ابوجندل عامری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
بدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
وی از [[پیشگامان در اسلام]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۸۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۵۸.</ref> و از تیره [[بنی عامر]] از [[قبیله قریش]] بود<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۰۶؛ خلیفة بن خیاط، ص۶۳؛ ابن حزم، ص۱۶۶.</ref>. [[عاص]] ([[عاصی]])<ref>ذهبی، ج۱، ص۱۹۲؛ ابن کثیر، ج۷، ص۱۰۹.</ref> نام اوست. برخی نام او را عبدالله گفتهاند<ref>خلیفة بن خیاط، ص۶۳؛ حاکم، ج۳، ص۲۷۷.</ref> که [[اشتباه]] است. [[برادران]] و [[خواهران]] او عبارتاند از: [[عبدالله بن سهل بن عمرو|عبدالله]]، [[ابوسهیل بن سهل بن عمرو|ابوسهیل]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۱۰؛ بلاذری، ج۳، ص۱۰۳؛ ابونعیم، ج۳، ص۱۶۶۸.</ref> که در [[بدر]] شرکت داشت، [[عتبه بن سهل بن عمرو|عتبه]]، [[سهله بن سهل بن عمرو|سهله]] و [[هند بن سهل بن عمرو|هند]]<ref>ابن حزم، ص۱۶۶.</ref>. همچنین [[ابواهاب بن عزیز]] [[برادر]] مادریاش و نیز سهل و سکران عموهای او بودند<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. مادرش فاخته، از [[قبیله]] [[بنی نوفل بن عبد مناف]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۶۳.</ref> دختر [[عامر]] یا [[عمرو بن نوفل]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۴۵۲.</ref> بود. از ابوجندل نسلی باقی نماند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۸۴؛ ابن عساکر، ج۲۵، ص۲۹۹.</ref>. | وی از [[پیشگامان در اسلام]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۸۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۵۸.</ref> و از تیره [[بنی عامر]] از [[قبیله قریش]] بود<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۰۶؛ خلیفة بن خیاط، ص۶۳؛ ابن حزم، ص۱۶۶.</ref>. [[عاص]] ([[عاصی]])<ref>ذهبی، ج۱، ص۱۹۲؛ ابن کثیر، ج۷، ص۱۰۹.</ref> نام اوست. برخی نام او را عبدالله گفتهاند<ref>خلیفة بن خیاط، ص۶۳؛ حاکم، ج۳، ص۲۷۷.</ref> که [[اشتباه]] است. [[برادران]] و [[خواهران]] او عبارتاند از: [[عبدالله بن سهل بن عمرو|عبدالله]]، [[ابوسهیل بن سهل بن عمرو|ابوسهیل]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۱۰؛ بلاذری، ج۳، ص۱۰۳؛ ابونعیم، ج۳، ص۱۶۶۸.</ref> که در [[بدر]] شرکت داشت، [[عتبه بن سهل بن عمرو|عتبه]]، [[سهله بن سهل بن عمرو|سهله]] و [[هند بن سهل بن عمرو|هند]]<ref>ابن حزم، ص۱۶۶.</ref>. همچنین [[ابواهاب بن عزیز]] [[برادر]] مادریاش و نیز سهل و سکران عموهای او بودند<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. مادرش فاخته، از [[قبیله]] [[بنی نوفل بن عبد مناف]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۶۳.</ref> دختر [[عامر]] یا [[عمرو بن نوفل]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۴۵۲.</ref> بود. از ابوجندل نسلی باقی نماند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۸۴؛ ابن عساکر، ج۲۵، ص۲۹۹.</ref>. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
ابوجندل در [[فتح مکه]] شرکت کرد<ref>ابن عساکر، ج۲۵، ص۳۰۰.</ref> و برادرش [[عبدالله]] برای پدرش [[سهیل]] از رسول خدا{{صل}} [[امان]] گرفت و سهیل در جعرانه [[اسلام]] آورد<ref>واقدی، ج۲، ص۴۷.</ref> و آن حضرت صد شتر از [[غنایم]] [[حنین]] برای [[تألیف قلوب]] به او داد<ref>متقی هندی، ج۱۰، ص۵۰۳.</ref>. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۰۶.</ref> به نقل از واقدی میگوید: ابوجندل در [[جنگ]] یمامه و [[نبرد]] مَرجالصُفر<ref>ابن سعد، ج۴، ص۹۹.</ref> در سال سیزدهم شرکت داشت. در این جنگ از میان [[رومیان]] مردی بیرون آمد و هماورد خواست، ابوجندل برای [[مبارزه]] بیرون آمد که [[ابوعبیده]] او را منع کرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۹۹.</ref>. | ابوجندل در [[فتح مکه]] شرکت کرد<ref>ابن عساکر، ج۲۵، ص۳۰۰.</ref> و برادرش [[عبدالله]] برای پدرش [[سهیل]] از رسول خدا{{صل}} [[امان]] گرفت و سهیل در جعرانه [[اسلام]] آورد<ref>واقدی، ج۲، ص۴۷.</ref> و آن حضرت صد شتر از [[غنایم]] [[حنین]] برای [[تألیف قلوب]] به او داد<ref>متقی هندی، ج۱۰، ص۵۰۳.</ref>. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۰۶.</ref> به نقل از واقدی میگوید: ابوجندل در [[جنگ]] یمامه و [[نبرد]] مَرجالصُفر<ref>ابن سعد، ج۴، ص۹۹.</ref> در سال سیزدهم شرکت داشت. در این جنگ از میان [[رومیان]] مردی بیرون آمد و هماورد خواست، ابوجندل برای [[مبارزه]] بیرون آمد که [[ابوعبیده]] او را منع کرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۹۹.</ref>. | ||
ابوجندل و پدرش سهیل به سوی [[شام]] رفتند و پیوسته در [[فتوحات]] شرکت داشتند تا آنکه هر دو آنجا درگذشتند <ref>موسی بن عقبه، ص۳۲۷؛ بیهقی، ج۴، ص۱۷۵؛ ابن عساکر، ج۲۵، ص۳۰۰.</ref>. گزارش شده که او در اواخر [[عمر]] دچار [[خطا]] و [[لغزش]] شد و با دو تن از [[مجاهدان]] در [[شام]] شراب نوشیدند و برای توجیه عملشان [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا}}<ref>«آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند در آنچه خوردهاند» سوره مائده، آیه ۹۳.</ref>. را [[تاویل]] کردند و آن را [[حلال]] شمردند <ref>ابن قدامه، ج۱۰، ص۸۶.</ref>. [[ابوعبیده]] درباره آنان به عمر [[نامه]] نوشت و وی [[دستور]] داد بر ایشان حد جاری کند<ref>ابن حبیب، ص۳۹۵.</ref>. ابوعبیده، [[ابوجندل]] را حد زد، در حالی که ابوجندل و پدرش [[مقام]] و منزلتی داشتند. از این رو، ابوجندل پیوسته باخود سخن میگفت. ابوعبیده به عمر نوشت ابوجندل پس از حد خوردن با خودش سخن میگوید و ما بر [[هلاکت]] او ترسناکیم. عمر به ابوجندل نامه نوشت و به او گفت از آن خطایی که از تو سر زده و محزونت کرده، با این عبارت [[توبه]] کن: {{متن قرآن|حْمَ تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده فرو فرستادن این کتاب، از سوی خداوند پیروزمند داناست آمرزنده گناه و پذیرای توبه، سخت کیفر فراخدست (که) هیچ خدایی جز او نیست بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره فاتحه، آیه ۱-۳.</ref>. [[ناراحتی]] ابوجندل پس از خواندن این نامه برطرف شد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۹، ص۲۴۵.</ref>. همچنین [[مفسران]] گفتهاند در [[شأن]] او آیاتی نازل شده است؛ از جمله گفته شده آیه {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا}}<ref>«سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بیگمان | ابوجندل و پدرش سهیل به سوی [[شام]] رفتند و پیوسته در [[فتوحات]] شرکت داشتند تا آنکه هر دو آنجا درگذشتند <ref>موسی بن عقبه، ص۳۲۷؛ بیهقی، ج۴، ص۱۷۵؛ ابن عساکر، ج۲۵، ص۳۰۰.</ref>. گزارش شده که او در اواخر [[عمر]] دچار [[خطا]] و [[لغزش]] شد و با دو تن از [[مجاهدان]] در [[شام]] شراب نوشیدند و برای توجیه عملشان [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا}}<ref>«آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند در آنچه خوردهاند» سوره مائده، آیه ۹۳.</ref>. را [[تاویل]] کردند و آن را [[حلال]] شمردند <ref>ابن قدامه، ج۱۰، ص۸۶.</ref>. [[ابوعبیده]] درباره آنان به عمر [[نامه]] نوشت و وی [[دستور]] داد بر ایشان حد جاری کند<ref>ابن حبیب، ص۳۹۵.</ref>. ابوعبیده، [[ابوجندل]] را حد زد، در حالی که ابوجندل و پدرش [[مقام]] و منزلتی داشتند. از این رو، ابوجندل پیوسته باخود سخن میگفت. ابوعبیده به عمر نوشت ابوجندل پس از حد خوردن با خودش سخن میگوید و ما بر [[هلاکت]] او ترسناکیم. عمر به ابوجندل نامه نوشت و به او گفت از آن خطایی که از تو سر زده و محزونت کرده، با این عبارت [[توبه]] کن: {{متن قرآن|حْمَ تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده فرو فرستادن این کتاب، از سوی خداوند پیروزمند داناست آمرزنده گناه و پذیرای توبه، سخت کیفر فراخدست (که) هیچ خدایی جز او نیست بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره فاتحه، آیه ۱-۳.</ref>. [[ناراحتی]] ابوجندل پس از خواندن این نامه برطرف شد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۹، ص۲۴۵.</ref>. همچنین [[مفسران]] گفتهاند در [[شأن]] او آیاتی نازل شده است؛ از جمله گفته شده آیه {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا}}<ref>«سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بیگمان پس از آن آمرزندهای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰.</ref>. درباره [[ابوجندل]] و گروهی از [[مسلمانان]] است که در [[مکه]] [[شکنجه]] شدهاند<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۶، ص۲۰۳.</ref>. نیز میگویند [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا}}<ref>«و کسانی را که پس از ستم دیدن در راه خداوند هجرت کردند در این جهان در جایی نیکو جا میدهیم و پاداش دنیای واپسین بزرگتر است اگر میدانستند» سوره نحل، آیه ۴۱.</ref> در [[شأن]] ابوجندل نازل شده است<ref>طبری، جامع، ج۱۴، ص۱۴۲؛ قرطبی، ج۱۰، ص۱۰۶.</ref>. همچنین گفتهاند آیه {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. درباره برخی از مسلمانان از جمله ابوجندل است که در مکه بودند و نتوانستند [[هجرت]] کنند<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۱۳۲.</ref>. نیز گفته شده آیه {{متن قرآن|لَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ}}<ref>«اگر مردان و زنان مؤمنی که آنان را نمیشناسید (در میان آنان) نبودند» سوره فتح، آیه ۲۵.</ref>. درباره مردان [[مؤمن]] [[مستضعف]]، از جمله ابوجندل و برخی دیگر نازل شد که در مکه میان [[مشرکان]] بودند<ref>قرطبی، ج۱۶، ص۲۸۵.</ref>. | ||
ابوجندل به سال هیجدهم در [[طاعون]] عمواس درگذشت<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۰۵؛ ابن حبان، ج۳، ص۴۵۳؛ حاکم، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۵، ص۲۲۹ و ۳۰۴.</ref><ref>[[حسین مرادینسب| | ابوجندل به سال هیجدهم در [[طاعون]] عمواس درگذشت<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۰۵؛ ابن حبان، ج۳، ص۴۵۳؛ حاکم، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۵، ص۲۲۹ و ۳۰۴.</ref><ref>[[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوجندل بن سهیل بن عمرو»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۱۸-۲۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[حسین مرادینسب| | # [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوجندل بن سهیل بن عمرو»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||