پرش به محتوا

ابن عبدیالیل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲: خط ۲:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابن عبدیالیل در قرآن]] - [[ابن عبدیالیل در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابن عبدیالیل در قرآن]] - [[ابن عبدیالیل در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[مفسّران]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ}}<ref>«و گفتند: چرا این قرآن بر مردی سترگ از این دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشد؟» سوره زخرف، آیه ۳۱.</ref> در تعیین مصداقِ {{متن قرآن|رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ}} در [[طائف]]، از مردی با نام‌های ابن عبدیالیل، [[کنانة بن عبد بن عمرو بن ‌عمیر]]،<ref>جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۸۴ و ۸۵.</ref> [[کنانة بن‌ عبدیالیل]]<ref> غرر التبیان، ص ۴۶۸.</ref> و [[عمیر بن‌ عبدیالیل]]<ref>قرطبی، ج ۱۶، ص ۵۶.</ref> یاد کرده‌اند که هر چهار نام، به دو روایتِ [[مجاهد]] و [[سدّی]] باز می‌گردد. از مقایسه و بررسی [[روایات]] برمی‌آید که این فرد، کنانه ‌بن عبدیالیل است و به احتمال [[قوی]]، "یالیل" در [[روایت]] سدّی، از [[کنانة بن‌ عبد بن ‌عمرو]] افتاده، و [[قرطبی]] به [[اجتهاد]] خود "عمیر" را به اوّل اسم افزوده است. در [[تفسیر طبری]]،<ref>جامع‌البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵.</ref> ذیل آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> از او به ابن‌بالین یاد شده؛ هر چند در [[تاریخ]] [[طبری]]،<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۰۰.</ref> کنانة بن ‌عبدیالیل آمده است که شاید آن چه در [[تفسیر]] آمده، از خطای مصحّحان بعدی باشد.
[[مفسّران]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ}}<ref>«و گفتند: چرا این قرآن بر مردی سترگ از این دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشد؟» سوره زخرف، آیه ۳۱.</ref> در تعیین مصداقِ {{متن قرآن|رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ}} در [[طائف]]، از مردی با نام‌های ابن عبدیالیل، [[کنانة بن عبد بن عمرو بن ‌عمیر]]،<ref>جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۸۴ و ۸۵.</ref> [[کنانة بن‌ عبدیالیل]]<ref> غرر التبیان، ص ۴۶۸.</ref> و [[عمیر بن‌ عبدیالیل]]<ref>قرطبی، ج ۱۶، ص ۵۶.</ref> یاد کرده‌اند که هر چهار نام، به دو روایتِ [[مجاهد]] و [[سدّی]] باز می‌گردد. از مقایسه و بررسی [[روایات]] برمی‌آید که این فرد، کنانه ‌بن عبدیالیل است و به احتمال [[قوی]]، "یالیل" در [[روایت]] سدّی، از [[کنانة بن‌ عبد بن ‌عمرو]] افتاده، و [[قرطبی]] به [[اجتهاد]] خود "عمیر" را به اوّل اسم افزوده است. در [[تفسیر طبری]]،<ref>جامع‌البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵.</ref> ذیل آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> از او به ابن‌بالین یاد شده؛ هر چند در [[تاریخ]] [[طبری]]،<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۰۰.</ref> کنانة بن ‌عبدیالیل آمده است که شاید آن چه در [[تفسیر]] آمده، از خطای مصحّحان بعدی باشد.


خط ۹: خط ۹:
منابع درباره مسلمانی‌اش، گوناگون سخن گفته‌اند: به روایتی،<ref>الطبقات، ج ۶، ص ۴۷؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۹ و ۳۸۶.</ref> وی یکی از اعضای بلندپایه هیأت‌ ثقیف بود که در رمضان سال ۹هجری<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۸۰.</ref> برای [[گفت‌وگو]] و [[مصالحه]] با [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] آمدند و همگی [[مسلمان]] شدند؛ ولی [[ابن‌هشام]]<ref>سیره ابن‌هشام، ج ۲، ص ۵۳۹.</ref> و [[واقدی]]<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۶۳.</ref> که نام تمام افراد هیأت ثقیف را بر شمرده‌اند، از او یاد نکرده‌اند. مدائنی،<ref> الإصابه، ج ۵، ص ۴۹۶.</ref> او را یکی از افراد هیأت دانسته؛ امّا مسلمانی‌اش را نپذیرفته است؛ زیرا [[اعتقاد]] دارد: [[سروری]] مردی [[قریشی]] را برنتابید و [[مشرک]] بازگشت. برابر این خبر، او از [[طائف]] به [[نجران]] و پس از مدّتی به [[روم]] نزد "هرقل" رفت و به [[ابوعامر راهب]]، [[پدر]] [[حنظله غسیل الملائکه]] و [[علقمة بن علاثه قیسی]] پیوست <ref>جامع‌البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۷۳.</ref>. پس از [[مرگ]] [[ابوعامر]] در روم، [[کنانه]] بر سر [[میراث]] او با [[علقمه]] به‌ نزاع برخاست و هِرْقِلْ در دعوای آن دو به این [[دلیل]] که ابوعامر و کنانه هر دو [[شهرنشین]]، و علقمه [[بدوی]] است، به سود کنانه [[داوری]] کرد. بر پایه این [[روایت]]، سرانجام کنانه در [[سرزمین]] روم، مشرک از [[دنیا]] رفت <ref> اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۷۳؛ الإصابه، ج ۵، ص ۴۹۶.</ref>. به [[نقل]] [[طبری]]،<ref>جامع‌البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵.</ref>کنانه و علقمه پس از مدّتی به مدینه بازگشته، مسلمان شدند و با پیامبر{{صل}} [[بیعت]] کردند؛ به هر حال از فرجام او اطلاعی در دست نیست؛ هر چند زرکلی مرگ او را حدود [[سال ۱۵ هجری]] دانسته است <ref> الأعلام، ج ۵، ص ۲۳۴.</ref><ref>[[محمد الله‌اکبری|الله‌اکبری، محمد]]، [[ابن عبدیالیل (مقاله)|مقاله «ابن عبدیالیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
منابع درباره مسلمانی‌اش، گوناگون سخن گفته‌اند: به روایتی،<ref>الطبقات، ج ۶، ص ۴۷؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۹ و ۳۸۶.</ref> وی یکی از اعضای بلندپایه هیأت‌ ثقیف بود که در رمضان سال ۹هجری<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۸۰.</ref> برای [[گفت‌وگو]] و [[مصالحه]] با [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] آمدند و همگی [[مسلمان]] شدند؛ ولی [[ابن‌هشام]]<ref>سیره ابن‌هشام، ج ۲، ص ۵۳۹.</ref> و [[واقدی]]<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۶۳.</ref> که نام تمام افراد هیأت ثقیف را بر شمرده‌اند، از او یاد نکرده‌اند. مدائنی،<ref> الإصابه، ج ۵، ص ۴۹۶.</ref> او را یکی از افراد هیأت دانسته؛ امّا مسلمانی‌اش را نپذیرفته است؛ زیرا [[اعتقاد]] دارد: [[سروری]] مردی [[قریشی]] را برنتابید و [[مشرک]] بازگشت. برابر این خبر، او از [[طائف]] به [[نجران]] و پس از مدّتی به [[روم]] نزد "هرقل" رفت و به [[ابوعامر راهب]]، [[پدر]] [[حنظله غسیل الملائکه]] و [[علقمة بن علاثه قیسی]] پیوست <ref>جامع‌البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۷۳.</ref>. پس از [[مرگ]] [[ابوعامر]] در روم، [[کنانه]] بر سر [[میراث]] او با [[علقمه]] به‌ نزاع برخاست و هِرْقِلْ در دعوای آن دو به این [[دلیل]] که ابوعامر و کنانه هر دو [[شهرنشین]]، و علقمه [[بدوی]] است، به سود کنانه [[داوری]] کرد. بر پایه این [[روایت]]، سرانجام کنانه در [[سرزمین]] روم، مشرک از [[دنیا]] رفت <ref> اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۷۳؛ الإصابه، ج ۵، ص ۴۹۶.</ref>. به [[نقل]] [[طبری]]،<ref>جامع‌البیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵.</ref>کنانه و علقمه پس از مدّتی به مدینه بازگشته، مسلمان شدند و با پیامبر{{صل}} [[بیعت]] کردند؛ به هر حال از فرجام او اطلاعی در دست نیست؛ هر چند زرکلی مرگ او را حدود [[سال ۱۵ هجری]] دانسته است <ref> الأعلام، ج ۵، ص ۲۳۴.</ref><ref>[[محمد الله‌اکبری|الله‌اکبری، محمد]]، [[ابن عبدیالیل (مقاله)|مقاله «ابن عبدیالیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>


==ابن عبدیالیل در [[شأن نزول]]==
== ابن عبدیالیل در [[شأن نزول]] ==


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش