ابوعطیه ۱: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابوعطیه در تراجم و رجال]] - [[ابوعطیه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابوعطیه در تراجم و رجال]] - [[ابوعطیه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۷۸.</ref>، [[طبرانی]]<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸.</ref>، [[ابن ابی عاصم]]<ref>ابن ابی عاصم، ج۵، ص۱۹۶.</ref> [[بغوی]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۳۱.</ref> و [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۲.</ref> او را [[صحابی]] دانستهاند. [[روایت]] ابوعطیه از طریق [[خالد بن معدان]] چنین نقل شده است: مردی در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} درگذشت. هنگامی که [[حضرت]] خواست بر او [[نماز]] خواند، مردی<ref>عمر؛ ر.ک: سیوطی، ج۲، ص۱۱۵ به نقل از بیهقی.</ref> گفت: ای [[رسول خدا]]{{صل}}! او مرد فاجری است، بر او نماز نخوان. رسول خدا{{صل}} پرسید: آیا کسی کار [[نیکی]] از او سراغ دارد؟ مردی گفت: آری، او یک شب به همراه ما در [[راه خدا]] [[نگهبانی]] داد. [[پیامبر]] بر او نماز خواند و پس از مشایعت، دفنش کرد. آنگاه خطاب به میت فرمود: اطرافیانت [[گمان]] میکنند تو از دوزخیانی، ولی من [[شهادت]] میدهم از بهشتیانی. آنگاه خطاب به [[عمر]] فرمود: از [[اعمال]] [[مردم]] نپرس، بلکه از [[فطرت]] ([[اسلام]]) آنان سؤال کن<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸؛ هیثمی، ج۵، ص۸۸؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۳؛ سیوطی، ج۲، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref>. | [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۷۸.</ref>، [[طبرانی]]<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸.</ref>، [[ابن ابی عاصم]]<ref>ابن ابی عاصم، ج۵، ص۱۹۶.</ref> [[بغوی]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۳۱.</ref> و [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۲.</ref> او را [[صحابی]] دانستهاند. [[روایت]] ابوعطیه از طریق [[خالد بن معدان]] چنین نقل شده است: مردی در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} درگذشت. هنگامی که [[حضرت]] خواست بر او [[نماز]] خواند، مردی<ref>عمر؛ ر. ک: سیوطی، ج۲، ص۱۱۵ به نقل از بیهقی.</ref> گفت: ای [[رسول خدا]]{{صل}}! او مرد فاجری است، بر او نماز نخوان. رسول خدا{{صل}} پرسید: آیا کسی کار [[نیکی]] از او سراغ دارد؟ مردی گفت: آری، او یک شب به همراه ما در [[راه خدا]] [[نگهبانی]] داد. [[پیامبر]] بر او نماز خواند و پس از مشایعت، دفنش کرد. آنگاه خطاب به میت فرمود: اطرافیانت [[گمان]] میکنند تو از دوزخیانی، ولی من [[شهادت]] میدهم از بهشتیانی. آنگاه خطاب به [[عمر]] فرمود: از [[اعمال]] [[مردم]] نپرس، بلکه از [[فطرت]] ([[اسلام]]) آنان سؤال کن<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸؛ هیثمی، ج۵، ص۸۸؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۳؛ سیوطی، ج۲، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref>. | ||
ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۸.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۱۲.</ref> شخص مورد بحث را ابوعطیه وادعی دانسته و پس از [[نقل روایت]] پیش گفته، افزودهاند نامش [[مالک بن عامر]] است. البته این دباغ با بیان این مطلب که نام ابوعطیه مورد بحث معلوم نیست، نظریه ابن عبدالبر را رد کرده است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref>. در این باره، [[ابواحمد]] [[حاکم]] پس از بیان [[اختلاف]] نظرات در نام ابوعطیه وادعی، از ابو [[عطیه]] غیر منسوب یاد کرده و او را در شمار اصحابی برشمرده که نامشان شناخته شده نیست<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref> نیز تعدد این دو را [[تأیید]] کرده است. آنچه در روایت یاد شده آمده، ابوعطیه بدون پسوند وادعی است. | ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۸.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۱۲.</ref> شخص مورد بحث را ابوعطیه وادعی دانسته و پس از [[نقل روایت]] پیش گفته، افزودهاند نامش [[مالک بن عامر]] است. البته این دباغ با بیان این مطلب که نام ابوعطیه مورد بحث معلوم نیست، نظریه ابن عبدالبر را رد کرده است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref>. در این باره، [[ابواحمد]] [[حاکم]] پس از بیان [[اختلاف]] نظرات در نام ابوعطیه وادعی، از ابو [[عطیه]] غیر منسوب یاد کرده و او را در شمار اصحابی برشمرده که نامشان شناخته شده نیست<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref> نیز تعدد این دو را [[تأیید]] کرده است. آنچه در روایت یاد شده آمده، ابوعطیه بدون پسوند وادعی است. | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
ابن ابی عاصم<ref>ابن ابی عاصم، ج۵، ص۱۹۶.</ref>، طبرانی<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸.</ref> و ابونعیم<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۲.</ref> نیز تنها از ابوعطیه (بدون قید و ادعی) با عنوان [[صحابی رسول خدا]]{{صل}} نام بردهاند. | ابن ابی عاصم<ref>ابن ابی عاصم، ج۵، ص۱۹۶.</ref>، طبرانی<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸.</ref> و ابونعیم<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۲.</ref> نیز تنها از ابوعطیه (بدون قید و ادعی) با عنوان [[صحابی رسول خدا]]{{صل}} نام بردهاند. | ||
تشخیص این مطلب که آیا این ابوعطیه غیر منسوب، همان ابوعطیه وادعی است، راههای مختلفی دارد. نخست اینکه [[روایت]] او از طریق دیگر [[محدثان]] و [[راویان]] نقل گردیده و در آنها این [[کنیه]] با قید وادعی بیان شده باشد؛ چنان که در برخی از [[روایات]] وادعی چنین است. این مورد در اینجا منتفی است؛ زیرا تنها روایت ابوعطیه (بدون قید وادعی) از طریق [[خالد بن معدان]] نقل شده و در [[منابع حدیثی]] یکسان آمده است. راه دوم اینکه تراجم نویسان بگویند چه افرادی از این شخص [[حدیث]] نقل کردهاند. در این مورد نیز بیشتر تراجم نویسان بیان نکردهاند که خالد بن معدان از ابوعطیه وادعی روایت کرده است، بلکه [[ابن ابی حاتم]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۱۴.</ref> معین کرده که خالد بن معدان از ابوعطیه مذبوح شامی [[نقل حدیث]] کرده و همان روایت ابوعطیه غیر منسوب را به طور اختصار آورده است. [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۳۵، ص۳۴۹.</ref> نیز ابوعطیه غیر منسوب را، همان ابوعطیه مذبوح شامی دانسته و روایت یاد شده را ذیل ابوعطیه مذبوح بیان کرده است. [[مقید]] کردن ابوعطیه وادعی به شامی از سوی ابن عبدالبر و [[ابن اثیر]]، از یک طرف [[تصور]] [[اشتباه]] آنان را در [[اتحاد]] وادعی با غیر منسوب میرساند، زیرا وادعی به [[اجماع]] تراجم نویسان [[کوفی]] است و در [[کوفه]] در گذشته است. و از سوی دیگر، شاهدی بر اتحاد ابوعطیه غیر منسوب با ابوعطیه مذبوح شامی است. مؤید این مطلب، انتساب ابوعلیه غیر منسوب به شامی از سوی [[ابونعیم]] است. شامی بودن خالد بن معدان<ref>ر.ک: ابن عساکر، ج۱۶، ص۱۸۹.</ref> نیز میتواند [[شاهد]] دیگری بر اتحاد غیر منسوب و مذبوح شامی، و [[تأیید]] نظر ابن [[ابوحاتم]] و ابن عساکر باشد. همچنین [[طبرانی]] با اینکه روایاتی را از ابوعطیه وادعی در بخشهای مختلف معجم کبیر خود آورده است<ref>ر.ک: ج۹، ص۹۱، ۱۱۲، ۳۰۵ و ۳۳۰.</ref>، ولی در بخش [[کنیهها]]، آنجا که خواسته [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} را برشمرد، تنها از ابوعطیه غیر منسوب نام برده و تنها [[روایت]] او را نقل کرده است<ref>ر.ک: ج۲۲، ص۳۷۸.</ref>. از این مطلب بر میآید که نزد [[طبرانی]]، شخص مورد بحث، غیر از ابو [[عطیه]] وأدعی بوده است و چنانچه در نظر او این دو [[کنیه]]، یک نفر میبود، میبایست [[روایات]] وادعی را میآورد. از دیگر شواهد بر اینکه منظور از ابوعطیه غیر منسوب، ابوعطیه وادعی نیست، [[صحابی]] دانستن اولی و [[تابعی]] دانستن وادعی است. به همین دلیل، [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۷۸ و ج۲، ص۳۰.</ref> از هر دو نام برده، اما غیر منسوب را در بخش [[اصحاب]] و وادعی را در بخش [[تابعین]] آورده است. [[صحابه]] نگارانی چون طبرانی، [[ابن ابی عاصم]]، [[ابونعیم]] و [[ابن حجر]] نیز که درصدد بیان مطلب و روایتی دال بر صحابی بودن ابوعطیه غیر منسوب بودهاند، تنها روایت او را از [[رسول خدا]]{{صل}} آوردهاند و ابن عبدالبر و [[ابن اثیر]] نیز بر اساس [[تصور]] [[اتحاد]] این دو، روایت ابوعطیه غیر منسوب را ذکر کردهاند؛ در غیر این صورت، [[اخبار]] و گزارشهای وادعی، بسیار بیش از این یک روایت است. | تشخیص این مطلب که آیا این ابوعطیه غیر منسوب، همان ابوعطیه وادعی است، راههای مختلفی دارد. نخست اینکه [[روایت]] او از طریق دیگر [[محدثان]] و [[راویان]] نقل گردیده و در آنها این [[کنیه]] با قید وادعی بیان شده باشد؛ چنان که در برخی از [[روایات]] وادعی چنین است. این مورد در اینجا منتفی است؛ زیرا تنها روایت ابوعطیه (بدون قید وادعی) از طریق [[خالد بن معدان]] نقل شده و در [[منابع حدیثی]] یکسان آمده است. راه دوم اینکه تراجم نویسان بگویند چه افرادی از این شخص [[حدیث]] نقل کردهاند. در این مورد نیز بیشتر تراجم نویسان بیان نکردهاند که خالد بن معدان از ابوعطیه وادعی روایت کرده است، بلکه [[ابن ابی حاتم]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۱۴.</ref> معین کرده که خالد بن معدان از ابوعطیه مذبوح شامی [[نقل حدیث]] کرده و همان روایت ابوعطیه غیر منسوب را به طور اختصار آورده است. [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۳۵، ص۳۴۹.</ref> نیز ابوعطیه غیر منسوب را، همان ابوعطیه مذبوح شامی دانسته و روایت یاد شده را ذیل ابوعطیه مذبوح بیان کرده است. [[مقید]] کردن ابوعطیه وادعی به شامی از سوی ابن عبدالبر و [[ابن اثیر]]، از یک طرف [[تصور]] [[اشتباه]] آنان را در [[اتحاد]] وادعی با غیر منسوب میرساند، زیرا وادعی به [[اجماع]] تراجم نویسان [[کوفی]] است و در [[کوفه]] در گذشته است. و از سوی دیگر، شاهدی بر اتحاد ابوعطیه غیر منسوب با ابوعطیه مذبوح شامی است. مؤید این مطلب، انتساب ابوعلیه غیر منسوب به شامی از سوی [[ابونعیم]] است. شامی بودن خالد بن معدان<ref>ر. ک: ابن عساکر، ج۱۶، ص۱۸۹.</ref> نیز میتواند [[شاهد]] دیگری بر اتحاد غیر منسوب و مذبوح شامی، و [[تأیید]] نظر ابن [[ابوحاتم]] و ابن عساکر باشد. همچنین [[طبرانی]] با اینکه روایاتی را از ابوعطیه وادعی در بخشهای مختلف معجم کبیر خود آورده است<ref>ر. ک: ج۹، ص۹۱، ۱۱۲، ۳۰۵ و ۳۳۰.</ref>، ولی در بخش [[کنیهها]]، آنجا که خواسته [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} را برشمرد، تنها از ابوعطیه غیر منسوب نام برده و تنها [[روایت]] او را نقل کرده است<ref>ر. ک: ج۲۲، ص۳۷۸.</ref>. از این مطلب بر میآید که نزد [[طبرانی]]، شخص مورد بحث، غیر از ابو [[عطیه]] وأدعی بوده است و چنانچه در نظر او این دو [[کنیه]]، یک نفر میبود، میبایست [[روایات]] وادعی را میآورد. از دیگر شواهد بر اینکه منظور از ابوعطیه غیر منسوب، ابوعطیه وادعی نیست، [[صحابی]] دانستن اولی و [[تابعی]] دانستن وادعی است. به همین دلیل، [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۷۸ و ج۲، ص۳۰.</ref> از هر دو نام برده، اما غیر منسوب را در بخش [[اصحاب]] و وادعی را در بخش [[تابعین]] آورده است. [[صحابه]] نگارانی چون طبرانی، [[ابن ابی عاصم]]، [[ابونعیم]] و [[ابن حجر]] نیز که درصدد بیان مطلب و روایتی دال بر صحابی بودن ابوعطیه غیر منسوب بودهاند، تنها روایت او را از [[رسول خدا]]{{صل}} آوردهاند و ابن عبدالبر و [[ابن اثیر]] نیز بر اساس [[تصور]] [[اتحاد]] این دو، روایت ابوعطیه غیر منسوب را ذکر کردهاند؛ در غیر این صورت، [[اخبار]] و گزارشهای وادعی، بسیار بیش از این یک روایت است. | ||
با توجه به مطالب بالا، به نظر میرسد نظر [[ابن ابی حاتم]] و [[ابن عساکر]] مبنی بر اتحاد ابوعطیه مورد بحث و ابوعطیه مذبوح شامی، صحیح باشد. با این حال، ابواحمد حاکم<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref> این دو نفر را یکی ندانسته و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref> نیز اتحاد این دو را توهم دانسته و دلیل آن را، شامی بودن [[خالد بن معدان]] و [[ابوبکر بن ابی مریم]] بیان کرده که اولی [[راوی]] فرد مورد بحث و دومی راوی ابوعطیه مذبوح هستند. این بیان این [[حجر]]، با اتحاد این دو و رة نظریة [[ابوحاتم]] و ابن عساکر [[تعارض]] ندارد. | با توجه به مطالب بالا، به نظر میرسد نظر [[ابن ابی حاتم]] و [[ابن عساکر]] مبنی بر اتحاد ابوعطیه مورد بحث و ابوعطیه مذبوح شامی، صحیح باشد. با این حال، ابواحمد حاکم<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref> این دو نفر را یکی ندانسته و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.</ref> نیز اتحاد این دو را توهم دانسته و دلیل آن را، شامی بودن [[خالد بن معدان]] و [[ابوبکر بن ابی مریم]] بیان کرده که اولی [[راوی]] فرد مورد بحث و دومی راوی ابوعطیه مذبوح هستند. این بیان این [[حجر]]، با اتحاد این دو و رة نظریة [[ابوحاتم]] و ابن عساکر [[تعارض]] ندارد. |