ابو ابراهیم مولی ام سلمه: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابو ابراهیم مولی ام سلمه در تراجم و رجال]] - [[ابو ابراهیم مولی ام سلمه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابو ابراهیم مولی ام سلمه در تراجم و رجال]] - [[ابو ابراهیم مولی ام سلمه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[ابن اثیر]] به نقل از [[حسن بن سفیان]] در کتاب مسندش او را [[صحابی]] دانسته است<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۳.</ref>. گفته شده او از [[موالی]] [[ام سلمه]] بوده است. از وی نقل شده (در [[کودکی]]) در بستر [[رسول خدا]]{{صل}} میخوابیدم و از ظرف وضوی آن [[حضرت]]، [[وضو]] میگرفتم<ref>ابونعیم، اخبار اصفهان، ج۱، ص۴۴ و ۷۵؛ همو، معرفه، ج۵، ص۲۸۳۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۴؛ ذهبی، ج۷، ص۱۴۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۴.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۴.</ref> [[سند]] این [[روایت]] را که از [[ابوموسی مدینی]] نقل کرده، [[قوی]] دانسته و سپس به نقل از [[ابو منصور باوردی]]، در معرفة الصحابه تتمهای برای این نقل آورده است. ([[ابو ابراهیم]] گفت) زمانی که به حد [[بلوغ]] رسیدم (ام سلمه) مرا [[آزاد]] کرد. سپس به من گفت: [[آزادی]]، برو، گویی تو را ندیدهام. [[أبونعیم]] میافزاید: ام سلمه به او گفت: به [[سرزمین]] جدیدی برو تا تو را نبینم. ابو ابراهیم میگوید: آنگاه در [[اصفهان]] ساکن شدم<ref>ابو نعیم، اخبار اصفهان، ج۱، ص۷۵.</ref>. ابن حجر میگوید: در این روایت، تصریح نشده او در [[زمان]] [[حیات رسول خدا]]{{صل}} از موالی و در [[خدمت]] ام سلمه بوده است؛ گرچه از [[متن حدیث]] چنین به نظر میرسد مقصودش زمان [[رسول]] خداست<ref>ابن حجر، ج۷، ص۴.</ref><ref>[[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابو ابراهیم مولی ام سلمه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۰۸.</ref> | [[ابن اثیر]] به نقل از [[حسن بن سفیان]] در کتاب مسندش او را [[صحابی]] دانسته است<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۳.</ref>. گفته شده او از [[موالی]] [[ام سلمه]] بوده است. از وی نقل شده (در [[کودکی]]) در بستر [[رسول خدا]]{{صل}} میخوابیدم و از ظرف وضوی آن [[حضرت]]، [[وضو]] میگرفتم<ref>ابونعیم، اخبار اصفهان، ج۱، ص۴۴ و ۷۵؛ همو، معرفه، ج۵، ص۲۸۳۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۴؛ ذهبی، ج۷، ص۱۴۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۴.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۴.</ref> [[سند]] این [[روایت]] را که از [[ابوموسی مدینی]] نقل کرده، [[قوی]] دانسته و سپس به نقل از [[ابو منصور باوردی]]، در معرفة الصحابه تتمهای برای این نقل آورده است. ([[ابو ابراهیم]] گفت) زمانی که به حد [[بلوغ]] رسیدم (ام سلمه) مرا [[آزاد]] کرد. سپس به من گفت: [[آزادی]]، برو، گویی تو را ندیدهام. [[أبونعیم]] میافزاید: ام سلمه به او گفت: به [[سرزمین]] جدیدی برو تا تو را نبینم. ابو ابراهیم میگوید: آنگاه در [[اصفهان]] ساکن شدم<ref>ابو نعیم، اخبار اصفهان، ج۱، ص۷۵.</ref>. ابن حجر میگوید: در این روایت، تصریح نشده او در [[زمان]] [[حیات رسول خدا]]{{صل}} از موالی و در [[خدمت]] ام سلمه بوده است؛ گرچه از [[متن حدیث]] چنین به نظر میرسد مقصودش زمان [[رسول]] خداست<ref>ابن حجر، ج۷، ص۴.</ref><ref>[[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابو ابراهیم مولی ام سلمه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۰۸.</ref> | ||