]، ابراهیم نامیدم"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۹۵.</ref>. همچنین فرمود: "این پسر، مادرش را از [[بردگی]] آزاد کرد". | در همین حال، [[جبرئیل امین]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و فرمود: "سلام بر تو باد ای ابا ابراهیم! همانا [[خداوند]] از [[ماریه]]، [[فرزندی]] به تو بخشید و تو را امر کرد که او را ابراهیم بنامی. پس [[خداوند]] در او برای تو [[برکت]] نهاده و وی را روشنی چشم تو در [[دنیا]] و [[آخرت]] قرار داد"<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۵، ص۳۳۰- ۳۳۲؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۲۹۲.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} به حدی از [[تولد]] فرزندش خوشحال بود که به اصحابش فرمود: "شب گذشته [[خدا]] به من [[فرزندی]] عطا کرد و من او را به نام پدرم، [[ابراهیم خلیل]]، ابراهیم نامیدم"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۹۵.</ref>. همچنین فرمود: "این پسر، مادرش را از [[بردگی]] آزاد کرد". | ||
وقتی ابراهیم متولد شد، چون [[مسلمانان]] علاقه حضرت را به [[ماریه]] میدانستند، اصرار داشتند که ابراهیم را یکی از [[زنان]] [[انصار]] شیر دهد تا [[ماریه]] در [[خدمت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} باشد؛ [[زنان]] [[انصار]] در مورد اینکه کدام یک او را شیر دهند، به [[رقابت]] پرداختند<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۹۵.</ref> تا آنکه ام برده، دختر [[منذر بن زید]]، از [[طایفه]] بنی نجار<ref>یعقوبی، ج۲، ص۸۷، بلاذری، ج۲، ص۸۶.</ref> و [[همسر]] [[براء بن اوس]]، خدمت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و این تقاضا را مطرح کرد<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۹۵.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} نیز پذیرفت و ابراهیم را به وی سپرد و یک قطعه نخلستان هم به آن زن اختصاص داد. [[پیامبر]]{{صل}} در روز هفتم ولادت ابراهیم، گوسفندی [[قربانی]] کرد ([[عقیقه]])<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳.</ref> و گوشت آن را بین [[مردم]] تقسیم فرمود و موی ابراهیم را چیده، [[دفن]] فرمودند<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳.</ref>. این [[عمل]] رسول خدا{{صل}}، منشأ [[استحباب]] این [[کارها]] [[زمان]] ولادت فرزند است. | وقتی ابراهیم متولد شد، چون [[مسلمانان]] علاقه حضرت را به [[ماریه]] میدانستند، اصرار داشتند که ابراهیم را یکی از [[زنان]] [[انصار]] شیر دهد تا [[ماریه]] در [[خدمت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} باشد؛ [[زنان]] [[انصار]] در مورد اینکه کدام یک او را شیر دهند، به [[رقابت]] پرداختند<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۹۵.</ref> تا آنکه ام برده، دختر [[منذر بن زید]]، از [[طایفه]] بنی نجار<ref>یعقوبی، ج۲، ص۸۷، بلاذری، ج۲، ص۸۶.</ref> و [[همسر]] [[براء بن اوس]]، خدمت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و این تقاضا را مطرح کرد<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۹۵.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} نیز پذیرفت و ابراهیم را به وی سپرد و یک قطعه نخلستان هم به آن زن اختصاص داد. [[پیامبر]]{{صل}} در روز هفتم ولادت ابراهیم، گوسفندی [[قربانی]] کرد ([[عقیقه]])<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳.</ref> و گوشت آن را بین [[مردم]] تقسیم فرمود و موی ابراهیم را چیده، [[دفن]] فرمودند<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۱۸۳.</ref>. این [[عمل]] رسول خدا{{صل}}، منشأ [[استحباب]] این [[کارها]] [[زمان]] ولادت فرزند است. | ||
ابراهیم در نزد [[پدر]] و [[مادر]] رضاعی خود در [[قبیله]] [[بنینجار]] بود و [[پیامبر]]{{صل}} گاهی به آنجا میرفت و گاهی [[خواب]] قیلوله خود را آنجا انجام میداد و ابراهیم را پیش ایشان میآوردند. | ابراهیم در نزد [[پدر]] و [[مادر]] رضاعی خود در [[قبیله]] [[بنینجار]] بود و [[پیامبر]]{{صل}} گاهی به آنجا میرفت و گاهی [[خواب]] قیلوله خود را آنجا انجام میداد و ابراهیم را پیش ایشان میآوردند. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
تولد ابراهیم برای برخی از [[زنان پیامبر]] خوشآیند نبود. چنان که [[زهری]] از [[عروه]] و او از [[عایشه]] نقل کرده که روزی رسول خدا{{صل}} ابراهیم را همراه خود نزد عایشه برد و به او فرمود: "شباهتش را به من بنگر". عایشه گفت: بیشتر شبیه مادرش است. حضرت فرمود: مگر سفیدی او را نمیبینی؟ عایشه پاسخ داد: کسی که دوران بارداریاش کوتاه باشد، سفید و چاق میشود<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۹۸-۹۹.</ref>. | تولد ابراهیم برای برخی از [[زنان پیامبر]] خوشآیند نبود. چنان که [[زهری]] از [[عروه]] و او از [[عایشه]] نقل کرده که روزی رسول خدا{{صل}} ابراهیم را همراه خود نزد عایشه برد و به او فرمود: "شباهتش را به من بنگر". عایشه گفت: بیشتر شبیه مادرش است. حضرت فرمود: مگر سفیدی او را نمیبینی؟ عایشه پاسخ داد: کسی که دوران بارداریاش کوتاه باشد، سفید و چاق میشود<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۹۸-۹۹.</ref>. | ||
==ابراهیم، فدای [[حسین]]{{ع}}== | == ابراهیم، فدای [[حسین]]{{ع}}== | ||
ابراهیم بیشتر از شانزده ماه و هشت روز یا هجده ماه زنده نبود و اگر [[تاریخ]] [[تولد]] و [[وفات]] وی که در سابق ذکر شد، درست باشد، [[عمر]] وی حدوداً پانزده ماه بود که [[پیامبر]]{{صل}} او را فدای [[حسین بن علی]]{{ع}} نمود<ref>التنبیه و الاشراف، مسعودی، ص۲۳۸.</ref>. | ابراهیم بیشتر از شانزده ماه و هشت روز یا هجده ماه زنده نبود و اگر [[تاریخ]] [[تولد]] و [[وفات]] وی که در سابق ذکر شد، درست باشد، [[عمر]] وی حدوداً پانزده ماه بود که [[پیامبر]]{{صل}} او را فدای [[حسین بن علی]]{{ع}} نمود<ref>التنبیه و الاشراف، مسعودی، ص۲۳۸.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۵: | ||
[[ابن عباس]] میگوید: بعد از سه روز ابراهیم از [[دنیا]] رفت؛ از آن روز به بعد هر گاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[حسین]]{{ع}} را میدید او را میبوسید و به سینه میچسبانید و میفرمود: "قربان آنکه فرزندم ابراهیم را فدایش نمودم"<ref>مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۴- ۲۳۵.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۹.</ref> | [[ابن عباس]] میگوید: بعد از سه روز ابراهیم از [[دنیا]] رفت؛ از آن روز به بعد هر گاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[حسین]]{{ع}} را میدید او را میبوسید و به سینه میچسبانید و میفرمود: "قربان آنکه فرزندم ابراهیم را فدایش نمودم"<ref>مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۴- ۲۳۵.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۹.</ref> | ||
==[[وفات]] ابراهیم== | == [[وفات]] ابراهیم == | ||
در ربیع الاول [[سال دهم هجری]]، ابراهیم، [[فرزند]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[وفات]] یافت<ref>التنبیه و الاشراف، مسعودی، ص۲۳۸؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۴۵۹.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به نخلستان آمد و دید فرزندش در دامن [[مادر]] در حال [[جان]] دادن است؛ [[پیامبر]]{{صل}} ابراهیم را در دامن خود نهاد و فرمود: "ای ابراهیم! در مقابل خواسته [[خدا]] ما نمیتوانیم کاری انجام دهیم"، این را گفت و قطرات [[اشک]] بر چهره مبارکش جاری گردید، سپس فرمود: "ای ابراهیم! اگر نبود امر و [[اراده پروردگار]] که هر کسی باید بمیرد، بیش از این بر تو اندوهناک میشدیم". سپس فرمود: "و اینک برای تو بسیار محزون و افسردهایم، [[دل]] میسوزد و [[اشک]] میریزد، اما چیزی نمیگوییم که باعث [[غضب]] [[خدا]] شود". در این هنگام [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خطاب به [[علی]]{{ع}} فرمود: "برخیز و پسرم را برای [[خاکسپاری]] آماده نما". | در ربیع الاول [[سال دهم هجری]]، ابراهیم، [[فرزند]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[وفات]] یافت<ref>التنبیه و الاشراف، مسعودی، ص۲۳۸؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۴۵۹.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به نخلستان آمد و دید فرزندش در دامن [[مادر]] در حال [[جان]] دادن است؛ [[پیامبر]]{{صل}} ابراهیم را در دامن خود نهاد و فرمود: "ای ابراهیم! در مقابل خواسته [[خدا]] ما نمیتوانیم کاری انجام دهیم"، این را گفت و قطرات [[اشک]] بر چهره مبارکش جاری گردید، سپس فرمود: "ای ابراهیم! اگر نبود امر و [[اراده پروردگار]] که هر کسی باید بمیرد، بیش از این بر تو اندوهناک میشدیم". سپس فرمود: "و اینک برای تو بسیار محزون و افسردهایم، [[دل]] میسوزد و [[اشک]] میریزد، اما چیزی نمیگوییم که باعث [[غضب]] [[خدا]] شود". در این هنگام [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خطاب به [[علی]]{{ع}} فرمود: "برخیز و پسرم را برای [[خاکسپاری]] آماده نما". | ||
خط ۴۷: | خط ۴۶: | ||
[[شیخ طوسی]] در کتاب خود از [[عایشه]] [[روایت]] کرده است: هنگامی که ابراهیم از [[دنیا]] رفت، [[پیامبر]]{{صل}} [[گریه]] کرد تا حدی که اشکهایش بر گونههایش جاری شد. به آن حضرت گفتند: آیا ما را از [[گریه]] [[نهی]] میکنی و خودت [[گریه]] میکنی؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "این، [[گریه]] نیست، بلکه این [[رحمت]] است و کسی که بر دیگری رحم نمیکند، مورد [[رحمت]] واقع نمیشود"<ref>الأمالی، شیخ طوسی، ص۳۸۸.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۹؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۹۸-۹۹.</ref> | [[شیخ طوسی]] در کتاب خود از [[عایشه]] [[روایت]] کرده است: هنگامی که ابراهیم از [[دنیا]] رفت، [[پیامبر]]{{صل}} [[گریه]] کرد تا حدی که اشکهایش بر گونههایش جاری شد. به آن حضرت گفتند: آیا ما را از [[گریه]] [[نهی]] میکنی و خودت [[گریه]] میکنی؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "این، [[گریه]] نیست، بلکه این [[رحمت]] است و کسی که بر دیگری رحم نمیکند، مورد [[رحمت]] واقع نمیشود"<ref>الأمالی، شیخ طوسی، ص۳۸۸.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۹؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۹۸-۹۹.</ref> | ||
==[[وفات]] ابراهیم و [[گرفتن خورشید]]== | == [[وفات]] ابراهیم و [[گرفتن خورشید]] == | ||
در ایام [[وفات]] ابراهیم، [[خورشید]] گرفت و [[مردم]] به همدیگر میگفتند: [[خورشید]] برای [[مرگ]] ابراهیم تاریک شد! [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با شنیدن این سخنان، بر [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: "ای [[مردم]]! [[خورشید و ماه]] دو نشانه از نشانههای [[خداوند]] هستند که به امر او حرکت میکنند و به خاطر [[مرگ]] یا [[زندگی]] کسی تاریک نمیشوند. پس هرگاه [[کسوف]] یا [[خسوف]] پیش آمد، [[نماز آیات]] بخوانید". سپس از [[منبر]] پایین آمد و همراه [[مردم]] [[نماز آیات]] را به جای آورد<ref>المحاسن، برقی، ج۲، ص۲۹-۳۱؛ فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۰۸- ۲۰۹؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۴۵۹- ۴۶۰.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱.</ref> | در ایام [[وفات]] ابراهیم، [[خورشید]] گرفت و [[مردم]] به همدیگر میگفتند: [[خورشید]] برای [[مرگ]] ابراهیم تاریک شد! [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با شنیدن این سخنان، بر [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: "ای [[مردم]]! [[خورشید و ماه]] دو نشانه از نشانههای [[خداوند]] هستند که به امر او حرکت میکنند و به خاطر [[مرگ]] یا [[زندگی]] کسی تاریک نمیشوند. پس هرگاه [[کسوف]] یا [[خسوف]] پیش آمد، [[نماز آیات]] بخوانید". سپس از [[منبر]] پایین آمد و همراه [[مردم]] [[نماز آیات]] را به جای آورد<ref>المحاسن، برقی، ج۲، ص۲۹-۳۱؛ فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۰۸- ۲۰۹؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۴۵۹- ۴۶۰.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱.</ref> | ||